در قرن بیست و یکم، حوزه جنگ ها توسعه پیدا کرده است و نیروی هوایی هر کشور به عنوان عنصر اصلی و حمایتی در هر جنگی محسوب می شود و بخشی از دفاع و امنیت کشورها به حساب می آید و یکی از تاثیرگذارترین موراد برای پیروزی در جنگ ها محسوب می شود و به نوعی نیروی هوایی قوی یک مزیت رقابتی در بین کشورها به حساب می آید.
برترین ها - ترجمه از محمدرضا مرتضایی: در قرن بیست و یکم، حوزه جنگ ها توسعه پیدا کرده است و نیروی هوایی هر کشور به عنوان عنصر اصلی و حمایتی در هر جنگی محسوب می شود و بخشی از دفاع و امنیت کشورها به حساب می آید و یکی از تاثیرگذارترین موراد برای پیروزی در جنگها محسوب می شود و به نوعی نیروی هوایی قوی یک مزیت رقابتی در بین کشورها محسوب می شود. جای هیچ تردیدی نیست که قدرت نیروی هوایی هر کشور مرهون استفاده از جنگنده های قدرتمند در آن است.
جنگنده های امروزی مجهز به رادارهای پیشرفته و موشک های دوربرد و جنگ افزارهای الکترونیکی و بسیاری از وسایل ارتباطی مدرن هستند و توسعه آنها هرگز متوقف نمی شود و ادامه دارد. با توجه به تمامی موارد مدرن و پیشرفته به کار رفته در جت های جنگنده کنونی جهان، در ادامه به بررسی 10 جت جنگنده برتر جهان می پردازیم.
1. اف-22 رپتور
در صدر این لیست، جت فوق پیشرفته بوئینگ F-22 راپتور قرار دارد. این جت مدرن توسط شرکت امریکایی لاکهید مارتین ساخته شده است. ویژگی منحصر به فرد و استثنایی به کار رفته در این جت این است که تنها جنگنده جهان به شمار می رود که ضریب رادارگریزی آن 0.01 است. این ویژگی باعث می شودکه این جت بتواند از مقابل رادارهای پیشرفته X به صورت مخفیانه و بدون دیده شدن در رادار دشمن عبور کند. F-22 به عنوان کابوس هر نیروی هوایی در جهان شناخته می شود. این جت از دو موتور قدرتمند برای پرواز استفاده می کند.از دو ابرکامپیوتر نیز برای انجام محاسبات و عملیات پیچیده در این جنگنده استفاده شده است.
مشخصات :
فشار موتور: 1.08
سرعت: 2410 کیلومتر در ساعت
وزن بار: 375 کیلوگرم در هر مترمربع
برد پرواز: 3219 کیلومتر
نرخ صعود: 65000 فوت در هر دقیقه
شعاع جنگ: 759 کیلومتر
2. جنگنده SU-35
این جت تک سرنشین از دو موتور استفاده می کندو برای هر ماموریت چند منظوره ای آماده است.این جت در واقع نمونه موفقی از نسخه su- 27 فلنکر به حساب می آید. ساخت این جت بر عهده شرکت روسی صنایع هوایی شوالیه است.در پلتفرم این جنگنده از یک سپر دفاعی استفاده شده است و این موضوع به خاطر وزن بالا هنگام بلند شدن و وضعیت فرود آن است و به همین علت نیز از دو چرخ در جلوی این جت استفاده شده است. با استفاده از سیستم بهبود یافته رادار در این جت، شاهد واکنش مناسب آن در زوایای 60+- درجه هستیم و در این زوایا قدرت شناسایی رادارهای دشمن برای ردیابی این جنگنده کاهش می یابد.
مشخصات
فشار موتور : 1.14
سرعت: 2410 کیلومتر در ساعت
وزن بال: 84.9 پوند بر فوت مربع
نرخ اوج گیری: 55100 فوت در هر دقیقه
شعاع نبرد: 1580 کیلومتر
3. جنگنده یورو تایفون
این جنگنده از نسل 4.5 در عصر کنونی محسوب می شود.یورو تایفون محصول مشترک چهار کشور آلمان،اسپانیا،ایتالیا، انگلستان است. ایتالیا و انگلستان بر روی دو موتور این جنگنده کار کرده اند. در حال حاضر از این جنگنده در نیروی هوایی ناتو و عربستان صعودی استفاده می شود.
مشخصات:
سرعت: 2495 کیلومتر در ساعت
فشار بال: 307 کیلوگرم در هر متر مربع
برد پرواز: 3790 کیلومتر
نرخ اوج گیری: 315 متر بر ثانیه
شعاع نبرد: 601 کیلومتر در نبردهای با ارتقاع کم و 1389 کیلومتر در نبردهای با ارتفاع بالا
4. سوخو 30 امکیآی؛ سوپر سوخو
به طور کلی این تیپ از جنگنده های روسی برای حمل کلاهک هسته ای یا حمل جنگ افزارهای استراتژیک دیگر ساخته نشده اند. در اواخر سال 2012 بود که روسیه دریافت این جنگنده قادر به حمل موشک کروز براهموس است. بنابراین مشغول به توسعه این جنگنده در این زمینه شد. روسیه در سال 2010 طی قراردادی موفق شد تمامی امکانات قدیمی این جنگنده را با امکانات الکترونیکی مدرن مثل رادارها، کامپیوترها و سیستم جنگ افزار الکترونیکی جدیدی جایگزین کند و سرانجام توانست موشک های براهموس را بر روی این جنگنده سوار کند. این کار با موفقیت انجام شد و این جنگنده با تغییراتی که بر روی آن صورت گرفت، به یکی از قوی ترین جت های جهان تبدیل شد.
5. رافال
رافال یکی از جت های حیرت انگیز فرانسه به شمار می رود که با نام رافائل داسو نیز شناخته می شود که این نام به خاطر جذابیت زیاد این جنگنده بر روی آن گذاشته شده است. رافال از دو موتور قدرتمند برای حرکت استفاده می کند و جز نسل 4++ جت های جنگنده در جهان به شمار می رود. این جت با ابزارهای EW و سیستم های ردیابی پیشرفته و رادارهای مدرن تجهیز شده است. از این جنگنده در نیروی هوایی هندوستان نیز استفاده می شود. قیمت این جت جنگنده، 124 میلیون دلار است.
مشخصات:
فشار موتور: 1.13
سرعت: 1290 کیلومتر در ساعت
فشار بال: 326 کیلوگرم در هر متربع
برد پروازی: 3700 کیلومتر
شعاع نبرد: 1852 کیلومتر در حین ماموریت های نفوذ به خاک دشمن
6. ساب 39 گریپن
جنگنده گریپن ساخت سوئد است. این جنگنده از یک موتور استفاده می کند و وزنی سبک دارد. این جت جنگنده به صورت چند منظوره ساخته شده است و قابلیت انجام ماموریت در هر نوع شرایط آب و هوایی را دارد. دولت سوئد با سرمایه گذاری موفق بر روی ساخت این جنگنده، سود زیادی به دست آورد چرا که آن را به جنوب شرقی آسیا،آفریقای جنوبی و اروپای مرکزی صادر کرد. قیمت این جت با توجه به آپشن های متفاوتی که دارد بین 40 تا 60 میلیون دلار بر آورد شده است.
7. اف-18 سوپر هورنت
هر نیروی هوایی به داشتن جت های جنگنده ای موسوم به زنبور سرخ به خود افتخار می کند. این جت ما بین نسل 4 و 4.5 محسوب می شود. زنبور سرخ از دو موتور برای حرکت استفاده می کند و آپشن های فراوانی دارد. این جنگنده قادر به حمل موشک های هوا به هوا، هوا به زمین و انواع سیستم های جنگ افزاری پیشرفته است. در داخل این جنگنده از یک رگبار 20 میلی متری استفاده شده است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این جت این است که در ارتفاع پایین نیز قادر به سوخت گیری در هوا است. قیمت این جنگنده 67 میلیون دلار اعلام شده است.
8. F-15
F-15 در بین تمامی جنگنده های حاضر در این لیست از تاریخچه قدیمی تر و قابل دفاع تری برخوردار است. شهرت این جت بیشتر به خاطر قابلیت مانور زیاد و شتاب بالای ان است. از سیستم های فرماندهی پیشرفته ای در این جت استفاده شده است که می توان به سیستم راداری پالس داپلر اشاره کرد. با این ویژگی ها این جت به همان سادگی که قادر به شکار اهداف در ارتفاع بالا است، اهداف در ارتفاع پایین را نیز به سادگی می تواند هدف قرار دهد. سیستم الکترونیکی هوشمند به کار رفته در این جت آنقدر پیشرفته است که در شرایط مختلف اضطراری به خلبان راهکارهای متناسب ارائه می دهد. از این جنگنده در جنگ های آزادی عراق استفاده شد و صدام حسین به خاطر ترس از رویارویی با این جنگنده هرگز از نیروی هوایی خود در مقابله با ارتش آمریکا استفاده نکرد.
مشخصات:
فشار موتور: 1.30
سرعت: 2660 کیلومتر در ساعت
فشار بال: 358 کیلوگرم بر هر مترمربع
برد 7 پروازی: 5550 متر
نرخ اوجگیری: 254 متر در هر ثانیه
شعاع نبرد: 1967 کیلومتر در عملیات درگیری های مستقیم
9. F-16
در تاریخ، از جنگنده F-16 همواره به عنوان یکی از سلاطین جنگ های هوایی یاد می شود. از این جنگنده فالکن به عنوان یکی از بهترین جت های عصر حاضر نیز یاد می شود.از ویژگی هایی که در این جت به کار رفته می توان به سیستم جستجو و رهگیری مادون قرمز(IRST) و پک جنگ افزارهای الکترونیکی، وسیستم رادار و اسکن الکترونیکی منطقه(AESA) اشاره کرد.این جنگنده در نیروی هوایی بسیاری از کشورها در حال حاضر استفاده می شود.F-16 در نسخه های مختلفی ساخته شده که معروف ترین آن ها f-16 SV است که جزو جت های نسل 4++ به شمار می رود.
مشخصات:
فشار موتور: 1.095
سرعت: 1470 کیلومتر در ساعت
فشار بال: 430 کیلوگرم در هر مترمربع
برد پروازی: 2280 کیلومتر
نرخ اوگیری: 254 متر بر ثانیه
شعاع نبرد: 550 کیلومتر در ماموریت های با ارتفاع بالا و 450 کیلومتر وقتی حامل بمب است
10. میراژ 2000 میراژ در دو نو ع تک خلبان و دو خلبان ساخته شده است.این جت نیز از انواع جنگنده های چند منظوره به شمار می رود. این جت جنگنده قادر به حمل جتگ افزارهای سنگینی است که قادر به انهدام 9 نقطه مستحکم در خاک دشمن هستند. بیشتر موشک ها و بمب های به کار رفته در این جنگنده در بدنه، زیر بالها و حتی قسمت زیرین آن قرار دارند. از یک تیربار 30 میلی متری نیز در داخل این هواپیما استفاده شده است.
پروژه طراحی و تولید اِف-۳۵ بزرگترین و پرهزینهترین در نوع خود در تاریخ نظامی جهان است. دولت آمریکا هزینه نهایی این پروژه را یک تریلیون (یک هزار میلیارد) دلار برآورد کردهاست. آمریکا تا اکتبر ۲۰۱۸ سفارش خرید ۳۰۰۰ فروند اِف-۳۵ را دریافت کرد و ارتش اسراییل و بریتانیا چند فروند آن را در اختیار دارند.
پروژه طراحی و تولید اِف-۳۵ بزرگترین و پرهزینهترین در نوع خود در تاریخ نظامی جهان است. دولت آمریکا هزینه نهایی این پروژه را یک تریلیون (یک هزار میلیارد) دلار برآورد کردهاست. آمریکا تا اکتبر ۲۰۱۸ سفارش خرید ۳۰۰۰ فروند اِف-۳۵ را دریافت کرد و ارتش اسراییل و بریتانیا چند فروند آن را در اختیار دارند. علاوه بر اسرائیل و بریتانیا، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه و ایتالیا هم از آمریکا اِف-۳۵ خریداری کردهاند.
[۱۱]
اف-۳۵ نوع توسعهیافته هواپیمای ایکس-۳۵ است. ایکس-۳۵ هواپیمایی بود که توسط لاکهید مارتین برای رقابت در پروژه جنگنده تهاجمی مشترک» (JSF) ساخته شد و توانست بر رقیب خود در این پروژه هواپیمای ایکس-۳۲ شرکت بوئینگ پیروز شود.اف-۳۵ توسط یک تیم صنایع هوافضا به رهبری شرکت لاکهید مارتینطراحی شده و شرکتهای آمریکایی نورثروپ گرومن و پرت اند ویتنی و بریتانیایی بیایئی سیستمز از شرکای ارشد این پروژه محسوب میشوند.
اف-۳۵ که گفته شده میتواند از رادارها بگریزد و شناسایی نشود در سه مدل ساخته شدهاست. ارزش هر جنگنده اِف-۳۵ بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار برآورد میشود.
[۱۱]
ایالات متحده آمریکا طرح خرید و بهکارگیری ۲٬۶۶۳ فروند اف-۳۵ را تا سال ۲۰۳۷ و در خدمت نگهداشتن این جنگنده تا سال ۲۰۷۰ میلادی را دارد.
پرواز ایکس-۳۵ ای از پروژه جنگنده تهاجمی مشترک بر فراز پایگاه هوایی ادواردز. از این پیشنمونه تنها دو فروند آزمایشی ساخته شد.
اف-۳۵ توسعه یافته هواپیمای ایکس-۳۵ از پروژه جنگنده تهاجمیمشترک (JSF) است. پروژه جنگنده تهاجمی مشترک برنامهای برای جایگزینی هواپیماهای جنگنده اف ۱۶، ای ۱۰، اف ۱۸ هورنت (شاملاف ۱۸ سوپرهورنت نمیشود) و جنگنده تهاجمی هارییر بود. هدف پروژه ساخت جنگندههایی با ۸۰ درصد اشتراک برای کاهش هزینههای توسعه، تولید و عملیات بود.
سرچشمه پروژه JSF را میتوان از سال ۱۹۸۶ میلادی دانست. هنگامی که آمریکا و انگلیس به دنبال ساخت یک جنگنده فراصوت برتر بودند. اما این پروژه در سال ۱۹۹۰ رسمی شد و در زمانی که آژانس پژوهشی پروژههای پیشرفته دفاعی (دارپا) به دنبال یک جنگنده چندمنظوره با وزن و قیمتی پایین بود، باز هم این حرکت بسوی ساخت یک جنگنده فراصوت کشیده شد و به همین خاطر رقابتی بین کمپانیهای هواپیماسازی و موتورسازی در سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ برای بدست آوردن امتیاز ساخت این جنگنده به وجود آمد.
کمپانیهای آمریکایی نورثروپ گرومن و مکدانل داگلاس به عنوان یک تیم، کمپانی بوئینگ آمریکا و کمپانی لاکهید مارتین نیز دیگر شرکتکنندگان در این رقابت بودند. هر کدام از این تیمها طرحی را ارائه دادند. در ارزیابی سال ۱۹۹۶، طرح تیم نورثروپ گرومن و مکدانل داگلاس رد شد و در مقابل کمپانیهای بوئینگ و لاکهید مارتین هر کدام به ترتیب طرحهای تجربی ایکس-۳۲ و ایکس-۳۵ را ارائه دادند. حرف ایکس در هواپیماهای آمریکایی نشانگر آزمایشی بودن هواپیما است.
وزارت دفاع آمریکا در ۱۶ نوامبر ۱۹۹۶ بودجه لازم برای توسعه و ساخت طرحهای ایکس ۳۲ و ایکس-۳۵ را به شرکتهای بویینگ و لاکهید مارتین پرداخت کرد. ایکس-۳۲ بویینگ برای اولین بار در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۰
[۱۴]
به پرواز درآمد و تقریباً یک ماه بعد از آن در ۲۴ اکتبر ۲۰۰۰
[۱۵]
ایکس-۳۵ نیز اولین پروازش را انجام داد. سرانجام در اکتبر ۲۰۰۱ طرح ایکس-۳۵ کمپانی لاکهید مارتین برنده این مسابقه شد. بعد از تثبیت طرح ایکس-۳۵ دیگر آن را به نام اف-۳۵ میشناسند؛ چون حرف F در هواپیماهای آمریکایی نشاندهنده جنگنده است.
کمپانی لاکهید مارتین در طی پروژه جنگنده تهاجمی مشترک دو فروند ایکس-۳۵ ساخت. یکی از مدل ای و دیگری مدل سی ولی در طی پروژه با انجام تغییراتی ایکس-۳۵ ای به ایکس-۳۵ بی تبدیل شد.
[۱۶]
جورج استاندریج (George Standridge) از اعضای شرکت لاکهید مارتین در سال ۲۰۰۶ پیشبینی کرد که جنگنده اف-۳۵ با وجود اینکه نیاز کمتری به پشتیبانیهای لجستیکی خواهد داشت و تقریباً با سایر جنگندهها هم قیمت است، در یک نبرد هوایی چهار برابر مؤثرتر از یک جنگنده معمولی، در عملیاتهای حمله زمینی هشت برابر مؤثرتر و در مأموریتهای شناسایی و دفاع هوایی سه برابر مؤثرتر از جنگندههای معمولی خواهد بود.
[۱۷]
در کل هدف نهایی از طراحی اف-۳۵ استفاده از آن به عنوان جنگنده تهاجمی شماره یک و همچنینجنگنده برتری هوایی شماره دو پس از اف-۲۲ تا سال ۲۰۴۰ است.
تاریخ اولین عملیات رسمی اعلام شده اف-۳۵ در تاریخ ۲۲ می ۲۰۱۸ اسرائیل اعلام کرد برای اولین بار از این هواپیما در یک حمله نظامیبه صورت گسترده و علیه مواضع ارتش سوریه استفاده نمودهاست.
تصویر برداری رادار اف-۳۵ به وسیله فناوری روزنه ساختگی (SAR) از یک منطقه زمینی
جنگنده اف-۳۵ به عنوان یک جنگنده نسل پنجم دارای ویژگیهای منحصر به فرد و ارتقای ویژگیهای جنگندههای نسل قبل است از جمله این ویژگیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
پنهانکاری
اف-۳۵ از قابلیت پنهانکاری (Stealth) بالایی برخوردار است. طراحان این جنگنده از آخرین و پیشرفتهترین روشهای برای کاهش بازتاب راداری و کاهش تشعشعات فروسرخ در طراحی اِف ۳۵ استفاده کردهاند. توانایی پنهانکاری در کنار آگاهی وضعیتی بالا توانایی دید اول و شلیک اول را برای اف ۳۵ فراهم میآورد و به بقاپذیری این جنگنده در میدان نبرد کمک شایانی میکند.
بهرهگیری از فناوریهای نوین صنعت هوافضا
در اف-۳۵ به جای محرکهای هیدرولیکی از فناوری نوین محرکهای الکتروهیدرواستاتیکی استفاده شده که باعث افزایش امنیت پرواز، کاهش نقص فنی کنترلرهای جنگنده و همچنین نیاز کمتر به تعمیرات میشود.
[۱۹]
اف ۳۵ از سامانه پرواز با فیبر نوری استفاده میکند، این سامانه در واقع همان سامانه پرواز با سیم است که در آن به جای کانلهای سیمی از کانالهای فیبر نوری و استاندارد انتقال داده شبکه IEEE 1394b
[۲۰]
استفاده شده که سرعت و امنیت داده بهتری برایسامانه کنترل پرواز اف-۳۵ فراهم کردهاست. همچنین ۴۲ درصد از وزن اف-۳۵ را مواد مرکب (کامپوزیت) به کار رفته در این جنگنده تشکیل میدهند که این بیشترین میزان استفاده از مواد مرکب در یک جنگنده آمریکایی است برای مثال ۲۲ درصد از وزن اف ۲۲ و فقط ۲ درصد از وزن اف ۱۶ از مواد مرکب ساخته شدهاند.
[۲۱]
استفاده از مواد مرکب باعث کاهش وزن اف-۳۵ و کاهش مصرف سوخت شدهاست. همچنین نسل جدید مواد مرکب به کار رفته در ساخت سطح بدنهٔ اف-۳۵ (فیبر حصیری) علاوه بر جذب خوب امواج رادار، در عین ارزانتر بودن، مناسب برای انواع شرایط آب و هوایی است، آسیبپذیری کمتر دارد و در نهایت تعمیرات آن سریعتر است.
کلاه خلبانی جنگنده اف-۳۵ به عنوان اولین جنگنده ایست از یک نمایشگر بهره میبرد این نمایشگر اطلاعاتی که قبلاً در نمایشگر سربالا یا سامانه هاد (Head Up Display) وجود داشت را در جلوی دید خلبان نمایش میدهد. همچنین تصاویر دید در شبتوسط حسگرهای الکترواپتیکی به کلاه خلبان ارسال شده و بر روی آن نمایش داده میشود.
[۲۲]
زاویه حمله بالا
هر سه مدل جنگنده اف-۳۵ توان رسیدن به زاویه حمله ۵۰ درجهای در سرعت ۱٫۶ ماخ را دارا هستند.
[۲۳]
این درحالی است که جنگندههای نسل قبل همچون اِف-۱۶ و اِف-۱۸ تنها توان رسیدن بهزاویه حمله ۳۰ درجهای را دارا هستند. زاویه حمله بالا توان مانورپذیری و عدم واماندگی را به شدت افزایش میدهد. طراحی و سامانه کنترل پروازی مدرن اف-۳۵ از دلایل اصلی دستیابی به زاویه حمله بالا در این جنگنده هستند.
سامانه فرامین صوتی
اف-۳۵ اولین جنگنده آمریکایی است به صورت عملیاتی از سامانه فرامین صوتی (DVI) استفاده خواهد کرد این سامانه قبلاً بهطور آزمایشی بر روی جنگندههای هارییر و اف-۱۶ ویستا مورد استفاده قرار گرفته بود.
[۲۴]
این سامانه به خلبان اجازه میدهد با گفتار بعضی از فرامین را اجرا کند. .
نمایشگر یکپارچه کابین خلبان
اف-۳۵ اولین جنگنده در جهان است که از یک نمایشگر یکپارچه در داخل کابین خلبان استفاده میکند. این نمایشگر لمسی با رابط کاربریسامانه عامل اف-۳۵ هماهنگ بوده و خلبان توان سفارشیسازی اطلاعات بر روی نمایشگر را دارد.
برنامه کامپیوتری پیشرفته
یکی از نقاط قوت اصلی این جنگنده بهشمار میآید. این برنامه بیش از ۸ میلیون خط کد دارد که ۴ برابر بیشتر از نزدیکترین رقیب اف-۳۵ یعنی جنگنده اِف-۲۲ است. هوش مصنوعی و اتوماسیون بالا، ترکیب اطلاعات حسگرها و ایجاد یک تصویر واضح از میدان نبرد از وظایف اصلی این برنامه است.
سامانه پشتیبانی اطلاعات خودکار
این سامانه که ALIS نامیده میشود در واقع یک سامانه کامپیوتری برای جمعآوری اطلاعات از وضعیت جنگنده هنگام عملیات وپردازش آنها برای کمک به پشتیبانی، نگهداری و تعمیرات اف-۳۵ پس از عملیات است این سامانه باعث کاهش چشمگیر هزینه هر ساعت پرواز عملیاتی اف-۳۵ شدهاست. هر ساعت پرواز عملیاتی اف-۳۵، ۲۴ هزار دلار هزینه دربردارد که فقط ۱۰ درصد بیشتر از جنگنده ارزان قیمت اف ۱۶ است.
[۲۵]
شایان ذکر است که هزینه هر ساعت پرواز عملیاتی دیگر جنگنده نسل ۵ آمریکایی اف-۲۲، ۶۸ هزار دلار است.
[۲۶]
کانوپی مقاوم
کانوپی (کابین) اِف-۳۵ از مواد بسیار مقاوم ساخته شده تا در مقابل شرایط بد آب و هوایی و همچنین برخود پرندگان مقاومت کند این کانوپی در آزمایشها در برابر پرتاب لاشهٔ یک پرنده ۲ کیلویی با سرعت ۸۹۰ کیلومتر بر ساعت به خوبی مقاومت کردهاست.
[۲۷]
یکپارچگی ساختار بال و بدنه
یکی از ویژگی هنگام ساخت اف-۳۵ یکپارچگی بال و بدنه آن است بدین معنی که ساختار بال با بدنه یکپارچه است و به داخل بدنه فرومیرود (برخلاف دیگر جنگندههای کنونی). این ویژگی باعث کاهش سطح مقطع راداری و همچنین افزایش قدرت حمل تسلیحات بر زیر بالها میشود.
آگاهی وضعیتی بالا و ترکیب اطلاعات
اف-۳۵ از بیشترین تعداد حسگرهای در میان جنگندههایی که تاکنون ساخته شده بهره میبرد. اف-۳۵ علاوه بر رادار کاوش الکترونیکی فعال موجود در دماغه با پوش ۱۲۰ درجه
[۲۸]
از ۶ حسگر الکترواپتیکی AN/AAQ-37 با پوشش ۳۶۰ درجه محیط اطراف که با توانایی کشف هواپیماها، موشکها و تجهیزات زمینی، ۱۰ مجوعه آنتن سامانه جنگ الکترونیک، یک حسگر هدفگذاری الکترواپتیکی AN/AAQ-40 در زیر دماغه و مجموعه گیرنده و فرستنده موجود در سامانه CNI استفاده میکند. مجموع اطلاعات جمعآوری شده توسط حسگرها و ترکیب اطلاعات آنها توسط نرمافزار این جنگنده بالاترین آگاهی وضعیتی را از میدان نبرد در اختیار اف-۳۵ قرار میدهد.
[۲۹]
تنوع تسلیحاتی
جنگنده اف-۳۵ توان حمل انواع سلاحهای هوا به هوا (هدایت راداری و فروسرخ)، هوا به زمین (موشکهای کروز، هدایت لیزری، هدایت ماهوارهای، ضد زره، هدایت موج میلیمتری، هدایت چند حالته و …)، ضد کشتی و سلاح هستهای را دارا خواهد بود. این جنگنده همچنین قابلیت استفاده از تسلیحات کشورهای خریدار را نیز برخودار خواهد بود، که در مجموع تنوع تسلیحاتی بالایی برای اف-۳۵ محسوب میشود. این جنگنده را در زمره منعطفترین جنگندههای ساخته شد تاکنون قرار خواهد داشت.
پس از جنگ جهانی دوم متخصصان نیروی هوایی آمریکا جنگنده های بسیاری را توسعه داده اند که از قابلیت های مدرن و پیشرفته ای بهره می برند
نسل های اول، دوم و سوم هواپیمای جنگی آمریکا به صورت منظم طراحی و تولید شدند که یکی از دلایل آن به پیچیدگی نه چندان زیاد سیستم های کامپیوتری در آن زمان برمی گشت.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ موعد رونمایی از نسل چهارم جنگنده ها در نیروی هوایی آمریکا فرا رسیده بود. این هواپیماهای بهره مند از سیستم های کامپیوتری قابل توجه، بر اساس
کنترلر های سیمی پرواز می کردند و در بسیاری موارد طراحی آنها با کمک کامپیوتر صورت گرفته بود.
خط مونتاژ این غول های فی مستم تکنسین ها و مهندس های ماهرتر از نسل های قبل بود که در نتیجه هزینه تولید، نگهداری و عملیات آنها را نیز افزایش می داد. مهم ترین دستاوردهای نسل چهارم شامل F-16، F/A-18، F-15 و A-10 بود که ارتش ایالات متحده را به جنگنده پشتیبانی هوایی، هواگرد تهاجمی مناسب ماموریت های دریایی و جنگنده های سبک و کم هزینه مجهز کرد که توانایی نابود کردن ستون های طویلی از تانک های شوروی در اروپای مرکزی را داشتند.
A-10
هواگردهای تهاجمی در درجه اول برای حمله به اهداف زمینی طراحی شده بودند و در مقایسه با بمب افکن ها و جت های جنگنده ها در مسافتهای نزدیکتر حملات دقیق تری را علیه اهداف زمینی صورت می دادند. این هواگردها علی رغم مجهز بودن به موشک های هوا به هوا، بیشترین کارایی را در پشتیبانی هوایی از نیروهای پیاده داشتند.
F-15
با فروشاپی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد پیچیدگی و هزینه توسعه پرنده های جنگی مدرن دو چندان شده و از اینرو سازمان های آمریکایی به جای تولید نمونه های جدید به ارتقای مدل های موجود روی آوردند.
در این دوره متخصصان به مجهز ساختن مدل هایی نظیر F-15 به سیستم های کامپیوتری، سامانه های تسلیحاتی و ناوبری جدید روی آوردند که در نهایت به توسعه نسل ۴.۵ جنگنده ها منجر شد. این به روزرسانی های چشمگیر تنها از یک جزء حیاتی بی بهره بودند که آنها را از نسل پنجم متمایز می سازد: پنهانکاری
آغاز عصر پنهانکاری
این قابلیت آنقدر اهمیت داشت که نیروی هوایی آمریکا آن را در راس اولویت های خود قرار داده و F-22 را به عنوان نخستین پرنده نسل پنجم و یکی از پیچیده ترین جنگنده های دنیا جایگزین F-15 ساخت.
F-117
F-22 رپتور توسط کمپانی لاکهید مارتین توسعه یافته که پیش تر با معرفی F-117 توانایی خود در زمینه پنهان کاری را ثابت کرده بود. قابلیت اختفای F-22 از چشم رادارها مدیون سوپر کامپیوتر کری»، پوشش جاذب راداری، اگزوزهای دندانه دار موتور، دم اریب و شکل خاص بال هایش است.
کابین خاص این جنگنده قدرتمند در دهه ۹۰ بزرگترین قطعه یکپارچه پلی کربنات جهان محسوب می شد که نتیجه آن تسلط قابل توجه خلبان بر زوایای مختلف است. سرعت ۲۴۱۰ کیلومتر در ساعت، سنسورهای دوربرد برای شناسایی و واکنش سریع و موشک های هدایت لیزری با برد بیش از ۱۰۰ کیلومتر از دیگر مزایای F-22 به شمار می روند.
F-22 رپتور
علی رغم قابلیت های فوق العاده رپتور، توسعه
F-35 برای احیای پروژه جنگنده تهاجمی مشترک» (JSF) نیز مطرح شد. نخستین تلاش ارتش برای پیاده سازی ایده JSF در دهه ۱۹۶۰ و با توسعه جنگنده زمینی و بمبافکن میان برد F-111 به بن بست خورده بود.
F-111
در دهه های آخر قرن بیستم مدلهای مختلفی از F-111 در نقش بمب افکن استراتژیک، پرنده اکتشافی و هواپیمای جنگی به خدمت نیروی هوایی آمریکا درآمد و همین مساله منجر به این باور شد که اگر از یک قالب ثابت برای مقاصد مختلف استفاده شود، هزینه نگهداری آن کاهش یافته و در نتیجه چرخه عمر آن بیشتر می شود. این مساله باعث شد از جنگنده های نسل چهارم برای مدت طولانی تر استفاده شود و بارزترین مثال آن به بمب افکن B-52 برمی گردد که انتظار می رود تا اواسط قرن جاری به خدمت ادامه دهد.
بنابراین فاکتورهایی نظیر افزایش پیچیدگی و هزینه توسعه جنگنده های جدید از یک سو و از سوی دیگر کاهش میزان سفارشات تولید، نیروی هوایی آمریکا را به جایی رساند که به جای معرفی مدل های جدید برای تمام هواپیماهای جنگی، به چند مدل بسنده کرده و در بقیه موارد سراغ بازتولید یا بروزرسانی نسل ۴ و ۴.۵ بروند.
بسیاری از مخالفان برنامه تولید F-35 معتقد بودند که جنگنده های موجود به خوبی از پس ماموریت های خود بر می آیند. با این حال این استدلال چندان منطقی نبود چرا که پرنده ای مثل F-16 توانایی مقابله با تسلیحات ارتش های رده دوم را دارد، اما طی سال های آتی در برابر جت های چینی یا روسی حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
کارشناسان دیگر عقیده داشتند اکتفا به فناوری گذشته و بروزرسانی اندک آن با سیستم های نصفه و نیمه پنهانکاری مثل F-15S در درازمدت آمریکا را از اریکه قدرت به زیر خواهد کشید. محدود ساختن تولید F-22 به ۱۲۶ فروند نیز از دیگر انتقادهای آنها بود، آن هم در زمانی که آمریکا در فضای تک قطبی پس از جنگ سرد، حرف اول را در دنیا می زد.
صرف هزینه برای ابر قدرت ماندن
ارتش آمریکا با استناد به این نکته که حفظ جایگاه ابر قدرت دنیا نیاز به صرف هزینه دارد، سراغ توسعه جنگنده F-35 رفت که بعدها نظر بسیاری از کشورهای دیگر را به خود جلب کرد. در پروژه توسعه این جنگنده کمپانی های مک دانل داگلاس»، نورث روپ گرومن»، لاکهید مارتین» و بوئینگ» با هم رقابت داشتند که در نهایت طرح نورثروپ گرومن و مک دانل داگلاس راه به جایی نبرد.
در مرحله دوم وزارت دفاع آمریکا بودجه لازم برای پیاده سازی طرح های دو کمپانی دیگر را به آنها پرداخت کرد که توسعه آن چهار سال به طول انجامید. در آن تاریخ طرح ایکس ۳۵ لاکهید مارتین نظر مسئولان این وزارت خانه را به خود جلب کرد.
این جنگنده تک موتوره در وهله اول برای ماموریت های هجومی هوا به زمین طراحی شده اما توانایی انجام مأموریتهای شناسایی و دفاع هوایی را نیز دارد. موتور توربوفن،
کلاه دارای نمایشگر با قیمت ۴۰۰ هزا دلار، سیستم فرمان صوتی، نمایشگر یکپارچه لمسی و قابلیت برخاست کوتاه و فرود عمودی از منحصر به فرد ترین ویژگی های F-35 است که امکان اجرای مانورهای ویژه ای را به این جنگنده می دهند.
F-35
نخستین پرواز جنگی F-35 و مشارکت در میدان نبرد دو ماه قبل توسط رژیم صهیونیستی عملیاتی شد که طی آن مواضع ارتش سوریه هدف قرار گرفت.
کلاه F-35
F-35 شاید از بعضی جهات نظیر سرعت (۱۹۳۰ کیلومتر در ساعت) به خوبی F-22 نباشد اما سنسورهای پیشرفته، قابلیت پنهان کاری و آگاهی وضعیتی بالا امکان پیشدستی در شناسایی و شلیک را برای آن به ارمغان آورده است. لاکهید مارتین برای دستیابی به این قابلیت ها پیشرفته ترین روشها برای کاهش بازتاب راداری و تشعشعات فروسرخ را در آن پیاده سازی کرده است.
F-35 سریع ترین و چابک ترین جنگنده نیروی هوایی آمریکا نیست و به این منظور هم ساخته نشده چرا که این پرنده در جنگ ها هوشمندتر عمل می کند و نیازی به سرعت یا قدرت بالا ندارد. در صورتی که قرار باشد تنها به معیار سرعت اکتفا کنیم همین حالا هم در جنگ یمن F-15 ارتش سعودی بارها برتری خود بر جنگنده های روسی ارتش یمن ثابت کرده است.
پروژه F-35 هزینه ای چند صد میلیاردی را به دولت آمریکا تحمیل کرده که آن را به گران ترین سلاح تاریخ بدل کرده، با این حال فعلا تنها جنگنده نسل پنجم صادراتی در دنیا محسوب می شود. این در حالی است که روسیه حتی بدون وجود خریدار بالقوه و اقتصاد ضعیف تر از آمریکا هزینه های تولید سوخو ۵۷ را بر عهده گرفت که از سال جاری قرار است جایگزین میگ ۲۹ و سوخو ۲۷ شود.
به نظر تکنولوژی های فوق العاده F-35 پایان راه نیروی هوایی آمریکا نیست و حالا زمزمه هایی از توسعه جت های بدون سرنشین با قابلیت هدایت خودکار نیز به گوش می رسد.
جنگنده های نسل پنجم چین و روسیه
جدی ترین رقیب F-35 یعنی سوخو ۵۷ روسیه از دو موتور Izdeliye 30 و راداری با برد ۴۰۰ کیلومتر برای اهداف با ابعاد یک متر برخوردار است و با تاکید بر هوش مصنوعی در پرواز، فرار از تله های اپتیکی و فروسرخ، قدرت مانور و سرعت بالا (۲۶۰۰ کیلومتر در ساعت) طراحی شده است.
سوخو ۵۷
برخی عقیده دارند که قابلیت های F-22 به حدی است که در نبرد تن به تن برابر سوخو ۵۷ ابتکار عمل را به دست می گیرد و پرنده روسی احتمالا یارای رقابت با نسل پنجم جنگنده های نیروی هوایی آمریکا را نخواهد داشت.
J-20
یکی دیگر از رقبای F-35 جنگنده نسل پنجم چینی ها موسوم به J-20 است. این جنگنده دو موتوره بوده و بالچه هایی در جلوی بال اصلی آن دیده می شوند؛ همچنین توسط یک خلبان کنترل شده و قابلیت مخفی شدن از رادارها را دارد. از آنجایی که بدنه این جنگنده به صورت کشیده طراحی شده در مقایسه با پرنده آمریکایی برد حرکتی بیشتری داشته و سلاح های داخلی و سوخت بیشتری را حمل می کند.
کارشناسان شبکه دیسکاوری (Discovery) با رتبه بندی 10 بمب افکن برتر دنیا، قدرتمندترین پرنده های صنعت هوایی را معرفی کردند. در رده بندی 10 بمب افکن تاریخ صنعت هوایی عواملی چون، سرعت هواپیما، میزان مسافتی که بدون سوخت گیری طی می شود، حداکثر میزان حمل مواد منفجره و سقف پرواز توسط کارشناسان ارشد نظامی شبکه دیسکاوری در نظر گرفته شده است.
1. Boeing B-52 Stratofortress
حداکثر سرعت این بمب افکن، 1085 کیلومتر در ساعت اعلام شده و می تواند بدون سوخت گیری مسافت 13 هزار و 360 کیلومتر را بپیماید. توانایی حمل 32 تن بمب، B-52 را میان بمب افکن ها به یک اسطوره تبدیل کرده است. B-52 در خلال جنگ سرد معرفی شد و در بمباران هوایی شمال ویتنام مورد استفاده قرار گرفت. این بمب افکن غول پیکر در حمله های اخیر آمریکا به عراق و افغانستان هم به کار گرفته شد و با توجه به این که فناوری آن به دهه 50 میلادی باز می گردد، اما به گفته کارشناسان نظامی به نظر می رسد تا سال 2045، قصد رفتن نداشته باشد.
2. بمب افکن رادارگزیر B2
به علت پوشش کامپوزیت بدنه بمب افکن B2 که به شبح هم شهرت دارد، امواج رادار را به خود جذب می کند و اغلب به صورت شیء کوچکی در صفحه رادارها به دیده می شود. هر فروند B2، ارزشی معادل 2 میلیارد و 200 میلیون دلار دارد. البته باید گفت آمریکا روی بمب افکن جدیدی از این نسل کار می کند که در سال 2018 رونمایی می شود.
3. Boeing B-29 Super Fortress
بوئینگ B-29 با توانایی پرواز 5845 کیلومتر و سقف پرواز تا ارتفاع 31 هزار و 850 پایی می تواند با حداکثر سرعت 600 کیلومتر در ساعت پرواز کند. این بمب افکن به 12 مسلسل کالیبر 50 و یک توپ 20 میلیمتری مجهز است و این توانایی را دارد که 9 تن ماده منفجره را با خود حمل کند. در طراحی این هواپیما از بدنه فوق العاده آیرودینامیکی و شیشه های ضد گلوله استفاده شده است. شنیدن نام این هواپیما ژاپنی ها را به یاد حمله هوایی و پرتاب بمب های اتمی بر فراز ناکازاکی و هیروشیما و پایان تلخ جنگ جهانی دوم می اندازد.
4. De Havilland Mosquito
از آنجایی که این هواپیمای تمام چوبی به عنوان سریع ترین هواپیما در طول جنگ دوم جهانی شناخته شد، لقب اعجوبه چوبی را به آن دادند. بدنه چوبی آن باعث می شد که توسط رادارها ردیابی نشود و از آن جایی که سرعت زیادی داشت از حملات پدافندها هم در امان می ماند. با آن که ماسکیتو یا پشه، وزن کمی داشت اما قادر بود تا 907 کیلوگرم بمب را با خود حمل کند و به علت طراحی فوق العاده آن، می توانست بین ارتفاع 3 متری از سطح زمین تا 31 هزار پایی پرواز کند.
5. Avro Lancaster
لنکستر به عنوان محبوب ترین و قدرتمندترین بمب افکن بریتانیا در جنگ دوم جهانی به شمار می رود. قابلیت پرواز در شب و حمل نزدیک به 10 تن ماده منفجره باعث شده بود تا مناطق مسی و کارخانه های مهم آلمان در طول جنگ دوم جهانی، از حملات این بمب افکن در امان نمانند.
6. Boeing B-47 Stratojet
در سال 1947 زمانی که برای اولین بار B-47 در آسمان به پرواز درآمد، فقط طراحان بوئینگ از طراحی این بمب افکن راضی بودند. بوئینگ در مدلB-47 فناوری Swept-Wing را که از نازی ها اقتباس شده بود برای اولین بار به کار برد. ارابه فرود این بمب افکن که به صورت 3 چرخ طراحی شده بود باعث می شد که اغلب کارشناسان تصور کنند که B-47 تنها به عنوان یک نمونه آزمایشی باقی خواهد ماند. اما در نیمه سال 1948 این هواپیما به ناوگان هوایی پیوست و سرعت بالای آن (1018 کیلومتر در ساعت) باعث شد تا در اکثر ماموریت های مهم هوایی به کار گرفته شود.
7. توپولوف Tu – 95
این بمب افکن عظیم الجثه روسی که لقب خرس را به آن داده اند با آغاز جنگ سرد و برای مقابله با آمریکا طراحی شد. طراحی این هواپیما به گونه ای بود که می توانست 4 بمب اتمی را حمل کند. در سال 1955 در نمایشگاه هوایی مسکو از خرس عظیم الجثه روس ها پرده برداری شد. با رونمایی از آن کارشناسان و طراحان آمریکا به فکر طراحی و ساخت بمب افکنی بودند که بتواند با آن مقابله کند و به این ترتیب توپولوف Tu-95 ، تا مدت 30 دهه تهدیدی جدی برای نیروهای بلوک غرب قلمداد می شد.
Junkers Ju-88 .8
به اعتقاد کارشناسان نظامی جنگنده مدل Junkers Ju-88، یکی از مهم ترین جنگنده های جنگ دوم جهانی محسوب می شود که در تمام مدت این نبرد به نیروهای نازی در خطوط مقدم خدمت می کرده است. طراحی منحصر به فرد این جنگنده باعث می شد تا انواع حملات هوایی و مانورها را به خوبی اجرا کند. اگر چه این مدل از جنگنده های دیگر آلمان مانند Heinkel 111 و Dornier وزن بیشتری داشت اما لقب سریع ترین جنگنده ناوگان هوایی نازی ها را از آن خود کرده بود. این جنگنده مجهز به 303 قبضه مسلسل و قادر به حمل 3700 کیلوگرم ماده منفجره بود.
Handley Page 0/100 .9
صنعت هواپیمایی در دنیا هنوز دهمین سال تولد خود را جشن نگرفته بود که جنگ جهانی اول آغاز شد، با این وجود بروز این جنگ ویرانگر بهانه ای شد تا این صنعت گام های پیشرفت را با سرعت بیشتری بردارد. بریتانیای کبیر با ساخت مدل Handley Page 0/100، اولین هواپیمای جنگی خود را برای مقابله با زپلین های آلمانی که خسارات زیادی به لندن وارد کرده بودند را معرفی کرد. قدرت این جنگنده را دو موتور رو رویس تامین می کردند و حداکثر سرعت آن 132 کیلومتر در ساعت بود. طول بال های Handley Page به 33 متر می رسید و قادر بود 907 کیلوگرم ماده منفجره را در خود جای دهد.
10. Boeing B-17 Flying Fortress
در سال 1937 شرکت هواپیماسازی بوئینگ، اولین هواپیمای تمام فی 4 موتوره آمریکا را معرفی کرد. مدل افسانه ای B-17، مجهز به 13 مسلسل بود و توانایی این را داشت که 2 هزار و 800 کیلوگرم ماده منفجره را با خود حمل کند. در طول جنگ جهانی دوم نیروهای آمریکایی بارها مناطق اشغالی توسط نازی ها را با هزار فروند از مدل B-17 هدف حملات سهمگین خود قرار دادند.
11 جنگ افزار هولناک که توسط ارتش روسیه مورد استفاده قرار گرفته است
۳ نظر
از ۴ سال پیش که ولادیمیر پوتین دوباره سکان هدایت روسیه را به دست گرفته، این کشور پهناور راه جدیدی را آغاز کرده است. روس ها از نظر مالی چهارمین بودجه دفاعی دنیا (۶۶٫۴ میلیارد دلار) را در اختیار دارند. ارتش سرزمین یخ زده، ۸۴۵ هزار نیروی نظامی، ۲۲۵۰۰ عدد تانک و ۱۳۹۹ هواپیمای جنگی در اختیار دارد. در خبر چند روز پیش نیز
ساخت موشک جدید و ویرانگر روس ها را به اطلاع شما رساندیم.
این ارتش در حال تقسیم به تیپ های کوچکتر و پویاتر است. آن ها به جای قدرت بیشتر، بر روی فناوری های جدید تمرکز کرده اند. به عنوان مثال، سامانه ضد هوایی Pantsir-S1» تنها یک تانک است که به چندین توپ جنگی مجهز شده است. ما در این مقاله قصد داریم سلاح ها و سامانه های پیشرفته ای که روس ها بیشتر مورد استفاده قرار داده اند را در قالب تصاویر مورد بررسی قرا دهیم؛ پس در ادامه همراه باشید.
هواناو (هاورکرافت) Bora-class» مجهز به موشک های هدایت شونده: این سامانه در واقع یک شناور است که پایگاهش آن را به یک هواناو تبدیل می کند. هاورکرافت مذکور به هشت موشک Mosquito» و ۲۰ موشک ضد هواپیما مجهز شده است. این کشتی ۶۸ ملوان دارد و می تواند با سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کند
سامانه The Pantsir-S1» ترکیبی از موشک های کوتاه برد و میان برد زمین به هوا و سامانه موشکی ضد هوایی را در اختیار دارد. ۱۲ موشک هدایت شونده زمین به هوا همراه با دو اسلحه اتوماتیک ۳۰ میلیمتری، می توانند در برابر هواپیماها، هلیکوپترها، موشک های بالستیک و موشک های کروز، عملکرد خوبی از خود ارائه دهند.
زیردریایی مجازی نامرئی: نخستین نمونه از ۶ عدد زیردریایی های دیزلی-الکتریکی، از کارخانه کشتی سازی سن پترزبورگ راه خود را آغاز کرد. سامانه پنهان شونده آن باعث می شود که هنگام رفتن به زیر آب، نتوان زیردریایی را ردیابی نمود.
جت جنگنده چند منظوره Mig-35»: این هواپیما هم در نبردهای هوایی و هم در شلیک به اهداف زمینی بسیار خوب عمل می کند. جت روس ها علی رغم این که ۳۰ درصد بزرگتر از نسل قبلی خود است، می تواند با سرعت ۲۴۰۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کند. این ماشین کشنده قادر است اهداف زمینی و دریایی را حتی از راه دور مورد اصابت گلوله های خود قرار دهد.
سامانه موشکی BUK-2»: این همان وسیله ایست که در آسمان اوکراین، یکی از هواپیماهای خطوط مای را هدف قرار داد. موشک های ۹M317» آن می توانند ۱۴ کیلومتر مسافت را با سرعت ۳۷۰۰ کیلومتر بر ساعت طی کنند. آن ها توانایی حمل کلاهک های ۷۰ کیلوگرمی را نیز دارند.
موشک RS-24 Yars»: سامانه موشکی بالستیک قاره پیمای هسته ای و وابسته به حرارت روس ها می تواند کلاهک های هسته ای مستقل از یکدیگر را تا ۱۶ هزار کیلومتر با خود حمل کند. آن ها برای جایگزینی با موشک های بالستیک Topol-M» طراحی و ساخته شده اند. هر موشک ۱۰۰ برابر بمبی که در هیروشیما اندخته شد، قدرت دارد.
کنکورد روسی: هواپیمای توپولوف Tu-160» بزرگترین جت جنگی مافوق صوت در جهان لقب می گیرد. این وسیله توسط اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۸۰ میلادی طراحی شده و موتورهای آن به حدی قدرتمند هستند که می توانند ۴۰ هزار کیلوگرم تسلیحات را با خود حمل کنند. در حال حاضر، ۱۶ عدد از آن ها مورد استفاده قرار می گیرد.
تانک T-90» پیشرفته ترین تانک جنگی است که تاکنون توسط نیروهای نظامی روسیه مورد استفاده قرار گرفته. اسلحه اصلی آن، یک توپ ۱۲۵ میلیمتری ضد تانک است. این ماشین یک اسلحه ضد هوایی سنگین با قابلیت کنترل از راه دور را نیز در اختیار دارد.
زیردریایی ۱۴۷۰۰ تنی کلاس Borei» موشک های بالستیک هسته ای در اختیار دارد و اندکی کوچک تر ار نمونه های قبلی است. این هیولا می تواند ۱۶ موشک بالستیک Bulava» با خود حمل کند. هرکدام قادر هستند ۶ تا ۱۰ عدد کلاهک هسته ای همراه خود ببرند و ۸۳۰۰ کیلومتر مسافت را طی کنند.
هلیکوپترهای جنگی Mi-28 Havoc»: جنگ افزار آن یک توپ خودکار ۳۰ میلیمتری است و بال های آن می توانند تا ۴ بار حملات تانک، اسلحه و راکت را تاب بیاورند.
سامانه ضد هوایی S-300»: این موشک های زمین به هوا قادر هستند هر هواپیمایی را نقش بر زمین کنند. سامانه روس ها با ۱۲ موشکی که به ازای هر هدف شلیک می کند، می تواند شش هواپیما را همزمان سرنگون کند. هر وسیله ای که در محدوده ۳۰۰ کیلومتری آن قرار دارد، باید به شدت حواسش را جمع کند.
در یک دهه اخیر، سیر تکاملی و پیشرفت تانکهای تولیدی در ارتش ایران بسیار سریع بوده به طوری که در تولید این ماشین جنگی قدرتمند به خودکفایی رسیده است.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در یک دهه اخیر، سیر تکاملی و پیشرفت تانکهای تولیدی در ارتش جمهوری اسلامی ایران بسیار سریع بوده به طوری که در تولید این ماشین جنگی قدرتمند به خودکفایی رسیده است.
ذوالفقار 1
ذوالفقار۱ اولین مدل این تانک بود که در سال 1380 تولید شد. این تانک از یک موتور دیزلی با قدرت ۷۸۰ اسب بخار استفاده میکند و سیستم کنترل آتش آن امکان شلیک در حرکت را برای تانک فراهم میکند. در ذوالفقار1، میتوان سیستم هشدار دهنده و پدافند لیزری ساخت سازمان صنایع دفاع ایران را نیز دید.
این سیستم میتواند کاربران خود را با تابش پرتوهای لیزر هدایت کننده، از جنگ افزارهای هدایت شوندهٔ ضدتانک آگاه کند. پدافند مورد استفاده این سیستم به صورت انتخابی، میتواند ترکیبی از پرتاب کنندههای نارنجک دودزا باشد. این کار باعث شکستن قفل لیزری پرتابگرهای دشمن میشود. پوشش این سیستم هشدار دهنده ۳۶۰ درجه در افق و ۶۰ درجه در ارتفاع است.
ذوالفقار 3
ذوالفقار3 سومین و پیشرفته ترین تانک خانواده ذوالفقاراست. یکی از نکات بسیار مهم در این تانک، سامانه کنترل آتش این تانک است. سامانه کنترل آتش این تانک موسوم به EFCS3» یک سیستم چند منظوره است که تواناییهای قابل توجهی را دراختیارافراد نظامی قرار میدهد، ازجمله ثابت نگاه داشتن توپ در هنگام انواع مانورها و چرخشها، امکان درگیری با اهداف ثابت و متحرک، قابلیت انتقال اطلاعات به کامپیوتر درون تانک برای تخمین زاویه مورد نظر برای شلیک، قابلیت شبکه شدن با سامانههای دید در شب موجود در تانک. متخصصان ارتش با افزودن بر عرض این تانک، باعث افزایش سرعت آن شدهاند.
نیمرخ کوتاه، سیستم فشنگگذاری تمام اتوماتیک و مسافتیاب لیزری، توپ 125 میلیمتری بدون خان، قابلیت پرتاب موشکهای کورکننده رادارهای دشمن و سیستمهای آشکارسازی مادون قرمز، از دیگر خصوصیات این تانک پیشرفته ایرانی است.
مبارز
تانک مبارز در اصل مدل بهینهسازی شده تانک چیفتن در ایران است. تانک چیفتن در سال ۱۹۶۶ در بریتانیا تولید و از سال ۱۹۷۲ وارد ارتش ایران شد. در طول سالهای اخیر، تغییرات زیادی بر روی تانک چیفتن انجام گرفت. مدل نهایی ارتقا یافته تانک چیفتن، توسط ارتش جمهوری اسلامی " مبارز" نام گرفت.
تعویض موتور ال۶۰ لیلاند با یک موتور پرقدرتتر با توان ۸۵۰ اسب بخار، تعویض محفظه سوخت، تغییراتی در چرخ دنده و شاسی تانک، نصب تجهیزات ضد ضربه جدید و افزودن یک سیستم هدفگیری لیزری، از جمله تغییراتی است که توسط متخصان نظامی ایران بر روی تانک چیفتن انجام گرفت. قدرت رزمی تانک مبارز به علت در اختیار داشتن سیستمهای دید در شب و سیستم مسافتیاب لیزری افزایش زیادی یافته است.
سفیر
تانک سفیر مدل اصلاح شده تانک T54 است که در شوروی تولید شده و پرتیراژترین تانک تاریخ محسوب میشود. ارتش ایران در خلال دهه 1370 تصمیم گرفت تا برای استفاده بهینه از این تانک قدرتمند، اصلاحاتی را برروی آن انجام دهد. در نتیجه با کمک مرکز تحقیقات دفاعی لجستیک نیروی زمینی سپاه، با اعمال تغییراتی بنیادین در ساختار این تانک، تانک بهینه شده "مبارز" را عرضه کرد. عملکرد تانک سفیر 74 در تیراندازی و سرعت و دقت در هدفگیری در حالات س و حرکت یک تحول بزرگ زرهی برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود.
این تانک قادر است با تجهیزات اضافه تا عمق 5 متری آب و بدون تجهیزات تا .51 متری آب حرکت کرده و عمل کند. افزایش قدرت موتور، قابلیتهای زرهی، واکنش سریع و دقت و سرعت در تیراندازی، از امتیازهای بالای این تانک است.
صمصام
این تانک در واقع نتیجه اصلاح تانک M-60 در نیروهای مسلح ایران است. تجهیز به پایدارکننده توپ که در راستای عمودی و افقی عمل میکند از جمله تغییرات مهم در این تانک است. تجهیز به سیستم نوری پانوراما برای فرمانده تانک جزء ویژگیهای بارز تانک "صمصام" است. این سیستم برای پوشش جهات افقی و عمودی به برجک نیاز ندارد. قدرت بزرگنمایی این سیستم 7 برابر تانکهای M-60 است. یکی از مهمترین جنبههای بهسازی این تانک، تجهیز آن به سامانه کنترل آتش EFCS-3 برای هدفگیری دقیق و مطمئن توپ است.
به کمک چنین سامانهای، کار هدفگیری بسیار سریع، فوقالعاده دقیقتر و در شب و روز صورت گرفته و احتمال اصابت گلوله توپ به هدف در اولین شلیک به میزان بسیار زیادی افزایش مییابد. مسافتیاب لیزری، دریافت و محاسبه خودکار پارامترهای بالستیکی و محیطی برای هدفگیری، سامانه دید درشب، و آینههای پایدارشده درجهات افقی وعمودی ازجمله ویژگیهای نسل جدید تانک صمصام هستند.
تیام
در ساخت تانک تیام از شاسی و عرادههای تانک "ام 47" و برجک تانکهای سری تی استفاده شده که با اقدامات صورت گرفته بر روی آن، قابلیتهای رزمی و تدافعی اش افزایش بارز و قابل توجهی کسب کردند. همچنین سامانههای پیشران و سامانههای ارتباطی و اپتیکی این تانک ارتقا یافته و با نصب پوشش زره واکنشی بر روی آن، به قابلیتهای تدافعی و ماندگاری اش در صحنه رزم اضافه شده است.
تیام علاوه بر قابلیت های استراتژیکی که به آن اشاره شد، تانکی مسافت یاب از نوع لیزری نیز محسوب میشود؛ تا پیش از این "ام 60" های تحویل شده به ایران از نوع A1 بودند که فاقد مسافت سنج لیزری بود و پریسکوپ فرماندهی آن نیز از نوع M51، فاقد دید پانارومیک برای فرمانده بود. تیام علاوه بر مسافتیاب لیزری، " توپ با کالیبر 105 میلی متری خان دار EFCS3 " و یک قبضه "مسلسل دوشکا با کالیبر 12.7" را نیز در خود جای داده است.
کرار
تانک کرار دارای سامانه اتوماسیون تیربار برای شلیک از داخل دهلیز جنگی در شرایط مختلف است و در حوزه تحرک، تانک کرار دارای توانمندی عبور از مناطق ذوعارضه، گودال، رودخانه و حرکت در زیر آب را داشته و مجهز به سامانه ناوبری ونمایش آن برای راننده تانک میباشد. کرار دارای سامانه کنترل آتش الکترواپتیکی، سامانه فاصله یاب لیرزی، رایانه بالستیک و همچنین قابلیت شلیک به اهداف ثابت و متحرک در شب و روز است.
این تانک در حوزه بقاء و ماندگاری به حفاظت زرهی مقاوم در برابر انواع سلاحهای ضد زره مجهز شده و با استتار در برابر انواع سلاحهای ضد زره محافظت میشود. استتار چند طیفی، مخابرات و مدیریت صحنه نبرد دیجیتال و توانمندی در مقابله با جنگ های الکترونیکی از دیگر ویژگیهای تانک کرار است.
با تمامی تانک های پیشرفته و مخوف موجود در ارتش روسیه آشنا شوید
یک نظر
این روزها اختلافات بین روسیه و ایالات متحده از هر زمان دیگری پس از پایان دوران جنگ سرد بیشتر شده و بخش زیادی از این اختلافات خود را به شکل رقابت در زمینه ی تسلیحات نظامی نشان داده است. اگر چه پس از دوران جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دیگر روسیه انسجام سابق خود را از دست داده و توان رقابت با ایالات متحده را نداشت اما از زمان روی کار آمدن ولادیمیر پوتین در این کشور، بار دیگر اختلافات و رقابت بین دو کشور شروع شده و با رویارویی های دو کشور در درگیری های نظامی گوشه و کنار جهان از جمله سوریه و اوکراین بار دیگر وارد دورانی شبیه دوران جنگ سرد شده ایم.
اگر چه در کل ایالات متحده کشور قدرتمندتری از لحاظ نظامی و اقتصادی به شمار می آید اما دستکم از لحاظ نظامی، روسیه در چند سال اخیر، و به ویژه از دوره ی دوم ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، توانسته بار دیگر قدرت روسیه را به رخ کشیده و حتی در برخی تجهیزات نظامی پیشرفته نیز گوی سبقت را از ایالات متحده برباید. بدون شک در زمینه ی ساخت موشک های بالستیک قاره پیما و تانک، روسیه از ایالات متحده پیشی گرفته و در زمینه ی هواپیماهای جنگی نیز شانه به شانه ی این کشور پیش می رود. در این میان همواره ارتش روسیه و صنعت نظامی این کشور به خاطر تولید تانک های مستحکم، پرهیبت و بزرگ و البته خوفناک معروف بوده و هر ساله تانک های جدیدی در این کشور معرفی می شود.
در آخرین رونمایی خود، مسکو از یک تانک تی -۱۴ آرماتا رونمایی کرده است که توجه بسیاری از کارشناسان نظامی را در غرب به خود جلب کرده و گفته می شود که این تانک می تواند به راحتی تانک آبرامز آمریکایی را از میدان به در کند. بر اساس اطلاعات منتشر شده این تانک یک توپ بزرگ ۱۲۵ میلیمتری بدون خان داشته و در سال های آینده نیز می تواند به یک توپ ۱۵۲ میلیمتری مجهز شود که توانایی پرتاب گلوله های هسته ای با توان انفجاری محدود را داشته باشد. با این وجود تانک آرماتا تی-۱۴ دستکم تا سال ۲۰۱۹ آماده ی نبرد نخواهد بود که این موضوع به این معنی است که طرح های دیگر مانند T-72B3 و T-80U دستکم تا چند سال آینده همچنان بخش زیادی از ناوگان ۲٫۷۰۰ دستگاه تانک ارتش روسیه را به خود اختصاص خواهند داد. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با تانک های پیشرفته ای که در حال حاضر ارتش روسیه در اختیار دارد آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
تانک مدل T-34 که اولین نمونه از آن در سال های دهه ی ۱۹۴۰ با یک توپ ۸۵ میلیمتری رونمایی شد. با این وجود نمونه های جدید این مدل در حال حاضر با نام T-34-85 تنها در موزه ها یافت می شود و تعداد کمی نیز توسط جدایی طلبان اوکراینی مورد حمایت مسکو در مناقشات چند سال اخیر این گروه ها با نیروهای نظامی اوکراین مورد استفاده قرار گرفته گرفته است.
تانک تی-۵۵ اولین بار در دهه ی ۱۹۵۰ معرفی شد و توپی ۱۰۰ میلیمتری و سرعتی در حدود حداکثر ۳۰-۳۴ مایل بر ساعت دارد. این تانک نیز مانند دیگر تانک های ارتش روسیه در طول سالیان گذشته بارها روزآمد شده است. با این وجود تانک تی-۵۵ دیگر یک تانک فعال به شمار نیامده و در حدود ۲٫۸۰۰ دستگاه از آن ها در حالت ذخیره قرار دارند.
تانک تی-۶۲ در سال ۱۹۶۱ با یک توپ ۱۱۵ میلیمتری و سرعت حداکثری ۳۱ مایل بر ساعت رونمایی شد. اگر چه این تانک نیز دیگر در ارتش این کشور فعال نیست اما حدود ۲٫۵۰۰ دستگاه از آن ها در ارتش روسیه در حالت ذخیره قرار دارند.
تانک تی-۶۴ در اوایل دهه ی ۱۹۶۰ معرفی شد و دارای توپ ۱۲۵ میلیمتری و حداکثر سرعت ۲۷ تا ۳۴ مایل در ساعت است که بر اساس مدل آن متفاوت خواهد بود. این تانک نیز اکنون فعال نبوده و حدود ۲٫۰۰۰ دستگاه از آن ها در حالت ذخیره و آماده باش قرار دارند.
تولید تانک T-90A در سال ۱۹۹۲ آغاز شد و با توپ ۱۲۵ میلیمتری بدون خان ۲A46M معرفی گردید. اکنون در ارتش روسیه حدود ۳۵۰ دستگاه از این تانک در حالت فعال و ۲۰۰ دستگاه دیگر نیز در حالت ذخیره و رزرو قرار دارند.
تانک T-80U در سال ۱۹۸۵ وارد خدمت شد و نسخه ی پیشرفته ی تانک تی-۸۰ به شمار می آید که در سال ۱۹۷۶ رونمایی شده بود. این تانک یک سیستم موشکی ضد تانک ۹M119 دارد که می تواند با استفاده از توپ ۱۲۵ میلیمتری خود تانک های مهاجم را مورد هدف قرار دهد. ارتش روسیه در حال حاضر ۴۵۰ دستگاه از این تانک را در حالت فعال و ۳٫۰۰۰ دستگاه نیز در حالت رزور دارد.
تانک های T-72B3 مدل پیشرفته تانک های تی-۷۲ به شمار می آیند که تولید آن ها از سال ۲۰۱۳ آغاز شد. این تانک ها نیز به سیستم ضد تانک مجهز بوده و در کل ۱٫۹۰۰ دستگاه از تانک های تی-۷۲ در حالت فعال و ۷٫۰۰۰ دستگاه نیز در حالت رزرو قرار دارند.
تانک تی-۱۴ آرماتا با توپ بسیار سریع ۱۲۵ میلیمتری خود می تواند موشک های هدایت شده لیزری را تا ۷٫۴ کیلومتر نیز شلیک کند. این در حالی است که برد توپ اصلی تانک آبرامز M1A2 SEP V3 متعلق به ایالات متحده تنها حدود ۲٫۴ مایل است.
تانک تی-۱۴ آرماتا همچنین دارای سیستم کنترل از راه دور برجک است که به خدمه امکان می دهد در مکان های بسیار ایمن تری از تانک استقرار یابند. بر اساس ادعاها این تانک تا تبدیل شدن به یک تانک بدون سرنشین فاصله ی چندانی ندارد که از راه دور کنترل خواهد شد. بدین ترتیب این تانک از این لحاظ از هر تانک غربی مجهزتر و پیشرفته تر است. ارتش روسیه امید دارد که این تانک را جزیی از یک خودرو نظامی بزرگتر تبدیل کند که تعمیر و نگهداری و لجستیک آن راحت تر باشد. البته گفته شده که به دلیل هزینه ی تولید بالا ممکن است
اگر تشنج بین روسیه و امریکا در اروپا به جنگ منجر گردد، این حتماًلاً به جنگ هستوی مبدل خواهد گشت. ولی حتی در صورت آغاز جنگ سوم جهانی لغزش به قیامت هستوی تدریجی خواهد بود.
اگر به مثابه مثال سناریوی کمتر محتمل منازعه اواخر سال های 2020 را در کدام جای در منطقه کالیننگراد تصور نمود که نسبت برخورد غیرعمدی آغاز خواهد شد، پس در آن تانک های روسیه و امریکا با هم روبرو خواهند شد.
تا اواسط سال های 2020 در ترکیب نیروهای تانک اردوی امریکا تانک های عمده محاربوی M1A2 SEP v.4 ابرامس» کمپنی جنرال دینامیکس» (General Dynamics) برتری خواهند داشت. به مقایسه مودل های امروزی SEP v.2 و SEP v.3 که نو جهت تسلیح بکار گرفته میشوند، تانک SEP v.4 وسایل بهبودیافته کشف، دفاع و امکانات شبکوی بهتر کسب میکند. ولی اساساً این تانک خواهد بود که به ابرامس» امروزی شباهت دارد.
نشنل انتیریست: اردوی امریکا میخواهد پیروزی در جنگ زمینی با روسیه را تضمین کند
اما در جمله تسلیحات نیروهای زمینی روسیه، اصلاً، مخلوط تانک T-72B3M و T-80BVM، T-90M و برخی از تعداد تانک های T-14 ارماتا» شامل خواهند بود. در روی کاغذ وحشتناکتر ازهمه T-14 معلوم میشود که سیستم معاصر حفاظتی دارا می باشد و توسط برج غیرمس تجهیز شده است. علاوه بر این، این تانک بهترین خصوصیات قابلیت مانور دارد.
کیپتان ستیفان بیولیر (Stefan Bühler) فارغ پوهنتون علوم تطبیقی که در مرکز ارتقای مهارت های تخصصی نیروهای مسلح سویس به صفت افسر خنثی سازی آلات انفجاری و همزمان قوماندان تولی تانک خدمت مینماید، میگوید که تانک T-14 نظر به قدرت مخصوص بر واحد وزن در صورت بار یکسان بر خاک بهترین خصوصیات دارا می باشد. در نتیجه، تانک 48 تنی ارماتا»، نسبت به ابرامس» و همچنان تانک لیوپارد 2» آلمانی دارای قابلیت بهتر مانور می باشد.
بیولیر می نویسد: تانک T-14، مانند تانک لیوپارد 2» و M1 ابرامس» انجن قوی دارد، ولی با داشتن وزن 48 تنی، این تانک 20% سبکتر است که از برکت آن قدرت مخصوص انجن آن را 3،31 قوه اسپ، بر تن تشکیل میدهد و تانک روسی بسیار متحرک و دارای قابلیت مانور بهتر می باشد. زنجیر نوع فعلی T-14 به مقایسه تانک های لیوپارد 2» و M1 ابرامس» بسیار کم عرض می باشد و از برکت وزن کمتر این تانک به زنجیر عریض نیاز ندارد. فشار مخصوصی آن بر خاک، تقریباً مانند تانک های غربی خواهد بود».
برعلاوه آن، با استفاده همزمان از سیستم حفاظتی، زره ریاکتیوی و زره غیرفعال چند طبقه یی، تانک T-14 عمله خود را به مقایسه تانک های غربی، مانند ابرامس»، بصورت مطمئین حفاظت میکند.
اصلاً، مشخصات تانک T-14 و ابرامس» تقریباً یکسان می باشند، ولی صنایع تانک سازی روسیه با استفاده از تجارب عملی جنگ مشخصات T-14 را بهبود بخشیده که به آن در نبرد در میدان جنگ کمک خواهد کرد. واضح است، اگر جنگ واقعی بین امریکا و روسیه شعله ور شود، مسایل خورد ریزه تاکتیکی در برابر قیامت احتمالی هستوی اهمیت نخواهند داشت.
سوخوی 35 فلانکر – E در حال حاضر بهترین هواپیمای برتری هوایی (air superiority) در خدمت روسهاست که میراث دار هواپیمای سوخو 27 در نیروی هوایی روسیه میباشد، این هواپیما از دو دستگاه موتور توربوفن ساترون 117 اس بهره میبرد که دارای قدرت 19400 پاوند رانش بدون پسسوز و قدرت 31900 پاوند رانش با پسسوز و عمر عملیاتی 4000 ساعت میباشد؛ یکی از بزرگترین ضعفهای موتور هواپیماهای روسی عمر عملیاتی پایین و هزینه نگهداری بالا در مقام مقایسه با رقبا است؛ برای مثال موتور جنگنده تایفون 6000 ساعت و موتور F414؛ اف 18 سوپر هورنت دارای 6500 ساعت عمر عملیاتی میباشد.
همچنین این هواپیما از یک رادار قدرتمند آرایه فازی فعال نیز بهرهمند است که دارای برد عملیاتی 400 کیلومتر بر ضد یک هدف با سطح مقطع راداری 3 متر مربع میباشد. در این جا نیز این مسئله قابل ذکر است که جنگندههایی مانند F35 و F18 به ترتیب دارای 0.001 و 0.5 نیم متر مربع سطح مقطع راداری هستند که همین مسئله پیدا کردن آنها را در آسمان بسیار دشوار مینماید؛ و همچنین بایستی به این موضوع اشاره شود که یکی از راههای پیدا کردن هواپیماهای پنهانکار استفاده از سیستمهای الکترو اپتیکی میباشد. سوخو 35 دارای یک سیستم الکترو اپتیکال OLS-35 در دماغه است که میتواند F35 را از فاصلهٔ 50 مایلی و در حالت HOT(نزدیک شونده) شناسایی و رهگیری نماید. (البته این موضوع تنها ادعایی از طرف کارشناسان میباشد و از عملکرد دقیق آن اطلاعاتی در دسترس نیست و این عدد میتواند بیشتر یا کمتر باشد)
به علت اینکه شناسایی و قفل راداری بر روی یک هدف هوایی بسیار پیچیده میباشد؛ و به هزاران پارامتر مانند شرایط جوی؛ سطح مقطع راداری؛ افسر کنترل شکاری جهت راهنمایی کردن رهگیر به سمت هدف؛ سیستمهای جنگ الکترونیک؛ پشتیبانیهای هوایی (AWACS)؛ منطقه درگیری که منطقه کوهستانی باشد یا یک منطقه صاف؛ گرد و غبار؛ سمت حرکت هدف (دور شونده؛ نزدیک شونده و یا اینکه هدف عبوری باشد) و … بستگی دارد و همینطور به دلیل در دسترس نبودن اطلاعات کافی و دقیق از سیستمهای راداری، جنگ الکترونیک، سطح مقطع راداری و … از هر 2 جنگنده؛ در این مقاله سعی داریم 2 هواپیما را در موقعیت درگیری نزدیک هوایی قرار دهیم و آنها را ازلحاظ قدرت مانور پذیری با یکدیگر بررسی نماییم.
سوخو 35 هواپیمای توانایی است که حداقل تا زمان عملیاتی شدن جنگنده نسل 5 روسها (PAK FA) در خدمت باقی خواهد ماند؛ انتخاب این هواپیما در این مقاله جهت بررسی آن با جنگنده نسل 5 آمریکایی این است که شکاری رهگیر نسل پنجمی روسها (سوخو 57) تا این لحظه عملیاتی نشده است و در حال گذراندن تستهای نهایی میباشد)
اساسیترین مشکل این است که ما نمیدانیم ویژگی پنهانکاری یک هواپیمای نسل پنجمی مانند F35 تا چه اندازه میتواند در برابر یک جنگنده با تکنولوژی بسیار بالا و نسل 4++ مانند سوخو 35 اثربخش باشد.
اگر F35 وارد یک درگیری نزدیک هوایی (dogfight) با سوخوی 35 شود دچار مشکل بزرگی خواهد شد به دلیل اینکه هم محدودیت فشار جی بسیار پایینی دارد مخصوصاً در نسخه بی (7G) و هم اینکه از قدرت مانور پذیری پایینتری نسبت به سوخو 35 برخوردار است و همچنین از موتورهایی با قابلیت تغییر بردار رانش استفاده نمیکند البته به شکلی که هواپیمای سوخو 35 استفاده میکند؛ تغییر بردار رانش موتور اف 35 تنها برای نشستن و برخاستن آن مورد استفاده قرار میگیرد اما سوخو 35 به لطف نازلهای متغیر بردار رانش و طراحی آئرودینامیک؛ دارای سرعت و قدرت مانور دهی بسیار بالایی است، اما این سؤال هماکنون ایجاد میشود که قدرت مانور دهی و سرعت بالا تا چه اندازه میتواند به برگ برنده روسها تبدیل شود تا اینکه شکاری رهگیر خود را به نزدیکی یکی از پنهانکارترین هواپیماهای دنیا برسانند؟
خانواده هواپیماهای فلانکر دارای قدرت مانور پذیری بسیار بالایی هستند؛ این موضوع به این معنی است که این هواپیماها مهندسی برای انجام مانورهای کنترل شدهای را دارند از طریق مکانیسمهای آئرودینامیکی معمولی غیرممکن است.
در هواپیمای سوخو 35 از دو موتور با نازلهای متغیر بردار رانش (TVC) استفاده شده است که میتوانند مستقل از یکدیگر و در جهتهای مختلفی جهت به پرواز در آوردن هواپیما حرکت کنند که در غرب تنها یک رقیب عملیاتی به چنین فنآوری مشابهی مجهز است که آن چیزی نیست جز F22 رپتور. همچنین این فنآوری اجازه پرواز با زاویه حمله بسیار بالا (angle of attack) را به سوخو 35 میدهد. (زاویه حمله یعنی زاویه حمله به جریان هوا؛ دستگاه AOA در اصل نشاندهنده زاویه بدنه و بالهای پرواز در جریان پرواز میباشد) بهبیاندیگر هواپیما میتواند در یک جهت حرکت کند مادامیکه دماغه هواپیما در جهتی دیگر است.
زاویه حمله بسیار بالا این امکان را به هواپیما میدهد که راحتتر قفل راداری خود را بر روی یک هدف دور شونده حفظ نماید و مانورهای تنگتری را جهت نزدیکتر کردن خود به هدف انجام دهد. چنین مانورهایی میتواند برای دیفیت کردن موشکهای حرارتی؛ نیمه فعال راداری یا راداری در محدوده نزدیک نیز بسیار کارآمد باشد و برگ برنده هر هواپیمایی در نبردهای نزدیک هوایی باشد (اینجا نیز بیان این مسئله ضروری است که انجام مانورهای سخت و با فشار جی بالا بستگی به آمادگی جسمانی بالای خلبان دارد و تا زمانی که خلبان نتواند فشار بالایی را تحمل نماید قدرت مانور دهی یک هواپیما نیز کارآمد نخواهد بود و تقریباً همه چیز به خلبان باز میگردد) اما در مورد F35؛ این هواپیما قابلیت دسترسی به زاویه حمله 50 درجه در سرعت 1.6 ماخ را دارا است که این قابلیت به دلیل طراحی و سامانههای کنترل پروازی F35 میباشد.
سوخو 35 میتواند به ماکسیمم سرعت 2.22 ماخ در ارتفاع بالا دست یابد (این سرعت برابر است با سرعت اف 22 و بیشتر از ماکسیمم سرعت اف 35 که در مدلهای مختلف این جنگنده ماکسیمم سرعت بین 1.6 تا 1.8 ماخ میباشد). یکی از ویژگیهای منحصربهفرد سوخو 35 قابلیت سوپر کروزی آن است که به آن این امکان را میدهد که بدون استفاده از پسسوز به سرعت صوت برسد؛ اما بر اساس گزارشها به نظر میرسد که این قابلیت تنها در وزنهای سبک برای این جنگنده امکانپذیر است و زمانی که این هواپیما مجهز به تسلیحات سنگین شود نمیتواند بدون استفاده از افتر برنر (after burner) به سرعت صوت برسد.
یکی از بزرگترین ضعفهای اف 35 بیشینه سرعت بسیار پایینتر آن نسبت به سوخو 35 میباشد؛ که پارامتر سرعت در درگیریها و رهگیری های هوایی عاملی بسیار مهم جهت پیروزی در نبرد یا واگذاری آن میباشد.
سقف ارتفاع پروازی سوخو برابر با 60000 فوت میباشد که 10000 فوت بیشتر از سقف پروازی هواپیمای اف 35 است. همچنین سوخو 35 با استفاده از سوخت داخلی دارای 2200 مایل برد عملیاتی؛ و با استفاده از دو تانکر سوخت خارجی دارای 2800 مایل برد عملیاتی میباشد. قابل ذکر است که اف 35 دارای 2200 مایل برد عملیاتی میباشد
طیف تسلیحاتی سوخو 35
هواپیمای سوخو 35 دارای 12 جایگاه تسلیحاتی میباشد که در نوع خود و نسبت به رقبا بینظیر میباشد در مقام مقایسه باید گفت که اف 22 و اف 15 دارای 8 جایگاه تسلیحاتی برای حمل موشک و اف 35 دارای 4 جایگاه تسلیحاتی برای حمل موشک میباشد. البته هیچگاه یک هواپیما نظامی با لود کامل تسلیحاتی پرواز نمیکند؛ چراکه لود تسلیحاتی سنگین باعث افزایش وزن؛ افزایش مصرف سوخت و همچنین باعث افزایش سطح مقطع راداری جنگنده میگردد که نتیجه آن میشود عملکرد نامطلوب در میدان نبرد. بهطور یقین هواپیمایی مانند سوخو 35 آنگونه که در نمایشگاههای هوایی به انجام مانور میپردازد نمیتواند در میدان نبرد و با تسلیحات موشکی خود مانور دهد؛ بنابراین داشتن جایگاه بیشتر تسلیحات به معنای برتری یک جنگنده نسبت به دیگری نمیباشد سوخو 35 قادر است تا طیف وسیعی از تسلیحات اعم از موشکهای هوا به هوا RVV-AE, RVV-SD) RVVMD and R-73E و انواع تسلیحات هوا به زمین شامل Kh-31PD, Kh-31A, Kh-29TE(L), Kh-59MK, KAB-500Kr, KAB-500S-E, KAB-500-OD, KAB-1500Kr را حمل نماید.
اما اول از همه مروری داشته باشیم بر انواع موشکهای هوا به هوا.
بهصورت کلی موشکهای هوا به هوا به سه گروه موشکهای رادار فعال؛ نیمه فعال راداری و حرارتی تقسیمبندی میشوند که هرکدام برای موقعیتهای مختلفی به کار گرفته میشوند.
عملکرد موشکهای رادار فعال به اینگونه است که پس از شلیک توسط هواپیمای مادر دیگر نیازی به رادار هواپیما ندارند و بهواسطه راداری که در سر موشک تعبیه گردیده؛ خود موشک مسیرش به سفت هدف را شناسایی و تصحیح میکند و بهطور مستقل از رادار هواپیما به سمت هدف ادامه حرکت میدهد و اگر در مد TWS شلیک شده باشد در فاز نهایی و در فاصله کمتر از 10 ناتیکال مایل (هر ناتیکال مایل برابر است با 1.8 کیلومتر) اصطلاحاً بر روی هدف هارد لاک hard lock) (کرده و هدف خود را نابود میسازند؛ ازجمله موشکهای رادار فعال روسی میتوان به موشکهای؛ RVV؛ و r27ET اشاره کرد؛ و همینطور ازجمله موشکهای رادار فعال غربی نیز میتوان به موشک فینیکس AIM-54 و امرام با نام تجاری AIM120؛ METEOR و … اشاره کرد.
در مورد برد عملیاتی موشکها نمیتوان اظهار نظر قطعی نمود چراکه در شرایط واقعی پرواز، برد موشک به چندین عامل بستگی دارد مانند ارتفاع پروازی هواپیماها؛ سرعت هواپیماها و … ولی بهصورت کلی موشکهای رادار فعال جز موشکهای برد بلند هستند که در درگیریهای ورای دید بصری beyond visual range) مورد استفاده قرار میگیرند و معمولاً دارای رنجی بیشتر از 50 کیلومتر هستند که خلبانان میتوانند موشک خود را در فواصل مختلفی بر اساس دادههایی که بر روی هاد HUD هواپیما نشان داده میشود شلیک نمایند (موشکها بهطورکلی و در زمانی که هدف در محدوده شلیکشان قرار میگیرد دارای 3 رنج هستند؛ به رنج اول رنج RPI (RANGE PROBABILITY OF INTERCEPT) گفته میشود یعنی اولین زمانی که خلبان میتواند موشک خود را آتش کند ولی در این رنج احتمال درصد اصابت موشک بسیار پایین است به دلیل اینکه هواپیمای هدف با کوچکترین و کمترین مانور میتواند از دست موشک فرار کند؛ رنج دوم به رنج range turn and run یا RTR اطلاق میگردد که در این رنج احتمال درصد اصابت موشک بسیار بالاست و رنج آخر به رنج R-MIN گفته میشود یعنی آخرین زمانی است که خلبان اجازه شلیک موشک را دارد؛ لذا موشکهای مختلف دارای رنج شلیک عملیاتی متفاوت میباشند و نمیتوان بهصورت قطع میزان برد یک موشک را اعلام نمود چراکه بر اساس مطالبی که در بالا ذکر شد هم رنج موشک به پارامترهای مختلفی بستگی دارد و هم اینکه موشک در چه رنجی شلیک شود بسیار حیاتی میباشد و گاهی بردهایی که از طرف شرکتهای سازنده اعلام میگردد میتواند برد ماکسیمم موشک باشد یعنی همان رنج RPI که خیلی مؤثر نیست لذا اینجانب اظهار نظر قطعی در مورد رنج موشکهای بهخصوص در نمونههای رادار فعال و نیمه فعال راداری نمینمایم) به موشکهای رادار فعال موشکهای شلیک کن فراموش کن نیز گفته میشود که جنگنده پس از شلیک موشک میتواند تغییر مسیر دهد و حتی قفل راداری خود را نیز بر روی هدف بشکند
موشک نیمه فعال راداری به موشکهایی اطلاق میگردد که تا آخرین لحظه توسط رادار هواپیمای مادر به سمت هدف هدایت میشوند و اگر در آخرین ثانیه برخورد؛ هواپیمای شلیککنندهٔ موشک قفل راداری خود را از روی هدف بشکند و یا از دست بدهد موشک مانند تیری که از تیرکمان رها شده بیهدف به مسیر خود ادامه میدهد ازجمله موشکهای نیمه فعال راداری روسی میتوان به موشک 27R و 27ER اشاره کرد و همینطور مشهورترین موشک نیمه فعال غربی نیز موشک اسپارو با نام تجاری AIM-7 میباشد.
موشک حرارتی به موشکهایی گفته میشود که برای شلیک هیچ نیازی به رادار هواپیما ندارند و توسط جستجوگری که در سر موشک تعبیه شده هدف خود را پیدا و به سمت هدف ادامه مسیر میدهند، برد موشکهای حرارتی بسیار کم و کمتر از 10 کیلومتر میباشد که در درگیریهای نزدیک هوایی مورد استفاده قرار میگیرند در حال حاضر نیز موشک سایدواندر ایکس) AIM9-X (پیشرفتهترین و بهترین موشک حرارتی عملیاتی در جهان است که جستجوگر موشک توسط کلاه خلبان نیز کنترل میشود، به این معنی که خلبان میتواند با نگاه کردن به هدف موشک خود را به سمتش شلیک کند؛ در حال حاضر موشکهای حرارتی که در دسترس روسهاست موشکهای R73 و R60 میباشند که جمله موشکهای مخوف و با قدرت مانور بالا هستند. در اینجا قصد بررسی تخصصی موشکها را نداریم و همچنین اطلاعات دقیقی هم از آخرین نسخه موشکها چه نمونه شرقی و چه نمونه غربی در دسترس نمیباشد؛ لذا به دلیل اینکه در اینجا قصد ما بررسی سوخو 35 در درگیریهای نزدیک هوایی است پس با موشکهای حرارتی سر و کار داریم که میتوان گفت موشکهای حرارتی هر دو جنگنده هم سوخو 35 و هم اف 35 از بهترینهای حال حاضر جهان هستند و اگر به سمت هدفی در موقعیتی مناسب و با جهتی مناسبی شلیک شوند درصد اصابت بالایی دارند؛ ولی باز هم ذکر این موضوع حیاتی است که حتی موشکی که در بهترین فاصله و موقعیت شلیک شده است ی میتواند توسط یک خلبان آموزش دیده داچ شود (به دیفیت کردن موشک داچ گفته میشود).
بیشک سوخو 35 یکی از مانور پذیرترین هواپیماهای حال حاضر دنیا میباشد و به لطف سیستمهای اویونیک و الکتریکی خود نام خود را در زمره پیچیدهترین و پیشرفتهترین هواپیماهای دنیا نیز قرار داده است. یکی از حیاتیترین ویژگیهای سوخو 35 مربوط است به سیستمهای سختافزاری آن که بهبود قابل توجهی را نسبت به پیشینیان خود داشته است؛ سوخو 35 به یک سیستم جنگ الکترونیک L175M مجهز شده است که این سیستم میتواند به طرز قابل ملاحظهای بر روی امواج راداری دشمن اختلال ایجاد کند و موشکهای شلیک شده به سمت هواپیما را منحرف سازد؛ همچنین این هواپیما مجهز شده است به یک رادار آرایه فازی فعال که این طیف از رادارها عملکرد بهتری برای شناسایی هواپیماهای پنهانکار دارند که گفته میشود این رادار قابلیت شناسایی 30 هدف و انجام قفل راداری بر روی 8 هدف را بهطور همزمان دارد که میتواند یک هواپیما را با سطح مقطع راداری.0.1 مترمربع از فاصله بیش از 50 مایلی شناسایی نماید؛ همچنین سیستم تکمیلی رادار سیستم هدفیابی OLS-35 میباشد که شامل یک سیستم جستجو و ردیابی الکترو اپتیکی است که میتواند یک هواپیمای پنهانکار را مانند اف 35 یا اف 22 از فاصلهٔ 50 مایلی شناسایی نماید. بهاحتمالزیاد بیشترین شانس پیدا کردن اهداف پنهانکار برای سوخو 35 همین سیستم اپتیکی است که این امکان را به هواپیما میدهد که بدون روشن کردن رادار و تنها با تکیه بر این سیستم هدف خود را پیدا نماید.
حال با توضیحات فوق و پس از اینکه اطلاعاتی ناچیز در مورد دو هواپیما و طیف تسلیحاتی آنها و همچنین ویژگیهای آنها به دست آوردید؛ آیا فکر میکنید که در وهله اول سوخو 35 با رادار قدرتمند خود قادر باشد که اف 35 را شناسایی کرده و قبل از اینکه موشکی از طرف اف 35 به سمتش شلیک شود؛ شلیککننده موشک اول باشد؟ البته امروزه در درگیریهای هوایی مهمترین عامل درزمینهٔ پیروزی کشف زودتر هدف میباشد؛ به این معنی هرکدام زودتر هدف خود را پیدا کنند و پس از انجام قفل راداری اقدام به شلیک موشک نمایند بهاحتمال درصد بسیار بالایی پیروز نبرد خواهند بود که سوخو 35 به علت سطح مقطع راداری 2 مترمربعی قطعاً بسیار زودتر توسط رادار هواپیماهای غربی کشف خواهد شد؛ ذکر این موضوع نیز خالی از لطف نیست که ما در دنیای هوانوردی نظامی چیزی به اسم پنهانکار نداریم؛ موضوع تنها زمان پیدا کردن هدف است؛ و شناسایی هدف در فواصل بسیار پایین هیچگونه کارایی نخواهد داشت.
و همچنین آیا به نظر شما اگر سوخوی روسی خود را به نزدیکی اف 35 برساند؛ آیا جنگنده آمریکایی شانسی برای پیروزی در مقابل یکی از مجهزترین ترین و مانور پذیرترین هواپیماهای دنیا دارد؟
جواب سؤال بالا ساده است؛ هیچ چیز در یک درگیری هوایی مشخص نیست و در این مقاله توسط اینجانب تلاش شد که به شما عزیزان این نکته را متذکر گردم که نتیجه یک درگیری هوایی قابل پیشبینی نمیباشد و نمیتوان بهصورت قطعی در مورد یک رویارویی هوایی سخن گفت، چراکه یک نبرد هوایی به هزاران پارامتر بستگی دارد و نمیتوان از روی کاغذ و بر اساس دادههای انتشار یافته در مورد یک درگیری هوایی نتیجهگیری کرد؛ ولی در انتها باید اشاره کنم که هر دو هواپیما از بهترین هواپیماهای حال حاضر دنیا میباشند و کوهی از مهندسی و تکنولوژی پشت هرکدام وجود دارد.
طرح تولید اف-۱۴ هنگامی مطرح شد که برنامه تولید اف-۱۱۱بی به علت پارهای مشکلات با شکست مواجه شد. وقتی فرمانده نیروی دریایی توماس کانلی طرح ساخت مدل متفاوتی از هواپیمای اف-۱۱۱ ای را برای پرواز به عهده گرفت، و دریافت که این هواپیما مشکل در پرواز در سرعت مافوق صوت دارد و توانایی به زمین نشستن آن ضعیف است، در کنگره تصریح کرد که با این وضع نگران وضعیت نیروی دریایی است. در مه سال ۱۹۶۸کنگره آمریکا هزینهگذاری بر روی جنرال داینامیکس اف-۱۱۱ آردوارک را قطع کرد تا اینکه نیروی دریایی چارهای به وضعیت موجود پیدا کند.
اف-۱۴دی نیروی دریایی آمریکا
آنچه که مورد نیاز نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بود، داشتن جنگندهای دوربرد و پرطاقت بود که بتواند از ناوگان جنگی ایالات متحده در مقابل موشکهای ضد کشتی شلیک شده از بمبافکنها و زیردریاییهای شوروی دفاع کند، در مقایسه با جنگنده اف-۴ فانتوم از رادار پرقدرتتر و موشکهای دوربردتری به منظور رهگیری هواپیماها و موشکهای دشمن برخوردار باشد و دارای خصوصیات برتری هوایی منحصربهفردی باشد. نیروی دریایی به شدت مخالف شرکت در طرح جنگنده تاکتیکی آزمایشی (تیافایکس) (که منجر به تولید دو جنگنده اف-۱۵ و اف-۱۶ شد) بود؛ چون تصور میکرد نیاز نیروی هوایی برای داشتن جنگندهای با توان تهاجمی در ارتفاع پایین باعث میشود تا خصوصیات مد نظر نیروی دریایی تحت تأثیر قرار گیرد. اما وزیر دفاع وقت ایالات متحده رابرت مک نامارا معتقد بود داشتن هواپیمای سازمانی نظامی مشترک راه حل کم هزینهتری از طراحی جنگندههای جداگانه است. در آن زمان هواپیمای اف-۴ فانتوم ۲ هم که در نیروی دریایی و تفنگداران دریایی طراحی شده بود در نیروی هوایی ایالات متحده هم استفاده میشد؛ لذا طراحی این هواپیما به دست گرومن آغاز شد.
موفقیت گرومن در پروژهٔ اف-۱۴ در آن بود که توانست دوباره از موتورهای بیکیفیت تیاف۳۰ که در هواپیمای اف-۱۱۱بی بهکار رفته بود، در اف-۱۴-A استفاده کند. به دلیل مشکلات این موتور و ناکامی اف-۱۴ در نیروی دریایی آمریکا، موتور جدیدی با نام جنرال الکتریک اف۱۱۰ بر روی مدلهای اف-۱۴-B و اف-۱۴-D نصب شد. نیروی هوایی نیز از موتور اف۴۰۱پیدابلیو-۴۰۰ که شرکت پرت اند ویتنی برای نیروی دریایی ساخته بود استفاده کرد و برای اف-۱۶ و اف-۱۵ سفارش داد. اگرچه اف-۱۴ از اف-۱۱۱بی سبکتر بود، ولی بزرگترین و سنگینترین هواگرد ناوپایه بود که بر روی ناو نشست و برخاست میکرد. ابعاد بزرگ هواپیما به خاطر رادار بزرگ ایان/ایدابلیوجی-۹، موشک ایم-۵۴ فینیکس، و یک باک داخلی بزرگ ۷۳۰۰ کیلویی از هواپیمای اف-۱۱۱بی بود.
بهسازیها و تغییرات
با گذشت زمان مدلهای اولیه تمام موشکهای این هواپیما با موشکهای پیشرفتهتر جایگزین شدند که تجهیزات الکترونیکی مستحکمتر که امکان اعتماد بهتر به عملکرد هواپیما را ممکن میکرد، سامانه بهتر ایسیسیام، و فضای بیشتر برای موتور هواپیما را داشتند. در اولین جایگزینیها موشک هوا به هوا با رادار فعال فینیکس، موشک هوا به هوای آشیانهیاب راداری نیمهفعال اسپارو، و موشک هوا به هوای حرارت یاب سایدوایندر در مدلهای دهه ۱۹۸۰ اعمال شدند.
طرح سامانه اکتشافی تاکتیکی هوابرد یا (TARPS) در دهه ۱۹۷۰ برای اف-۱۴ تامکت انجام شد. سامانه اکتشافی (TARPS) در زیر بدنه اصلی استوانهای هواپیما نصب میشد و رابطهای مخصوص خود را هم با خود داشت. حدود ۶۵ اف-۱۴ مدل ای و تمام اف-۱۴های دی برای حمل این سامانه بهسازی شدند. این سامانه در وهله اول توسط آرآیاو در صندلی عقب که یک نمایشگر پیچیده TARPS برای مشاهده آمار دریافتی اطلاعاتی را به همراه داشت، کنترل میشد. سامانههای اکتشافی تاکتیکی هوابرد در سال ۱۹۸۰ معرفی شدند. در سال ۱۹۹۶ سامانههای TARPS با دوربینهای دیجیتالی (TARPS-DI) بهسازی شدند. دوربینهای دیجیتالی یکبار دیگر هم در اوایل سال ۱۹۹۸ بهسازی شدند که سامانه را هم با خود داشتند.
در سال ۱۹۸۷ برخی از اف-۱۴های مدل ای با موتور جنرال الکتریک اف۱۱۰ بهسازی شدند. این تامکتها تامکتهای دوباره طراحی شدهٔ اف-۱۴ ای+ بودند که بعدها در سال ۱۹۹۱ به اف-۱۴ بی تغییر یافتند. هواپیماهای مدل دی هم در همین دوره گسترش یافتند که موتورهای جنرال الکتریک اف۱۱۰ را با تجهیزات دیجیتالی هوانوردی جدیدتر مانند کابین خلبان شیشهای با خود داشتند.
اضافه کردن قابلیت تهاجم زمینی
طراحی
به دلیل هزینه بالای طراحی این سوپر جنگنده در آن زمان، شرکت گرومن مجبور شد پروژه طراحی تامکت را بهطور مشترک با نیروی دریای آمریکا ادامه دهد.
اتاقک خلبان اف-۱۴ تامکت دو جایگاه سرنشین در طول هم دارد. خلبان و افسر مسئول رادار رهگیری (آرآیاو) روی صندلی پرتاب به بیرون مارتین-بیکر جیآریو-۷ای که با راکت حرکت میکند و از سطح زمین و با سرعت صفر ۴۵۰ گره به بالا پرتاب میشود، مینشینند. آنها در آسمانه هواپیما مجهز به ۴ آینه، دید ۳۶۰ درجه به بیرون دارند که یکی از این آسمانهها برای افسر مسئول رادار رهگیری و دیگری برای خلبان است. آسمانه اف-۱۴ آسمانه سنتی است که دارای سه قسمت است. اما ساختار کلی آن بزرگ است و دید خوبی را از آن میتوان داشت. خدمه هواپیما از کنترلگرها و دستگاه قدیمی و کلاسیک این هواپیما که ساختار چند گونه آنالوگ و دیجیتالی دارند، استفاده میکنند. کنترل هواپیما فقط به عهده خلبان است. تا کنون هیچ گونه سامانه کنترل دو نفری برای اف-۱۴ ساخته نشدهاست. کنترلگرهای اصلی اف-۱۴ یک نمایشگر سربالا است که توسط شرکت کایزر ساخته شدهاست و دو نمایشگر ویاسآی و اچاسآی هستند که اطلاعات مربوط به سرعت، جستجو، و سایر اطلاعات را میدهند. اف-۱۴ای و اف-۱۴بی مثل هواپیماهای اف-۱۶ و اف-۱۸ نمایشگر چندکاره ندارند.
اف-۱۴ تامکت دماغه بزرگی دارد و این به خاطر آن است که هواپیما نه تنها دو سرنشین دارد، بلکه تعداد زیادی از سامانههای هوانوردی را هم دارد. ایسیام (ECM) و قسمت جستجوگر خیلی فراگیر و بزرگ هستند. قسمت اصلی رادار هاگز ایدابلوجی-۹ ایکس-باند است که در مدلهای ابتدایی سامانه دیجیتالی ۵۴۰۰ بایتی سبکی با حافظه دسترسی تصادفی ۳۲ کیلوبایتی را به همراه داشت. دیش آنتن، دیش عریض ۹۱ سانتیمتری مسطح است که ۱۰ کیلووات برق مصرف میکند و آنتنهای پیچیده آیافاف (IFF) دارد. چندین دستگاه جستجوگر و ردگیری دیگر نظیر ردگیری به هنگام جستجو، حرکت دادن به هنگام جستجو، تعقیب تک هدف پالس دوپلر (PDSTT)، و دستگاه تعقیب (JAT) نیز وجود دارند. این هواپیما قادر است ۲۴ هدف هوایی را بهطور همزمان رهگیری نموده و در آن واحد به سمت ۶ هدف در حالت ردگیری به هنگام جستجو تا حدود ۱۰۰ کیلومتر موشک شلیک کند. در حالت فقط-پالس (STT) برد حدود ۱۵۰ کیلومتر است. حداکثر برد جستجوگری فراتر از ۱۹۰ کیلومتر است، که حتی روی جنگندهای دیگر در ۱۲۰ الی ۱۴۰ کیلومتری هم میتوان قفل راداری انجام داد. موشکهای کروز هم میتوانند هدف این هواپیما با رادار ایدابلیوجی-۹ قرار بگیرند. چون این رادار در حالت دوپلر-پالس روی اهداف کوچک در ارتفاعات پائین هم قفل میکند و آنها را تعقیب میکند. دیش آنتن رادار در دماغه هواپیما قرار گرفتهاست و بیشتر سامانههای هوانوردی رادار درست در قسمت پشت دماغه نزدیک جایگاه خلبان جاسازی شدهاند. سامانههای هوانوردی دیگر نیز (نظیر آیافاف، رادیوهای برقراری ارتباط، ابزارهای جهتیاب و غیره) در نزدیکی جایگاه افسر رادار رهگیری قرار گرفتهاند و بیشتر باسامانههای نمایشگر رادار ایاندابلیوجی-۹ ترکیب شدهاند.
هواپیماهای تامکت همچنین سامانه سیگنالهای الکترونیکی مقابله، سامانههای اخطارگر رادار(RWR)، پخشکنندههای خاشه/شعله در قسمت دم هواپیما، هماهنگکننده آمار بین جنگندهها، و سامانه دقیق ناوبری اینرسی نیز دارند. هماهنگیهای اولیه در کامپیوتر ناوبری برنامهریزی میشود و یک گردش نما در سیستم تمام حرکات هواپیما را زیر نظر دارد. این حرکات هواپیما به کامپیوتر ناوبری فرستاده میشود، و فاصله و جهت جت از اولین جای حرکتش محاسبه میگردد.
این قابلیت در کنار موشک بسیار قوی و دقیق ایم-۵۴ فینیکس، اف-۱۴ ای را به نوعی منحصربهفرد نمودهاست بهطوریکه در آمریکا به نام Top Gun یا سلاح برتر شناخته میشود.
موشک فینیکس در کنار رادار AWG-9 (آگ ناین) توانمندی فوقالعاده در رهگیری و هدف قرار دادن اهداف هوایی برای اف-۱۴ ایجاد کردهاست.
درحال پرتاب موشک فونیکس
نمای جلوی اف-۱۴
پارک یادبود تامکت در آمریکا
تاریخچه هواپیمای اف-۱۴ تامکت در آمریکا
استفاده از این هواپیما در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۷۴ به عنوان هواپیمای اصلی جنگنده برتری هوایی، هواپیمای رهگیر مدافع ناوگان، و هواپیمای شناسایی تاکتیکی نیروی دریایی آغاز شد. از دهه ۱۹۹۰ قابلیت ناوبری کمارتفاع و هدفگیری مادون قرمز برای عملیاتهای شبانه به آن افزوده شد و مأموریتهای تهاجمی هوا به زمین دقیقی ر ا به انجام رساند.
[۳]
جنگنده اف ۱۴ تامکت در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶ و در فرودگاه نیروی هوایی اوشنا بهطور رسمی در آمریکا بازنشسته شد
ایستاده از چپ:اسدالله عادلی - جلیل زندی - غلام هاشم پور - عباس بابائی - ایرج سیروس - محمد رستم پور. نشسته از چپ: صدیقیان - احمد مرادی طالبی - غلامرضا نظام آبادی
یک تامکت اف ۱۴ سری A در پایگاه چهارم شکاری دزفول
اف-۱۴ متعلق به ارتش جمهوری اسلامی ایران که با وقوع انقلاب در ایران در آمریکا ماندگار شد
بسیاری از ناظران غربی ناتوانی ایران از جلوگیری از میگ-۲۵های شوروی به خاک ایران را عامل اصلی خرید هواپیمای اف-۱۴ تامکت میدانند؛ ولی واقعیت اندکی متفاوت است. از اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران با همکاری نیروی هوایی آمریکا پروازهای فوق محرمانهای را بر فراز خاک شوروی انجام میدهد. در آغاز هواپیماهای سبک (حتی ترابری) برای این منظور به کار میرفت و چند فروند آنها به وسیلهٔ جنگندههای شوروی سرنگون شدند. پس از تحویل نخستین سفارش اف-۴ فانتوم۲ که نوع شناسایی هم جزء سفارشها بود، این عملیات تشدید شد.
[۸]
شورویها نگران قدرت تسلیحاتی ایران بودند و مأموریتهای شناسایی خود را بر روی ایران انجام میدادند. هواپیماهای رهگیر نیروی هوایی شاهنشاهی به ویژه هواپیماهای اف-۴ فانتوم ۲ بارها سعی کردند تا میگ-۲۵هایی که وارد خاک ایران میشدند را رهگیری کنند ولی موفق نمیشدند. شاه علاقهای به رویارویی مستقیم با شوروی نداشت و هنگامی که مرزی از سوی هر دو طرف شدت گرفت شاه پیشنهاد داد که اگر شورویها هوایی خود را متوقف کنند نیروی هوایی ایران و آمریکا نیز ورود به حریم هوایی شوروی را متوقف سازند. این پیشنهاد بارها و بارها تکرار شد و هر بار رد شد؛ بنابراین شاه به نیروی هوایی دستور داد که در ازاء هر هوایی فاکسبتهای شوروی دو یا چند مأموریت بر فراز خاک شوروی به عنوان مقابله به مثل انجام شود، ولی برای این منظور سلاحی نیرومندتر از اف-۴ فانتوم ۲ ایران مورد نیاز بود تا جلوی شورویها را بگیرد. در خلال این کشمکشها، محمد رضا شاه در راستای برنامههای توسعهٔ نظامی ایران در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی و همچنین همکاری با ایالات متحده، به دنبال هواپیمای رهگیری بود که توانایی تهدیدهای پیشبینی شده را تا بیست سال آینده داشته باشد. هواپیمایی که بتواند پهنهٔ گستردهای از آسمان ایران را با سنسورها و سلاحهای نیرومند پوشش دهد و دارای توانایی رزمی بالای باشد و همچنین هواپیمایی باشد که برای سیطره بر خلیج فارس و حتی اقیانوس هند نیز کارایی داشته باشد.
[۸]
نمای جلو
در تابستان ۱۹۷۲ نامهای از سوی محمدرضا پهلوی شاه وقت به پنتاگون فرستاده شد. در این نامه قصد شاه از بازدید از ایالات متحده آمریکا به منظور گفتگو دربارهٔ هواپیمای رهگیری بود که قرار بود در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا به خدمت گرفته شود. در این نامه برنامهریزی او برای تماشای نمایش هوایی این نوع جنگندهها به قصد الگوگیری برای شاخهٔ مورد علاقهٔ او در نیروهای مسلح یعنی نیروی هوایی قید شده بود. علاقهٔ اصلی شاه به هواپیمای اف-چهارده بود. این ملاقات آغاز یک معاملهٔ مناقشهبرانگیز بود که منجر به استقرار مدرنترین هواپیمای جنگندهای میشد که آمریکا به یکی از متحدانش فروخته بود. این برای نخستین بار بود که آمریکاییها موافقت کرده بودند یک چنین جنگنده پیشرفته و استراتژیک را به یک مشتری خارجی بفروشند. از سوی دیگر این اقدام برای ایران یک اقدام جسورانه بود. زیرا هنوز در حال تجربهاندوزی در زمینهٔ سیستمهای با تکنولوژی مدرن و تأسیسات لازم برای عملیاتی کردن آنها بود.
[۸]
همچنین فروش این هواپیما از سوی آمریکا به یک کشور دیگر به این معنای بود که کل پروژهٔ اف-۱۴ به وسیلهٔ ایران نجات پیدا میکرد. زیرا ایران موافقت کرده بود که کل هزینه تحقیقات و تمام هزینه راه اندازی خط تولید هواپیما که شرکت گرومن احتیاج دارد برای تولید هواپیما پرداخت کند.
کارشناسان آمریکایی شاه ایران را در زمینهٔ انتخاب هواپیما بدسلیقه میدانستند. روزی یکی از مقامات آمریکایی درمورد شاه ایران به همکارانش گفت: He’ll buy anything that flies” به معنای اینکه "او هرچه را که پرواز کند، میخرد!" این شرایط پابرجا بود، تا زمانیکه میگهای ۲۵ شوروی در ارتفاع ۶۰هزار پایی با سرعت ۳ ماخ در آسمان ایران پرواز میکردند و اف ۵ تایگر و اف ۴ فانتوم یارای مقابله با آن هواپیمای پیشرفته را نداشتند. دولت ریچارد نیکسون تمایل زیادی به فروختن هواپیمای پیشرفته به ایران داشت تا موازنهٔ قدرت با شوروی را دوباره برقرار کند؛ بنابراین در سال ۱۹۷۲ ریچارد نیکسون و هنری کسینجر شخصاً به ایران سفر کردند و یک برگهٔ سفید به شاه دادند تا هر جنگافزاری که شاه توان پرداخت ه
سوخو-۳۰ (به روسی: Сухой Су-30) نامگذاری ناتو: فلانکر-سی - یک جنگنده برتر هوایی و یک جنگنده چندمنظورهاَبَرچابکدوموتوره و دوسرنشینه است که شرکت هوانوردی سوخو در روسیه طراحی کردهاست. این جنگنده برای عملیات در تمام شرایط آب و هوایی طراحی شده و بسیار مناسب مأموریتهای هوا به هوا و هوا به سطح است.
جنگنده بمبافکن Su-30 با نام ناتو فلانکر سی (Flanker-C) یکی از محصولات شرکت سوخو روسیه است که در حقیقت نمونه پیشرفتهتر جنگنده Su-27 میباشد. سوخو-۳۰ علاوه بر برتری هوایی، توانایی درگیری با اهداف زمینی و همچنین حمل فهرست گستردهای از تسلیحات گوناگون را داراست. این هواپیما ویژگی خلبان اتوماتیک» در تمام مراحل پرواز از جمله پرواز کم ارتفاع یا پرواز کروز را دارد. برد عملیاتی این جنگنده ۱۵۰۰ کیلومتر است که با مخزن اضافی سوخت، به ۳۰۰۰ کیلومتر هم میرسد که با بهکارگیری روش سوختگیری هوایی میتوان آن را تا ۵۲۰۰ کیلومتر (۳۲۰۰ مایل) نیز افزایش داد.
سوخو-۳۰ بر مبنای بدنه پروازی و طرح کلی جنگنده سوخو-۲۷توسعه پیدا کردهاست و در دو ورژن متفاوت در دو شرکت رقیب KnAAZ و ایرکوت تولید میشود.
مدلهای امکاکا و امکا۲ در کارخانههای KnAAZ ساخته میشوند و برای فروش به چین و سپس اندونزی، ونزوئلا و ویتنام طراحی شدند. این شرکت در مراحل اولیه توسعه سوخو-۳۵ مشارکت داشت و در واقع این مدلها نمونههای دوسرنشینه سوخو-۳۵های دهه ۱۹۹۰ هستند. چینیها یک رادار قدیمیتر و سبکتر را برای جنگندههای خود انتخاب کردند و با حذف کاناردها ظرفیت بارگیری هواپیما بیشتر شدهاست. این ورژنها جنگندههایی با قابلیت دوگانه برتری هوایی و حمله به زمین هستند و درمجموع خصوصیاتی مشابه با اف-۱۵ئی استرایک ایگل آمریکا دارند.
ایرکوت بهطور سنتی همکار نیروی دفاع هوایی شوروی (که مستقل از نیروی هوایی است) بود و در مراحل اولیه توسعه جنگندههای خانواده فلانکر مسئولیت ساخت سوخو-۲۵یوبی مدل دوسرنشینه تمرینی این جنگنده به آن واگذار شد. وقتی هندیها به خرید سوخو-۳۰ علاقهمند شدند این شرکت جنگنده چندمنظوره سوخو-۳۰امکاآی را عرضه کرد که مدلی از سوخو-۲۷یوبی با اویونیکاصلاحشده بود. در این مدلها علاوه بر قابلیتهای حمله به زمین امکانات مناسب برای مأموریتهای برتری هوایی مثل افزودن کانارد به بدنه، تراست وکتورینگ و رادار آرایه فازی دوربرد افزوده شدهاست. مای، الجزایر و ونزوئلا مدلهایی از این ورژن را خریداری کردهاند و نیروی هوایی روسیه هم مدل اسام از این ورژن را به کار میگیرند. هندوستان بزرگترین ناوگان سوخو-۳۰ را در اختیار دارد.
طراحی سوخو-۳۰
پس از موفقیت و کامیابی سوخو-۲۷ در آزمایشهای اولیه، نیروی هوایی روسیه برای برطرف کردن ایرادهای سوخو-۲۷ شروع به ارتقای ویژگیهای آن کرد. این ویژگیها شامل افزایش برد هواپیما برای دستیابی به دورترین مرزهای کشور روسیه بود. همچنین تکسرنشین بودن هواپیما برای سفرهای طولانی مناسب نبود و نیاز به خلبان کمکی پیدا شد. در نتیجه سوخو-۳۰براساس سوخو-۲۷ یوبی طراحی و ساخته شد.
این پرنده دارای دو موتور و دو سرنشین و ترمز هوایی است که با ترکیبی از ویژگیهای آیرودینامیکی و پیشرانش کنترل، قدرت مانور بسیار بالایی را از آن خودش کرده. این هواپیما با ذخیره ۵۲۷۰ کیلوگرم سوخت میتواند نزدیک به ۴٬۵ ساعت در مسافتی حدود ۳۰۰۰ کیلومتر پرواز کند. البته در حالت پرواز کروز برد به ۵۲۰۰ کیلومتر و مداومت پروازی حدود ۱۰ ساعت افزایش پیدا میکند.
مشخصات فنی سوخو-۳۰
پس از موفقیت و کامیابی سوخو-۲۷ در آزمایشهای اولیه، نیروی هوایی روسیه برای برطرف کردن ایرادهای سوخو-۲۷ شروع به ارتقای ویژگیهای آن کرد. این ویژگیها شامل افزایش برد هواپیما برای دستیابی به دورترین مرزهای کشور روسیه بود. همچنین تکسرنشین بودن هواپیما برای سفرهای طولانی مناسب نبود و نیاز به خلبان کمکی پیدا شد. در نتیجه سوخو-۳۰براساس سوخو-۲۷ یوبی طراحی و ساخته شد.
[۸]
این پرنده دارای دو موتور و دو سرنشین و ترمز هوایی است که با ترکیبی از ویژگیهای آیرودینامیکی و پیشرانش کنترل، قدرت مانور بسیار بالایی را از آن خودش کرده. این هواپیما با ذخیره ۵۲۷۰ کیلوگرم سوخت میتواند نزدیک به ۴٬۵ ساعت در مسافتی حدود ۳۰۰۰ کیلومتر پرواز کند. البته در حالت پرواز کروز برد به ۵۲۰۰ کیلومتر و مداومت پروازی حدود ۱۰ ساعت افزایش پیدا میکند.
مدل ارتقا یافته سوخو-۲۷یوبی است که در دهه ۹۰ میلادی برای روسیه ساخته شده بود. امروزه روسیه تنها پنج فروند از این مدل در اختیار دارد که همگی قدیمی هستند.
Su-30K
نسخه صادراتی سوخو-۳۰ در دهه ۹۰ میلادی بود.
Su-30KI
یک بروزرسانی بر روی مدل K بود که پیش از سال ۱۹۹۵ به سفارش اندونزی انجام شده بود. سفارش اندونزی برای دریافت ۲۴ فروند مدل KI بخاطر بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا لغو شد.
[۹]
Su-30KN
یک بروزرسانی از مدل سوخو-۲۷یوبی بود که پروژه درنهایت برچیده (لغو) شد ولی بعدها با کد M معرفی گشت. چند بروزرسانی بر روی این مدل برای کشور بلاروس انجام شدهاست.
[۱۰]
Su-30MK
نسخه صادراتی سوخو-۳۰-ام که در دهه ۹۰ به هندوستان فروخته شد.
سوخو-۳۰ MKI و زیرگروههایش
Su-30MKI
مدل امکیآی» در سال ۲۰۰۲ رسماً معرفی شد. MKI سرواژهٔ (بهروسی: Modernizirovannyi Kommercheskiy Indiski) به معنای نوینشدهٔ صادراتی هندوستان» است که با مشارکتهیندوستان آیروناتیکس و نیروی هوایی هند ساخته شدهاست. MKI نخستین جنگنده از خانوادهٔ سوخو-۳۰ است که با فناوریجهتدهی رانش و پیشبال ساخته شدهاست. سامانهٔ الکترونیک هوانوردی این مدل بهصورت چندملیتی با مشارکت روسیه،فرانسه، اسرائیل و هندوستان ساخته شدهاست
[۱۱]
Su-30MKA
یکی از مدلهای خانواده MKI است که اَویونیک آن بهدست هندوستان و اسرائیل ساخته شدهاست. این مدل یک محصول صادراتی مخصوص الجزایر است
[۱۲]
Su-30MKM
امکیام یک نسخه از مدل روسی-هندی MKI است که برای نخستین بار در سال ۲۰۰۷ میلادی معرفی شدهاست؛ ولی در بخشهای بسیاری در زمینهٔ اویونیک، با مدل MKI تفاوت دارد.
[۱۳]
که برای نیروی هوایی مای بهشدت شخصیسازی شدهاست. این محصول دارای پیشبال و جهتدهی رانش (TVC) است والکترونیک هوانوردی آن چندملیتی میباشد. مدل MKM دارای فناوری سامانه هاد(HUD)، جستجو و ردیابی فروسرخ(NAVFLIR) و سامانهٔ هدفگیری لیزری(LDP) است که توسط فرانسه ساخته شدهاند. این مدل دارای سنسور هشدار نزدیک شدن موشک دشمن(MAWS) و سنسور هشدار قفل شدن لیزر دشمن بر روی هواپیما(LWS) است که توسط آفریقای جنوبی ساخته شدهاند. همچنین دارای رادار پسیو بارس» با کد N011M، سامانههای جنگ الکترونیک(EW)، و سامانهٔ موقعیتیابی اُپتیکال(OLS) و کابین شیشهای خلبان است.
[۱۴]
مدل نیروی هوایی مای (MKM) دارای ویژگیهای بهبودیافتهای از مدل MKK نیز هست.
[۱۵]
Su-30SM
مدل SM یک مدل ویژه و ترکیبی از مدلهای MKM و MKI با فناوری جهتدهی رانش است که برای نیروی هوایی روسیه ساخته شده.
[۱۶]
[۱۷]
[۱۸]
وزارت دفاع روسیه از توانمندیهای بالای مدل MKI شگفتزده شد و دستور داد تا ۳۰ فروند بر پایهٔ این مدل بسازند و برای روسیه شخصیسازی کنند که این نسخه با پسوند SM شناخته میشود.
SM سرواژهٔ (به انگلیسی: Serial Modernized) به معنای چندبار نوینشده» است و در ناتو با نام فلانکر H شناخته میشود و یک هواپیما از نسل ۴+ به حساب میآیدبهروزرسانیهای مدل SM مربوط به رادار، ارتباط رادیویی (بیسیم)، سامانهٔ شناسایی دوست یا دشمن، جنگافزارها، صندلی پرنده، و دیگر سامانههای الکترونیکی است.
[۲۶]
[۲۷]
این هواپیما با یک عدد رادار آرایهٔ فازی Bars با کد N011M مجهز شده که توانایی شناسایی از فاصلهٔ بیشینهٔ ۴۰۰ کیلومتر را دارد. برد جستجوی اهداف در این رادار ۲۰۰ کیلومتر است. این هواپیما در دماغه دارای شبکههای افقی و دارای ویژگی ابرچابکی است. همچنین دارای سامانهٔ هاد پهن (با زاویهٔ عریض) است و فناوری آن بهگونهای است که برای برتری هوایی نیز بهکار میرود. توانایی حمل گسترهای از جنگافزارها ازجمله بمبهای هدایت نشدنی و هدایتشوندهٔ لیزری تا وزن ۸۰۰۰ کیلوگرم را دارد و همچنین به یک قبضه توپ خودکار ۳۰ میلیمتری GSh-30-1 مجهز است. این مدل توانایی سوختگیری هوایی(IFR) را نیز دارد.
[۲۸]
[۲۷]
[۲۹]
[۳۰]
[۳۱]
[۳۲]
[۳۳]
همچنین دو عدد ابزار جَمینگ از نوع SAP-518 نیز میتواند بر روی دو بال نصب شود. این پاد برای محافظت از هواپیما دربرابر موشکهای هوا به هوا و سطح به هواکارایی دارد و روش کار آن به این گونه است که اهداف جعلی را بر روی رادار دشمن نمایش میدهد، موشکهای دشمن را با روش جَنگالمنحرف میکند و کارکرد رادارهای زمینی و دریایی دشمن را مختل میسازد.
[۳۴]
در اوت ۲۰۱۹ نیروی هوایی روسیه اعلام کرد که از این پس سوخو-۳۰ نسخه SM را تنها با موتور ۱۱۷S دریافت خواهد کرد. موتور ۱۱۷S تنها موتوری است که در سوخو-۳۵ بهکار میرود و دوام و اعتمادپذیری بالاتری دارد. این بروزرسانی بهمراه رادار آرایهٔ فازی و مهمات جدید خواهد بود و در سال ۲۰۲۱ به نیروی هوایی روسیه تحویل داده خواهد شد. این مدل SM1 نام خواهد داشت.
Su-30SME
SME مدل صادراتی SM است که در نمایشگاه سنگاپور در سال ۲۰۱۶ به نمایش گذاشته شد. حرف E بیانگر واژهٔ انگلیسی "Export" به معنای صادرات» است.
Su-30SM1/SMD
یک بهروزرسانی از مدل SM نیروی هوایی روسیه است که با رادار بادوام و باکیفیت سوخو-۳۵اس (ایربیس N035) و موتور نیرومند سوخو-۳۵-اس (AL-41F1S) مجهز شد. اینکار به این منظور انجام شد تا با ترکیب سوخو-۳۰ و سوخو-۳۵ هزینههای عملیات و تأمین قطعات کاهش پیدا کنند. زیرا موتور AL-41F1S دوام و کیفیت بهتری دارد و از سال ۲۰۲۰ به بعد، در هردو هواپیمای سوخو-۳۰ و سوخو-۳۵ بهطور مشترک بهکار خواهد رفت.این مدل از جنگافزارهای جدید و متفاوتی نیز بهره میبرد. ازجمله بمب هدایت لیزری KAB-250 و موشک کروز پنهانکار Kh-59MK2. روسیه برنامهریزی کرده تا همهٔ هواپیماهای SM خود را به SM1 بهروزرسانی کند. نخستین تحویل آن به نیروی هوایی روسیه برای اواخر سال ۲۰۲۰ برنامهریزی شدهاست.گرچه تحویل بخش بزرگی از این ناوگان به نیروی هوایی روسیه، در سال ۲۰۲۱ انجام خواهد شد.
سوخو-30 MKK و زیرگروههایش
Su-30MKK
امکیکی نسخهٔ صادراتی مخصوص چین است که در سال ۲۰۰۰ معرفی شدهاست. MKK سرواژهٔ عبارت (به روسی:Modernizirovanniy Kommercheskiy Kitayskiy) به معنای نوینشدهٔ صادراتی چین» است. ناتو این مدل را فلانکر Gنامگذاری کردهاست. در مدل امکیکی یک باک سوخت در محدودهٔ سکان اضافه شدهاست که دارای گنجایش ۲۸۰ لیتر سوخت است؛ بنابراین برخلاف مدلهای دیگر سوخو-۳۰ که چهار باک دارند، مدل امکیکی دارای پنج باک است. این پنج باک در بخش جلو، میانه، پشت، بالها و سکان هواپیما جای دارند که گنجایش آنها در مجموع ۱۰٬۱۸۵ لیتر است. مدل امکیکی بههنگام سوختگیری هوایی به ازای هر یک دقیقه، ۲۳۰۰ لیتر سوخت میزند. ارتفاع سوختگیری بین ۲ تا ۶ کیلومتر از سطح زمین و سرعت مجاز بین ۴۵۰ تا ۵۵۰ کیلومتر در ساعت است. امکیکی توانایی سوختگیری در شب را نیز دارد. این مدل از موتور AL-31F بهره میبرد که میانگین زمان بین خرابی نامطلوبی نسبت به موتورهای غربی دارد. هم نیروی هوایی چین و هم نیروی هوایی هند از این مشکلات گلایه دارند. ساخت اویونیک مدل امکیکی با مشارکت ۱۲ شرکت اوکراینی انجام شدهاست.
Su-30MK2
مدل MK2 یک نسخهٔ جدید و نوینشده بر پایهٔ MKK است که برای نیروی هوایی چین، اندونزی و اوگاندا ساخته شدهاست که باالکترونیک هوانوردی پیشرفته و جنگافزارهای نوین مجهز شدهاست.
Su-30MK2V
نسخهای از MK2 است که با اندکی تفاوت نسبت به مدل اصلی، مخصوص ویتنام ساخته شدهاست.
Su-30MKV
نسخهٔ صادراتی از MK2 است که بهطور اختصاصی برای ونزوئلاساخته شدهاست.
Su-30M2
یک نسخه ساخت شرکت KnAAZ است که بر مبنای MK2 ساخته شدهاست. نیروی هوایی روسیه برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ سفارش این محصول را به KnAAZ دادهاست. آزمایشهای اصلی درونشرکتی در سال ۲۰۱۰ به پایان رسیدند.در مجموع تنها ۲۰ فروند سفارش داده شدهاست.
[۴۹]
[۵۰]
این هواپیماها برای تمرین علیه هواپیماهای سوخو-۲۷ بهکار میروند و نیروی هوایی روسیه با آنها تمرین میکند.
Su-30MK3
یک نسخهٔ پیشنهادی با رادار Phazotron Zhuk-MSF است. این رادار ۳۰۵ کیلوگرمی، ۱۸۰ کیلومتر برد دارد.
نیروی هوایی الجزایر تا پایان سال ۲۰۱۹، شمار ۵۸ فروند سوخو-۳۰ مدل MKA در اختیار دارد؛ و ۱۶ فروند در سال ۲۰۱۰ نیز به جای ۳۵ فروند MiG-29SMT/UBT سفارش دادند. الجزایر میگها را به روسیه پس فرستاد و از کیفیت آنها ناراضی بود.
نیروی هوایی هند تا سال ۲۰۱۹، شمار ۲۴۹ فروند سوخو-۳۰ MKI در ناوگان دارد که مدل مخصوص نیروی هوایی هند است. و ۲۷۲ فروند دیگر نیز سفارش دادهاست. و ۱۲ فروند بیشتر را در برنامهٔ آیندهٔ خود دارد.نمونههای اولیه در روسیه ساخته شده و نمونههای جدیدتر در هندوستان تولید میشوند.
نیروی هوایی روسیه در پرواز گذر پایین» (لو پَس) به ارتفاع دو متر از سطح زمین.[۵۹]
مای
نیروی هوایی مای ۱۸ فروند MKM دارد.[۶۰]
اوگاندا
نیروی هوایی اوگاندا ۶ فروند MK2
ونزوئلا
نیروی هوایی ونزوئلا ۲۲ فروند از مدل MKV دارد.[۶۱]
روسیه
نیروی هوایی روسیه ۲۰ فروند از مدل M2[۶۲] و ۹۲ فروند از مدل SM در اختیار دارد[۶۳]نیروی دریایی روسیه ۲۲ فروند مدل SM در اختیار دارد و ۲۴ فروند نیز سفارش دادهاست.[۶۴] همچنین ۵۰ فروند دیگر نیز در برنامه دارد.[۶۵]
قزاقستان
نیروی هوایی قزاقستان ۱۲ فروند از مدل SM در ناوگان دارد و ۲۴ فروند دیگر نیز سفارش دادهاست.[۶۶]
ویتنام
نیروی هوای ویتنام تا سال ۲۰۱۹، ۳۲ فروند MK2 در ناوگان دارد.[۶۷]
ارمنستان
ارمنستان ۴ فروند مدل اسام سفارش دادهاست.[۶۸]
بلاروس
بلاروس ۴ فروند سوخو-۳۰-اسام دارد و ۱۲ فروند نیز سفارش دادهاست.[۶۹]
به گرارش رویترز، در سال ۲۰۱۶ سردار حسین دهقان وزیر دفاع ایران با حضور در مسکو اعلام کرد که قصد خرید تعداد زیادی سوخو-۳۰ مدل SM را در برنامه دارد.[۷۱] جنگندهٔ سوخو-۳۰ از آن رو برای ایران اهمیت دارد که میتواند بهتنهایی همهٔ نیازها ازجمله رهگیری و تاکتیکی، گشتزنی، درگیری هوایی و پشتیبانی هوایی نزدیک را برای نیروی هوایی ایران فراهم کند. همچنین درصورتی که تنها از یک جنگندهٔ چندمنظوره واحد استفاده شود، هزینههای تعمیرات آن کمتر، تعمیرات برای مهندسان سادهتر و تأمین قطعات نیز آسانتر خواهد بود. روسیه از فروش هواپیما به ایران منع شدهاست و آمریکا این کشور را تهدید به تحریمهای اقتصادی کردهاست.[۷۲]
حوادثدر نیروی هوایی هندوستان در مجموع هفت فروند سوخو-۳۰-MKI سقوط کردند که از مجموع ۱۴ خلبان، تنها یک خلبان جان باختهاست.[۷۳] در سال ۱۹۹۹ یک فروند سوخو-۳۰-MK در نمایشگاه هوایی پاریس سقوط کرد که هردو خلبان توانستند اجکت کنند و بدون آسیب دیدگی به زمین برسند. از این رویداد فیلمبرداری نیز شدهاست.[۷۴]در سال ۲۰۱۵ یک سوخو-۳۰-MK2 نیروی هوایی ونزوئلا حین تعقیب بک هواپیمای قاچاق مواد مخدر بود، در جنوب ونزوئلا سقوط کرد که در این حادثه هردو خلبان جان باختند.در سال ۲۰۱۸ یک فروند سوخو-۳۰-SM در شهر جبله در سوریهسقوط کرد که هردو خلبان جان باختند.
مشخصات
منبع اطلاعات KnAAPO,[۷۵] Sukhoi,[۷۶] Gordon and Davison,[۷۷]deagel.com,[۷۸] airforce-technology.com[۷۹]
مشخصات عمومی
خدمه: ۲طول: ۲۱٫۹۳۵ متر (73 ft)پهنای بال: ۱۴٫۷ متر (۴۸ ft 3 in)ارتفاع: ۶٫۳۶ متر (۲۰ ft 10 in)بال: مساحت ۶۲ متر مربع (۶۶۷ متر مربع)وزن خالی: ۱۷٬۷۰۰ کیلوگرم (۳۹٬۰۲۱ lb)وزن بارگیری: ۲۴٬۹۰۰ کیلوگرم (۵۴٬۹۰۰ lb)بیشینه وزن برخاست: ۳۴٬۵۰۰ کیلوگرم (۷۶٬۰۶۰ lb)پیشرانه: ۲× توربوفن Saturn AL-31-FLنیرو ی خشک: ۷۴٫۵ کیلونیوتن (۱۶٬۷۵۰ lbf) هرکدامنیرو با پس سوز ۱۲۲٫۵۸ kN (۲۷٬۵۶۰ lbf) هرکدامظرفیت سوخت: ۹٬۴۰۰ کیلوگرم(20,724 lb) باک داخلی[۸۰]
عملکرد
سرعت بیشینه: ماخ ۲٫۰ (۲٬۱۲۰ کیلومتر درساعت ۱٬۳۲۰ مایل) در ارتفاعبرد: ۳٬۰۰۰ کیلومتر (۱٬۸۶۰ mi; ۱٬۶۲۰ nmi) در ارتفاعسقف پروازی: ۱۷٬۳۰۰ متر (۵۶٬۸۰۰ ft)نرخ اوجگیری: ۲۳۰ متر بر ثانیه m/s (۴۵٬۲۷۵ ft/min)بارگیری بال: ** با ۵۶٪ سوخت: ۴۰ کیلوگرم بر متر مربع (82.3 lb/ft²)با سوخت داخلی: ۴۶۸٫۳ kg/m² کیلوگرم بر متر مربع ()نسبت نیرو به وزن: ** با سوخت کامل: ۰٫۸۶با ۵۶٪ سوخت: ۱بیشینهg-load: +9 g
توانمندی نظامی و دفاعی کشور، بدون شک یکی از مهمترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات است. همینطور بر اساس مولفههای قدرت، توان موشکی به عنوان یکی از مهمترین عامل بازدارنده تهاجم نظامی قرار دارد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از جنگافزار، در شرایطی که قدرت نظامی بازدارنده ایران و توان مقابله کشور با هر گونه تهدید نظامی این روزها محور بحث روز است بررسی تکنولوژی موشکهای ایران نشان می دهد که برد این موشک ها به دورترین نقاط اروپا و بیش از 70 درصد آسیا می رسد واین توان دفاعی باعث نا امیدی دشمنان در حمله نظامی به خاک و تاسیسات حیاتی کشورمان شده است.
توانمندی نظامی و دفاعی کشور، بدون شک یکی از مهمترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات است همینطور بر اساس مولفههای قدرت توان موشکی به عنوان یکی از مهمترین عامل بازدارنده تهاجم نظامی قرار دارد.
سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه نیز در مورد در همین راستا در مورد توانمندی موشکی ایران گفت: آنچه باعث شده دشمنان ما سر میز مذاکره بنشینند، توانمندی دفاعی ملت ایران است که امیدواریم از آن پاسداری شود.
وی با بیان اینکه اطلاعات دشمنان از محل نگهداری موشکهای ما واقعی نیست، تصریح کرد: آنها شاید محلهای اولیه نگهداری موشکها را بدانند ولی محلهای نگهداری موشکها مخفی بوده و روشهای شلیک این موشکها در سراسر کشور گسترده شده است لذا دشمن با هزاران بمب نیز نمیتواند مانع از شلیک موشکهای ما شود.
در سالهای اخیر با همت مسئولان نظامی و خدمات شهید طهرانی مقدم پدر صنعت موشکی ایران توان موشکی با پیشرفتهای بسیاری همراه بوده است. به همین منظور در ادامه گزارشی از آخرین توانمندیهای موشک های ساخت داخل به همراه برخی از ویژگیهای منحصر بفرد این موشکها به صورت کامل تهیه شده است.
موشک سجیل؛ اولین موشک دوربرد سوخت جامد
موشک سجیل نخستین موشک زمین به زمین دوربرد دو مرحله ای سوخت جامد در کشور است که توسط متخصصان سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع طراحی و ساخته شده است.
این موشک دوربرد بالستیک برد عملیاتی نزدیک به 2000 کیلومتر و از ویژگیهای منحصربفرد آن دقت بالا در اصابت به اهداف تعیین شده،زمان بسیار کوتاه آماده سازی و عملیاتی شدن سامانه پرتاب،زمان بسیار کوتاه انتقال سایت پرتاب دیسک پس از شلیک،قابلیت لانچر متحرک،قابلیت حمل موشک آماده شلیک و بهره مندی از سیستم tvcمی توان اشاره کرد.
سجیل اولین موشک دوربرد سوخت جامد ایران است که برخی کارشناسان آن را برترین موشک بالستک ایرانی می دانند که از سامانه پرتاب متحرک با قابلیت حمل موشک آماده پرتاب برخوردار است.
این موشک به دلیل استفاده از سوخت جامد به سرعت و ظرف چند دقیقه آماده پرتاب شده و پس از شلیک نیز پرتابگر آن به سرعت محل را ترک می کند که این ویژگی باعث کاهش احتمال نابودی موشک قبل از پرتاب می شود. همچنین به دلیل شتاب بسیار بالای سجیل امکان ردگیری آن برای دشمن در فازهای اولیه پرتاب بسیار کم و عملآً شانس دشمن برای انهدام سجیل در طی پرواز ناچیز است.
سجیل جزو آن دسته از موشکهای بالستیک کشور است که با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 10 تا 12 ماخ (حدود3400 تا 4080 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر میشود که انهدام آن از سوی سامانههای دفاع هوایی موجود را ناممکن میسازد و تاکنون در دو نمونه سجیل 1 و 2 معرفی شده است که رژه 12 موشک سجیل در مراسم هفته دفاع مقدس سال گذشته مورد توجه بسیاری از رسانه های خارجی قرار گرفت.
موشک خلیج فارس؛مافوق صوت بالستیک علیه کشتیها و ناوها
موشک بالستیک و هوشمند خلیج فارس با سرعتی مافوق صوت میتواند انواع ناوها و شناورهای دشمن را مورد اصابت قرار دهد.
موشک هوشمند و بالستیک "خلیج فارس " یک موشک مافوق صوت و کشتیزن بوده و تفاوت آن با موشکهای قبلی این است که دیگر موشکها عمدتاً با سرعتی زیر صوت و به صورت کروز عمل میکردند اما "خلیج فارس " با سرعتی مافوق صوت و به صورت بالستیک از سطح زمین شلیک شده و به صورت عمودی از ارتفاع بالا میتواند هرگونه ناو و یا شناور دشمن را مورد هدف قرار دهد.
شعاع برد عملیاتی این موشک 300 کیلومتر است که در آینده نزدیک نسل جدید آن با بردی بیشتر تولید خواهد شد.
موشک "خلیج فارس " به صورت هدایت ترکیبی عمل کرده به طوری که جستجوگر آن در فاز نهایی بر روی هدف قفل می کند و در این حالت هرگونه شناور دشمن هیچ راه گریزی از اصابت این موشک که کلاهکی با حدود 650 کیلوگرم مواد منفجره دارد، نخواهد داشت.
سوخت موشک "خلیج فارس " جامد است و این موشک توسط مرکز تحقیقاتی نیروی هوافضای سپاه طراحی و توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تولید شده است.
بالستیک دوربرد شهاب
خانواده موشکهای شهاب (شهاب1، 2 ،3 و . . . ) را باید معروف ترین موشک های ایرانی در دنیا دانست. این موشکها که در انواع میان برد و دوربرد ساخته شده اند، می توانند به راحتی مواضع دشمنان احتمالی در منطقه را مورد هدف قرار دهند و شاید همین ویژگی بود که نام شهاب را به عنوان کلید واژه مرگ برای دشمنان منطقه ای در جهان جا انداخت.
بالستیک دوربرد شهاب 5
موشک دوربرد شهاب 5 یکی از موشک های بسیار پیشرفته با برد حداکثری می باشد که اطلاعات کمی درباره این موشک منتشر شده است.
بالستیک دوربرد شهاب 4
موشک شهاب ۴ با برد بیش از 3000 کیلومتر، یک موشک ساخت ایران است که در برنامه موشکهای بالستیک دوربرد ایران قرار دارد. این موشک نخستین موشک ایرانی است که برای حمل ماهواره و قرار دادن آن در مدار طراحی شدهاست. تغییرات روی موشک شهاب ۴ منجر به ساخت موشک فضایی ایرانی که کاوشگر ۱ نام دارد، شده است
بالستیک میان برد شهاب 3
شهاب ۳ یکی از بهترین موشک های بالستیک میانبرد با سوخت مایع است. موشک شهاب 3 اولین موشک بالستیک میان برد ایران است. مدل اول این موشک که با نام شهاب - آ3 شناخته می شود بردی برابر 1300 کیلومتر را داراست. مدل بعدی این موشک که با نام شهاب - ب3 شناخته می شود از کلاهکی سنگین تر بهره می گیرد و توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 2000 کیلومتری را دارد. نوع آخر این موشک شهاب - دی 3 نامیده می شود که بردی بین 2200 تا 3000 کیلومتر دارد.
فاتح 110:قابلیت تغییر جهت در طول مسیر
موشک Fateh-110 یا NP-110 یک موشک بالستیک استراتژیک با برد کوتاه است.این موشک از یک موتور تک مرحله ای که با سوخت جامد کار می کند بهره می برد,فاتح 110 موشکی سطح به سطح است که با استفاده از سوخت جامد توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 200 کیلومتری را داراست.فاتح 110 یکی از طرحهایی است که در صنایع هوا و فضای ایران برای ساخت موشک های سوخت جامد و مایع دنبال میشود.
افزایش برد، افزایش دقت و کاهش زمان مورد نیاز برای استقرار و پرتاب و سهولت در نحوه انبارداری در مناطق مختلف آب و هوایی از ویژگیهای موشک فاتح ۱۱۰ است.
در سال ۸۹ نسخهی بعدی این موشک آزمایش شد. این نسخه که به نسل سوم فاتح ۱۱۰ معروف است دارای برد ۳۰۰ کیلومتر، دقت بیشتر و توانایی نگهداری در مناطق مختلف ایران بود.
ابعاد موشک فاتح ۱۱۰ با موشک زال ۲ یکی است. اما علاوه بر ۴ بالک ثابت زال، ۴ بالک مثلثی شکل ثابت در انتهای موشک و ۴ بالک متحرک در سر آن دارد که مسئولیت تغییر جهت و هدایت موشک را بر عهده دارند.
نسخههای موشک فاتح110 عبارتند از فاتح 110 نسل 1 با برد 200 کیلومتر،فاتح110 نسل 2 با برد 250 کیلومتر،فاتح 110نسل 3 با برد 300 کیلومتر و فاتح110نسل4 با برد بیش از 300 و قابلیت نقطه زنی.
تفاوت سوخت جامد با سوخت مایع
سوخت مایع برای موشکهای طراحیشده باید در مخازنی تا دمای منفی 252 سانتیگراد نگهداری میشد و بارگذاری آن در موشکها باید تا یک ساعت پیش از پرتاب و با پمپهای بسیار قوی صورت میگرفت شیمیدانان بهتدریج سعی کردند تا به سوختهایی جدید از نوع مایع دست یابند تا هم ذخیرهسازی آنها امنتر و راحتتر باشد و در کنار این مزایا زمان بارگذاری آن هم به یک دقیقه برسد.
اما از آنجا که نگهداری سوختهای مایع حتی در مکانهای امن نیز ذاتاً خطرناک و سرعت در بارگذاری موشکها با امنیت بالا بسیار حائز اهمیت است، دانشمندان صنعت سوخت درصدد برآمدند تا نسل سوم سوختها را با نام "سوخت جامد" طراحی کنند.
سوختهای جامد دارای مزایای قابل توجهی هستند که نحوه ساخت راحتتر و ذخیرهسازی ایمنتر از مهمترین آنهاست اما وزن کمتر این سوختها نسبت به نوع مایع آن بهدلیل عدم کاربرد پمپهای پیچیده سنگین باعث میشود تا بتوان از این نوع سوخت در موشکهایی برای برد بالا و وزن کلاهک سنگین استفاده کرد.
البته بهکارگیری موشکهایی با سوخت جامد آنچنان بیخطر و بیعیب نیست؛ در حالی که در پیشرانههایی با سوخت مایع میتوان نیروی رانش موتور را کنترل و تنظیم کرد اما این قابلیت در موتور موشکهایی با سوخت جامد امکانپذیر نیست.
از دیگر معایب بهکارگیری سوخت جامد ایجاد موج شوکی یا احتمال تغییر سرعت ناگهانی در موشک است که روی سیستم و سامانههای هدایت و کنترل تأثیر منفی میگذارد و در نتیجه موجب بیدقتی در اصابت به هدف میشود.
قدر: سریعترین در دنیا
موشک قدر 110 یکی دیگر از موشکهای ایران است که از لحاظ سرعت جز سریعترین موشکهای دنیاست و قادر است بر تمام رادارها و موشکهای ضد موشک فائق آید. در نتیجه هر چقدر قدرت سامانه دفاعی ضد موشک دشمن قوی باشد، این موشک به هدف اصابت میکند. برخی منابع به برد 2500 تا 3000 کیلومتری این موشک اشاره کردهاند با این تفاسیر این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد آسیا را در تیررس توان موشکی ایران قرار میدهد.
قدر-110 بهبود یافته موشک معروف ایرانی شهاب 3 است.این موشک بر خلاف شهاب 3 از موتوری 2 مرحله ای بهره می جوید که توانایی رسیدن به بردی 2500 تا 3000 کیلومتر را برای آن فراهم می اورد.اعتقاد بر این است که موتور اول این موشک سوخت مایع و موتور دوم این موشک از سوخت جامد بهره می برد.
ایران در سال 2005 میلادی طراحی موتور جدیدی با سوخت جامد را به پایان رساند و بنابر منابع نا معتبر احتمالا از این موتور در طراحی گروهی از موشک ها از جمله Ghadr-110,Ghadr-110A,Ghadr-101 مورد استفاده قرار گرفته است.
البته برخی از وجود دو نسخه از موشک قدر نام برده اند که نسخه دوم ان با نام Ghadr-110 A نامگذاری شده و از موتوری سه مرحله ای سود می برد.از دیگر تفاوت های این نسخه و نسخه Aاین موشک می توان به طول 19 الی 20 متری این موشک نسبت به طول 17.5 متری نوع اول اشاره کرد.
منابع غربی طبق ت خود موشک قدر را به یک موشک چینی با نام M-18 ارتباط داده و قدر-110 را نوع ارتقا داده شده این موشک چینی معرفی کرده و اعلام داشته موشک های شاهین پاکستان هم در زمره این گروه از موشک ها قرار می گیرند.
موشک قدر-110 قابلیت مانور بهتری را نسبت به شهاب 3 دارا می باشد و زمان آماده سازی آن برای شلیک نسبت به نسخه های اولیه شهاب 3 پایین تر بوده و در حدود 30 دقیقه می باشد در حالی که در نسخه های اولیه شهاب این زمان بالغ بر چندین ساعت بود. کلاهک جنگی این موشک ماسوره انفجاری، ضربتی و مجاورتی است و به صورت عمود پرواز شلیک میشود.
بسیاری از منابع غربی این ساخت این موشک را تلاش مخفیانه ایران برای تولید شهاب 4 و دستیابی به موشک هایی با برد بلندتر عنوان ساختند اما ایران این اطلاعات را بارها تکذیب و عنوان کرده است که برنامه ای برای تولید موشک هایی با برد بیشتر از 2000 کیلومتر را ندارد.
این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد آسیا را در تیررس توان موشکی ایران قرار می دهد که با تلاش متخصصین داخلی و در صنایع موشکی شهید همت طراحی و تولید شده است.
قیام ؛بالستیک بدون بال
این موشک همزمان با راه اندازی نیروگاه بوشهر آزمایش شد"قیام-1" موشکی با سوخت مایع است که از قابلیت جابجایی و متحرک بودن بهره مند است. موشک بالستیک "قیام" قابلیت پرتاب از انواع لانچرهای خاص را دارا بوده و سرعت آماده سازی آن به حداقل رسیده است.
علاوه بر ویژگیهای متنوع رادارگریزی در "قیام" ، ویژگیهای دیگری مثل جنس و مواد این موشک را با سایرموشک ها متفاوت کرده است.
از ویژگیهای بارز موشک"قیام" این است که احتمال ردیابی، شناسایی و مورد اصابت قرار گرفتن آن توسط سیستم های ضد موشک(مانند پاتریوت، ارو و .) به علت سرعت بالا هنگام پرتاب، چرخشی شدن، استفاده از آلیاژ خاص و جذاب امواج رادار و به احتمال زیاد استفاده از کلاهک 3 تکه MIRV به شدت کاهش یافته است.
یکی از مهمترین ویژگیهای این موشک زمین به زمین، عدم وجود بالک است که از لحاظ فنی، نداشتن بالک برای یک موشک بلند برد بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است به طوری که در دنیا کشوری که توانایی طراحی و ساخت موشکی بدون بالک با برد بالای هزار کیلومتر را دارا باشد، در زمره کشورهای دارای تکنولوژی بسیار بالا قرار می گیرد. این ویژگی همچنین علاوه بر افزایش سرعت، قابلیت پرتاب موشک از انواع لانچرهای خاص (پرتابگر ها) را به آن میدهد.
در فناوری موشک، بالک به عنوان عامل اصلی تعادل در هدایت مسیر است و معمولا پرتاب موفقیت آمیز موشک بدون بالک به سختی صورت می گیرد بنابراین نداشتن بالک در موشک "قیام" ، پیشرفت شگرف جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیستم های هدایتی موشک را نوید می دهد.
بارزترین ویژگی موشک قیام که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است نداشتن بالک است که قابلیت پرتاب از سیلو های مخصوص، پرتاب از پرتابگر، پرتاب از زیر دریایی و . را به این موشک می بخشد. برد قیام 800 کیلومتر بوده و کلاهکی به جرم 746 کیلوگرم را حمل می کند در حالیکه نکته قابل توجه در این موشک این است که با توجه به فناوری در موشک برای تامین 300 کیلومتر برد اضافه نسبت به شهاب-2 لازم است که حدود 1500 کیلوگرم از جرم ساختار موشک کاسته شده و همین میزان سوخت به آن تزریق شود.
بالستیک میان برد عاشورا
عاشورا با برد 2500 کیلومتر، تاج صنعت موشک ایران لقب گرفته است. زمانی که جمهوری اسلامی ایران، آزمایش موفقیت آمیز موشک عاشورا» را اعلام کرد، واشنگتن و تل آویو در واکنشی به این موشک اعلام کردند موشک جدید ایران از لحاظ تکنولوژی قادر است به هر هدف آمریکایی در شرق اروپا و هر هدف صهیونیستی برخورد کند و در محل برخورد ویرانی گستردهای را ایجاد کند.
این موشک بالستیک میان برد دو مرحلهای، به جای فناوری سوخت مایع استفاده شده در موشک شهاب از موتورهای راکت سوخت جامد بهره میگیرد که به طور چشمگیری زمان راه اندازی و استقرار موشک را کاهش میدهد و از این رو، باعث کاهش مقدار زمان هشدار برای دشمن و افزایش دقت موشک میگردد.
حوت: سریعترین اژدر رادار گریز دنیا
موشک ایرانی حوت» یکی از سریع ترین موشک های رادارگریز آبی جهان است که معادل 100 متر در ثانیه سرعت دارد که حدود 3 برابر بیشتر از آن موشکی سرعت دارد که آمریکایی ها از داشتن آن به خود می بالند. فناوری ساخت چنین موشکی فقط در اختیار ایران و روسیه (موشک اشکوال) است و به حتم در صورت پرتاب 2 عدد از این موشک ها ناوهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس بدون داشتن راه فراری ضربه ای سخت و مهلک متحمل خواهند شد. موشک انداز های این موشک ترسناک کاملاً رادار گریز بوده و از دید رادارهای دشمن مخفی می مانند.
همچنین "حوت" علاوه بر پرسرعت و ترسناک بودن توانسته این ویژگی را داشته باشد که با بهینه سازی مناسب دقیقتر از موشک مشابه روسی به هدف مورد نظر اثابت میکند.
موشک انداز های این موشک کاملا رادار گریز بوده و از دید رادارهای دشمن مخفی می مانند .
در سال 1385 و در رزمایش پیامبر اعظم (ص )3 با آزمایش " حوت " حیرت بیش از بیش جامعه جهانی از قدرت بلامنازع این موشک رقم خورد .
این موشک قابلیت پرتاب از روی شناور و یا زیردریایی در عمق 100 متری را دارد و با سرعت حدود 50 نات (93 کیلومتر بر ساعت) کپسول پرتاب خود را ترک می کند و با فرو رفتن در آب و رسیدن به عمق مناسب، موتور خود را روشن کرده و به سمت هدف راهی می شود.
موشک فجر
راکت فجر 5 با کالیبر 333 میلی متر ساخت ایران بوده و دارای برد اعلام شده 75 کیلومتر( برخی از کارشناسان نظامی برد واقعی این راکت را بیش از این می دانند که احتمالا بدلایل امنیتی این مقدار ذکر شده) می باشد.
این راکت می تواند سر جنگی 175 کیلوگرمی که شامل 90 کیلوگرم مواد منفجره شدید الانفجار ( HE ) می باشد را حمل نماید. قابل به ذکر است که میزان مواد منفجره قابل حمل توسط این راکت کمی از بمب سقوط آزاد MK-82 هم بیشتر است!! و از این رو قدرت قابل ملاحظه ای را برای هر تیر از این راکت فراهم می آورد.
این راکت از روی خودرو بنز با لانچر 4 تایی شلیک می شود. وزن هر یک از راکتها در لحظه پرتاب برابر 915 کیلوگرم می باشد. از زمان پر کردن مجدد آن اطلاع دقیقی در دست نیست. اپراتور سیستم می تواند توسط دستگاه کنترل از راه دور اقدام به شلیک راکتها نماید. راکتها می توانند بصورت یکی یکی یا در بازه های زمانی 4 و 8 ثانیه ای شلیک شوند( یعنی هر 4 ثانیه یک راکت یا هر 8 ثانیه یک راکت). لانچر راکت تا زاویه 57 درجه به بالا و 45 درجه به طرفین می تواند حرکت کند.
این راکت از سوخت 2 پایه ( نیترو گلیسیرین+ نیترو سلولوز) استفاده می کند که علی رغم اینکه دارای تراست و ضربه ویژه کمتر نسبت به سوختهای مرکب می باشد اما ویژگی منحصر به فردی به این راکت عظیم الجثه میدهد و آن این است که موتور دارای سوزش بدون دود بوده و حتی در لحظه شلیک نیز تشخیص مکان لانچر آن با سیستم های اپتیکی طیف مریی به سادگی امکان پذیر نیست.
موشک صیاد
سامانه پدافندی صیاد» یکی دیگر از تلاش های کارشناسان و دانشمندان دفاعی و صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران برای ارتقاء توان پدافندی کشور در ارتفاع متوسط و بالا به شمار می رود. این سامانه شامل موشک های 2 مرحله ای بوده که قابلیت استفاده بر ضد انواع هواگردها از جمله هواپیماهای بمب افکن را دارد.سامانه موشکی ضد هوایی صیاد 1» که پیش از این و چند سال قبل مورد رونمایی قرار گرفته و به تولید انبوه رسیده است،
پدافند موشکی صیاد 1 با سر جنگی 200 کیلویی، با سرعت 1200 متر بر ثانیه، به سمت هدف حرکت کرده و می تواند مکمل خوبی برای دیگر سیستم های پدافندی ایران همچون تور ام 1، هاگ، اس 200 و اف ام 80 باشد.نمونه دیگری از این موشک با نام صیاد 1-آ» نیز ساخته شده است که به جای هدایت راداری از هدایت آشیانه یاب برخوردار بوده و برد آن بالغ بر 60 کیلومتر است. موشک صیاد 1 آ دارای هدایت مادون قرمز ، توانایی مانور 12 جی و البته برد 60 کیلومتر است.
این موشک دارای موتور سوخت جامد، با سیستم هدایت ترکیبی و قابلیتهای عملیاتی بالاست.
وزیر دفاع کشورمان گفته است: موشک صیاد 2 یک موشک پدافند هوایی برد متوسط و ارتفاع بلند است که بر اساس فناوریهای روز دنیا طراحی شده و قادر است انواع بالگردها، هواپیماهای بدون سرنشین و اهداف با سطح مقطع راداری کوچک و دارای سرعت و مانور بالا را در محدوده عملیاتی خود منهدم کند.
سردار دهقان، قابلیت بالای ضد جنگ الکترونیک و ردیابی خودکار و مستقل را از دیگر ویژگیهای این موشک پدافندی عنوان کرده است.
موشک پدافند هوایی صیاد 2 به عنوان نسل دوم از موشک صیاد، یکی از جدیدترین سامانه های ضد هوایی فوق مدرن ایران است که دارای موتور سوخت جامد، با سیستم هدایت ترکیبی و قابلیتهای عملیاتی بالاست. موشک صیاد 2 با سر جنگی 200 کیلوگرمی و سرعت بیش از 1200 متر در ثانیه در واقع یک موشک پدافند هوایی برد متوسط و ارتفاع بلند است که بر اساس فناوریهای روز دنیا طراحی شده و قادر است انواع بالگردها، هواپیماهای بدون سرنشین و اهداف با سطح مقطع راداری کوچک و دارای سرعت و مانور بالا را در کمترین زمان ممکن به صورت برق اسا در محدوده عملیاتی خود منهدم کند. قابلیت بالای ضد جنگ الکترونیک و ردیابی خودکار و مستقل از دیگر ویژگیهای این موشک پدافندی عنوان کرد.
توفان
نمونه های بومی از موشک های ضد زره در دسترس،که نمونه بومی آن توفان» نامیده شد از جمله ویژگیهای توفان باید به سرجنگی 3.6 کیلوگرمی، جرم 18.5 کیلوگرم، میزان نفوذ 550 میلیمتر و برد 70 تا 3850 متر و سرعت بیشینه 310 متر بر ثانیه ای آن اشاره کرد. روش هدایت، پرتابگر و شکل ظاهری توفان صرف نظر از تفاوتهای اندک در ابعاد، مشابه موشک تاو است.
با توجه به استفاده تانک های جدید از زره های واکنشی(ERA)، نسل دوم توفان، با سرجنگی دو مرحله ای ساخته شد. توفان-2 به دلیل بهره گیری از یک میله نفوذگر، 145 سانتیمتر طول دارد. جرم آن 19.1 کیلوگرم، جرم سرجنگی 4.1 کیلوگرم، و میزان نفوذ آن 760 میلیمتر است که 38.2٪ درصد رشد را نشان می دهد. سایر مشخصات این نمونه مانند نسل اول است. خصوصاً احتمال اصابت هر دو نسل توفان، 95 درصد عنوان شده است. این موشک ها قابلیت بکارگیری در شب را با برد کمتر دارند.
پس از ساخت نسل های 3 و 4 توفان که ظاهراً به تولید انبوه نرسیدند، موشک توفان-5 به عنوان توسعه یافته ترین نمونه این خانواده طراحی و ساخته شد که تصاویر آن نشان دهنده تفاوت های محسوسی حتی نسبت به آخرین نمونه های خارجی تاو است. این موشک بر خلاف نسل های قبلی از روش هدایت پیشرفته با استفاده از پرتو لیزر برخوردار است که ضمن حفظ آن از آسیب پذیری در برابر جنگ الکترونیک دشمن، دقت بسیار بالایی نیز به آن می دهد. این موشک دارای سر جنگی دو مرحله و یک میله نفوذگر جمع شونده جدید نیز هست. میزان نفوذ این موشک در زره بیش از نسل های قبلی عنوان شده است.
موشک نصر
این موشک در کلاس موشک های کوتاه برد است که در حال حاضر قابلیت شلیک از ساحل و انواع شناورها را دارد و در آینده ای نزدیک امکان شلیک از بالگرد و زیردریایی نیز به قابلیت های تاکتیکی آن اضافه می شودهمینطور قادر است تا اهداف 3 هزار تنی را منهدم کند.
موشک "نصر یک " قابلیت پرواز در ارتفاعی خاص را دارد و با پروازی هوشمند و پایدار به طرف هدف حرکت کروز ضدکشتی است نصر که از کروزهای مادون صوت محسوب میشود.
با توجه به اینکه سرعت کروز نصر 0.8 تا 0.9 ماخ است، میتوان با یک محاسبه ساده دریافت که این کروز ضدکشتی با سرعتی معادل 270 تا 300 متر بر ثانیه بهسمت هدف خود در ارتفاع پایین حرکت میکند
این موشک حدود 30 درصد از بدنهاش را بالها و بالکها تشکیل دادهاند و جز کمکهای کنترل کروز موشک به شمار میروند.
طول باله بزرگ این موشک کروز که در میانه طول موشک و روی مرکز جرم موشک واقع شده، 0.9 متر است و موجب میشود موشک تعادل دینامیکی خود را زمان حرکت بهخوبی حفظ کند؛ همچنین سبب افزایش پایداری نصر پیش از برخورد به هدف میشود.
کروز نصر که بهلحاظ ظاهری نسبت به قادر و نور چندان هم بیشباهت نیست، دارای وزنی معادل 350 کیلوگرم است.
و این وزن در طول 3.5متری و قطر حدود 30سانتیمتری موشک توزیع شده است.
از نکات برجسته این موشک کروز قابلیت پرتاب از سکوهای مختلف و از تجهیزات نظامی گوناگون است که قابلیت مقابله راهبردی جمهوری اسلامی ایران در برابر شناورهای دشمن را افزایش میدهد.
عصر 67
موشک لیزری عصر67 با سر جنگی 500 پوندی از نوع موشکهای نیمه فعال بوده که با استفاده از پاد لیزری در مرحله پرتاب با دریافت اشعه لیزر به سمت هدف هدایت میشود.
این موشک به دلیل داشتن سرجنگی بسیار قدرتمند،فیوز تاخیری،دقت هدایت و نقطه زنی میتواند برای مواضع مستحکم (بتن مسلح) و استراتژیک دشمن مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به عدم وجود نمونه های مشابه بهره گیری از این موشک ضمن بالابردن قدرت تدافعی و تهاجمی جنگنده بمب افکن ها موجب افزاریش توان عملیاتی نیرو در مقابل حملات لیزری میگردد.
زوبین
زوبین به معنی پیکان یا گرز،موشک هوا به زمینی است که از هدایت تلویزیونی استفاده نموده و جزو سلاح های هوشنمد با دقت نقطه زنی است.
این سلاح دورزن بنا به ضرورت های جنگی در طول هشت سال دفاع مقدس علیه ارتش بعث عراق طراحی و ساخته شده و با علامت AGM-20/379 نشان داده می شود.
در حال حاضر زوبین بهسازی و ارتقا یافته است.AGM-379 جزو مهمات با هدایت دقیق(Precision Guided Munition- PGM) محسوب و در حال حاضر در نیروی هوایی به کار گرفته می شود.پیشران این موشک را یک راکت با سوخت جامد و سرجنگی آن را یک بمب نفوذی در کلاس وزنی و عملکردی M-116 حاوی خرج انفجاری شدید(HE) تشکیل داده است.
حسگر موشک را یک دوربین تلوزیونی که با خلبان خودکار موشک در ارتباط است،تشکیل می دهد.دوربین توسط دو موتور در سمت و ارتفاع در حرکت بوده و زاویه دید IL5 درجه را برای موشک تامین می نماید. این موشک در اختیار نیروی هوایی بوده و از صدور ان اطلاعی در دست نمی باشد.
مشخصات فنی طول موشک زوبین 3.18 متر همچنین قطر 40.6 سانتی متر و پهنای بال 1.228متر و سر جنگی 340 کیلوگرمی با وزن 560 کیلوگرمی و برد 20 کیلومتری از ویژگیهای این موشک است.
موشک خرمشهر؛ قیام فناورانه و جسورانه ایرانی
حال موشک خرمشهر که اخباری از آزمایش آن در سال گذشته، در برخی رسانه های غیررسمی منتشر شده بود با قطر بیشتر که در حدود ۱.۵ متر یا بیشتر قابل تخمین است و طولی در حد موشک شهاب-۳ یعنی در حدود ۱۵ متر در رژه روز جمعه ۳۱ شهریورما سال ۱۳۹۶ نمایش داده شده است. بنا بر اخبار اعلام شده این موشک به برد ۲۰۰۰ کیلومتر رسیده و قابلیت حمل کلاهک منفرد یا چندگانه تا ۱۸۰۰ کیلوگرم را دارد. هنوز اعلام نشده این موشک از نوع سوخت جامد یا مایع است اما در هر صورت با توجه به قطر بالاتر این موشک، یک طراحی کاملاً جدید ولی بر اساس تجربیات موفق گذشته به انجام رسیده است.
کلاهکی که در موشک خرمشهر مشاهده می شود از نوع مخروطی ساده با یک نوک غیر تیز با انحنای کم برای کاهش اثرات مخرب حرارت در سرعت های پروازی بالا و هایپرسونیک است اما می توان انتظار داشت کلاهک های دیگری که در موشک هایی مانند سجیل و قدر از نوع سه مخروطی نصب شده برای موشک خرمشهر نیز طراحی شود. بر اساس شکل ظاهری کلاهک خرمشهر در ناحیه دماغه، می توان سرعت این موشک را بیش از ۱۵ ماخ تخمین زد.
موشک خرمشهر با توجه به ساختار خود و عدم نیاز به بالک و طول کمتر نسبت به موشک های قدر و سجیل و عماد، کاندیدای اول بکارگیری در یک پرتابگر زیرسطحی در آینده است. این موشک نیز مانند قیام، در مرحله روشن بودن پیشران، تنها با اتکا به سامانه کنترل بردار رانش» هدایت می شود. کلاهک جداشونده آن نیز می تواند با اتکا به تجربه موشک عماد که دارای خطای چند متر در برد ۲۰۰۰ کیلومتری است با قابلیت هدایت تا انتهای مسیر طراحی شود هر چند که تجهیزات کنترل آیرودینامیکی روی کلاهک نمونه رونمایی شده خرمشهر دیده نمی شود.
تقسیم بندی نمونه موشکهای ساخت کشور
موشک های بالستیک دوربرد = شهاب ۴، شهاب ۵، شهاب 6، سجیل، ماهواره بر سفیر و پروژه کوثر
موشک های بالستیک میان برد = شهاب 3، فجر 3، عاشورا و قدر 110
۲۵ ارتش قدرتمند جهان + جایگاه ایران، عربستان و اسرائیل
اقتصاد نیوز:مقایسه قدرت نظامی کشورها کار بسیار ساده ای نیست اما مجله Global Firepower هر ساله با تمرکز بر روی ۵۵ فاکتور نمره ای به نزدیک به ۱۴۰ کشور در زمینه قدرت نظامی داده و سپس آن ها را رده بندی می نماید.
به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از روزیاتو، امسال نیز این مجله ۱۳۷ کشور جهان را از لحاظ قدرت نظامی رده بندی کرده و کشور مولداوی را نیز به این فهرست اضافه کرده است. در این رده بندی تنوع سلاح های هر کشور نیز لحاظ شده و توجه ویژه ای به تعداد پرسنل فعال نظامی در هر کشور شده است. جغرافیا، ظرفیت لجستیکی، منابع طبیعی موجود و شرایط صنعت محلی نیز به عنوان فاکتورهایی مهم در رده بندی ارتش های جهان مورد توجه بوده اند. کشورهای شناخته شده دارای قدرت هسته ای نیز اگر چه جزو قدرتمندترین کشورهای جهان از لحاظ نظامی هستند اما استعداد زرادخانه هسته ای آن ها در این رده بندی داخل نشده است.
مقایسه قدرت نظامی کشورها کار بسیار ساده ای نیست اما مجله Global Firepower هر ساله با تمرکز بر روی 55 فاکتور نمره ای به نزدیک به 140 کشور در زمینه قدرت نظامی داده و سپس آن ها را رده بندی می نماید.
کشورهایی که به دریا راه ندارند نیز به خاطر نداشتن نیروی دریایی در این رتبه بندی جایگاهی ندارند اما کشورهایی که نیروی دریایی داشته اما تنوعی در ناوگان های دریایی شان دیده نمی شود نمره منفی دریافت کرده اند. کشورهای اروپایی به خاطر اتحادشان در قابل ناتو جایگاه بهتری یافته اند زیرا در عمل منابع تسلیحاتی خود را به اشتراک می گذارند اما به طور کلی شرایط کنونی رهبری ی و نظامی کشورها ملاک قرار داده نشده هر چند به سلامت مالی و ثبات اقتصادی این کشورها اهمیت داده شده است. بالاترین نمره در این رتبه بندی عدد ۰٫۰۰۰۰ بوده که البته هیچ کشوری آن را بدست نیاورده است. هر چه ارتشی در جهان نمره ای نزدیک به این عدد بدست آورده باشد از لحاظ قدرت نظامی در جایگاه بالاتری قرار گرفته است. بر اساس این معیارها در ادامه این مطلب شما را با ۲۵ ارتش قدرتمند جهان آشنا خواهیم کرد.
۲۵- عربستان سعودی
امتیاز: ۰٫۴۲۶۸
جمعیت: ۳۳٫۰۹۱٫۱۱۳ نفر
پرسنل نظامی: ۲۳۰٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۸۴۸ فروند ؛ رتبه ۱۲ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد هواپیما: ۲۴۴ فروند؛ رتبه ۱۲ جهانی
تعداد تانک: ۱٫۰۶۲ دستگاه؛ رتبه ۲۴ جهانی
استعداد دریایی: ۵۵ فروند
بودجه نظامی: ۷۰ میلیارد دلار
۲۴- لهستان
امتیاز: ۰٫۴۰۵۹ (عضو ناتو)
جمعیت: ۳۸٫۴۲۰٫۶۸۷ نفر
پرسنل نظامی: ۱۰۵٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۴۶۹ فروند ؛ رتبه ۲۷ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۹۳ فروند؛ رتبه ۲۶ جهانی
تعداد تانک: ۱٫۱۰۰ دستگاه؛ رتبه ۲۳ جهانی
استعداد دریایی: ۸۳ فروند
بودجه نظامی: ۹٫۳۶ میلیارد دلار
۲۳- ویتنام
امتیاز: ۰٫۳۹۸۸
جمعیت: ۹۷٫۰۴۰٫۳۳۴ نفر
پرسنل نظامی: ۵٫۴۸۲٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۳۱۸ فروند ؛ رتبه ۳۳ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۱۰۸ فروند؛ رتبه ۲۱ جهانی
تعداد تانک: ۲٫۵۷۵ دستگاه؛ رتبه ۲۸ جهانی
استعداد دریایی: ۶۵ فروند
بودجه نظامی: ۳٫۳۶۵ میلیارد دلار
۲۲- تایوان
امتیاز: ۰٫۳۹۵۶
جمعیت: ۲۳٫۵۴۵٫۹۶۳ نفر
پرسنل نظامی: ۱٫۸۹۰٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۸۳۷ فروند ؛ رتبه ۱۳ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۲۸۶ فروند؛ رتبه ۹ جهانی
تعداد تانک: ۱٫۸۸۵ دستگاه؛ رتبه ۱۷ جهانی
استعداد دریایی: ۸۷ فروند
بودجه نظامی: ۱۰٫۷۲۵ میلیارد دلار
۲۱- کانادا
امتیاز: ۰٫۳۹۴۱ (عضو ناتو)
جمعیت: ۳۵٫۸۸۱٫۶۵۹ نفر
پرسنل نظامی: ۹۴٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۳۸۴ فروند ؛ رتبه ۳۱ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۵۳ فروند؛ رتبه ۳۸ جهانی
تعداد تانک: ۸۰ دستگاه؛ رتبه ۷۹ جهانی
استعداد دریایی: ۶۳ فروند
بودجه نظامی: ۲۱٫۲ میلیارد دلار
۲۰- اسپانیا
امتیاز: ۰٫۳۹۲۱ (عضو ناتو)
جمعیت: ۴۹٫۳۳۱٫۰۷۶ نفر
پرسنل نظامی: ۱۳۹٫۵۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۵۲۲ فروند ؛ رتبه ۲۳ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۱۳۶ فروند؛ رتبه ۱۸ جهانی
تعداد تانک: ۳۲۷ دستگاه؛ رتبه ۵۱ جهانی
استعداد دریایی: ۴۶ فروند؛ ۱ فروند ناو
بودجه نظامی: ۱۱٫۶ میلیارد دلار
۱۹- استرالیا
امتیاز: ۰٫۳۲۷۷
جمعیت: ۲۳٫۴۷۰٫۱۴۵ نفر
پرسنل نظامی: ۷۹٫۷۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۴۶۷ فروند ؛ رتبه ۲۸ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۷۸ فروند؛ رتبه ۲۷ جهانی
تعداد تانک: ۶۶ دستگاه؛ رتبه ۸۶ جهانی
استعداد دریایی: ۴۷ فروند؛ ۲ فروند ناو
بودجه نظامی: ۲۶٫۳ میلیارد دلار
۱۸- کره شمالی
امتیاز: ۰٫۳۲۷۴
جمعیت: ۲۵٫۳۸۱٫۰۸۵ نفر
پرسنل نظامی: ۷٫۵۸۰٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۹۴۹ فروند ؛ رتبه ۱۱ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۴۵۸ فروند؛ رتبه ۵ جهانی
تعداد تانک: ۶٫۰۷۵ دستگاه؛ رتبه ۴ جهانی
استعداد دریایی: ۹۶۷ فروند
بودجه نظامی: ۷٫۵ میلیارد دلار
۱۷- اسرائیل
امتیاز: ۰٫۲۹۶۴
جمعیت: ۸٫۴۲۴٫۹۰۴ نفر
پرسنل نظامی: ۶۱۵٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۵۹۵ فروند ؛ رتبه ۱۸ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۲۵۳ فروند؛ رتبه ۱۱جهانی
تعداد تانک: ۲٫۷۶۰ دستگاه؛ رتبه ۸ جهانی
استعداد دریایی: ۶۵ فروند
بودجه نظامی: ۱۹٫۶ میلیارد دلار
۱۶- اندونزی
امتیاز: ۰٫۲۸۰۴
جمعیت: ۲۶۲٫۷۸۷٫۴۰۳ نفر
پرسنل نظامی: ۸۰۰٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۴۵۱ فروند ؛ رتبه ۳۰ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۴۱ فروند؛ رتبه ۴۳ جهانی
تعداد تانک: ۳۱۵ دستگاه؛ رتبه ۵۲ جهانی
استعداد دریایی: ۲۲۱ فروند
بودجه نظامی: ۶٫۹ میلیارد دلار
۱۵- پاکستان
امتیاز: ۰٫۲۷۹۸
جمعیت: ۲۰۷٫۸۶۲٫۵۱۸ نفر
پرسنل نظامی: ۱٫۲۰۴٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۱٫۳۴۲ فروند ؛ رتبه ۷ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۳۴۸ فروند؛ رتبه ۷ جهانی
تعداد تانک: ۲٫۲۰۰ دستگاه؛ رتبه ۱۳ جهانی
استعداد دریایی: ۱۹۷ فروند
بودجه نظامی: ۷ میلیارد دلار
۱۴- ایران
امتیاز: ۰٫۲۶۰۶
جمعیت: ۸۳٫۰۲۴٫۷۴۵ نفر
پرسنل نظامی: ۸۷۳٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۵۰۹ فروند ؛ رتبه ۲۴ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۱۴۲ فروند؛ رتبه ۱۷ جهانی
تعداد تانک: ۱٫۶۳۴ دستگاه؛ رتبه ۱۸ جهانی
استعداد دریایی: ۳۹۸ فروند
بودجه نظامی: ۶٫۳ میلیارد دلار
۱۳- برزیل
امتیاز: ۰٫۲۴۸۷
جمعیت: ۲۰۸٫۸۴۶٫۸۹۲ نفر
پرسنل نظامی: ۱٫۶۷۴٫۵۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۷۰۶ فروند ؛ رتبه ۱۶ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۴۳ فروند؛ رتبه ۴۲ جهانی
تعداد تانک: ۴۳۷ دستگاه؛ رتبه ۴۰ جهانی
قدرت دریایی: ۱۱۰ فروند
بودجه نظامی: ۲۹٫۳ میلیارد دلار
۱۲- مصر
امتیاز: ۰٫۲۲۸۳
جمعیت: ۹۹٫۴۱۳٫۳۱۷ نفر
پرسنل نظامی: ۹۲۰٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۱٫۰۹۲ فروند ؛ رتبه ۹ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۲۱۱ فروند؛ رتبه ۱۳ جهانی
تعداد تانک: ۲٫۱۶۰ دستگاه؛ رتبه ۱۴ جهانی
قدرت دریایی: ۳۱۹ فروند؛ ۲ فروند ناو
بودجه نظامی: ۴٫۴ میلیارد دلار
۱۱- ایتالیا
امتیاز: ۰٫۲۲۷۷ (عضو ناتو)
جمعیت: ۶۲٫۲۴۶٫۶۷۴ نفر
پرسنل نظامی: ۳۵۷٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۸۳۱ فروند ؛ رتبه ۱۴ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۹۴ فروند؛ رتبه ۲۵ جهانی
تعداد تانک: ۲۰۰ دستگاه؛ رتبه ۶۰ جهانی
استعداد دریایی: ۱۳۷ فروند؛ ۵ فروند ناو
بودجه نظامی: ۲۹٫۲ میلیارد دلار
۱۰- آلمان
امتیاز: ۰٫۲۰۹۷ (عضو ناتو)
جمعیت: ۸۰٫۴۵۷٫۷۳۷ نفر
پرسنل نظامی: ۲۰۸٫۶۴۱ نفر
قدرت هوایی: ۶۱۳ فروند ؛ رتبه ۱۷ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۱۲۲ فروند؛ رتبه ۲۰ جهانی
تعداد تانک: ۹۰۰ دستگاه؛ رتبه ۲۶ جهانی
قدرت دریایی: ۸۱ فروند
بودجه نظامی: ۴۹٫۱ میلیارد دلار
۹- ترکیه
امتیاز: ۰٫۲۰۸۹ (عضو ناتو)
جمعیت: ۸۱٫۲۵۷٫۲۳۹ نفر
پرسنل نظامی: ۷۳۵٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۱٫۰۶۷ فروند ؛ رتبه ۱۰ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۲۰۷ فروند؛ رتبه ۱۴ جهانی
تعداد تانک: ۳٫۲۰۰ دستگاه؛ رتبه ۷ جهانی
قدرت دریایی: ۱۹۴ فروند
بودجه نظامی: ۸٫۶ میلیارد دلار
۸- بریتانیا
امتیاز: ۰٫۱۷۹۷ (عضو ناتو)
جمعیت: ۶۵٫۱۰۵٫۲۴۶ نفر
پرسنل نظامی: ۲۳۳٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۸۱۱ فروند ؛ رتبه ۱۵ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۱۲۹ فروند؛ رتبه ۱۹ جهانی
تعداد تانک: ۳۳۱ دستگاه؛ رتبه ۴۹ جهانی
قدرت دریایی: ۷۶ فروند؛ ۱ فروند ناو
بودجه نظامی: ۴۷٫۵ میلیارد دلار
۷- کره جنوبی
امتیاز: ۰٫۱۷۶۱
جمعیت: ۵۱٫۴۱۸٫۰۹۷ نفر
پرسنل نظامی: ۵٫۸۲۷٫۱۵۰ نفر
قدرت هوایی: ۱٫۶۱۴ فروند ؛ رتبه ۵ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۴۰۶ فروند؛ رتبه ۶ جهانی
تعداد تانک: ۲٫۶۵۴ دستگاه؛ رتبه ۹ جهانی
قدرت دریایی: ۱۶۶ فروند؛ ۱ فروند ناو
بودجه نظامی: ۳۸٫۳ میلیارد دلار
۶- ژاپن
امتیاز: ۰٫۱۷۰۷
جمعیت: ۱۲۶٫۱۲۸٫۱۵۶ نفر
پرسنل نظامی: ۳۰۳٫۱۵۷ نفر
قدرت هوایی: ۱٫۵۷۲ فروند ؛ رتبه ۶ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۲۹۷ فروند؛ رتبه ۸ جهانی
تعداد تانک: ۱٫۰۰۴ دستگاه؛ رتبه ۲۵ جهانی
قدرت دریایی: ۱۳۱ فروند؛ ۴ فروند ناو
بودجه نظامی: ۴۷۴٫۴ میلیارد دلار
۵- فرانسه
امتیاز: ۰٫۱۵۸۴ (عضو ناتو)
جمعیت: ۶۷٫۳۶۴٫۳۵۷ نفر
پرسنل نظامی: ۳۸۸٫۶۳۵ نفر
قدرت هوایی: ۱٫۲۴۸ فروند ؛ رتبه ۸ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۲۷۳ فروند؛ رتبه ۱۰ جهانی
تعداد تانک: ۴۰۶ دستگاه؛ رتبه ۴۴ جهانی
قدرت دریایی: ۱۱۸ فروند؛ ۴ فروند ناو
بودجه نظامی: ۴۰٫۵ میلیارد دلار
۴- هند
امتیاز: ۰٫۱۰۶۵
جمعیت: ۱٫۲۹۶٫۸۳۴٫۰۴۲نفر
پرسنل نظامی: ۳٫۴۶۲٫۵۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۲٫۰۸۲ فروند ؛ رتبه ۴ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۵۲۰ فروند؛ رتبه ۴ جهانی
تعداد تانک: ۴٫۱۸۴ دستگاه؛ رتبه ۶ جهانی
قدرت دریایی: ۲۹۵ فروند؛ ۱ فروند ناو
بودجه نظامی: ۵۵٫۲ میلیارد دلار
۳- چین
امتیاز: ۰٫۰۶۷۳
جمعیت: ۱٫۳۸۴٫۶۸۸٫۹۸۶ نفر
پرسنل نظامی: ۲٫۶۹۳٫۰۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۳٫۱۸۷ فروند؛ رتبه ۳ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۱٫۲۲۲فروند؛ رتبه ۲ جهانی
تعداد تانک: ۱۳٫۰۵۰ دستگاه؛ رتبه ۲ جهانی
قدرت دریایی: ۷۱۴ فروند؛ ۱ فروند ناو
بودجه نظامی: ۲۲۴ میلیارد دلار
۲- روسیه
امتیاز: ۰٫۰۶۳۹
جمعیت: ۱۴۲٫۱۲۲٫۷۷۶نفر
پرسنل نظامی: ۳٫۵۸۶٫۱۲۸ نفر
قدرت هوایی: ۴٫۰۷۸ فروند ؛ رتبه ۲ در میان ۱۳۷ کشور
تعداد جنگنده: ۸۶۹ فروند؛ رتبه ۳ جهانی
تعداد تانک: ۲۱٫۳۹۲ دستگاه؛ رتبه ۱ جهانی
قدرت دریایی: ۳۵۲ فروند؛ ۱ فروند ناو از کار افتاده
بودجه نظامی: ۴۴ میلیارد دلار
۱- ایالات متحده
امتیاز: ۰٫۰۶۱۵ (عضو ناتو)
جمعیت: ۳۲۹٫۲۵۶٫۴۶۵ نفر
پرسنل نظامی: ۲٫۱۴۱٫۹۰۰ نفر
قدرت هوایی: ۱۳٫۳۹۸ فروند ؛ رتبه ۱ در میان ۱۳۷ کشور
اس-۳۰۰ (به روسی: С-300) یک سامانه موشکی سطحبههوایدوربرد و خودکششی با قابلیت استفاده در تمامی ارتفاعهاست که در اواخر دهه ۱۹۷۰ در شرکت همکاریهای صنعتی آلماز برای نیروی دفاع هوایی شوروی ساخته شد. مدلهای مختلف این موشک در نامگذاری ناتو با نامهای سام ۱۰، سام ۱۲ و سام ۲۰ شناخته میشوند.
گروه اس-۳۰۰ سام ۱۰، سام ۱۲ و سام ۲۰
S-300 سامانه ضدهوایی اس-۳۰۰ در نمایش عمومی سال۲۰۰۹.
این گزارش ارزیابی توانایی سامانه اس 300 در درگیری با اهداف دارای سطح مقطع راداری پایین، تهدیدهای بالستیک و بررسی میزان توانمندی تخصصی و عملی افسران جوان قرارگاه پدافند هوایی در به کارگیری این سامانه از اهداف رزمایش دماوند بود.
در رزمایش دماوند آزمایش کامل این سامانه توسط کارکنان ایرانی و با سناریوهای شبیه سازی شده مطابق با تهدیدهای روز دنیا تمرین و مراحل کشف، شناسایی، رهگیری و درگیری توسط سامانه S-300 انجام و عملکرد این سامانه در محیط جنگ الکترونیک مورد ارزیابی قرار گرفت و با شلیک موشک از این سامانه اهداف مورد نظر مورد اصابت قرار گرفته و منهدم شدند.
ماهیت این سلاح پیشرفته کاملا دفاعیاست و هدف از استفاده آن محافظت از مکان های مهم در برابر حملات هوایی است. اینسامانه موشکی در جهت تقویت دفاع و پدافند از مرزها و تاسیسات مهم و استراتژیککاربرد دارد.
این سامانه پیشرفته موشکی میتواند تمامی اهداف هوایی مدرن را نابودکند، میتواند هواپیماها، موشک های بالدار و هم دستگاه های پرنده بدون خلبان رانابود کند.
واحد شمارش این سیستم گردان میباشد ،هر گردان شامل 4 سیستم و هر سیستم 3 لانچر دارد و هرلانچر قادر است 4 موشک شلیک کند. هر سیستم میتواند به 6 هدف بهصورت همزمانحمله کند. برد موشک ها 150 کیلومتراست.
هر پرتابگر (Luancer) تعداد 48 موشک NGE را کهدارای برد 150 کیلومتر است حمل میکند. هر سیستم کامل شامل سه پرتابگر و قادر استکه شش هدف را به طور همزمان نشانه بگیرد و 12 موشک را به سمت آنها پرتابکند. این سیستم پس از تغییر مکان و پر کردن مهماتمیتواند به سرعت برای دفع تکرار حمله دوباره مستقر شود.
باید به یاد داشته باشید که سامانه موشکی S-300 خود نیازمند حفاظتهستند و برای این منظور میتواند از موشکهای زمین به هوای Tor-M1 و موشکهایFm-80 به همراه S-300 استفاده کند. این موشکهای کوتاه برد میتوانند یک سیستم دفاع هواییکارآمد را برای حفاظت از تاسیسات فراهم کند. به این ترتیبS-300 میتواند به عنوانسلاحی برای منهدم کردن اهداف پیشرفته در فواصل دور عمل کند.
سیستم پدافند زمین به هوای S-300 همواره برای آمریکا و متحدانش یک دردسر بوده است. سیستم اس-300یکی از پیشرفتهترین موشکهای ضد هوایی در جهان محسوب میشود که قادر بهردیابی همزمان 100 هدف در آسمانو هدف گرفتن هواپیماها و موشکهادر شعاع بهینه 120 کیلومتری (شعاع اسمی 150 کیلومتری) است.
با آن که ارتشهایاسرائیل، آمریکا و روسیه پدافندهای پیشرفتهتری از s-300 (نظیر S-400 یا سیستمهایمشابه غربی) را در اختیار دارند، اما قابلیتها و توان همین سیستم نیز به حدیبالاست که توان پدافندی در مقابل حملات احتمالی را به میران قابل ملاحظهای افزایشمیدهد.
اس – 300» یکی از پیچیده ترین و پیشرفته ترین سامانه هایضدموشکی در جهان محسوب می شود. این سامانه شامل یک پرتابگر موشک سیار است که هر سهتا پنج ثانیه قادر به پرتاب یک موشک است. این موشک می تواند در ارتفاع حداکثر 30کیلومتری و برد 150 کیلومتری به یک هواپیما اصابت و آن را منهدم کند. در تصاویر منتشر شده پرتابگرهای موشکی و همچنین رادار Big Bird یا پرنده بزرگ» دیده میشد. لانچرهای موشکی مشخص شده در تصویر حامل دو کپسول موشکی بودند که البته این تعداد برای هر پرتابگر قابل ارتفاء تا 4 عدد است.
این سامانه توانایی پیگیری همزمان ۱۰۰ هدف و درگیری همزمان با ۱۲ هدف را دارد.
اف-۱۵ ایگل جنگنده تکسرنشین آمریکایی است که برای برتری هوائی به سفارش دولت آمریکا طراحی و ساخته شدهاست. این هواپیما را شرکت مکدانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است میساخت. اف-۱۵ جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است.
حداکثر سرعت: ۳٬۰۱۷ کیلومتر بر ساعت
وزن: ۲۰٬۴۱۰ کیلوگرم
بُرد: ۴٬۸۱۵ کیلومتر
طول بال: ۱۳ متر
نوع موتور: پرت اند ویتنی
اف-۱۵ ایگل (عقاب) جنگنده تکسرنشین آمریکایی است که برایبرتری هوائی به سفارش دولت آمریکا (برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و گارد ملی هوائی) طراحی و ساخته شدهاست. این هواپیما را شرکت مکدانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکتبوئینگ است میساخت. اف-۱۵ جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است.
اف-۱۵ ایگل
نوع هواپیماجنگنده برتری هواییشرکت سازندهمک دانل داگلاس، بوئینگ آیدیاسنخستین پرواز۲۷ ژوئیه ۱۹۷۲used by saudis and burkina faso people.تاریخ رونمایی۹ ژانویه ۱۹۷۶وضعیت کنونیفعالبکارگیرنده(ها)نیروی هوایی ایالات متحده آمریکاتعداد ساختهشده۱۲۰۰بهای هر فرونداف-۱۵ایبی ۲۷/۹ میلیون دلار آمریکا، اف-۱۵سیدی ۲۹/۹ میلیون دلار آمریکاتوسعه یافتهٔX15مدلهای دیگراف-۱۵ای استرایک ایگل، اف-۱۵اس/امتیدی
ساخت و توسعهٔ جنگندهٔ تاکتیکی اف-۱۵ویرایش
اف-۱۵ در حال خیز با روشن کردن حالت پس سوز
هواپیماهای جنگی جذابیتی خاص در مقایسه با دیگر هواپیماها از خود نشان میدهند؛ به عنوان مثال در جنگ جهانی اول هواپیماهای جنگی دو باله، در جنگ جهانی دوم هواپیماهایی چون مسرشمیت باف ۱۰۹، اسپیت فایر، موستانگ، زیرو و جنگندهٔ اف-۸۶ که نقش خود را بر فراز کره نشان دادند و جنگنده مکدانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ که در دههٔ ۱۹۶۰ زبانزد و معروف گردید و پس از آن جنگندهٔ تاکتیکی اف-۱۵ معروف به عقاب ساخته و ارائه شدهاست.
در واقع میتوان گفت قابلیتهای استثنایی اف-۱۵ ناشی از ترکیب ویژگیهای کارآمد است.
استفاده از دوموتور قدرتمند توربوفن با قدرت ۲۹۰۰۰ پوند کشش (۱۳۱۵۴کیلوگرم) در ثبت اوجگیری و شتاب و دارا بودن یک سازه هوایی قوی که حاصل هزاران ساعت مطالعه و بررسیهای رایانه ا یو انجام آزمایشها تونل باد بوده و نیز استفاده از سطوح فرامین پروازی قوی که قابلیت پرواز را در این هواپیما خارقالعاده ساختهاست؛ همچنین استفاده از سامانهٔ هوایی دیجیتال و نصب یکرادار با برد بلند حدود۱۰۰مایل (۱۶۰کیلومتر) در اف-۱۵ و بهکارگیری آخرین نوع رادار برد متوسط و استفاده از موشکهای هوا به هوایاسپارو و کوتاه برد حرارت یاب سایدوایندر و مجهز شدن این جنگنده به توپ سرعت بالا، از آن یک عقاب با سرعت بالا ساختهاست. توسعهٔ جنگنده اف-۱۵ با تولید هواپیماهای جدید روسی در سال ۱۹۶۷ همزمان گردید و این در حالی بود که در همان زمان جنگندههای اف-۴در ویتنام در گیر بودند؛ در واقع تحت این شرایط،نیروی هوایی ایالات متحده بهطور جدی ساخت جنگندهٔ اف-۱۵را آغاز نمود.مدل دیگر از اف-۱۵ اف-۱۵ عقاب ضربتی نام دارد. مدل دیگری نیز با نام اف-۱۵ عقاب بیصدا (Silent Eagle) معرفی گشت ولی با کنسل شدن آن پروژه، هرگز به تولید نرسید.
ایالات متحده آمریکا عربستان سعودی اسرائیل کره جنوبی سنگاپور ژاپن
مشخصاتویرایشویژگیهای عمومیویرایش
دیاگرام سه زاویهای اف ۱۵
تعداد خدمه: ۱طول: ۱۹٫۴۳ مترارتفاع: ۵٫۶۳ مترکاراییویرایشسرعت بیشینه: ۲٬۵ + ماخ یا ۲۶۶۰ کیلومتر بر ساعتبرد: ۵۵۵۰ کیلومتر با سه مخزن ذخیره اضافهنرخ صعود: ۲۵۴ متر بر ثانیهشعاع مبارزه: ۱۹۶۷ کیلومتر[۳] ویژگیهای عمومی خدمه: ۱: خلباندرازا: ۶۳ فوت ۹ ۴۳\۱۹ متر) بال: ۴۲ فوت ۱۰ در(۱۳ ۰۵ متر)بلندا: ۱۸ فوت ۶ در(۶۳\۵ متر) مساحت بال: 608 ft²(۵۶. ۵ متر مربع)ایرفویل: NACA 64A006. 6 ریشه، NACA 64A203 نوکوزن خالی: ۲۸، ۰۰۰ پوند(۱۲۷۰۰کیلوگرم)وزن بارگیری: ۴۴، ۵۰۰ پوند(۲۰۲۰۰کیلوگرم)حداکثر وزن برخاست: ۶۸، ۰۰۰ پوند(۳۰، ۸۴۵ کیلوگرم)نیروگاه: ۲ × پرات اند ویتنی F100- 100 یا 220 afterburningموتور توربوفن خشک محوری: 14, 590 lbf[۱۲۵](۶۴. ۹ کیلو نیوتن) پرت اند ویتنی اف۱۰۰هر رانش با پس سوز: 23, 770 lbf برای ۲۲۰[۱۲۵](۱۰۵. ۷ کیلو نیوتن برای ۲۲۰)هر ظرفیت سوخت: ۱۳، ۴۵۵ پوند(۶، ۱۰۰ کیلوگرم) داخلی
جنگافزارها: یک توپ ۲۰ میلیمتری Vulcan-چهار موشک هوا به به هوای aim9 sidewinder با هدایت حرارتی و چهار موشک aim7 sparrow با هدایت راداری نیم فعال یا هشت موشک aim120 amram و شش موشک هدایت اپتیکی agm65 maverick و چهار موشک ضد رادار agm 86 harm و شانزده بمب هدایت ماهوارهای gbu 54 jdam یا شانزده بمب هدایت پذیر gbu 38 sdb
shareemailprint
F-15 SILENT EAGLE یکی از برترین گزینه ها برای ایران
در۱۷ دسامبر سال ۲۰۰۹ میلادی کمپانی بوئینگ نسل جدید از اف۱۵ استریک ایگل با نام F-15SE سایلنت ایگل را به نمایش گذاشت که تلاشی برای کاهش سطح مقطعی اف۱۵ ایگل بود. اف۱۵ ایگل در دهه ۱۹۷۰ به عنوان یک شکاری رهگیر ساخته شد ولی در دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک جنگنده تهاجمی در نسخه استریک ایگل جایگزین اف۱۱۱ شد . اف۱۵ برد زیاد و توان حمل تسلیحات بالای داشت ولی یکی از بزرگترین مشکلاتش سطح مقطعی بزرگش بود که بیشتر به ورودی هوا بزرگش بر میگشت که امواج رادار را به باز می گردند.
اف-۱۵ ایگل (عقاب) جنگنده آمریکایی است که برای برتری هوائی به سفارش دولت آمریکا (برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و گارد ملی هوائی) طراحی و ساخته شدهاست. این هواپیما را شرکت مکدانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است میساخت. اف-۱۵ جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است. در سایلنت ایگل دو اقدام جهت کاهش سطح مقطعی انجام شده. در مرحله اول تعبیه محفظه تسلیحاتی جدید در کنار ورود هوا و در مرحله دوم تغییراتی در سکان عمودی و ورودی های هوا . اف۱۵ ایی استریک ایگل دو مخزن سوخت تطبیقی را کنار ورودی هوای خود حمل میکند که در این نمونه این مخزن سوخت تطبیقی برداشته شده و به جای ان دو مخزن تسلیحاتی نصب شده که موشک های هوا به هوا درون انها لود می شود و در هنگام شلیک درب جایگاه باز شده و موشک هوا به هوا بیرون می اید و شلیک می شود .در واقع تلاش شده با نصب تسلیحات درون بدنه از سطح مقطعی سایلنت ایگل کاهش یابد تا امواج کمتری از رادار در برخورد با تسلیحات برگشت بخورد اقدام دیگر در کاهش امواج زاویه دار کردن سکان عمودی است. در این ارتقا سکان عمودی ۱۵ درجه به طرف بیرون کج شده تا سطح مقطعی نیز از کنار جنگنده کم شود و امواج رادار با زاویه بیشتری برگشت برخورد تا احتمال رسیدن ان به دست رادار ارسال کننده کم شود. همچنین برنامه ای برای تغییر در ورود هوا و شکل و لبه های تیز ورودی هوا نیز وجود دارد ولی از انجایی که هیچ نسخه ساخته شده ای از اف۱۵ ای ایی وجود ندارد تغییر در شکل ورودی هوا اعمال نشده است سایلنت ایگل از همان موتور پرات اندویتنی اف۱۰۰ -۲۲۹ با توان ۲۹۰۰۰ پاوند با پس سوز بهره می برد . این نسخه موتور روی اف۱۵ ایی استریک ایگل ارتش امریکا نصب شده ولی در نسخه های صادراتی موتورهای قویتری نیز روی استریک ایگل نصب شد برای نمونه نسخه اف۱۵ اس ای که قرار است برای عربستان تولید شود ویا نسخه سنگاپوری اف۱۵ جی دارای موتور جنرال الکترونیک اف۱۱۰ است که سه هزار پوند رانش بیشتری فراهم می کند از این رو در صورت تولید سایلنت ایگل از انجایی که هدف اصلی ساخت ان بازار صادراتی است احتمال نصب موتور جنرال الکترونیک نیز روی ان وجود دارد.
همچنین بوئینگ اعلام کرده این جنگنده مجهز به رادار ارایه فازی APG-63V3 خواهد شد. این رادار ارایه فازی بر روی تعداد محدود از اف۱۵ سی و در اینده روی تمامی اف۱۵ ایی استریک ایگل نصب می شود و چند کشور دیگر همچون عربستان و سنگاپور بر روی استریک ایگل هایشان این رادار را نصب می کنند. این رادار دارای بیشترین برد کشف ۲۵۰ کیلومتر است و می تواند همزان با هشت هدف درگیر شود. این رادار توان کشف هر هدف هوایی و زمین را دارد و حتی توان نقشه برداری راداری SAR را نیز دارد.عربستان تعداد زیادی از جنگنده های F-15 در انواع مختلف را در اختیار دارد.اسکادران های F-15 عربستان در کنار جنگنده های F-16،نیروی هوایی این کشور را به خوبی مدرن ساخته اند.
کابین نیز در این نمونه ارتقا خواهد یافت شامل یک نمایشگر بزرگ یک تکه به سبک اف۳۵ خواهد بود و کابین عقب و جلو از هر نمایشگر انالوگی خالی خواهد شد . همچنین سیستم هشدار دهنده نیز ارتقا خواهد یافت و هواپیما مجهز به سیستم ارتباطی لینک ۱۶ خواهد شد. همان طور که گفته شده در زمینه تسلیحاتی برای کاهش امواج بازگشتی ، این نسخه مجهز به جایگاه تسلیحاتی داخلی شده است. این جایگاه ها ماژولار بود و قابل جدا شدن از دو طرف ورودی هوا هستند . در این سیستم همان طور که گفته شد تنها چهار موشک قابل حمل است اگرچه می تواند در جایگاه زیرین مخزن مهمات نیز بمب هدایت ماهواره ای ۲۲۵ کیلوگرمی را نیز حمل کند ولی در یک ماموریت تهاجمی تنها دو بمب و دو موشک با مخازن پنهانکار قابل حمل است . در صورتی که در یک منطقه نیازی به رادار گریز نباشد میتوان دو جایگاه تسلیحاتی مخفی را از کنار ورودی هوا برداشت و به جای ان همان مخازن سوخت سی اف تی اف۱۵ ایی را نصب کرد که دارای ۱۲ جایگاه تسلیحاتی بیرونی متصل به ان است.
از این رو میتوان از سایلنت ایگل حتی در نقش یک جنگنده تهاجمی مانند استریک ایگل نیز بهره برد. از نظر تسلیحاتی در این وضیعت کاملا مشابه استریک ایگل است زیرا میتواند به جایگاه های تسلیحاتی در زیر بدنه و زیر بالها تجهیز شود و همان تسلیحات قابل حمل توسط استریک ایگل مانند بمب های هدایت ماهواره ای سری جی دم ، اسمارت بمب ، بمب های هدایت لیزری و یا سلاح های دوربردی چون AGM154 AND 158 را حمل کند . یکی از ویژگی های سایلنت ایگل نسبت به استریک ایگل داشتن دو جایگاه حمل سلاح زیر هر بال است. تمامی مدل های اف۱۵ دارای یک جایگاه زیر هر بال است که البته جایگاه سه شعبه است ولی یک جایگاه بیشتر در سایلنت ایگل توان حمل تسلیحات زیر بال را افزایش میدهد. همچنین این جنگنده توان حمل تمامی غلاف های موجود چون اسنایپر،لیتینیگ و همچنین سامانه تصویر بردار حرارتی چشم شاهین را دارد . اگر سایلنت ایگل مجهز به مخازن سوخت تطبیقی کنار بدنه باشد دارای برد انتقالی بیش از ۵۵۰۰ کیلومتر است ولی بدون انها دارای برد ۳۹۰۰ کیلومتر است .البته سایلنت ایگل نیز میتواند سه مخزن سوخت خارجی زیر بال و بدنه حمل کند ولی به شرط اینکه نخواهد از سطح مقطعی پایین خود بهره ببرد.
البته سایلنت ایگل یک نسل پنجم واقعی نیست.در خوشبینانه ترین حالت سطح مقطعی ان تا عدد یک متر مربع کاهش یافته است که همچنان از تایفون بیشتر است اگرچه عدد واقعا خوبی است . البته هیچ سایلنت ایگلی تولید نشد و تنها نمونه ای که حتی دست به شلیک موشک امرام نیز زده نسخه تغییر یافته استریک ایگل مجهز به محفظه پنهان تسلیحاتی بود. نسخه تولید که دارای سکان عمودی زاویه دار، بدنه از جنش مواد جاذب امواج رم و ورودی هوایی اصلاح شده است هرگز تولید نشد. این پرنده به چندین کشور پیشنهاد شد. اول کره جنوبی و ژاپن بود که هر دو ایگل(ژاپن) و استریک ایگل(کره جنوب) را در خدمت داشتند ولی در نهایت هر دو اف۳۵ را برگزیدند. عربستان نیز این جنگنده را بررسی کرد ولی در نهایت F-15SA نسخه پیشرفته استریک ایگل را انتخاب کرد . در حال حاظر سایلنت ایگل هیچ سفارشی ندارد و اگر وضعیت مثل چندین سال پیش ، پیش رود ممکن است به تاریخ بپیوندد.
این جنگنده برای کشورهایی پهناور و با شرایط آب و هوایی مشابه ایران،یک گزینه ایده آل است.تحقیقات نشان داده است که کشورهایی که F-15 را در انواع گوناگون آن به خدمت گرفته اند،به طور عمده در خطر تهدیدات هوایی و بروز جنگ بوده اند.F-15 می توانست برای ایران برترین انتخاب باشد.خصوصا در مدل سایلنت.این جنگنده به تنهایی می توانست جایگزین نمونه های روسی و حتی آمریکایی گشته و جان تازه ای به نیروی هوایی ایران بدهد.طول پروازی بالا،رادارهایی با توان برد 250 کیلومتر،تنوع تسلیحاتی-عملیاتی این جنگنده،آن را برای ایران
F-15 SILENT EAGLE یکی از برترین گزینه ها برای ایران
در۱۷ دسامبر سال ۲۰۰۹ میلادی کمپانی بوئینگ نسل جدید از اف۱۵ استریک ایگل با نام F-15SE سایلنت ایگل را به نمایش گذاشت که تلاشی برای کاهش سطح مقطعی اف۱۵ ایگل بود. اف۱۵ ایگل در دهه ۱۹۷۰ به عنوان یک شکاری رهگیر ساخته شد ولی در دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک جنگنده تهاجمی در نسخه استریک ایگل جایگزین اف۱۱۱ شد . اف۱۵ برد زیاد و توان حمل تسلیحات بالای داشت ولی یکی از بزرگترین مشکلاتش سطح مقطعی بزرگش بود که بیشتر به ورودی هوا بزرگش بر میگشت که امواج رادار را به باز می گردند.
اف-۱۵ ایگل (عقاب) جنگنده آمریکایی است که برای برتری هوائی به سفارش دولت آمریکا (برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و گارد ملی هوائی) طراحی و ساخته شدهاست. این هواپیما را شرکت مکدانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است میساخت. اف-۱۵ جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است. در سایلنت ایگل دو اقدام جهت کاهش سطح مقطعی انجام شده. در مرحله اول تعبیه محفظه تسلیحاتی جدید در کنار ورود هوا و در مرحله دوم تغییراتی در سکان عمودی و ورودی های هوا . اف۱۵ ایی استریک ایگل دو مخزن سوخت تطبیقی را کنار ورودی هوای خود حمل میکند که در این نمونه این مخزن سوخت تطبیقی برداشته شده و به جای ان دو مخزن تسلیحاتی نصب شده که موشک های هوا به هوا درون انها لود می شود و در هنگام شلیک درب جایگاه باز شده و موشک هوا به هوا بیرون می اید و شلیک می شود .در واقع تلاش شده با نصب تسلیحات درون بدنه از سطح مقطعی سایلنت ایگل کاهش یابد تا امواج کمتری از رادار در برخورد با تسلیحات برگشت بخورد اقدام دیگر در کاهش امواج زاویه دار کردن سکان عمودی است. در این ارتقا سکان عمودی ۱۵ درجه به طرف بیرون کج شده تا سطح مقطعی نیز از کنار جنگنده کم شود و امواج رادار با زاویه بیشتری برگشت برخورد تا احتمال رسیدن ان به دست رادار ارسال کننده کم شود. همچنین برنامه ای برای تغییر در ورود هوا و شکل و لبه های تیز ورودی هوا نیز وجود دارد ولی از انجایی که هیچ نسخه ساخته شده ای از اف۱۵ ای ایی وجود ندارد تغییر در شکل ورودی هوا اعمال نشده است سایلنت ایگل از همان موتور پرات اندویتنی اف۱۰۰ -۲۲۹ با توان ۲۹۰۰۰ پاوند با پس سوز بهره می برد . این نسخه موتور روی اف۱۵ ایی استریک ایگل ارتش امریکا نصب شده ولی در نسخه های صادراتی موتورهای قویتری نیز روی استریک ایگل نصب شد برای نمونه نسخه اف۱۵ اس ای که قرار است برای عربستان تولید شود ویا نسخه سنگاپوری اف۱۵ جی دارای موتور جنرال الکترونیک اف۱۱۰ است که سه هزار پوند رانش بیشتری فراهم می کند از این رو در صورت تولید سایلنت ایگل از انجایی که هدف اصلی ساخت ان بازار صادراتی است احتمال نصب موتور جنرال الکترونیک نیز روی ان وجود دارد.
همچنین بوئینگ اعلام کرده این جنگنده مجهز به رادار ارایه فازی APG-63V3 خواهد شد. این رادار ارایه فازی بر روی تعداد محدود از اف۱۵ سی و در اینده روی تمامی اف۱۵ ایی استریک ایگل نصب می شود و چند کشور دیگر همچون عربستان و سنگاپور بر روی استریک ایگل هایشان این رادار را نصب می کنند. این رادار دارای بیشترین برد کشف ۲۵۰ کیلومتر است و می تواند همزان با هشت هدف درگیر شود. این رادار توان کشف هر هدف هوایی و زمین را دارد و حتی توان نقشه برداری راداری SAR را نیز دارد.عربستان تعداد زیادی از جنگنده های F-15 در انواع مختلف را در اختیار دارد.اسکادران های F-15 عربستان در کنار جنگنده های F-16،نیروی هوایی این کشور را به خوبی مدرن ساخته اند.
کابین نیز در این نمونه ارتقا خواهد یافت شامل یک نمایشگر بزرگ یک تکه به سبک اف۳۵ خواهد بود و کابین عقب و جلو از هر نمایشگر انالوگی خالی خواهد شد . همچنین سیستم هشدار دهنده نیز ارتقا خواهد یافت و هواپیما مجهز به سیستم ارتباطی لینک ۱۶ خواهد شد. همان طور که گفته شده در زمینه تسلیحاتی برای کاهش امواج بازگشتی ، این نسخه مجهز به جایگاه تسلیحاتی داخلی شده است. این جایگاه ها ماژولار بود و قابل جدا شدن از دو طرف ورودی هوا هستند . در این سیستم همان طور که گفته شد تنها چهار موشک قابل حمل است اگرچه می تواند در جایگاه زیرین مخزن مهمات نیز بمب هدایت ماهواره ای ۲۲۵ کیلوگرمی را نیز حمل کند ولی در یک ماموریت تهاجمی تنها دو بمب و دو موشک با مخازن پنهانکار قابل حمل است . در صورتی که در یک منطقه نیازی به رادار گریز نباشد میتوان دو جایگاه تسلیحاتی مخفی را از کنار ورودی هوا برداشت و به جای ان همان مخازن سوخت سی اف تی اف۱۵ ایی را نصب کرد که دارای ۱۲ جایگاه تسلیحاتی بیرونی متصل به ان است.
از این رو میتوان از سایلنت ایگل حتی در نقش یک جنگنده تهاجمی مانند استریک ایگل نیز بهره برد. از نظر تسلیحاتی در این وضیعت کاملا مشابه استریک ایگل است زیرا میتواند به جایگاه های تسلیحاتی در زیر بدنه و زیر بالها تجهیز شود و همان تسلیحات قابل حمل توسط استریک ایگل مانند بمب های هدایت ماهواره ای سری جی دم ، اسمارت بمب ، بمب های هدایت لیزری و یا سلاح های دوربردی چون AGM154 AND 158 را حمل کند . یکی از ویژگی های سایلنت ایگل نسبت به استریک ایگل داشتن دو جایگاه حمل سلاح زیر هر بال است. تمامی مدل های اف۱۵ دارای یک جایگاه زیر هر بال است که البته جایگاه سه شعبه است ولی یک جایگاه بیشتر در سایلنت ایگل توان حمل تسلیحات زیر بال را افزایش میدهد. همچنین این جنگنده توان حمل تمامی غلاف های موجود چون اسنایپر،لیتینیگ و همچنین سامانه تصویر بردار حرارتی چشم شاهین را دارد . اگر سایلنت ایگل مجهز به مخازن سوخت تطبیقی کنار بدنه باشد دارای برد انتقالی بیش از ۵۵۰۰ کیلومتر است ولی بدون انها دارای برد ۳۹۰۰ کیلومتر است .البته سایلنت ایگل نیز میتواند سه مخزن سوخت خارجی زیر بال و بدنه حمل کند ولی به شرط اینکه نخواهد از سطح مقطعی پایین خود بهره ببرد.
البته سایلنت ایگل یک نسل پنجم واقعی نیست.در خوشبینانه ترین حالت سطح مقطعی ان تا عدد یک متر مربع کاهش یافته است که همچنان از تایفون بیشتر است اگرچه عدد واقعا خوبی است . البته هیچ سایلنت ایگلی تولید نشد و تنها نمونه ای که حتی دست به شلیک موشک امرام نیز زده نسخه تغییر یافته استریک ایگل مجهز به محفظه پنهان تسلیحاتی بود. نسخه تولید که دارای سکان عمودی زاویه دار، بدنه از جنش مواد جاذب امواج رم و ورودی هوایی اصلاح شده است هرگز تولید نشد. این پرنده به چندین کشور پیشنهاد شد. اول کره جنوبی و ژاپن بود که هر دو ایگل(ژاپن) و استریک ایگل(کره جنوب) را در خدمت داشتند ولی در نهایت هر دو اف۳۵ را برگزیدند. عربستان نیز این جنگنده را بررسی کرد ولی در نهایت F-15SA نسخه پیشرفته استریک ایگل را انتخاب کرد . در حال حاظر سایلنت ایگل هیچ سفارشی ندارد و اگر وضعیت مثل چندین سال پیش ، پیش رود ممکن است به تاریخ بپیوندد.
این جنگنده برای کشورهایی پهناور و با شرایط آب و هوایی مشابه ایران،یک گزینه ایده آل است.تحقیقات نشان داده است که کشورهایی که F-15 را در انواع گوناگون آن به خدمت گرفته اند،به طور عمده در خطر تهدیدات هوایی و بروز جنگ بوده اند.F-15 می توانست برای ایران برترین انتخاب باشد.خصوصا در مدل سایلنت.این جنگنده به تنهایی می توانست جایگزین نمونه های روسی و حتی آمریکایی گشته و جان تازه ای به نیروی هوایی ایران بدهد.طول پروازی بالا،رادارهایی با توان برد 250 کیلومتر،تنوع تسلیحاتی-عملیاتی این جنگنده،آن را برای ایران یک انتخاب بلا منازع می کند.
جنرال داینامیکس اف-۱۶ فایتینگ فالکن (به انگلیسی: General Dynamics F-16 Fighting Falcon)، به معنای شاهین مبارز، جت جنگندهٔ چندمنظورهٔ تک موتورهٔ مافوق صوت است که شرکتجنرال داینامیکس به سفارش دولت ایالات متحده آمریکا در دههٔ ۱۹۷۰ طراحی کرد. اولین پرواز این هواپیما در سال ۱۹۷۴ انجام شده و چهار سال بعد وارد فعالیت رسمی در ارتش آمریکا شد. از سال ۱۹۹۳ در پی فروش شرکت هواپیمایی جنرال داینامیکس به شرکت لاکهید این هواپیما در لاکهید مارتین تولید میشود. این هواپیما چندکارگی بالایی داشته و قابلیت اجرای مأموریتهای مختلف هوا به هوا، هوا به زمین و شناسایی را دارد.
اف-۱۶ بهعنوان یک جنگنده سبک و ساده و ارزان برای نیروی هوایی آمریکا طراحی شده که بتوان تعداد زیادی از آن را در اختیار داشته و از این طریق برتری هوایی را به دست آورد. تا امروز بیش از ۴۵۰۰ فروند از این هواپیما تولید شده و آخرین خریدار آن نیز عراق است که ۱۸ فروند اف-۱۶ سفارش دادهاست.
[۱]
در مجموع ۲۵ کشور از این هواپیما استفاده میکنند و مدلهائی از آن در ژاپن و ترکیه هم تولید میشود. در سال ۲۰۰۹ در مجموع ۲۳۰۹ فروند اف-۱۶ در کشورهای مختلف دنیا عملیاتی بودهاند که این رقم بیشتر از هر هواپیمای جنگی دیگر است و به این معناست که ۱۵ درصد از کل هواپیماهای جنگی دنیا را اف-۱۶ها تشکیل میدهند.
اف-۱۶ در اصل به عنوان یک جنگنده برتری هوایی روزانه طراحی شد اما در عمل به یک جنگنده چندمنظوره تمام شرایط آب و هوایی تبدیل شد. در طول دوران تولید این هواپیما بهینهسازیهای مداومی بر روی آن صورت گرفتهاست و مدلهایی با قابلیتهای بالاتر تولید شدهاند.
تاریخچه
اف-۱۶ نیروی هوایی هلند در آسمان افغانستان
خلبان اف-۱۶ گروه آکروجت آمریکا، درحال اجکت پیش از سقوط در پرواز نمایشی
نگارهای از دو فروند اف-۱۶ فایتینگ فالکن متعلق به اسکادرانتاندربردز در حین انجام نمایشهای هوایی آکروجت.
طی دهه ۱۹۶۰، نیروی هوایی و دریایی آمریکا دریافتند که بهجنگندهای نیاز دارند که بتواند با موشکهای دقیق و پیشرفته، از پس مأموریتهای سخت برآید. آنها نیازمند جنگندهای سریع، دارای میدان پروازی زیاد و مجهز به سیستمرادار بسیار قوی بودند. تا آن زمان این دو نیرو از جنگندههای جنرال داینمیکس اف-۱۱۱ و اف-۴ فانتوم برای مأموریتهای دوربرد و میانبرد خویش استفاده میکردند. تجربیات جنگ ویتنام به آنها نشان داد که نمیتوانند با سیستمهای موشکی قدیم چندان موفق باشند.
اف-۱۶ در ایران
نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در بین سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ سفارش تولید ۱۶۰ فروند از جنگنده اف-۱۶ بلاک۳۰ را به همراه حق سفارش ۱۴۰ فروند دیگر به شرکت جنرال داینامیکس ابلاغ کرد که با موافقت طرف آمریکایی مراحل اولیه این معامله نیز انجام گرفت؛ ولی با شروع انقلاب این سفارش و تمام قرارداد خریدهای نظامی ایران از آمریکا توسط دولت بختیار با نظارت ژنرال هایزر در روز شش بهمن ماه انقلاب ۱۳۵۷ لغو شد.
[۴]
هیچگاه تحویل نشد و پولهایی که در آمریکا بلوکه شد بابت خرید اف ۱۶ و اف ۱۴ بود. البته بعد از انقلاب گفته میشود ونزوئلا ۱ فروند دیگر از این جنگنده را به ایران تحویل داد که با توجه به وضعیت ی ونزوئلا بعید است انجام شده باشد؛ که البته مقامات ونزوئلا این موضوع را تأیید یا تکذیب نکردهاند. قبل انقلاب برخی قطعات یدکی و فرایند آمادهسازی، آشیانه و… برای این جنگنده آماده شده بود. برخی از قطعات یدکی تحویل شده، به نیروی هوایی پاکستان فروخته شد.
اس ۵۰۰ یک سامانهٔ موشکی سطحبههوا است که توسط شرکتآلماز-آنتی روسیه در حال توسعه است. این سامانه قادر خواهد بود همزمان با ۱۰ پرنده که با سرعت تا ۱۸٬۰۰۰ کیلومتر بر ساعت (۵ کیلومتر بر ثانیه) در حرکتاند درگیر شود. بُرد عملیاتی موشکهای این سامانه ۶۰۰ کیلومتر، سرعت آنها ۱۲٬۰۰۰ کیلومتر بر ساعت و سقف پروازشان ۴۰ کیلومتر خواهد بود.
منابع نظامی در روسیه از پایان آزمایشات به روی سامانه دفاع ضدهوایی "اس-۵۰۰" در شرایط سخت آبو هوایی و فنی سوریه خبر دادند که موفقیت آمیز بوده و در جریان آن برخی نواقص این سیستم
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، منابع خبری رومه ایزوستیا»، چاپ مسکو، در وزارت دفاع و مجتمع صنایع نظامی روسیه اعلام کردهاند که سامانه دفاع ضدهوایی "اس-500" (پرومتی) با موفقیت مجموعه آزمایشاتی را در خاک سوریه پشت سر گذاشته است.
بر اساس این اطلاعات، در جریان یک سری آزمایشات کامل به روی این سامانه موشکی، برخی نقصها در کار فنی این سامانه شناسایی شد. البته این مشکلات به سرعت رفع گردیدند و در در نهایت آزمایشات به اتمام رسیده و موفقیتآمیز شناخته شد.
سرلشکر "آیتچ بیژییف" معاون سابق فرماندهی نیروهای هوایی روسیه در مسائل مربوط به سامانههای پدافند هوایی متحد کشورهای عضو جامعه مشترک المنافع توضیح داده است که کلیه تجهیزات این سامانه قبل از شروع به تولید انبوه در شرایط جوی دشوار و شرایط فنی سخت مورد آزمایش قرار میگیرند. علاوه بر این، چنین رژیم کاری این اجازه را می دهد تا نقصها و کمبودهای احتمالی در عملکرد این سامانه شناخته شده و رفع گردند.
این مقام نظامی در گفتوگو با رومه گفت: سوریه موقعیت بسیار مناسبی برای چنین آزمایشاتی دارد. این کشور همیشه گرم و درجه حرارت بالایی دارد. علاوه بر آن سیستم رادار باید در یک رژیم زمانی کامل کار کند. وضعیت در سوریه همچنان ناآرام بوده و حمایت سیستم رادیویی-الکترونیکی باید دائماً وجود داشته باشد. بدین ترتیب شرایط رزمی واقعی و مناسب برای آزمایشات کامل به روی عملکرد سامانه دفاع ضدهوایی "اس-500" به خوبی فراهم است.»پیش از این "سرگئی شایگو" وزیر دفاع روسیه خبر داده بود که تحویل سامانههای موشکی اس-500 به نیروهای مسلح این کشور در سال 2020 آغاز خواهد شد. مجتمع صنایع دفاع روسیه امکان بهره برداری از این سیستم طی 25 سال آینده را ایجاد کرده است.
رسانههای گروهی غربی یادآور شدهاند که آزمایشات به روی سامانههای موشکی جدید روسیه، این موفقیت بدست آمده تا اهدافی در مسافتی بیش از 480 کیلومتری، یعنی 80کیلومتر بیشتر از هر نوع سامانه پدافند هوایی موجود دیگری، منهدم شوند.
سامانه زمین به هوای اس-۴۰۰ پیروزی» - (Triumph) (روسی: C-400 Триумф») نسل جدید سیستم پدافند هواییروسیهاست که توسط مرکز طراحی الماس» (Almaz Central Design) طراحی شده و به عنوان یک بهبود از خانواده پدافند هواییاس-۳۰۰ بهشمار میرود.
اس - ۴۰۰ در سامانه نامگذاری در ناتو با نام اسآ-۲۱ (SA-21) شناخته میشود، این سیستم قبلاً با نام اس-۳۰۰پامیو-۳ (S-300PMU-3) شناخته میشد. این سامانه زمین به هوا قابلیتهای سیستمهای دیگر از سری اس-۳۰۰ را به چالش میکشد و برد آن حداقل دو بار بیشتر از برد امآیام-۱۰۴پاتریوت (MIM-104 Patriot) است.
به گفته منابع روسی و دیگر کشورها، اس-۴۰۰ قادر به تشخیص ۱۰۰ هدف بهطور همزمان و درگیر شدن با ۱۲ هدف بهطور همزمان از محدودهٔ ۴۰۰ کیلومتری است. این هدفها میتوانند از جمله انواعهواگرد، هواپیما، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک باشند.
اس-۴۰۰ با داشتن قابلیت ۳ موشک مختلف، بسیار دوربرد ۴۰ان۶ (40N6)، دوربرد ۴۸ان۶ (48N6)، و موشکهای با برد متوسط ۹ام۹۶ (9M96) قادر به پوشش کل عملکرد مورد نیاز است. هر یک از این موشکها دارای قابلیتهای متفاوت است.
روند پیشرفت توسعهٔ سیستم اس-۴۰۰ در پایان سال ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۶۹ خورشیدی) آغاز شد. این سیستم بهطور رسمی توسط نیروی هوایی روسیه در ژانویه ۱۹۹۹ میلادی (دی ۱۳۷۷ خورشیدی) معرفی شد. در تاریخ ۱۲ فوریه ۱۹۹۹ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۷۷ خورشیدی)، اولین آزمایش در یار کاپوستین در آستراخان که موفقیتآمیز گزارش شده بود؛ انجام شد. با این نتیجه، سیستم اس-۴۰۰ برای به کار گرفته شدن بوسیلهٔ ارتش روسیه در سال ۲۰۰۱ میلادی (۱۳۷۹ خورشیدی) آماده میشد.
در نهایت این پروژه در فوریه سال ۲۰۰۴ میلادی (بهمن ۱۳۸۲ خورشیدی) اعلام شد. در ماه آوریل، یک موشک بالیستیک با موفقیت در یک آزمایش رهگیری و هدف قرار گرفت.
خرید سامانه موشک های دفاعی اس 400 از سوی ترکیه از حدود چهار ماه پیش و در پی عادی سازی روابط دو کشور مطرح و آغاز شده و مذاکرات دو طرف در این زمینه در ماههای گذشته ادامه داشته است. در جریان دو سفر اخیر رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه به روسیه نیز خرید این سامانه موشکی جزو محورهای مذاکرات دو طرف بوده است. بنا به اعلام وزارت دفاع ترکیه، خرید سامانه موشکی اس 400 به زودی عملیاتی خواهد شد و ترکیه منتظر اعلام قیمت از سوی روسیه بوده است. بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که این سامانه موشکی راهبردی و مهم به علت عضویت ترکیه در پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) که همواره رقیب جدی نظامی روسیه بوده است، به ترکیه واگذار نخواهد شد. قرارداد فروش سامانه موشک دفاعی اس 400 روسی تاکنون تنها با چین امضا شده است و مذاکره هند برای خرید این سامانه ادامه دارد. اس 400 با توان شلیک همزمان 72 موشک و نابودی اهداف تاکتیکی و بالستیکی از پنج تا 60 کیلومتر فاصله و 2 تا 27 کیلومتر ارتفاع از پیشرفته ترین سامانه های دفاعی در جهان به شمار می رود. این سامانه متحرک زمین به هوا که در طول هشت دقیقه از حالت حرکت به حالت استقرار و آماده برای شلیک می رسد، برای نابودی انواع اهداف هوایی دشمن مانند هواپیماهای پارازیت انداز، شناسایی و جاسوسی، راهبردی، بمب افکن و جنگنده های شکاری، موشک های بالستیک تاکتیکی و تاکتیکی-عملیاتی، موشک های بالستیک میان برد، اهداف هوایی مافوق صوت و دیگر جنگ افزارهای پیشرفته کاربرد دارد.
دست کم 13 کشور دنیا علاقمندی خود را برای خرید سامانه اس - 400 روسیه نسبت به سامانه های مشابه آمریکایی نشان داده اند.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از CNBC، دست کم 13 کشور دنیا علاقهمند به خرید سامانه اس-400 روسیه جای سامانه های ساخت شرکت های آمریکایی هستند و در عین حال بیمی از تحریمهای احتمالی آمریکا ندارند. به گفته منبع این خبر؛ در حال حاضر کشورهایی مانند عربستان سعودی، قطر، الجزایر، مراکش، مصر، ویتنام و عراق در حال مذاکره برای خرید سامانه موشکی اس-400 روسیه می باشند. همچنین یکی از منابع این خبر، ضمن اشاره به برتری سامانه های روسی نسبت به آمریکایی گفت: روند خرید تسلیحات آمریکایی همواره با تاخیر هایی اداری مواجه است که برای خرید آنها لازم به دریافت مجوز از چندین سازمان مختلف می باشد، در حالی که در روسیه روند آسانتر و سریعتر انجام می شود. علاوه بر این، مسکو سلاحها خود را به قیمت پایینتری به بازار عرضه میکند و برای خدمات آنها نیازی به پرداخت هزینه زیادی نیست. شخص دیگری در گفتگو با این شبکه تلویریونی گفت: پس از عقد قرارداد خرید تسلیحات روسییه، این کشور در مدت دو سال تمام تسلیحات فروخته شده را به خریدار تحویل میدهد که این روند به سختی از سوی آمریکا صورت می گیرد. در ماه اکتبر گزارش شد، هند که پیش از این برای خرید این نوع سامانه ها با چین و ترکیه همکاری می کرده، برای خرید سامانه موشکی اس-400 با روسیه به توافق رسیده است. سامانه اس-400 — (Triumf) نسل جدید سیستم پدافند هوایی روسیه است که توسط مرکز طراحی الماس طراحی شده و به عنوان نوع بهبود یافته از خانواده پدافند هوایی اس-300 بهشمار میرود.
بوئینگ بی-۵۲ استراتوفورترس (به انگلیسی: Boeing B-52 Stratofortress) هواپیمای جت بمب افکن راهبردی زیر صوت است که شرکت بوئینگ آن را برای نیروی هوایی ایالات متحده طراحی کرده و ساختهاست.
۵-۵۲ استراتوفورترس
نوع هواپیما
بمب افکن استراتژیک
شرکت سازنده
بوئینگ
نخستین پرواز
۱۵ آوریل ۱۹۵۲
تاریخ رونمایی
فوریه ۱۹۵۵
وضعیت کنونی
۸۵ فروند فعال، ۹ فروند ذخیره
بکارگیرنده(ها)
نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا ، ناسا
آغاز ساخت
۱۹۵۲ تا ۱۹۶۲
تعداد ساختهشده
۷۴۴ فروند
بهای هر فروند
بی-۵۲بی: ۱۴٫۴۳ میلیون دلار آمریکا (۱۹۵۶) (۱۰۴ میلیون دلار در ۲۰۱۸) بی-۵۲اچ: ۹٫۲۸ میلیون دلار (۱۹۶۲)(۶۰٫۲ میلیون دلار در ۲۰۱۸)
این هواپیما برای مأموریتهای بازدارندگی هستهای در دوره جنگ سرد و به عنوان جایگزینی برای بمبافکن کانویر بی - ۳۶ ساخته شد.
تاریخچه پیدایش:
مطالعات طراحی اولیه برای بمبافکن سنگین بی-۵۲ در سال ۱۹۴۶ آغاز شد و در سال ۱۹۵۴ پیش نمونه آن برای نخستین بار پرواز کرد. این هواپیما از سال ۱۹۵۵ تاکنون بهطور پیوسته در خدمت فعال ارتش ایالات متحده آمریکا است. تولید این هواپیما تا سال ۱۹۶۲ ادامه داشت و به ۷۴۴ فروند (شامل دو پیشنمونه) رسید.
آخرین بمبافکن بی-۵۲ با توانایی حمل کلاهک هسته ای در سال ۱۹۶۲ ساخته شد.
بین سالهای ۲–۱۹۶۱ تعداد ۱۲۰ فروند از مدل بی-۵۲اچ این هواپیما با توانایی حمل و شلیک بیست موشک کروز ساخته شد.
شرکت در جنگها
از این هواپیما بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ در جنگ ویتنام استفاده شد.
در سال ۱۹۶۲ در بحران موشکی کوبا این هواپیما مورد استفاده قرار گرفت. (تاکنون از این هواپیماها کلاهک اتمی پرتاب نشدهاست)
در جریان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ حدود چهل درصد کل بمبهای نیروهای ائتلاف توسط بمبافکنهای بی-۵۲ شلیک شد.
در سال ۱۹۹۶ دو عدد بی-۵۲ با استفاده از ۱۳ موشک کروز هواپایه ایجیام-۸۶ به نیروگاه برق و مراکز مخابراتی بغداد حمله کردند.
در جنگ افغانستان از این هواپیما استفاده شده است.
بی-۵۲ اف در حال فروریختن بمب
تواناییها:
بی-۵۲ توانایی پرواز با سرعتهای نزدیک به سرعت صوت تا ارتفاع ۱۵ هزار متری را دارد. این هواپیما قادر به حمل بمب اتمی یا متعارف هدایتشونده و قابلیت ناوبری دقیق جهانی است. از بی-۵۲ در جنگهای متعارف برای مأموریتهای تهاجمی استراتژیک، پشتیبانی نزدیک هوایی، و عملیات دریایی استفاده میشود. بی-۵۲ در مأموریتهای پایش اقیانوس هم بسیار کارآمد است و میتواند به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در عملیاتهای ضد کشتی ومین گذاری کمک کند. این هواپیما میتواند در طول دو ساعت ۳۶۴ هزار کیلومتر مربع از سطح اقیانوس را دیدهبانی کند.
برد عملیاتی بی-۵۲ با سوخت کامل به بیش از ۱۴ هزار کیلومتر میرسد در حالیکه با سوختگیری هوایی میتواند تا جایی که توانایی جسمی خدمه پروازی آن اجازه دهد به پرواز خود ادامه دهد. این بمبافکن میتواند که به مدت ۳۵ ساعت، بیش از ۱۴ هزار کیلو متر را بدون سوختگیری مجدد پرواز کند. حمله به نیروگاه برق و مراکز مخابراتی بغداد در سال ۱۹۹۶ با برد ۲۹ هزار و ۶۰۰ کیلومتر در طول ۳۴ ساعت طولانیترین مسافتی بود که تاکنون با این هواپیما در یک مأموریت جنگی پیموده شدهاست.
حداکثر سرعت بی-۵۲ حدود ۱۰۴۵ کیلومتر در ساعت (۰٫۸۶ ماخ) است.
مشخصات:
طول بالهای این هواپیما ۵۶٫۴ متر، طول بدنه آن ۴۸٫۵ متر، ارتفاع آن ۱۲٫۴ متر و وزن آن ۸۳ تن است. حداکثر وزن برخاست آن ۲۱۹٫۶ تن است و میتواند حداکثر ۱۳۱٫۵ تن انواع مهمات شامل انواع بمب، موشک، مین و موشکهای کروز را حمل کند.
قیمت هر فروند از مدل B-52B این هواپیما در سال ۱۹۵۶ ۱۴/۴ میلیون دلار آمریکا و در ۲۰۱۶، ۹۹/۹ میلیون دلار و مدل B-52H در سال ۱۹۶۲ ۹/۲۸ میلیون دلار و در ۲۰۱۶ حدود ۵۷٫۸ میلیون دلار آمریکا بودهاست.
پنج خدمه هواپیما شامل فرمانده، خلبان، ناوبر، مسئول رادار و افسر جنگ الکترونیک میشود.
بی-۵۲های بازنشسته در ای ام ای - آرجی ۳۰۹ ام .گورستان هواپیماها در پایگاه نیروی هوایی دیویس مونتهن در نزدیکی توسان آریزونا
وضعیت کنونی:
هماکنون تنها مدل بی-۵۲اچ این هواپیما در خدمت نظامی است. ۸۵ فروند از این هواپیما در خدمت فعال نیروی هوایی آمریکا قرار دارند و ۹ فروند در حالت ذخیره نگهداری میشوند.
برنامههای آینده:
این هواپیمای سالخورده هنوز هم در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده قرار دارد و چندین برنامه روزآمدسازی را پشت سر گذاشتهاست. بمبافکن بی-۵۲ از هشت دستگاه موتور توربوفن پرات اندویتنی تی اف۳۳-پی-۳ (هر یک با رانش ۱۷۰۰۰ پاوند) نیرو میگیرد. ارتقای این هواپیما احتمالاً در آینده نیز ادامه خواهد داشت و بکارگیری موتورهای پرات اندویتنی اف۱۱۷ یا سی اف ام مدل سی اف ام۵۶ از جمله موارد ارتقای مورد نظر برای آن میباشد.
ارتش آمریکا برنامه دارد که تا سال ۲۰۴۴ از این هواپیما استفاده کند.
بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد.
هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، احتمال آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد.
البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد.
این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد.
این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 8/0 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
مردم افغانستان با هواپیمای نظامی نوع بی-۵۲ ( B- 52) آمریکایی بعد از حمله ۱۱ سپتامبر و به دنبال آن بمباران مواضع گروه طالبان توسط آمریکا در سال ۲۰۰۱ آشنا شدند.
اما این هواپیما یکی از شناختهشدهترین بمبافکنهای جهان در قرن ۲۰ است.
این هواپیما بعد از ۶۰ سال کار در نیروی هوایی آمریکا هنوز از توانمندی کافی برخوردار است. هواپیمایی که در بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ در جنگ ویتنام استفاده شد، اکنون در جنگ افغانستان نیز استفاده میشود. گفته شده که ارتش آمریکا تا سال ۲۰۴۴ از آن استفاده خواهد کرد.
هواپیمای نوع بی-۵۲ برای اولین بار در سال ۱۹۵۴ ساخته شد و در سال ۱۹۵۵ مورد استفاده ارتش آمریکا قرار گرفت.
در کل به تعداد ۷۴۴ فروند هواپیمای نوع بی-۵۲ ساخته شد و آخرین مدل آن (B-52H) نیز در سال ۱۹۶۲ به ارتش آمریکا تحویل داده شد. اکنون ۸۵ فروند از این نوع هواپیمای نظامی فعال هستند.
در سال ۱۹۶۲ آخرین بمبافکن بی-۵۲ که قدرت حمل کلاهک هستهای را داشت ساخته شد و در بحران موشکی کوبا مورد استفاده قرار گرفت. ولی تاکنون از این هواپیماها برای پرتاب کلاهک اتمی استفاده نشده است.
نوع بی-۵۲اچ آن قادر به حمل ۲۰ موشک نوع کروز است.
این بمبافکن قادر است که به مدت ۳۵ ساعت، بیش از ۱۴ هزارکیلو متر را بدون سوختگیری مجدد پرواز کند.
از این هواپیماها در سرنگونی صدام حسین، رئیس جمهوری پیشین عراق و همچنین در "عملیات آزادی پایدار" که منجر به سقوط گروه طالبان در افغانستان شد، نیز استفاده شد.
هواپیمای بمبافکن بی-۵۲ قادر است در ارتفاع بیش از ۱۵ هزار متر از سطح دریا پرواز کند و قادر به حمل کلاهک هستهای بوده و همچنین توانمندی حمل موشکهای هدایت شونده را دارد.
دو فروند از آن در مدت دو ساعت میتوانند ۳۶۴ هزار کلیومتر مربع را نظارت کند.
این هواپیماها همچنین قادر به انجام عملیات در شب بوده و میتواند بمبهای دو هزار پوندی هم بکار گیرد.
در عملیات طوفان صحرا در عراق ۴۰ درصد از بمبهایی که توسط نیروهای ائتلاف بینالمللی به زمین انداخته شد، توسط این هواپیماها بود.
مشخصات هواپیماهایی که اکنون در افغانستان استفاده میشوند
این هواپیما دارای ۵ خدمه است که شامل فرمانده، خلبان، دیدبان رادار، ناوبر و مسئول جنگ الکترونیک میباشد.
طول بالهای این هواپیما ۵۶.۴ متر است.
طول بدنه آن به ۴۸.۵ متر میرسد.
ارتفاع آن ۱۲.۴ متر است.
وزن ان نیز ۸۳هزار کلیوگرم است.
این هواپیما همچنین قادر به انجام عملیات در شب است.
لاکهید مارتین اِف-۲۲ رَپتور جنگنده تاکتیکی نسل پنجمِ تکسرنشین، دوموتوره و رادارگریز ساخت شرکتهای لاکهید و بوئینگ است که برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا توسعه داده شدهاست.
ژنرال مایکل موزلی حامیان بانفوذ خود را از دست داد.
دو اف-۲۲ در آرایش دنبال کردن نزدیک
حداکثر سرعت: ۲٬۴۱۴ کیلومتر بر ساعت
سرعت بهینه: ۱٬۹۶۳ کیلومتر بر ساعت
بُرد: ۲٬۹۶۰ کیلومتر
وزن: ۱۹٬۷۰۰ کیلوگرم
نوع موتور: پرت اند ویتنی اف۱۱۹، توربوفن
پیش از آغاز به کار رسمی اف-۲۲ در دسامبر ۲۰۰۵ با نام اف-۲۲ای، این هواگرد با نامهای اف-۲۲ و اف/ای-۲۲ شناخته میشد. پس از دوره توسعه طولانیمدت و با وجود مشکلات عملیاتی، نیروی هوایی ایالات متحده قدرت هوایی-تاکتیکی این هواگرد را جزء مهمی از قدرت تاکتیکی هوایی این نیرو توصیف کرد. بیانیه نیروی هوایی بیان میکرد اف-۲۲ با تمام جنگندههای سابق متفاوت است و قابلیتهای رادارگریزی، عملکرد آیرودینامیک و آگاهی موقیتی آن، کارایی بیسابقهای به این جنگنده دادهاست.
نیروی هوایی آمریکا قصد داشت به صورت رسمی ۷۵۰ جنگنده تاکتیکی پیشرفته خریداری کند. در سال ۲۰۰۹ میلادی، این برنامه بهدلیل هزینه بالای تولید، نبود مأموریتهای هوابههوای مشخص که به دلیل تأخیر در برنامه تولید جنگندههای روسی و چینی بهوجود آمد، ممنوعیت صادرات، و توسعه جنگنده چند منظوره اف۳۵، به خرید ۱۸۷ جنگنده عملیاتی محدود شد. آخرین اف۲۲ تولیدی در سال ۲۰۱۲ تحویل نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا شد. به گزارشنشنال اینترست، کمبود فضای کافی برای حمل موشک باعث شده تا اف-۲۲ از خط تولید کنار گذاشته شود و اینگونه نتیجه گرفتند که این ایراد که در ساختار بدنهٔ اف-۲۲ وجود دارد قابل برطرف شدن نخواهد بود.شرکت لاکهید مارتین بهمنظور جلوگیری از ضرر دادن و همچنین تأمین بودجه برای پروژههای آیندهٔ خود درنظر دارد که نسخهٔ صادراتی اف-۲۲ را نیز تولید کند.
جنگنده اف-۲۲ چه قابلیتهایی دارد؟
اف-۲۲ رپتور هواپیمای جنگنده نسل پنجم ساخت شرکتهای لاکهید و بوئینگ است که از فناوری رادارگریزی (Stealth) استفاده میکند. ایالات متحده تنها کشوری است که دارای این هواپیما است.
در اصل اف-۲۲ به عنوان یک جنگنده برای برتری هوایی طراحی شده بود، اما دارای قابلیتهای اضافی است که شامل حمله به زمین، جنگ الکترونیکی و اطلاعات سیگنال میباشد.
لاکهید مارتین پیمانکار اصلی طرح است و تولید بیشتر بدنهٔ هواپیما، سیستمهای سلاح و مونتاژ نهایی اف-۲۲ را به عهده دارد. برنامه بوئینگ شامل بال، بدنه، ادغام آویونیک، و تمامی سیستم آموزش خلبان و نگهداری سیستم است. برای هواپیما اسامی مختلف F-۲۲ و F/A-۲۲ تعیین شده بود و بعدها وقتی به طور رسمی وارد سرویس USAF شد در ماه دسامبر سال ۲۰۰۵ به عنوان اف-۲۲ای نامیده شد.
با وجود یک دوره رشد دنباله دار و پر هزینه، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در نظر دارد از اف-۲۲ به عنوان یک جزء حیاتی برای آینده قدرت هوایی تاکتیکی ایالات متحده بهره گیرد.
مشخصات F-۲۲ A: نوع هواپیما: تک سرنشین وزن هواپیما بدون بار: ۱۴۳۶۵ کیلوگرم وزن هواپیما با بار: ۲۵۱۰۷ کیلوگرم حداکثر وزن برخاستن: ۳۶۲۸۸ کیلوگرم حداکثر سرعت: ۲۱۳۲ کیلومتر بر ساعت (۲ ماخ) حداکثر سرعت مقرون به صرفه اقتصادی: ۱۸۲۵ کیلومتر بر ساعت (۱٫۷۲ماخ) برد عملیاتی با داشتن ۲ مخزن سوخت خارجی: ۲۹۶۰ کیلومتر شعاع عملیاتی: ۷۵۹ کیلومتر برد یکنواخت: ۳۲۱۹ کیلومتر سقف پرواز: ۱۹۸۱۲ متر فاصله بین ۲ نوک بال: ۱۳٫۵۶ متر طول کلی بدنه: ۱۸٫۹۰ متر ارتفاع هواپیما: ۵٫۰۸ متر مساحت بال: ۷۸٫۰۴ متر مربع پیشرانه: دو موتور توربوفن F۱۱۹-PW-۱۰۰ PRATT & WHITNEY هر موتور با قدرت رانش ۱۵۶ کیلو نیوتن
تولید و تهیهویرایش
با اتمام مراحل طراحی و آغاز مراحل توسعه مهندسی و ساخت، اف-۲۲ چندین تفاوت بارز نسبت به وایاف-۲۲ پیدا کرد. زاویه پشتی لبه اصلی هواگرد از ۴۸ به ۴۲ رسید، در حالی که تثبیتکنندههای عمودی عقبتر رفته و مساحتشان ۲۰٪ کاهش یافت. برای بهبود دید خلبان، آسمانه به میزان ۷ اینچ (۱۸ سانتیمتر) جلوتر رفت و بخش خنکسازی موتور ۱۴ اینچ (۳۶ سانتیمتر) عقبتر آمد. شکل لبههای عقبی بالها و تثبیتکننده بهبود یافت تا آیرودینامیک، استحکام و پنهانگری هواگرد افزایش پیدا کند. افزایش وزن در حین توسعه منجر به کمی کاهش برد و عملکرد آیرودینامیک شد.
سهم هر یک از سازندگان در ساخت اف-۲۲
ساخت اکثر بخشهای بدنه و مونتاژ نهایی در پایگاه هوایی دابینسواقع در مریتا، جورجیا و به دست پیمانکار اصلی پروژه، لاکهید مارتین انجام شد. بوئینگ وظیفه فراهم آوردن دیگر قطعات بدنه، بخشهای اویونیک و سامانه آموزشی را بر عهده داشت. تولید اف-۲۲ برای افزایش پشتیبانی کنگره از پروژه میان بیش از ۱٬۰۰۰ پیمانکار فرعی از ۴۶ ایالت تقسیم شده و حدود ۹۵٬۰۰۰ شغل بهوجودآورد،هرچند این تقسیم ممکن بود منجر به افزایش زمان و هزینه تولید شود. برای کاهش هزینههای اولیه، اضافه کردن بسیاری از قابلیتها به زمان پس از تولید موکول شد، هرچند این عمل نهایتاً منجر به افزایش هزینه کلی برنامه شد. تولید این هواگرد به مدت ۱۵ سال ادامه داشت و نهایت توان تولید آن در حدود ۲ فروند در ماه بود. نخستین اف-۲۲، که هواگردی برای آزمایشهای توسعه و ساخت بود، در ۹ آوریل ۱۹۹۷ در مریتا با شماره بال ۴۰۰۱ رونمایی شد و اولین پرواز آن در ۷ سپتامبر ۱۹۹۷ انجام شد. در سال ۲۰۰۶، گروه توسعه اف-۲۲ برنده معتبرترین جایزه هوانوردی آمریکا، جایزه کولیر، شدند. با توجه بهفناوریهای پیشرفته بهکاررفته در این هواپیما، پیمانکاران با حملات سایبری و سرقت فناوری مواجه بودند.
نیروی هوایی ایالات متحده در اصل در نظر داشت تا ۷۵۰ فروند از این جنگندهها را با بودجه ۴۴٫۳ میلیارد دلار برای کل برنامه و بودجه ۲۶٫۲ میلیارد دلار برای مرحله تولید خریداری کرده و تولیدشان را در سال ۱۹۹۴ آغاز کند. بررسی عمده هواگرد که در سال ۱۹۹۰ و توسط وزیر دفاع وقت ایالات متحده آمریکا، دیک چینی رخ داد، این رقم را در آغاز سال ۱۹۹۶ به ۶۴۸ فروند کاهش داد. در سال ۱۹۹۷، عدم ثبات بودجه سبب کاهش تعداد کلی به ۳۳۹ فروند شد و این مقدار هم در سال ۲۰۰۳ به ۲۷۷ فروند کاهش یافت. در سال ۲۰۰۴،وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا علیرغم سفارش ۳۸۱ فروندی نیروی هوایی، بار دیگر این تعداد را به ۱۸۳ فروند هواگرد عملیاتی کاهش داد. در سال ۲۰۰۶، یک برنامه تدارکاتی چندساله برای صرفهجویی ۱۵ میلیارد دلاری تدوین و پیادهسازی شد. در آن سال، تصور میشد که هزینه کلی برنامه برای ۱۸۳ فروند اف-۲۲برای توزیع در در هفت اسکادران، حدود ۶۲ میلیارد دلار باشد.کنگره در سال ۲۰۰۸ بودجهای برای ادامه تولید اف-۲۲ تصویب کرد و پنتاگون هم ۵۰ میلیون دلار از ۱۴۰ میلیون دلار بودجه را برای خرید چهار هواگرد اضافی خرج کرد که سبب افزایش تعداد کلی سفارشها به ۱۸۷ عدد شد و برنامه را به دست ریاست بعدی وزارت سپرد.
دو اف-۲۲ آزمایشی اول در قالب بلوک ۱٫۰ برای پروازهای آزمایشی ساخته شدند. هواپیمای سوم در قالب بلوک ۲٫۰ ساخته شد و کاربرد آن برای نمایش ساختار داخلی بدنه و آزمایش واردکردن بار ساختاری کامل روی هواپیما بود. شش هواپیمای آزمایشی دیگر در بلوک ۱۰ و با هدف توسعه و آزمایش بهبودها ساخته شدند؛ کیفیت دو هواپیمای آخر این بلوک در حد جتهای عملیاتی ارزیابی شدهاست. ادامه تولید شامل ۳۷ هواپیمای آموزشی در بلوک ۲۰ و ۱۴۹هواپیمای جنگی در بلوک ۳۰/۳۵ بود؛ یکی از هواپیماهای بلوک ۳۵ برای علوم پروازی در پایگاه نیروی هوایی ادواردز استفاده میشود.
فناوریهای متعدد و جدید استفادهشده در اف-۲۲ باعث افزایش قابلتوجه هزینهها و تأخیر پروژه شدهاست. بسیاری از قابلیتها به ارتقادادنهای هنگام خدمت موکول شدند. این کار با وجود کاهش هزینه اولیه، باعث افزایش هزینه کلی برنامه شد.با اتمام تولید در سال ۲۰۱۱، هزینه تقریبی کل برنامه ۶۷٫۳ میلیارد دلار برآورد شدهاست؛ ۳۲٫۴ میلیارد دلار برای تحقیقات، توسعه، آزمایش و ارزیابی و ۳۴٫۹ میلیارد دلار برای تهیه و تولید ناوگان اف-۲۲. هزینه نهایی تولید هر اف-۲۲ اضافی در سال ۲۰۰۹ حدود ۱۳۸ میلیون دلار برآورد شد.
در آوریل ۲۰۰۶، دیوان محاسبات آمریکا مقرر کرد تا هزینه هر فروند اف-۲۲ معادل ۳۶۱ میلیون دلار باشد. بودجهای ۲۸ میلیارد دلاری هم برای توسعه و آزمایش در نظر گرفته شد. بر اساس تولید ۱۸۱ فروند، هزینه تهیه هر فروند در سال ۲۰۰۶ برابر ۱۷۸ میلیون دلار تخمین زده شد.در پایان فرایند تولید، ۳۴ میلیارد دلار برای تهیه و تدارکات در نظر گرفته شد و در نتیجه، هزینه کلی برنامه به ۶۲ میلیارد دلار و برای هر فروند به ۳۳۹ میلیون دلار رسید. هزینه نهایی برای تیه هر فروند اف-۲۲ اضافی در سال ۲۰۰۹ در حدود ۱۳۸ میلیون دلار تخمین زده شد.دیوان محاسبات هزینه تخمینی تولید هر فروند اف-۲۲ در سال ۲۰۱۲ را در حدود ۴۱۲ میلیون دلار اعلام کرد.
ممنوعیت صادراتویرایش
دو اف-۲۲ در مرحله آزمایش پرواز. جنگنده بالایی نخستین نمونه آزمایشی اف-۲۲ با نام رپتور ۴۰۰۱ است.
بر اساس قوانین فدرال آمریکا و برای حفاظت از فناوریهای پنهانگرایانه و دیگر ویژگیهای پیشرفته این جنگنده، صادرات اف-۲۲ ممنوع است. مشتریان جنگندههای آمریکایی تصمیم به خرید دیگر هواگردهای قدیمیتر از جمله اف-۱۵ ایگل و اف-۱۶ فایتینگ فالکن یا نمونه جدیدتر اف-۳۵ لایتنینگ ۲ گرفتند که شامل فناوریهایی از اف-۲۲ بوده و در عین حال ارزانتر، انعطافپذیرتر و قابل صادرات بودند. در سپتامبر ۲۰۰۶، کنگره طرح ممنوعیت فروش برونمرزی اف-۲۲ را تصویب کرد.با وجود این ممنوعیت، لایحه مجوز دفاعی سال ۲۰۱۰ شامل مقرراتی بود که وزارت دفاع را مم به آمادهسازی گزارشی دربارهٔ هزینهها و امکان صادرات اف-۲۲ میکرد و گزارش دیگری هم باید در خصوص تأثیر صادرات اف-۲۲ روی صنعت هوافضای ایالات متحده آماده میشد.
برخی تمداران و مفسران استرالیایی معتقدند که به دلیل شناخته شده بودن قابلیتهای اف-۲۲ و تأخیر و وجود ابهام در توسعه اف-۳۵، استرالیا باید به جای خرید اف-۳۵های برنامهریزی شده، اقدام به خرید اف-۲۲ نماید. با این وجود، تشخیصنیروی هوایی سلطنتی استرالیا این بود که اف-۲۲ از انجام نقش یورش و پشتیبانی هوایی نزدیک ناتوان است، در حالی که اف-۳۵ دارای این قابلیتهاست. دولت ژاپن هم برای انجام برنامه جایگزینی جنگندههای خود نسبت به خرید اف-۲۲ نظر مثبتی داشت. با توجه به گزارشها، در صورت تجهیز نیروی دفاع هوایی ژاپن به اف-۲۲، این نیرو به جنگندههای کمتری برای انجام مأموریتهای خود نیاز پیدا میکرد و همین موجب کاهش هزینههای کارکنان و مهندسی میشد. با این وجود، گزارشی در سال ۲۰۰۹ نشان داد که خرید اف-۲۲ نیازمند افزایش بودجه دفاعی به میزان بیش از یک درصد از تولید ناخالص داخلی بوده که رقمی بزرگتر از حد معمول بهشمار میرفت. با پایان تولید اف-۲۲، ژاپن در دسامبر ۲۰۱۱ اف-۳۵ را به عنوان جنگنده موردنظر خود برگزید.اسرائیل هم به خرید اف-۲۲ علاقه داشت اما در نهایت به دلیل قیمت و ممنوعیت صادرات اف-۲۲، سفارش خود را به اف-۳۵ تغییر داد.
توقف تولیدویرایش
در تمام دهه ۲۰۰۰، نیاز به اف-۲۲ به دلیل افزایش هزینهها و نبود رقبای همسطح آن مورد بحث واقع شده بود. در سال ۲۰۰۶، مسئول محاسبات ایالات متحده، دیوید واکر، تشخیص داد که وزارت دفاع نیاز به سرمایهگذاری بیشتر در اف-۲۲ را اثبات نکردهاست».مخالفتهای بعدی با این برنامه توسط وزیر دفاع وقت، دونالد رامسفلد، معاون وزیر دفاع، گوردون انگلند، سناتور جان مککین و رئیس کمیته سنا در خصوص خدمات مسلح، سناتور جان وارنرصورت گرفت. برنامه اف-۲۲ در سال ۲۰۰۸ و پس از استعفای اجباری دبیر نیروی هوایی، مایکل واین و رئیس دفتر نیروی هوایی، ژنرال مایکل موزلی حامیان بانفوذ خود را از دست داد.
دو اف-۲۲ در آرایش دنبال کردن نزدیک
در نوامبر ۲۰۰۸، رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت، اعلام کرد که اف-۲۲ برای درگیریهای پس از جنگ سرد، همچون درگیریهای عراق و افغانستان مناسب نیست. در آوریل ۲۰۰۹ و با آغاز دورانریاستجمهوری باراک اوباما، وی دستور داد تا تولید اف-۲۲ در سال مالی ۲۰۱۰ به پایان رسیده و تعداد تمام جنگندههای تولید شده، ۱۸۷ عدد باشد. ژنرال جیمز کارترایت، معاون رئیس ستاد مشترک ارتش دلایل خود برای توقف تولید اف-۲۲ را به کمیته خدمات مسلح سنا اعلام کرد. این دلایل شامل تخصیص منابع به اف-۳۵ به جهت فراهم آوردن امکان تولید جنگندههای نسل پنجم برای سه شاخه خدمات نظامی ایالات متحده و حفظ خط تولید اف/ای-۱۸ جهت حفظ قابلیتهای نظامی جنگاوری الکترونیکی در بوئینگ ئیای-۱۸جی گرولر بودند. مسائل مربوط به اطمینانپذیری و در دسترس بودن اف-۲۲ از دیگر مشکلاتی بود که باعث برانگیختن نگرانیها شد. پس از تهدید اوباما مبنی بر وتو کردن هرگونه فرایند تولید بعدی، سنا در ژوئیه ۲۰۰۹ به پذیرش تولید ۱۸۷ فروند هواگرد و توقف تولید آن رأی داد. گیتس اعلام کرد که این تصمیم با توجه به قابلیتهای اف-۳۵ اتخاذ شدهاست و در سال ۲۰۱۰ تعداد اف-۲۲ مورد نیاز را با کاهش عدد آمادگی برای درگیریهای منطقهای بزرگ از دو به یک، به ۱۸۷ عدد محدود کرد. بهطور کلی، هزینه بالای تولید، کمبود مأموریتهای هوایی به دلیل تأخیر در برنامه تولید جنگندههای روسی و چینی، ممنوعیت صادرات و توسعه اف-۳۵ از عوامل دخیل در پایان تولید اف-۲۲ بودند.
در سال ۲۰۱۰، نیروی هوایی ایالات متحده پژوهشی در خصوص تشخیص هزینه نگهداری ابزارهای ساخت اف-۲۲ برای استفاده از آن در برنامه تمدید دوره خدمتانجام داد. در نتایج این پژوهش که توسط ابرشرکت رند به دست آمده تخمین زده شده که راهاندازی دوباره تولید و ساخت ۷۵ اف-۲۲ دیگر نیاز به بودجه ۱۷ میلیارد دلاری خواهد داشت. این مبلغ معادل ۲۲۷ میلیون دلار برای هر هواگرد است که نسبت به قیمت سابق ۱۷۳ میلیون دلاری، ۷۷ میلیون دلار رشد داشتهاست. لاکهید مارتین بیان داشت که راهاندازی دوباره خط تولید به تنهایی ۲۰۰ میلیون دلار هزینه خواهد داشت. ابزارهای تولید و اسناد راهنمای ساخت متعاقباً در انبار ارتش سیراذخیره شدند تا به ابزارهای حفظشده برای حمایت از چرخه عمر ناوگان کمک کند. نگهداری و حفظ ابزارها باعث ساخت اجزای اضافی خواهد شد، چون با توجه به دوره تولید محدود، هواگردی در انبارها ذخیره نشده و همین امر منجر به مراقبت قابل توجه در زمان تعمیرات شدهاست. در تلاشهای بعدی برای بازیابی ابزارهای ساخت، مشخص شد که تمام مخازن و انبارها خالی هستند.
مثل همیشه، وقتی بحث در خصوص اف-۲۲ یا هر برنامه دیگری باشد، پنتاگون نمیتواند بیش از نیازمان به کار ادامه بدهد.»
رابرت گیتس، وزیر دفاع، در حال صحبت در خصوص توقف تولید.
توسعه همتایان روسی و چینیِ اف-۲۲ نگرانیهایی را برانگیخت و در سال ۲۰۰۹، ژنرال جان کورلی، رئیس فرماندهی نبرد هوایی آمریکااعلام داشت که ناوگانی متشکل از ۱۸۷ اف-۲۲ کافی نخواهد بود، اما گیتس نگرانی ژنرال را رد کرد. در سال ۲۰۱۱، گیتس بیان کرد که توسعه جنگنده نسل پنجم چین زمانی انجام شده که سفارش نهایی اف-۲۲ داده شده بوده و حتی با وجود تأخیر در ساخت و تحویل اف-۳۵، ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ برتری آشکاری در زمینه هواگردهای پنهانکار خواهد داشت. در دسامبر ۲۰۱۱، صد و نود و پنجمین (و آخرین) اف-۲۲ از میان ۸ فروند هواگرد آزمایشی و ۱۸۷ فروند هواگرد عملیاتی، ساخته شده و در ۲ مه ۲۰۱۲ به نیروی هوایی تحویل داده شد.
در آوریل ۲۰۱۶، کمیته فرعی نیروهای تاکتیکی هوایی و زمینی کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان پیشنهاد قانونی را داد که به موجب آن، نیروی هوایی مسئول انجام پژوهشی در خصوص هزینه امور مربوط به ادامه تولید اف-۲۲ شود. وزیر دفاع وقت، رابرت گیتس، سفارش را به ۱۸۷ فروند تقلیل داده بود تا سرمایه موردنیاز برای عملیاتهای غیرعادی جاری در عراق و افغانستان به دست آید. از همان زمان، قانونگذاران و پنتاگون هشدار دادند که سامانههای جنگاوری هوایی روسیه و چین در زمینهٔ برتری هوایی در حال پیشی گرفتن از رقبای آمریکایی خود بودند.لاکهید برای افزایش تعداد اف-۲۲های در دسترس، پیشنهاد داد تا ۳۶نسخه اولیه آموزشی رپتور بلوک ۲۰ به نسخههای عملیاتی بلوک ۳۰/۳۵ تبدیل شوند. در ۹ ژوئن ۲۰۱۷، نیروی هوایی گزارشی به کنگره فرستاد و اعلام کرد که به دلیل مشکلات اقتصادی و عملیاتی، برنامهای برای آغاز دوباره خط تولید اف-۲۲ ندارد. تخمین زده میشد که ساخت ۱۹۴ اف-۲۲ اضافه در حدود ۵۰ میلیارد دلار هزینه داشته باشد؛ معادل ۲۰۶–۲۱۶ میلیون دلار برای هر فروند که شامل قریب به ۹٫۹ میلیارد دلار برای هزینه شروع دوباره خط تولید و ۴۰٫۴ میلیارد دلار برای هزینههای تهیه جنگندههاست.
یک فروند اف-۲۲ در حال آزادسازی منوّر
نخستین هواگرد با قابلیت نبرد و با نرمافزار بلوک ۳٫۰ نخستین پروازش را در سال ۲۰۰۱ انجام داد. اولین برنامه ارتقا با نام اینکریمنت ۲ در سال ۲۰۰۵ روی جنگندههای بلوک ۲٫۰ انجام شد و امکان بهکارگیری مهمات تهاجم مستقیم مشترک را در این جنگندهها فراهم کرد. از شماره تولید ۵ به بعد، بدنه هواگرد با استاندارد ارتقایافته ایان/ایپیجی-۷۷وی منطبق شد که سبب شد تا حالتهای متفاوت حمله هوابهزمین با یکدیگر ترکیب شوند.گواهینامه رادار جدید در مارس ۲۰۰۷ صادر شد.
نورتروپ اف-۲۰ تایگرشارک (به انگلیسی: Northrop F-20 Tigershark) جت جنگنده تکموتوره و تکسرنشینهای بود که با تکامل طراحی جنگنده اف-۵ تایگر در شرکت نورتروپ ساخته شد. این جنگنده از یک موتور جدید بهره میبرد که عملکرد آن را به طرز قابل توجهی بهبود بخشیده بود و سامانههای ایونیک مدرنی چون یک رادار انعطافپذیر و نیرومند برای آن تعبیه شده بود. اف-۲۰ در مقایسه با اف-۵ بسیار سریعتر بود و از توانایی درگیریهای هوابههوای فراتر از میدان دید هم برخوردار شده بود و توانایی شلیک بیشتر سلاحهای هوابهزمین آمریکایی را نیز داشت. اف-۲۰ با این تواناییها میتوانست با جنگندههای معاصر خود همچون اف۱۶رقابت کند آن هم در حالیکه هزینه خرید و استفاده از آن بسیار پایینتر بود.
F-20 Tigershark
پیشنمونه اف-۲۰
ملقب به تایگر شارک به معنای ه ببرساخت شرکت نورثروپ گرومن در سال 1982 وارد عرصه خدمت گشته و اولین پرواز خود را نیزهمین سال در 30 آگوست به ثبت رسانید. این جنگنده را می توان نوع ارتقا یافته وبهبودیافته هواپیمای جنگنده اف-5 تایگر برشمرد
این جنگنده تاکتیکی برخلاف جنگنده اف-5 با دو موتور، از یکموتور نیرومند اف 404 ساخت شرکت جنرال الکتریک با قدرت کشش یا کشش خشک استاتیکیمعادل 18000 پوند بهره می برد. لازم به ذکر است این موتور یک از کارآمدترین وقابلاطمینان ترین موتورها در جهان بوده که در هواپیمای ناونشین اف-18 ای نیز مورداستفاده قرار می گرفت. جنگنده اف-20 را می توان یکی از سازگارترین هواپیماها از نظرجوی به حساب آورد.
همچنین این جنگنده از ترکیب ویژگیهای جالبی برخوردار است که ازآنها می توان به توانایی حمل بیش از 8300 پوند تسلیحات خارجی و 5 پایلون سوخت اشارهکرد. به علاوه این هواپیما قادر به حمل 6 موشک سایدوایندر در ماموریت های هوابههواست. برای نبردهای هوابه زمین نیز 6800 پوند تسلیحات قابل حمل وجود دارد. دو توپ 20 میلی متری داخلی نیز جزو تجهیزاتی بوده که در اف-20 تعبیه شده بودند.
همچنین ازتجهیزات اویونک این جنگنده می توان به رادار چند حالته جنرال الکتریک، لیزر خودکارهانی ول، سیستم هد آپ دیسپلی یا دستگاه مربوط به هدفگیری و اطلاعات مربوط به آن کهدر شیشه کابین جلو خلبان تعبیه شده جنرال الکتریک، سیستم ها و نمایشگر های دیجیتالیو دستگاه های کنترلی بندیکس و سیستم ماموریت کامپیوتری تلدیان اشارهنمود.
هریک از موارد فوق نیز کارایی جالبی به این جنگنده داده است،برای مثال سیستم رادار چند حالته خلبان را قادر به شناسایی و یافتن و مسیریابی هدفدر رسایی وبردی معادل 48 ناتیکال مایل می سازد همچنین سیستم ماموریت کامپیوتریهواپیما را در هماهنگ سازی و سازماندهی مهمات و تسلیحات جنگی یاری می نماید. لازمبه ذکر است سیستم اچ یو دی هد آپ دیسپلی این جنگنده نیز قابلیت های جالبی را درزمینه مکان یابی و وضعیت استقرار سلاح ها در شرایط بحرانی را برای خلبان ودر سطح ورسایی چشم وی فراهم آورده است
این امکانات خلبان را قادر به شناسایی صحیح هدف بدون نظرانداختن به پایین و نشان دهنده ها می سازد، چرا که تمام اطلاعات اعم از ارتفاع وسرعت در این صفحه نقش می بندند. نورثروپ در این طرح یک کاناپی وسیع و در عین حالجدید را طراحی نمود که میدان دید را نسبت به جنگنده های پیشین این شرکت نزدیک به 50درصد افزایش داده بود. توسعه در زمینه جا و وضعیت سر نیز هرچه بیشتر و بیشتر بهوضعیت دید خلبان می افزود چرا که این مسایل در شرایط بحرانی بسیار موثر و تعیینکننده هستند. از ویژگی های مثبتآیرودینامیکی این جنگنده می توان به بزرگتر نمودنزائده روی بال ها اشاره کرد که 30 درصد برا را برای مانورهای گوناگون افزایش میداد.
شکل دماغه نیز جنگنده را برای انجام مانورها در ارتفاعات بالاتراز طرف لبه حمله خود توانا می ساخت. بدنه هواپیما نیز قادر به مقاومتی به نسبت 9 جییا شتاب گرانشی زمین بود. جنگنده اف20 برای نگهداری نیز ساده و قابل اطمینان بوده ودر مقایسه با جنگنده های همزمان از درجه بهتری برخوردار بود. اف-20 حدود 53 درصد ازسوخت بهینه تری برخوردار بوده و کم مصرف تر به حساب می آمد و 63 درصد از نظر عملیاتنگهداری مقرون به صرفه تر بوده و به این شیوه از چهار نظر قابل اطمینان به نظر میرسید. حداکثر سرعت این هواپیما 2 ماخ و از سقف پروازی نزدیک به 20 کیلومتر برخورداراست که مشخصاتی بسیار مطلوب برای یک شکاری محسوب می شوند.
جنگندهء F-18 بر پایهء یکی از جدیدترین جنگندههای ساخت شرکت نورثروپ، یعنی Cobra YF-17 ساخته شد. در دههء 1970، YF-17 به منظور رقابت با جنگندهء F-16 جهت انتخاب جنگندهء سبک» برای نیروی هوایی ایالات متحده طراحی و ساخته شد.
ولی در نهایت جنگندهء F-16 توسط نیروی هوایی انتخاب شد. در آن زمان، مقامات ارشد نیروی دریایی، دریافتند که جنگندهء ساخت نورثروپ، توان بالقوه بسیار بیشتری نسبت به F-16 جهت جایگزینی هواپیماهای قدیمی نیروی دریایی، یعنی A-7 Corsair دارد.
نورثروپ و مک دانلداگلاس تصمیم گرفتند به طور مشترک، جنگندهء F-18 را برای ناوهای هواپیمابر و جنگندهء A-18 را برای سپاه تفنگداران نیروی دریایی، تولید نمایند. اما این دو پروژه کمی بعد باهم ادغام شدند و نتیجه جنگندهء چندماموریتهء F/A-18 از آب درآمد. به منظور حفظ قابلیتهای چندماموریته، در قلب جنگندهء F-18 یک رادار پرقدرت چندحالتهء ساخت هیوز قرار داده شد که هم در ماموریتهای هوا به هوا و هم در ماموریتهای هوا به زمین، موثر و کارا بود. جنگندهء جدید، مجهز به سیستمهای پیچیدة الکترونیکی، نمایشگرهای تلویزیونی، موتورهای قدرتمند، توانایی حمل انواع جنگافزار و قابلیت آئرودینامیکی خاصی بود که اجازه میداد جنگنده بتواند با زاویهء حملهء بالاتری پرواز نماید. در نهایت، جنگندهء F-18، فراتر از آن چیزی شد که مورد انتظار بود با قابلیت مانورپذیری خوب و توانایی بسیار موثر در انجام عملیاتهای متفاوت. بدین ترتیب، جنگندهء F-18 با موفقیت وارد خدمت در ناوهای نیروی دریایی و نیروی هوایی تفنگداران دریایی ایالات متحده شد و جایگزین جنگندههای A-7 و F-4 فانتوم گردید.
F/A-18 موسوم به Hornet – به معنی زنبور سرخ – جنگندهای است دو نفره، دو موتور، چندمنظوره (جنگندهء تهاجمی) که میتواند هم از روی ناوهای هواپیمابر عمل نماید و هم از پایگاههای زمینی. برای F/A-18 انبوهی از ماموریتهای گوناگون تعریف شده است: ایجاد برتری هوایی، اسکورت جنگندهها، خنثاسازی دفاع هوایی دشمن، عملیات جاسوسی و اکتشافی، هدایت عملیات هوایی، پشتیبانی دور و نزدیک هوایی و قابلیت عملیات در شب. F/A-18 جایگزین جنگندههای F-4B ،A-7 Corsair در دههء 1970 و جنگندهء A-6 Intruder در اواخر دههء 1990 شد.
F/A-18 به وسیلة سیستم دیجیتالی پرواز با سیم (Fly Bye Wire or FBW) کنترل میشود که این امر کیفیت بسیار خوبی را در هدایت هواپیما سبب میشود و موجب میشود خلبان با سهولت بیشتری به هدایت جنگنده بپردازد. این سیستم به هنگام مانورهای سنگین، به خلبان اجازه میدهد تا تمرکز خود را بر روی عملیات و استفاده از تسلیحات از دست ندهد. نسبت کشش به وزن این هواپیما در حالت خشک (بدون پسسوز) نیز فوقالعاده است و این جنگنده در هنگام برخورد با دشمن، از توانایی خوبی در استفاده از قدرت بالای موتور در حالت بدون پسسوز پیدا میکند.
قدرت بالای این جنگنده که توان خوبی در خارج شدن از مهلکه را میدهد مورد تایید اغلب خلبانان هورنت است. علاوه بر این، F/A-18 اولین جنگندهء نیروی دریایی است که سیستمهای دیجیتالی را یکپارچه کرده است؛ (MUX) مدار انتقال اطلاعاتی است که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند. حسن این نوع طراحی این است که زمینهء ارتقاء مداوم را به شکل آسانتری فراهم میسازد. در طی 15 سال عملیات و تجربه، F/A-18 ثابت کرده است که بهترین جنگندهء تاکتیکی برای ناوهای هواپیمابر است. F/A-18 دارای شاخصههای نظامی مورد علاقهء فرماندهان نیروی دریایی ایالات متحده است. F/A-18 اغلب ماموریتهای خود را در یوگوسلاوی و عراق با موفقیت به انجام رسانده است و تنها نقصان این جنگنده، کمبود سوخت جهت مداومت پروازی بیشتر است.
تاریخچهٔ طراحی و توسعه
دو اف-۱۸ اسپانیایی و دو اف-۱۶ آمریکایی
جنگنده وایاف-۱۷ کبرا ساخت نورثروپ
جنگندهٔ اف-۱۸ بر پایهٔ یکی از جدیدترین جنگندههای ساخت شرکتنورثروپ، یعنی وایاف-۱۷ کبرا ساخته شد. در دههٔ ۱۹۷۰، وایاف-۱۷ کبرا جهت انتخاب یک جنگندهٔ سبک تاکتیکی» برای نیروی هوایی ایالات متحده طراحی و ساخته شد. وایاف-۱۷ و جنگندهٔ اف-۱۶ ساخت جنرال داینامیکس به آخرین مرحله رقابت رسیدند و در نهایت اف-۱۶ توسط نیروی هوایی انتخاب شد. در آن زمان، مقامات ارشد نیروی دریایی، دریافتند که جنگندهٔ دوموتورهٔ ساخت نورثروپ، توان بالقوه بسیار بیشتری نسبت به اف-۱۶ جهت جایگزینی هواپیماهای قدیمی نیروی دریایی، یعنی ای-۷ کورسیردارد.
انواع تولید شده
YF-17 Cobra جنگندهء تولید شده در طرح مناقصهء ساخت جنگندهء سبک» برای نیروی هوایی ایالات متحده؛ اگرچه هیچگاه انتخاب نشد ولی نیروی دریایی از طرح آن برای تولید F/A-18 Hornet استفاده کرد.
F/A-18A اولین مدل تولید شده به تعداد 371 فروند.
AF-18A نوع یک نفرهای که توسط نیروی هوایی کانادا خریداری شد. این مدل بر اساس F-18A ساخته شد ولی اکنون همگی به سطح مدل F-18C ارتقاء یافتهاند و قرار است تا سال 2011 در خدمت باقی بمانند. تعداد تولید شده: 57 فروند
ATF-18A نوع دو نفرهء آموزشی جهت نیروی هوایی استرالیا که بسیار شبیه به مدل F-18B میباشد. تعداد تولید شده: 18 فروند
CF-18A / CF-188A نوع یک نفرهای که توسط نیروی هوایی کانادا خریداری شد و بر اساس F-18A ساخته شده است با این تفاوت که دارای سیستم شناسایی اهداف در شب میباشد که در مدل A وجود ندارد. همچنین دارای سیستم ILS (سیستم فرود ایمن) و توانایی حمل غلافهای راکتانداز LAU-5003 میباشد. کانادا قصد دارد این جنگندهها را تا سال 2017 عملیاتی نگه دارد. تعداد تولید شده: 98 فروند
EF-18A / C-15 نوع یک نفرهای که توسط نیروی هوایی اسپانیا خریداری شد و بر اساس F-18A ساخته شده است، اما همگی تا سطح استاندارد نزدیک به مدل F-18C ارتقاء یافتهاند. تعداد تولید شده: 60 فروند
RF-18A نوع شناسایی که به تعداد بسیار اندک ساخته شده است و برای امور تحقیقاتی در اختیار نیروی دریایی و سازمان ناسا قرار دارد.
F/A-18B / TF/A-18A نوع دو سرنشینهء آموزشی، تولید شده به تعداد 40 فروند
CF-18B / CF-188B نوع دو سرنشینهء آموزشی برای کانادا، تولید شده به تعداد 40 فروند
EF-18B / CE-15 نوع دو سرنشینهء آموزشی برای اسپانیا، تولید شده به تعداد 12 فروند
F/A-18C نوع ارتقاء یافتهء مدل تک سرنشینه که قابلیت پرتاب موشک هوا به هوای AIM-120 (آمرام) و موشک هوا به زمین AGM-65 (ماوریک) به آن افزوده شده است. همچنین سیستمهای الکترونیک آن ارتقاء یافته، نوع جدیدی از صندلی پرتاب شونده بر رویش نصب شده و باریکههای کوچکی به لبههای حملهء بالها جهت کاهش اثرات نوسانات پروازی و افزایش میزان زاویهء حمله، بدان افزوده شده است. تعداد تولید شده: 355 فروند
KF-18C نوع تک سرنشینهای که به کویت فروخته شده و براساس F-18C ساخته شده است. تعداد تولید شده: 32 فروند
KAF-18D نوع دوسرنشینهء آموزشی مخصوص کویت. تولید شده به تعداد 8 فروند
F/A-18D نوع دو سرنشینه مخصوص عملیات در شب، جهت سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، شامل سیستمهای الکترونیکی ارتقاء یافتهء مشابه مدل C.
F/A-18E/F مهمترین مدل ارتقاء یافته از جنگندهء F-18 موسوم به [b]سوپر هورنت[/b]» با بدنهای کشیدهتر و بالهای بزرگتر.
Hornet 2000 مدل جدیدی که توسط شرکت مکدانلداگلاس پیشنهاد داده شده است با بال و دم بزرگتر، بدنهء کشیدهتر، موتورهای جدیدتر، کابین دیجیتالی بسیار پیشرفتهتر، که احتمالن جایگزین مدلهای E و F خواهد شد.
جنرال داینامیکس اف-۱۶ فایتینگ فالکن (به انگلیسی: General Dynamics F-16 Fighting Falcon)، به معنای شاهین مبارز، جت جنگنده چند منظوره تک موتورهٔ مافوق صوت است که شرکتجنرال داینامیکس به سفارش دولت ایالات متحده آمریکا در دههٔ ۱۹۷۰ طراحی کرد. اولین پرواز این هواپیما در سال ۱۹۷۴ انجام شده و چهار سال بعد وارد فعالیت رسمی در ارتش آمریکا شد. از سال ۱۹۹۳ در پی فروش شرکت هواپیمایی جنرال داینامیکس به شرکت لاکهید این هواپیما در لاکهید مارتین تولید میشود. این هواپیما چندکارگی بالایی داشته و قابلیت اجرای مأموریتهای مختلف هوا به هوا، هوا به زمین و شناسایی را دارد.
اف-۱۶ بهعنوان یک جنگنده سبک و ساده و ارزان برای نیروی هوایی آمریکا طراحی شده که بتوان تعداد زیادی از آن را در اختیار داشته و از این طریق برتری هواییرا به دست آورد. تا امروز بیش از ۴۵۰۰ فروند از این هواپیما تولید شده و آخرین خریدار آن نیز عراق است که ۱۸ فروند اف-۱۶ سفارش دادهاست.در مجموع ۲۵ کشور از این هواپیما استفاده میکنند و مدلهائی از آن در ژاپن و ترکیه هم تولید میشود. در سال ۲۰۰۹ در مجموع ۲۳۰۹ فروند اف-۱۶ در کشورهای مختلف دنیا عملیاتی بودهاند که این رقم بیشتر از هر هواپیمای جنگی دیگر است و به این معناست که ۱۵ درصد از کل هواپیماهای جنگی دنیا را اف-۱۶ها تشکیل میدهند.
اف-۱۶ در اصل به عنوان یک جنگنده برتری هوایی روزانه طراحی شد اما در عمل به یک جنگنده چند منظوره تمام شرایط آب و هوایی تبدیل شد. در طول دوران تولید این هواپیما بهینهسازیهای مداومی بر روی آن صورت گرفتهاست و مدلهایی با قابلیتهای بالاتر تولید شدهاند.
تاریخچه
اف-۱۶ نیروی هوایی هلند در آسمان افغانستان
خلبان اف-۱۶ گروه آکروجت آمریکا، درحال اجکت پیش از سقوط در پرواز نمایشی
نگارهای از دو فروند اف-۱۶ فایتینگ فالکن متعلق به اسکادرانتاندر بردز در حین انجام نمایشهای هوایی آکروجت.
طی دهه ۱۹۶۰، نیروی هوایی و دریایی آمریکا دریافتند که به جنگنده ای نیاز دارند که بتواند با موشکهای دقیق و پیشرفته، از پس مأموریتهای سخت برآید. آنها نیازمند جنگندهای سریع، دارای میدان پروازی زیاد و مجهز به سیستم راداری بسیار قوی بودند. تا آن زمان این دو نیرو از جنگندههای جنرال داینمیکس اف ۱۱۱ و اف- ۴ فانتوم برای مأموریتهای دوربرد و میانبرد خویش استفاده میکردند. تجربیات جنگ ویتنام به آنها نشان داد که نمیتوانند با سیستمهای موشکی قدیم چندان موفق باشند.
اف-۱۶ در ایران
نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در بین سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ سفارش تولید ۱۶۰ فروند از جنگنده اف-۱۶ بلاک۳۰ را به همراه حق سفارش ۱۴۰ فروند دیگر به شرکت جنرال داینامیکس ابلاغ کرد که با موافقت طرف آمریکایی مراحل اولیه این معامله نیز انجام گرفت؛ ولی با شروع انقلاب این سفارش و تمام قرارداد خریدهای نظامی ایران از آمریکا توسط دولت بختیار با نظارت ژنرال هایزر در روز شش بهمن ماه انقلاب ۱۳۵۷ لغو شد. هیچگاه تحویل نشد و پولهایی که در آمریکا بلوکه شد بابت خرید اف ۱۶ و اف ۱۴ بود. البته بعد از انقلاب گفته میشود ونزوئلا ۱ فروند دیگر از این جنگنده را به ایران تحویل داد که با توجه به وضعیت ی ونزوئلا بعید است انجام شده باشد؛ که البته مقامات ونزوئلا این موضوع را تأیید یا تکذیب نکردهاند. قبل انقلاب برخی قطعات یدکی و فرایند آمادهسازی، آشیانه و… برای این جنگنده آماده شده بود. برخی از قطعات یدکی تحویل شده، به نیروی هوایی پاکستان فروخته شد.
بوئینگ بی-۵۲ استراتوفورترس (به انگلیسی: Boeing B-52 Stratofortress) هواپیمای جت بمب افکن راهبردی زیر صوت است که شرکت بوئینگ آن را برای نیروی هوایی ایالات متحده طراحی کرده و ساختهاست.
۵-۵۲ استراتوفورترس
نوع هواپیما
بمب افکن استراتژیک
شرکت سازنده
بوئینگ
نخستین پرواز
۱۵ آوریل ۱۹۵۲
تاریخ رونمایی
فوریه ۱۹۵۵
وضعیت کنونی
۸۵ فروند فعال، ۹ فروند ذخیره
بکارگیرنده(ها)
نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا ، ناسا
آغاز ساخت
۱۹۵۲ تا ۱۹۶۲
تعداد ساختهشده
۷۴۴ فروند
بهای هر فروند
بی-۵۲بی: ۱۴٫۴۳ میلیون دلار آمریکا (۱۹۵۶) (۱۰۴ میلیون دلار در ۲۰۱۸) بی-۵۲اچ: ۹٫۲۸ میلیون دلار (۱۹۶۲)(۶۰٫۲ میلیون دلار در ۲۰۱۸)
این هواپیما برای مأموریتهای بازدارندگی هستهای در دوره جنگ سرد و به عنوان جایگزینی برای بمبافکن کانویر بی - ۳۶ ساخته شد.
تاریخچه پیدایش:
مطالعات طراحی اولیه برای بمبافکن سنگین بی-۵۲ در سال ۱۹۴۶ آغاز شد و در سال ۱۹۵۴ پیش نمونه آن برای نخستین بار پرواز کرد. این هواپیما از سال ۱۹۵۵ تاکنون بهطور پیوسته در خدمت فعال ارتش ایالات متحده آمریکا است. تولید این هواپیما تا سال ۱۹۶۲ ادامه داشت و به ۷۴۴ فروند (شامل دو پیشنمونه) رسید.
آخرین بمبافکن بی-۵۲ با توانایی حمل کلاهک هسته ای در سال ۱۹۶۲ ساخته شد.
بین سالهای ۲–۱۹۶۱ تعداد ۱۲۰ فروند از مدل بی-۵۲اچ این هواپیما با توانایی حمل و شلیک بیست موشک کروز ساخته شد.
شرکت در جنگها
از این هواپیما بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ در جنگ ویتنام استفاده شد.
در سال ۱۹۶۲ در بحران موشکی کوبا این هواپیما مورد استفاده قرار گرفت. (تاکنون از این هواپیماها کلاهک اتمی پرتاب نشدهاست)
در جریان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ حدود چهل درصد کل بمبهای نیروهای ائتلاف توسط بمبافکنهای بی-۵۲ شلیک شد.
در سال ۱۹۹۶ دو عدد بی-۵۲ با استفاده از ۱۳ موشک کروز هواپایه ایجیام-۸۶ به نیروگاه برق و مراکز مخابراتی بغداد حمله کردند.
در جنگ افغانستان از این هواپیما استفاده شده است.
بی-۵۲ اف در حال فروریختن بمب
تواناییها:
بی-۵۲ توانایی پرواز با سرعتهای نزدیک به سرعت صوت تا ارتفاع ۱۵ هزار متری را دارد. این هواپیما قادر به حمل بمب اتمی یا متعارف هدایتشونده و قابلیت ناوبری دقیق جهانی است. از بی-۵۲ در جنگهای متعارف برای مأموریتهای تهاجمی استراتژیک، پشتیبانی نزدیک هوایی، و عملیات دریایی استفاده میشود. بی-۵۲ در مأموریتهای پایش اقیانوس هم بسیار کارآمد است و میتواند به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا در عملیاتهای ضد کشتی ومین گذاری کمک کند. این هواپیما میتواند در طول دو ساعت ۳۶۴ هزار کیلومتر مربع از سطح اقیانوس را دیدهبانی کند.
برد عملیاتی بی-۵۲ با سوخت کامل به بیش از ۱۴ هزار کیلومتر میرسد در حالیکه با سوختگیری هوایی میتواند تا جایی که توانایی جسمی خدمه پروازی آن اجازه دهد به پرواز خود ادامه دهد. این بمبافکن میتواند که به مدت ۳۵ ساعت، بیش از ۱۴ هزار کیلو متر را بدون سوختگیری مجدد پرواز کند. حمله به نیروگاه برق و مراکز مخابراتی بغداد در سال ۱۹۹۶ با برد ۲۹ هزار و ۶۰۰ کیلومتر در طول ۳۴ ساعت طولانیترین مسافتی بود که تاکنون با این هواپیما در یک مأموریت جنگی پیموده شدهاست.
حداکثر سرعت بی-۵۲ حدود ۱۰۴۵ کیلومتر در ساعت (۰٫۸۶ ماخ) است.
مشخصات:
طول بالهای این هواپیما ۵۶٫۴ متر، طول بدنه آن ۴۸٫۵ متر، ارتفاع آن ۱۲٫۴ متر و وزن آن ۸۳ تن است. حداکثر وزن برخاست آن ۲۱۹٫۶ تن است و میتواند حداکثر ۱۳۱٫۵ تن انواع مهمات شامل انواع بمب، موشک، مین و موشکهای کروز را حمل کند.
قیمت هر فروند از مدل B-52B این هواپیما در سال ۱۹۵۶ ۱۴/۴ میلیون دلار آمریکا و در ۲۰۱۶، ۹۹/۹ میلیون دلار و مدل B-52H در سال ۱۹۶۲ ۹/۲۸ میلیون دلار و در ۲۰۱۶ حدود ۵۷٫۸ میلیون دلار آمریکا بودهاست.
پنج خدمه هواپیما شامل فرمانده، خلبان، ناوبر، مسئول رادار و افسر جنگ الکترونیک میشود.
بی-۵۲های بازنشسته در ای ام ای - آرجی ۳۰۹ ام .گورستان هواپیماها در پایگاه نیروی هوایی دیویس مونتهن در نزدیکی توسان آریزونا
وضعیت کنونی:
هماکنون تنها مدل بی-۵۲اچ این هواپیما در خدمت نظامی است. ۸۵ فروند از این هواپیما در خدمت فعال نیروی هوایی آمریکا قرار دارند و ۹ فروند در حالت ذخیره نگهداری میشوند.
برنامههای آینده:
این هواپیمای سالخورده هنوز هم در خدمت نیروی هوایی ایالات متحده قرار دارد و چندین برنامه روزآمدسازی را پشت سر گذاشتهاست. بمبافکن بی-۵۲ از هشت دستگاه موتور توربوفن پرات اندویتنی تی اف۳۳-پی-۳ (هر یک با رانش ۱۷۰۰۰ پاوند) نیرو میگیرد. ارتقای این هواپیما احتمالاً در آینده نیز ادامه خواهد داشت و بکارگیری موتورهای پرات اندویتنی اف۱۱۷ یا سی اف ام مدل سی اف ام۵۶ از جمله موارد ارتقای مورد نظر برای آن میباشد.
ارتش آمریکا برنامه دارد که تا سال ۲۰۴۴ از این هواپیما استفاده کند.
بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد.
هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، احتمال آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد.
البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد.
این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد.
این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 8/0 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
مردم افغانستان با هواپیمای نظامی نوع بی-۵۲ ( B- 52) آمریکایی بعد از حمله ۱۱ سپتامبر و به دنبال آن بمباران مواضع گروه طالبان توسط آمریکا در سال ۲۰۰۱ آشنا شدند.
اما این هواپیما یکی از شناختهشدهترین بمبافکنهای جهان در قرن ۲۰ است.
این هواپیما بعد از ۶۰ سال کار در نیروی هوایی آمریکا هنوز از توانمندی کافی برخوردار است. هواپیمایی که در بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ در جنگ ویتنام استفاده شد، اکنون در جنگ افغانستان نیز استفاده میشود. گفته شده که ارتش آمریکا تا سال ۲۰۴۴ از آن استفاده خواهد کرد.
هواپیمای نوع بی-۵۲ برای اولین بار در سال ۱۹۵۴ ساخته شد و در سال ۱۹۵۵ مورد استفاده ارتش آمریکا قرار گرفت.
در کل به تعداد ۷۴۴ فروند هواپیمای نوع بی-۵۲ ساخته شد و آخرین مدل آن (B-52H) نیز در سال ۱۹۶۲ به ارتش آمریکا تحویل داده شد. اکنون ۸۵ فروند از این نوع هواپیمای نظامی فعال هستند.
در سال ۱۹۶۲ آخرین بمبافکن بی-۵۲ که قدرت حمل کلاهک هستهای را داشت ساخته شد و در بحران موشکی کوبا مورد استفاده قرار گرفت. ولی تاکنون از این هواپیماها برای پرتاب کلاهک اتمی استفاده نشده است.
نوع بی-۵۲اچ آن قادر به حمل ۲۰ موشک نوع کروز است.
این بمبافکن قادر است که به مدت ۳۵ ساعت، بیش از ۱۴ هزارکیلو متر را بدون سوختگیری مجدد پرواز کند.
از این هواپیماها در سرنگونی صدام حسین، رئیس جمهوری پیشین عراق و همچنین در "عملیات آزادی پایدار" که منجر به سقوط گروه طالبان در افغانستان شد، نیز استفاده شد.
هواپیمای بمبافکن بی-۵۲ قادر است در ارتفاع بیش از ۱۵ هزار متر از سطح دریا پرواز کند و قادر به حمل کلاهک هستهای بوده و همچنین توانمندی حمل موشکهای هدایت شونده را دارد.
دو فروند از آن در مدت دو ساعت میتوانند ۳۶۴ هزار کلیومتر مربع را نظارت کند.
این هواپیماها همچنین قادر به انجام عملیات در شب بوده و میتواند بمبهای دو هزار پوندی هم بکار گیرد.
در عملیات طوفان صحرا در عراق ۴۰ درصد از بمبهایی که توسط نیروهای ائتلاف بینالمللی به زمین انداخته شد، توسط این هواپیماها بود.
مشخصات هواپیماهایی که اکنون در افغانستان استفاده میشوند
این هواپیما دارای ۵ خدمه است که شامل فرمانده، خلبان، دیدبان رادار، ناوبر و مسئول جنگ الکترونیک میباشد.
طول بالهای این هواپیما ۵۶.۴ متر است.
طول بدنه آن به ۴۸.۵ متر میرسد.
ارتفاع آن ۱۲.۴ متر است.
وزن ان نیز ۸۳هزار کلیوگرم است.
این هواپیما همچنین قادر به انجام عملیات در شب است.
سامانه "S-200" به دلیل قابلیتهای موشک خود نظیر برد و سقف پرواز بسیار بالا، سرعت چشمگیر که بالغ بر 2500 متر بر ثانیه در مدلهای آخر موشک است که عملاً به عنوان یک سامانه راهبردی تلقی میشود بهخصوص توانایی آن برای درگیری با موشکهای بالستیک نیز مورد توجه کارشناسان نظامی است.
به گزارش
حوزه دفاعی - امنیتی باشگاه خبرنگاران؛ پس از خلف وعده روسیه در تحویل سامانه دفاع موشکی "S-300" که در راستای قرارداد 800 میلیون دلاری ایران برای تجهیز قدرت دفاعی کشورمان به روسیه ارائه شده بود متخصصان ایرانی دست به ارتقای سامانه "S-200" زدند.
نسل اول سامانه S- 200 در 1967 وارد خدمت نیروهای دفاع هوایی شوروی سابق و در دهههای بعد نمونههای دیگر آن برای صادرات به کشورهای مختلف عرضه شد. رادار اصلی این سامانه (اسکوارپیرSquare Pair) است که برای هر دو منظور کشف و ردگیری اهداف به کار میرود.
سامانه موشک S-200 برای ارتفاع برد بلند طراحی شده است همچنین برای مقابله با هواپیماهای استراتژیک و موشکهای نیمه بالستیک در نظر گرفته شده است.
همچنین از رادار p-14 آبارونا» با طول موج در رده متر که برد آن در برابر اهداف کوچک 360 و برد نهایی آن 600 کیلومتر است، استفاده میشود.
آنتن این رادار 11 متر ارتفاع و 32 متر پهنا دارد. در برخی نمونهها از رادارهای دیگری نیز مانند رادار P-35 بارلاک» با برد 200 تا 350 کیلومتر به عنوان سامانه کمکی استفاده شده است.
سامانه S-200 به دلیل قابلیتهای موشک خود نظیر برد و سقف پرواز بسیار بالا، سرعت چشمگیر که بالغ بر 2500 متر بر ثانیه در مدلهای آخر موشک است عملاً به عنوان یک سامانه راهبردی تلقی میشود بهخصوص توانایی آن برای درگیری با موشکهای بالستیک نیز مورد توجه کارشناسان نظامی است. این سامانه توانایی درگیری با اهدافی با بیشینه سرعت 1100 متر بر ثانیه را دارد که شامل سریعترین هواپیماهای نظامی فعلی و آینده نزدیک است.
موشک این سامانه دارای یک پیشران اصلی و چهار بوستر(پیشران کمکی) سوخت جامد است. این پیشرانههای کمکی که حدود 4.9 متر طول و 48 سانتیمتر طول دارند بین 3 تا 5.1 ثانیه کار کرده و سپس جدا میشوند. برای درک بهتر از ابعاد موشک باید گفت موشک شاهین در سامانه مرصاد حدود 5 متر و قطر آن حدود 37 سانتیمتر است. پیشران اصلی موشک نیز با توجه به برنامه ریزی مورد نظر متناسب با شرایط پروازی هدف بین 51 تا 150 ثانیه کار میکند و موشک را برد مفیدی بین 150 تا 300 کیلومتر میرساند. موشکهای این سامانه بین 10.6 تا 10.8 متر طول، 0.86 متر قطر و 7100 تا 8000 کیلوگرم جرم دارند. برای کمینه برد قابل درگیری با هدف در منابع اعداد مختلفی شامل 7، 17 و 60 کیلومتر و برای کمینه ارتفاع هدف قابل درگیری نیز ارتفاع 300 متر ذکر شده است.
سرجنگی 215 یا 217 کیلوگرمی آن نیز از نوع انفجاری ـ ترکشی بوده و دارای 16000 ترکش 2 گرمی ویا 21000 ترکش 3.5 است و شعاع مرگبار این سرجنگی سنگین وزن که با فیوز مجاورتی یا دستوری منفجر میشود بیش از 20 متر تخمین زده شده است بنابراین اگر هواپیمای هدف در مراحل نهایی مانور بدهد باید راهی برای دور شدن از موشک به میزان بیش از 20 متر پیدا کند در حالی که قدرت مانور و سطح فناوری هدایت در نمونههای نهایی S-200 نیز بهبود پیدا کرده است؛ نحوه هدایت این موشک در فاز ابتدایی دستوری رادیویی، در فاز میانی اینرسی و در فاز نهایی و رسیدن به هدف از نوع راداری نیمه فعال است. در برخی نمونهها نیز از سامانههای آشیانه یابی راداری و اختلالات الکترونیکی صحبت به میان آمده است.
موشکهای این سامانه در صورت شلیک به بردهای کمتر از 80 کیلومتر مستقیماً به سمت هدف حرکت کرده و در صورت شلیک به بردهای بیش از آن ابتدا با زاویه بیش از 45 درجه اقدام به اوجگیری به ارتفاع بالا (متناسب با درگیری با هدف مورد نظر) میکند تا از پرواز در ارتفاعات پائین و نیروی مقاوم بیشتر هوا در این ارتفاعات پرهیز کنند.
بهسازی S-200 در ایران به طور کلی شامل اصلاحات در بخشهای پردازش، فرستنده، گیرنده، جنگ الکترونیک و تحرکپذیری سامانه بوده است. یکی از فعالیتهای به انجام رسیده برای بهسازی سامانه S-200 ، تعویض تمامی اجزای آنالوگ آن با تجهیزات دیجیتال است.
اما درباره بهسازی S-200 باید گفت رادار پی-14 توسط کشور سازنده که در اینترنت منتشر شده نشان دهنده استفاده از قطعات دارای فناوری حالت جامد(Solid State) است که باعث بهبود ویژگیهای فنی و عملیاتی رادار شده است از جمله توانایی مقابله بهتر با جمینگهای فعال، اخلالهای پالسی غیرهمزمان و بازتاب های نامطلوب پس زمینه مانند نقاط شهری و ارتفاعات و عوارض طبیعی، توانایی بسیار بهتر در پردازش داده ها، تبادل اطلاعات به طور خودکار با سایر سامانه های دفاع هوایی، ترکیب و تشخیص داده های دریافتی از چندین رادار و سایر منابع اطلاعاتی. برای این منظور تجهیزات ضد فریب و اخلال دیجیتال، برای مقابله با اخلالهای غیرفعال و غیرهمزمان، تجهیزات خودکار کسب اطلاعات راداری و مجموعه جمع آوری داده ها مورد بهسازی قرار گرفته اند.تجهیزات ضداخلال و فریب مبتنی بر سلول های عملیاتی تفکیک پذیر در یک واحد قابل تعویض با یکدیگر ترکیب می شوند. بدین ترتیب محافظت الکترونیکی همزمان از رادار در مقابل اخلالهای غیرفعال و غیرهمزمان را در مناطق مربوطه بدون از دست دادن کیفیت و کارائی رادار در کل منطقه تحت پوشش ضمانت میکند. همچنین تجهیزات کسب و جمعآوری داده در کامیون تجهیزات رادار نصب شده و محدودیت فاصله پست های فرماندهی و کنترل تا رادار برداشته شده است.
همچنین اطلاعات بیش از 120 هدف توسط این رادار به طور همزمان قابل پردازش است.سامانه اخلالگر پلنا که تخصص آن عملکرد علیه رادارهای هوابرد و هواپیماهای جمع آوری الکترونیک است با ایجاد اخلال مؤثر در سامانه های دشمن، تا محدود 250 کیلومتری رادارهای خودی را محافظت کرده و تا فاصله 80 کیلومتری امکان هدفیابی برای رادارهای هوایی دشمن را از بین میبرد، به این معنی که دشمن باید حداقل 80 کیلومتر به سمت مواضعی که تحت پوشش پلنا هستند نزدیک شود که در این صورت به شدت در معرض آسیب از سوی پدافند خودی قرار می گیرد. احتمال عملکرد موفق نمونه های اولیه این سامانه در حالت کمینه 80 درصد بوده است.
مشخصات سیستم پدافند موشکی S- 200
نوع: سام / سطح به هوا کشور سازنده: شوروی سال ورود به خدمت: 1967 تا به حال شرکت سازنده: Almaz/Antei Concern of Air Defenc / Petr Grushin design bureau نمونه ها: S-200, S-200V (S-200VE), S-200D (S-200DE), S-200A وزن: 7.1 تن طول: 10.8 متر کلاهک: متلاشی شونده با قدرت انفجاری بالا به وزن 217 کیلوگرم برد عملیاتی: 300 کیلومتر سقف پروازی: 40 کیلومتر سرعت: 2500 متر بر ثانیه معادل 7.5 ماخ!
از دیگر بهسازی بومی که برای اجرا روی سامانه دوربرد S-200 در آینده مطرح شده است؛ استفاده از موشکهای دیگر در این سامانه است تا امکان درگیری با اهداف در بردهای متوسط و سقف پرواز پایین نیز با S-200 ممکن شود. این امر با توجه به اینکه رادارهای این سامانه بردهای متوسط را نیز تحت پوشش قرار می دهند می تواند S-200 را به عنوان سامانه میانبرد نیز کارامد ساخته و برای دفاع از S-200 که اساساً خود نیز هدفی برای دشمن تلقی میشود، بسیار مفید خواهد بود.
توانایی موشکهای سامانه S-200 در تهدید هواپیماهای جنگ الکترونیک و رادارهای هوابرد است. به گفته منابع خارجی نمونههای آخر این سامانه توانایی ردیابی اختلالات راداری و امواج ساطع شده از رادارهای هوابرد را دارند. این ویژگی به معنی توانایی درگیری با این نوع اهداف بوده که عمدتاً در فواصل دور نسبت به مناطق درگیری مستقر میشوند. در اینجا برد چشمگیر موشکهای این سامانه وارد معادلات شده و آن را به سلاحی تهدیدآمیز علیه این نوع هواگردها تبدیل کرده و S-200 را به طور ویژه به سامانهای ضد رادارهای پرنده یا CIRS تبدیل میکند.
با توجه به این که سامانههای موشکی قبل از انقلاب، تکنولوژی مطلوبی در صنعت دفاعی کشور وجود نداشت پس از انقلاب تاکتیکی کردن سامانههای موشکی در دستور کار قرار گرفت که موفقیتهایی بسیاری را به دنبال داشت.
می توان گفت که تسلیحات جنگی مدرن نیز به نوعی نیاز ملت ها برای دفاع از خود محسوب می شود و به همین علت نیز شرکت های سازنده تسلیحات جنگی همواره در مسیر پیشرفت بوده اند و سودهای مستمر و بالایی نیز کسب کرده اند.
برترین ها - ترجمه از محمدرضا مرتضایی: و زمانی گفت: روزی جنگ، نسخه همه ما را می پیچد اگر ما نتوانیم نسخه جنگ را برای همیشه بپیچیم. چرا اینکار را نمیکنیم؟ اختراع تجهیزات جنگی مختلف در واقع نیاز بشر بوده است چرا که هرگاه ملتی مورد تهاجم قرار می گرفتند، میبایست با ابزار درست به مقابله بر می خواستند. بنابراین، می توان گفت که تسلیحات جنگی مدرن نیز به نوعی نیاز ملت ها برای دفاع از خود محسوب می شود و به همین علت نیز شرکت های سازنده تسلیحات جنگی همواره در مسیر پیشرفت بوده اند و سودهای مستمر و بالایی نیز کسب کرده اند.
آیا می دانستید که غول های تسلیحاتی جهان از صنعت هوایی هستند؟ در ادامه به معرفی 10 شرکت برتر تسلیخاتی جهان می پردازیم. با ما همراه باشید.
10. تالس – فرانسه
بخشی از این شرکت فرانسوی تحت مالکیت دولت فرانسه می باشد و در سال 2000 تاسیس شده است.این شرکت در زمینه ساخت موشک های ستاره ای که به عنوان سریع ترین موشک های کوتاه برد ضد هوایی جهان نیز مشهور هستند.تالس، تامین کننده تجهیزات فوق قدرتمند جنگی برای نیروی دریایی سلطنتی انگلستان نیز است. یکی دیگر از مسئولیت های این شرکت این است که همواره کلیه دپارتمان های نیروی دریایی فرانسه را به روز نگه دارند.
در سال 2014، سود خالص این شرکت حدود 10.37 میلیارد دلار آمریکا اعلام شد. این شرکت، تنها 16 سال پس از تاسیسش توانسته نام مهمی در صنعت جنگ افزار سازی جهان برای خود دست و پا کند.
9.فینمکانیکا – ایتالیا
شرکت ایتالیایی فیمکانیکا در سال 1948 در رم پایتخت این کشور تاسیس شد.از زمان تاسیس این شرکت، مسئولیت تامین جنگ افزارهای سنگین برای صنایع دفاعی ایتالیا و مشتریان بین المللی بر عهده این شرکت بوده است.این شرکت بیشتر شهرتش را مرهون ساخت هلی کوپترهای وستلند آگوستا است. دولت ایتالیا با در دست داشتن 32.45 درصد از سهام این شرکت به عنوان بزرگترین سهامدار آن محسوب می شود. فیمکانیکا در سال 2014 سود خالصی حدود 10.56 میلیارد دلار آمریکا داشت که همین سود بالا برای باقی ماندن در جمع قدرتمندترین شرکت های تسلیحاتی جهان کافی بود.
8. یونایتد تکنولوژی – آمریکا
این شرکت از ساخت آسانسور و کشنده ها به ساخت بمب و جنگنده ها و ناوهای جنگی رسید. این شرکت در کارهای بشردوستانه نیز به اندازه تولیدات نظامی فعال است. این شرکت مسئول ساخت تسلیحات جنگی برای 27 کشور جهان می باشد.این شرکت که در خاک آمریکا مستقر است، در سال 1934 تاسیس شده و طبق گزارشات در سال 2015 توانسته 11.09 میلیارد دلار سود کسب کند.
7. EADS/ گروه ایرباس – اروپا
ساخت جنگنده فوق مدرن تایفون برخاسته از کمپانی ایرباس است که اکنون به شرکتی چندملیتی متشکل از چند کشور اروپایی تبدیل شده است. این شرکت در سال 2014 توانست 15.7 میلیارد دلار سود کسب کند. این شرکت در شهر تولوز فرانسه واقع شده است.
هلی کوپتر ببر یورو نیز اصالتا از ساخته های این شرکت محسوب می شود. این هلی کوپتر در جنگ های افعانستان،بالی، لیبی شرکت داشته است.
6.جنرال داینامیکز – آمریکا
جنرال داینامیکز یکی از بزرگترین شرکت های جنگ افزار سازی در جهان است. موشک های کروز تام هاک و برخی دیگر از تسلیحات سنگین جنگی، که در ارتش و نیروی دریایی آمریکا به کار می روند از ساخته های این شرکت محسوب می شوند.
جان فیلیپ هولند در سال 1899، این شرکت را بنا کرد.این شرکت هم اکنون بیش از هر زمان دیگر در تاریخ پر افتخارش در اوج شکوفایی قرار دارد چرا که طبق اعلام رسمی شرکت، سود خالص آن در سال 2015 به حدود 31 میلیارد دلار رسید.
5.نورثراپ گرومن – آمریکا
بالغ بر 65000 نفر در این شرکت کار می کنند و حوزه فعالیت اصلی آن ساخت تانک های جنگی،جت های جنگنده، ماهواره، فناوری های اطلاعاتی و دیگر ادوات جنگی است.این شرکت به خاطر ساخت بمب افکن معروف خود در جهان یعنی B2 spirit stealth معروف است که در حالت stealth یا خنثی سازی قادر به خنثی کردن بمب های هسته ای حرارتی و بمب های مرسوم دیگر است. این شرکت در سال 1994 تاسیس شده و در خاک آمریکا قرار دارد. این شرکت به تازگی جیم بونکه را برای رقابت با دیگر شرکت های تسلیحاتی برتر جهان به استخدام خود در آورده است.
4.ریتون – آمریکا
شرکت ریتون بیشتر به خاطر ساخت موشک های پاتریوت خود معروف است که هر یک از این موشک ها ارزشی معادل 2-3 میلیون دلار دارند. دفتر مرکزی این شرکت در ماساچوست واقع است و سال تاسیس آن به 1928 بر می گردد.این سازمان در واقع موشک هایی برای تمامی رده های نظامی آمریکا می سازد.
طبق گزارشات رسمی این شرکت در سال 2014، سود خالص ریتون بالغ بر 21.95 میلیارد دلار بوده است.ریتون به عنوان بزرگترین تولید کننده موشک های قابل رهگیری در جهان مشهور است و به همین دلیل توانسته در رتبه خوبی در بین برترین شرکت های تسلیحاتی دنیا قرار گیرد.
3. BAE Systems – انگلستان
این شرکت در واقع سومین شرکت برتر تسلیحاتی جهان محسوب می شود که چندین کشور در آن سهامدار هستند.محصولات این شرکت تنوع زیادی دارند و خدماتی در زمینه هوافضا،امنیت، و جنگ افزارهای نظامی برای مصارف دفاعی نیز ارائه می دهد. بازار اصلی این شرکت انگلستان،هندوستان، استرالیا و عربستان سعودی است. قطعات اصلی جنگنده تایفون و جت جنگنده F-35 صاعقه 2 را این شرکت تامین می کند.
این شرکت در سال 1999 با نام ماری الکترونیک سیستمز به ثبت رسید و بعدها با سازمان هوافضای انگلستان ادغام شد و تحت نام شرکت فعلی به فعالیت پرداخت. تمرکز اصلی این شرکت بر روی ساخت ادوات جنگی برای نیروی دریایی، مهمات، جنگ افزارهای زمینی می باشد.این شرکت یکی از پویاترین شرکت های حاضر در زمین ساخت تسلیحات جهان به شمار می رود و هر روز شاهد پیشرفت های جدیدی در آن هستیم.
2. بوئینگ - آمریکا
همه ما با هواپیماهای خاطره انگیز بوئینگ 747، 777، 787 خاطره داریم اما برای اینکه جایگاه مستجکم تری در بازار جهانی داشته باشد، این شرکت در حوزه نظامی نیز ورود کرده است.این شرکت یکی از قدیمی ترین شرکت های آمریکا در مزنیه ساخت جت های جنگنده محسوب می شود چرا که در سال 1916 تاسیس شده است. ارزش کلی این کمپانی 94.408 میلیارد دلار بر اورد شده است و بر طبق گزارشات شرکت، سود خالص آن در سال 2014 نیز 31 میلیارد دلار بوده است.
این شرکت به ساخت جت های جنگنده، هلی کوپترهای جنگی آپاچی و جنگنده سوپر هورنت F-18 که یکی از مدرن ترین جنگنده های حال خاضر دنیا محسوب می شود، مشغول است.این شرکت همچنین به تامین سوخت جنگنده های نیروی دریایی آمریکا نیز می پردازد.
1.لاکهید مارتین – آمریکا
این شرکت آمریکایی توانست سود رویایی 45.6 میلیارد دلاری را در سال 2014 رقم بزند و خود را به عنوان برترین شرکت جنگ افزار سازی جهان مطرح کند.این شرکت در واقع بزرگترین تامین کننده جنگ افزارهای دولت آمریکا نیز محسوب می شود. در شرکت لاکهید مارتین بالغ بر 117000 نفر مشغول به کار هستند. مقر اصلی این شرکت در مریلند واقع است.
شهرت این کمپانی به خاطر ساخت جت های جنگنده غیر قابل رهگیری مثل C-130 هرکو و C—5 گلکسی و فالکن جنگنده F-16 و جت راپتور F-22 است. ساخت سیستم جنگی Aegis نیز بر عهده این شرکت بوده که به خوبی قادر است دشمن را رهگیری و نابود کند.از دیگر زمینه های فعالیت این شرکت می توان به ساخت موشک های ویرانگری مثل تاد و PAC-3 اشاره کرد. با وجود این تعداد محصولات چشمگیر جای تعجبی وجود ندارد که این شرکت در رتبه اول برترین شرکت های تسلیحاتی جهان قرار گرفته است.
رکنا: قدرت موشکی ایران اکنون یکی از دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی در عرصه فناوریهای نظامی و قدرت دفاعی کشور است.
امروز با تکیه بر توانمندی داخلی و استفاده حداکثری از ظرفیتهای موجود در فواصل زمانی کوتاه، موشکهای جدید و مدرنی توسط نیروهای مسلح کشور رونمایی میشود که با معرفی هرکدام از آنها دشمنان از پیشرفت ایران در عرصه دفاعی عصبانیتر شده و توانایی جمهوری اسلامی در عرصه دفاعی نمایانتر میشود.
یکی از موثرترین سلاحها در میدانهای نبرد که توانایی ضربات سنگین و مهلک در زمین، هوا و دریا را دارند موشکها هستند و یکی از اعضای این خانواده موشکهای بالستیک هستند.
موشک بالستیک نوعی موشک است که بخش اعظمی از مسیر خود را به صورت منحنی و یا به شکل توپ طی میکند که به این حرکت بالستیک میگویند و انتخاب کلمه ball یا همان توپ نیز به همین علت است. تقسیم بندی موشکهای بالستیک براساس برد آنها انجام میشود. مهمترین مولفه موشکهای بالستیک پیشرانه آن است که میزان برد را مشخص میکند که میتواند بردی از 150 تا 5 هزار کیلومتر داشته باشد، نمونههای برد بلند این موشکها توانایی خروج از جو را دارد که پس از رسیدن به ارتفاع مناسب با
سقوط Fall آزاد و با هدایت صحیح به داخل جو بازمیگرند.
سرعت، از مهمترین فاکتورهایی است که در ساخت موشکها به آن توجه میشود؛ سرعت از دو زاویه در موشک اهمیت دارد؛ یکی از آنها زمان آماده سازی برای شلیک میباشد که از اهمیت زیادی در رزم نظامی برخوردار است؛ گاه در جنگها شرایطی بوجود میآید که موشکها باید به سرعت آماده شلیک شوند؛ زمان آماده سازی موشک قدر در حدود ۳۰ دقیقه میباشد؛ در حالی که در موشکهای شهاب خصوصا در مدلهای اولیه آن، این زمان به چندین ساعت میرسد.
سرعت پرواز تا هدف، معیار دیگری از قدرت موشکهاست. قدر دارای یک موتور تک مرحلهای است که به کمک سوخت جامد، دارای سرعت ۶ ماخ ( حدود هشت کیلومتر در ثانیه) است. سرعت مافوق صوت، این امکان را به موشک قدر میدهد که حرکت خود را تا هدف، بدون آنکه رادارها آنرا شناسایی کنند؛ ادامه داده و بر سیستمهای ضد موشکی دشمن فائق آید.
برد موثر موشک قدر تا ۳۰۰۰ کیلومتر به ثبت رسیده است؛ بر همین اساس میتوان قدر را در زمره موشکهای با برد بلند قرار داد. برد بلند موشک قدر این پیام را برای جهان دارد که هر هدفی در منطقه و حتی در اروپا در تیررس این موشک، قرار دارد. قدر-۱۱۰ را
مدل بهبود یافته موشک ایرانی شهاب۳ معرفی میکنند؛ قدر بر خلاف شهاب۳ دارای موتوری دو مرحلهایست. ویژگی جالب قدر همینجاست. موشک در مرحله اول خود از سوخت مایع و در مرحله دوم از سوخت جامد استفاده میکند. همین امر موجب شده است که قدر در زمره موشکهای برد بلند قرار بگیرد. به کارگیری سوخت جامد در موشک قدر از ابتکاراتی بود که در سال ۲۰۰۵ میلادی انجام شد.
Ghadr-۱۱۰ A نسخه دیگری از موشکهای قدر است؛ یک طراحی جدید از قدر که در آن از موتوری سه مرحلهای استفاده شده؛ علاوه بر این، موشک به لحاظ ظاهری هم تغییر کرده و طول آن از ۱۷.۵ متر به ۲۰ متر افزایش یافت. قدر ۱۱۰ به راحتی میتواند مسیر خود را تغییر دهد و همین موضوع باعث میشود تا هنگام شناسایی شدن توسط دشمن به راحتی بتواند با این قابلیت خود از منهدم شدن جلوگیری کند.
سر جنگی منحصر بفرد از ویژگیهای موشکهای بالستیک است که در موشک قدر هم وجود دارد. همانطور که گفته شد موشک قدر موشکی هوشمند است؛ این موشک به آسانی میتواند مسیر خود را تغییر دهد تا هنگامی که توسط دشمن شناسایی شد، به راحتی بتواند از سیستمهای ضد موشکی دشمن بگریزد؛ سیستم خلبان خودکار پیشرفته و موقعیت یاب جهانی (GPS) از دیگر ویژگیهای قدر است که به دقت بالای آن کمک میکند.
نصب کلاهکهای بارانی روی موشکهای بالستیک دوربرد قدر، به معنای این است که وقتی موشک بالای سر هدف برسد، کلاهک موشک باز شده و بارانی از بمبهای کوچک چندین کیلویی را در حجم بالا در محیط گسترده میریزد. این کلاهک ها برای زدن مواضع پهن شده دشمن، باندهای فرودگاهی، آشیانههای فرودگاهی و جنگندههای روی باند و همچنین تجهیزات پدافندی و موشکی پخش شده روی زمین کاربرد بسیار خوبی دارند.کلاهکهای بلاست نیز، همان کلاهک های شدیدالانفجار هستند که با برخورد به هدف، یک انفجار با حجم آتش بالا ایجاد کرده و خسارت بالایی به هدف وارد می کنند.
سایت Global Security درباره موشکهای این خانواده عنوان داشت: موشکهای خانواده "قدر" از نوع بالستیک بوده که بردی معادل 2 هزار تا 2 هزار و 500 کیلومتر داشته و وزنی قریب به 25 تن دارد که دارای سوخت جامد است. این یعنی اگر این موشکها مثلا در سمنان مستقر شوند، تا دهانه اقیانوس هند را تحت پوشش قرار می دهند.
خبرگزاری فرانسه گزارش داد: "موشک قدر توانایی های گسترده ای دارد و برد این موشک ها به اندازه ای است که نه تنها قابلیت هدف قرار دادن اسرائیل را دارند؛ بلکه می توانند پایگاه های آمریکا را در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هدف قرار دهد”. موشک های کلاس "قدر" نشان دهنده توان راهبردی جمهوری اسلامی ایران است و دست دشمنان را در تهدید و تعرض کوتاه میکند اما همه سخنان باید در عمل نیز ثابت میشد.
موفقیت دانشمندان و طراحان ایرانی امروزه به همگان ثابت شده است و اکنون شاهد این هستیم که ایران در بسیاری از زمینهها خودکفا شده است. اعمال تحریمهای خصمانه علیه کشورمان نیز نتوانست کاری از پیش ببرد و تهران توانست یکه و تنها راه خود را در حوزه دفاعی ادامه دهد.
کشور ما در سالهای اخیر توانسته است طیف متنوعی از موشکهای بالستیک با ویژگیهای متفاوت برای مقابله با انواع تهدیدات را طراحی و تولید کند که به همین سبب به یکی از قدرتهای موشکی جهان و منطقه غرب آسیا تبدیل شده است. توانمندی نظامی و دفاعی کشور، بدون شک یکی از مهم ترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات است. همینطور بر اساس مولفههای قدرت، توان موشکی به عنوان یکی از مهمترین عامل بازدارنده تهاجم نظامی قرار دارد که کشور ما به خوبی از آن برخوردار است
در شرایطی که ۳۱ کشور جهان به موشکهای بالستیک مجهزند، روسیه با اعلام رسمی دستیابی به موشکهای فراصوتی که با سرعت ۱۰ تا ۲۰ برابر سرعت صوت در جو حرکت میکنند، ادعای برتری نظامی خود را تکرار کرد.
به گزارش خبرآنلاین، مدتهاست که دانشمندان تسلیحاتی آمریکا، روسیه و چین به بهانه موازنه قدرت و افزایش توان دفاعی علیه تهدید یکدیگر، در تلاشند تا سلاحهای فراصوت بهتری را طراحی و تولید کنند.
سخنرانی اخیر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه که اول مارس (۱۰ اسفند) گذشته با موضوع دستیابی به موشکهای کروز با سوخت هستهای و تهدید تلویحی آمریکا، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. بااینحال، آنچه کمتر خبرساز شد، صحبتهای او در مورد نسل جدیدی از سلاحهای هستهای بود که کشورهای مختلف به دنبال ساختشان هستند؛ موشکهایی با سرعت فراصوت، دوربرد و بسیار دقیق.
سرعت صوت در هوا معادل ۳۴۳ متر بر ثانیه یا ۱۲۳۴٫۸ کیلومتر بر ساعت است. سرعتهای کمتر از ۵ برابر سرعت صوت را مافوقصوت (سوپرسونیک) مینامند و سرعتهای فراتر از آن را فراصوت (هایپرسونیک) مینامند. در چنین سرعتهای بالایی، اصطکاک با مولکولهای هوا بهقدری زیاد است که دمای جسم بهشدت بالا میرود و کمترین اشتباهی در هدایت جسم، تعادل نیروهای آیرودینامیکی را به هم میریزد و به متلاشی شدن جسم منجر میشود.
سلاحهای فراصوت (هایپرسونیک)، سلاحهایی هستند که میتوانند به سرعتی فراتر از ۵ برابر سرعت صوت در جو برسند. آنها معمولا نسبت به موشکهای بالستیک سنتی، در ارتفاع پایینتری حرکت میکنند و میتوانند در میانه راه، مسیر خود را بهراحتی تغییر دهند. مزیتهای این سلاحهای بسیار واضح است: آنها حمله به دشمن را در عرض چند دقیقه امکانپذیر میکنند؛ ارتفاع پایین این موشکها باعث میشود آنها بتوانند مسیرهای افقی طولانیتری را بپیمایند و بهراحتی از چشم رادارها پنهان بمانند. قدرت مانور آنها هم باعث میشود که در صورت مواجهه با دفاع ضدموشکی، بهراحتی از مسیر خطوط دفاعی دشمن بگذرند.
در حال حاضر، غیر از سه کشوری که پیشتر از آنها نام بردیم، هند و فرانسه هم به دنبال دستیابی به تکنولوژیهای پیچیده این موشکها هستند. بااینحال، هیچیک از آنها تاکنون نتوانستهاند چنین سلاحهایی را تولید کنند؛ حتی بعضی از آنها هم در این راه شکستهای بدی را متحمل شدهاند. برای مثال، در اوت ۲۰۱۴ (مرداد ۱۳۹۳)، موشک آزمایشی ارتش ایالاتمتحده در مانوری بر فراز خلیج آلاسکا، تنها ۴ ثانیه پس از پرتاب، منهدم شد. چین و روسیه هم شکستهای مشابهی را در این زمینه تجربه کردهاند.
باوجودآنکه نیروی دریایی ایالاتمتحده در نوامبر گذشته (آذر ۱۳۹۶) اعلام کرد که آزمایش این موشکها را با موفقیت انجام داده است، اما هنوز تا میدانی شدن این سلاحها راه بسیار درازی در پیش است. ولادیمیر پوتین هم در سخنرانی خود اعلام کرد که در این راه از رقبای خود پیشی گرفته و مدعی شد که روسیه، سیستمهای موشکی متعددی را در مرحله آزمایشهای نهایی در اختیار دارد.
او در این سخنرانی در مورد موشک جدید بینقارهای سارمت» (Sarmat) صحبت کرد و مدعی شد که این موشک میتواند هم از مسیر قطب شمال و هم قطب جنوب، به سریعترین وجه ممکن به اهداف خود برسد. موشک سارمت هنوز به مرحله عملیاتی شدن نرسیده است، اما آقای پوتین مدعی شد که این موشکها میتوانند طیف وسیعی از کلاهکهای هستهای قدرتمند را حمل کنند. البته این ایده جدیدی نیست و سالها پیش در اوج جنگ سرد، دانشمندان روس موشکهایی را طراحی کرده بودند که میتوانست با دور زدن زمین از قطب جنوب، پنهان از چشم رادارهای متعدد ایالاتمتحده که در مرزهای شمالی این کشور (کوتاهترین مسیر به شوروی) مستقر شده بودند، به این کشور حمله کنند.
در ویدیوی سخنرانی آقای پوتین، زمان آماده شدن این موشکها سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) نشان داده شده است، اما او برنامه زمانی مشخصی را در سخنرانی خود اعلام نکرد. مسیر حرکت این موشکها، مانند موشکها فعلی به شکل منحنی (سهمی) نیست و پس از ورود دوباره به اتمسفر، رفتاری مانند موشکهای کروز به خود میگیرند و در مسیری مستقیم بهسوی هدف خود میروند. سرعت و ارتفاع پایین آنها هم باعث میشود تا رادارها قادر به شناساییشان نباشند.
به گفته آقای پوتین، این موشکها مانند شهابسنگ یا گوی آتشین» و با سرعتی معادل ۲۰ برابر سرعت صوت به هدف برخورد میکنند. البته مقامات آمریکایی هم پیشتر، ادعاهایی ازایندست کرده بودند.
آقای پوتین همچنین در مورد موشک کینژال» (Kinzhal، به معنی خنجر دو دم) هم صحبت کرد که پروژه ساخت آن از اواخر دهه ۱۹۸۰ (۱۳۶۰) آغاز شده بود. آقای پوتین مدعی شده که آخرین نسخه این موشک قادر است کلاهکی هستهای را تا فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری حمل کند. این موشکها میتوانند تا ۱۰ برابر سرعت صوت شتاب بگیرند و از اول دسامبر (۱۰ آذر ۱۳۹۶) در پایگاههای هوایی جنوب روسیه به شکل آزمایشی به کار گرفتهشدهاند.
همه موشکهای ایران؛ از مافوق صوتها تا موشکهای قارهپیما
در شرایطی که قدرت نظامی بازدارنده ایران و توان مقابله کشور با هر گونه تهدید نظامی این روزها محور بحث های روز در مجلس شورای اسلامی و رسانه ها است بررسی تکنولوژی موشکهای ایران نشان می دهد که برد این موشک ها به دورترین نقاط اروپا و بیش از 70 درصد آسیا می رسد
در شرایطی که قدرت نظامی بازدارنده ایران و توان مقابله کشور با هر گونه تهدید نظامی این روزها محور بحث های روز در مجلس شورای اسلامی و رسانه ها است بررسی تکنولوژی موشکهای ایران نشان می دهد که برد این موشک ها به دورترین نقاط اروپا و بیش از 70 درصد آسیا می رسد واین توان دفاعی باعث نا امیدی دشمنان در حمله نظامی به تاسیسات هستهای و در نهایت باعث افزایش قدرت چانهزنی مذاکره کنندگان هستهای را دردفاع از حقوق هستهای ایران در ژنو شده است.
توانمندی نظامی و دفاعی کشور، بدون شک یکی از مهمترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات است همینطور بر اساس مولفههای قدرت توان موشکی به عنوان یکی از مهمترین عامل بازدارنده تهاجم نظامی قرار دارد.
سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه نیز در مورد در همین راستا در مورد توانمندی موشکی ایران گفت: آنچه باعث شده دشمنان ما سر میز مذاکره بنشینند، توانمندی دفاعی ملت ایران است که امیدواریم از آن پاسداری شود.
وی با بیان اینکه اطلاعات دشمنان از محل نگهداری موشکهای ما واقعی نیست، تصریح کرد: آنها شاید محلهای اولیه نگهداری موشکها را بدانند ولی محلهای نگهداری موشکها مخفی بوده و روشهای شلیک این موشکها در سراسر کشور گسترده شده است لذا دشمن با هزاران بمب نیز نمیتواند مانع از شلیک موشکهای ما شود.
در سالهای اخیر با همت مسئولان نظامی و خدمات شهید طهرانی مقدم پدر صنعت موشکی ایران توان موشکی با پیشرفتهای بسیاری همراه بوده است به همین منظور در ادامه گزارشی از آخرین توانمندیهای موشک های ساخت داخل به همراه برخی از ویژگیهای منحصر بفرد این موشکها که در نهایت باعث افزایش قدرت چانهزنی مذاکره کنندگان هستهای در دفاع از حقوق هستهای ایران در ژنو شده و تاثیر مثبت آن در شکل گیری توافقنامه ژنو به صورت کامل تهیه شده است.
موشک سجیل؛ اولین موشک دوربرد سوخت جامد
موشک سجیل نخستین موشک زمین به زمین برد بلند دو مرحله ای سوخت جامد در کشور است که توسط متخصصان سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع طراحی و ساخته شده است.
این موشک برد بلند بالستیک برد عملیاتی نزدیک به 2000 کیلومتر و از ویژگیهای منحصربفرد آن دقت بالا در اصابت به اهداف تعیین شده،زمان بسیار کوتاه آماده سازی و عملیاتی شدن سامانه پرتاب،زمان بسیار کوتاه انتقال سایت پرتاب دیسک پس از شلیک،قابلیت لانچر متحرک،قابلیت حمل موشک آماده شلیک و بهره مندی از سیستم tvcمی توان اشاره کرد.
سجیل اولین موشک دوربرد سوخت جامد ایران است که برخی کارشناسان آن را برترین موشک بالستک ایرانی می دانند که از سامانه پرتاب متحرک با قابلیت حمل موشک آماده پرتاب برخوردار است.
این موشک به دلیل استفاده از سوخت جامد به سرعت و ظرف چند دقیقه آماده پرتاب شده و پس از شلیک نیز پرتابگر آن به سرعت محل را ترک می کند که این ویژگی باعث کاهش احتمال نابودی موشک قبل از پرتاب می شود. همچنین به دلیل شتاب بسیار بالای سجیل امکان ردگیری آن برای دشمن در فازهای اولیه پرتاب بسیار کم و عملآً شانس دشمن برای انهدام سجیل در طی پرواز ناچیز است.
سجیل جزو آن دسته از موشکهای بالستیک کشور است که با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 10 تا 12 ماخ (حدود3400 تا 4080 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر میشود که انهدام آن از سوی سامانههای دفاع هوایی موجود را ناممکن میسازد و تاکنون در دو نمونه سجیل 1 و 2 معرفی شده است که رژه 12 موشک سجیل در مراسم هفته دفاع مقدس امسال مورد توجه بسیاری از رسانه های خارجی قرار گرفت.
موشک خلیج فارس؛مافوق صوت بالستیک علیه کشتیها و ناوها موشک بالستیک و هوشمند خلیج فارس با سرعتی مافوق صوت میتواند انواع ناوها و شناورهای دشمن را مورد اصابت قرار دهد.
موشک هوشمند و بالستیک "خلیج فارس " یک موشک مافوق صوت و کشتیزن بوده و تفاوت آن با موشکهای قبلی این است که دیگر موشکها عمدتاً با سرعتی زیر صوت و به صورت کروز عمل میکردند اما "خلیج فارس " با سرعتی مافوق صوت و به صورت بالستیک از سطح زمین شلیک شده و به صورت عمودی از ارتفاع بالا میتواند هرگونه ناو و یا شناور دشمن را مورد هدف قرار دهد.
شعاع برد عملیاتی این موشک 300 کیلومتر است که در آینده نزدیک نسل جدید آن با بردی بیشتر تولید خواهد شد.
موشک "خلیج فارس " به صورت هدایت ترکیبی عمل کرده به طوری که جستجوگر آن در فاز نهایی بر روی هدف قفل می کند و در این حالت هرگونه شناور دشمن هیچ راه گریزی از اصابت این موشک که کلاهکی با حدود 650 کیلوگرم مواد منفجره دارد، نخواهد داشت.
سوخت موشک "خلیج فارس " جامد است و این موشک توسط مرکز تحقیقاتی نیروی هوافضای سپاه طراحی و توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تولید شده است.
بالستیک دوربرد شهاب 6؛معروفترین موشکهای ایرانی خانواده موشکهای شهاب (شهاب1، 2 ،3 و . . . ) را باید معروف ترین موشک های ایرانی در دنیا دانست. این موشکها که در انواع میان برد و دوربرد ساخته شده اند، می توانند به راحتی سرزمین های اشغالی را مورد هدف قرار دهند و شاید همین ویژگی بود که نام شهاب را به عنوان کلید واژه مرگ برای رژیم صهیونیستی در جهان جا انداخت.
موشک شهاب 6 یک بالستیک قاره پیمای دوربرد است که در کلاس جدیدی از موشک های ایرانی قرار می گیرد که کماکان در حال توسعه است. شهاب6 از راکتی با سوخت جامد-مایع که 2 یا 3 مرحله ای است استفاده می کند. بیشتر قطعات آن از شهاب 5 استفده میکند اما با کم کردن وزن و پیشرفته تر کردن کلاهک برد آن از 6000 تا 10000 کیلومتر می رسد.
بالستیک دوربرد شهاب 5 موشک دوربرد شهاب 5 یکی از موشک های بسیار پیشرفته با برد حداکثری می باشد که اطلاعات کمی درباره این موشک منتشر شده است.
بالستیک دوربرد شهاب 4 موشک شهاب ۴ با برد بیش از 3000 کیلومتر، یک موشک ساخت ایران است که در برنامه موشکهای بالستیک دوربرد ایران قرار دارد. این موشک نخستین موشک ایرانی است که برای حمل ماهواره و قرار دادن آن در مدار طراحی شدهاست. تغییرات روی موشک شهاب ۴ منجر به ساخت موشک فضایی ایرانی که کاوشگر ۱ نام دارد، شده است
بالستیک میان برد شهاب 3 شهاب ۳ یکی از بهترین موشک های بالستیک میانبرد با سوخت مایع است. موشک شهاب 3 اولین موشک بالستیک میان برد ایران است. مدل اول این موشک که با نام شهاب - آ3 شناخته می شود بردی برابر 1300 کیلومتر را دارست. مدل بعدی این موشک که با نام شهاب - ب3 شناخته می شود از کلاهکی سنگین تر بهره می گیرد و توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 2000 کیلومتری را داراست. نوع آخر این موشک شهاب - دی 3 نامیده می شود که بردی بین 2200 تا 3000 کیلومتر را داراست و این به معنای پوشش کامل اراضی اشغالی است.
فاتح 110:قابلیت تغیر جهت در طول مسیر موشک Fateh-110 یا NP-110 یک موشک بالستیک استراتژیک با برد کوتاه است.این موشک از یک موتور تک مرحله ای که با سوخت جامد کار می کند بهره می برد,فاتح 110 موشکی سطح به سطح است که با استفاده از سوخت جامد توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 200 کیلومتری را داراست.فاتح 110 یکی از طرحهایی است که در صنایع هوا و فضای ایران برای ساخت موشک های سوخت جامد و مایع دنبال میشود.
افزایش برد، افزایش دقت و کاهش زمان مورد نیاز برای استقرار و پرتاب و سهولت در نحوه انبارداری در مناطق مختلف آب و هوایی از ویژگیهای موشک فاتح ۱۱۰ است.
در سال ۸۹ نسخهی بعدی این موشک آزمایش شد. این نسخه که به نسل سوم فاتح ۱۱۰ معروف است دارای برد ۳۰۰ کیلومتر، دقت بیشتر و توانایی نگهداری در مناطق مختلف ایران بود.
ابعاد موشک فاتح ۱۱۰ با موشک زال ۲ یکی است. اما علاوه بر ۴ بالک ثابت زال، ۴ بالک مثلثی شکل ثابت در انتهای موشک و ۴ بالک متحرک در سر آن دارد که مسئولیت تغییر جهت و هدایت موشک را بر عهده دارند.
نسخههای موشک فاتح110 عبارتند از فاتح 110 نسل 1 با برد 200 کیلومتر،فاتح110 نسل 2 با برد 250 کیلومتر،فاتح 110نسل 3 با برد 300 کیلومتر و فاتح110نسل4 با برد بیش از 300 و قابلیت نقطه زنی
تفاوت سوخت جامد با سوخت مایع سوخت مایع برای موشکهای طراحیشده باید در مخازنی تا دمای منفی 252 سانتیگراد نگهداری میشد و بارگذاری آن در موشکها باید تا یک ساعت پیش از پرتاب و با پمپهای بسیار قوی صورت میگرفت شیمیدانان بهتدریج سعی کردند تا به سوختهایی جدید از نوع مایع دست یابند تا هم ذخیرهسازی آنها امنتر و راحتتر باشد و در کنار این مزایا زمان بارگذاری آن هم به یک دقیقه برسد.
اما از آنجا که نگهداری سوختهای مایع حتی در مکانهای امن نیز ذاتاً خطرناک و سرعت در بارگذاری موشکها با امنیت بالا بسیار حائز اهمیت است، دانشمندان صنعت سوخت درصدد برآمدند تا نسل سوم سوختها را با نام "سوخت جامد" طراحی کنند.
سوختهای جامد دارای مزایای قابل توجهی هستند که نحوه ساخت راحتتر و ذخیرهسازی ایمنتر از مهمترین آنهاست اما وزن کمتر این سوختها نسبت به نوع مایع آن بهدلیل عدم کاربرد پمپهای پیچیده سنگین باعث میشود تا بتوان از این نوع سوخت در موشکهایی برای برد بالا و وزن کلاهک سنگین استفاده کرد.
البته بهکارگیری موشکهایی با سوخت جامد آنچنان بیخطر و بیعیب نیست؛ در حالی که در پیشرانههایی با سوخت مایع میتوان نیروی رانش موتور را کنترل و تنظیم کرد اما این قابلیت در موتور موشکهایی با سوخت جامد امکانپذیر نیست.
از دیگر معایب بهکارگیری سوخت جامد ایجاد موج شوکی یا احتمال تغییر سرعت ناگهانی در موشک است که روی سیستم و سامانههای هدایت و کنترل تأثیر منفی میگذارد و در نتیجه موجب بیدقتی در اصابت به هدف میشود.
قدر: سریعترین در دنیا موشک قدر 110 یکی دیگر از موشکهای ایران است که از لحاظ سرعت جز سریعترین موشکهای دنیاست و قادر است بر تمام رادارها و موشکهای ضد موشک فائق آید. در نتیجه هر چقدر قدرت سامانه دفاعی ضد موشک دشمن قوی باشد، این موشک به هدف اصابت میکند. برخی منابع به برد 2500 تا 3000 کیلومتری این موشک اشاره کردهاند با این تفاسیر این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد آسیا را در تیررس توان موشکی ایران قرار میدهد.
قدر-110 نسخه ی بهبود داده شده ی موشک معروف ایرانی شهاب 3 است.این موشک بر خلاف شهاب 3 از موتوری 2 مرحله ای بهره می جوید که توانایی رسیدن به بردی 2500 تا 3000 کیلومتر را برای ان فراهم می اورد.اعتقاد بر این است که موتور اول این موشک سوخت مایع و موتور دوم این موشک از سوخت جامد بهره می برد.
ایران در سال 2005 میلادی طراحی موتور جدیدی با سوخت جامد را به پایان رساند و بنابر منابع نا معتبر احتمالا از این موتور در طراحی گروهی از موشک ها از جمله Ghadr-110,Ghadr-110A,Ghadr-101 مورد استفاده قرار گرفته است.
البته برخی از وجود دو نسخه از موشک قدر نام برده اند که نسخه دوم ان با نام Ghadr-110 A نامگذاری شده و از موتوری سه مرحله ای سود می برد.از دیگر تفاوت های این نسخه و نسخه Aاین موشک می توان به طول 19 الی 20+ متری این موشک نسبت به طول 17.5 متری نوع اول اشاره کرد.
منابع غربی طبق ت خود موشک قدر را به یک موشک چینی با نام M-18 ارتباط داده و قدر-110 را نوع ارتقا داده شده این موشک چینی معرفی کرده و اعلام داشته موشک های شاهین پاکستان هم در زمره ی این گروه از موشک ها قرار می گیرند.
موشک قدر-110 قابلیت مانور بهتری را نسبت به شهاب 3 دارا می باشد و زمان آماده سازی آن برای شلیک نسبت به نسخ های اولیه شهاب 3 پایین تر بوده و در حدود 30 دقیقه می باشد در حالی که در نسخه های اولیه شهاب این زمان بالغ بر چندین ساعت بود. سر جنگی این موشک ماسوره انفجاری، ضربتی و مجاورتی است و به صورت عمود پرواز شلیک میشود.
بسیاری از منابع غربی این ساخت این موشک را تلاش مخفیانه ایران برای تولید شهاب 4 و دستیابی به موشک هایی با برد بلندتر عنوان ساختند اما ایران این اطلاعات را بارها تکذیب و عنوان کرده است که برنامه ای برای تولید موشک هایی با برد بیشتر از 2000 کیلومتر را ندارد.
این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد آسیا را در تیرس توان موشکی ایران قرار می دهد کهبه همت متخصصین داخلی و در صنایع موشکی شهید همت طراحی و تولید شده است.
قیام ؛بالستیک بدون بال این موشک همزمان با راه اندازی نیروگاه بوشهر آزمایش شد"قیام-1" موشکی با سوخت مایع است که از قابلیت جابجایی و متحرک بودن بهره مند است.
موشک بالستیک "قیام" قابلیت پرتاب از انواع لانچرهای خاص را دارا بوده و سرعت آماده سازی آن به حداقل رسیده است.
علاوه بر ویژگیهای متنوع رادارگریزی در "قیام" ، ویژگیهای دیگری مثل جنس و مواد این موشک را با سایرموشک ها متفاوت کرده است.
از ویژگیهای بارز موشک"قیام" این است که احتمال ردیابی، شناسایی و مورد اصابت قرار گرفتن آن توسط سیستم های ضد موشک(مانند پاتریوت، ارو و .) به علت سرعت بالا هنگام پرتاب، چرخشی شدن، استفاده از آلیاژ خاص و جذاب امواج رادار و به احتمال زیاد استفاده از کلاهک 3 تکه MIRV به شدت کاهش یافته است.
یکی از مهمترین ویژگیهای این موشک زمین به زمین، عدم وجود بالک است که از لحاظ فنی، نداشتن بالک برای یک موشک بلند برد بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است به طوری که در دنیا کشوری که توانایی طراحی و ساخت موشکی بدون بالک با برد بالای هزار کیلومتر را دارا باشد، در زمره کشورهای دارای تکنولوژی بسیار بالا قرار می گیرد. این ویژگی همچنین علاوه بر افزایش سرعت، قابلیت پرتاب موشک از انواع لانچرهای خاص (پرتابگر ها) را به آن میدهد.
در فناوری موشک، بالک به عنوان عامل اصلی تعادل در هدایت مسیر است و معمولا پرتاب موفقیت آمیز موشک بدون بالک به سختی صورت می گیرد بنابراین نداشتن بالک در موشک "قیام" ، پیشرفت شگرف جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیستم های هدایتی موشک را نوید می دهد.
بارزترین ویژگی موشک قیام که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است نداشتن بالک است که قابلیت پرتاب از سیلو های مخصوص، پرتاب از پرتابگر، پرتاب از زیر دریایی و . را به این موشک می بخشد.
برد قیام 800 کیلومتر بوده و کلاهکی به جرم 746 کیلوگرم را حمل می کند در حالیکه نکته قابل توجه در این موشک این است که با توجه به فناوری در موشک برای تامین 300 کیلومتر برد اضافه نسبت به شهاب-2 لازم است که حدود 1500 کیلوگرم از جرم ساختار موشک کاسته شده و همین میزان سوخت به آن تزریق شود.
بالستیک میان برد عاشورا عاشورا با برد 2500 کیلومتر، تاج صنعت موشک ایران لقب گرفته است. زمانی که جمهوری اسلامی ایران، آزمایش موفقیت آمیز موشک عاشورا» را اعلام کرد، واشنگتن و تل آویو در واکنشی به این موشک اعلم کردند موشک جدید ایران از لحاظ تکنولوژی قادر است به هر هدف آمریکایی در شرق اروپا و هر هدف صهیونیستی برخورد کند و در محل برخورد ویرانی گستردهای را ایجاد کند.
این موشک بالستیک میان برد دو مرحلهای، به جای فناوری سوخت مایع استفاده شده در موشک شهاب از موتورهای راکت سوخت جامد بهره میگیرد که به طور چشمگیری زمان راه اندازی و استقرار موشک را کاهش میدهد و از این رو، باعث کاهش مقدار زمان هشدار برای دشمن و افزایش دقت موشک میگردد.
حوت: سریعترین اژدر رادار گریز دنیا موشک ایرانی حوت» یکی از سریع ترین موشک های رادارگریز آبی جهان است که معادل 100 متر در ثانیه سرعت دارد که حدود 3 برابر بیشتر از آن موشکی سرعت دارد که آمریکایی ها از داشتن آن به خود می بالند. فناوری ساخت چنین موشکی فقط در اختیار ایران و روسیه (موشک اشکوال) است و به حتم در صورت پرتاب 2 عدد از این موشک ها ناوهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس بدون داشتن راه فراری ضربه ای سخت و مهلک متحمل خواهند شد. موشک انداز های این موشک ترسناک کاملاً رادار گریز بوده و از دید رادارهای دشمن مخفی می مانند.
همچنین "حوت" علاوه بر پرسرعت و ترسناک بودن توانسته این ویژگی را داشته باشد که با بهینه سازی مناسب دقیقتر از موشک مشابه روسی به هدف مورد نظر اثابت میکند.
موشک انداز های این موشک کاملا رادار گریز بوده واز دید رادارهای دشمن مخفی می مانند .
در سال 1385 و در رزمایش پیامبر اعظم (ص )3 با آزمایش " حوت " حیرت بیش از بیش جامعه جهانی از قدرت بلامنازع این موشک رقم خورد .
این موشک قابلیت پرتاب از روی شناور و یا زیردریایی در عمق 100 متری را دارد و با سرعت حدود 50 نات (93 کیلومتر بر ساعت) کپسول پرتاب خود را ترک می کند و با فرو رفتن در آب و رسیدن به عمق مناسب، موتور خود را روشن کرده و به سمت هدف راهی می شود.
موشک فجر راکت فجر 5 با کالیبر 333 میلی متر ساخت ایران بوده و دارای برد اعلام شده 75 کیلومتر( برخی از کارشناسان نظامی برد واقعی این راکت را بیش از این می دانند که احتمالا بدلایل امنیتی این مقدار ذکر شده) می باشد.
این راکت می تواند سر جنگی 175 کیلوگرمی که شامل 90 کیلوگرم مواد منفجره شدید الانفجار ( HE ) می باشد را حمل نماید. قابل به ذکر است که میزان مواد منفجره قابل حمل توسط این راکت کمی از بمب سقوط آزاد MK-82 هم بیشتر است!! و از این رو قدرت قابل ملاحظه ای را برای هر تیر از این راکت فراهم می آورد.
این راکت از روی خودرو بنز با لانچر 4 تایی شلیک می شود. وزن هر یک از راکتها در لحظه پرتاب برابر 915 کیلوگرم می باشد. از زمان پر کردن مجدد آن اطلاع دقیقی در دست نیست. اپراتور سیستم می تواند توسط دستگاه کنترل از راه دور اقدام به شلیک راکتها نماید. راکتها می توانند بصورت یکی یکی یا در بازه های زمانی 4 و 8 ثانیه ای شلیک شوند( یعنی هر 4 ثانیه یک راکت یا هر 8 ثانیه یک راکت). لانچر راکت تا زاویه 57 درجه به بالا و 45 درجه به طرفین می تواند حرکت کند.
این راکت از سوخت 2 پایه ( نیترو گلیسیرین+ نیترو سلولوز) استفاده می کند که علی رغم اینکه دارای تراست و ضربه ویژه کمتر نسبت به سوختهای مرکب می باشد اما ویژگی منحصر به فردی به این راکت عظیم الجثه میدهد و آن این است که موتور دارای سوزش بدون دود بوده و حتی در لحظه شلیک نیز تشخیص مکان لانچر آن با سیستم های اپتیکی طیف مریی به سادگی امکان پذیر نیست.
موشک صیاد سامانه پدافندی صیاد» یکی دیگر از تلاش های کارشناسان و دانشمندان دفاعی و صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران برای ارتقاء توان پدافندی کشور در ارتفاع متوسط و بالا به شمار می رود. این سامانه شامل موشک های 2 مرحله ای بوده که قابلیت استفاده بر ضد انواع هواگردها از جمله هواپیماهای بمب افکن را دارد.سامانه موشکی ضد هوایی صیاد 1» که پیش از این و چند سال قبل مورد رونمایی قرار گرفته و به تولید انبوه رسیده است،
پدافند موشکی صیاد 1 با سر جنگی 200 کیلویی، با سرعت 1200 متر بر ثانیه، به سمت هدف حرکت کرده و می تواند مکمل خوبی برای دیگر سیستم های پدافندی ایران همچون تور ام 1، هاگ، اس 200 و اف ام 80 باشد.نمونه دیگری از این موشک با نام صیاد 1-آ» نیز ساخته شده است که به جای هدایت راداری از هدایت آشیانه یاب برخوردار بوده و برد آن بالغ بر 60 کیلومتر است. موشک صیاد 1 آ دارای هدایت مادون قرمز ، توانایی مانور 12 جی و البته برد 60 کیلومتر است.
این موشک دارای موتور سوخت جامد، با سیستم هدایت ترکیبی و قابلیتهای عملیاتی بالاست.
وزیر دفاع ادامه داد: موشک صیاد 2 یک موشک پدافند هوایی برد متوسط و ارتفاع بلند است که بر اساس فناوریهای روز دنیا طراحی شده و قادر است انواع بالگردها، هواپیماهای بدون سرنشین و اهداف با سطح مقطع راداری کوچک و دارای سرعت و مانور بالا را در محدوده عملیاتی خود منهدم کند.
سردار دهقان، قابلیت بالای ضد جنگ الکترونیک و ردیابی خودکار و مستقل را از دیگر ویژگیهای این موشک پدافندی عنوان کرد.
موشک پدافند هوایی صیاد 2 به عنوان نسل دوم از موشک صیاد، یکی از جدیدترین سامانه های ضد هوایی فوق مدرن ایران است که دارای موتور سوخت جامد، با سیستم هدایت ترکیبی و قابلیتهای عملیاتی بالاست. موشک صیاد 2 با سر جنگی 200 کیلوگرمی و سرعت بیش از 1200 متر در ثانیه در واقع یک موشک پدافند هوایی برد متوسط و ارتفاع بلند است که بر اساس فناوریهای روز دنیا طراحی شده و قادر است انواع بالگردها، هواپیماهای بدون سرنشین و اهداف با سطح مقطع راداری کوچک و دارای سرعت و مانور بالا را در کمترین زمان ممکن به صورت برق اسا در محدوده عملیاتی خود منهدم کند. قابلیت بالای ضد جنگ الکترونیک و ردیابی خودکار و مستقل از دیگر ویژگیهای این موشک پدافندی عنوان کرد.
توفان نمونه های بومی از موشک های ضد زره در دسترس،که نمونه بومی آن توفان» نامیده شد از جمله ویژگیهای توفان باید به سرجنگی 3.6 کیلوگرمی، جرم 18.5 کیلوگرم، میزان نفوذ 550 میلیمتر و برد 70 تا 3850 متر و سرعت بیشینه 310 متر بر ثانیه ای آن اشاره کرد. روش هدایت، پرتابگر و شکل ظاهری توفان صرف نظر از تفاوتهای اندک در ابعاد، مشابه موشک تاو است.
با توجه به استفاده تانک های جدید از زره های واکنشی(ERA)، نسل دوم توفان، با سرجنگی دو مرحله ای ساخته شد. توفان-2 به دلیل بهره گیری از یک میله نفوذگر، 145 سانتیمتر طول دارد. جرم آن 19.1 کیلوگرم، جرم سرجنگی 4.1 کیلوگرم، و میزان نفوذ آن 760 میلیمتر است که 38.2٪ درصد رشد را نشان می دهد. سایر مشخصات این نمونه مانند نسل اول است. خصوصاً احتمال اصابت هر دو نسل توفان، 95 درصد عنوان شده است. این موشک ها قابلیت بکارگیری در شب را با برد کمتر دارند.
پس از ساخت نسل های 3 و 4 توفان که ظاهراً به تولید انبوه نرسیدند، موشک توفان-5 به عنوان توسعه یافته ترین نمونه این خانواده طراحی و ساخته شد که تصاویر آن نشان دهنده تفاوت های محسوسی حتی نسبت به آخرین نمونه های خارجی تاو است. این موشک بر خلاف نسل های قبلی از روش هدایت پیشرفته با استفاده از پرتو لیزر برخوردار است که ضمن حفظ آن از آسیب پذیری در برابر جنگ الکترونیک دشمن، دقت بسیار بالایی نیز به آن می دهد. این موشک دارای سر جنگی دو مرحله و یک میله نفوذگر جمع شونده جدید نیز هست. میزان نفوذ این موشک در زره بیش از نسل های قبلی عنوان شده است.
موشک نصر این موشک در کلاس موشک های کوتاه برد است که در حال حاضر قابلیت شلیک از ساحل و انواع شناورها را دارد و در آینده ای نزدیک امکان شلیک از بالگرد و زیردریایی نیز به قابلیت های تاکتیکی آن اضافه می شودهمینطور قادر است تا اهداف 3 هزار تنی را منهدم کند.
موشک "نصر یک " قابلیت پرواز در ارتفاعی خاص را دارد و با پروازی هوشمند و پایدار به طرف هدف حرکت کروز ضدکشتی است نصر که از کروزهای مادون صوت محسوب میشود.
با توجه به اینکه سرعت کروز نصر 0.8 تا 0.9 ماخ است، میتوان با یک محاسبه ساده دریافت که این کروز ضدکشتی با سرعتی معادل 270 تا 300 متر بر ثانیه بهسمت هدف خود در ارتفاع پایین حرکت میکند
این موشک حدود 30 درصد از بدنهاش را بالها و بالکها تشکیل دادهاند و جز کمکهای کنترل کروز موشک به شمار میروند.
طول باله بزرگ این موشک کروز که در میانه طول موشک و روی مرکز جرم موشک واقع شده، 0.9 متر است و موجب میشود موشک تعادل دینامیکی خود را زمان حرکت بهخوبی حفظ کند؛ همچنین سبب افزایش پایداری نصر پیش از برخورد به هدف میشود.
کروز نصر که بهلحاظ ظاهری نسبت به قادر و نور چندان هم بیشباهت نیست، دارای وزنی معادل 350 کیلوگرم است و این وزن در طول 3.5متری و قطر حدود 30سانتیمتری موشک توزیع شده است.
از نکات برجسته این موشک کروز قابلیت پرتاب از سکوهای مختلف و از تجهیزات نظامی گوناگون است که قابلیت مقابله راهبردی جمهوری اسلامی ایران در برابر شناورهای دشمن را افزایش میدهد.
عصر 67 موشک لیزری عصر67 با سر جنگی 500 پوندی از نوع موشکهای نیمه فعال بوده که با استفاده از پاد لیزری در مرحله پرتاب با دریافت اشعه لیزر به سمت هدف هدایت میشود.
این موشک به دلیل داشتن سرجنگی بسیار قدرتمند،فیوز تاخیری،دقت هدایت و نقطه زنی میتواند برای مواضع مستحکم (بتن مسلح) و استراتژیک دشمن مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به عدم وجود نمونه های مشابه بهره گیری از این موشک ضمن بالابردن قدرت تدافعی و تهاجمی جنگنده بمب افکن ها موجب افزاریش توان عملیاتی نیرو در مقابل حملات لیزری میگردد.
زوبین زوبین به معنی پیکان یا گرز،موشک هوا به زمینی است که از هدایت تلویزیونی استفاده نموده و جزو سلاح های هوشنمد با دقت نقطه زنی است.
این سلاح دورزن بنا به ضرورت های جنگی در طول هشت سال دفاع مقدس علیه ارتش بعث عراق طراحی و ساخته شده و با علامت AGM-20/379 نشان داده می شود.
در حال حاضر زوبین بهسازی و ارتقا یافته است.AGM-379 جزو مهمات با هدایت دقیق(Precision Guided Munition- PGM) محسوب و در حال حاضر در نیروی هوایی به کار گرفته می شود.پیشران این موشک را یک راکت با سوخت جامد و سرجنگی آن را یک بمب نفوذی در کلاس وزنی و عملکردی M-116 حاوی خرج انفجاری شدید(HE) تشکیل داده است.
حسگر موشک را یک دوربین تلوزیونی که با خلبان خودکار موشک در ارتباط است،تشکیل می دهد.دوربین توسط دو موتور در سمت و ارتفاع در حرکت بوده و زاویه دید IL5 درجه را برای موشک تامین می نماید. این موشک در اختیار نیروی هوایی بوده و از صدور ان اطلاعی در دست نمی باشد.
مشخصات فنی طول موشک زوبین 3.18 متر همچنین قطر 40.6 سانتی متر و پهنای بال 1.228متر و سر جنگی 340 کیلوگرمی با وزن 560 کیلوگرمی و برد 20 کیلومتری از ویژگیهای این موشک است.
تقسیم بندی نمونه موشکهای ساخت کشور موشک های بالستیک دوربرد = شهاب ۴، شهاب ۵، شهاب 6، سجیل، ماهواره بر سفیر و پروژه کوثر موشک های بالستیک میان برد = شهاب 3، فجر 3، عاشورا و قدر 110 موشک های بالستیک کوتاه برد = شهاب 1، شهاب 2 و فاتح 110 موشک بالستیک ضد کشتی = خلیج فارس راکت های توپخانه ای = صمید، تندر 69، زاال 1، زال 2 و زال 3 موشک های زمین به هوا = محراب، شاهین، میثاق 1، میثاق 2، صیاد 1، شهاب ثاقب و مرصاد موشک ضد هلی کوپتر = قائم موشک های ضد تانک هدایت شونده = صاعقه، رعد، توفان، توفان 2، توفان 5، توسن و دهلاویه موشک های ضد کشتی = نور، کوثر، قادر و ظفر موشک کروز = نصر 1 و مسکات (در حال توسعه) موشک بدون بال = قیام موشک های هوا به زمین = شفق، شاهین 3، ستار و عصر 67 موشک های هوا به هوا = فاطر و سجیل اژدرها = ه، یاسین و حوت کاتیوشا = آرش، فجر 3، فجر 5، فلق 1، فلق 2، عقاب و حاسب
گروه ی: در شرایطی که قدرت نظامی بازدارنده جمهوری اسلامی ایران و توان مقابله ایران با هر گونه تهدید نظامی یکی از مسائلی است که به دلیل ماهیت تکراری تهدیدات؛ همیشه مورد توجه بوده است؛ در این بین اهمیت توان و قدرت دفاعی در حوزه دریا به دلیل ماهیت استعماری دشمنان انقلاب اسلامی و تکیه همیشگی آنها در استفاده از ظرفیتهای دریا برای دستیابی به اهداف خود؛جمهوری اسلامی ایران بر این موضوع وا داشته است که قدرت و توان دریایی در راهبرد دفاعی را به طور مستمر افزایش دهد.
لذا در طول این سالها دنیا مشاهده کرده که جمهوری اسلامی ایران هر ساله برای افرایش توان پاسخگویی به تهدیدات چند لایه دریایی دست به طراحی و ساخت انواع تجهیزات نظامی – دریایی با کمک مراکز تحقیقاتی – نظامی کرده است که شاید به جرات بتوان گفت توان نیروی های دریایی چه در سپاه پاسدارن و چه ارتش در برخی از حوزه طراحی و ساخت تجهیزات و سلاح های دریایی نه تنها به مرز خودکفایی حقیقی رسیده است بلکه می توان گفت در برخی از حوزه های طراحی و ساخت جزء چندکشور برتر دنیا هستیم.
براینمونه میتوانیم به طراحیوساختانواعناو(خلیجفارس)ناوشکن(سهند.)،زیردریایی(فاتح)، ناوچه(دماوندوجماران)، قایقهای تندور(ذوالفقار- سراج)، موشکهای دریایی(موشک کروز کوثر- موشک ضد کشتی فجر و نصر- رعد ) و. اشاره کرد.
موشک ضد کشتی نصر
قایق های پرنده باور
ناو شکن جماران
موشک کروز دریایی نور(بهینه شده c-802)
قایق تندرو ذوالفقار
با نگاه و بررسی دقیق می توان به این نکته پی برد که بدون شک یکی از مهمترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با لایه های گوناگون تهدیدات،بر اساس مولفههای قدرت افزایش توان موشکی به عنوان یکی از مهمترین عوامل بازدارنده تهاجم نظامی است که این مسئله به خوبی در حوزه تجهیزات نبرد دریایی در طول انقلاب اسلامی در دو نیروی مهم نظامی کشور یعنی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران پیگیری شده است.
با توجه به اهمیت راهبردی دفاع و تهاجم موشکی به خصوص در نبرد دریایی در این نوشتار به معرفی یکی از سریع ترین موشک ها و اژدرها جهان که در اختیار سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی قرار دارد می پردازیم؛ که این اژدر زیر سطحی " حوت" نام دارد و در جریان برگزاری رزمایش پیامبر اعظم(ص)3 در سال 85، با موفقیت آزمایش شده است که بعد از آزمایش موفقیت آمیز این موشک، بسیاری از مقامات نظامی و ی جهان انگشت حیرت به دهان گرفتند که جمهوری اسلامی ایران چگونه به تکنولوژی ساخت چنین موشکی دست یافته است.
شلیک آزمایشی موشک حوت
باید موشک حوت را یک موشک یا اژدر دارای پیشرانه راکتی سطح به دریا و زیرآبی تولید ایران دانست.
موشک ایرانی حوت» یکی از سریع ترین موشک های رادارگریز آبی جهان است که معادل 100 متر در ثانیه سرعت دارد که حدود 3 برابر بیشتر از آن موشکی سرعت دارد که آمریکایی ها از داشتن آن به خود می بالند. فناوری ساخت چنین موشکی فقط در اختیار ایران و روسیه (موشک اشکوال) است و به حتم در صورت پرتاب 2 عدد از این موشک ها ناوهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس بدون داشتن راه فراری ضربه ای سخت و مهلک متحمل خواهند شد. موشک انداز های این موشک کاملاً رادار گریز هستند.
مقامات ایرانی حوت را سریعترین اژدر دنیا خواندهاند و به گفته سردار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه این موشک میتواند به سرعت ۲۲۳ مایل در ساعت برسد، امکان نصب کلاهک هستهای بر روی نمونه روسی این نوع موشک وجود دارد.
تقاوت ها و شباهت های حوت ایرانی و اشکفال روسی
موشک حوت شباهت قابل توجهی با اژدر ویآ-۱۱۱ اشکفال دارد که شوروی از سال ۱۹۷۷ آن را عملیاتی کردهاست.
ویآ-۱۱۱ اشکفال که شورویها طراحی آن را از دهه ۱۹۶۰ برای مقابله با زیردریاییهای هستهای آغاز کردند، یک اژدر ۵۳۳ میلیمتری است و ۲۷۰۰ کیلوگرم وزن دارد که ۲۱۰ کیلوگرم آن را کلاهک جنگی آن تشکیل میدهد.
موتور راکتی این اژدر از سوخت مایع استفاده میکند، دو تن از وزن اژدر را مخرن سوخت تشکیل میدهد که شامل ۱۵۰۰ کیلو هیدروژن پروکسید و ۵۰۰ کیلو نفت سفید است. سرعت این اژدر ۸.۲ متری هنگام شلیک ۹۳ کیلومتر بر ساعت است که در طول مسیر به بیش از ۳۷۰ کیلومتر میرسد. برد عملیاتی مدلهای جدید اشکفال به ۱۱ تا ۱۵ کیلومتر میرسد اما مدلهای قدیمی فقط تا ۷ کیلومتر برد داشتند، اماهنوز مشخص نیست که آیا "حوت " بر پایه اشکفال روسی ساخته شده است یا خیر اما در کل می توان گفت اژدر حوت ساخت ایران و اژدر اشکفال ساخت روسیه بهترین و پرسرعت ترین و درعین حال ترسناک ترین اژدر جهان هستند که تفاوت بسیارکمی نسبت به یکدیگر دارند.
موشک اشکفال روسی
ویژگی ها عمل موشک حوت در دریا
این موشک با شلیک به تولید حبابهای بخار از نوک دماغه و پوسته خود به خارج اقدام می کند و لایه ای از گاز در اطراف خود شکل می دهد و بدین ترتیب خود را از تماس مستقیم با آب و پسای قابل ملاحظه ناشی از آن دور می کند.
این موشک قابلیت پرتاب از روی شناور و یا زیردریایی در عمق 100 متری را دارد. با سرعت حدود 50 نات (93 کیلومتر بر ساعت) کپسول پرتاب خود را ترک می کند. با فرو رفتن در آب و رسیدن به عمق مناسب، موتور خود را روشن کرده و به سمت هدف راهی می شود. با توجه به قدرت و سرعت بالای "حوت" هیچ امکانی برای دفع و یا فرار از آن وجود ندارد چرا که اگر این موشک از فاصله 1000متری شلیک شود، در 10 ثانیه به هدف اصابت و آن را منهدم میکند لذا فرصتی برای مقابله با آن "وجود ندارد".
کاربرد عملیاتی حوت
این موشک که بههمت صنایع دفاعی جمهوری اسلامی ایران بهصورت بومی ساخته شده و فناوری آن هماکنون در اختیار دانشمندان صنایع دفاعی ایران است و یگانهای دریایی سپاه پاسداران هماکنون به این موشک تجهیز شدهاند که با توجه به ویژگی های سرعت و دقت هیچ گونه از شناورهای متوسط و بزرگتر از متوسط شانسی برای فرار از اژدر حوت را در مقابل را ندارند بنابراین با شلیک دو اژدر حوت که به تخمینی از قیمت و هزینه 2 میلیون دلار زده می شود می توان به دشمنی در دریا مانند آمریکا چهار میلیارد و پانصد میلیون دلار ضرر بزنیم یعنی 900 برابر.
اژدرها برای پلتفرم های نظامی دریایی مانند زیردریایی ها، کشتی های سطحی، هواپیماها و هلی کوپترها از هر سلاح دیگری بهتر و مقدم تر هستند.
برترین ها - ترجمه از حسین علی پناهی: اژدرها برای پلتفرم های نظامی دریایی مانند زیردریایی ها، کشتی های سطحی، هواپیماها و هلی کوپترها از هر سلاح دیگری بهتر و مقدم تر هستند. در ادامه می خواهیم پیشرفته ترین اژدرها را بر اساس ویژگی های کاربردی مانند سرعت، برد و عمق کارآیی معرفی نماییم.
1- اژدر ه سیاه (ایتالیا)
اژدر ه سیاه پیشرفته، نسل جدیدی از اژدرهای سنگین چند منظوره است که از زیردریایی ها یا کشتی های سطحی شلیک شده و برای مقابله با تمامی تهدیدات سطحی و زیر دریا طراحی شده است. این اژدر قرار است جایگزین اژدر قدیمی سنگین وزن اَی-184 شود که توسط نیروی دریایی ایتالیا مورد استفاده قرار می گرفت. ه سیاه درحال حاضر توسط شرکت وایت هد آلنیا برای نیروهای دریایی ساخته شده و توان نصب بر روی زیردریایی های اسکورپن، یو 209، یو 214 و یود 212 را دارد.
این اژدر با کابل کنترل شده و خود هدف را ردیابی می کند. ه سیاه 21 اینچ قطر داشته و از معماری دریافت و انتقال پیشرفته امواج صوتی موسوم به ASTRA » و کلاهک بسیار انفجاری و قدرتمندی سود می برد. سیستم پیشران با باتری Al-AgO، موتور با چرخش مع و بدون نیاز به تمیزکردن و پروانه های اریب باعث شده که این اژدر به سرعت باورنکردنی 50 گره دریایی (92.5 کیلومتر در ساعت) و برد 50 کیلومتر برسد.
2- اژدر سنگین اف 21 (فرانسه)
اژدر سنگین اف 21 از کمپانی DCNS یک اژدر دو منظوره است که هم علیه زیردریایی ها و هم کشتی ها به کار می رود. این اژدر جایگزین اژدرهای مود 2 اف 17 در ناوگان زیردریایی های فرانسه خواهد شد. این اژدر 1.3 تنی روی انواع مختلفی از زیردریاییها از جمله زیردریایی های هسته ای SSBN و SN و همچنین انواع دیزلی- الکتریکی سوار شده و به دو روش شنا و فشاری شلیک خواهد شد. این اژدر دارای یک کلاهک آتیک ساخت کمپانی تالس آندرواتر سیستم است و یک کلاهک فیوزدار اصابتی/آتیک جداگانه نیز دارد. این اژدر را می توان در عمق های 10 تا 500 متر شلیک کرد و با استفاده از پیشران الکتریکی با کمک باتری اصلی نقره اکسید آلومینیوم می تواند سرعتی بین 25 تا 50 گره دریایی (46 تا 92.5 کیلومتر در ساعت) داشته و تا بیش از 50 کیلومتر و به مدت یک ساعت به مسیر خود ادامه دهد.
3- اژدر سنگین اسپیرفیش (بریتانیا)
اژدر فوق پیشرفته اسپیرفیش از کمپانی بی اَی ای سیستم در آب های اقیانوسی و ساحلی بر علیه زیردریایی ها و کشتی ها به کار گرفته می شود. این اژدر 1.85 تنی در خدمت ناوگان دریایی سلطنتی بریتانیا است. این اژدر از یک کلاهک انفجاری 300 کیلوگرمی آلومینیومی شده PBX استفاده کرده و با یک سیم هدایتی با ظرفیت بالا و سیستم سونار فعال و غیرفعال به سمت هدف روانه می شود. سیستم موتوری آن از یک موتور توربینی گازی که از اوتو فول (Otto Fuel) به عنوان سوخت تک پیشران و از پرکلرات هیدروکساید آمونیوم به عنوان اکسنده استفاده می کند. سیستم پیشران منحصر به فرد به این اژدر اجازه می دهد که در سرعت کم نیز به سمت اهدافی در 48 کیلومتری نیز پرتاب شود.
4- اژدر 62 (اژدر 2000) (سوئد)
اژدر 62 از کمپانی Saab یک اژدر سنگین دو منظوره است که در ناوگان زیردریایی های نیروی دریایی سلطنتی سوئد مورد استفاده قرار می گیرد و می توان از آن به طور موثر بر علیه تمامی اهداف سطحی و زیردریایی استفاده نمود. وزن این اژدر 1.450 کیلوگرم بوده و توان حمل کلاهک انفجاری بسیار حساس و قوی را نیز دارد. این اژدر در عمق 500 متری نیز عمل کرده و سیستم راداری هدف یاب آن به دو صورت اکتیو و غیراکتیو عمل می کند. یک موتور جت پمپی پیشرفته باعث پیش رفتن این اژدر شده و می تواند با اهدافی در فاصله ی 40 کیلومتری با حداکثر سرعت 40 گره دریایی (75 کیلومتر در ساعت) نیز درگیر شود.
5- اژدر DM2A4/SeaHake mod 4 (آلمان)
اژدر DM2A4/SeaHake mod 4 با نام تجاری SeaHake mod 4» مهم ترین سلاح زیردریایی های مدل 212 نیروی دریایی آلمان است. این اژدر سنگین با وزن 1.37 تن را می توان از زیردریایی یا کشتی به سمت اهداف مورد نظر شلیک کرد. اژدر فوق که توسط کمپانی اطلس الکترونیک ساخته شده است از سیستم هدایت فیبر نوری برای تعقیب دقیق اهداف زیر و روی آب استفاده می کند و کلاهک انفجاری آن نیز 255 کیلوگرم وزن دارد. این اژدر به یک موتور مغناطیسی دائمی با فرکانس بالا و باتری نقره روی مجهز است که سرعت 50 گره دریایی (92.5 کیلومتر در ساعت) و برد 50 کیلومتری را تضمین خواهد کرد.
6- اژدر Shkval-E (روسیه)
اژدر Shkval-E یک موشک زیردریایی غیرهدایت شده با سرعت بالاست که امکان نصب شدن بر روی کشتی و زیردریایی را داشته و از عمق 30 متری آب نیز قابل پرتاب است. این اژدر 2.700 کیلوگرم وزن داشته و کلاهکی شدیداً انفجاری معادل 210 کیلوگرم تی ان تی حمل می کند که با فیوز نزدیکی اصابت عمل می کند. سیستم پیشران آن از یک موتور جت هیدرو ری اکتیو و راکت با سوخت جامد استفاده می کند که سرعت نزدیک به 200 گره دریایی (370 کیلومتر در ساعت) را برای آن امکان پذیر می سازد. این اژدر برد موثری در حدود 7 کیلومتر داشته و برد کلی آن 10 کیلومتر است.
7- اژدر Mk48 ADCAP Mod 7 (ایالات متحده)
اژدر Mk48 ADCAP Mod 7 توسط کمپانی لاکهید مارتین ساخته شده و از سیستم ردیابی اکتیو و/یا غیراکتیو، سیستم هدایتی صوتی باند وسیع و سیستم پیشرفته مقابله با اقدامات ضد راداری برای کشف شدن استفاده کرده و توانایی هدف قرار دادن اهداف مورد نظر در آب های عمیق و کم عمق را دارد. این اژدر پیشرفته ترین اژدری است که اکنون در اختیار ناوگان زیردریایی های نیروهای دریایی ایالات متحده و متحدانش قرار دارد. وزن دقیق این اژدر 1.676 کیلوگرم بوده و توانایی حمل کلاهک انفجاری 292.5 کیلوگرمی را دارد و از یک موتور پیستونی که از سوخت تک پیشرانه اوتو فیول دو برای به پیش رفتن استفاده می کند. بیشترین سرعت این اژدر 28 گره دریایی (52 کیلومتر در ساعت) و برد آن نیز 8 کیلومتر است.
8- اژدر MU90/IMPACT (ناتو)
آژدر سبک پیشرفته MU90/IMPACT توسط کمپانی کنسرسیومی EuroTorp ساخته شده و با تمامی لانچرهای اژدری ناتو متناسب است. این اژدر نسل سومی 304 کیلوگرم وزن داشته و در عمق بیش از 1.000 متر نیز عمل خواهد کرد و انتظار می رود که نیازهای جنگ ضد زیردریایی ها در قرن بیست و یکم را به خوبی برآورده سازد. این اژدر توسط نیروهای دریایی کشورهای فرانسه، ایتالیا، آلمان، دانمارک، لهستان و استرالیا مورد استفاده قرار گرفته است. این اژدر که با توربین های الکتریکی حرکت می کند از یک باتری دریایی اکسید آلومینیون نقره بهره می برد. سیستم پیشران آن سرعت حداکثری 50 گره دریایی و حداکثر 23 کیلومتر برد در بیشینه سرعت را تضمین خواهد کرد.
9- اژدر سبک MK 54 (ایالات متحده)
اژدر سبک MK 54 که توسط کمپانی ریتون ساخته شده پراستفاده ترین اژدر سبک وزن در جهان است که از تکنولوژی های مدرن و کاربردی اژدرهای MK 50 و MK 48 ADCAP بهره می برد. این اژدر قابلیت پرتاب همزمان از 20 پلتفرم نظامی را داشته و از کشتی، هلی کوپتر و هواپیماهای با بال ثابت نیز می توان آن را علیه زیردریایی ها در هر عمقی که باشند پرتاب نمود. این اژدر 276 کیلوگرم وزن داشته و با کلاهک انفجاری 44 کیلوگرمی و سیستم سونار موج کوتاه هوایی AN/AQS-22 یک سلاح مرگبار به شمار می آید سیستم پیشرانه آن با استفاده از سوخت مایع عمل کرده و سرعت آن به 40 گره دریایی (74 کیلومتر در ساعت) نیز خواهد رسید.
10- اژدر سبک A244/S Mod 3
اژدر سبک A244/S Mod 3 از کمپانی EuroTorp آخرین نمونه اژدر در خانواده A244/S از اژدرهای موسوم به fire-and-forget ASW » است که توسط بیش از 16 نیروی دریایی در اروپا مورد استفاده قرار می گیرد. این اژدر طوری طراحی شده که توان مقابله با زیردریایی های معمولی و هسته ای را داشته و از سیستم ضدراداری ضد اژدی سود می برد. این اژدر 254 کیلوگرم وزن داشته و با سیستم آتیک ردیابی بسیار پیچیده و پیشرفته، توانایی مقابله با سیستم های ضدراداری و کلاهک انفجاری بسیار قوی سلاحی مرگبار به شمار می آید.
عمق عملیاتی آن حداکثر 600 متر می باشد. این اژدر از یک موتور دی سی که دو پروانه چرخشی مع را به حرکت در می آورد سود برده که سرعت 36 گره دریایی (67 کیلومتر در ساعت) و برد نهایی 13.5 کیلومتر در سرعت پایین را برای آن به ارمغان می آورد.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ موشک بالستیک قاره پیما که به اختصار ICBM (سرواژه عبارت Intercontinental Ballistic Missile) نامیده میشود برای رساندن سلاحهای هستهای به هدف طراحی شده اند. این سلاحهای مرگبار دارای برد حداقلی ۵٫۵۰۰ کیلومتر هستند و نمونههای مدرن موشکهای بالستیک قاره پیما بیش از یک کلاهک هستهای حمل میکنند. بیشتر این موشکهای مدرن از ویژگی MIRV برخوردارند که همان قابلیت هدفگیری مستقل چندگانه (Multiple Independently targetable Re-entry Vehicles) است. از این رو یک موشک بالستیک قاره پیما میتواند چندین کلاهک هستهای حمل کند که هر کدام از آنها هدفی متفاوت را مورد اصابت قرار خواهد داد. علاوه بر این، موشکهای بالستیک قاره پیما میتوانند گسترهای از طعمهها را با خود حمل کنند که به آنها اجازه میدهد بر سیستمهای دفاع موشکی دشمن چیره شوند.
موشک بالستیک قاره پیما را میتوان در داخل سیلو، سوار بر یک خودرو متحرک، روی یک سیستم ریلی یا در داخل یک زیردریایی نصب و آماده شلیک شود. شناسایی و نابودی پیش از پرتاب موشکهای بالستیک قاره پیمای متحرک بسیار دشوار و پیچیده است. اما بهترین، قویترین و مرگبارترین موشکهای بالستیک قاره پیمای جهان کدامند؟ اگر چه ممکن است معیارهای متفاوتی برای رده بندی موشکهای بالستیک قاره پیما وجود داشته باشد، اما بُرد و میزان ظرفیت انفجاری یک موشک بالستیک قاره پیما، تعداد و قدرت انفجاری هر یک از اجزای هدفگیری مستقل چندگانه (MIRV ها)، دقت، نوع سیستم پرتابی و تکنولوژیهای مختلفی که در ساخت این موشک به کار رفته و باعث شکست خوردن سیستم دفاع موشکی دشمن در ساقط کردن آن میشود از مهمترین معیارهای تعیین قدرت موشکهای بالستیک قاره پیما به شمار میآیند.
در مقاله حاضر بر اساس ویژگیهای و دادههایی که در مورد این موشکها در دسترس قرار دارد بهترین موشکهای بالستیک قاره پیمای جهان انتخاب شده اند. شایان ذکر است که تمامی این موشکهای بالستیک از قدرت تخریب هولناکی برخوردار بوده و قادرند یک کشور را به طور کامل نابود سازند. در این فهرست موشکهای بالستیک قاره پیمایی که هنوز در حال توسعه بوده یا به صورت موفقیت آمیز آزمایش نشده اند نادیده گرفته شده اند.
موشک بالستیک قاره پیمای بولاوا (روسیه)
موشک بولاوا (Bulava) یک موشک بالستیک قاره پیمای جدید ساخت روسیه است که از زیردریاییهای جدید این کشور با نام کلاس بوری (Borei) شلیک میشود. این موشک در واقع نسخه دریایی موشک Topol-M بوده و توسعه آن با تاخیرها و مشکلاتی همراه بوده است که از آن میان میتوان به پرتابهای آزمایشی ناموفق متعدد اشاره کرد. موشک بولاوا برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ پرتاب موفقی را تجربه کرده و از آن زمان تاکنون عملیاتی شده، اما تا سال ۲۰۱۷ از ۲۷ پرتاب آزمایشی ۱۲ تست با شکست مواجه شده است. طراحی این موشک هنوز بسیار خام بوده و باید تغییرات و روزآمدسازیهای زیادی روی آن انجام گیرد.
در مقایسه با موشک بالستیک آمریکایی Trident D۵، نمونه روسی عملکرد ضعیف تری دارد. این موشک بالستیک روسی برد کمتری داشته، کلاهکهای هستهای کمتری حمل کرده و از دقت بسیار کمتری نیز برخوردار است. برد موشک بولاوا توسط مقامات روسی ۹٫۵۰۰ کیلومتر اعلام شده و ۶ کلاهک MIRV که هر کدام قدرت انفجاری ۱۵۰ کیلوتن دارند روی آن نصب میشود. البته این موشک توان حمل ۱۰ MIRV را نیز دارد که در این صورت برد آن به ۴٫۰۰۰ کیلومتر کاهش خواهد یافت. موشک بالستیک بولاوا یک سیستم هدایت astro-inertial داشته و از سیستم جهت یابی ماهوارهای GLONASS نیز سود میبرد. دایره خطای احتمالی (CEP) این موشک ۳۵۰ متر است و میتواند سیستمهای دفاع موشکی دشمن را گمراه سازد.
در صورت مورد حمله قرار گرفته زیردریاییهای روسی، این موشکها دستکم اثرات ناشی از موج اول حمله را تاب خواهند آورد. هر زیردریایی کلاس بوری ۱۶ موشک بالستیک قاره پیمای بولاوا حمل میکند. تا سال ۲۰۱۷، ۳ فروند از زیردریاییهای این کلاس وارد سرویس در ناوگان دریایی روسیه شده اند. موشکهای بولاوا را میتوان با استفاده از لانچرهای ریلی یا بر روی لانچرهای خودرویی متحرک نیز پرتاب کرد. در روی کاغذ موشک بالستیک قاره پیمای بولاوا بسیار قدرتمندتر از برخی از موشکهای دیگر حاضر در این فهرست است، اما به دلیل مشکلاتی که در کارکرد این موشک وجود دارد در رتبه دهم قرار گرفته است. بر اساس برنامه ریزیهای صورت گرفته، زیردریاییهای کلاس بوری که مجهز به این موشک هستند تا سال ۲۰۴۰ قلب ناوگان زیردریاییهای روسیه را تشکیل خواهند داد.
موشک بالستیک قاره پیمای JL-۲ (چین)
موشک JL-۲ جدیدترین موشک بالستیک قاره پیمای ساخت چین است که از زیردریاییهای این کشور شلیک میشود و نسخه دریایی موشک بالستیک زمین-پرتاب DF-۳۱ به شمار میآید. این موشک برای اولین بار در سال ۲۰۱۵ پرتاب شده و روی زیردریاییهای کلاس جین (Jin) نصب گردید. بدین ترتیب چین برای اولین بار توانست به قابلیت حمله هستهای قابل توجه از لانچرهای دریایی دست یابد. زیردریاییهای کلاس ژیا (Xia) که در گذشته به موشکهای بالستیک کوتاه برد JL-۱ مجهز شده بودند ارزش استراتژیک قابل توجهی نداشتند. بر اساس برآوردها، موشک جدید JL-۲ دارای برد ۷٫۴۰۰ تا ۸٫۰۰۰ کیلومتر است که برای رسیدن به اهدافی در اروپا، هند، روسیه و بیشتر نقاط ایالات متحده کافی به نظر میرسد.
این موشک توانایی حمل یک کلاهک هستهای ۲۵۰ تا ۱۰۰۰ کیلوتنی یا ۳ تا ۴ MIRV که هر کدام قدرت انفجار ۹۰ کیلوتنی دارند را داراست. در این موشک بالستیک قاره پیما سیستم جهت یابی astro-inertial با سیستم بومی هدایت ماهوارهای BeiDou ترکیب شده است. بر اساس برآوردها، دایره خطای احتمالی این موشک ۱۰۰ متر است. هر زیردریایی کلاس جین ۱۲ فروند از این موشکها را در زرادخانه خود حمل میکند، زیردریاییهایی که تا سال ۲۰۱۶ تنها ۴ فروند از آنها وارد سرویس شده است. این موشکهای زیردریایی- پرتاب به احتمال فراوان در نتیجه موج اول حمله به زیردریاییهای چینی سالم میمانند. در صورت اخطارهای قبلی، زیردریاییهای کلاس جین میتوانند پایگاههای خود را ترک کرده و در آبهای ساحلی چین عملیات انجام دهند در حالی که توسط ناوگان دریایی چین محافظت میشوند.
با این وجود، زیردریاییهای کلاس جین به اندازه زیردریاییهای غربی پیشرفته نبوده و ضعیفتر از زیردریاییهای روسی به شمار میآیند. در واقع میتوان گفت که چین در زمینه تکنولوژی زیردریایی همیشه عقبتر از دیگر قدرتهای نظامی جهان بوده و زیردریاییهای نسل جدید این کشور نیز به اندازه رقبای غربی و روسی خود قدرت رادارگریزی و پنهانکاری ندارند. این زیردریاییها نیز مانند زیردریاییهای کلاس دلتا ۳ روسیه که در دهه ۱۹۷۰ تولید شدند پرسروصدا هستند. در حال حاضر زیردریاییهای جدیدی با قابلیت پرتاب موشکهای بالستیک قاره پیما توسط نیروی دریایی چین در مرحله آزمایش و توسعه قرار دارند.
موشک بالستیک قاره پیمای DF-۳۱AG (چین)
موشک DF-۳۱AG یک موشک بالستیک قاره پیمای جدید ساخت چین است که اولین تصاویر مربوط به آن در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. ظاهراً این موشک در سال ۲۰۱۵ آزمایش شده و خبر ساخت آن به طور رسمی در سال ۲۰۱۷ اعلام شد. این سیستم موشکی ابتدا با عنوان DF-۳۱B شناخته میشد، اما بعدها نام رسمی آن DF-۳۱AG اعلام گردید. موشک بالستیک قاره پیمای مذکور برای اولین بار در جریان رژه نظامی بزرگ ارتش آزادی چین به مناسبت نودمین سالگرد تاسیس این ارتش به نمایش درآمد. این موشک در میان مرگبارترین موشکهای بالستیک قاره پیمای جهان جایگاه خاصی دارد هر چند که کوچکتر و کم قدرتتر از موشکهای بالستیک قاره پیمای DF-۴۱ است.
موشک بالستیک DF-۳۱AG در واقع نسخه مدرن و جدید موشکهای بالستیک DF-۳۱A است که از لانچرهای سیلویی پرتاب میشد و نمونه متحرک جادهای ان نیز روی یک تریلر مخصوص نصب میشد. نمونه جدید این موشک بالستیک بر روی یک خودرو ۸ محور با قدرت تحرک بالا نصب شده است. این موضوع قابلیتهای پرتاب موشک بالستیک قاره پیمای DF-۳۱AG را افزایش داده که احتمال بقای آن در اثر مورد حمله قرار گرفتن قبل از پرتاب را افزایش میدهد. از نظر قابلیتهای مفهومی، این موشک شباهت زیادی به موشکهای بالستیک قاره پیمای روسی مانند Topol و Yars دارد. موشک بالستیک قاره پیمای DF-۳۱AG از سوخت جامد استفاده میکند و در طی سه مرحله به هدف خود میرسد.
برد نهایی این موشک ۱۱٫۲۰۰ کیلومتر بوده و توانایی هدف قرار دادن تمامی خاک ایالات متحده، اروپا و روسیه را دارد. در حالی که نسخه قدیمی DF-۳۱A توان حمل تنها یک کلاهک را داشت، نسخه DF-۳۱AG توانایی چندین MIRV را دارد. در واقع این موشک بالستیک میتواند ۳ MIRV با قدرت آتش ۲۰، ۹۰ و ۱۵۰ کیلوتن را حمل کند و نسبت به نسخه قدیمیتر نیز از برد و توان بقای بیشتری برخوردار است. موشک مذکور دارای سیستم جهت یابی داخلی و سیستم جهت یابی ماهوارهای بومی BeiDou بوده و بر اساس برخی ادعاها دقت این موشک ۱۵۰ متر و یا حتی دقیقتر است و البته از طعمههایی برای فریب سیستمهای دفاع موشکی دشمن نیز سود میبرد.
موشک بالستیک قاره پیمای DF-۴۱ (چین)
موشک DF-۴۱ در حال حاضر قدرتمندترین موشک بالستیک قاره پیمای ساخت چین است. این موشک توسط یک لانچر سوار بر خودروی ۸ محور پرتاب شده و شباهت زیادی به موشکهای با لانچر متحرک زمینی Topol-M و Yars دارد. اولین تستهای پرتابی این موشک بالستیک در سال ۲۰۱۳ انجام شده و دومین آزمایش نیز یکسال بعد صورت گرفت. گزارشهایی مبنی بر شلیک میدانی این موشکهای بالستیک در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ نیز وجود دارد. موشک بالستیک DF-۴۱ از نوع سوخت جامد بوده و برد حداکثر آن ۱۲٫۰۰۰ کیلومتر عنوان شده که توان حمل بیش از ۱۰ MIRV را نیز داراست.
برد این موشک برای رسیدن به تمامی نقاط ایالات متحده، روسیه و اروپا کافی است و رسیدن آن از لحظه پرتاب تا لحظه اصابت به اهداف در دوردستترین نقاط ایالات متحده تنها ۲۰ تا ۲۵ دقیقه طول خواهد کشید. این موشک بالستیک قاره پیما بسیار قدرتمند و ویرانگر بوده و میتواند یک کشور را به طور کامل نابود سازد. موشک بالستیک DF-۴۱ از سیستم هدایت و جهت یابی مشابه دیگر موشک بالستیک چینی در گزینه قبلی سود میبرد و دقت آن ۱۵۰ متر و یا حتی دقیقتر است. خودرو ۸ محور حمل کننده لانچر این موشک توانایی حرکت در انواع عوارض زمین را داراست که نتیجه همکاریهای این کشور با کمپانی کامیون سازی MZKT بلاروس است. بدین ترتیب موشکهای بالستیک قاره پیمای چین دیگر مانند گذشته محدود به پرتاب از لانچرهای ثابت نبوده و رهگیری و نابودی آنها برخلاف کذشته بسیار دشوار است.
موشک بالستیک قاره پیمای M۵۱ (فرانسه)
موشک M۵۱ یک موشک بالستیک قاره پیمای فرانسوی زیردریایی-پرتاب است که کار بر روی آن از سال ۱۹۹۲ آغاز شده و برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ پرتاب شد. موشک بالستیک مذکور توسط زیردریاییهای کلاس Le Triomphant حمل شده که در حال حاضر تنها ۴ فروند از آنها در ناوگان دریایی کشور مشغول خدمت هستند. حداکثر برد موشک بالستیک قاره پیمای M۵۱ حدود ۱۰٫۰۰۰ کیلومتر و در صورت بالاترین بارگیری کلاهکی برد آن به ۸٫۰۰۰ کیلومتر کاهش مییابد. بدین ترتیب این موشک قدرتمند بیشتر نقاط چین و روسیه را در تیررس خود میبیند. هر موشک بین ۶ تا ۱۰ کلاهک مستقل پرتابی حمل میکند که هر کدام قدرت انفجاری برابر با ۱۰۷ کیلوتن دارند. علاوه بر این موشک بالستیک قاره پیمای M۵۱ تعدادی ابزار انفجاری کمکی برای نفوذ به سیستم دفاع موشکی دشمن حمل میکند.
نمونههای جدیدتر این موشک که در سال ۲۰۱۵ با نام M۵۱.۲ معرفی شد میتواند کلاهکهایی با قدرت انفجار ۱۵۰ کیلوتن نیز حمل کند. موشک بالستیک فرانسوی از سیستم هدایت astro-inertial برخوردار بوده و اگر چه قابلیت نصب سیستم جهت یابی ماهوارهای Galileo روی آن وجود دارد، اما هنوز این سیستم روی آن نصب نشده است. بدین ترتیب در شرایط کنونی موشک بالستیک قاره پیمای M۵۱ دقت دیگر موشکهای بالستیک با سیستم هدایت ماهوارهای را نداشته و دایره خطای احتمالی آن ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر است. هر یک از زیردریاییهای کلاس Le Triomphant میتواند ۱۶ فروند موشک M۵۱ حمل کند و بدین ترتیب ناوگان دریایی فرانسه ۶۴ فروند از این موشکها را آماده شلیک دارد. نمونه پیشرفتهتر این موشکها با نام M۵۱.۳ در حال توسعه بوده و قرار است در سال ۲۰۲۵ وارد سرویس شوند.
خبرگزاری میزان، پایگاه شبکه خبری سیانان آمریکا در گزارشی با تحلیل تصاویر موشک قارهپیما اخیر کرهشمالی به نقل از کارشناسان نوشت: تصاویر موشک بالستیک هواسونگ 15» نشاندهنده پیشرفت عظمیم در فناوری موشکی کرهشمالی است.
بنا به این گزارش تصاویری که تلویزیون دولتی کرهشمالی از موشک بالستیک هواسونگ 15» منتشر کرده موشک بلند و بزرگی را نشان میدهند که به نظر میرسد بسیار بزرگتر از هواسونگ 14» است.
تا پیش از آزمایش اخیر هواسونگ 15» موشک بالستیک قاره هواسونگ 14» پیشرفتهترین دستآورد موشکی پیونگیانگ محسوب میشد که در ماه جولای سال جاری طی آزمایشهایی دوبار به سمت آسمان ژاپن شلیک شد.
کرهشمالی شامگاه روز سهشنبه پس از وقفهای چندماهه، بار دیگر یک موشک بالستیک قارهپیما (هواسونگ 15) آزمایش کرد؛ به گفته رسانههای دولتی این کشور این موشک قدرتمند تا ارتفاع 4475 کیلومتری از سطح زمین رسیده که 10 برابر ارتفاع ایستگاه فضایی بینالمللی است و 950 کیلومتر مسافت را در طول 53 دقیقه پیموده است.
سیانان» به نقل از دیوید شِمِرلر» پژوهشگر مرکز مطالعات منع گسترش سلاحهای هستهای جیمز مارتین» درباره موشک هواسونگ 15» کرهشمالی میافزاید: آنها میخواهند به توانایی هدفقراردادن تمام خاک آمریکا دست یابند، به همین دلیل برای دستیابی به این هدف به چیز خیلی بزرگی نیاز دارند که به نظر میرسد موشکهای بالستیک اخیرشان آن چیز بزرگ باشد.
این رسانه آمریکایی با اشاره به اینکه از زمان انتشار تصاویر موشک اخیر کرهمالی، کارشناسان به دقت در حال تجزیهوتحلیل تصاویر این موشک هستند به نقل از میشل دویتسمن» کارشناس موشکی مینویسد: واقعیت این است که موشک هواسونگ 15» نه تنها یک موشک بزرگ برای کرهشمالی است بلکه اساسا موشک بزرگی است؛ کشورهایی که قادر به ساخت چنین موشک بزرگی باشند و آن را با موفقیت آزماش کنند، بسیار انگشت شمارند.
سیانان» در ادامه با بیان اینکه تمام ادعاهای کرهشمالی درباره پیشرفت برنامه موشکیاش را باید جدی گرفت به نقل از شان کاتن» دیگر پژهشگر مرکز جیمز مارتین» تأکید میکند که هماکنون همه مطمئن هستند که کرهشمالی موشکی در اختیار دارد که میتواند آمریکا را هدف قرار دهد.
با این حال سیانان» همچنین میافزاید: یک مسئله مهم همچنان در خصوص هواسونگ 15» روشن نیست، اینکه میزان بار اضافه ( payload ) این موشک چقدر بودهاست. موشکهای بالستیک قارهپیما باید بتوانند حداقل 500 کیلوگرم محموله را با خود حمل کنند و هنوز نمی دانیم هواسونگ-15 با این مقدار بار اضافه به ارتفاع 4500 کیلومتری زمین رسیده یا خیر. اگر این موشک بدون محموله آزمایش شده باشد، برد نهاییاش به مراتب کمتر از مقدار برآورد شده کنونی خواهد بود.
این گزارش در ادامه در خصوص مختصات فنی موشک قارهپیما هواسونگ 15» میافزاید: موشک هواسونگ 14 که پیش از این پیشرفتهترین موشک بالستیک کرهشمالی محسوب میشد دارای یک موتور و چهار پیشران (رانشگر) برای هدایت حرکت موشک در هنگام نیاز است، اما به ظاهر هواسونگ 15 دارای دو موتور است و هیچ پیشران کمککنندهای در آن به کار گرفته نشده است.
به نوشته سیانان» برخی از کارشناسان در تؤیتر موتور هواسونگ 15» را با موشک تیتان 2» آمریکا مقایسه میکنند. آمریکا تیتان 2» را در جریان جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی ساخت و در سال 1987 آن را کنار گذاشت.
موشک تیتان 2» بزرگترین و سنگینترین موشکی بود که آمریکا تاکنون ساخته که قادر به حمل 9 مگاتُن کلاهک هستهای با بُرد 15 هزار کیلومتر بود، قدرت تخریبی و انفجاری تیتان 2» 600 برابر بمبی بود که آمریکا در شهر هیروشمیا ژاپن منفجر کرد.
سیانان» در پایان به نقل از کارشناسان خود ضمن بیان اینکه کرهشمالی بهزودی آزمایشهای موشکی دیگری انجام خواهد داد تأکدی میکند که پیشرفت چشمگیر در هواسونگ 15» به هیچ وجه به این معنی نخواهد بود که کره شمالی به پیشرفت صنعت موشکی خود ادامه نخواهد داد، به ویژه اگر روابطش با آمریکا همچنان تیره باشد؛ آنها احساس میکنند پیشرفتهایشان برای کشاندن آمریکا به پای میز مذاکره کافی نیست.
این هلیکوپتر توسط ارتش چین طراحی و تولید شده است.در اواسط دهه 90 میلادی طرح های اولیه از یک هلیکوپتر تهاجمی و باریک در دستور کار تیم طراحی هوایی قرار گرفته و نمونه های اولیه در سال 2003 به نمایش در آمدند و سالهای 2009 و 2010 زمان ورود به خدمت Z-10 ها بودند.طراحی این هلیکوپتر بر اساس مدل های غربی بوده است و تلفیقی از کبری و آپاچی است.بدنه باریک برای پایین آوردن سطح مقطع راداری و شیوه قرار گیری خلبانان در کاکپیت ها،گواه این امر است.یک توپ گاتلینگ 30 میلی متری به همراه موشک ها HJ-9،HJ-10،AGM-114 و TY-90 از جمله تسلیحات این هلیکوپتر هستند.نمونه های اولیه از موتورهای نسبتا ضعیف برخوردار بودند اما مدل های جدید پیشرانه شیفت و سرعت های مناسبی را ارائه میکنند.
MI-24
کشور هند در دهه گذشته به وسیله همکاری های نظامی با روسیه،به پیشرفت های مناسبی در زمینه صنایع هوایی رسیده است.یکی از هلیکوپترهای ارتش روسیه که در نبردهایی بسیاری نیز شرکت کرده است،هلیکوپتر MI-24 و یا عرابه شیطان است.لقب دیگر این هلیکوپتر تهاجمی تانک پرنده است.میل علاوه بر یک هلیکوپتر تهاجمی،توان حمل 8 سرباز را نیز دارد.MI-24 یک هلیکوپتر سنگین و بسیار قدرتمند است اما در نبردهای افغانستان،شکار مناسبی برای استینگرها آمریکایی بودند.همچنین چند فروند از این هلیکوپتر در نبردهایی بسیار نادر شکار هلیکوپترهای کبری ایرانی شده اند.دو مسلسل مجزا شامل کالیبرهای 30 و 23،یک گاتلینگ 12.7 میلی متری،دو نارنجک انداز،انواع بمب و راکت های ضد تانک و نفر،موشک AT-2 و 9K114 از جمله تسلیحات این غول آسمان است.
AH-2
آفریقا همواره به همراه اخبار نا امن و ناراحت کننده است.کمپانی بزرگ Danel یک شرکت تحقیقاتی و تولیدی جنگ افزار است که هلیکوپتر AH-2 یکی از محصولات اش است.این شرکت در آفریقایی جنوبی قرار دارد و در سال 1999 اولین نمونه های این هلیکوپتر را به اسکادران شانزدهم تحویل داد.این هلیکوپتر ها در سال 2005 به طور کامل عملیاتی شده و برای کمک به صلح بانان سازمان بسیار مورد استفاده است.صندلی های AH-2 از سپرهای قدرتمند ضد ضربه برخوردار هستند و برای انجام ماموریت در شب و روز به تکنولوژی های بسیاری مجهز است.خدمه این هلیکوپتر در پشت یکدیگر و با رعایت ارتفاع قرار میگیرند.یک سیستم یکپارچه سازی،میتواند گاتلینگ ها و سامانه حمله را متحد سازد و کلاه خلبانان از نمایشگرهای دیجیتالی به همراه قابلیت تشخیص مسیر دید برخوردار هستند.AH-2 تنها در 12 فروند تولید شده است اما تولید آن بنا بر سفارش های مجدد،قابل پیگیری است.توپ های 20 میلی متری،موشک ATGM،MBDA و ZT-6 از جمله تسلیحات این هلیکوپتر چابک هستند.
AH-1W Super COBRA
هلیکوپترهای تهاجمی کبری در ایران به عنوان فرشته نجات در بین رزمندگان شهره هستند.صدای پر قدرت موتورها در بسیاری از خاطرات این عزیزان یاد آور کمک های آسمانی است.نمونه بهینه و قدرتمند این هلیکوپتر با نام سوپر کبری شناخته میشود.ایران در سالهای پیش از انقلاب برای مقابله با تحدیدات شوروی سابق و عراق،اقدام به خرید تعداد زیادی هلیکوپتر کبری کرد.کشورهای بسیار زیادی از سوپر کبری در نیروهای خود استفاده میکنند.تسلیحاتی مانند موشک های مدرن AGM-114 لیزری،موشک هوا به هوای AIM-9 سایندواندر و AGM-71 از جمله مهمترین مواردی است که کبری از آنها استفاده میکند.همچنین یک گاتلینگ 20 میلی متری سه لول در جلوی انواع کبری دیده میشود.
A-129/T129
A-129 یک هلیکوپتر تهاجمی قدرتمند است که توسط کمپانی آگوستا طراحی و تولید شد.این هلیکوپتر ایتالیایی به منظور پاسخ به نیازهای ارتش ایتالیا فراهم شد.سطح مقطع پایین راداری،بدنه مستحکم در برابر تیرهای 12.7 و 23 میلی متری،ماندگاری بالا حفاظت از جان خلبانان در زمان سقوط از جمله ویژگی های A-129 است.T-129 نیز محصول مشترک دو کشور ترکیه و ایتالیا است که برای ارتش ترکیه خدمت خواهد کرد.T-129 تفاوت چندانی A-129 ندارد.بدنه اصلی در ترکیه تولید میگردد و همچنین اسمبل نهایی نیز در این کشور انجام میپذیرد.موتورهای T-129 توسط کمپانی آمریکایی LHTEC تولید میشوند.این هلیکوپترها در تهاجم به تانک ها و ستون های زرهی بسیار چابک و بهینه هستند.
AH-1Z VIPER
و باز هم کبری!نمونه 1Z وایپر بسیار متفاوت از دیگر کبری ها است.این هلیکوپتر یک نمونه بسیار تند و تیز و هجومی است.تسلیحاتی که این نمونه از کبری قادر به حمل آن است بسیار متنوع تر از آپاچی است.یک سیستم نشانه گیر دیجیتالی برای خلبانان در نظر گرفته شده است.در زمان شلوغی که کبری وایپر در بین یک میدان شلوغ گیر بیفتد،میتواند از این سامانه استفاده کرده و خلبانان تنها با نگاه به اهداف آنها را مورد حمله قرار دهند و یا در صورتی که یک هدف نیاز به آتش مستقیم داشته باشد،تمامی سلاح های کبری به صورت خودکار و الکترونیکی بر روی آن قفل شده و شروع آتش میکنند.یک سیستم لیزری برای جلوگیری از قفل بر روی این هلیکوپتر تعبیه شده است.سیستم ها شراره آتش و جنگ الکترونیک نیز در وایپر مورد استفاده قرار گرفته است.خلبان میتواند به صورت کامل موشک های لیزری و هدف یاب را از طریق کلاه هوشمند خود کنترل نماید و یک تیر را از لحظه شلیک تا برخورد مشاهده کند.به طور کلی این نمونه از کبری برای برتری هوایی استفاده میشود و امکانات آن بسیار زیاد است که میتوان از آن یک کتاب را به تحریر در آورد!
Eurocop Tiger
این هلیکوپتر تولید یک کمپانی با نام یوروکوپتر است که به طور مشترک در اختیار دو کشور آلمان و فرانسه است.تکنولوژی های این هلیکوپتر از سوی هر دو کشور نیز تامین میگردد.تایگر در سال 2003 به طور رسمی وارد خدمت شد.نقاط قوت این هلیکوپتر بر روی نابودی تانک ها و ستون های زرهی بنا شده است چرا که طرح های اولیه این محصول در زمان جنگ سرد و برای پاسخ به حمله های احتمالی شوری برنامه ریزی شده بود.موشک های میسترال،توپ های 30 میلی متری،راکت های هیدرا و موشک های ضد تانک هل فایر از جمله تسلیحات این هلیکوپتر چابک است.لازم به ذکر است تایگر از قابلیت های بالایی در زمینه مانور برخوردار است.
MI-28H
خانواده میل دارای چندین مدل متفاوت است.MI-28H نیز یک از آنان است.MI-28 برای مقابله با اهداف زمینی طراحی شده است و در مقابله با اهداف زمینی شانس چندانی ندارد.دو موتور توربو شیفت با قدرت 2200 اسب بخار نیروی پیشرانه را تولید میکنند.طی پیش بینی های انجام شده،این هلیکوپتر در سال 2016 جایگزین MI-24 خواهد شد.عده ایی بر این اعتقاد هستند که حداقل یک فروند از این هلیکوپتر در عراق به دست داعش افتاده است.این هلیکوپتر از تسلیحاتی مانند توپ 30 میلی متری،سامانه هدایت الکترونیکی و سامانه آتش کلاه خود،سامانه جنگ الکترونیک،موشک اشتورم،9M114 و9K130 استفاده میکند.
KAMOV KA-50/KA52
کاموف یک کمپانی روسی است که اگر KA-50 را معروف ترین تولید آن بدانیم چندان اشتباه نکرده ایم.در برخی از منابع اشاره شده است که این هلیکوپتر تا سال 2009 در خط تولید قرار داشت و تعداد 32 فروند از نوع KA-50 و 84 فروند از نوع K-52 به تولید رسیده است که هم اکنون در حال خدمت هستند.این هلیکوپتر غول پیکر در قسمت دم خود فاقد موتور و پره است و جایگزین آن دو پره متفاوت است.این هلیکوپتر دارای سامانه پرواز اتوماتیک است و در برابر گلوله های کالیبر 20 و 50 میلی متری (در شیشه) مقاوم است.نکته جالب توجه استفاده از یک نوع پلاستیک فشرده بسیار قوی در پره ها است.کاموف یک توپ بسیار قدرتمند 30 میلی متری را حمل میکند که مجهز به تیرهای ضد زره است.از دیگر تسلیحات این هلیکوپتر قدرتمند میتوان به راکت های S-8،S13،VIKHR و KH-25 اشاره کرد.
AH-64D Apache Longbow
و اینک سلطان آسمان!لانگ بو به عقیده بسیاری از مراجع جهان،قدرتمند ترین هلیکوپتر جنگی جهان است.چندی پیش در یک مطلب به معرفی کامل این هلیکوپتر آمریکایی پرداختیم.مطالب مربوط به این هلیکوپتر را میتوانید در بی رحم ترین سلطان آسمان” مشاهده نمایید.
شرکت سازنده: شرکت بالگرد سازی هیوز، شرکت مک دانل داگلاس و بخش سامانه های دفاعی پیچیده بوئینگ
تاریخ نخستین پرواز: 30 سپتامبر 1975
تاریخ رونمایی: -
وضعیت کنونی: فعال، در حال تولید
بکار گیرنده ها: ارتش ایالات متحده آمریکا
آغاز ساخت: 1984 تا کنون
تعداد ساخته شده: 1084 فروند تا سال 2000
قیمت هر فروند: 18 میلیون دلار آمریکا در سال 1996
ایاچ-۶۴ آپاچی (به انگلیسی: AH-64 Apache) محصول بوئینگ یک بالگرد تهاجمی چهار پره و دو موتوره با ارابه فرود چرخ زیر دم و یک کابین برای دو خدمهاست. آپاچی بعنوان مدل ۷۷ توسط شرکت بالگردسازی هیوز و در قالب برنامه بالگردهای تهاجمی پیشرفته ارتش ایالات متحده آمریکا و جهت جایگزینی ایاچ-۱ کبرا (به انگلیسی: AH-1 Cobra) طراحی شد. آپاچی که نخستین بار در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۵ به پرواز درآمد دارای یک حسگر نصب شده در دماغه بالگرد است که نقش جستجو برای یافتن اهداف و سیستمهای دید در شب را ایفا میکند. تسلیحات آپاچی شامل یک توپ ۳۰ میلیمتری (۱٫۲ اینچی) ام۲۰۳ که بین دو چرخ فرود اصلی در زیر بدنه جلویی بالگرد نصب شدهاست و همچنین معمولا ترکیبی از موشکهای ایجیام-۱۱۴ هلفایر و غلاف راکتهای هیدرا ۷۰ که روی ۴ غلاف تسلیحات روی بالهای بالگرد نصب میشوند میباشد. ایاچ-۶۴ دارای چندین سیستم پروازی پشتیبان برای بالا بردن احتمال دوام در نبرد میباشد و افزایش احتمال زنده ماندن خدمه در سقوط اولویت بالایی دارد.
ارتش آمریکا در سال ۱۹۷۶، ایاچ-۶۴ را به بل وایایاچ-۶۳ ترجیح داد و با قرارداد پیشتولید دو بالگرد دیگر به شرکت هیوز پاداش داد. در سال ۱۹۸۲، ارتش مجوز تولید آپاچی را صادر کرد. شرکت مکدانل داگلاس پس از خرید شرکت هیوز از شرکت سوما در سال ۱۹۸۴ تولید این بالگرد را ادامه داد. اولین بالگردآیاچ-۶۴دی آپاچی لانگبو (نمونه تقویت شده آپاچی اصلی) در ماه مارس ۱۹۹۷ به ارتش آمریکا تحویل داده شد. تولید این بالگرد توسط بخش دفاعی، فضایی و امنیتی بوئینگ ادامه یافته است. تاکنون بیش از ۱۰۰۰ فروند ایاچ-۶۴ تولید شده است.
ارتش ایالات متحده کاربر اصلی ایاچ-۶۴ است. این بالگرد در حالیکه تبدیل به بالگرد تهاجمی اصلی چندین کشور مانند یونان، ژاپن، اسرائیل، هلند و سنگاپور شده است، تولید تحت مجوز آن بهعنوانآگوستاوستلند آپاچی در بریتانیا هم انجام میشود. ایاچ-۶۴های آمریکایی در مناقشاتی در پاناما، خلیج فارس، کوزوو، افغانستان و عراق شرکت داشتهاند. اسرائیل هم از آپاچیهای خود در مناقشات لبنان و نوار غزه استفاده وسیعی کرده است.
بالگرد تهاجمی پیشرفته:
در پی لغو تولید ایاچ-۵۶ شِیِن در سال ۱۹۷۲ به دلیل وجود پروژههای نیروی هوایی ایالات متحده و تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا مانند ای-۱۰ تاندربولت ۲ و هاریر، ارتش ایالات متحده در پی یک هواگرد جهت ایفای نقش تهاجمی ضدزره بود که تحت فرماندهی خودش باشد (توافقنامه کی وست در سال ۱۹۴۸ ارتش را از در اختیار داشتن هواپیما منع کرده بود) و بدین دلیل بود که ساخت چنین بالگردی از سویارتش آمریکا مورد پیگیری قرار گرفت.
مشخصات فنی:
نوع: بالگرد جنگنده
کارخانههای سازنده: بالگرد سازی هیوز- مک دانل داگلاس(صنایع دفاعی بوئینگ)
پرواز اولیه: ۳۰سپتامبر۱۹۷۵
وضعیت فعلی: سرویس دهی فعال
کاربران: ارتش ایالات متحده - نیروی هوایی اسرائیل-نیروی هوایی هلند-نیروی دفاعی ژاپن
ایاچ-۶۴ آپاچی محصول شرکت بوئینگ و یک بالگرد تهاجمی چهار پره و دو موتوره با ارابه فرود چرخ زیر دم و یک کابین برای دو خدمه است. آپاچی بعنوان مدل ۷۷ توسط شرکت بالگردسازی هیوز و در قالب برنامه بالگردهای تهاجمی پیشرفته ارتش ایالات متحده آمریکا و جهت جایگزینی هلیکوپتر ایاچ-۱ کبرا طراحی شد. آپاچی که نخستین بار در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۵ به پرواز درآمد دارای یک حسگر نصب شده در دماغه بالگرد است که نقش جستجو برای یافتن اهداف و سیستمهای دید در شب را ایفا میکند.
تسلیحات آپاچی شامل یک توپ ۳۰ میلیمتری (۱٫۲ اینچی) ام۲۰۳ که بین دو چرخ فرود اصلی در زیر بدنه جلویی بالگرد نصب شده است. معمولا ترکیبی از موشکهای ضد زره ایجیام-۱۱۴ هلفایر و غلاف راکتهای هیدرا ۷۰ روی ۴ غلاف تسلیحات روی بالهای بالگرد نصب میشوند. ایاچ-۶۴ دارای چندین سیستم پروازی پشتیبان برای بالا بردن احتمال دوام در نبرد میباشد و افزایش احتمال زنده ماندن خدمه در سقوط اولویت بالایی دارد.
ارتش آمریکا در سال ۱۹۷۶، ایاچ-۶۴ را به بل وایایاچ-۶۳ ترجیح داد و با قرارداد پیشتولید دو بالگرد دیگر به شرکت هیوز پاداش داد. در سال ۱۹۸۲، ارتش مجوز تولید آپاچی را صادر کرد. شرکت مکدانل داگلاس پس از خرید شرکت هیوز از شرکت سوما در سال ۱۹۸۴ تولید این بالگرد را ادامه داد. اولین بالگرد آیاچ-۶۴دی آپاچی لانگبو (نمونه تقویت شده آپاچی اصلی) در ماه مارس ۱۹۹۷ به ارتش آمریکا تحویل داده شد. تولید این بالگرد توسط بخش دفاعی، فضایی و امنیتی بوئینگ ادامه یافته است. تاکنون بیش از ۱۰۰۰ فروند ایاچ-۶۴ تولید شده است.
ارتش ایالات متحده کاربر اصلی ایاچ-۶۴ است. این بالگرد در حالیکه تبدیل به بالگرد تهاجمی اصلی چندین کشور مانند یونان، ژاپن، اسرائیل، هلند و سنگاپور شده است، تولید تحت مجوز آن بهعنوان آگوستا وستلند آپاچی در بریتانیا هم انجام میشود. ایاچ-۶۴های آمریکایی در جنگهایی در پاناما، خلیج فارس، کوزوو، افغانستان و عراق شرکت داشتهاند. اسرائیل هم از آپاچیهای خود در جنگهای لبنان و نوار غزه استفاده وسیعی کرده است.
مشخصات
نوع: بالگرد جنگنده
کارخانههای سازنده: بالگرد سازی هیوز- مک دانل داگلاس(صنایع دفاعی بوئینگ)
پرواز اولیه: ۳۰سپتامبر۱۹۷۵
وضعیت فعلی: سرویس دهی فعال
کاربران: ارتش ایالات متحده - نیروی هوایی اسرائیل-نیروی هوایی هلند-نیروی دفاعی ژاپن
تاریخ تحویل: ۱۹۸۴
تعداد ساخته شده: ۱۰۴۸از ۲۰۰۰ مورد سفارش شده
قیمت: ۱۸میلیون دلار آمریکا
ارتفاع: 3.87 متر
قطر پروانه: 14.63 متر
وزن خالی: 5.165 کیلوگرم (بدون سوخت و اسلحه)
وزن قابل حمل: 8000 کیلوگرم
حداکثر وزن برخاست: 9.520 کیلوگرم
نیروی محرکه: 2 موتور توربوشفت General Electric T701
حداکثر سرعت: 273 کیلومتر در ساعت
برد عملیاتی: بدون سوخت گیری 480 کیلومتر و با سوخت گیری 1900 کیلومتر
ارتفاع قابل فعالیت: حداکثر 6400 متر
سرعت صعود: 13 متر در ثانیه
ه سیاه (روسیه)
هلیکوپتر تهاجمی کاموف 50 (black shark یا همان ه سیاه) یکی از بهترین هلیکوپترهای شناخته شده در جهان است. این هلیکوپتر در قالب دو گونه طراحی گشته که نوع 2سرنشینه آن (کاموف 52) به (Alligator) موسوم است.این هلیکوپتر توانای روسی قابلیت حمله به اهداف زمینی و هوایی مختلف را در ساعات مختلف شبانه روز را داراست.
این بالگرد مجهز به دو موتور توربوشفت کلیموف (تیوی ۳-۱۱۷ ویام آ) هر کدام به قدرت ۲۲۰۰ اسب بخار میباشد. طراحی این بالگرد در سال ۱۹۸۰ در دفتر طراحی کاموف آغاز شد و در سال ۱۹۹۵ تولید آن برای خدمت در ارتش روسیه به عنوان جایگزینی برای بالگرد میل-۲۴ تصویب شد.حداکثر سرعت لول کاموف 310 کیلومتر بر ساعت بوده و از برد رزمی برابر 460کیلومتر برخوردار است. کاموف توسط دفتر طراحی در روسیه طراحی گشته و از دو موتور توربوشفت کلیموف (تی وی 3-117 وی ام آ) هر کدام به قدرت 2200شفت اسب بخار برای تولید نیروی تراست خود بهره می برد. این موتورها در دوسمت بدنه هلیکوپتر واقع شده و این امر بقاپذیری بالایی به این هلیکوپتر بخشیده است. این هلیکوپتر می تواند حدود 2تن انواع تسلیحات شامل موشک های ضدتانک، راکت های غیرهدایت شونده در کالیبرهای مختلف، موشک های هوا به هوا و انوع بمب ها را در چهار محل زیر دو بال کوچک نصب شده در وسط حمل کند، که از مهم ترین موشک های آن می توان به Vikhr اشاره داشت.
این موشک هدایت لیزری مافوق صوت ضدتانک در دو محل نصب زیر بال به تعداد 12 عدد حمل می شود که میتوان به هدفگیری دور برد از فاصله هشت کیلومتری و دقت آن اشاره داشت. این هلیکوپتر همچنین مجهز به یک توپ 30میلیمتری با برد چهار کیلومتر است. کاموف کا-50 یک هلیکوپتر کاملاً آکروباتیک بوده و قابلیت انجام انواع مانورها مانند رول فانل و لوپ را داراست. قطر روتور اصلی این هلیکوپتر 14.5 متر بوده در حالیکه درازای هلیکوپتر مقداری نزدیک به 15.9 متر است.ارتفاع خود هلیکوپتر حدود 5 متر می باشد. لازم به ذکر است کاموف کا50 نخستین هلیکوپتر عملیاتی جهان مجهز به سیستم اجکت یا پرتاب صندلی خلبان بوده که خلبان را قادر می سازد در تمامی ارتفاعات و سرعت ها از این سیستم بهره برد.
سیستم اویونیک پروازی این هلیکوپتر نیز به انواع سیستمهای ناوبری اینرسیالی ،(آی ان اس)خلبان اتوماتیک و سیستم هد آپ دیسپلی (اچ یو دی)یا نمایشگر مربوط به هدفگیری و سایر اطلاعات که در شیشه کابین جلو خلبان تعبیه شده مجهز است. وزن هلیکوپتر در حالت عادی یا وزن خام آن برابر 7692 کیلوگرم است که در هنگام تیک-آف متعادل به9800 کیلوگرم ارتقا یافته و پس از تیک-آف پایانی حداکثر وزن برخاست، به 10800 کیلوگرم می رسد.
روتورهای این هلیکوپتر طوری طراحی شده که برخلاف هم چرخش می کنند و قابلیت هایی مانند قابلیت پرواز ساکن در ارتفاع 4000 متری و نرخ صعود ده متر بر ثانیه، قابلیت انجام مانور و چابکی فوق العاده حتی در سرعت های بالا،تقلیل تاثیر اغتشاش هوا و باد ،کاهش علائم راداری و صوتی و افزایش قدرت به میزان ده تا پانزده درصد را به این هلیکوپتر چابک بخشیده است.
البته شرکت های (تانت) و (تامسون) از فرانسه نیز در ساخت سیستم های اویونیکی این هلیکوپتر با کاموف همکاری گسترده ای داشته اند. هلیکوپترهای کا-50 و کا-52 در هشتاد و پنج درصد قطعات مشترکند هرچند اضافه شدن سیستمهای چندمنظوره موجب افزایش وزن و در نتیجه کاهش عملکرد پروازی کا-52 نسبت به کا-50 شده ،ولی در کل مزیت خود را نسبت به رقبای همطراز خود حفظ کرده است و از این حیث نه تنها جزو بهترین بالگردهای روسی، بلکه در زمره برترین بالگردهای تهاجمی-تدافعی و درکل عملیاتی جهان قرار می گیرند.
کاموف دارای یک توپ ۳۰م م 2A42 میباشد.این توپ اتوماتیک در سمت راست کمی پایین تر از اتاقک خلبان نصب است که۴۶۰ گلوله دارای سر انفجاری بسیار بالاو یا ضد زره را شلیک میکند.نوع گلوله ها توسط خلبان در هنگام پرواز قابل تغییر است.این توپ به میزان کمی به سمت بیرون و بالا و پایین حرکت میکند.این نوع نصب شدن توپ باعث بهبود کیفیت نشانه روی و برد موثرتر و ضریب اطمینان برخورد بیشتر نسبت به توپهای متحرک است.
سیستم کنترل به صورت اتوماتیک تمام اطلاعات را به صورت همزمان با دیگر بالگردها یا وسایل تقسیم میکند و اجازه میدهد در حالی که یک بالگرد با هدف درگیر است هلیکوپتر دیگر هدف بعدی را نشانه گذاری کند، و همینطور این اطلاعات به مرکز فرماندهی زمینی یا نیروهای پیاده زمینی که دارای دستگاه نشانه گذاری لیزری هستند نیز تقسیم میشود؛ به این معنی که نیروهای پیاده نیز میتوانند با داشتن دستگاه نشانه گذاری target designation هدف را برای کاموف نشانه گذاری کنند.میزان قابل توجهی سلاح در زیر چهار جایگاه نصب شده زیر بالها حمل میشود به اضافه دو جایگاه نوک بالها،نزدیک به ۲۰۰۰ کیلوگرم. چهار جایگاه زیر بالها قابلیت کج شدن ۱۰ درجه رو به پایین را دارند. همینطور در صورت وم قابلیت حمل مخزن تانک اضافی را دارد.
گزارش شده هدایتگر لیزری این هلیکوپتر عملاً ضد پارازیت است و پس از شلیک سیستم موشک را به صورت اتوماتیک به سمت هدف هدایت میکند که باعث میشود. بعد از شلیک کاموف توانایی گریز از منطقه خطر را داشته باشد. کاموف توانایی حمل انواع راکت پادهای غیر قابل کنترل نظیر اس-۵، اس-۸ و اس-۱۳ را دارد که میتوانند به سیستم هدفگیر لیزری Ugroza بالگرد متصل شوند.
مشخصات
خدمه: یک نفر
طول: ۱۶ متر
ارتفاع: ۴/۹۳
قطر پروانه اصلی: ۱۴/۵۰
وزن خالی: ۷۷۰۰ کیلو گرم
وزن بارگیری شده: ۹۸۰۰ کیلوگرم
پیشرانه: دو موتور توربوشفت Klimov TV3-117 به قدرت ۲۲۰۰ اسب بخار
حداکثر سرعت در هنگام شیرجه: ۳۵۰ کیکومتر در ساعت
حداکثر سرعت: ۳۱۵ کیلومتر در ساعت
حداکثر برد: ۱۱۶۰ کیلومتر با ۴ تانک جدا شونده سوخت خارجی
برد مفید: ۵۴۵ کیلومتر
حداکثر سقف پرواز: ۵۵۰۰ متر
سرعت اوج گیری: ۱۰ متر در هر ثانیه
توپ داخلی: توپ نیمه متحرک ۳۰ م م Shipunov 2A42 ( قابلیت شلیک ۴۶۰ گلوله ضد زره یا انفجار شدید ضد نفرات )
جایگاه حمل سلاح: ۴ جایگاه حمل سلاح زیر هر بال به اضافه دو جایگاه نوک هر بال برای نصب تجهیزات اخلالگر رادار یا موشکهای هوا به هوا در مجموع به وزن ۲۰۰۰ کیلوگرم شامل:
راکت: غلاف های ۲۰ تایی راکت پاد ۸۰ م م غیر قابل کنترل اس-۸ یا ۱۲۲م م اس-۱۳
موشک: پاد ۶ تایی موشکهای ضد تانک 9K121 Vikhr با حداکثر توان حمل ۱۲ عدد، موشکهای هوا به هوا و موشک هوا به زمین نیمه اتوماتیک لیزری Kh-25
بمبها: حداکثر ۴ بمب ۲۵۰ کیلوگرمی یا ۲ بمب ۵۰۰ کیلوگرمی
قابلیت نصب غلاف تیربار UPK-23-250، گالنهای جدا شونده ۵۰۰ لیتری بنزین، پادهای دو قلو شلیک موشک سبک هوا به هوای ایگلا (۴ موشک در مجموع)، نصب پادهای پرتاب گر چف و فلیر نوک هر بال (۵۱۲ چف و فلیر سر هر بال)
شکارچی شب (روسیه)
میل امآی-۲۸ یک بالگرد تهاجمی روسی جهت مقابله با اهداف زمینی زرهپوش و اهداف هوایی کمسرعت در روز و شب و تمام وضعیتهای آب و هوایی است. این بالگرد ۴ پره مجهز به به دو موتور توربو شفت با قدرت۲۲۰۰ اسب بخار میباشد.
کار بر روی طراحی میل ام آی-۲۸ در سال ۱۹۸۰ آغاز شد و اولین پیش نمونه آن در نوامبر ۱۹۸۱ به پرواز درآمد. در سال ۲۰۰۶ اولین فروند از آن به نیروی هوایی روسیه تحویل داده شد. پیش بینی میشود این بالگرد تا سال ۲۰۱۶ جایگزین میل می ۲۴ شود.
جنگافزار ثابت سازمانی میل -۲۸، یک قیضه توپ ۳۰ میلیمتری شیپونوف ۲ اِی ۴۲» (Shipunov 2A42) با ۳۰۰ تیر فشنگ میباشد. این توپ که در زیر دماغه نصب شده، در اصل یک جنگافزار پیادهنظام است که بر روی نفربرهای زرهی بی ام پی-۲» نصب شده است. این جنگافزار دارای دو نواخت تیر میباشد، نواخت تیر ۲۰۰ تیر در هر دقیقه و ۵۵۰ تیر در دقیقه است که برد آن بر اهداف زمینی ۱۵۰۰ متر و علیه اهداف هوایی ۲۵۰۰ متر است که گلولهها شامل گلولههایی با انفجار زیاد برای استفاده علیه نفرات و گلولههای ضد زره میباشد. فشنگها در دو غلاف جعبهای شکل (هر کدام ۱۵۰ تیر) که در دو سوی توپ نصب شدهاند قرار دارند و با حرکات افقی و عمودی توپ حرکت میکنند. توپ به همراه جعبه فشنگها قادر به چرخش ۱۱۰ درجهای به هرطرف، ۱۳ درجه به بالا و و ۴۰ درجه به پایین است. میل -۲۸ دارای دو بالچه کوتاه هر یک با ۲ آویزگاه حمل سلاح است که در دو سوی بدنه در زیر محفظه موتورها نصب شدهاند. هر یک از این آویزگاهها توانایی حمل تا ۴۸۰ کیلوگرم بار را دارد که معمولاً شامل ۲ مجموعه موشکهای ضد تانک لوله پرتاب هدایت شوند رادیویی ۹ ام ۱۱۴ اِشتورم» (9M 114 shtrtum) و یا ۹ ام اَتکا» (9M 120 Atka) است. موشک اَتکا -وی» جنگافزار اصلی ضد زره میل-۲۸ و به ویژه مدل اِن» (N) میباشد. بیشینه برد این موشک با سامانه هدایت رادیویی فرمان در خط دید ۵٬۸ کیلومتر و مجهز به سرجنگی متوالی است. توان نفوذ آن ۵۸۰ میلیمتر در زره فولادی پس از غلبه بر زره واکنشی انفجاری است. . جنگافزار هدایت ناپذیر میل-۲۸ شامل انواع گوناگونی از موشکهای ۷۰، ۸۰، ۱۲۲ میلیمتری و غلاف توپ یو پی کِی-۲۳-۲۸» شامل یک توپ دو لول ۲۳ میلیمتری به همراه ۲۵۰ تیر فشنگ میباشد که همگی در آویزگاههای زیر بال حمل میشوند. دیگر جنگافزارهای قابل حمل این بالگرد عبارتند از: غلاف مین پخش کن کِی ام جی یو-۲» و موشکهای هوا به هوای ۹ کی-۳۱۰» و ۹ ام-۳۹ ایگلا». معمولاً تا ۸ موشک هوا به هوا را میتوان در ۴ پرتابگر دوتایی برای کاربرد بر ضد بالگردها و هواپیماهای بدون سرنشین حمل کرد. در نوک هر بالچه، یک غلاف حاوی پرتابگرهای شراره (چف) با امکان حمل گیرندههای اخطار امواج راداری و لیزری میتوان نصب شود.
مشخصات
قطر گردش پروانه اصلی: ۱۷/۲ متر
حداکثر طول (پروانهها در حال چرخش): ۲۱/۳۳ متر
درازای بدنه: ۱۷/۰۱ متر
پهنای بدنه (شامل محفظه موتورها): ۳/۱۲ متر
پهنای بدنه (شامل پهنای بالچهها): ۵/۸۹ متر
بلندا از سطح زمین: ۳/۳۹۵ متر
وزن خالی: ۸۶۰۰ کیلوگرم
وزن عادی برخاستن: ۱۰۷۰۰ کیلوگرم
بیشینه وزن برخاستن: ۱۱۵۰۰ کیلوگرم
بیشینه سرعت: ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت (۳۲۰ کیلومتر بر ساعت به دلیل نوک پرههای رو به عقب)
سقف پروازی خدمتی: ۴۶۰۰ متر
برد با بیشینه سوخت: ۶۷۰ کیلومتر، شامل سوخت ذخیره ۳۰ دقیقه پرواز
برد با بیشینه وزن بار: ۴۷۰ کیلومتر
برد عبوری: ۱۳۲۰ کیلومتر با ۴ مخزن سوخت خارجی
توپ: یک قبضه ۳۰ میلیمتری
تعداد فشنگ: ۳۰۰ تیر
موشک: موشکهای ۷۰، ۸۰، ۳۰ میلیمتری
موشک ضد تانک: ۱در کل ۶ موشک ۹ ام ۱۱۴ اشتورم»؛ ۹ ام-۱۲۰اَتکا» با سیستم هدایت رادیویی فرمان در خط دید
بیشینه برد موشک ضد تانک: ۶ تا ۸ کیلومتر
موشک هوا به هوا: ۹ کا ۳۱۰» (کد ناتو: سام-۱۶)؛ ۹ ام ایگلا» (کد ناتو: سام ۱۸)
سامانه کنترل آتش: سایت مستقر بر کلاهخود خدمه، سامانه کسب و نشانگذاری هدف، سامانه دید شبانه خلبان، رادار موج میلیمتری ان او-۲۵»
یوروکوپتر تایگر (آلمان - فرانسه)
نوعی بالگرد جنگنده دو موتوره و چهارپره است که در شرکت آلمانی - فرانسوی یوروکوپتر طراحی شده و تولید میشود. نخستین پیشنمونه این هلیکوپتر در سال ۱۹۹۱ به پرواز درآمد، اما به کار گیری رسمی آن در هوانیروز آلمان و فرانسه تا سال ۲۰۰۳ به طول انجامید.
این هلیکوپتر تهاجمی محصول نهایی پروژه مشترک آلمان و فرانسه در دوران جنگ سرد برای تولید یک هلیکوپتر ضدتانک کارآمد است که بتواند در برابر حمله نیروهای زمینی شوروی به اروپای غربی ایستادگی کند. به این منظور بخشهای هلیکوپترسازی شرکت فرانسوی آئروسپاسیال و شرکت آلمانی دایملر-بنز در هم ادغام شده و یوروکوپتر را ایجاد کردند. پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد آلمان و فرانسه تصمیم گرفتند این پروژه را برای ساخت یک هلیکوپتر جنگنده چند منظوره ادامه دهند که بتواند علاوه بر شکار تانکها و زرهپوشهای دشمن در نقش های دیگری چون پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای زمینی خودی، عملیاتهای شناسایی مسلح در میدان جنگ و اسکورت بالگردهای دیگر نیز کارآمد باشد.
تایگرهای فرانسوی به یک توپ مسلسل ۳۰ میلیمتری جیات ۳۰ ساخت شرکت فرانسوی جیات مجهز هستند که در جهت نگاه خلبان حرکت میکند و این کار از طریق کلاه هوشمند خلبان تایگر انجام میشود. آلمانیها به دلیل لگد زیاد این سلاح با نصب آن بر روی بالگردهای خود مخالفت کردند و در نتیجه تایگرهای آلمانی به طور پیشفرض به هیچ سلاحی مجهز نیستند و در صورت نیاز با تیربارهای ۱۲.۷ مم مسلح خواهند شد. تایگر همچنین با توجه به نوع ماموریت خود به انواع مختلفی از موشکها و راکتها یا مسلسلهای اضافی تجهیز میشود و برای هدایت آنها از یک کامپیوتر کنترل آتش مخصوص برخوردار است.
شاید پیشرفتهترین سامانه اویونیکی این بالگرد سیستم اوزیریس باشد که از چند دوربین تلویزیونی و گرمایی، یک مسافتیاب و علامتگذار لیزری و چندین ژیروسکوپ تشکیل میشود. اوزیریس به عنوان سنسور اصلی برای مشاهده و نشانهگیری اهداف عمل میکند و از طریق سیستمهای رایانهای سلاحها اطلاعات مربوط به شلیک و هدفگیری را به خلبان ارائه میکند.تایگر در آلمانی Tiger و در فرانسوی Tigre نوشته میشود و به معنی ببر است. نام این بالگرد به پیروی از سنت فرانسویها در نامگذاری بالگردهای خود به نام حیوانات تیزرو انتخاب شده است. سنتی که در نامگذاری هلیکوپترهای معروف فرانسوی همچون پوما، غزال و آلوئت رعایت شده بود.
تایگر نخستین بالگرد اروپایی است که به طور کامل با ترکیبات کامپوزیتی ساخته شدهاست. این هلیکوپتر از ویژگیهای پیشرفته دیگری چون کابین خلبان شیشهای، فناوریهای پنهانکاری و مانورپذیری بالا برخوردار است و در طول عمر کوتاه فعالیت خود ماموریتهای جنگی متعددی را در افغانستان، لیبی و مالی به انجام رساندهاست. این هلیکوپتر هماکنون در نیروهای مسلح چهار کشور آلمان، فرانسه، اسپانیا و استرالیا در حال فعالیت است.
مشخصات
حداکثر وزن برخاست: ۶۶۰۰ کیلوگرم
نیروی محرکه: دو موتور توربوشفت امتییو توربومکا رورویس MTR 390 هر یک به قدرت ۱۴۶۴ اسب بخار (۱۰۹۲ کیلووات)
ظرفیت سوخت داخلی: ۱۱۰۵ کیلوگرم
سوخت داخلی + محفظه سوخت اضافی: ۱۶۸۹ کیلوگرم
حداکثر سرعت پرواز کروز با حداکثر وزن برخاست: ۲۷۱ کیلومتر بر ساعت (۱۴۶ گره هوایی)
مداومت پروازی استاندارد: ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه
حداکثر مداومت پروازی با محفظههای سوخت اضافی: ۵ ساعت
حداکثر برد عملیاتی در حالت مسلح با سوخت استاندارد: ۷۴۰ کیلومتر
حداکثر برد عملیاتی در حالت غیر مسلح» با سوخت اضافی: ۱۱۳۰ کیلومتر
سقف پروازی: ۴۰۰۰ متر
حداقل دمای عملیاتی: ۳۰ تا ۳۵ درجه سانتیگراد زیر صفر
اجرای یک مانور پروازی به وسیله جنگافزارهای تایگر به این شیوه است:
در مأموریتهای تهاجمی
۴ موشک هوابههوای میسترال + ۸ موشک ضد تانک هلفایر یا اسپایک + توپ ۳۰ میلیمتری یا
۲ موشک هوابههوای میسترال + ۴ موشک ضد تانک هلفایر یا اسپایک + ۳۴ راکت هوابهزمین ۶۸ میلیمتری
این بالگرد آمریکایی برای اولین بار در سال 1965 پرواز کرد و خدمت در ارتش بیش از 15 کشور را در کارنامه دارد . بیش از 2300 فروند از انواع این بالگرد ساخته شده که نشان از محبوبیت ، کارایی و موفقیت آن دارد.به خاطر همین عملکرد خوب سپاه تفنگداران امریکا تصمیم گرفت تا کبرا را برای سالهای بعد از 2020 نیز به خدمت گیرد و ان را توسط برنامه ارتقای H-1 عملی کرد و این گونه بود که AH-1Z VIPER افعی متولد شد.H-1Z بالگردی دو موتوره بر پایه AH-1W سوپر کبرا است که برای سپاه تفنگداران آمریکا ساخته شد.
AH-1Z از 4 پره ، چرخانه اصلی کامپوزیتی ، سامانه مخابراتی ارتقا یافته و سیستم هدف یابی جدید بهره می برد. سیستم چرخاننده اصلی در اوایل سال 1980 بر روی بل Bell-403 به طور موفقیت آمیزی آزمایش شد. به خاطر عملکرد فوق العاده این چرخاننده، سپاه تفنگداران دریایی آمریکا تصمیم گرفت تا آنرا به بالگرد جدید خود یعنی AH-1Z اضافه کند. سازندگان این سیستم منحصر به فرد اعلام کردند که سیستم مزبور می تواند چابکی بی سابقه، افزایش قابل ملاحضه سرعت، پرواز نرم و قابلیت اطمینان عالی را ارائه کند.
در سال 1996 سپاه تفنگداران دریایی آمریکا ، برنامه ارتقا H-1 را با امضا قراردادی با شرکت بل آغاز کرد تا 180 فروند AH-1W و 100فروند UH-1N را به مدل های پیشرفته AH-1Z و UH-1Y ارتقا دهد. این برنامه باعث تولید بالگردهای تهاجمی و کمک رسانی جدید و پیشرفته میشد که از قطعات و امکانات مشابه استفاده می کردند. این امر همچنین باعث کاهش قیمت نگهداری و عملیاتی کردن آنها میگردید. AH-1Z و UH-1Y هر دو از دم، موتور، چرخانه، ایونیک، نرم افزار، کنترل کننده ها و نمایشگرهای مشابه استفاده می کنند که 84% قطعات آنها شبیه به هم است. برنامه ارتقا از سال 1996 نا سال 2003 به دلیل تحقیقات به صورت کندی ادامه داشت. چرخانه دو پره موجود باید با مدل 4 پره مشخصه های AH-1Z از جمله سرعت، محموله قابل حمل، سرعت اوج گیری و پایداری را افزایش می داد و باعث کم شدن تکانهای شدید چرخانه می گردید.
اولین پرواز AH-1Z در 8 دسامبر 2000 انجام شد و قرار است تا سال 2018 ادامه یابد. در فوریه 2008 نیروی دریایی 40 فروند AH-1Z جدید سفارش داد اما به جای ارتقا AH-1W های قبلی برای آنها بدنه جدید در نظر گرفت. در سپتامبر همان سال نیز سفارش های خود را به 247 فروند رساند که 58 فروند از آنها دارای بدنه جدید بودند، از تولید دوباره بدنه انتظار می رفت تا 10000 ساعت به عمر بدنه AH-1Z اضافه کند.
AH-1Z در ماه مه 2005 پرواز آزمایشی در دریا را به پایان رساند و در 15 اکتبر همان سال سپاه تفنگداران دریایی آمریکا ورود اولین AH-1Z را به ناوگان خود جشن گرفت. اما در سال 2008 طی آخرین مرحله آزمایشهای پروازی مشکلاتی در سامانه هدفیابی آن دیده شد. مشکلات این سیستم در پایداری، وضوح تصویر، گم شدن هدف با بعضی تغییرات جزیی و در کل رفتار غیر عادی سامانه هدفیابی بود که تا قبل از تولید انبوه آن برطرف گردید. سیستم هدفیابی AH-1Z از نسل سوم سیستم جلونگر فروسرخ بهره می برد و قادر است در شب و روز و در تمامی شرایط جوی کار خود را به خوبی انجام دهد. این مشکلات باعث 18 ماه تاخیر در تولید و در پی آن افزایش 140% قیمت وایپر گشت، اما سرانجام در سال 2010 این افعی مرگبار مجوز ورود خود را دریافت کرد و تاکنون 30 فروند از آن وارد خدمت شده است.
تسلیحات
بسته های تسلیحاتی AH-1Z با نمونه قبلی خود یعنی AH-1W تفاوت چندانی ندارد. وایپر از رگبار 20 میلیمتری ساخت شرکت کنن بهره می برد که می تواند داده های خود را به کلاه خلبان منتقل کند. در مجموع AH-1Z می تواند مخلوطی از راکتها، موشکهای AGM-114 هلفایر و AIM-9 سایدوایندر را حمل کند. AH-1Z قادر به حمل 16 موشک هلفایر است که با AH-64D تفاوتی ندارد. در آینده نیز سلاح های افزودنی جدید به این بالگرد اضافه خواهد شد که مهمات کشنده با دقت بالا و موشکهای دنبال کننده از جمله آنها هستند.
مشخصات
خدمه: 2 نفر خلبان و افسر تسلیحات
ظرفیت: 3021 کیلوگرم ( 6661 پاوند )
طول: 17.8 متر ( 58 پا )
ارتفاع: 4.37 متر ( 14 پا )
وزن خالی: 5580 کیلوگرم ( 12300 پاوند )
بیشینه وزن برخاست: 8390 کیلوگرم ( 18500 پاوند )
بیشینه سرعت: 411 کیلومتر بر ساعت ( 160 نات )
برد: 685 کیلومتر ( 370 ناتیکال مایل )
شعاع عملیاتی: 231 کیلومتر با 1130 کیلوگرم محمات ( 125 ناتیکال مایل )
بیشینه ارتفاع پروازی: 20000 پا
سرعت اوج گیری: 2790 پا بر دقیقه
سوپر کبرا (آمریکا)
بِل اِیاِچ-۱جی و تی معروف به سی کبرا و بِل اِیاِچ-۱دبلیو معروف به سوپر کبرا و بِل اِیاِچ-۱زد معروف به وایپر rمدل های دو موتوره و بهینه سازی شده و پیشرفته تر بالگرد ای اچ-١ " هیویی کبرا " هستند.
اولین نمونه های دو موتوره بالگرد بل ایاچ-۱ کبرا به نام های بِل اِیاِچ-۱جی و بِل اِیاِچ-۱تی ( نمونه بهبود یافته AH-1J ) معروف به سی کبرا ( کبرای دریایی ) مخصوص نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا ساخته شد. نمونه صادراتی ای اچ-١جی به سی کبرا بینالمللی معروف شد و خود دارای دو مدل با قابلیت شلیک و هدایت موشک های ضد تانک هدایت سیمی بیجیام-۷۱ تاو معروف به تاو کبرا (TOW Cobra) مجهز به سیستم هدفگیری و هدایت تلسکوپی ام-٦٩ این موشک ها در پوزه بالگرد و نمونه بدون قابلیت شلیک و هدایت این موشک های ضد تانک ، معروف به نان تاو ( Non TOW) بود.١٦٠ فروند از مدل نان تاو و ٦٢ فروند از مدل تاو بالگرد ای اچ-١جی سی کبرا از سال ١٩٧٤ توسط هوانیروز ارتش شاهنشاهی ایران با هدف مقابله با توان عظیم زرهی کشور عراق و شوروی پیشین به خدمت درآمد.
نمونه های بعدی دو موتوره به ترتیب بِل اِیاِچ-۱دبلیو معروف به سوپر کبرا (به انگلیسی: Super Cobra) و اخرین و پیشرفته ترین نمونه کبرا یعنی بِل اِیاِچ-۱زِد (به انگلیسی: AH-1Z) معروف به وایپر ( افعی ) (به انگلیسی: Viper) هستند . لازم به ذکر است نمونه بِل اِیاِچ-۱زد با نام زولو کبرا (به انگلیسی: Zulu Cobra) نیز شناخته می شود.
ایران، اولین مشتری خارجی هلیکوپتر کبرا بود. ارتش شاهنشاهی ایران سی کبرای دو موتوره نیروی دریایی را به کبراهای تک موتوره نیروی زمینی آمریکا ترجیح داد و در سال ۱۹۷۲ سفارش خرید ۲۰۲ فروند از مدل ارتقا یافته ایاچ-۱جی را به شرکت بل داد. کبراهای ایرانی به موتور پرقدرتتر T400-WV-402 مجهز شده بودند و چرخدندههای کاهشدهنده لگد هم بر روی برجک هلیکوپتر نصب شده بود.
سلاح برجک این کبراها هم مثل کبراهای نیروی دریایی یک قبضه تیربار گاتلینگ ۲۰ میلیمتری سهلول ام۱۹۷ بود که ظرفیت حمل ۷۵۰ گلوله برای آن در هلیکوپتر وجود داشت. کمکخلبان که نقش تیربارچی را هم ایفا می کرد از یک سیستم دید تثبیتشده و حتی یک صندلی تثبیتشده برای به حداقل رساندن لرزش بهرهمند بود. ۶۲ فروند از کبراها هم به دلیل نصب سیستم هدفگیری و هدایت ام -٦٩ قابلیت شلیک موشکهای ضدتانک بی جی ام -٧١ تاو را داشتند که با نام " تاو کبری" شناخته می شدند و هر یک از آنها میتوانست حداقل چهار و حداکثر ۸ تیر از این موشک ضد زره هدایت سیمی را با خود حمل کند اما بقیه از این قابلیت بیبهره بودند و تنها به تیربار ۲۰ میلی متری و راکتهای هیدرا ۷۰ متکی بودند که حداکثر ۳۸ عدد از آنها در پایلونهای دو طرف بالگرد حمل میشد.
کبراها با موفقیت قابل توجهی در طول جنگ ایران و عراق استفاده شدند. این هلیکوپترها علاوه بر انجام ماموریتهای ضد تانک و پشتیبانی نزدیک هوایی درگیریهای متعددی با بالگردهای میل می-۲۴ نیروی هوایی عراق داشتند که اولین نبردهای هلیکوپتر به هلیکوپتر در یک جنگ واقعی محسوب میشوند. تمامی مدل دو موتوره ای اچ-١جی تی دبلیو زد مجهز به توپ بیست میلیمتری سه لول چرخان ام-١٩٧ Dynamics 20 mm (0.787 in) M197 3-barreled Gatling cannon)هستند. تمامی مدل های بالگرد کبرا میتوانند به راکتهای هدایت ناپذیر هایدرا ٧٠ در لانچر های هفت تایی ام-٢٦٠ و یا نوزده تایی ام-٢٦١ مجهز بشوند. تمامی این مدلها توانایی حمل و شلیک چهار و یا هشت موشک ضد تانک هدایت سیمی بیجیام-۷۱ تاو را دارند. البته لازم به ذکر است اکثر مدلهای AH-1J به سیستم هدفگیری و هدایت تلسکوپی ام-٦٩ برای هدفگیری و هدایت موشک های ضد تانک بیجیام-۷۱ تاو در قسمت پوزه مجهز نیستند و قابلیت حمل و شلیک این موشک ها را ندارند و به اختصار آنها را نان تاو میخوانند. مدل های AH-1W و AH-1Z توانایی حمل و شلیک چهار و یا هشت موشک هدایت لیزری ضد تانک ایجیام-۱۱۴ هلفایر و موشک های هوا به هوای ایم-۹ سایدوایندر را دارند.
مشخصات
خدمه: 2:نفر (CPG)
طول: 53 ft 5 in (16.3 m) (with both rotors turning)
هلی کوپتر Z-10 توسط گروه ساخت تجهیزات هوایی CHANGHE چین برای ارتش این کشور طراحی و ساخته شده است. هلی کوپتر Z-10 در درجه ی اول یک هلی کوپتر ضد زره در میدان نبرد می باشد، این هلی کوپتر همچنین قادر است در نبردهای محدود هوایی نیز شرکت کند .هلی کوپتر Z-10 دارای یک طرح معمولی از هلی کوپترهای هجومی می باشد. این هلی کوپتر به یک روتور اصلی پنج تیغه و یک روتور فرعی چهار پره در قسمت دم هواپیما می باشد. نیروی محرکه این هلی کوپتر به وسیله دو موتور تامین می شود که این دو موتور در قسمت عقب کابین خلبان قرار گرفته است. طول این هلی کوپتر هجومی 14.1 متر و شعاع حرکتی پره های آن نیز 13 متر می باشد. ارتفاع این هلی کوپتر از سطح زمین 3.5 متر و حداکثر وزن آن در هنگام برخاستن از زمین 8 تن می باشد.
در قسمت چانه این هلی کوپتر سه مسلسل 20 و 30 میلی متری با قابلیت AUTOCANNON تعبیه شده است . در بال های کناری نیز چهار جایگاه برای بارگذاری سلاح های خارجی همچون موشک GJV289A وجود دارد. این هلی کوپتر همچنین قابلیت انطباق با موشک ضد تانک هدایت پذیر HJ-10 را نیز دارا می باشد . این موشک معادل موشک هلفایر آمریکایی می باشد . Z-10 قادر به حمل هشت عدد از این موشک ها برای ماموریتهای حمله به زره پوش ها می باشد.
بزرگترین عملیات تاریخ نیروی هوایی ارتش چگونه اتفاق افتاد؟
نخستین طرح جنگی ایران، عملیات کمان ۹۹ بود که نیروی هوایی ارتش ایران آن را انجام داد که پاسخی بود به حمله هوایی عراق.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اول مهرماه 59 مقارن با دومین روز از جنگ تحمیلی، کمان 99 بزرگترین عملیات تاریخ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران رقم خورد. با بمباران های رژیم بعث عراقدر نخستین روز جنگ نیروی هوایی دنبال پاسخ محکمی بود. برای ارتشی که همیشه خودش را برتر از همسایه غربیش میدید، حمله عراق خیلی تلخ بود. فرماندهان این ارتش در جلسه ستاد مشترک به مسئولان گفتند به امام(ره) بگویید ما آمادهایم جواب عراق را بدهیم و از ایران و انقلاب دفاع کنیم.
با حمله و نیروی هوایی عراق، نیروی هوایی ایران به ناچار با نیروی عراق درگیر شد و طرح نبرد البرز برای مقابله با نیروی هوایی عراق ابلاغ شد. در 31 شهریور 59 رژیم عراق ناجوانمردانه به 15 پایگاه نیروی هوایی ایران حمله کرد. عراق با توجه به پیشبینی خود که توان نظامی نیروی هوایی ایران را 30 درصد در نظر گرفته بودند، میخواست راه را برای نفوذ بیشتر به کشور باز کند. خلبانان نیروی هوایی با انجام عملیاتی به نام انتقام پاسخ محکمی به پایگاههای هوایی عراق دادند. آنها در این عملیات پایگاه هوایی شعیبیه، در بصره و پایگاه کوت را مورد حمله قرار دادند. فرماندهان با این حمله میخواستند نشان دهند که مقابله به مثل فایدهای ندارد و عراق باید از حمله دوباره صرفنظر کند اما نیروی هوایی عراق به این امر راضی نبود. پرسنل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با دستور فرمانده نیروی هوایی سرتیپ شهید "جواد فکوری" که شخصاً در طرح این عملیات شرکت داشت، شبانه مشغول طراحی، طرح عملیاتی البرز شده و طرح عملیات در واپسین دقایق شامگاه 31 شهریور 59 آماده میشود.
طرح عملیات کمان 99
نخستین طرح جنگی ایران، کمان 99 بود که نیروی هوایی ارتش ایران روی میز گذاشت تا جواب حمله هوایی عراق را داده باشد. سحر اول مهر هواپیماهای اف 14 ایران فضای مرز هوایی ایران را از ارومیه تا جزیره خارک پوشش میدادند، بعد هواپیماهای شکاری اف 14 و اف 5 پرواز میکردند و هدفهایشان در خاک عراق را به آتش میکشیدند. صبح اول مهر، 150 جنگنده ایرانی در آسمان شهرهای عراق به پرواز درآمدند، بربری، دلحامد و زنجانی از خلبانانی بودند که تاسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک را به آتش کشیدند. برخی هم به نیروی دریایی عراق در خلیج فارس حمله کردند و برخی به تأسیسات بغداد و بصره.
موقعیت حمله هوایی ایران به عراق در اول مهر 1359،عملیات کمان 99
علت نامگذاری کمان99 چه بود؟
نام طرح عملیاتی "کمان 99" و نام عملیات نیز سایه البرز گذاشته میشود. کمان بهنشانه این است که در این عملیات دورترین نقاط و اهداف در خاک عراق هدف قرار خواهد گرفت در واقع کمان، نشانه پایداری مرزهای ایران توسط آرش کمانگیر است و عدد 99 هم بهدلیل 99 صفحهای بودن طرح عملیاتی بوده است.
وقتی عراق، حملات هوایی سراسری خود را علیه ایران اسلامی شروع کرد، عملیات تاکتیکی انهدام نیروی هوایی عراق» جهت کسب برتری هوایی توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اولین ساعات اول مهرماه بر پایه طرح نبرد البرز» انجام گرفت. با ابلاغ رمزکمان 99» هواپیماهای جنگنده بمب افکن و شکاری رهگیر نهاجا در هفت پایگاه هوایی کشور به غرش درآمدند و باندهای پروازی را پشت سر نهادند. هر گروه با بهرهگیری از سوختگیری هوایی برای انهدام هدفهای دوردست، یا بدون عملیات سوختگیری در هوا، فضای کشور عراق را شکافتند و اهداف خود را در سراسر خاک عراق در هم کوبیدند.
اهدافی که در داخل پایگاههای هوایی دشمن مورد توجه خلبانان بود، شامل باندهای پروازی، پناهگاههای هواپیماها، راههای خزش، انبارهای مهمات، انبارهای آمادی و قطعات پشتیبانی کننده هواپیماها، مخازن سوخت هواپیماها و خودروها، رادارهای هدایت کننده هواپیماها، برجهای مراقبت و کنترل، سیستمهای فرماندهی کنترل پایگاهها، مراکز مخابراتی و انواع آنتنهای آن بود.
مناطق مورد هدف خلبانهای نیروی هوایی ارتش
مناطقی که مورد هدف خلبانهای نیروی هوایی ارتشجمهوری اسلامی ایران در کمان 99» قرار گرفتند:
خلبانان پایگاه دوم شکاری در تبریز با 48 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن تایگر اف- 5» پایگاه هوایی موصل در بخش شمالی عراق در استان نینوا را درهم کوبیدند.
خلبانان پایگاه سوم شکاری در همدان با 16 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن فانتوم اف-4 یی» پایگاه هوایی کوت در استان میسان یا العماره عراق را در هم کوبیدند.
خلبانان پایگاه چهارم شکاری در دزفول با تعداد 40 فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن تایگر اف-5» پایگاه هوایی ناصریه را در استان ذیقار عراق بمباران کردند.
خلبانان پایگاه ششم شکاری در بوشهر با تعداد12 فروند هواپیمای فانتوم اف-4 یی» پایگاه هوایی شعیبیه در استان بصره عراق را درهم کوبیدند.
خلبانان پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران با تعداد 12 فروند هواپیمای فانتوم اف -4 یی» و اف-4 دی» پایگاه هوایی الرشید در جوار بغداد را درهم کوبیدند.
ضربههای کمان 99 به عراق
پایگاههای هوایی حبانیه شامل تموز» و هضبه» در غرب بغداد، فرودگاه بینالمللی بغداد، پایگاه هوایی کرکوک در استان کرکوک، فرودگاه المثنی و برخی فرودگاههای دیگر در امواج بعدی حملات هوایی بمباران شدند. در موج دوم حملات هوایی، پایگاه یکم و دوم شکاری هر یک با 50 درصد از هواپیماهای آماده خود حمله ور شدند. در این عملیات 11 فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن از بین رفت.
بعد از این حملات هوایی ایران، نیروی هوایی عراق برای مدت طولانی نتوانست بیش از حدود 56 درصد از توانایی خود را به کار گیرد. پایگاه رشید در جوار بغداد که باید به سرعت آماده و درگیر نبرد شود، برابر گزارش اداره دوم سماجا، سرانجام در تاریخ 9 آذر ماه 59 مجدداً عملیاتی شد و این روند کم و بیش در سایر پایگاههای هوایی عراق نیز حاکم بود.
در واقع در عملیات کمان 99 جنگندههای ارتش توانستند بیش از 60 درصد توان هوایی ارتش عراق را نابود کنند و ارتش عراق تا مدتها نمیتوانست از نبردهای زمینی، پشتیبانی هوایی پرقدرتی انجام دهد. حتی این عملیات، منجر شد که بسیاری از پایگاههای هوایی ارتش عراق تا مدتها عملیاتی نباشد و در بسیاری از موارد، پایگاههای نیروی هوایی ارتش بعثی، بیش از سه ماه دچار اخلال بودند.
بیشتر بخوانید
5 روز اول جنگ تحمیلی چه اتفاقات سرنوشتسازی روی داد؟
خلبانهای شهید عملیات:
سروان خلبان منصور ناظریان» با هواپیمای تایگر اف - 5 یی شهید و هواپیما منهدم شد، ستوان یکم علیمراد جهانشاهلو» با هواپیمای تایگر اف-5یی شهید و هواپیما منهدم شد. سروان خدابخش عشقیپور» و ستوان یکم عباس اسلامی نیا» با هواپیمای فانتوم اف - 4 یی، هر دو خلبان شهید و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم غلامحسین عروجی» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان شهید و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم تورج یوسف» با هواپیمای تایگر اف-5یی شهید و هواپیما منهدم شد.
ستوان یکم شهرام اویسی» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان مجروح و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم پرویز حاتمیان» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان اسیر دشمن و هواپیما منهدم شد. سرگرد محمد جواد ورتوان» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان مجروح و هواپیما منهدم شد. سروان خلبان داریوش یزدانفر» و ستوان یکم خلبان رهبر» با هواپیمای اف - 4 یی هر دو خلبان سالم اما هواپیما آسیب دید.
خلبانها پیروز به ایران برگشتند و مردم در خیابانها از خلبانهایشان استقبال کردند. ایرانیها روحیه گرفتند و عراقیها شوکه شدند. مهدی بشارت، کاردار سفارت ایران در بغداد، میگفت: تلویزیون عراق با آب و تاب از حمله هوایی عراق به ایران میگفت و اعلام میکرد تمام هواپیماهای ایران را نابود کردهاند. خیلی ناراحت بودم. دو روز بعد در دفترم حس کردم که بغداد به لرزه افتاده است. هواپیماها به بغداد حمله کرده بودند. هواپیماهای ایران مثل باران بر سر مؤسسههای نظامی و دولتی عراق بمب میریختند. فرودگاه بغداد طوری آسیب دید که تا مدتی قابل استفاده نبود و افراد عادی که میخواستند وارد بغداد شوند به اردن میرفتند و از اردن با اتومبیل به بغداد میآمدند. من و کارمندان سفارت از حمله هوایی ایران سرشار از غرور و شادی شدیم.»
با شروع جنگ جهانی دوم (World War II) در اواسط قرن بیستم دنیا در تاریکی مطلق فرو رفت. این جنگ که تلفات زیادی برجای گذاشت، درنهایت با شکست آلمان و ژاپن و پیروزی نیروهای متفقین به پایان رسید.
جنگ جهانی دوم بهطور مؤثر دنیا را بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ متوقف کرد. تا به امروز، این جنگ گستردهترین درگیری نظامی از نظر جغرافیایی در طول تاریخ بوده است. اگرچه این نبرد به نقاط بسیاری از دنیا سرایت کرد، اما اکثر کشورهای درگیر، تلاش مشترکی با هدف پایان دادن به تخاصم قدرتهای محور (آلمان،ایتالیا و ژاپن) از خود به نمایش گذاشتند.
علیرغم این واقعیت که آلمان و ژاپن متحد یکدیگر بودند، اما اهداف و انگیزههای بسیار متفاوتی داشتند و سطح همکاری آنها عمدتاً منحرف کردن توجه دشمنان بهجای دستیابی به هرگونه اهداف مشترک بود؛ بنابراین، اکثر مطالعات در مورد جنگ، درگیریهای آلمان و ژاپن را بهطور جداگانه بررسی کرده و بین صحنههای نبرد در اروپا و منطقهی پاسیفیک تمایز قائل میشوند.
ظهور آلمان نازی و نشانههای تخاصم آن را میتوان مستقیماً از دل جنگ جهانی اول بیرون کشید. آلمان پس از جنگ جهانی اول از نظر اقتصادی بهشدت آسیب دید. پیمان ورسای به طرز ناعادلانهای تمام تقصیرهای جنگ را بر گردن آلمان میانداخت و بهموجب آن غرامت سنگینی از این کشور طلب میکرد.
اگرچه آلمان هرگز بخش عمدهای از این مطالبات را پرداخت نکرد، اما این پیمان آلمانیها را خوار میشمرد و مانعی برای تلاشهای این ملت در جهت بازسازی و حرکت روبهجلو از نظر اقتصادی و فناوری بود. بهعلاوه، رکود بزرگ اقتصادی در اواخر دههی ۱۹۲۰ و اوایل دههی ۱۹۳۰ فشارهای بیشتری بر کشور آلمان وارد آورد.
با گسترش خشم و ناامیدی در آلمان، احزاب ی رادیکال به محبوبیت رسیدند. آنها شامل طیف گستردهای از احزاب، از کمونیستها گرفته تا راستهای افراطی ملیگرا، میشدند. در میان افراطیترین فعالان ملیگرا، نام آدولف هیتلر، مؤسس حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمانی (همان حزب نازی)، نیز دیده میشد.
حزب هیتلر در زمان رکود اقتصادی در آلمان، بیش از صد هزار عضو داشت و بهسرعت در حال گسترش بود. این حزب شروع به مشارکت در انتخابات مجلس کرد و سریعاً به موفقیت رسید. هیتلر در سال ۱۹۳۳ رئیسجمهور آلمان، پاول فون هیندنبورگ، را مجبور کرد تا او را به سمَت صدارت اعظم برساند. موقعیتی که هیتلر بهموجب آن توانست قدرت خود را تحکیم بخشد.
آلمان در سال ۱۹۳۵ به رسمیت شناختن پیمان ورسای همراه با تمامی محدودیتها و تحریمهای آن را ملغی کرد. بهخصوص اینکه هیتلر در سخنرانی خود از بازسازی تمامعیار نیروهای ارتش آلمان خبر داد. آلمان در سال ۱۹۳۸ شروع به الحاق قلمروهای کشورهای همسایه، نظیر اتریش و بخش اعظم خاک چکسلواکی، به سرزمین خود کرد.
وقتیکه آلمان در سال ۱۹۳۹ به لهستان یورش برد، بریتانیا وفرانسه باهم علیه آلمان متحد شدند و جنگ جهانی دوم به راه افتاد.
روند جنگ جهانی دوم در جبهه های مختلف
تخاصم آلمان
آتش جنگ جهانی دوم پس از حملهی آلمان به لهستان در سپتامبر ۱۹۳۹ به صدراعظمی هیتلر و اتحاد میان فرانسه و بریتانیا علیه این کشور، شعلهور شد. طی چند ماه، آلمان از اهداف خود پرده برداشت و به دانمارک و نروژ حمله کرد. آلمانها اندکی بعد حملات خود را بهسوی بلژیک، هلند و فرانسه گسترش دادند و تمامی این کشورها را بهسرعت فتح کردند.
نبرد بریتانیا
آلمان در تابستان ۱۹۴۰ شروع به حملات گستردهتر علیه بریتانیا کرد؛ با این تفاوت که این حملات منحصراً از راه آسمان بود. نبرد بریتانیا اولین شکست نظامی آلمان بود، زیرا نیروی هوایی این کشور، لوفتوافه (Luftwaffe)، توانایی مقابله با نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا را نداشت.
یونان و شمال آفریقا
با آشکار شدن گامهای بعدی هیتلر، ایتالیا بهعنوان متحد آلمان، با حمله به یونان و شمال آفریقا، جبهههای نبرد را بیش از این گسترش داد. لشکرکشی به یونان با شکست روبهرو شد و آلمان بهناچار در اوایل سال ۱۹۴۱ به کمک متحد خود شتافت.
اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
آلمان در سال ۱۹۴۱، بهتازگی به سراغ جاهطلبانهترین اقدام نظامی خود برای یورش به اتحاد جماهیر شوروی رفته بود. اگرچه آلمانیها در ابتدا پیشرفتهای برقآسایی داشتند و تا عمق خاکروسیه و منطقهی مرکزی آن پیش رفتند، اما حمله به اتحاد جماهیر شوروی را میتوان نقطهی سقوط آلمان در جنگ دانست.
روسیه کشوری بسیار بزرگ بود و اگرچه مقاومتهای اولیهی این کشور چندان قدرتمند نبود، اما قدرت و عزم راسخ این ملت همراه با زمستانهای وحشتناک آن بهمراتب فراتر از آن چیزی بود که ارتش آلمان میبایست آن را فتح میکرد.
آلمان در سال ۱۹۴۳ و پس از نبردهای استالینگراد و کورسک (Kursk)، مجبور به یک عقبنشینی تمامعیار شد. آلمانها در سال ۱۹۴۴ بهآرامی، اما بهطور پیوسته، مجبور به عقبنشینی کامل از خاک روسیه شدند. پس از این عقبنشینی، روسها آنها را در سال ۱۹۴۵ تا اروپای شرقی و خود آلمان دنبال کردند.
پرل هاربر
جنگ در منطقهی پاسیفیک در هفتم دسامبر ۱۹۴۱ و زمانی آغاز شد که هواپیماهای جنگی ژاپنی اقدام به حملهای غیرمنتظره به پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بندر پرل هاربر کردند. تا پیش از این اتفاق، ژاپن چندین سال بود که وارد جنگ با چین شده بود و مناطقی چون منچوری را در تصرف خود داشت. ژاپن پس از حمله به پرل هاربر، یک لشکرکشی گسترده در تمام منطقهی جنوب شرقی آسیا-پاسیفیک را در دستور کار قرار داد.
ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و نبرد میدوی
اگرچه حمله به پرل هاربر عاملی برای اعلان جنگ ایالاتمتحده به ژاپن در روز بعد از این اتفاق بود، اما چندین ماه طول کشید تا نیروهای آمریکایی بهطور جدی وارد درگیری نظامی شوند. در اواخر بهار ۱۹۴۲، ایالاتمتحده و ژاپن در یک سری از نبردهای دریایی با نام نبرد میدوِی (Midway) از سوم تا ششم ژوئن ۱۹۴۲، به مبارزه با یکدیگر پرداختند و ژاپن در این بین متحمل شکست سختی شد.
جزایر سلیمان و گوادال کانال
سال بعد، ایالاتمتحده با ژاپن که از مدتها پیش به دنبال تصاحب جزایر سلیمان، در نزدیکی شاهراه حیاتی کشتیهای متفقین بود، درگیر شد. نیروهای متفقین بین اوت ۱۹۴۲ تا فوریه ۱۹۴۳ حملهای را به جزیره گوادالکانال (Guadalcanal) ترتیب دادند.
این سرآغازی بر طیف گستردهای از حملات مداوم نیروهای متفقین شد که سرانجام ژاپن را مجبور به خروج از جزایر سلیمان و سپس عقبنشینی از دیگر جزایر منطقهی پاسیفیک کرد؛ جزایری که در تصرف نیروهای ژاپنی بودند. در این میان، نیروهای بریتانیا و هند به نبرد با ارتش ژاپن در برمه رفتند.
نبرد نرماندی
در ژوئن ۱۹۴۴، نیروهای بریتانیایی و آمریکایی با پیاده کردن سربازان خود در ساحل نرماندی در خاک اشغالشدهی فرانسه، نبرد نرماندی را آغاز کردند. ارتش آلمان خیلی زود مجبور به عقبنشینی از این جبهه نیز شد؛ بنابراین، نیروهای متفقین در اوایل سال ۱۹۴۵ از شرق و غرب خود را به آلمان نزدیکتر کردند.
روسها اولین نیروهایی بودند که خود را به پایتخت آلمان، برلین، رساندند و این کشور، اندکی پس از خودکشی آدولف هیتلر، خود را در مه ۱۹۴۵ تسلیم کرد.
بمباران اتمی ژاپن
در سال ۱۹۴۴ و اوایل سال ۱۹۴۵، نبرد در سراسر منطقهی پاسیفیک، شامل میدانهای نبرد اصلی لیته (Leyte)، ایوو جیما (Iwo Jima) و اوکیناوا (Okinawa)، ادامه داشت. در اواخر بهار سال ۱۹۴۵، اکثر متصرفات ژاپن آزاد شد و نیروهای متفقین در حال نزدیکی به جزایر ژاپنی بودند. وقتیکه آنها کاملاً به ژاپن نزدیک شدند، شروع به بمباران سنگین شهرهای اصلی ژاپن نظیرتوکیو کردند.
این فرآیند تا تابستان ۱۹۴۵ ادامه داشت تا اینکه در اوایل اوت همین سال، ایالاتمتحده دو بمب اتمی را بر سر شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخت. ژاپن که از خرابیهای غیرمنتظرهی این دو بمب در شوک فرو رفته بود، چند روز بعد خود را تسلیم کرد.
جنگ جهانی دوم در یک نگاه
شروع جنگ: اول سپتامبر ۱۹۳۹
پایان جنگ: دوم سپتامبر ۱۹۴۵
جبهههای نبرد: اروپا، حوزهی پاسیفیک، حوزهی اقیانوس اطلس، جنوب شرق آسیا، چین، خاورمیانه، حوزهی مدیترانه و شمال آفریقا
فرماندهان نیروهای متفقین: ژوزف استالین، فرانکلین روزولت، وینستون چرچیل، چیانگ کای شِک و شارل دو گل
فرماندهان نیروهای محور یا متحدین: آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی و هیروهیتو
کشتهشدگان جنگ: از آمار دقیق کشتهشدگان جنگ جهانی دوم، بهعنوان ویرانگرترین جنگ تاریخ بشریت، رقمی در دست نیست، اما قربانیان این جنگ ممکن است در مجموع به بیش از ۶۰ میلیون نظامی و غیرنظامی برسد. کشورهایی که بیشترین آمار قربانیان را از خود بهجای گذاشتند، به ترتیب در زیر آمدهاند:
اتحاد جماهیر شوروی: ۴۲,۰۰۰,۰۰۰ نفر
آلمان: ۹,۰۰۰,۰۰۰ نفر
چین: ۴,۰۰۰,۰۰۰ نفر
ژاپن: ۳,۰۰۰,۰۰۰ نفر
پیامد جنگ جهانی دوم
نیروهای متفقین در این جنگ به پیروزی رسیدند؛ جنگ جهانی دوم در اروپا با اعلام خبر تسلیم آلمان در تاریخ هفتم مه ۱۹۴۵ به پایان رسید. ژاپن نیز در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ شکست در جنگ را پذیرفت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، رایش سوم در آلمان سقوط کرد و ایالاتمتحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق به ابرقدرتهای دنیا تبدیل شدند.
اتحاد جماهیر شوروی در بخش تحت سلطهی خود در آلمان یک حکومت کمونیستی روی کار آورد و بهموجب آن، این کشور به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. این حکومت تا لحظهی فرو ریختن دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ پابرجا ماند. از دیگر پیامدهای این جنگ میتوان به تأسیس سازمان ملل متحد اشاره کرد.
جنگ جهانی اول (World War I) چگونه آغاز شد؟ کشورهای درگیر در جنگ جهانی اول چه کسانی بودند؟ پیامدهایی که جنگ جهانی اول بههمراه داشت چه بود؟ در این مقاله تلاش کردهایم به این پرسشها و چندین پرسش دیگری که درباره جنگ جهانی اول مطرح است، پاسخ دهیم.
جنگ جهانی اول یک نبرد نظامی عظیم بین چندین کشور بود. این نبرد در سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ رخ داد. جنگ جهانی اول با نامهای اولین جنگ جهانی (The First World War)، جنگی برای پایان همهی جنگها (The War to End All Wars) و جنگ بزرگ یا نبرد عظیم (The Great War) هم شناخته میشود.
شاید هیچکس تصور نمیکرد تنها در عرض چند روز یکی از بزرگترین جنگهای جهان چندین کشور دنیا را درگیر نبردی عظیم کند و جان میلیونها انسان بیگناه را بگیرد. این جنگ موجب کشته و آواره شدن میلیونها انسان بیگناه شد. در جنگ جهانی اول بود که برای نخستین بار از سلاحهای شیمیایی استفاده شد.
آغاز جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول در تاریخ ۲۸ جولای سال ۱۹۱۴، پس از آنکه پادشاهی اتریش-مجارستان علیه صربستان اعلام جنگ کردند، آغاز شد. این نبرد که در ابتدا درگیری کوچکی بین دو کشور بهنظر میرسید، به سرعت گسترش پیدا کرد؛ خیلی زود آلمان، روسیه، بریتانیا و فرانسه به این نبرد پیوستند.
علت پیوستن این کشورها به جنگ، عضویت در پیمانهایی بود که آنها را موظف به دفاع از دیگر کشورها میکرد. جبهههای غربی و شرقی به سرعت به سوی مرزهای آلمان و اتریش-مجارستان باز شدند.
جبهه های غربی و شرقی
اولین ماه نبرد شامل حملات جسورانه و حرکت سریع نیروها در هر دو جبهه بود. در غرب، آلمان، ابتدا به بلژیک و سپس به فرانسه حمله کرد. در شرق، روسیه دست به حملاتی علیه آلمان و اتریش-مجارستان زد. در جنوب، اتریش-مجارستان به صربستان حمله کرد.
پس از نبرد مارن (Battle of the Marne) در تاریخ ۵ تا ۹ سپتامبرِ ۱۹۱۴، جبههی غربی در مرکز فرانسه سنگر گرفت و تا پایان جنگ به همین شکل باقی ماند. جبهههای شرق هم به تدریج در یک نقطه ثابت شدند.
امپراطوری عثمانی
در اواخر سال ۱۹۱۴، امپراطوری عثمانی، پس از اینکه آلمان روسیه را فریب داد تا تصور کند ترکیه به این کشور حمله کرده است، وارد این درگیری عظیم شد. در نتیجه، بخش اعظم سال ۱۹۱۵ صرف حملات نیروهای متفقین علیه امپراطوری عثمانی در مدیترانه شد.
در ابتدا بریتانیا و فرانسه در عملیاتی ناموفق به تنگهی داردانِل (Dardanelles) حمله کردند. این لشکرکشی با حملهی بریتانیا به شبهجزیرهی گالیپولی (Gallipoli) ادامه یافت. بریتانیا همچنین حملهای جداگانه علیه تُرکها در بینالنهرین ترتیب داد. علیرغم اینکه بریتانیا پیروزیهایی در بینالنهرین بهدست آورد، نبرد گالیپولی و حملات علیه داردانِل به شکست بریتانیا ختم شد.
نبرد در خاکریزها
در اواسط جنگ جهانی اول، در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ بیشتر نبردها در غرب و شرق در خاکریزها صورت گرفت. سربازها از داخل سنگرها مبارزه میکردند و با مسلسل، توپهای جنگی سنگین و اسلحههای شیمیایی به نیروهای دشمن حمله میکردند. میلیونها سرباز در این شرایط بیرحمانه جان خود را از دست دادند اما پیروزی و نتیجهی رضایتبخشی برای هیچکدام از طرفین حاصل نشد.
ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول و خروج روسیه
علیرغم بنبستی که برای هر دو جبهه در اروپا بهوجود آمده بود، دو اتفاق بسیار مهم در سال ۱۹۱۷ در جنگ جهانی اول رقم خورد. در اوایل ماه آوریل، ایالات متحدهی آمریکا که از حمله به کشتیهایش در اقیانوس اطلس خشمگین شده بود، علیه آلمان اعلام جنگ کرد. سپس در ماه نوامبر، انقلاب بولشویک (Bolshevik Revolution) باعث خروج روسیه از جنگ جهانی شد.
پایان جنگ جهانی اول و اعلام آتش بس
با وجود اینکه هر دو طرف در سال ۱۹۱۸ طی تلاشهای مستمر حملات جدیدی برای پیروزی در جنگ علیه یکدیگر ترتیب دادند، تلاش هر دو با شکست مواجه شد. نبرد بین نیروهای تضعیفشده تا شکست آلمان در چند درگیری و عقبنشینی تدریجی این کشور ادامه داشت.
شیوع مرگبار آنفولانزا خسارات جانی زیادی در هر دو طرف به بار آورد. در نهایت، دولتهای آلمان و اتریش-مجارستان با سرکشیهایی که در داخل ساختار نظامی این دور کشور بهوجود آمد، کنترل ارتش را از دست دادند.
در اواخر پائیز سال ۱۹۱۸، پس از آنکه قدرتهای مرکزی توافقنامهی آتشبس را امضا کردند، جنگ جهانی اول به پایان رسید. آلمان آخرین کشوری بود که این توافقنامه را در تاریخ ۱۱ نوامبر سال ۱۹۱۸ امضا کرد. در نتیجهی این توافقنامه، اتریش-مجارستان به دو کشور کوچک اتریش و مجارستان تقسیم شد.
آلمان، تحت معاهدهی ورسای (Treaty of Versailles) با جبران خسارات اقتصادی، تحمل ضررهای ارضی و ممنوعیت شدید توسعهی نظامی مجازات شد.
آلمان پس از جنگ جهانی اول
بسیاری از تاریخدانان معتقدند نیروهای متفقین در مجازات آلمان کمی زیادهروی کردند و معاهدهی سختگیرانهی ورسای به جای تقویت صلح، بذر جنگ جهانی دوم را کاشت. این معاهده آلمان را مقصر اصلی جنگ جهانی اول شناخت و این موضوع موجب تحقیر مردم آلمان شد. بهعلاوه، این معاهده پرداخت خسارات جنگ را به عهدهی آلمان گذاشت و این کشور را وادار به تحمل و پرداخت خسارات مالی جنگ کرد.
البته در نهایت آلمان درصد کوچکی از این خسارات را پرداخت؛ این کشور به دلیل درگیر شدن در جنگ جهانی دچار مشکلات اقتصادی فراوانی شده بود و این بارِ اقتصادی موجب نیتی شدید این کشور شد. در نهایت گروههای افراطی از جمله نازیها از این تحقیر و نیتی سوء استفاده کردند و در دهههای بعد کنترل ی کشور را در دست گرفتند.
چه کشورهایی در جنگ جهانی اول شرکت داشتند؟
جنگ جهانی اولین بین قدرتهای متحد (همپیمانان) و قدرتهای مرکزی که بهترتیب به متفقین و متحدین هم شهرت دارند، صورت گرفت. اعضای اصلی قدرتهای متحد را فرانسه، روسیه و بریتانیا تشکیل میدادند. از سال ۱۹۱۷ ایالات متحدهی آمریکا نیز به متفقین پیوست. اعضای اصلی متحدین یا قدرتهای مرکزی را آلمان، اتریش-مجارستان، امپراطوری عثمانی و بلغارستان تشکیل میدادند.
بیشتر نبردهای جنگ جهانی اول در کدام مناطق رخ داد؟
بیشتر نبردهای جنگ جهانی اول در دو جبهه در اروپا صورت گرفت: جبههی غربی و جبههی شرقی. جبههی غربی شامل خطوط طویلی از خاکریزها میشد که از سواحل بلژیک تا سوئیس حفر شده بودند. بیشتر نبردهای این جبهه در فرانسه و بلژیک رخ داد.
جبههی شرقی بین آلمان، اتریش-مجارستان و بلغارستان در یک سو و روسیه و رومانی در سوی دیگر بود.
جنگ جهانی اول چگونه آغاز شد؟
جنگ جهانی اول به دلایل مختلفی آغاز شد اما علت اصلی آن ترور آرشیدوکِ اتریشی، فرانتس فردیناند (Franz Ferdinand)بود. پس از ترور آرشیدوک، اتریش علیه صربستان اعلام جنگ کرد. روسیه برای دفاع از صربستان که متحد این کشور محسوب میشد، وارد نبرد شد. سپس آلمان هم برای دفاع از اتریش، علیه روسیه اعلام جنگ کرد.
این موضوع موجب شد فرانسه هم برای دفاع از متحد خود، روسیه، علیه آلمان وارد جنگ شود. آلمان به بلژیک حمله کرد تا به فرانسه برسد و همین اقدام سبب شد بریتانیا با آلمان وارد جنگ شود. همهی این اتفاقات تنها در عرض چند روز رخ داد.
نام نبردهای اصلی جنگ جهانی اول
بیشتر نبردها در خاکریزها و در جبههی غربی رخ داد. نیروها به ندرت حرکت میکردند. سربازها از داخل خاکریزها به یکدیگر شلیک میکردند. برخی از نبردهای اصلی جنگ جهانی اول عبارتند از:
نبرد مارن (First battle of the Marne)، نبرد سُوم (Battle of the Somme)، نبرد تانِنبرگ (Battle of Tannenberg)، نبرد گالیپولی (Battle of Gallipoli) و نبرد وِردون (Battle of Verdun).
حقایق جالبی درباره جنگ جهانی اول
در این جنگ بیش از ۶۵ میلیون سرباز جنگیدند.
از سلاحهای شیمیایی برای نخستین بار در جنگ جهانی اول استفاده شد.
در خاکریزها از سگها برای رساندن پیغام استفاده میشد. یک سگ آموزشدیده برای حمل پیغامها بسیار سریع و قابل اعتماد تلقی میشد.
جنگ جهانی اول اولین نبرد مهمی بود که در آن هواپیماها و تانکها مورد استفاده قرار گرفتند.
۹۰ درصد از ۷/۸ میلیون سرباز اتریشی که در این نبرد شرکت کردند، کشته یا زخمی شدند.
زمانیکه بریتانیا برای اولین بار تانک را اختراع کرد، آنها را کشتیهای زمینی خواند.
گروه تروریستی که مسئول ترور آرشیدوک فردیناند بودند، بلَک هَند (Black Hand) یا دست سیاه نامیده میشدند.
دانشمند معروف، ماری کوری (Marie Curie)، به مجهز کردن وَنها به دستگاه اشعهی ایکس کمک بسیار کرد. این دستگاه به پزشکان فرانسوی کمک میکرد گلولههای را در بدن سربازان زخمی پیدا کنند. این وَنها، پُتیت کوری (Petites Curies) یا کوریهای کوچک نامیده میشدند.
بوئینگ بی-52 که بیش از 6 دهه در نیروی هوایی ایالات متحده خدمت می کند، حیات پر فراز و نشیبی را تجربه کرده و جنگ های متعددی را به خود دیده است. با وجود این که نیروی هوایی ایالات متحده در طول نیم قرن اخیر هواپیماهای بمب افکن پیشرفته تری را توسعه داده اما بی-52 همچنان به حیات خود ادامه می دهد و به این زودی ها هم خبری از بازنشستگی اش نیست. اما چه خصوصیاتی باعث شده این پرنده کهنه کار همچنان عملیاتی باشد؟ در این مطلب قصد داریم نگاهی به تاریخچه و قابلیت های بوئینگ بی-52 داشته باشیم.
قابلیت های بوئینگ بی-52
بی-52 که با نام استراتوفورترس هم شناخته می شود، اولین پروازش را در سال 1954 با مدل B-52A تجربه کرد و در سال های بعد مدل های B تا H وارد خدمت شدند. مدل H که در سال 1961 به فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی تحویل شد می توانست تا 20 موشک کروز هواپایه (با قابلیت شلیک از هواپیما) را با خود حمل کند.
بوئینگ بی-52 به طور معمول حداقل با 5 خدمه پرواز می کند که شامل فرمانده هواپیما، خلبان، ناوبر رادار، ناوبر و افسر جنگ الکترونیک هستند . این بمب افکن استراتژیک می تواند در نبردها نقش پشتیبانی هوایی نزدیک، بازدارندگی هوایی، حملات استراتژیک و عملیات دریایی را به عهده دارد.
داخل کابین بی-52. بر فراز خلیج مکزیک در سال 2016.
بوئینگ بی-52 با وجود بدنه بزرگ به میزان قابل توجهی چابک است و می تواند تا 14 هزار کیلومتر مسافت را طی کند. با سوخت گیری هوایی اما بی-52 می تواند برای روزها و تا زمانی که در توان خدمه باشد در آسمان باقی بماند. این هواپیمای استراتژیک قاره پیما توانایی دست یابی به سرعت بیش از هزار کیلومتر در ساعت و ارتفاع 47،700 پایی (بیش از 14 هزار متری) از سطح زمین را دارد. علاوه بر این با وجود ابعاد بزرگ، بسیار انعطاف پذیر است و می تواند تنها در ارتفاع 500 پایی (در حدود 120 متری) از سطح زمین با سرعت 640 کیلومتر بر ساعت حرکت کند و از دید رادارها پنهان بماند.
فیلمی از قدرت تخریب بمب افکن بویینگ B-52
استراتوفورترس همچنین می تواند در عملیات نظارت بر اقیانوس ها کاربردی باشد و به کشتی های جنگی نیروی دریایی ایالات متحده در عملیات مین روبی و مقابله با تهدیدات ضد کشتی یاری برساند. تنها دو هواپیمای B52 با دو ساعت پرواز می توانند بر محدوده ای به اندازه 364 هزار کیلومتر مربع از سطح اقیانوس نظارت کنند.
بی-52 توانایی حمل 32 تن تسلیحات را دارد و تا کنون در عملیات های متنوع از جمله حمله به ویتنام، عراق، افغانستان و طوفان صحرا شرکت داشته است. در طول
عملیات طوفان صحرا بی-52 به تنهایی 40 درصد از بمب های نیروهای ائتلاف را رها کرد. در یک مأموریت در سال 1996 دو فروند B-52H موفق شدند با شلیک 13 موشک کروز هوا به زمین، تجهیزات ارتباطی و نیروگاه برق بغداد را هدف قرار دهند. یکی از نکات مهم این مأموریت مدت زمان و مسافت پرواز بود. بوئینگ بی-52 موفق شده بود طولانی ترین مسافت طی شده در یک مأموریت جنگی را به نام خود ثبت کند. این مأموریت که از
پایگاه نیروی هوایی بارکسدال آغاز و به همان جا هم ختم شد، 34 ساعت زمان برد و حدود 25 هزار کیلومتر مسافت طی شد.
در طراحی بوئینگ بی-52 قابلیت هایی ویژه ای در نظر گرفته شده که برخی از آنها کم نظیر و برخی دیگر منحصر به فرد هستند. بمب افکن کهنه کار ایالات متحده از چرخ هایی در انتهای بالها بهره می برد. علاوه بر این چرخ های اصلی به گونه ای طراحی شده اند که می توانند تا 20 درجه تغییر جهت دهند. این نوع طراحی به هواپیما کمک می کند در بادهای شدید جانبی بتواند با زاویه نسبت به باند، فرود آید. در ادامه قصد داریم مروری داشته باشیم بر تاریخچه طراحی بوئینگ بی-52 استراتوفورترس.
فیلم جالب از عملیات پرواز بمب افکن B-52
بی-47 تا بی-52
اولین بمب افکن ایالات متحده با موتورهای جت، بی-47 بود که با نام استراتوجت هم شناخته می شد. بی-47 با 6 موتور، بسیار قدرتمند تر از پیشینیان خود بود اما از اشکالاتی رنج می برد. این هواپیما با طراحی قطره ای شکل (استریم لاین)، در هنگام فرود به سختی متوقف می شد و اگر خلبان مجبور به لغو فرود و اوج گرفتن مجدد بود موتورها انرژی کافی را فراهم نمی کردند. با این حال مهمترین مزیت بی-47 این بود که به طراحی بی-52 منتهی شد.
بی-47، پدر بوئینگ بی-52
طراحان بی-52، بمب افکن جدید ایالات متحده را با بدنه ای بزرگ تر طراحی کرده و بال های ضخیم تر و زاویه دار برای آن در نظر گرفتند. علاوه بر این حالا هواپیمای جدید به 8 موتور قدرتمندتر مجهز شده بود و در سال های بعد هم به مرور تجهیزات الکترونیکی پیشرفته تری به آن اضافه شد.
در حالی که بوئینگ بی-52 اولین پروازش را سال ها پس از شروع جنگ سرد تجربه کرد اما به سرعت عهده دار وظایفی حساس شد. ژنرال کورتیس لیمِی» در نیروی هوایی تی را بنا نهاد که بر اساس آن قرار شد در 365 روز سال و به طور 24 ساعته همواره یک هواپیمای بی-52 در آسمان باشد.
این ت در بین دهه های 1950 تا 1960 ادامه یافت و حتی در اواخر دهه 60 میلادی همیشه یک هواپیمای بی-52 مجهز به بمب هسته ای و با خدمه آماده پرواز، می توانست در عرض مدت کوتاهی به پرواز در آید. البته در نهایت با پایان جنگ سرد در دهه 90 ماجرای بی-52 هسته ای آماده به پرواز هم به پایان رسید و بی-52 در طول خدمت خود همچنان هیچ بمب هسته ای را رها نکرده است.
لیمی همچنین تیم طراحی را تحت فشار قرار داد تا نسخه ای بزگتر از هواپیمای سوخت رسان و نیز قابلیت های سوخت رسانی حین پرواز پیشرفته تر را توسعه دهند. در نهایت این تلاش ها به توسعه مدل های مورد نظر لیمی منجر شد و بی-52 را قادر کرد به هر کجای جهان پرواز کند.
سوخت رسانی هوایی به بوئینگ بی-52 توسط هواپیمای سوخت رسان KC-135s در سال 2015. در دوران جنگ سرد هواپیمای KC-135s به طور ویژه برای سوخت رسانی به بی-52 طراحی و تولید شد.
در اوایل دهه 1960 میلادی و با افزایش رقابت تسلیحاتی بین ایالات متحده و شوروی، لیمی تصمیم گرفت روی فناوری های بی-52 متمرکز شود. در اوایل 1983 ژنرال نیروی هوایی نیم نگاهی به فضا داشت و سیستم ارتباط ماهواره ای جهانی، سپر دفاع موشکی (
تحت پروژه جنگ ستارگان)، بمب های هوشمند و هواپیماهای بدون سرنشین از مواردی بودند که توجه او را به خود جلب کردند.
با این حال بعضی از این پروژه ها توسط رابرت مک نامارا»، وزیر دفاع وقت معلق شد. از سوی دیگر طرح توسعه یک هواپیمای اتمی روی میز وزیر دفاع بود اما در نهایت به دلیل پیشرفت اندک توسعه این هواپیما، پروژه کنار گذاشته شد تا میلیاردها دلار هزینه صرفه جویی شود.
بی-70 هم یکی از پروژه های مورد علاقه لیمی بود؛ یک بمب افکن با قابلیت پرواز تا ارتفاع 80 هزار پایی (بیش از 24 کیلومتر) که پیشنهاد شده بود تعداد 150 فروند از آن تولید شود. در مورد بی-70 لیمی به هواپیمایی مشابه با بمب افکن مشهور
بی-17 فکر می کرد که در اوایل جنگ جهانی دوم نجات بخش ایالات متحده شده بود. مک نامارا اما با پروژه بی-70 هم سر ناسازگاری داشت.
وزیر دفاع معتقد بود موشک های هدایت شونده به صرفه تر هستند و برای استفاده از آنها بی-52 کافی خواهد بود. به همین دلیل در نهایت با پروژه تولید 150 فروند بی-70 مخالفت کرد و در عوض به شرکت
نورث امریکن اَویِیشن پیشنهاد تأمین بودجه برای توسعه دو مدل آزمایشی از این هواپیما را داد.
با این تصمیمات بسیاری از ایده های اولیه لیمی بر باد رفت اما برنامه های عظیمش تازه در آغاز راه بود. برنامه تولید دو نمونه بی-70 با هزینه ای در حدود 5 میلیارد دلار نه تنها نورث امریکن اوییشن، بلکه 18 کارفرمای فرعی و هزاران کارمند در 25 ایالت را درگیر خود می کرد. پروژه بی-70 تنها به تولید دو نمونه از هواپیمای XB-70 منتهی شد اما این هواپیما هیچگاه وارد ارتش ایالات متحده نشد.
زمانی که بی-52 تولید شد، قابلیت های بالایی داشت اما در مقابل حملات موشک ها آسیب پذیر بود. اما به دلیل این که بمب افکن های توسعه داده شده پس از این هواپیما گران قیمت بودند و اجرای پروژه های آنها ممکن بود زمان زیادی ببرد، بی-52 حیات طولانی تری را تجربه کرد و همچنان توسط ایالات متحده استفاده می شود.
بوئینگ بی-52 از دهه 1950 تاکنون به طور مستمر عملیاتی بوده و دلیل موفقیت آن را باید به سرعت بالای زیر صوت (تا 0.84 ماخ)، کارایی عالی و هزینه عملیاتی پایین نسبت داد. بمب افکن غول آسای ایالات متحده که در سال های 1954 تا 1963 به تعداد 742 فروند تحویل شد در نهایت قرار است تا دهه 2040 عملیاتی باشد. البته بر اساس یکی از آخرین آمارها اکنون تنها 58 فروند (همگی از مدل H) در زرادخانه ایالات متحده عملیاتی هستند و 18 مورد هم به عنوان رزرو در نظر گرفته می شوند.
یک نمونه از موشکهای جدید فراصوت روسیه با تکنولوژی فوق سری
در شرایطی که ۳۱ کشور جهان به موشکهای بالستیک مجهزند، روسیه با اعلام رسمی دستیابی به موشکهای فراصوتی که با سرعت ۱۰ تا ۲۰ برابر سرعت صوت در جو حرکت میکنند، ادعای برتری نظامی خود را تکرار کرد.
به گزارش خبرآنلاین، مدتهاست که دانشمندان تسلیحاتی آمریکا، روسیه و چین به بهانه موازنه قدرت و افزایش توان دفاعی علیه تهدید یکدیگر، در تلاشند تا سلاحهای فراصوت بهتری را طراحی و تولید کنند.
سخنرانی اخیر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه که اول مارس (۱۰ اسفند) گذشته با موضوع دستیابی به موشکهای کروز با سوخت هستهای و تهدید تلویحی آمریکا، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. بااینحال، آنچه کمتر خبرساز شد، صحبتهای او در مورد نسل جدیدی از سلاحهای هستهای بود که کشورهای مختلف به دنبال ساختشان هستند؛ موشکهایی با سرعت فراصوت، دوربرد و بسیار دقیق.
سرعت صوت در هوا معادل ۳۴۳ متر بر ثانیه یا ۱۲۳۴٫۸ کیلومتر بر ساعت است. سرعتهای کمتر از ۵ برابر سرعت صوت را مافوقصوت (سوپرسونیک) مینامند و سرعتهای فراتر از آن را فراصوت (هایپرسونیک) مینامند. در چنین سرعتهای بالایی، اصطکاک با مولکولهای هوا بهقدری زیاد است که دمای جسم بهشدت بالا میرود و کمترین اشتباهی در هدایت جسم، تعادل نیروهای آیرودینامیکی را به هم میریزد و به متلاشی شدن جسم منجر میشود.
سلاحهای فراصوت (هایپرسونیک)، سلاحهایی هستند که میتوانند به سرعتی فراتر از ۵ برابر سرعت صوت در جو برسند. آنها معمولا نسبت به موشکهای بالستیک سنتی، در ارتفاع پایینتری حرکت میکنند و میتوانند در میانه راه، مسیر خود را بهراحتی تغییر دهند. مزیتهای این سلاحهای بسیار واضح است: آنها حمله به دشمن را در عرض چند دقیقه امکانپذیر میکنند؛ ارتفاع پایین این موشکها باعث میشود آنها بتوانند مسیرهای افقی طولانیتری را بپیمایند و بهراحتی از چشم رادارها پنهان بمانند. قدرت مانور آنها هم باعث میشود که در صورت مواجهه با دفاع ضدموشکی، بهراحتی از مسیر خطوط دفاعی دشمن بگذرند.
در حال حاضر، غیر از سه کشوری که پیشتر از آنها نام بردیم، هند و فرانسه هم به دنبال دستیابی به تکنولوژیهای پیچیده این موشکها هستند. بااینحال، هیچیک از آنها تاکنون نتوانستهاند چنین سلاحهایی را تولید کنند؛ حتی بعضی از آنها هم در این راه شکستهای بدی را متحمل شدهاند. برای مثال، در اوت ۲۰۱۴ (مرداد ۱۳۹۳)، موشک آزمایشی ارتش ایالاتمتحده در مانوری بر فراز خلیج آلاسکا، تنها ۴ ثانیه پس از پرتاب، منهدم شد. چین و روسیه هم شکستهای مشابهی را در این زمینه تجربه کردهاند.
باوجودآنکه نیروی دریایی ایالاتمتحده در نوامبر گذشته (آذر ۱۳۹۶) اعلام کرد که آزمایش این موشکها را با موفقیت انجام داده است، اما هنوز تا میدانی شدن این سلاحها راه بسیار درازی در پیش است. ولادیمیر پوتین هم در سخنرانی خود اعلام کرد که در این راه از رقبای خود پیشی گرفته و مدعی شد که روسیه، سیستمهای موشکی متعددی را در مرحله آزمایشهای نهایی در اختیار دارد.
او در این سخنرانی در مورد موشک جدید بینقارهای سارمت» (Sarmat) صحبت کرد و مدعی شد که این موشک میتواند هم از مسیر قطب شمال و هم قطب جنوب، به سریعترین وجه ممکن به اهداف خود برسد. موشک سارمت هنوز به مرحله عملیاتی شدن نرسیده است، اما آقای پوتین مدعی شد که این موشکها میتوانند طیف وسیعی از کلاهکهای هستهای قدرتمند را حمل کنند. البته این ایده جدیدی نیست و سالها پیش در اوج جنگ سرد، دانشمندان روس موشکهایی را طراحی کرده بودند که میتوانست با دور زدن زمین از قطب جنوب، پنهان از چشم رادارهای متعدد ایالاتمتحده که در مرزهای شمالی این کشور (کوتاهترین مسیر به شوروی) مستقر شده بودند، به این کشور حمله کنند.
در ویدیوی سخنرانی آقای پوتین، زمان آماده شدن این موشکها سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) نشان داده شده است، اما او برنامه زمانی مشخصی را در سخنرانی خود اعلام نکرد. مسیر حرکت این موشکها، مانند موشکها فعلی به شکل منحنی (سهمی) نیست و پس از ورود دوباره به اتمسفر، رفتاری مانند موشکهای کروز به خود میگیرند و در مسیری مستقیم بهسوی هدف خود میروند. سرعت و ارتفاع پایین آنها هم باعث میشود تا رادارها قادر به شناساییشان نباشند.
به گفته آقای پوتین، این موشکها مانند شهابسنگ یا گوی آتشین» و با سرعتی معادل ۲۰ برابر سرعت صوت به هدف برخورد میکنند. البته مقامات آمریکایی هم پیشتر، ادعاهایی ازایندست کرده بودند.
آقای پوتین همچنین در مورد موشک کینژال» (Kinzhal، به معنی خنجر دو دم) هم صحبت کرد که پروژه ساخت آن از اواخر دهه ۱۹۸۰ (۱۳۶۰) آغاز شده بود. آقای پوتین مدعی شده که آخرین نسخه این موشک قادر است کلاهکی هستهای را تا فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری حمل کند. این موشکها میتوانند تا ۱۰ برابر سرعت صوت شتاب بگیرند و از اول دسامبر (۱۰ آذر ۱۳۹۶) در پایگاههای هوایی جنوب روسیه به شکل آزمایشی به کار گرفتهشدهاند.
همه موشکهای ایران؛ از مافوق صوتها تا موشکهای قارهپیما
در شرایطی که قدرت نظامی بازدارنده ایران و توان مقابله کشور با هر گونه تهدید نظامی این روزها محور بحث های روز در مجلس شورای اسلامی و رسانه ها است بررسی تکنولوژی موشکهای ایران نشان می دهد که برد این موشک ها به دورترین نقاط اروپا و بیش از 70 درصد آسیا می رسد
در شرایطی که قدرت نظامی بازدارنده ایران و توان مقابله کشور با هر گونه تهدید نظامی این روزها محور بحث های روز در مجلس شورای اسلامی و رسانه ها است بررسی تکنولوژی موشکهای ایران نشان می دهد که برد این موشک ها به دورترین نقاط اروپا و بیش از 70 درصد آسیا می رسد واین توان دفاعی باعث نا امیدی دشمنان در حمله نظامی به تاسیسات هستهای و در نهایت باعث افزایش قدرت چانهزنی مذاکره کنندگان هستهای را دردفاع از حقوق هستهای ایران در ژنو شده است.
توانمندی نظامی و دفاعی کشور، بدون شک یکی از مهمترین محورهای راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات است همینطور بر اساس مولفههای قدرت توان موشکی به عنوان یکی از مهمترین عامل بازدارنده تهاجم نظامی قرار دارد.
سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه نیز در مورد در همین راستا در مورد توانمندی موشکی ایران گفت: آنچه باعث شده دشمنان ما سر میز مذاکره بنشینند، توانمندی دفاعی ملت ایران است که امیدواریم از آن پاسداری شود.
وی با بیان اینکه اطلاعات دشمنان از محل نگهداری موشکهای ما واقعی نیست، تصریح کرد: آنها شاید محلهای اولیه نگهداری موشکها را بدانند ولی محلهای نگهداری موشکها مخفی بوده و روشهای شلیک این موشکها در سراسر کشور گسترده شده است لذا دشمن با هزاران بمب نیز نمیتواند مانع از شلیک موشکهای ما شود.
در سالهای اخیر با همت مسئولان نظامی و خدمات شهید طهرانی مقدم پدر صنعت موشکی ایران توان موشکی با پیشرفتهای بسیاری همراه بوده است به همین منظور در ادامه گزارشی از آخرین توانمندیهای موشک های ساخت داخل به همراه برخی از ویژگیهای منحصر بفرد این موشکها که در نهایت باعث افزایش قدرت چانهزنی مذاکره کنندگان هستهای در دفاع از حقوق هستهای ایران در ژنو شده و تاثیر مثبت آن در شکل گیری توافقنامه ژنو به صورت کامل تهیه شده است.
موشک سجیل؛ اولین موشک دوربرد سوخت جامد
موشک سجیل نخستین موشک زمین به زمین برد بلند دو مرحله ای سوخت جامد در کشور است که توسط متخصصان سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع طراحی و ساخته شده است.
این موشک برد بلند بالستیک برد عملیاتی نزدیک به 2000 کیلومتر و از ویژگیهای منحصربفرد آن دقت بالا در اصابت به اهداف تعیین شده،زمان بسیار کوتاه آماده سازی و عملیاتی شدن سامانه پرتاب،زمان بسیار کوتاه انتقال سایت پرتاب دیسک پس از شلیک،قابلیت لانچر متحرک،قابلیت حمل موشک آماده شلیک و بهره مندی از سیستم tvcمی توان اشاره کرد.
سجیل اولین موشک دوربرد سوخت جامد ایران است که برخی کارشناسان آن را برترین موشک بالستک ایرانی می دانند که از سامانه پرتاب متحرک با قابلیت حمل موشک آماده پرتاب برخوردار است.
این موشک به دلیل استفاده از سوخت جامد به سرعت و ظرف چند دقیقه آماده پرتاب شده و پس از شلیک نیز پرتابگر آن به سرعت محل را ترک می کند که این ویژگی باعث کاهش احتمال نابودی موشک قبل از پرتاب می شود. همچنین به دلیل شتاب بسیار بالای سجیل امکان ردگیری آن برای دشمن در فازهای اولیه پرتاب بسیار کم و عملآً شانس دشمن برای انهدام سجیل در طی پرواز ناچیز است.
سجیل جزو آن دسته از موشکهای بالستیک کشور است که با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 10 تا 12 ماخ (حدود3400 تا 4080 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر میشود که انهدام آن از سوی سامانههای دفاع هوایی موجود را ناممکن میسازد و تاکنون در دو نمونه سجیل 1 و 2 معرفی شده است که رژه 12 موشک سجیل در مراسم هفته دفاع مقدس امسال مورد توجه بسیاری از رسانه های خارجی قرار گرفت.
موشک خلیج فارس؛مافوق صوت بالستیک علیه کشتیها و ناوها موشک بالستیک و هوشمند خلیج فارس با سرعتی مافوق صوت میتواند انواع ناوها و شناورهای دشمن را مورد اصابت قرار دهد.
موشک هوشمند و بالستیک "خلیج فارس " یک موشک مافوق صوت و کشتیزن بوده و تفاوت آن با موشکهای قبلی این است که دیگر موشکها عمدتاً با سرعتی زیر صوت و به صورت کروز عمل میکردند اما "خلیج فارس " با سرعتی مافوق صوت و به صورت بالستیک از سطح زمین شلیک شده و به صورت عمودی از ارتفاع بالا میتواند هرگونه ناو و یا شناور دشمن را مورد هدف قرار دهد.
شعاع برد عملیاتی این موشک 300 کیلومتر است که در آینده نزدیک نسل جدید آن با بردی بیشتر تولید خواهد شد.
موشک "خلیج فارس " به صورت هدایت ترکیبی عمل کرده به طوری که جستجوگر آن در فاز نهایی بر روی هدف قفل می کند و در این حالت هرگونه شناور دشمن هیچ راه گریزی از اصابت این موشک که کلاهکی با حدود 650 کیلوگرم مواد منفجره دارد، نخواهد داشت.
سوخت موشک "خلیج فارس " جامد است و این موشک توسط مرکز تحقیقاتی نیروی هوافضای سپاه طراحی و توسط وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تولید شده است.
بالستیک دوربرد شهاب 6؛معروفترین موشکهای ایرانی خانواده موشکهای شهاب (شهاب1، 2 ،3 و . . . ) را باید معروف ترین موشک های ایرانی در دنیا دانست. این موشکها که در انواع میان برد و دوربرد ساخته شده اند، می توانند به راحتی سرزمین های اشغالی را مورد هدف قرار دهند و شاید همین ویژگی بود که نام شهاب را به عنوان کلید واژه مرگ برای رژیم صهیونیستی در جهان جا انداخت.
موشک شهاب 6 یک بالستیک قاره پیمای دوربرد است که در کلاس جدیدی از موشک های ایرانی قرار می گیرد که کماکان در حال توسعه است. شهاب6 از راکتی با سوخت جامد-مایع که 2 یا 3 مرحله ای است استفاده می کند. بیشتر قطعات آن از شهاب 5 استفده میکند اما با کم کردن وزن و پیشرفته تر کردن کلاهک برد آن از 6000 تا 10000 کیلومتر می رسد.
بالستیک دوربرد شهاب 5 موشک دوربرد شهاب 5 یکی از موشک های بسیار پیشرفته با برد حداکثری می باشد که اطلاعات کمی درباره این موشک منتشر شده است.
بالستیک دوربرد شهاب 4 موشک شهاب ۴ با برد بیش از 3000 کیلومتر، یک موشک ساخت ایران است که در برنامه موشکهای بالستیک دوربرد ایران قرار دارد. این موشک نخستین موشک ایرانی است که برای حمل ماهواره و قرار دادن آن در مدار طراحی شدهاست. تغییرات روی موشک شهاب ۴ منجر به ساخت موشک فضایی ایرانی که کاوشگر ۱ نام دارد، شده است
بالستیک میان برد شهاب 3 شهاب ۳ یکی از بهترین موشک های بالستیک میانبرد با سوخت مایع است. موشک شهاب 3 اولین موشک بالستیک میان برد ایران است. مدل اول این موشک که با نام شهاب - آ3 شناخته می شود بردی برابر 1300 کیلومتر را دارست. مدل بعدی این موشک که با نام شهاب - ب3 شناخته می شود از کلاهکی سنگین تر بهره می گیرد و توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 2000 کیلومتری را داراست. نوع آخر این موشک شهاب - دی 3 نامیده می شود که بردی بین 2200 تا 3000 کیلومتر را داراست و این به معنای پوشش کامل اراضی اشغالی است.
فاتح 110:قابلیت تغیر جهت در طول مسیر موشک Fateh-110 یا NP-110 یک موشک بالستیک استراتژیک با برد کوتاه است.این موشک از یک موتور تک مرحله ای که با سوخت جامد کار می کند بهره می برد,فاتح 110 موشکی سطح به سطح است که با استفاده از سوخت جامد توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 200 کیلومتری را داراست.فاتح 110 یکی از طرحهایی است که در صنایع هوا و فضای ایران برای ساخت موشک های سوخت جامد و مایع دنبال میشود.
افزایش برد، افزایش دقت و کاهش زمان مورد نیاز برای استقرار و پرتاب و سهولت در نحوه انبارداری در مناطق مختلف آب و هوایی از ویژگیهای موشک فاتح ۱۱۰ است.
در سال ۸۹ نسخهی بعدی این موشک آزمایش شد. این نسخه که به نسل سوم فاتح ۱۱۰ معروف است دارای برد ۳۰۰ کیلومتر، دقت بیشتر و توانایی نگهداری در مناطق مختلف ایران بود.
ابعاد موشک فاتح ۱۱۰ با موشک زال ۲ یکی است. اما علاوه بر ۴ بالک ثابت زال، ۴ بالک مثلثی شکل ثابت در انتهای موشک و ۴ بالک متحرک در سر آن دارد که مسئولیت تغییر جهت و هدایت موشک را بر عهده دارند.
نسخههای موشک فاتح110 عبارتند از فاتح 110 نسل 1 با برد 200 کیلومتر،فاتح110 نسل 2 با برد 250 کیلومتر،فاتح 110نسل 3 با برد 300 کیلومتر و فاتح110نسل4 با برد بیش از 300 و قابلیت نقطه زنی
تفاوت سوخت جامد با سوخت مایع سوخت مایع برای موشکهای طراحیشده باید در مخازنی تا دمای منفی 252 سانتیگراد نگهداری میشد و بارگذاری آن در موشکها باید تا یک ساعت پیش از پرتاب و با پمپهای بسیار قوی صورت میگرفت شیمیدانان بهتدریج سعی کردند تا به سوختهایی جدید از نوع مایع دست یابند تا هم ذخیرهسازی آنها امنتر و راحتتر باشد و در کنار این مزایا زمان بارگذاری آن هم به یک دقیقه برسد.
اما از آنجا که نگهداری سوختهای مایع حتی در مکانهای امن نیز ذاتاً خطرناک و سرعت در بارگذاری موشکها با امنیت بالا بسیار حائز اهمیت است، دانشمندان صنعت سوخت درصدد برآمدند تا نسل سوم سوختها را با نام "سوخت جامد" طراحی کنند.
سوختهای جامد دارای مزایای قابل توجهی هستند که نحوه ساخت راحتتر و ذخیرهسازی ایمنتر از مهمترین آنهاست اما وزن کمتر این سوختها نسبت به نوع مایع آن بهدلیل عدم کاربرد پمپهای پیچیده سنگین باعث میشود تا بتوان از این نوع سوخت در موشکهایی برای برد بالا و وزن کلاهک سنگین استفاده کرد.
البته بهکارگیری موشکهایی با سوخت جامد آنچنان بیخطر و بیعیب نیست؛ در حالی که در پیشرانههایی با سوخت مایع میتوان نیروی رانش موتور را کنترل و تنظیم کرد اما این قابلیت در موتور موشکهایی با سوخت جامد امکانپذیر نیست.
از دیگر معایب بهکارگیری سوخت جامد ایجاد موج شوکی یا احتمال تغییر سرعت ناگهانی در موشک است که روی سیستم و سامانههای هدایت و کنترل تأثیر منفی میگذارد و در نتیجه موجب بیدقتی در اصابت به هدف میشود.
قدر: سریعترین در دنیا موشک قدر 110 یکی دیگر از موشکهای ایران است که از لحاظ سرعت جز سریعترین موشکهای دنیاست و قادر است بر تمام رادارها و موشکهای ضد موشک فائق آید. در نتیجه هر چقدر قدرت سامانه دفاعی ضد موشک دشمن قوی باشد، این موشک به هدف اصابت میکند. برخی منابع به برد 2500 تا 3000 کیلومتری این موشک اشاره کردهاند با این تفاسیر این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد آسیا را در تیررس توان موشکی ایران قرار میدهد.
قدر-110 نسخه ی بهبود داده شده ی موشک معروف ایرانی شهاب 3 است.این موشک بر خلاف شهاب 3 از موتوری 2 مرحله ای بهره می جوید که توانایی رسیدن به بردی 2500 تا 3000 کیلومتر را برای ان فراهم می اورد.اعتقاد بر این است که موتور اول این موشک سوخت مایع و موتور دوم این موشک از سوخت جامد بهره می برد.
ایران در سال 2005 میلادی طراحی موتور جدیدی با سوخت جامد را به پایان رساند و بنابر منابع نا معتبر احتمالا از این موتور در طراحی گروهی از موشک ها از جمله Ghadr-110,Ghadr-110A,Ghadr-101 مورد استفاده قرار گرفته است.
البته برخی از وجود دو نسخه از موشک قدر نام برده اند که نسخه دوم ان با نام Ghadr-110 A نامگذاری شده و از موتوری سه مرحله ای سود می برد.از دیگر تفاوت های این نسخه و نسخه Aاین موشک می توان به طول 19 الی 20+ متری این موشک نسبت به طول 17.5 متری نوع اول اشاره کرد.
منابع غربی طبق ت خود موشک قدر را به یک موشک چینی با نام M-18 ارتباط داده و قدر-110 را نوع ارتقا داده شده این موشک چینی معرفی کرده و اعلام داشته موشک های شاهین پاکستان هم در زمره ی این گروه از موشک ها قرار می گیرند.
موشک قدر-110 قابلیت مانور بهتری را نسبت به شهاب 3 دارا می باشد و زمان آماده سازی آن برای شلیک نسبت به نسخ های اولیه شهاب 3 پایین تر بوده و در حدود 30 دقیقه می باشد در حالی که در نسخه های اولیه شهاب این زمان بالغ بر چندین ساعت بود. سر جنگی این موشک ماسوره انفجاری، ضربتی و مجاورتی است و به صورت عمود پرواز شلیک میشود.
بسیاری از منابع غربی این ساخت این موشک را تلاش مخفیانه ایران برای تولید شهاب 4 و دستیابی به موشک هایی با برد بلندتر عنوان ساختند اما ایران این اطلاعات را بارها تکذیب و عنوان کرده است که برنامه ای برای تولید موشک هایی با برد بیشتر از 2000 کیلومتر را ندارد.
این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد آسیا را در تیرس توان موشکی ایران قرار می دهد کهبه همت متخصصین داخلی و در صنایع موشکی شهید همت طراحی و تولید شده است.
قیام ؛بالستیک بدون بال این موشک همزمان با راه اندازی نیروگاه بوشهر آزمایش شد"قیام-1" موشکی با سوخت مایع است که از قابلیت جابجایی و متحرک بودن بهره مند است.
موشک بالستیک "قیام" قابلیت پرتاب از انواع لانچرهای خاص را دارا بوده و سرعت آماده سازی آن به حداقل رسیده است.
علاوه بر ویژگیهای متنوع رادارگریزی در "قیام" ، ویژگیهای دیگری مثل جنس و مواد این موشک را با سایرموشک ها متفاوت کرده است.
از ویژگیهای بارز موشک"قیام" این است که احتمال ردیابی، شناسایی و مورد اصابت قرار گرفتن آن توسط سیستم های ضد موشک(مانند پاتریوت، ارو و .) به علت سرعت بالا هنگام پرتاب، چرخشی شدن، استفاده از آلیاژ خاص و جذاب امواج رادار و به احتمال زیاد استفاده از کلاهک 3 تکه MIRV به شدت کاهش یافته است.
یکی از مهمترین ویژگیهای این موشک زمین به زمین، عدم وجود بالک است که از لحاظ فنی، نداشتن بالک برای یک موشک بلند برد بسیار قابل توجه و حائز اهمیت است به طوری که در دنیا کشوری که توانایی طراحی و ساخت موشکی بدون بالک با برد بالای هزار کیلومتر را دارا باشد، در زمره کشورهای دارای تکنولوژی بسیار بالا قرار می گیرد. این ویژگی همچنین علاوه بر افزایش سرعت، قابلیت پرتاب موشک از انواع لانچرهای خاص (پرتابگر ها) را به آن میدهد.
در فناوری موشک، بالک به عنوان عامل اصلی تعادل در هدایت مسیر است و معمولا پرتاب موفقیت آمیز موشک بدون بالک به سختی صورت می گیرد بنابراین نداشتن بالک در موشک "قیام" ، پیشرفت شگرف جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیستم های هدایتی موشک را نوید می دهد.
بارزترین ویژگی موشک قیام که بیشتر مورد توجه قرار گرفته است نداشتن بالک است که قابلیت پرتاب از سیلو های مخصوص، پرتاب از پرتابگر، پرتاب از زیر دریایی و . را به این موشک می بخشد.
برد قیام 800 کیلومتر بوده و کلاهکی به جرم 746 کیلوگرم را حمل می کند در حالیکه نکته قابل توجه در این موشک این است که با توجه به فناوری در موشک برای تامین 300 کیلومتر برد اضافه نسبت به شهاب-2 لازم است که حدود 1500 کیلوگرم از جرم ساختار موشک کاسته شده و همین میزان سوخت به آن تزریق شود.
بالستیک میان برد عاشورا عاشورا با برد 2500 کیلومتر، تاج صنعت موشک ایران لقب گرفته است. زمانی که جمهوری اسلامی ایران، آزمایش موفقیت آمیز موشک عاشورا» را اعلام کرد، واشنگتن و تل آویو در واکنشی به این موشک اعلم کردند موشک جدید ایران از لحاظ تکنولوژی قادر است به هر هدف آمریکایی در شرق اروپا و هر هدف صهیونیستی برخورد کند و در محل برخورد ویرانی گستردهای را ایجاد کند.
این موشک بالستیک میان برد دو مرحلهای، به جای فناوری سوخت مایع استفاده شده در موشک شهاب از موتورهای راکت سوخت جامد بهره میگیرد که به طور چشمگیری زمان راه اندازی و استقرار موشک را کاهش میدهد و از این رو، باعث کاهش مقدار زمان هشدار برای دشمن و افزایش دقت موشک میگردد.
حوت: سریعترین اژدر رادار گریز دنیا موشک ایرانی حوت» یکی از سریع ترین موشک های رادارگریز آبی جهان است که معادل 100 متر در ثانیه سرعت دارد که حدود 3 برابر بیشتر از آن موشکی سرعت دارد که آمریکایی ها از داشتن آن به خود می بالند. فناوری ساخت چنین موشکی فقط در اختیار ایران و روسیه (موشک اشکوال) است و به حتم در صورت پرتاب 2 عدد از این موشک ها ناوهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس بدون داشتن راه فراری ضربه ای سخت و مهلک متحمل خواهند شد. موشک انداز های این موشک ترسناک کاملاً رادار گریز بوده و از دید رادارهای دشمن مخفی می مانند.
همچنین "حوت" علاوه بر پرسرعت و ترسناک بودن توانسته این ویژگی را داشته باشد که با بهینه سازی مناسب دقیقتر از موشک مشابه روسی به هدف مورد نظر اثابت میکند.
موشک انداز های این موشک کاملا رادار گریز بوده واز دید رادارهای دشمن مخفی می مانند .
در سال 1385 و در رزمایش پیامبر اعظم (ص )3 با آزمایش " حوت " حیرت بیش از بیش جامعه جهانی از قدرت بلامنازع این موشک رقم خورد .
این موشک قابلیت پرتاب از روی شناور و یا زیردریایی در عمق 100 متری را دارد و با سرعت حدود 50 نات (93 کیلومتر بر ساعت) کپسول پرتاب خود را ترک می کند و با فرو رفتن در آب و رسیدن به عمق مناسب، موتور خود را روشن کرده و به سمت هدف راهی می شود.
موشک فجر راکت فجر 5 با کالیبر 333 میلی متر ساخت ایران بوده و دارای برد اعلام شده 75 کیلومتر( برخی از کارشناسان نظامی برد واقعی این راکت را بیش از این می دانند که احتمالا بدلایل امنیتی این مقدار ذکر شده) می باشد.
این راکت می تواند سر جنگی 175 کیلوگرمی که شامل 90 کیلوگرم مواد منفجره شدید الانفجار ( HE ) می باشد را حمل نماید. قابل به ذکر است که میزان مواد منفجره قابل حمل توسط این راکت کمی از بمب سقوط آزاد MK-82 هم بیشتر است!! و از این رو قدرت قابل ملاحظه ای را برای هر تیر از این راکت فراهم می آورد.
این راکت از روی خودرو بنز با لانچر 4 تایی شلیک می شود. وزن هر یک از راکتها در لحظه پرتاب برابر 915 کیلوگرم می باشد. از زمان پر کردن مجدد آن اطلاع دقیقی در دست نیست. اپراتور سیستم می تواند توسط دستگاه کنترل از راه دور اقدام به شلیک راکتها نماید. راکتها می توانند بصورت یکی یکی یا در بازه های زمانی 4 و 8 ثانیه ای شلیک شوند( یعنی هر 4 ثانیه یک راکت یا هر 8 ثانیه یک راکت). لانچر راکت تا زاویه 57 درجه به بالا و 45 درجه به طرفین می تواند حرکت کند.
این راکت از سوخت 2 پایه ( نیترو گلیسیرین+ نیترو سلولوز) استفاده می کند که علی رغم اینکه دارای تراست و ضربه ویژه کمتر نسبت به سوختهای مرکب می باشد اما ویژگی منحصر به فردی به این راکت عظیم الجثه میدهد و آن این است که موتور دارای سوزش بدون دود بوده و حتی در لحظه شلیک نیز تشخیص مکان لانچر آن با سیستم های اپتیکی طیف مریی به سادگی امکان پذیر نیست.
موشک صیاد سامانه پدافندی صیاد» یکی دیگر از تلاش های کارشناسان و دانشمندان دفاعی و صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران برای ارتقاء توان پدافندی کشور در ارتفاع متوسط و بالا به شمار می رود. این سامانه شامل موشک های 2 مرحله ای بوده که قابلیت استفاده بر ضد انواع هواگردها از جمله هواپیماهای بمب افکن را دارد.سامانه موشکی ضد هوایی صیاد 1» که پیش از این و چند سال قبل مورد رونمایی قرار گرفته و به تولید انبوه رسیده است،
پدافند موشکی صیاد 1 با سر جنگی 200 کیلویی، با سرعت 1200 متر بر ثانیه، به سمت هدف حرکت کرده و می تواند مکمل خوبی برای دیگر سیستم های پدافندی ایران همچون تور ام 1، هاگ، اس 200 و اف ام 80 باشد.نمونه دیگری از این موشک با نام صیاد 1-آ» نیز ساخته شده است که به جای هدایت راداری از هدایت آشیانه یاب برخوردار بوده و برد آن بالغ بر 60 کیلومتر است. موشک صیاد 1 آ دارای هدایت مادون قرمز ، توانایی مانور 12 جی و البته برد 60 کیلومتر است.
این موشک دارای موتور سوخت جامد، با سیستم هدایت ترکیبی و قابلیتهای عملیاتی بالاست.
وزیر دفاع ادامه داد: موشک صیاد 2 یک موشک پدافند هوایی برد متوسط و ارتفاع بلند است که بر اساس فناوریهای روز دنیا طراحی شده و قادر است انواع بالگردها، هواپیماهای بدون سرنشین و اهداف با سطح مقطع راداری کوچک و دارای سرعت و مانور بالا را در محدوده عملیاتی خود منهدم کند.
سردار دهقان، قابلیت بالای ضد جنگ الکترونیک و ردیابی خودکار و مستقل را از دیگر ویژگیهای این موشک پدافندی عنوان کرد.
موشک پدافند هوایی صیاد 2 به عنوان نسل دوم از موشک صیاد، یکی از جدیدترین سامانه های ضد هوایی فوق مدرن ایران است که دارای موتور سوخت جامد، با سیستم هدایت ترکیبی و قابلیتهای عملیاتی بالاست. موشک صیاد 2 با سر جنگی 200 کیلوگرمی و سرعت بیش از 1200 متر در ثانیه در واقع یک موشک پدافند هوایی برد متوسط و ارتفاع بلند است که بر اساس فناوریهای روز دنیا طراحی شده و قادر است انواع بالگردها، هواپیماهای بدون سرنشین و اهداف با سطح مقطع راداری کوچک و دارای سرعت و مانور بالا را در کمترین زمان ممکن به صورت برق اسا در محدوده عملیاتی خود منهدم کند. قابلیت بالای ضد جنگ الکترونیک و ردیابی خودکار و مستقل از دیگر ویژگیهای این موشک پدافندی عنوان کرد.
توفان نمونه های بومی از موشک های ضد زره در دسترس،که نمونه بومی آن توفان» نامیده شد از جمله ویژگیهای توفان باید به سرجنگی 3.6 کیلوگرمی، جرم 18.5 کیلوگرم، میزان نفوذ 550 میلیمتر و برد 70 تا 3850 متر و سرعت بیشینه 310 متر بر ثانیه ای آن اشاره کرد. روش هدایت، پرتابگر و شکل ظاهری توفان صرف نظر از تفاوتهای اندک در ابعاد، مشابه موشک تاو است.
با توجه به استفاده تانک های جدید از زره های واکنشی(ERA)، نسل دوم توفان، با سرجنگی دو مرحله ای ساخته شد. توفان-2 به دلیل بهره گیری از یک میله نفوذگر، 145 سانتیمتر طول دارد. جرم آن 19.1 کیلوگرم، جرم سرجنگی 4.1 کیلوگرم، و میزان نفوذ آن 760 میلیمتر است که 38.2٪ درصد رشد را نشان می دهد. سایر مشخصات این نمونه مانند نسل اول است. خصوصاً احتمال اصابت هر دو نسل توفان، 95 درصد عنوان شده است. این موشک ها قابلیت بکارگیری در شب را با برد کمتر دارند.
پس از ساخت نسل های 3 و 4 توفان که ظاهراً به تولید انبوه نرسیدند، موشک توفان-5 به عنوان توسعه یافته ترین نمونه این خانواده طراحی و ساخته شد که تصاویر آن نشان دهنده تفاوت های محسوسی حتی نسبت به آخرین نمونه های خارجی تاو است. این موشک بر خلاف نسل های قبلی از روش هدایت پیشرفته با استفاده از پرتو لیزر برخوردار است که ضمن حفظ آن از آسیب پذیری در برابر جنگ الکترونیک دشمن، دقت بسیار بالایی نیز به آن می دهد. این موشک دارای سر جنگی دو مرحله و یک میله نفوذگر جمع شونده جدید نیز هست. میزان نفوذ این موشک در زره بیش از نسل های قبلی عنوان شده است.
موشک نصر این موشک در کلاس موشک های کوتاه برد است که در حال حاضر قابلیت شلیک از ساحل و انواع شناورها را دارد و در آینده ای نزدیک امکان شلیک از بالگرد و زیردریایی نیز به قابلیت های تاکتیکی آن اضافه می شودهمینطور قادر است تا اهداف 3 هزار تنی را منهدم کند.
موشک "نصر یک " قابلیت پرواز در ارتفاعی خاص را دارد و با پروازی هوشمند و پایدار به طرف هدف حرکت کروز ضدکشتی است نصر که از کروزهای مادون صوت محسوب میشود.
با توجه به اینکه سرعت کروز نصر 0.8 تا 0.9 ماخ است، میتوان با یک محاسبه ساده دریافت که این کروز ضدکشتی با سرعتی معادل 270 تا 300 متر بر ثانیه بهسمت هدف خود در ارتفاع پایین حرکت میکند
این موشک حدود 30 درصد از بدنهاش را بالها و بالکها تشکیل دادهاند و جز کمکهای کنترل کروز موشک به شمار میروند.
طول باله بزرگ این موشک کروز که در میانه طول موشک و روی مرکز جرم موشک واقع شده، 0.9 متر است و موجب میشود موشک تعادل دینامیکی خود را زمان حرکت بهخوبی حفظ کند؛ همچنین سبب افزایش پایداری نصر پیش از برخورد به هدف میشود.
کروز نصر که بهلحاظ ظاهری نسبت به قادر و نور چندان هم بیشباهت نیست، دارای وزنی معادل 350 کیلوگرم است و این وزن در طول 3.5متری و قطر حدود 30سانتیمتری موشک توزیع شده است.
از نکات برجسته این موشک کروز قابلیت پرتاب از سکوهای مختلف و از تجهیزات نظامی گوناگون است که قابلیت مقابله راهبردی جمهوری اسلامی ایران در برابر شناورهای دشمن را افزایش میدهد.
عصر 67 موشک لیزری عصر67 با سر جنگی 500 پوندی از نوع موشکهای نیمه فعال بوده که با استفاده از پاد لیزری در مرحله پرتاب با دریافت اشعه لیزر به سمت هدف هدایت میشود.
این موشک به دلیل داشتن سرجنگی بسیار قدرتمند،فیوز تاخیری،دقت هدایت و نقطه زنی میتواند برای مواضع مستحکم (بتن مسلح) و استراتژیک دشمن مورد استفاده قرار گیرد.
با توجه به عدم وجود نمونه های مشابه بهره گیری از این موشک ضمن بالابردن قدرت تدافعی و تهاجمی جنگنده بمب افکن ها موجب افزاریش توان عملیاتی نیرو در مقابل حملات لیزری میگردد.
زوبین زوبین به معنی پیکان یا گرز،موشک هوا به زمینی است که از هدایت تلویزیونی استفاده نموده و جزو سلاح های هوشنمد با دقت نقطه زنی است.
این سلاح دورزن بنا به ضرورت های جنگی در طول هشت سال دفاع مقدس علیه ارتش بعث عراق طراحی و ساخته شده و با علامت AGM-20/379 نشان داده می شود.
در حال حاضر زوبین بهسازی و ارتقا یافته است.AGM-379 جزو مهمات با هدایت دقیق(Precision Guided Munition- PGM) محسوب و در حال حاضر در نیروی هوایی به کار گرفته می شود.پیشران این موشک را یک راکت با سوخت جامد و سرجنگی آن را یک بمب نفوذی در کلاس وزنی و عملکردی M-116 حاوی خرج انفجاری شدید(HE) تشکیل داده است.
حسگر موشک را یک دوربین تلوزیونی که با خلبان خودکار موشک در ارتباط است،تشکیل می دهد.دوربین توسط دو موتور در سمت و ارتفاع در حرکت بوده و زاویه دید IL5 درجه را برای موشک تامین می نماید. این موشک در اختیار نیروی هوایی بوده و از صدور ان اطلاعی در دست نمی باشد.
مشخصات فنی طول موشک زوبین 3.18 متر همچنین قطر 40.6 سانتی متر و پهنای بال 1.228متر و سر جنگی 340 کیلوگرمی با وزن 560 کیلوگرمی و برد 20 کیلومتری از ویژگیهای این موشک است.
تقسیم بندی نمونه موشکهای ساخت کشور موشک های بالستیک دوربرد = شهاب ۴، شهاب ۵، شهاب 6، سجیل، ماهواره بر سفیر و پروژه کوثر موشک های بالستیک میان برد = شهاب 3، فجر 3، عاشورا و قدر 110 موشک های بالستیک کوتاه برد = شهاب 1، شهاب 2 و فاتح 110 موشک بالستیک ضد کشتی = خلیج فارس راکت های توپخانه ای = صمید، تندر 69، زاال 1، زال 2 و زال 3 موشک های زمین به هوا = محراب، شاهین، میثاق 1، میثاق 2، صیاد 1، شهاب ثاقب و مرصاد موشک ضد هلی کوپتر = قائم موشک های ضد تانک هدایت شونده = صاعقه، رعد، توفان، توفان 2، توفان 5، توسن و دهلاویه موشک های ضد کشتی = نور، کوثر، قادر و ظفر موشک کروز = نصر 1 و مسکات (در حال توسعه) موشک بدون بال = قیام موشک های هوا به زمین = شفق، شاهین 3، ستار و عصر 67 موشک های هوا به هوا = فاطر و سجیل اژدرها = ه، یاسین و حوت کاتیوشا = آرش، فجر 3، فجر 5، فلق 1، فلق 2، عقاب و حاسب
شرکت سازنده: شرکت بالگرد سازی هیوز، شرکت مک دانل داگلاس و بخش سامانه های دفاعی پیچیده بوئینگ
تاریخ نخستین پرواز: 30 سپتامبر 1975
تاریخ رونمایی: -
وضعیت کنونی: فعال، در حال تولید
بکار گیرنده ها: ارتش ایالات متحده آمریکا
آغاز ساخت: 1984 تا کنون
تعداد ساخته شده: 1084 فروند تا سال 2000
قیمت هر فروند: 18 میلیون دلار آمریکا در سال 1996
ایاچ-۶۴ آپاچی (به انگلیسی: AH-64 Apache) محصول بوئینگ یک بالگرد تهاجمی چهار پره و دو موتوره با ارابه فرود چرخ زیر دم و یک کابین برای دو خدمهاست. آپاچی بعنوان مدل ۷۷ توسط شرکت بالگردسازی هیوز و در قالب برنامه بالگردهای تهاجمی پیشرفته ارتش ایالات متحده آمریکا و جهت جایگزینی ایاچ-۱ کبرا (به انگلیسی: AH-1 Cobra) طراحی شد. آپاچی که نخستین بار در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۷۵ به پرواز درآمد دارای یک حسگر نصب شده در دماغه بالگرد است که نقش جستجو برای یافتن اهداف و سیستمهای دید در شب را ایفا میکند. تسلیحات آپاچی شامل یک توپ ۳۰ میلیمتری (۱٫۲ اینچی) ام۲۰۳ که بین دو چرخ فرود اصلی در زیر بدنه جلویی بالگرد نصب شدهاست و همچنین معمولا ترکیبی از موشکهای ایجیام-۱۱۴ هلفایر و غلاف راکتهای هیدرا ۷۰ که روی ۴ غلاف تسلیحات روی بالهای بالگرد نصب میشوند میباشد. ایاچ-۶۴ دارای چندین سیستم پروازی پشتیبان برای بالا بردن احتمال دوام در نبرد میباشد و افزایش احتمال زنده ماندن خدمه در سقوط اولویت بالایی دارد.
ارتش آمریکا در سال ۱۹۷۶، ایاچ-۶۴ را به بل وایایاچ-۶۳ ترجیح داد و با قرارداد پیشتولید دو بالگرد دیگر به شرکت هیوز پاداش داد. در سال ۱۹۸۲، ارتش مجوز تولید آپاچی را صادر کرد. شرکت مکدانل داگلاس پس از خرید شرکت هیوز از شرکت سوما در سال ۱۹۸۴ تولید این بالگرد را ادامه داد. اولین بالگردآیاچ-۶۴دی آپاچی لانگبو (نمونه تقویت شده آپاچی اصلی) در ماه مارس ۱۹۹۷ به ارتش آمریکا تحویل داده شد. تولید این بالگرد توسط بخش دفاعی، فضایی و امنیتی بوئینگ ادامه یافته است. تاکنون بیش از ۱۰۰۰ فروند ایاچ-۶۴ تولید شده است.
ارتش ایالات متحده کاربر اصلی ایاچ-۶۴ است. این بالگرد در حالیکه تبدیل به بالگرد تهاجمی اصلی چندین کشور مانند یونان، ژاپن، اسرائیل، هلند و سنگاپور شده است، تولید تحت مجوز آن بهعنوانآگوستاوستلند آپاچی در بریتانیا هم انجام میشود. ایاچ-۶۴های آمریکایی در مناقشاتی در پاناما، خلیج فارس، کوزوو، افغانستان و عراق شرکت داشتهاند. اسرائیل هم از آپاچیهای خود در مناقشات لبنان و نوار غزه استفاده وسیعی کرده است.
بالگرد تهاجمی پیشرفته:
در پی لغو تولید ایاچ-۵۶ شِیِن در سال ۱۹۷۲ به دلیل وجود پروژههای نیروی هوایی ایالات متحده و تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا مانند ای-۱۰ تاندربولت ۲ و هاریر، ارتش ایالات متحده در پی یک هواگرد جهت ایفای نقش تهاجمی ضدزره بود که تحت فرماندهی خودش باشد (توافقنامه کی وست در سال ۱۹۴۸ ارتش را از در اختیار داشتن هواپیما منع کرده بود) و بدین دلیل بود که ساخت چنین بالگردی از سویارتش آمریکا مورد پیگیری قرار گرفت.
مشخصات فنی:
نوع: بالگرد جنگنده
کارخانههای سازنده: بالگرد سازی هیوز- مک دانل داگلاس(صنایع دفاعی بوئینگ)
پرواز اولیه: ۳۰سپتامبر۱۹۷۵
وضعیت فعلی: سرویس دهی فعال
کاربران: ارتش ایالات متحده - نیروی هوایی اسرائیل-نیروی هوایی هلند-نیروی دفاعی ژاپن
جنگ سرد را شاید بتوان نوعی مبارزه از طریق نفوذ روانی و تاثیرات تبلیغاتی برای مقابله دانست در این مقاله سعی شده است تا تاریخچه و جریان شکل گیری جنگ سرد بررسی شود
"جنگ سرد" اصطلاحی بود که در سال 1945، توسط جورج اورول (George Orwell) نویسنده انگلیسی به کار برده شد. البته در آن زمان این عبارت در تعریف مبارزه بین آمریکا و شوروی - که هنوز آغاز نشده بود - به کار نرفته بود.
در آوریل سال 1947، برنارد باروش (Bernard Baruch) تمدار آمریکایی از این اصطلاح استفاده کرد، اما استفاده عمومی از آن در همان سال و توسط یک رومه نگار به نام والتر لیپمن Walter Lippmann) که مجموعه مقالاتی و کتابی را به نام "جنگ سرد " منتشر کرد، باب شد.
خلاصه
در ۱۹۴۳، آثار جنگ جهانی دوم اجتناب ناپذیر بود. نیروهای محور به رهبری آلمان در شرایط سخت و محدودی بسر میبردند. تهاجم مصیبت بار آلمان به شوروی، پایان حمایت ایتالیا از نیروهای محور، و مداخله آمریکا بر علیه آنها، متفقین عمدتاً آمریکا، بریتانیا، شوروی و فرانسه را قوی تر کرد. آلمان و ژاپن در رقابت دیوانه وار خود در خرید اسلحه و فتح سرزمینهایی از اروپا و آسیا به سر می بردند. سرانجام خودکشی آدولف هیتلر در ۱۹۴۵ به جنگ در اروپا پایان داد.
به آلمان از غرب و شرق به ترتیب توسط نیروهای آمریکایی و روس حمله شد. دو لشکر در برلن به یکدیگر رسیدند و وقتی صلح برقرار شد، مناطق تحت پوشش خود را در وسط برلن از هم جدا نمودند. دشمنی خفته آنها در کشورهای دیگر و نیز در رقابت هوایی پدیدار شد. تنها وحشتی که وجود داشت و پنهان میشد، احتمال وقوع جنگ اتمی میان دو کشور بود. اگرچه تنش هر لحظه بالاتر میرفت، این هراس از پیامدهای جنگ اتمی بود که جنگ را به جنگ سرد تبدیل کرد.
آمریکا و شوروی بترتیب سیستمهای اقتصادی سرمایه دار و کمونیست را ترجیح میدادند. بیشتر اروپا و آسیا تقسیم شد به کشورهایی که ترجیح میدادند متحد آمریکا باشند یا شوروی. پایان جنگ جهانی دوم، دوره ای را آغاز کرد که در آن ملل مختلفی از مستعمره بودن به استقلال رسیدند. بیشتر این کشورهای تازه مستقل شده با اقتصاد ورشکسته و چندپاره شدن سرزمینشان دست و پنجه نرم میکردند. در نتیجه، آمریکا و شوروی با حمایت مالی و نظامی تعدادی از آنها، سعی در افزایش نفوذ خود نمودند.
کمکهای مالی و متحد شدنها باعث گسترش رقابت میان دو ابرقدرت شد. حالا دیگر تعداد کشورهای متحد، تبلیغات، مسابقه تسلیحاتی، جاسوسی و توسعه فنی آنهم از نوع ویرانگر، به معیاری برای ارزیابی کشورها بدل شده بود. رقابت هسته ای و فضایی، موجب جنگ میان کشورهایی شد که هریک نماینده آمریکا یا شوروی بودند. بیشتر کشورهای استقلال یافته حالا بخشی از یک جهان دوقطبی بودند و اکثر آنها ناگزیر به قرارگرفتن در صف یکی از دو ابرقدرت بودند. این نشان دهنده شجاعت برخی کشورها نظیر ایران، یوگسلاوی و هند بود که متحد هیچیک از دو ابرقدرت نشدند.
با آنکه آمریکا و شوروی به مرز یکدیگر نکرده بودند، تنش حاصل از جنگ سرد در نقاط مختلف دنیا بطور جدی خود را نشان داد: دیوار برلن ساخته شد، در کره و ویتنام جنگ درگرفت، بحران موشکی کوبا رخ داد و ارتش شوروی وارد افغانستان شد. خوشبختانه بدلیل برخورداری دو کشور از سلاحهای هسته ای قدرتمند، از جنگ مستقیم اجتناب شد.
دشمنی و جاه طلبی دو ابرقدرت که موجب تلفات جانی و مالی بسیاری شده بود، رفته رفته با انتقادهای جدی در سراسر جهان مواجه میشد. حالا جهان وارد دوره ای شده بود که در آن، تلاشهایی برای مقابله با تهای مخرب دو کشور انجام میشد. در سالهای ۱۹۸۰ رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا و میخائیل گورباچف سردمدار شوروی، در اوج دوران دوستی دو کشور، پیمان منع موشکهای هسته ای میانبُرد را در ۱۹۸۷ امضا کردند. دوره نامطلوب جنگ سرد به پایان رسیده بود. دوره ای که شاهد افزایش مخارج نظامی و مرگ عده زیادی در ویتنام و کره بود.
آغاز جنگ سرد بر عهده کیست؟
در مباحث تحقیقی غرب، سه دوره مجزا و مشخص در جنگ مشخص شده است، سنت گرا، تجدیدنظر طلب و فرا تجدید نظر طلب.
در مدتی بیش از یک دهه بعد از پایان جنگ جهانی دوم، تعدادی از تاریخ نگاران آمریکایی دلیلی برای مخالفت با تفسیر رایج از دوران آغازین جنگ سرد با عبارت "سنت گرا" پیدا کردند. چرا که این اصطلاح حاکی از آن بود که از بین رفتن روابط دولتها، نتیجه مستقیم پیمان شکنی استالین در رابطه با مواد مطرح شده در کنفرانس یالتا (Yalta)، تحمیل دولتهای تحت سلطه شوروی بر کشورهای بی میل اروپای شرقی، انعطاف ناپذیری شوروی و توسعه طلبی کارانه آن بوده است.
آنها خاطر نشان کردند که تئوری مارکسیست، حکومت مردم سالاری آزادیخواه یا Liberal Democracy را رد کرده است و اینطور استدلال میکنند که این وضعیت، ناسازگاری را اجتناب ناپذیر کرده بوده است.
هرچند، تاریخ نگاران "تجدید نظر طلب" به خصوص ویلیام اپلمن ویلیامز (William Appleman Williams) و والتر لافیبر (Walter LaFeber) یک نگرش مهم دیگر را موشکافی کرده اند که عبارت بود از متعهد شدن آمریکا به اینکه بازاری برای تجارت جهانی باشد و از این طرح حمایت کند.
بعضی از مورخین تجدید نظر طلب، اینطور استدلال میکنند که آمریکا با ت خود در جهت جلوگیری از توسعه کشورهای دیگر به همان میزان در این ماجرا مقصر است. بنا به نظر عده ای، حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی آغاز جنگ سرد بود، آنها استفاده آمریکا از بمب اتم را نوعی هشدار به شوروی میدانند که در آن زمان قصد داشت به نیروهای مخالف ژاپن از هم پاشیده بپیوندد.
به طور خلاصه مورخین در این باره که چه کسی مسئول از بین رفتن روابط آمریکا و شوروی بوده، و یا اینکه آیا ایجاد ناسازگاری بین این دو ابرقدرت آنزمان اجتناب ناپذیر بوده یا خیر، توافق نظر ندارند.
این دیدگاه طی جنگ ویتنام به اوج خود رسید و عده بسیاری ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دو امپراتوری که از نظر عملکرد و خلق و خو کاملا همپای یکدیگر بودند، در نظر آوردند.
گورباچف بعنوان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوری، یلتسین را بخاطر سوق دادن اتحاد جماهیر شوری بسوی فروپاشی و بدست گرفتن قدرت در روسیه متهم نمود.
اواخر جنگ ویتنام، مورخین کوششهایی در راه به وجود آوردن یک استنتاج جعلی به نام "فرا تجدید نظر طلب" انجام دادند و از زمان پایان گرفتن جنگ سرد، مکتب فرا تجدید نظر طلبانه بر دیگر دیدگاهها مسلط شده است.
تاریخ نگاران پیرو این اندیشه شامل اشخاصی چون جان لوییس گدیس (John Lewis Gaddis) و ملوین لفلر (Melvyn Leffler) هستند. این عده به جای اینکه آغاز جنگ سرد را عملیات هر کدام از ابرقدرتها بدانند، بر روی شناخت نادرست از یکدیگر، حساسیت متقابل و مسئولیت مشترک این دو ابرقدرت متمرکز شده اند.
فرا تجدیدنظر طلبان، با وام گرفتن از دیدگاه مکتب واقع گرایان در زمینه روابط بین المللی، ت آمریکایی اروپایی موجود در اروپا را پذیرفتند. از جمله این موارد میتوان کمک به یونان در سال 1947 و طرح مارشال (طرح کمک امریکا برای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجرا شد) را عنوان نمود.
بنا بر این استنتاج، فعالیتهای کمونیستی، ریشه مشکلات اروپا نیست، بلکه پی آمدهای جنگ جهانی دوم است که بر روی اقتصاد، ت و ساختار اجتماعی اروپا سایه افکنده و موجب از هم گسیختگی آنها شده است. طرح مارشال اقتصاد اروپا را بازسازی کرد و مسیر رسیدن به اروپای متحد را مشخص نمود و در عین حال موجب خنثی شدن کوششهای جناح چپ رادیکال شد.
کمکهای اقتصادی و مالی به اروپای غربی، موجب از بین رفتن کمبود دلار شد، سرمایه گزاری بخش خصوصی برای نوسازی بعد از جنگ را تشویق کرد و مهمتر از همه آنها را با روشهای مدیریت نوین آشنا نمود.
این برنامه برای آمریکا کاهش و در نهایت رد مکتب انزوا گرایی ی باقی مانده از دهه 20 و همچنین یکپارچگی اقتصادی آمریکای شمالی و اروپای غربی را به همراه داشت. پیمان ناتو (NATO) موجب شد که اروپای غربی با آمریکا یک همبستگی ارتشی دائم تشکیل دهند و در برابر بی طرفی یا خرابکاریها سد محکمی ایجاد نمایند.
فرا تجدیدنظر طلبان مکتب کمونیسم را یک سنگ نبشته با علایمی که حاکی از تهاجم و باشد نمیدیدند با این وجود ت آمریکا در اروپا را پذیرفته و آنرا برای مقابله با بی ثباتی اروپا، یک عکس العمل ضروری میدانستند زیرا موقعیت طوری شده بود که در غیر این صورت تعادل بین قدرتها- به نفع شوروی- تغییر میکرد.
منشأ جنگ سرد
پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال، ۱۹۴۵ تنش بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی از سرگرفته شد. این تنش در سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۷ افزایش یافت. در این باره مورخین نظرات متفاوتی دارند، اما به عقیده همه آنها سال آغاز جنگ سرد ۱۹۴۷ بوده است.
رقابت پنهانی که در طول جنگ میان متفقین برای کسب امتیازات بیشتر وجود داشت پس از جنگ علنی شد . موفقیت روسها در بلعیدن اروپای شرقی استالین را بر آن داشت تا با این ت ( ایجاد کشورهای اقماری و مناطق نفوذ در اطراف شوروی ) را ادامه دهد لذا از اروپای شرقی متوجه کشورهای ایران ، کره ، چین ، یونان و ترکیه شد و در سال 1947 م کمینفرم ( دفتر ی احزاب کمونیست ) را بوجود آورد که شعاع عمل آن علاوه بر اروپای شرقی شامل احزاب کمونیست اروپای غربی نیز می شد . بدین ترتیب جهان غیر کمونیست در معرض یک تهاجم جدی قرار گرفت . در مقابل ، جهان غیر کمونیست بر رهبری آمریکا تی را در پیش گرفت که موسوم به ( دکترین ترومن ) شده است . در سال 1947 م ترومن اعلام کرد که : ایالات متحده حاضر است به کشورهایی که مایل باشند ، کمکهای فنی ، افتصادی لازم برای جلوگیری از تسلط کمونیسم را اعطاء کند . این دکترین به ت سد نفوذ معروف شده است . این ت در کشورهای چندی از جمله ایران ، ترکیه و یونان به اجرا گذاشته شد .
در مورد تاریخ پایان عده ای آن را هم زمان با سقوط دیوار برلین در ۱۱ نوامبر ۱۹۸۹ و عده ای آن را هم زمان با تاریخ تجزیه اتحاد جماهیر شوروی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ می دانند.
مورخینی که به تاریخ شوروی می پردازند، دو رویکرد دارند: یک رویکرد به اهمیت ایدئولوژی کمونیستی و دیگری بر اهداف تاریخی روسیه به ویژه سلطه بر اروپای شرقی، دسترسی به بنادر متصل به آب های گرم و دفاع از مسیحیان ارتدکس و مردم اروپای شرقی و مرکزی تاکید دارد. ریشه های برخوردهای ایدئولوژیکی را می توان در به قدرت رسیدن لنین در روسیه (انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷) مشاهده کرد. والترلافبر برعلایق تاریخی روسیه تاکید می کند که به سال های حکومت تزارها و رقابت ایالات متحده و روسیه باز می گردد. از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹ ایالات متحده و شوروی با هم اختلاف نداشتند، اما رابطه آن ها دوستانه هم نبود. پس از آغاز دشمنی شوروی و آلمان در سال ۱۹۴۱، روزولت شخصا متعهد شد که به شوروی کمک کند (کنگره هرگز به هیچ گونه اتحادی رای نداد). همکاری این دو کشور در زمان جنگ هرگز دوستانه نبود. مثلاً استالین از اینکه پایگاه های شوروی سابق را در اختیار نیروهای ایالات متحده قرار دهد، خودداری می کرد. در فوریه ۱۹۴۵ در کنفرانس یالتا این همکاری به شدت با تنش مواجه شد، چرا که معلوم شد که استالین می خواهد کمونیسم را در اروپای شرقی (در گسترش آن موفق بود) و سپس شاید در فرانسه و ایتالیا گسترش دهد.
در سال ۱۹۴۵ ایگور گوزنکو که به عنوان یک کارمند رده پایین در سفارت شوروی در کانادا واقع در شهر اتاوا کار می کرد، با ارائه ۱۰۹ سند که نشان دهنده فعالیت جاسوسی شوروی در کانادا، بریتانیا و ایالات متحده بود، تقاضای پناهندگی نمود. ماجرای گوزنکو چهره شوروی را در نظر غرب تغییر داده و از دوست به دشمن تبدیل کرد. افراد زیادی این حادثه را به عنوان آغاز جنگ سرد می دانند.
تحلیل گران اقتصادی مانند ویلیام اپلمن ویلیامز بر توسعه طلبی اقتصادی ایالات متحده به عنوان ریشه جنگ سرد تاکید می کنند.
یک عامل سوم که در جنگ جهانی دوم به عنوان مساله جدید در امور جهان مطرح شد، مساله کنترل موثر انرژی هسته ای در سطح دنیا بود؛ در سال ۱۹۴۶ شوروی پیشنهاد ایالات متحده برای چنین کنترلی را رد کرد؛ این پیشنهاد توسط برنارد باروش وبر اساس نسخه اولیه گزارش که توسط دین آنکسون و دیوید لیلینتال نوشته شده بود، تنظیم شد؛ دلیل رد آن این بود که این گزارش اصل حاکمیت ملی را تضعیف می کند.
سازماندهی مجدد جهانی
در این دوره جنگ سرد آغاز شد (۱۹۴۷) و تا تغییر رهبران هر دو ابرقدرت از ترومن به آیزن هاور در ایالات متحده و از استالین به خروشچف در شوروی سابق ادامه یافت.
حوادث این دوره عبارت اند از: نظریه ترومن، برنامه مارشال، محاصره برلین، کمک رسانی به مردم برلین از طریق پل هوایی، انفجار اولین بمب اتمی شوروی سابق، تشکیل ناتو و پس از آن پیمان ورشو، تشکیل آلمان غربی وآلمان شرقی، نامه استالین برای اتحاد مجدد آلمان ها و عدم مداخله ابر قدرت ها در اروپای مرکزی، جنگ داخلی چین و جنگ کره . ( در مورد جنگ کره مقاله مفصلی در سایت راسخون ارائه شده است.)
طرح مارشال
پس از جنگ ، اروپای ویران شده گرفتار خشکسالی و زمستان شدیدی نیز شد . چون از نابسامانی وضع اقتصادی و روحی اروپای پس از جنگ ، کمونیستها استفاده فراوانی می کردند ، جورج مارشال وزیر خارجه ایالات متحده که برای مقابله با توسعه طلبی شوروی ، احیای اقتصاد اروپای غربی را لازم می دانست طرحی پیشنهاد کرد که به طرح مارشال معروف شد. هدف از طرح مارشال آمریکا این بود که اقتصاد اروپا را پس از ویرانی های جنگ جهانی دوم بازسازی کند تا از محبوبیت ی چپ های تندرو جلوگیری نماید.
براساس طرح مزبور دول اروپایی می توانستند از کمکهای اقتصادی و فنی آمریکا برای احیای اقتصاد خود استفاده کنند . روسها طرح مارشال را طرح امپریالیستی ایالات متحده نامیدند و دولتهای اروپای شرقی را از استفاده از آن منع کردند .
متعاقب اعلام طرح مارشال شانزده کشور اروپای غربی با هدایت ایالات متحده برنامه مشترکی را که شامل کمکهای مورد نیاز هر یک از کشورها بود تهیه کردند و بدنبال آن ایالات متحده سیل کالاهای خویش را روانه اروپای غربی کرد .
دراروپای غربی، کمک اقتصادی به کمبود دلار پایان داد، به سرمایه گذاری خصوصی برای بازسازی بعد از جنگ شتاب بخشید و از همه مهم تر روشهای مدیریت جدیدی را به وجود آورد. این طرح در ایالات متحده باعث حذف انزوا طلبی دهه ۱۹۲۰ و اتحاد اقتصادی آمریکای شمالی و اروپای غربی شد.
بحران برلین
نزدیکی هر چه بیشتر سه دولت انگلیس ، فرانسه و ایالات متحده در اداره امور آلمان، روسها را بر آن داشت تا در مورد آلمان تی متفاوت تر از گذشته ، با دول غربی در پیش گیرند . روسها در آوریل 1948 کلیه ارتباطات زمینی برلین را قطع کردند . تا بدین وسیله از وحدت اقتصادی و اداری آلمان جلوگیری کنند و در نهایت دول غربی را وادار به واگذاری برلن غربی نمایند . در عوض دول غربی طی چندین ماه با عملیاتی وسیع و پر سر و صدا از طریق هوا کمک های غذایی و سوختی فراوانی به برلین غربی رساندند . محاصره برلین توسط روسها شش ماه طول کشید و چون از آن سودی نبردند از محاصره آن شهر دست برداشتند . بدنبال آن مشارکت دول غربی در امور آلمان باز هم بیشتر شد . در سال 1949 دولتهای غربی جمهوری فدرال آلمان را بوجود آوردند و روسها نیز جمهوری دمکراتیک آلمان را تاسیس کردند .
پیدایش ناتو
چند سال پس از جنگ جهانی دوم خطر توسعه طلبی اتحاد شوروی جای خطر آلمان نازی را برای اروپای غربی گرفت . برای مقابله با چنین خطری در سال 1948 م کشورهای انگلیس ، فرانسه ، هلند ، بلژیک و لوکزامبورگ برای دستیابی به امنیت دفاع مشترک پیمان دفاعی بروکسل را امضاء نمودند . در ماه آوریل 1949 با پیوستن آمریکا ، ایتالیا ، پرتقال ، نروژ ، دانمارک ، ایسلند و کانادا به این پیمان موسوم به پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) بوجود آمد .
در سال 1953 آیزنهاور از حزب جمهوریخواه به ریاست جمهوری ایالات متحده برگزیده شد . در همین سال آمریکا طرح امنیت مشترک را جایگزین طرح مارشال نمود.
در سال 1953 استالین مرد و مالنکف نخست وزیر شد . مرگ استالین توام با انجام یکسری تغییرات صوری در ت داخلی و خارجی اتحاد شوروی بود . اقداماتی در داخل برای کاهش اختناق صورت گرفت و در ت خارجی نیز فعالیت های بیشتری معمول گردید ، تا جایی که سران اتحاد شوروی به کشورهای مختلفی سفر نمودتد . در عین حال در این دوره در داخل بلوک کمونیست نیز شکاف ها و اختلاف ها وسیع تر شد .
بحران چکسلواکی
بعد از جنگ ، چکسلواکی وضع خاصی داشت اگر چه در آن کشور رژیم کمونیستی برقرار نشده بود . لیکن شوروی مانع از ارتباط آن با جهان غرب می شد . چنانکه در سال 1947 م مانع از استفاده آن کشور از طرح مارشال گردید . فشار خارجی شوروی و اقدامات کمونیستها در داخل چکسلواکی سرانجام در فوریه 1948 باعث سرنگونی دولت ادواردبنش رئیس جمهور سوسیالیست آن کشور و تشکیل رژیم کمونیستی گردید . این واقعه و نیز ترور شخصیتهای طرفدار غرب در چکسلواکی ، موجب عکس العمل شدید ی و تبلیغاتی غرب علیه شوروی شد و دولتهای غربی را واداشت تا پیمان بروکسل را امضاء کنند .
جدایی یوگسلاوی از شوروی
در میان کشورهای کمونیست اروپا ، یوگسلاوی به رهبری مارشال تیتو بدون کمک شوروی از زیر سلطه آلمان خارج شده بود . در نتیجه تینو می توانست تی مستقل از دولت شوروی در پیش بگیرد .
از طرف دیگر او بجای کمونیسم بین الملل به کمونیسم ملی معتقد بود . چون تلاشهای استالین برای به زیر سلطه کشیدن یوگسلاوی بی اثر ماند وی جنگ تبلیغاتی وسیعی را علیه تیتو براه انداخت . در مقابل ژنرال تیتو روابط خود را با دول غرب توسعه بخشید و مرزهای خود را بروی چریکهای کمونیست یونان بست . این اقدام موجب شد تا جنگهای چریکی یونان پایان یابد . تیتو در تعقیب ت خود از کمکهای مالی آمریکا و انگلیس نیز استفاده کرد .
بحران هندوچین
پس از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم فرانسه بلافاصله توانست به هند و چین مستعمره سابق خود باز گردد . این در حالی بود که چریکهای کمونیست و ناسیونالیست برای رسیدن به استقلال مبارزات وسیعی را آغاز کرده بودند . حمایت جهان کمونیست بخصوص چین از چریکها جهان غرب را دچار نگرانی فراوان ساخته بود که مبادا واقعه جنگ کره در جنوب شرقی آسیا نیز تکرار شود و برای حفظ امنیت شرق آسیا و اقیانوسیه ایالات متحده در سال 1951 پیمان آنزوس را با شرکت کشورهای استرالیا و زلاندنو ایجاد کرده بود و چون در سال 1954 ارتش فرانسه در نبرد دین بین فو از چریکهای استقلال طلب ویتنام شکست خورد ایالات متحد بلافاصله خود را آماده کمک به فرانسه علیه مردم ویتنام کرد . همچنین در همین سال پیمان سیتو را نیز برای جلوگیری از توسعه کمونیسم بوجود آورد.
پیمان ورشو (1955- 1991)
مرگ استالین موجب تغییراتی صوری در ت خارجی اتحاد شوروی شد . لیکن همین زمان 1953 شورش کارگران آلمان شرقی برای افزایش دستمزد نشان داد که شرق اروپا آبستن تحولات شدید است . اگرچه سربازان اتحاد شوروی شورش را فرونشاندند لیکن رهبران اتحاد شوروی متقاعد شدند که بایستی در اروپای شرقی موقعیت خود را بهبود بخشند . لذا بولگانین و خروشچف که بجای مالنکف مشترکا حکومت را در دست گرفته بودند، با تیتو ملاقات کردند و سپس ادنائر رهبر آلمان غربی را برای دیدار از شوروی دعوت نمودند . رهبران شوروی با اتریش معاهده صلح بستند و نیروهای خود را از آن کشور خارج ساختند . در تعقیب اینگونه اقدامات روسها از ادعاهای اراضی خود نسبت به ترکیه و فلاند نیز دست کشیدند . پس از این اقدامات روسها در سال 1955 پیمان ورشو را بوجود آوردند .
پیمان ورشو در سال 1955 بین 7 کشور اروپای شرقی به امضا رسید.
پیمان ورشو که نام اصلی آن پیمان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی است در 15 مه سال 1955 به عنوان پاسخی به توسعۀ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و پیوستن آلمان غربی به آن، بین اتحاد جماهیر شوروی و 7 کشور دیگر اروپای شرقی (جمهوری دمکراتیک آلمان (آلمان شرقی)، لهستان، مجارستان، چکسلواکی، رومانی، بلغارستان و آلبانی) در ورشو امضاء شد.
از کشورهای کمونیست اروپای شرقی فقط یوگسلاوی در آن شرکت نکرد و آلبانی که از سال 1961 عملاً از فعالیت های پیمان کناره گرفته بود، در سال 1968 رسماً از آن خارج شد.
پیمان ورشو، که به مدت 20 سال منعقد شده بود، برای دفاع از کشورهای سوسیالیست اروپای شرقی در برابر یک تهاجم احتمالی از غرب به وجود آمده بود.
اعضاء پیمان ورشو متعهد شدند تا در صورت بروز حمله به یک یا چند کشور عضو، به دفاع از آنها بپردازند.
همچنین طبق این قرارداد روابط بین امضاء کنندگان قرارداد مستم عدم دخالت در امور داخلی و احترام به استقلال و حاکمیت ملی آنها بود.
نیروهای این پیمان در نخستین دورۀ حیات آن 2 بار برای سرکوبی نهضت های استقلال طلبانۀ دو کشور عضو (مجارستان در سال 1956 و چکسلواکی در سال 1968) وارد عمل شدند.
با دخالت شوروی در انقلاب مجارستان در سال ۱۹۵۶ و چکسلواکی در ۱۹۶۸، قانون عدم دخالت نقض شد. در هر دو مورد شوروی ادعا کرد که از او دعوت شده است و بنابراین رسما این قانون نقض شده محسوب نشد.
پیمان ورشو در سال 1975 برای مدت 20 سال دیگر تمدید شد.
لغو پیمان
پیمان ورشو از اوائل دهۀ 1990 به دنبال سقوط رژیم های کمونیست اروپای شرقی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از میان رفت و بعضی از اعضای آن از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درخواست عضویت کردند.
پس از سال ۱۹۸۹، حکومت های جدید اروپای مرکزی و شرقی تمایلی به پشتیبانی از پیمان ورشو نداشتند.
در ژانویه ۱۹۹۱ کشورهای چکسلواکی، لهستان و مجارستان اعلام کردند تا تاریخ اول ژوئیه سال 1991 از این پیمان کاملاً کناره گیری خواهند کرد. در فوریه ۱۹۹۱، بلغارستان نیز به آنها پیوست.
سرانجام پیمان ورشو در دیداری در شهر پراگ در 1 ژوئیه سال 1991 رسماً منحل شد.
گسترش اختلاف و بحران
این دوره از تغییر رهبران هر دو کشور در سال ۱۹۵۹ آغاز شد وتا بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ ادامه یافت. حوادث اصلی این دوره عبارت اند از : انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان ، ساختن دیوار برلین در سال ۱۹۶۱ و بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲. به ویژه در جریان بحران موشکی کوبا (هنگامی که شوروی موشک های میان برد بالستیک را در کوبا نصب کرد وآمریکا خواهان خروج بی قید وشرط آنها شد) جهان در آستانه یک جنگ جهانی (هسته ای) دیگر قرار گرفت.
در جریان جنگ سرد مسافرت سران دو ابرقدرت به کشورهای مختلف جهان بعنوان بخشی از فعالیت های ی و تبلیغاتی آنان از اهمیت خاص برخوردار بود . دامنه این مسافرت ها و ملاقات ها به دیدار سران دو ابرقدرت نیز کشانیده شد که بعضا با هیجانات ی شدیدی در سطح جهان همراه بود چنانکه ملاقات خروشچف و آیزنهاور در سال 1960 م به جهت ماجرای جاسوسی هواپیمای آمریکایی U2 بر فراز شوروی در آخرین لحظات توسط خروشچف بهم خورد .
در کنار اینگونه اقدامات رقابت های فضائی و اتمی نیز همراه با تبلیغات زیاد در جریان بود . در سال 1960 م طرفین شروع به توسعه آزمایشات اتمی و تکمیل سلاحهای خود نموده و از کلیه کوششهایی که برای محدود نمودن سلاحهای اتمی تحت عنوان کنفرانسهای خلع سلاح صورت می گرفت و نتیجه چندانی گرفته نشد .
بحران کوبا
کوبا ، متحدی قابل اعتماد برای شوروی
کوبا ، کشوری در دریای کارائیب در اقیانوس اطلس ، در نزدیکی سواحل آمریکا واقع شده است . ژنرال باتیستا » ، حاکم نظامی کوبا ، طی سالهای طولانی حکومت اختناق و دیکتاتوری بر ملت خود ، در سال 1959 م ، توسط فیدل کاسترو» از اریکه ی قدرت به زیر کشیده شد و به جمهوری دومینیکن پناهنده شد . دولت کوبا ، از این تاریخ به بعد ، در زمره ی مخالفان ایالات متحده و از متحدان اتحاد شوروی در آمد . اصلاحات ارضی ، ضبط سرمایه ها و دارایی های آمریکا در کوبا ، قطع روابط تجاری و حمایت از نهضتهای چپگرا در آمریکای لاتین ، مجموعه عواملی که دست به دست هم داده ، دو کشور کوبا و آمریکا را در مقابل هم قرار داد . تیرگی روابط دو کشور با قطع خرید نیشکر از کوبا و تحریم اقتصادی این کشور از جانب آمریکا ، افزایش یافت .
در این میان ، حمایت آمریکا از ضد انقلابیون فراری کوبا که در خاک آمریکا آموزش می دیدند ، به حمله ی خلیج خوکها منتهی شد . ضد انقلابیون با برنامه ریزی سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا (سیا ) و با پشتیبانی نیروی هوایی این کشور ، در خلیج خوکها (واقع در جنوب کوبا ) پیاده شدند و تهاجمی وسیع را آغاز کردند . ارتش کوبا با قاطعیت تمام ،مخالفان را شکست داد و آمریکاییها از این توطئه ، طرفی نبستند . قطع روابط ی آمریکا و کوبا ، فیدل کاسترو را بطور کامل به سوی شوروی سوق داد . بعلاوه اینکه ، اتحاد شوروی ، دست دوستی و اتحاد به کوبا داده و ضمن خرید نیشکر آن کشور ، به تقویت و تجهیز ارتش آن کشور پرداخت . بدین ترتیب ، شوروی ، به عنوان ابرقدرت رقیب آمریکا ، در نزدیکی سواحل آن کشور ، متحدی پیدا کرد که از این طریق می توانست تهدید جدی برای آمریکا به وجود آورد.
استقرار موشکهای میان برد هسته ای در خاک کوبا
ارتش کوبا پس از ورود هیأتهای نظامی شوروی ، به صورت یک ارتش مدرن در آمد و بازسازی و تجهیز آن ، با قصدی فراتر از امنیت کوبا انجام گرفت . پس از حمله ی خلیج خوکها ، هم کوبا و هم شوروی ، احساس کردند که باید دیوار دفاعی محکمتری در برابر تهدیدات روز افزون آمریکا ایجاد کرد . هر چند نیت کاسترو، حفظ استقلال و تأمین امنیت کشورش بود ، اما هدف خروشچف ، صدر هیأت رئیسه شوروی ، رویارویی با رقیب خود و کسب امتیازاتی در سطح بین المللی بود . در این راستا ، دربهار سال 1962 م ، شوروی تعدادی از سلاحهای ضد هوایی و موشکهای زمین به هوا که می توانست هواپیماهای U2 جاسوسی آمریکا را هدف قرار دهد ، در کوبا مستقر کرد . سپس ، تعدادی ازموشکهای بالستیک با برد متوسط و بمب افکنهایی که می توانست بمبهای هسته ای را حمل کند، در مغرب کوبا استقرار یافتند . شوروی پس از تدارک سکوهای پرتاب موشک ، در صدد برآمد تا از طریق دریا ، موشکها و بمب افکنهای الیوشین » را در اختفای کامل به کوبا منتقل کند و برای تحقق این مقصود ، دوازده فروند کشتی جنگی شوروی حامل تسلیحات نظامی در پهنه ی اقیانوس آرام ، به سوی کوبا حرکت در آمدند . اتحاد شوروی ، بدین سان ، قادر بود در کمترین فاصله ی مکانی و زمانی ، قلب آمریکا را در مورد اصابت موشکهای اتمی خود قرار دهد و شاید پیروزی یک طرفه در جنگ هسته ای را از آن خود کند.
بحران موشکی کوبا
هواپیماهای جاسوسی U2 آمریکا در ماه اکتبر از استقرار سکوهای پرتاب موشک میان برد اتمی در خاک کوبا ، اطلاعاتی را در اختیار مقامات بلند پایه کاخ سفید قرار دادند. سپس، اطلاعات مربوط به حمل سلاحها وبمب افکنهای قادر به حمل بمبهای هسته ای، کندی، رئیس جمهور آمریکا ، را با بحران جدی رو به رو ساخت .
عکسهای هوایی گرفته شده ، نشان می داد که شورویها حداقل ده پایگاه موشکی در نود مایلی سواحل آمریکا مستقر کرده اند و این امر ، تدارک وسیع شوروی در خاک کوبا را حکایت می کرد. عکس العمل آمریکا در برابر این بحران، بسیار تند بود و راه حلهای مختلف زیر در گروه بحران » مورد بررسی قرار گرفت .
1-هیچ واکنشی به عمل نیاید .
2- تنظیم شکایت برای سازمان ملل متحد .
3- اقدام به محاصره ی دریایی کوبا .
4- انهدام سکوهای پرتاب موشک با توسل به بمباران موضعی دقیق .
5- هجوم نظامی به کوبا با استفاده از نیروی زمینی .
تهدید کندی جدی بود و شوروی چاره ای جز تسلیم یا جنگ نداشت ، کندی در سخنرانی تلویزیونی خود اظهار داشت :
ما میل نداریم یک جنگ هسته ای که ثمر پیروزی آن خاکسترهایی خواهد بود که دهانمان را پر خواهد کرد، در دنیا به وجود بیاوریم ، ولی از رو به رو شدن با هر نوع خطری که ما را تهدید کند، نیز هراسی به خود راه نخواهیم داد .
سرانجام، تصمیم به محاصره ی دریایی (قرنطینه) گرفته شد. کوبا به وسیله ی حلقه ی فشرده ای اوهای هواپیما بر ، رزم ناوها و ناوشکنهای آمریکا به محاصره در آمد . خروشچف ، پس از یک هفته از آغاز بحران ، دستور بازگشت کشتیهای حامل موشکها را به شوروی در 28 اکتبر صادر کرد؛ البته با این شرط که : الف آمریکا نیز موشکهای میان برد ( طرح نورستاد ) را از ایتالیا ، ترکیه و انگلستان برچیند . ب هرگز در صدد ساقط کردن کاسترو بر نیاید.
پیامدهای بحران کوبا
این بحران که دو ابرقدرت را تا لبه ی پرتگاه جنگ هسته ای سوق داده بود، به آنها فهماند که تداوم حالت جنگ سرد ممکن است عواقب جبران ناپذیری برای طرفین به بار آورد . از این رو ، نتایج و پیامدهای به دست آمده از بحران ، بسیار گرانبها و مهم بود . برخی از آنها بطور فهرست وار چنین است :
1- وصل خط تلفن بین کاخ سفید و کاخ کرملین برای تبادل نظر در چنین لحظات بحرانی .
2- آغاز مذاکرات دو ابرقدرت برای تحدید سلاحهای اتمی که به قرار داد سالت یک منجر شد .
3- آغاز روابط تجاری و اقتصادی گسترده بین آمریکا و شوروی ، از جمله خرید گندم توسط شوروی .
4- امضای پیمان منع آزمایشات اتمی در فضا و زیر دریاها و ماورای جو.
5- انعقاد قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی به کشورهایی که فاقد این نوع تسلیحات هستند .
6- مشخص شدن بارز و آشکار بازدارندگی » به عنوان یکی از ویژگیهای عمده سلاحهای اتمی.
دیوار برلین
در سال 1961 شوروی ها دیوار برلین را ساختند که برلین شرقی را از برلین غربی جدا می نمود. این دیوار مانع فرار آلمانی هایی می شد که در جستجوی آزادی بیشتر و رفاه به غرب می گریختند. بین سالهای 1961 و 1989، 79 نفر در حالیکه سعی در عبور از روی دیوار داشتند، کشته شدند.
کاهش تشنج، ویتنام و نظریه برژنف
پس از بحران موشکی کوبا ایالات متحده و شوروی سابق برای کاهش خصومت ها چند گام مقدماتی برداشتند؛ از جمله نصب خط ارتباطی " هات لاین ( در مخابرات به خط تلفنی مستقیم بین دو نقطه گفته می شود که با برداشتن گوشی در هر کدام از طرفین، بدون شماره گیری، بلافاصله طرف مقابل زنگ می خورد ) بین واشنگتن و مسکو در سال ۱۹۶۳ و امضای پیمان منع آزمایش های هسته ای در همان سال. اما افزایش خصومت ها در ویتنام پس از حادثه خلیج تانکین در سال ۱۹۶۴ که منجر به یورش گسترده نیروی زمینی آمریکا در سال ۱۹۶۵ و تهاجم شدید هوایی به ویتنام شمالی شد، گویای این واقعیت بود که کاهش تنش بین دو ابرقدرت دوام زیادی ندارد.
بهار پراگ
در سال 1968 دولت کمونیست چکسلواکی به رهبری الکساندر دوبچک (93 ـ 1921) دست به اصلاحات تازه ای زد. این دوره به دوره بهار پراگ» شهرت یافت و تنها چند ماه دوام یافت. اتحاد جماهیر شوروی یکبار دیگر تانکهای خود را در هم کوبیدن این حرکت اصلاحگر، اعزام داشت.
شوروی سابق به خود حق داد که ثبات رژیم های متحد یا تحت سلطه خود را حفظ کند ودر صورت وم از زور استفاده نماید.
لئونید برژنف در یک سخنرانی که به بررسی وضعیت پراگ می پرداخت، تاکید کرد هر گاه لازم باشد برای نجات سوسیالیسم و تقویت آن در کشورهای سوسیالیست دخالت خواهد کرد.
پیمان خلع سلاح
بحران کوبا و خطری که دو ابرقدرت از بابت یک جنگ اتمی احساس کردند ، مذاکرات خلع سلاح را پس از سالها گفتگوی بی حاصل به حصول توافقهایی نزدیک ساخت . از طرف دیگر تبدیل اروپا به پایگاهای اتمی شرق و غرب موجب نگرانی و اعتراض اروپائیان شده بود . سرانجام در سال 1963 نمایندگان انگلستان ، ایالات متحده و اتحادشوروی قرار داد محدود نمودن سلاحهای اتمی و منع آزمایشهای هسته ای را امضاء نمودند . اگر چه مفاد این توافق و توافق های بعدی جامه عمل بخود نپوشیدند ، لکن توسعه روح توافق و همکاری میان ابرقدرتها و قدرتهای اروپایی در مسائل جهانی کمک بسیار کرد .
جنگ ویتنام
اگر چه به جنگ ویتنام هم در سلسله مقاله ای جدا گانه در سایت راسخون پرداخته ایم، اما در این جا هم اشاره ای به آن خواهیم داشت.
بازگشت استعمار فرانسه و شکست آن
منطقه ی هند و چین تا قبل از جنگ جهانی دوم ، جزو مناطق مستعمراتی فرانسه بود . ژاپن در جنگ جهانی دوم ، با شکست دادن نیروهای استعمارگر اروپایی ، بر این منطقه سلطه پیدا کرد . پایان جنگ و شکست ژاپن ، سرنوشت این منطقه را دوباره با منافع اروپاییان و این بار با منافع وسیعی به نام منافع بلوک غرب پیوند زد . تعادل نیروهای فاتح در این منطقه بگونه ای بود که همانند سرزمین کره ، منافع بلوکها را با خود همراه داشت . ویتنام ، در این میان، از حساسیت بسیار زیادی برخوردار بود . ویتنام به هنگام خروج ژاپنیها ، تحت اداره ی جبهه ائتلافی نیروهای مبارز به رهبری هوشی مین » قرار داشت ؛ اما از نظر حضور قدرتهای خارجی ، چینیها در شمال مدار شانزده درجه و انگلیسها در جنوب این مدار مستقر بودند که در سال 1946 به تخلیه این مناطق مبادرت کردند . هوشی مین » که از فعالان کمونیست بود ، جمهوری مستقل ویتنام را اعلام کرد و قصد داشت بر همه ویتنام حکومت کند . این تصمیم با منافع استعمار فرانسه که در حال بازگشت به منطقه بود، ناسازگار به نظر می رسید . فرانسویها، حکومت دیگری را در جنوب ویتنام به وجود آوردند . مبارزان کمونیست در جنوب که حزب ویت مین» را تأسیس کرده بودند ، به فرماندهی جیاپ» ، به مبارزه با فرانسویها و حاکمیت ویتنام جنوبی پرداختند. اینان حمایت آشکار و پنهان ویتنام شمالی را با خود داشتند و این امر ، بطور طبیعی ، به جنگ و جدال دو کشور منتهی می شد.
پیروزی چین کمونیست در سال 1949 م ، اطمینان قلبی قابل ملاحظه ای را برای ویتنام شمالی و ویت مین که ویتنام جنوبی آنها را ویت کنگ » می خواند به ارمغان آورد . نبرد میان فرانسویها و ویت کنگها تا سال 1954 دارای مراحل پرفراز و نشیب بود . در این سال که قلعه و دژ مستحکم فرانسه به نام دین بین فو » سقوط کرد، فرانسه ، ناتوانی خود را در منطقه هند و چین اعلام نمود و از این پس، پای آمریکاییها به نبرد ویتنام کشیده شد.
مداخله امپریالیستی آمریکا در ویتنام
از آنجا که آمریکا ویتنام را همانند کره ، مرز تحدید یا توسعه کمونیسم می دانست، قبل از سال 1954 م ، با تقبل میزانی از هزینه های جنگ فرانسه علیه ویت کنگها ، بطور غیر مستقیم در ویتنام مداخله می کرد . اما با شکست فرانسه در دین بین فو» ، آمریکا بطور قطعی تصمیم گرفت که در سرزمین ویتنام جای فرانسه را پر کند . این امر ، شاید بیش از همه، دو دلیل عمده داشت، یکی اینکه ویتنام جنوبی دارای پایگاههای سوق الجیشی هوایی و دریایی بود و آمریکا از این طریق می توانست در اقیانوس آرام و خاور دور به حفظ منافع خود و توسعه ی نفوذ بپردازد. دیگر اینکه اگر ویتنام جنوبی سقوط می کرد ، لائوس و کامبوج و پس از آنها تایلند ، برمه و مای نیز در معرض سقوط قرار می گرفت؛ یعنی تئوری دومینو» محقق می شد. آمریکاییها با روی کار آوردن نگودین دیم» ، به عنوان رئیس جمهور که از عناصر ضد کمونیست و کاتولیک متعصب بود ، پرداخت 75 درصد از هزینه های دولت او را که شامل مخارج و تجهیزات ارتش این کشور نیز می شد ، برعهده گرفتند . حال دیگر حفظ رژیم ویتنام جنوبی از وظایف اصلی آمریکا محسوب می شد.
نبرد چریکهای کمونیست ویت کنگ ( تحت حمایت ویتنام شمالی ، چین و حتی شوروی ) با ارتش ویتنام جنوبی ، بتدریج اعزام مستشاران نظامی و ارسال تجهیزات را به دنبال داشت . روند رو به افزایش اعزام نیروی نظامی آمریکا ، با حمله اژدرافکنهای ویتنام شمالی به یکی از کشتیهای آمریکایی در خلیج تونگ کینگ» در سال 1964 م ، تشدید شد . جنگ گسترده ی آمریکا از این سال به مدت تقریبا ده سال ادامه یافت و مجموعه تکنیکها و روشهای به کار گرفته شده علیه ویتنام شمالی و چریکهای ویت کنگ ، چهره ی زشت آمریکا را برای مردم آسیا و جهانیان برملا و آشکار ساخت . سیل کمکهای چین و وجود جنگند ه های شوروی در میادین نبرد ، امکان برخورد قدرتهای بزرگ را تداعی می کرد . آمریکا در این جنگ ، از بمبهای ناپالم ( آتش زا ) و سموم شیمیایی استفاده کرد ؛ بمباران یکسره ی ویتنام شمالی ، چنان دامنه ی وسیع یافته بود که بیش از بمبهایی که هر ماه در خلال جنگ جهانی دوم در اروپا به کار می رفت ، در ویتنام شمالی ریخته می شد . این بمبارانها از مدارس تا بیمارستانها ، از تأسیسات راه آهن تا مناطق مسی پرجمعیت ، از صنایع و کارگاهها تا راهها و پلها را در برمی گرفت . روستاها ، شهرها ، پایگاهها و میادین نبرد ، همانند کره ، چندین بار دست به دست گشت . تلفات و خسارات به علت به کارگیری پیشرفته ترین تکنولوژی عصر ، بیش از حد تصور بود ؛ اما جنگ چریکی و حمایت مردمی، نیروهای آمریکایی را مستأصل کرد.
تلفات زیاد آمریکاییها ، هزینه های سرسام آور جنگ و شکست نیروی نظامی در از بین بردن چریکها ، مردم آمریکا را به مخالفت با ت جنگی در ویتنام وادار کرد . رؤسای جمهور آمریکا در طی این مدت ، قول پیروزی یا اتمام جنگ را می دادند ، اما به آسانی نمی توانستند از دام ویتنام خارج شوند؛ دامی که در حکم یک کابوس برای تمداران ، نظامیان و کارشناسان بود .
شکست آمریکا
آمریکا به عنوان یک ابرقدرت به همراه متحدان خود در سیتو ، در یک طرف جنگ ویتنام قرار داشت و طرف دیگر ، چریکهای ویتنام جنوبی و سربازان ویتنام شمالی بودند که با حمایت چین و شوروی می جنگیدند. مجموعه هواپیماها، تانکها، سلاحها ، تجهیزات، روشها و تکنیکهای متفاوت آمریکایی ، سرانجام ره به جایی نبرد . نخستین سالهای دهه 1970، بدرستی، حکایت از شکست حقیقی دولت آمریکا درجنگ ویتنام داشت . سرانجام ، موافقتنامه ی آتش بس و ختم جنگ ، در سال 1973 م بین نمایندگان آمریکا و ویتنام شمالی به امضا رسید؛ جنگی که برتری ایمان و اراده ی مردم را نسبت به تکنولوژی پیشرفته به اثبات رساند .
جنگ ویتنام ، اعتبار و حیثیت ابرقدرت غرب را خدشه دار کرد؛ جنگی که نشان داد آمریکا به هیچ یک از اصول حقوقی انسانی مندرج در حقوق بشر پایبند نیست. عقب نشینی و پذیرش شکست از جانب آمریکا ، تنها و تنها ، از این جهت بود که آن کشور ، بیش از این نمی توانست از دست رفتن نیروی انسانی و منابع اقتصادی و تسلیحات نظامی را تحمل کند .
کارنامه ی جنگ ویتنام بسیار گران و نگران کننده است . تلفات نظامیان آمریکا حدود پنجاه هزار نفر کشته ، ویتنام جنوبی 183 هزار نفر کشته ، سایر متفقین 4875 نفر کشته ، ویتنام شمالی و ویت کنگ 910 هزار کشته ، جمع تلفات نظامیان از مرز یک میلیون نفر گذشت . تلفات غیر نظامیان : ویتنام جنوبی 350 هزار کشته و 950 هزار زخمی ؛ ویتنام شمالی در جریان جنگ از هر 27 نفر جمعیت خود ، یک نفر را از دست داد. خسارات مادی : سقوط هواپیماهای آمریکایی شامل 3607 هواپیما و 5134 هلی کوپتر ( بر اساس گزارش ویتنام شمالی ، 4011 فروند هواپیما و هلی کوپتر آمریکایی در آسمان ویتنام شمالی سرنگون شدند) ، سقوط هواپیماهای ویتنام شمالی شامل 190میگ ، تعدادی از تانکهای ویتنام شمالی در حدود 500 تا 800 عراده از بین رفت. میزان بمب: روی هم رفته از فوریه سال 1965 بیش از 7700000 تن بمب و موشک بر دو کشور هند و چین ریخته شد . بعلاوه ، 64 میلیون لیتر سموم ضد درخت ، نزدیک به دو میلیون هکتار جنگل را در ویتنام جنوبی نابود کرد.
رزمایش کمانگیر کاردان
در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۸۳ ناتو در سطح فرماندهی مانوری ده روز آغاز کرد که نام رمز آن کمانگیر کاردان» (Able Archer 83) بود. در طرح این مانور مسئله آمادگی برای شرایط وخیم در صورت بروز جنگی اتمی با اتحاد شوروی نیز گنجانده شده بود. قرار بود حتی رهبران دولتها مانند هلموت کهل، صدر اعظم آلمانو مارگرت تاچر، نخستوزیر بریتانیا نیز در جریان آن قرار گیرند؛ ولی این ماجرا به سوءتفاهمی سنگین منجر گردید.
آژیر خطر در پیمان ورشو
از طریق اطلاعات سرویسهای مخفی برای بلوک شرق این سوءتفاهم پیش آمد که ناتو واقعاً قصد یک حمله اتمی دارد. بهویژه شرکت رهبران دولتها، نظامیان را به اشتباه انداخته بود. پیمانورشو نیروهای خود را در اروپای شرقی و جمهوری دموکراتیک آلمان به حال آمادهباش درآورد. در پی آن ناتو متوجه شد که با صلح جهانی بازی کردهاست و از انجام برخی مراحل مانور خود چشمپوشی کرد.
هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری کره جنوبی
در تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۸۳ اتحاد شوروی سهواً یک هواپیمای مسافربری کره جنوبی را هدف قرار داد و سرنگون ساخت. ۲۶۹ سرنشین این هواپیما کشته شدند. این پیشامد به یخبندانتازهایدرمناسبات میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی انجامید. سپس ماجرای نقص فنی در کامپیوتر پیشآمد.
هوشیاری سرهنگ استانیسلاو پتروف
سرهنگ استانیسلاو پتروف در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۳ مشغول خدمت در پناهگاهی زیرزمینی در نزدیکی مسکو بود. ناگهان آژیر خطر به صدا درآمد و کامپیوتر موشکی اتمی را نشان داد که ظاهراً در همان لحظه از پایگاهی در آمریکا شلیک شده بود. دستورهایی که برای اینشرایطبهزبدهنظامیان داده شده کاملاً روشن بود. در شرایط جدی فقط نیمساعت فرصت تا وارد شدن ضربهایمصیبتبار باقی میماند. باید حمله متقابل آغاز میشد.
این سرهنگ اما معتقد بود که اشتباهی رخ داده و به هیچ اقدامی دست نزد. لحظاتی بعد که برای او مانند عمری سپری شد، سیستمهای کنترل نشان دادند که حق با او بوده و آژیر خطر اشتباهی به صدا درآمدهاست. ماهوارههای جاسوسی اشتباهاً بازتاب نور خورشید را به منزله یک حمله موشکی ارزیابی کرده بودند. تنها در سال ۱۹۹۸ جهان از دلیری سرهنگ پتروف آگاه شد و در سال جایزه رسانه ای آلمان به نشانه ستایش به او اعطا شد.
۲۰۰۰ موشک در پرواز
خطای مشابهی در تاریخ ۹ نوامبر ۱۹۷۹ در طرف مقابل صورت گرفت. یک سیستم هشداردهنده آمریکایی اعلام کرد که ۲۲۰ موشک اتمی به سوی آمریکا در پروازند. بعداً تعداد این موشکها حتی ۲۰۰۰ فروند اعلام شد. جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا در جریان این رویداد قرار گرفت؛ ولی بعد معلوم شد که یکی از تکنیسینها سهواً دادههای مربوط به شبیه سازی (سیمولاسیون) یک حمله اتمی را وارد سیستم کردهاست.
هراس از جنگ جهانی سوم
جهان حساسترین روزهای جنگ سرد را در پاییز سال ۱۹۶۲ تجربه کرد. بهرغم هشدار جان اف کندی رئیسجمهوری وقت آمریکا، اتحاد شوروی سکوهای پرتاب موشک
سیکورسکی یو اچ- ۶۰ بلک هاک در سال ۱۹۷۹ توسط کمپانی هوانوردی سیکورسکی ساخته شده و جایگزین هلی کوپترهای
بل آیروکویز شد. بدین ترتیب این هلی کوپترها از اوایل دهه ۱۹۸۰ در خدمت ارتش ایالات متحده بوده و در عملیات حمله به گرانادا تا مبارزه با اربابان جنگ در موگادیشو سومالی مورد استفاده قرار گرفته اند. بلک هاک یک هلی کوپتر نظامی چند کاربرده و انعطاف پذیر است و اگر چه یک هلی کوپتر ترابری به شمار می آید اما در صورتی که به سیستم های جنگ الکترونیک یا سلاح های سنگین مجهز باشد، می تواند به یک قاتل مخوف تبدیل شود.
این هلی کوپتر، همچنین، قابلیت مجهز شدن به انواع موشک ها مانن هلفایر AGM-114 یا استینگر AIM-92 را نیز داراست. نمونه های آپدیت شده و مدرن این هلی کوپتر دارای دو موتور توربوشفت ۷۰۱D جنرال الکتریک است که باعث شده بلک هاک ها از سرعت و مانورپذیری خارق العاده ای برخوردار باشند.
۹- هلی کوپتر Boeing AH-64 Apache
قیمت: ۳۱ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی
بوئینگ اَی اچ-۶۴ آپاچی یک هلی کوپتر تهاجمی کلاسیک آمریکایی است که در سال ۱۹۸۱ ساخته شده و به تمامی بخش های ارتش این کشور یک پلتفرم نظامی قدرتمند برای مبارزه با نیروهای دشمن ارایه داد. آپاچی های استاندارد با یک مسلسل ۳۰ میلیمتری M230 مجهز شده اند که به یکی از دسته های چرخ فرود متصل شده است. همچنین این هلی کوپتر تهاجمی ترکیبی از موشک های هوا به هوا و سطح به هوا مانند هلفایر AGM-114 یا راکت های Hydra 70 حمل می کنند.
آپاچی ها به سیستم دیده وری نمایشی و کلاهخود یکپارچه نیز مجهز شده اند. این سیستم به خلبان امکان می دهد که فرود، کنترل های متعدد پروازی و همچنین هدفگیری سلاح ها را تنها با حرکت دادن سر خود کنترل نماید.
۸- هلی کوپتر Bell AH-1Z Viper
قیمت: ۳۱ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی
بل اَی اچ- وان زد وایپر در سال ۲۰۰۰ برای اولین بار وارد سرویس نظامی ایالات متحده شد. این هلی کوپتر که به عنوان یک پلتفرم هدفگیری و حمله دقیق توسعه یافت نسبت به دیگر هلی کوپترهای نظامی مشابه برد عملیاتی بسیار بیشتری داشته و در فواصل بسیار دورتری اهداف خود را شناسایی خواهد کرد. هلی کوپتر وایپر دارای سنسورهای برد بلند متعددی است که در سیستم کنترل راداری آتش آن با نام Longbow Fire Control Radar System» قرار دارند.
این سیستم قابلیت هدایت موشک های متعددی مانند سایدوایندر AIM-9 و هلفایر AGM-114 را داراست. همچنین این هلی کوپتر قدرتمند ۷۵ درصد قطعات متحرک کمتری نسبت به دیگر سیستم های چرخان تیغه ای چهارگانه دارد. این موضوع باعث می شود که هلی کوپتر مذکور بتواند کارآیی و طول عمر بسیار بیشتری نسبت به هلی کوپترهای مشابه داشته باشد.
۷- هلی کوپتر Kazam Mi-35
قیمت: ۳۶ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی روسی کازام ام آی-۳۵ از همان ابتدا به عنوان یک هلی کوپتر پشتیبانی زمینی ساخته شده و به کار گرفته شد. این هلی کوپتر قدرتمند و گرانقیمت می تواند پوشش هوایی قابل توجهی را برای حرکات نیروهای پیاده ایجاد کرده یا محلی برای انجم عملیات پزشکی در روی زمین باشد و حتی می تواند از بالا برای خودروهای زرهی دشمن نیز خطرناک باشد.
این هلی کوپتر همچنین طوری طراحی شده که بتوان عملیات نفوذ و خارج کردن نیروهای از میدان نبرد را به راحتی و انعطاف بالا انجام داد. چرخ های جمع نشدنی این هلی کوپتر باعث شده اند که این هلی کوپتر بتواند به سرعت روی سطوح ناهموار نشسته و خیلی زود بلند شود.
۶- هلی کوپتر Denel Rooivalk
قیمت: ۴۰ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی دنل رویواک توسط کمپانی هوانوردی دنل (Denel Aviation) در آفریقای جنوبی ساخته شده است. این هلی کوپتر طوری طراحی شده که پیشرفته ترین و قدرتمندترین هلی کوپتر تهاجمی ارتش آفریقای جنوبی باشد و توسط اسکادران زبده شانزدهم این کشور در پایگاه هوایی بلوم اسپروت مورد استفاده قرار می گیرد.
بسیاری از کارشناسان نظامی این هلی کوپتر را یک هلی کوپتر آتشبار قدرتمند» توصیف کرده اند زیرا علاوه بر تجهیزات و سلاح های سنگین و قدرتمندش از سرعت و قدرت مانور خارق العاده ای نیز سود می برد. این هلی کوپتر با دو موتور توربوشفت مجهز شده است.
۵- هلی کوپتر Eurocopter Tiger
قیمت: ۴۱ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی یوروکوپتر تایگر که محصول مشترک فرانسه و آلمان غربی است در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی و با هدف مقابله با هلی کوپترهای قدرتمند اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد. نتیجه این پروژه یک هلی کوپتر چند منظوره است که توانایی انجام ماموریت های مختلف از جمله عملیات شناسایی مسلحانه، عملیات ضد تانک های دشمن و پشتیبانی نزدیک هوایی را داراست. قدرت این هلی کوپتر نظامی در توان پروازی خارق العاده و قدرت آتش بی نظیر آن نهفته است.
روتور اصلی این هلی کوپتر با طول ۱۳متر و بدنه باریک آن به یوروکوپتر قدرت تهاجمی بسیار بالایی بخشیده اند که در هلی کوپترهای نظامی دیگر به ندرت دیده می شود. دو موتور توربوشفت رو رویس MTR390 باعث می شوند که این هلی کوپتر بتواند به سرعت بیش از ۳۴۶ کیلومتر بر ساعت دست یابد.
۴- هلی کوپتر Sikorsky Sea Hawk
قیمت: ۴۳ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی سی هاک به منظور مرتفع کردن نیازهای عملیاتی نیروی دریایی ایالات متحده برای در اختیار داشتن یک هلی کوپتر بزرگ برای عملیات های دریایی ساخته شد. این هلی کوپتر باید توانمندی های جستجو و نجات بالا نیاز داشت و همزمان باید آنچنان بزرگ می بود که مقادیر قابل توجهی تجهیزات و نیروهای نظامی دریایی برای انجام عملیات را در خود جای می داد.
سی هاک توان حمل و شلیک سلاح های ضد کشتی قدرتمندی مانند اژدرهای کلاس Mk را داشته و آنقدر نیز بزرگ جثه هست که بتواند در نقش های ثانویه ای مانند عملیات های جستجو، نجات و تخلیه نیروها نیز مورد استفاده قرار گیرد. جثه بزرگ و توانمندی های خارق العاده سی هاک باعث شده که این هلی کوپتر به یکی از گرانقیمت ترین و البته قوی ترین هلی کوپترهای نظامی امروزی تبدیل شود.
۳- هلی کوپتر NH-90
قیمت: ۵۰ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی ان اچ- ۹۰ تولید مشترک چندین کمپانی هوانوردی اروپایی است که هدف آن ها ساخت یک هلی کوپتر چند منظوره و استراتژیک برای کشورهای عضو ناتو بود که بتواند در عملیات دریایی نیز مورد استفاده قرار گیرد. این هلی کوپتر برای اولین بار در سال ۲۰۰۷ وارد سرویس شد و اولین هلی کوپتری بود که با سیستم پروازی کاملاً سیمی به پرواز درمی آمد؛ سیستم جدیدی که جایگزین سیستم کنترلی دستی سنتی می شد و بدین ترتیب همه چیز دیگر با رابط کاربری کاملاً الکترونیک کنترل می شد.
در حال حاضه دو نسخه متفاوت از این هلی کوپتر در ۱۳ کشور عضو سازمان ناتو مشغول خدمت هستند: یکی هلی کوپتر ترابری تاکتیکی برای استفاده نظامی و نسخه دریایی یا هلی کوپتر فریگیت ناتو.
۲- هلی کوپتر Boeing V22 Osprey
قیمت: ۷۲ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی
بل بوئینگ وی-۲۲ اوسپری از سال ۲۰۰۷ در ارتش ایالات متحده حضور داشته و در سال های پس از آن روزآمدسازی های زیادی روی آن انجام گرفته است اما در ابتدا برای نیروهای دریایی این کشور ساخته شد. هلی کوپتر وی-۲۲ اوسپری اولین هلی کوپتر نظامی با روتور مایل است که چنین طراحی خاصی این هلی کوپتر قدرتمند و گرانقیمت، سرعت یک هواپیما و چابکی و توانایی فرود و برخاست عمودی یک هلی کوپتر را داشته باشد.
هزینه سرسام آور توسعه و تولید این هلی کوپتر در اواخر دهه ۱۹۸۰ بسیار خبرساز شد که در سال ۱۹۸۸ بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار برآورد گردید. انتظارات تاکتیکی خاصی که مقامات وزارت دفاع ایالات متحده از این هلی کوپتر نظامی داشتند؛ از جمله قابلیت تا شدن بال های آن برای جا شدن روی کشتی های جنگی، باعث بالا رفتن هزینه تولید این هلی کوپتر شد.
۱- هلی کوپتر Sikorsky CH-53K King Stallion
قیمت: ۹۵ میلیون دلار
هلی کوپتر نظامی
کینگ استالیِن به طور مشترک توسط کمپانی های لاکهید و سیکورسکی طراحی و ساخته شده و یک هلی کوپتر بزرگ و قدرتمند برای نیروی دریایی این کشور است که گرانقیمت ترین هلی کوپتر نظامی جهان شناخته می شود. این هلی کوپتر قرار است پس از اتمام مراحل آزمایشی، جایگزین هلی کوپترهای سوپر استالین قدیمی تر شود. هلی کوپتر کینگ استالین سی اچ- ۵۳ کا حمل و نقل تجهیزات نظامی را به مرحله تازه ای برده و بسیار کارآمد است. با بیش از ۳۰ متر طول و بیش از ۸ متر ارتفاع می تواند تجهیزات سنگین نظامی مانند یک هامووی کاملاً مسلح را در خود جای داده و به هوا ببرد.
دو موتور جنرال الکتریک T480 که هر کدام توان تولید ۷٫۵۰۰ اسب بخار نیرو را دارند می توانند سرعت این هیولای غول پیکر را به ۳۱۵ کیلومتر بر ساعت برسانند. در حالی که این هلی کوپتر هنوز در مرحله توسعه قرار دارد اما نمونه هایی از آن از سال ۲۰۱۴ توسط نیروی دریایی ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته اند.
جمهوری اسلامی ایران با در اختیار داشتن بزرگترین صنایع بالگردی در منطقه، یکی از کشورهای پیشرو در عرصه طراحی و ساخت بالگردهای نظامی و تجاری است.
خبرگزاری مهر، گروه ت- محمد شلتوکی: بالگردها بدلیل برخورداری از ویژگی های خاص پروازی مانند سرعت کمتر از سرعت صوت، توانایی پرواز در ارتفاع پایین و زمان آماده سازی پرواز کمتر نسبت به هواپیما، همواره از جمله وسایل پرنده تاثیرگذار در عرصه های تجاری و نظامی بوده اند.
به گزارش
خبرنگار مهر، جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۷۶ و با ساخت بالگرد شباویز» که نمونه ای مهندسی مع شده از بالگرد بل-۲۰۵» بود، به جرگه کشورهای سازنده بالگرد پیوست.
پس از بالگرد شبایز، خانواده بالگردهای شاهد در سه مدل شاهد-۲۷۴» و شاهد-۲۷۸» و شاهد-۲۸۵» تولید شد که برای نخستین بار در این خانواده، روند طراحی و ساخت کاملا بومی صورت گرفت.
۱- بالگرد شاهد-۲۷۸»
شاهد-۲۷۸» که نخستین نمونه از طراحی و تولید کاملا بومی بود در سال ۱۳۸۰ و در شرکت هواپیماسازی ایران (هسا) تولید شد. این بالگرد که از نوع تک موتوره و سیستم ملخ Seasaw است، با نگاه به ایمنی بیشتر سرنشینان برای مقاصد نظامی و تجاری ساخته شده است.
بدنه کامپوزیتی، عملکرد مناسب بالگرد در شرایط آب و هوایی کشور (گرم) و طراحی جدید سطوح کنترل کننده افقی از جمله ویژگی هایی است که شاهد-۲۷۸» از آن برخوردار است. از جمله کاربردهای این بالگرد می توان حوزه حمل و نقل، آموزش، خدمات اورژانس، کنترل ترافیک و تصویربرداری هوایی را نام برد.
مشخصات بالگرد شاهد-۲۷۸»
وزن بالگرد
۶۸۲ کیلوگرم
حداکثر وزن برخاست
۱۴۵۱ کیلوگرم
وزن محموله قابل حمل
۷۶۹ کیلوگرم
حداکثر سرعت در سطح دریا
۲۴۰ کیلومتر بر ساعت
حداکثر سرعت در ارتفاع ۵ هزارپایی
۲۳۰ کیلومتر
سقف ارتفاع پروازی
۲۱ هزار پا
نرخ صعود
۱۲.۷ متر بر ثانیه
برد عملیاتی
۳۴۰ کیلومتر
۲- بالگرد شاهد-۲۸۵»
بستر شاهد-۲۷۸» باعث تولید نسل بعدی این بالگرد تحت عنوان شاهد-۲۸۵» بعنوان یک بالگرد رزمی شد که امروز در سازمان رزم هوانیروز سپاه نیز حضور دارد. این بالگرد که توسط مرکز تحقیقات صنایع هوایی شاهد طراحی شده است، با استفاده از بدنه کامپوزیتی که وزن بسیار کمی را برای آن به ارمغان آورده است، توانایی حمل طیف متنوعی از تسلیحات شامل راکت هایدرا-۷۵» و موشک سدید» را برای اجرای عملیات رزمی دارد.
این بالگرد در دو مدل مخصوص عملیات زمینی و دریایی طراحی شده است که در مدل دریایی توانایی حمل ۸ تیر موشک ضد سطحی سدید» است. موشک سدید از جمله موشک هایی با هدایت سه گانه فروسرخ، لیزر و اپتیک است که با سر جنگی ترکشی قابلیت انهدام انواع اهداف سطحی متحرک و ثابت را در شعاع موثر ۳۰ متر و شعاع تخریب ۵ متر را دارد.
در مدل دریایی بالگرد شاهد-۲۸۵» در قسمت دماغه بجای تیربار، یک رادار جستجوگر برای جستجوی اهداف سطحی در دریا تعبیه شده که با اتصال به نمایشگر دیجیتال چند منظوره (MFD) در داخل کابین خلبان امکان رهگیری دقیق کشتی ها و اهداف سطحی را فراهم می آورد.
مشخصات بالگرد شاهد-۲۸۵»
وزن بالگرد
۸۲۰ کیلوگرم
حداکثر وزن برخاستن
۱۴۵۰ کیلوگرم
بیشترین سرعت
۲۲۵ کیلومتر بر ساعت
سقف ارتفاع
۴۱۶۰ متر
مداومت پروازی
۵ ساعت
برد (در ارتفاع ۵ هزار پایی)
۸۷۵ کیلومتر
۳- بالگرد شاهد-۲۱۶»
دیگر عضو خانواده شاهد که پروژه ساخت و تولید آن هم اکنون در حال اجرا است، بالگرد رزمی شاهد-۲۱۶» است. این بالگرد ۲ سرنشینه به منظور اجرای رزم های هوایی، اسکورت مسلح، حمله به ادوات رزمی زرهی و دریایی ثابت و متحرک دشمن، مدیریت و فرماندهی منطقه عملیاتی و پشتیبانی لجستیکی است.
قابلیت پرواز با سرعت بالا در ارتفاع پایین، جستجو و ردیابی هدف تا لحظه اصابت و شناسایی همراه با اجرای آتش در روز و شب از جمله ویژگی های بالگرد شاهد-۲۱۶» است. تجهیز به سامانه های اخلالگر ECM، برخورداری از سامانه های ارتباطی HF، UHF و VHF با قابلیت مقابله با جنگ الکترونیک (ECCM) در کنار نقشه های متحرک MOV MAP از جمله دیگر ویژگی های بالگرد شاهد-۲۱۶» است.
برابر اطلاعات منتشر شده از طرح مفهومی این بالگرد، تسلیحات قابل حمل توسط شاهد-۲۱۶» شامل موشک هوابههوا، موشک ضد تانک روسی ویخر»، موشک ضدسطح سدید»، راکت های ۷۰ میلیمتری و توپ ۲۰ میلیمتری است.
مشخصات بالگرد شاهد-۲۱۶»
وزن بالگرد
۵۰۰۰ کیلوگرم
حداکثر وزن برخاست
۷۴۷۰ کیلوگرم
سقف ارتفاع پرواز
۶۲۰۰ متر
بیشترین نرخ صعود
۶.۳ متر بر ثانیه
بیشترین سرعت
۲۷۰ کیلومتر بر ساعت
برد
۵۵۰ کیلومتر
مداومت پروازی
۲.۵ ساعت
در سالهای گذشته شرکت نوسازی و پشتیبانی هلیکوپتری ایران (پنها) وابسته به سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع و پشتیانی نیروهای مسلح، با هدف برطرف کردن نیازهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه بالگردهای تجاری اقدام به طراحی و ساخت ۳ مدل از بالگردهای تجاری و آموزشی تحت عنوان بالگرد ۴ نفره سورنا»، بالگرد ۸ نفره صبا-۲۴۸» و بالگرد ۱۴ نفره هما» کرده است که در ادامه به معرفی این سه محصول جدید خواهیم پرداخت.
۴- بالگرد سورنا
این بالگرد که از رده بالگردهای سبک محسوب می شود، آبان ماه ۱۳۹۳ در هفتمین نمایشگاه صنایع هوافضای ایران در کیش رونمایی شد. سورنا که از جمله بالگردهایی با موتور پیستونی است که در مصارف آموزش، گشت زنی، استفاده در حوادث و ماموریتهای سازمانی مانند هلال احمر کاربرد دارد.
از جمله ویژگی های این بالگرد برخورداری از بدنه تمام کامپوزیت، سیستم فرود اضطراری بر روی آب، سیستم روشنایی جستجوگر و سیستم هدایت دوگانه است.
مشخصات بالگرد سورنا»
بیشترین وزن برخاست
۱۱۴۴ کیلوگرم
بیشترین سرعت
۲۴۰ کیلومتر در ساعت
سقف ارتفاع
۱۴ هزار پا
سقف ارتفاع ایستایی
۹۰۰۰ پا
نرخ صعود
۵.۰۸ متر در ثانیه
برد
۵۵۵ کیلومتر
۵- بالگرد صبا-۲۴۸»
این بالگرد نیز از رده بالگردهای سبک چندمنظوره محسوب می شود و در اسفندماه سال گذشته با حضور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در شرکت پنها رونمایی شد. بالگرد ملی صبا ۲۴۸ دو موتوره، چهار ملخه و با ظرفیت ۸ سرنشین قادر است ماموریت های حمل و نقل بار و مسافر و عملیات امداد و نجات، عکس برداری و شناسایی، آمبولانس هوایی، عملیات فرا ساحلی، جابجایی بار بصورت داخلی و خارجی و تاکسی هوایی را انجام دهد.
صبا-۲۴۸» قابلیت هایی از جمله سیستم فرود اضطراری بر روی آب، مخازن سوخت کمکی، بالابر نجات، قلاب بار و سیستم حفاظت از سیم کشی است.
مشخصات بالگرد صبا-۲۴۸»
بیشترین وزن برخاستن
۳۰۰۰ کیلوگرم
وزن قابل حمل
۸۰۰ کیلوگرم
تعداد سرنشین
۲ نفر خدمه و ۶ نفر مسافر
بیشترین سرعت
۲۷۸ کیلومتر بر ساعت
سقف ارتفاع پروازی
۶ هزار متر
سقف پرواز ایستایی
۵۱۰۰ متر
برد عملیاتی
۹۷۰ کیلومتر
نرخ صعود
۱۰ متر بر ثانیه
مداومت پروازی
۴ ساعت و ۵۰ دقیقه
۶- بالگرد ملی هما
هما دیگر بالگرد ایرانی است که در سالهای اخیر طراحی و تولید آن توسط شرکت پشتیبانی و نوسازی هلیکوپتری ایران (پنها) دنبال شده است. این بالگرد که از جمله بالگردهای میان وزن چندمنظوره با دو موتور و چهار ملخ است، مانند بالگرد صبا قابلیت به کارگیری در ماموریت های مختلف از قبیل جابجایی مسافر، عملیات ساحلی و فراساحلی، جابجایی بار، آمبولانس هوایی، کنترل و نظارت مرزی و شهری، جستجو و نجات را دارد.
هما که به گفته مدیرعامل شرکت پنها قابلیت رادارگریزی و تسلیح برای بکارگیری در مقاصد نظامی را نیز دارد، توانایی حمل ۱۵ سرنشین شامل ۲ نفر خدمه و ۱۳ مسافر را دارد. این بالگرد هم اکنون در حال گذراندن مراحل تست و ارزیابی خود برای اخذ مجوزهای لازم جهت بکارگیری است.
مشخصات بالگرد ملی هما»
حداکثر وزن برخاست
۵۲۶۲ کیلوگرم
وزن قابل حمل
۱۴۰۰ کیلوگرم
تعداد سرنشین
۲ نفر خدمه و ۱۳ نفر مسافر
بیشترین سرعت
۲۴۶ کیلومتر بر ساعت
سقف ارتفاع پروازی
۴۹۶۸ متر
سقف پرواز ایستایی
۳۸۱۰ متر
برد عملیاتی
۵۲۴ کیلومتر
نرخ صعود
۷ متر بر ثانیه
به گزارش
خبرنگار مهر، در کنار دانش طراحی و تولید بالگرد، شرکت پنها بعنوان مهمترین و بزرگترین شرکت هلیکوپتری در منطقه و شرکتی بدون رقیب در آسیا و خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران را به بزرگترین قطب تعمیر و نگهداری بالگرد در منطقه تبدیل کرده است. این شرکت با بیش از ۳ هزار دستگاه انواع دستگاه های مهندسی، قادر به تعمیر و اورهال انواع بالگردهای نظامی و غیرنظامی با رعایت کلیه استانداردهای جهانی است.
از جمله دیگر اقدامات این شرکت، نوسازی و ارتقاء ناوگان بالگردی داخل کشور اعم از بالگردهای شرقی و غربی در کنار ساخت و تولید ریزقطعات بالگردها است.
آنچه در صنعت بالگردسازی کشور حائز اهمیت است، وم توجه دولت و دستگاه های مختلف کشور برای توسعه و گسترش بیش از پیش این صنعت است. به نظر می رسد پیشرفت جمهوری اسلامی ایران در عرصه طراحی و تولید بالگردهای متنوع تجاری و نظامی در کنار رقبای صاحب نام جهانی، وم نگاه بیشتر بر سرمایه گذاری بیشتر در این زمینه و ورود دستگاه های مختلف برای بازاریابی جهانی در صنعت بالگردسازی کشور را بیش از پیش مشخص می کند.
هنگامی که دانشمند ایتالیایی به نام انریکو فرمی ، تجربیات و تحقیقات خود را در زمینه عملی ساختن فعل و انفعالات زنجیری مداوم دنبال میکرد. پیش بینی میشد که این فعل و انفعال ممکن است انفجاری باشد. به همین سبب ایالات متحده آمریکا که در جنگ جهانی دوم شرکت کرده بود، در صدد برآمد تحت عنوان مبارزه ضد فاشیستی ، نظر دانشمندان اروپایی را برای ساختن سلاح اتمی جلب کند. لذا آن را به ممالک متحده فرا خواند، تا در آنجا که دور از بمبهای دشمن قرار داشت و شرایط کار بهتر بود. امکان استفاده از این انرژی انفجاری را که در سلاحهای جنگی ، مخصوصا بمب مورد بررسی قرار دهند.
پس از گرد آمدن برجسته ترین دانشمندان ، ابتدا تجسساتی در زمینه تصفیه 235U و بعد ساختنپلوتونیوم در آزمایشگاههای چند دانشگاه مهم آمریکا از جمله دانشگاههای کلمبیا و کالیفرنیا صورت گرفت. نتیجه این تجسسات ، ساختن دو کارخانه بزرگ و مجهز برای تصفیه 235U و ساختن پلوتونیوم منجر گردید. سپس آزمایشگاه عظیم و مجهز ، لوس آلاموس در ایالت نیومکزیکو تحت نظر دانشمندان معروف . جی . آر . اوپن هایمر تأسیس شد.
دانشمندان معروف دیگری از کشورهای مختلف از قبیل جیمز چارویک ، اچ بث ، آر. آرویلسون ،نیلس بوهر و غیره ، برای ساختن بمب اتمی ، یعنی سلاحی که ممکن است سبب نابودی بشر و تمدن او گردد، همکاری کردند. در نتیجه تحقیقات دانشمندان ، اساس ساختمان بمب اتمی پی ریزی شد. البته بسیاری از وسایلی که برای بمب اتمی بکار رفت، به کلی افشا نشده ، با این حال با اطلاعات وسیعی که ضمن اظهارات رئیس طرح مانهاتان بدست آمد، طرز عمل تا اندازهای روشن گردید.
تاریخچه اولین انفجارهای هستهای
اولین بار در شانزدهم ژوید سال 1945 ، بمب اتمی کوچک ، به عنوان آزمایش ، در صحرای الاموگوردو واقع در ایالت نیومکزیکو منفجر گردید. بمب را در انتهای بمبی از فولاد نصب کرده بودند و فرمان انفجار آن از پناهگاهی به فاصله 10 کیلومتر صادر میشد. محل دیده بانی ناظر این در 17 کیلومتری نقطه انفجار بود. نتیجه این آزمایش به قدری وحشت انگیز بود، که از آنچه قبلا پیش بینی شده بود میکرد، از جمله برج فولادین حامل بمب به کلی تبخیر شده و در جای آن گودالی وسیع بوجود آمده بود.
کمتر از یک ماه بعد ، بمب اتمی دیگری که قدرت تخریبی آن معادل (1000 تن TNT) بود، روی بندر هیروشیما در ژاپن منفجر گردید (انفجار هیروشیما)، که در نتیجه ، آن شهر به کلی ویران شد و چند هزار مردم به هلاکت رسیدند. فقط معدودی از سکنه اطراف شهر از این بلا جان به در بردند، که هنوز بازماندگان آنان از اثرات زیان بخش تشعشعات هستهای آن رنج میبرند.
سومین بمب اتمی روز نهم ماه اوت روی شهر ناکازاکی منفجر شد و این دو فاجعه تاریخی کشور ژاپن را در مقابل ایالت متحده آمریکا به زانو در آورد. هر چند که پس از جنگ جهانی دوم دولت آمریکا نام طرح مانهاتان را به کمسیون انرژی اتمی تبدیل کرد و فعالیت این کمسیون را به موارد استفاده از انرژی اتمی در صنعت ، پزشکی و کشاورزی تخصیص داد و در حال حاضر یک کمسیون بین المللی نیز برای استفادههای صلح جویانه از انرژی اتمی فعالیت میکنند. بنابراین هنوز هم آزمایشهای سلاحهای هستهای ادامه دارد و بدین وسیله دول بزرگ جهان در برابر یکدیگر قدرت نمایی میکنند.
ساختمان بمب هستهای
ساختار سلاح هستهای به این صورت است که هر گاه مقدار عنصر قابل شکافت ، که از اندازه بحرانی بیشتر باشد، پدیده شکافت شروع می شود. این پدیده خیلی سریع پیشرفت میکند و با آزاد شدن مقادیر عظیم انرژی در مدت بسیار کوتاه ، انفجار مهیبی رخ میدهد. ولی از آنجایی که بمب باید در لحظه دلخواه منفجر شود، مقداری از 235U ، یا 239Pu را که خالص بوده و حجم کلی آن از اندازه بحرانی بیشتر باشد، به چند قسمت مجزا ، که هر یک از آنها از اندازه بحرانی کمتر است، تقسیم میکنند و این قسمتها را در محفظهای طوری قرار میدهند که نوترونهاییکه ممکن است در هر یک از آنها آزاد شوند، در قسمت دیگر نفوذ نکنند.
در این تقسیم بندی هرگاه به هر روشی در یکی از اجزای بمب پدیده شکافت شروع شود، در لحظهای که انفجار باید صورت گیرد، رخداد پدیده شکافت زنجیری و مداوم نخواهد بود. این مواد با جرمهای زیر جرم بحرانی عنصر قابل شکافت را به هم نزدیک میکنند. تا مجموع آنها از جرم بحرانی بیشتر شود و واکنش زنجیری به وقوع بپیوندد.
نباید فراموش کرد که پیشرفت واکنش زنجیری بسیار سریع است و انفجار اتمی در قطعات اورانیوم فقط در حدود یک میلیونم ثانیه طول میکشد. لذا اگر اندازههای بحرانی زیر را به آهستگی به هم نزدیک کنیم. ممکن است قبل از تماس ، واکنش زنجیری شروع شود و شدت گرمای حاصل از شکافتهای اولیه به حدی گردد، که قبل از انفجار واقعی ، ماده قابل شکافت را متلاشی سازد و واکنش زنجیری به خاموشی گراید. برای رفع نقایص بمب هستهای به صورت زیر عمل میکنیم:
اولا اتصال قطعات اروانیوم بوسیله یک ماده منفجره قوی نظامی صورت میگیرد.
ثانیا محفظه ماده اتمی را بسیار ضخیم و محکم می سازد. تا در آغاز واکنش زنجیری از متلاشی شدن ماده مزبور جلوگیری کند و سپس انفجار واقعی صورت گیرد.
بهینه سازی خروجی بمب و افزایش قدرت آن
طرق مختلف نزدیک کردن قطعات اورانیوم یا پلوتونیوم به یکدیگر هنوز یک موضوع سری نظامی است. ولی واقعیت این است که هر چه سرعت اتصال قطعات زیادتر باشد، واکنش زنجیری سریعتر و و مقدار بیشتری از هستههای اورانیوم موجود شکافته شده و بهره سلاح اتمی بیشتر میشود.
اصولا اتصال سریع قطعات است که انفجار مهیب بمب اتمی را بوجود میآورد. اگر منعکس کنندهای به دورماده اتمی قرار داده شود، از فرار نوترونها جلوگیری نموده و شکافت زنجیری تسریع میگردد. استفاده از منعکس کننده نوترون ، وزن بحرانی را نیز تقلیل میدهد.
باید توجه داشت که حتی در بهترین شرایط همه اورانیوم موجود در یک بمب اتمی تحت عمل شکافتن قرار نمیگیرد و در شرایط بسیار مناسب تنها در حدود 10 درصد ماده هستهای شکافته میشود و بقیه در نتیجه ، انفجار تبدیل به غبار شده و در فضا پخش میگردند بدون اینکه هستههای آنها شکافته شوند.
جرم بحرانی از اسرار نظامی است و ممالکی که آن را میدانند به شدت از فاش شدن آن جلوگیری میکنند. بنابرین از مطالبی که در این باره منتشر شده است، چنین بر می آید که جرم بحرانی باید بین ا و 10 کیلوگرم باشند.
وجود جرم بحرانی ، افزایش قدرت بمب اتمی را محدود میکند. زیرا برای آنکه بتوانیم انفجاری ایجاد کنیم:
اولا نباید مقدار سوختی کمتر از جرم بحرانی بکار بریم و این مقدار حد پایین بمب اتمی را تعیین میکند.
ثانیا وزن هر یک از قطعات اورانیوم درون بمب نمیتواند بیش از وزن بحرانی باشد. زیرا در آن صورت هر قطعه خود به خود منفجر خواهد شد.
ساختن بمبهای بیش از دو قطعه نیز بسیار مشکل است. زیرا اگر دو قطعه از قطعات اورانیوم ، حتی به اندازه یک میلیونم ثانیه قبل از قطعات دیگر به هم وصل شوند، انفجار اتمی صورت خواهد گرفت و باعث پراکندگی قطعات دیگر اورانیوم خواهد شد. قطعات دیگر مجال دخول در قطعات زنجیری را نخواهند یافت. به عبارت دیگر بطور کلی میزان اتمهای اورانیومی که در واکنشهای زنجیری وارد میشوند، با افزایش تعداد قطعات داخل بمب ، تقلیل مییابد و عمل انفجار ناقص میماند.
استفاده از انرژی هسته ای به مقیاس زیاد بین سالهای 1939 تا 1945 میلادی در ایالات متحده آمریکا انجام شد. این امر زیر فشار جنگ جهانی دوم ، بصورت نتیجه تلاشهای مشترک تعداد زیادی از دانشمندان و مهندسان صورت گرفت. دست اندرکارانی که در ایالات متحده به این کار اشتغال داشتند، آمریکایی ، بریتانیایی و پناهندگان اروپایی کشورهایی بودند که زیر سلطه فاشیسم قرار داشتند. تلاش آنان این بود که قبل از آلمانیها به یک سلاح هستهای دست پیدا کنند ، این سلاح هستهای همان بمب اتمی بود.
بمب اتمی چیست؟
بمب اتمی در اصل یک راکتور هسته ایکنترل نشده است که در آن یکواکنش هستهای بسیار وسیع در مدت یک میلیونیم ثانیه در سراسر ماده صورت میگیرد. بنابراین ، این واکنش با راکتور هستهای کنترل شده تفاوت دارد. در راکتور هستهای کنترل شده ، شرایط به گونهای سامان یافته است که انرژی حاصل از شکافت بسیار کندتر و اساسا با سرعت ثابت رها میشود. در این راکتور ، ماده شکافت پذیر به گونهای با مواد دیگر آمیخته میشود که بطور متوسط ، فقط یک نوترون گسیل یافته از عمل شکافت موجب شکافت هسته دیگر میشود، و واکنش زنجیری به این طریق فقط تداوم خود را حفظ میکند. اما در یک بمب اتمی ، ماده شکافتپذیر خالص است، یعنی یک متعادل کننده آمیخته نیست و طراحی آن به گونهای است که تقریبا تمام نوترونهای گسیل یافته از هر شکافت میتواند در هستههای دیگر شکافت ایجاد کند.
عناصر اصلی سازنده
بمب اتمی در طول جنگ جهانی دوم از راکتورهای هستهای برای تولید مواد خام نوعی بمب هسته ای، یعنی برای ساختن 239Pu از 235U استفاده میشد. هر دو این عناصر میتوانند یک واکنش زنجیری کنترل نشده سریع ایجاد کنند. بمبهای هستهای یا اتمی از هر دو این مواد ساخته میشوند. تنها یک بمب اتمی که از 235U ساخته شده بود، شهر هیروشیما در ژاپن را در 6 آگوست سال 1945 میلادی ویران کرد. بمب دیگری که از 239U در ساختن آن بکار برده شده بود، سه روز بعد شهر ناکازاکی کشور ژاپن را با خاک یکسان ساخت.
عواقب ناشی از بمب اتمی
یک مسئله فرعی ، ریزشهای رادیواکتیو حاصل از آزمایش بمبهای اتمی است. در انفجار بمب اتمی مقدار قابل توجهی محصولات شکافت رادیواکتیو پراکنده میشوند. این مواد بوسیله باد از یک بخش جهان به نقاط دیگر آن منتقل میشوند و بوسیله باران و برف از جو زمین فرو میریزند. بعضی از این مواد رادیواکتیو طول عمر زیادی دارند، لذا بوسیله مواد غذایی گیاهی جذب شده و بوسیله مردم و حیوانات خورده میشوند. معلوم شده است که اینگونه مواد رادیواکتیو آثار ژنتیکی و همچنین آثار جسمانی زیان آوری دارند. یکی از فراوانترین محصولات حاصل از شکافت 235U یا 239Pu ، که از لحاظ شیمیایی شبیه 4020Ga است. بنابراین وقتی که 90Sr حاصل از ریزشهای رادیواکتیو وارد بدن میشود، به ماده استخوانی بدن راه مییابد. این عنصر میتواند با گسیل ذرات بتا با انرژی 0.54 میلیون الکترون ولت (نیم عمر 28 سال) نابود میشوند، که میتواند به سلولها آسیب رسانده و موجب بروز انواع بیماریها از قبیل تومور استخوان ، لوکمیا و . ، بخصوص در کودکان در حال رشد ، میشود.
بزرگترین جنگ تاریخ بشر که همان جنگ جهانی دوم است با نمایش قدرت بمب اتم در دو شهر ژاپنی هیروشیما و ناکازاکی که صدها هزار نفر را به کام مرگ کشید، پایان یافت.
رقابت برای دست یافتن به این سلاح مرگبار در آخرین روزهای جنگ جهانی و طی مسیری اشتباه توسط دانشمندان آلمانی باعث شد تا مسیر تاریخ آنگونه که امروز شاهد آن هستیم، رقم خورده و نیروهای متفقین پیروز نبردی چند ساله و جانفرسا باشند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، تلاش برای کنترل اشاعهی استفاده از این سلاحها آغاز شد و کشورهای ابرقدرت تلاش کردند تا سایر ملل را از سوق یافتن به سمت تولید سلاحهای این چنین بازدارند.
این روزها نقشهها و اطلاعات مربوط به طراحی بمبهای اتمی به اندازهای سری است که دولتمردان کشورهایی که این اطلاعات را در اختیار دارند تلاش میکنند تا این اطلاعات به دست سایر ملل یا افراد نرسیده و در این راستا خود تنها دارندگان این سیستمها باشند.
البته باید به این موضوع اشاره کرد که ساخت بمب اتمی فرآیند چندان سادهای نیست و نیازمند هزینهی بسیار بالا، داشتن زیرساختهای مناسب و همچنین متخصصانی کاربلد است تا یک بمب اتمی را ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهند.
در این مقاله سعی میکنیم تا ساختار مربوط به انواع بمبهای اتم را که شامل دو نوع بمب مورد استفاده قرار گرفته از ابتدای تولد این اسلحهی مرگبار است را تشریح کنیم.
دو ساختار موجود برای بمبهای اتمی مربوط به ساختار جدید و قدیم این سلاح مرگبار است. ساختار قدیمی بمبهای اتمی این روزها نیز مورد استفاده قرار گرفته و کاربرد دارد. ابتدا به سراغ ساختار قدیمی بمبهای اتمی میرویم.
بمبهای قدیمی را با عنوان بمبهای فیسیونی یا شکافت هستهای هم میشناسند. حتی شماری از این سلاح با عنوان بمب اتمی نیز یاد میکنند که یادآور اولین بمبهای مورد استفاده در پایان جنگ جهانی دوم است.
دانشمندان در بمبهای اتمی قدیمی حجم زیادی از مواد شکافا یا شکافت پذیر را مورد استفاده قرار میدهند که معمولا این ماده اورانیوم است. اورانیوم قادر است در صورت تحریک، زنجیرهای از شکافت اتمی را ایجاد کند که نتیجهی آن آزاد شدن مقدار بالایی از انرژی است که قدرت مخرب بمب اتمی ناشی از آن است.
همانطور که پیش از این نیز در زومیت در مورد کارکرد راکتورهای هستهای خواندید، شکافت هستهای دقیقا همان چرخهای است که در راکتور برای تولید انرژی مورد استفاده قرار میگیرد. البته باید به این موضوع اشاره کرد که خلوص اورانیوم مورد استفاده در راکتورهای اتمی با اورانیومی که در بمب اتمی مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
به بیان بهتر خلوص ایزوتوپ مناسب برای انجام واکنش مورد استفاده در بمب اتمی از خلوص ایزوتوپ موثر مورد استفاده در راکتورهای هستهای بسیار بیشتر است.
با توجه به اینکه بشر تاکنون بیش از چندین بار بمبهای اتمی قدیمی را مورد آزمایش قرار داده، تبعات استفاده از آن کاملا روشن است. وقوع انفجاری مهیب و انتشار مواد رادیواکتیو پس از انفجار را باید شناخته شدهترین اثر بمبهای اتمی خواند.
قرار گرفتن در معرض امواج رادیواکتیو به اندازی خطرناک است که میتواند حتی قویترین انسانها را نیز از پای درآورد. منبع انتشار مواد رادیواکتیو متفاوت است؛ اما همانگونه که روسها تجربهی انفجار در نیروگاه چرونوبیل را دارند، بسیاری از آثار مربوط به انتشار مواد رادیواکتیو به میزان گستردگی پخش شدن منابع انتشار این امواج مرتبط است.
به بیان بهتر با افزایش دامنهی انفجار، مساحت انتشار مواد رادیواکتیو نیز افزایش یافته و در نتیجه خطر افزایش پیدا میکند. در صورتی که انفجار نزدیک به سطح انجام شده و بمب مورد نظر در ارتفاع بالا وارد چرخهی انفجار نشود، اثر شدیدتر خواهد بود.
بطوریکه حجم بالایی از خاک یا آب یا هر مادهای که سطح مورد نظر را تشکیل داده در قالب قارچی که پس از انفجار تشکیل میشود، آلوده به امواج رادیواکتیو شده و میزان آلودگی در محیط اطراف را بسیار افزایش خواهد داد. به بیان بهتر ذرات آلوده شده به عنوان منبعی برای انتشار هر چه بیشتر عمل خواهند کرد.
اثر چنین انفجاری را میتوان در دامنهی گسترده توسط ابزارهای دقیقی که توسعه یافته محاسبه کرد که نتایج بسیار متحیرکنندهای را از دامنهی آلودگی در پی دارد.
نوع دیگری از بمبهای هستهای با نام بمبهای هیدروژنی شناخته می شوند نیز وجود دارند. به طور حتم هیچ یک از انواع بمبهای اتمی مورد استفاده دوستدار بشریت نیستند، اما اگر روزی نبردی اتمی بین چند ملت درگرفت، بهتر است همگی از بمبهای هیدروژنی استفاده کنند!
در بمبهای هیدروژنی هیچ از یک مواد رادیواکتیو نظیر اورانیوم، پلوتونیوم یا توریوم دلیل اصلی ایجاد چرخهی انفجار نیستند؛ بلکه سنگینترین ایزوتوپ از مادهای که به وفور روی کرهی زمین یافت میشود، دلیل اصلی ایجاد انفجاری مهیب است.
در بمبهای هیدروژنی فرآیندی برعکس آنچه که در بمبهای اتمی کلاسیک شاهد آن هستیم، روی میدهد؛ یعنی به جای شکافت هستهای، شاهد همجوشی هستهای هستیم.
درون بمبهای هیدروژنی راکتور کوچک همجوشی هستهای قرار گرفته که طی فرآیند درون آن، اتم دو ایزوتوپ هیدروژن که یکی دیتوریوم و دیگری تریتیوم است، در طی یک واکنش همجوشی قرار میگیرند و فشار وارد شده برای پیوند این دو ایزوتوپ به اندازهای است که منجر به انفجار میشود.
در مورد بمبهای هیدروژنی نیز باید به این موضوع اشاره کرد که تفاوت با راکتورهای همجوشی، در خلوص موادی است که درون راکتور قرار گرفته و منجر به ایجاد انفجار میشوند.
بمبهای هیدروژنی نیز اقدام به انتشار امواج رادیواکتیو میکنند، اما در مقایسه با بمبهای اتمی شکافت هستهای یا همان بمبهای اتمی قدیمی، نیمهی عمر موارد رادیواکتیو ناشی از انفجار بمبهای هیدروژنی بسیار کمتر است.
با وجود ایجاد مواد رادیواکتیو کمتر و اثرات کمتر پس از انفجار، قدرت بمبهای همجوشی هستهای یا همان بمبهای هیدروژنی بسیار بیشتر است. با استفاده از این بمبها میتوان هدف مشخصی را مورد حمله قرار داد، بدون اینکه منطقهی بزرگی برای مدت زمان طولانی غیرقابل ست شود.
از سایر بمبهای اتمی که جزو گروه بمبهای جدید به شمار میروند باید به بمبهای نوترونی اشاره کرد. بمبهای نوترونی با نام سلاحهای گرماهستهای نیز شناخته میشوند و دلیل این موضوع تشعشع نوترونهای پرسرعت به مقدار بسیار زیاد و با انرژی بالا است.
البته باید به این موضوع اشاره کرد که بمبهای نوترونی همچنان دارای مقدار متنابهی اثر انفجاری و گرمایی هستند؛ اما تشعشع بالای نوترونهای پرانرژی اصلیترین اثر تخریبی این نوع بمبها است.
نوترونهای آزاد شده قادرند در انواع مواد ضخیم و محافظت کننده از گرما و انفجار نظیر زرههای تانک نفوذ کرده و افرادی که درون تانکها قرار دارند را از پای در بیاورند.
بعضا از سلاحهای نوترونی به عنوان سلاحهای ضد نفر نیز استفاده میشود. با استفاده از سلاحهای نوترونی میتوان به راحتی نفرات را بدون اینکه آسیبی به زیرساختها وارد شود، از پای درآورد.
همانطور که اشاره کردیم هدف بمب های نوترونی از بین بردن سربازانی است که درون تانکهای زرهی قرار دارند. آمریکا در سال ۱۹۶۲ به دلیل ترس از تانکهای زرهی شوروی سابق که جایی برای نفوذ امواج رادیواکتیو باقی نگذاشته بودند، اولین بمب نورترونی را آزمایش کرد.
نوع دیگری از بمبها که بسیار نوپا هستند مربوط به Salted Bomb با بمبهای نمکی است. هدف اصلی از ساخت این نوع بمبها انتشار امواج رادیواکتیو به طریقی است که ناحیهی گسترده غیرقابل ست شود.
نام این نوع بمب برگرفته از اصطلاح Salt the Earth است که به معنای تبدیل منطقهای از زمین به جایی است که خالی از سکنه باشد.
با توجه به اینکه ازدیاد نمک در یک ناحیه مسی می تواند منجر به خالی شدن آن منطقه از سکنه شود، از اینرو نام این بمب نیز با توجه به قابلیتی که دارد، بمب نمکی انتخاب شده است. براساس اطلاعات ارائه شده هنوز نمونهای از این بمب خطرناک ساخته و مورد آزمایش قرار نگرفته است.
تروریستها و گروههای شبه نظامی نیز بعضا دست به دامان مواد رادیواکتیو شده و سلاحهایی را که با نام بمبهای کثیف شناخته میشوند، ایجاد میکنند.
این بمبها شباهتی به انواع بمبهای اتمی نداشته و اثری از ایجاد فرایند شکافت یا همجوشی در آنها نیست؛ بلکه معمولا مواد انفجاری در مجاورت مواد رادیواکتیو قرار میگیرد که این موضوع باعث میشود تا پس از انفجار، محیط مورد نظر در دامنهی محدود به امواج رادیواکتیو آلوده شود.
نمایش قوی ترین بمب اتمی جهان در مسکو
این ماکت در چارچوب نمایشگاهی با عنوان '70 سالگی صنعت اتمی، واکنش زنجیره ای موفقیت' در پایتخت روسیه در معرض دید عموم قرار می گیرد. ماکت مهیب ترین بمب اتمی جهان ساخته شده در زمان شوروی سابق با قدرت انفجاری تخمینی 20 برابر تمامی مهمات منفجر شده در جنگ دوم جهانی، در مسکو به نمایش در می آید. در برنامه های نمایش یک ماهه نظامی که قرار است از روز سه شنبه آغاز شود، نمایش ماکت بمب تزار، بمب هیدروژنی AN-602 که قوی ترین بمب اتمی در جهان به شمار می آید، به مسکو رسانده شد. این ماکت در چارچوب نمایشگاهی با عنوان '70 سالگی صنعت اتمی، واکنش زنجیره ای موفقیت' در پایتخت روسیه در معرض دید عموم قرار می گیرد. بمب AN-602 توسط طراحان شوروی تولید شده و میزان بازدهی آن حدود 100 مگاتن تی ان تی پیش بینی می شود که تنها یک بمب از این نوع ساخته شده است. نمونه تضعیف شده این بمب با قدرت انفجاری 50 میلیون تن تی.ان .تی، سال 1962 توسط نیروهای شوروی در قطب شمال برای اعلام برتری قدرت شرق به غرب در زمان ریاست جمهوری 'نیکیتا خروشچف' آزمایش شد که امواج انفجار آن سه بار دور زمین را طی کرد و در فنلند شیشه را شکست و موجودات زنده تا شعاع ۱۰۰ کیلومتری محل نابود شدند. بمب که بیش از 20 تن وزن داشت، پس از پرتاب توسط یک فروند بمب افکن توپولوف ۹۵ در فاصله ۳۵۰۰ متری زمین منفجر شد که حفره ای به قطر سه کیلومتر و قدرت تخریب 100 درصد موثر در ۵۰۰ کیلومترمربع ایجاد کرد و ارتفاع قارچ انفجاری آن به ۶۸ کیلومتر رسید. کارشناسان غربی همان زمان پیش بینی کرده بودند که انفجار حتی آزمایشی بمب تزار اصلی می توانست زندگی بخش وسیعی را در کره زمین نابود کند.
گلاک 19 یکی از انواع گلاک های دستی 9 میلیمتری است که به بازار عرضه شده است. گلاک 19 در ابتدا برای استفاده توسط نیروهای نظامی طراحی شده بود. گلاک 19 برخلاف گلاک های 7 و 18، لوله تفنگ و دسته کوچکتری دارد، بنابراین کنترل و حرکت با آن سادهتر است. اندازه کاهش یافته بدین معناست که طبیعتاً در هر دستی بهخوبی جای میگیرد و این خبر خوبی برای کسانی است که انگشتان بلندی دارند.
گلاک سالها است که در بازار وجود دارد و اشخاص قدیمی احترام زیادی برای این اسلحه قائل هستند شما با گلاک اشتباه نمیکنید. گلاک قیمت مناسبی دارد، یک تفنگ دستی برتر است که قیمتش بین 600-700 دلار میباشد. با این حال، اگر میخواهید اسلحهای با کیف بالایی داشته باشید و مدتها از آن استفاده کنید، باید مطمئن شوید که آن را پاکیزه نگه میدارید و از آن مراقبت میکنید. به همین دلیل ابزارهای پشتیبان و تمیز کنندهها لازم و اجباری میباشد. فقط مطمئن شوید کیت تمیز کنندهای که انتخاب میکنید، حمل آن آسان باشد چرا که بیش ازآنچه فکر میکنید بدان نیاز دارید.
برتا 92 (Beretta 92)
در سال 1970 بود که معرفی شد. Beretta 92 یکی از بهترین تفنگهای دستی است که میتوانید برای خود تهیه کنید. پیشینه آن برمیگردد به نیروی نظامی ایالات متحده، چرا که هفت تیر استاندارد آن موقعها بودهاند. Beretta انواع مختلفی دارد که برای بیشتر علاقهمندان به تفنگ ناشناخته است. Beretta 92 نسبت به چیزی که به دست میآورید کمی پرهزینه است ولی در عوض به اندازه کافی سبک وزن است. همچنین با پلیمرهای ویژهای ساختهشده که احتمال زنگ زدگی را کاهش میدهد. مدل بسیار محبوب آن، Beretta 92 است که بر اساس ویژگیهایی که میخواهید داشته باشد، قیمتی حدود 600-900 دلار دارد.
Beretta 8000 (یوزپلنگ آمریکایی)
Beretta 8000 هم که با نام یوزپلنگ آمریکایی نیز شناخته میشود، بعد از Beretta 92 ساختهشده بود. مردم میخواستند تفنگی داشته باشند که بهترین تفنگ دنیا باشد، دقت و قدرت آتش داشته باشد و اندازه تفنگ کوچک باشد، همچنین هراسی از حمل آن نداشته باشند. این مدل از Beretta مناسب کسانی است که میخواهند اسلحه خود را پنهان کنند یا که اسلحه گرم کوچکتری میخواهند. Beretta با اندازه لولههای متعددی همچون 9 میلیمتر، .40 و .357 موجود است.
اگر میخواهید دقیقتر باشید، 9میلیمتری را انتخاب کنید اما اگر قدرت چیزی است که میخواهید، یک 0.357 بخرید. برخی ادعا میکنند که 8000، استحکام کمتر، ماندگار و قیمت پایینی دارد. 8000، حدود 500 دلار است و میتواند در فروشگاههای کالاهای ورزشی بیشتر یافت شود.
اسپرینگفیلد (Springfield 1911A1)
1911 یک مدل محبوب است که توسط تفنگ سازان متعددی ساخته شده است. اگر بتوانید باور کنید، بهروزهای اولیه جنگ جهانی اول برمیگردد. 1911 تفنگی بود که نظامیها از آن تا 1980 استفاده میکردند. The Springfield 1911A1 به دلیل دقت و سادگی حمل، دوباره به روی کار آمد. در حقیقت، 1911A1 به صورتی ویژه به منظور حملونقل آسان ساخته شده بود. این تفنگ در حال حاضر، توسط نظامیها و نیرویهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرد، با اینحال، بهاندازه گذشتهاش کاربرد ندارد. با داشتن این مدل میتوانید به این بنازید که یک تپانچه نیمه اتوماتیک جمعوجور دارید. 1911A1 در همهجا قیمتی بین 300 الی 700 دلار دارد. با هزینه کمتر نسبت به سه مورد دیگر، Springfield نوع ویژهای از تفنگ شخصی است.
سیگساور(Sig Sauer P226)
Sig Sauer بهعنوان یک تولیدکننده تفنگ آلمانی مشهور، سالها است مورد اعتماد است. P226 با کالیبرهای متعددی موجود است، اما 9 میلیمتری موردی است که ما به دنبالش هستیم. بههیچ وجه این Sig Sauer برای کسانی که دستان کوچک دارند مناسب نیست؛ در حقیقت، P226 ممکن است تنها با دستان تعداد کمی از دارندگان تناسب داشته باشد. به یاد داشته باشید که هدف، تناسب بین آن با اندازه تپانچه است، و اگر بسیار بزرگ باشد، وقتی به آن نیاز دارید ، به شما کمکی نخواهد کرد.
حتی اگر شما دارای اندازه دست متوسطی هستید، این هفت تیر برای شما نیست. یک ویژگی P226، کمبود ایمنی دستی آن است و بنابراین اگر مراقب نباشید ممکن است بهصورت تصادفی تیراندازی کند. این تفنگ برای عاشقان تفنگ باتجربهتر مناسب است. قیمت خرده فروشی آن حدود 900-1200 دلار است، که اگر تفنگ مناسب دستان شما باشد، باید گفت قیمت آن بسیار پایین است.
هفت تیرها
هرکسی میتواند یک هفت تیر را تشخیص دهد. دارای جای فشنگ مدور است که ازآنجا گلولهها هر بار که شلیککننده چکش را عقب میکشد، پر میشوند. وقتی جای فشنگ میچرخد، گلوله به محفظه میرود که در آنجا میتواند بر اساس نیاز، شلیک شود. با اینحال، هفت تیرها، نقایصی نیز دارند، درحالیکه چرخش و آسیب همیشه وجود دارند. هفت تیرها، مدتها پیش، استفاده زیادی توسط پلیس داشتند، اما به دلیل بازار مدام در حال تغییر، شبه خودکارها، جای هفت تیرها را در ایستگاههای پلیس در سرتاسر دنیا گرفتهاند.
روگر (Ruger GP-100)
Ruger GP-100 در آمریکا تولید میشود و یک هفت تیر با کالیبر .357 است که ضربهای ویرانگر دارد. همانند بیشتر هفت تیرها، GP-100 هیچ فی دردستهاش ندارد، بلکه بیشتر آن توسط روکشی پوشانده شده است. اغلب از این هفت تیر در نیروهای نظامی ویژه استفاده میشود، و GP-100 استفادههای زیادی برای هر سطح از شلیک مبتدی تا متخصص دارد. شاید بهترین ویژگی GP-100 ، قیمت آن باشد. معمولاً طیفی از 700 تا 800 دلار دارد. این قیمت رقابتی دلیل دیگری برای خرید این مدل از سری بهترین تفنگها میباشد.
روسی (Rossi .38 Special)
Rossi .38 ویژه، زمانی یک تفنگ محبوب و پر ابهتی بوده است. درحالیکه هفت تیرها مشهور بهدقت در فواصل زیاد نیستند، Rossi .38 ویژه در فواصل متوسط برای یک هفت تیر، بهشدت دقیق است. Rossi .38 ویژه در مدلها و انواع مختلفی تولیدشده، ازجمله سیاه، فولاد یا استیل. با این حال، این مدلها در اصل شبیه به هم هستند و ویژگیهای متمایز کننده کمی دارند. این Rossi، با بیشتر دستها، اگر نگوییم همه، سازگار است و میتواند واقعاً در هر مادهای میتواند سوراخ ایجاد کند. اگر به دنبال موردی قابل اطمینان در آینده نزدیک میگردید، Rossi .38 ویژه مورد مناسبی است.
مزیت دیگری که Rossi دارد، دسته آن است. دسته آن چسبناک است و اگر مایعی وجود داشته باشد، سر نمیخورد. Rossi جدید هم وجود دارد، اما اگر کار کرده آن را بیابید، قیمت آن بسیار پایینتر برایتان تمام میشود. شرکت Taurus حالا اسلحه Rossi تولید میکنند، بنابراین مطمئن شوید که فروشندههای تفنگ Taurusرا در زمانی که به دنبال این اسلحه هستید، بررسی کنید.
اسمیس اند وسن (Smith & Wesson Model 60)
هفت تیر مدل 60 Smith & Wesson، تا حدی از طراحی بیشتر هفت تیرها متفاوت است. این مدل 60 معروف به این است که بهجای 6 شلیک دریک هفت تیر، 5 شلیک دارد. در اندازه کالیبرهای .357 یا ویژه .38 وجود دارد، و در ابتدا از استیل ضد زنگ ساخته شده بود.
Smith & Wesson یکی از پیشگامان نیروی نظامی مدرن هستند و در نتیجه در دنیای اسلحه از اعتبار خاصی برخوردارند. نباید گول اندازه هفت تیری که میتواند در دستی کوچک جا گیرد را خورد، چرا که این تفنگ میتواند وحشتناک باشد. با در نظر گرفتن تمامی مشکلاتش، باز مدل 60 همانند یک هفت تیر خوب کار خواهد کرد. مدل 60 را میتوان باقیمت 700 الی 900 دلار برحسب اینکه چه کسی آن را میفروشد، پیدا کرد.
اسمیس اند وسن (Smith & Wesson Model 10)
Smith & Wesson مدل 10 ریشه در قرن 20 دارد. مدل 10 یکی از محبوبترین هفت تیرها در سرتاسر دنیا است و بقیه شرکتها سعی کردهاند از آن کپی برداری کنند. اینیک هفت تیر 6 شلیکه است که توسط نیروی نظامی به مدت دویست سال با نوسانات مختلف مورد استفاده قرارگرفته است. پلیس و نیروی نظامی دنیا نیز از آن استفاده کردهاند و قبل از آنکه نیروهای نظامی به سمت اسلحههای شبه خودکار بروند، بسیار محبوب بودند.
مدل 10 میتواند با اکثر اندازههای دستها سازگار شود، اما کاربر باید آماده ضربه زدن باشد. این هفت تیر به مدت 100 سال قابل اعتماد بوده، بنابراین چرا شانس داشتن این قطعه از تاریخ آمریکا را نداشته باشیم. پر کردن این مدل بسیار سادهتر از بیشتر هفت تیرها است و همچنین دقت آن نیز افزایش یافته است. این مدل تقریباً به قیمت 650-800 دلار برحسب اینکه در تگزاس بخریدش یا جاهای دیگر، متفاوت است.
کُلت فایتون (Colt Python)
این اسلحه، یکی از مشهورترین اسلحهها میباشد. این کلت یکی از عجایب هفت تیر است. افراد زیادی آن را بزرگترین هفت تیر کل تاریخ و بهترین اسلحه برای خرید مینامند. کلت فایتون در آمریکا تولید میشود و یک هفت تیر با کالیبر مگنوم.357 میباشد. تولید فایتون متوقف شده، اما این بدان معنا نیست که ارزش خود را در بین جستجوگران تفنگ مناسب، از دست داده است. اگر به دنبال یک هفت تیر جالب، ماندگار و قابل اعتماد هستید، کلت فایتون را فراموش نکنید. البته تنها نقصش این است که شما میتوانید فقط آن را بهصورت کار کرده و با قیمتی گران بخرید. بیشتر این هفت تیرها را میتوان باقیمتی بیشتر از 2000 دلار فروخت.
در عصر کنونی کشورهای مختلف استفاده از تک تیراندازان را در واحدهای رزم خود به دلایل تاکتیکی دارای اهمیت استراتژیک فراوانی می دانند؛ سابقه استفاده ارتش ایران از تکتیراندازها به دوران دفاع مقدس بازمیگردد. ایران اسلامی در آن زمان از دراگونفهای روسی (قناسه) که طی عملیاتهای مختلف از ارتش بعثی به غنیمت گرفته بود، استفاده میکرد.
ارتش اسلام/ همه چیز درباره اسلحه جدید ایرانی+عکس
با توجه به اینکه صنایع دفاعی در همه کشورها اهمیت ویژهای در حوزه ارزآوری دارند، اسلحه هجومی مصاف با ویژگیهای خاص خود میتواند توجه ارتشهای جهان اسلام بویژه یگانهای کماندویی را به خوبی جلب کند.
این سلاح توسط ایوگینی فدروویچ دراگونف» اسلحه ساز کهنهکار روسی در اوائل دهه 1960 ساخته شد. مکانیزم عملکرد این سلاح بسیار شبیه به کلاشنیکف بوده و اکثر قطعات آن از روی این سلاح ساخته شده است. این سلاح انفرادی که طولی به میزان 1250 میلیمتر و برد گلوله آن با کالیبر 7 میلیمتری 1300 متر است در حال حاضر در خدمت ارتش روسیه و بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران است.
"طاهر" سبکترین تکتیرانداز نزاجا با دقت فوقالعاده
این سلاح در حاشیه رزمایش بیتالمقدس 27 برای نخستین بار رونمایی شد و توسط یگانها مورد استفاده قرار گرفت. تکتیرانداز طاهر با کالیبر 7.62 بیش از 800 متر برد موثر داشته و قادر است اهداف زمینی را با دقت منحصربفرد مورد اصابت قرار دهد.
مکانیسم این سلاح با کمی تغییر نزدیک به سلاحهای کالیبر 7 روسی است؛ که با وزنی کمتر از 5 کیلوگرم جزو سبکترین سلاحهای تکتیرانداز نزاجا محسوب میشود.
"شاهر" اولین تکتیرانداز ایرانی با کالیبر بالا
تفنگ ایرانی "شاهر" یکی از سلاحهای جدید نیروی زمینی ارتش در حوزه تکتیراندازهای کالیبر بالا است که وزنی حدود 22 کیلوگرم، طول 185 سانتیمتر و برد موثر آن 3 هزار متر عنوان شده است.
با توجه به شرایط وزنی و فیزیکی تفنگ "شاهر" این سلاح برای اجرای عملیات موثر به 3 خدمه احتیاج دارد. همچنین کاربران اصلی این سلاح را عمدتا نیروهای عملیات ویژه که از آمادگی بدنی مناسبی برخوردارند، تشکیل میدهند.
براساس این گزارش سرعت گلولههای کالیبر 14.5 میلیمتر که در این اسلحه مورد استفاده قرار میگیرد حدود هزار متر بر ثانیه است و قدرت تخریبی آن در مقایسه با فشنگهای 12.7 میلیمتری که عمدتا در سلاح غربی استفاده میشود 60 درصد بیشتر است.
"شاهر" در مقایسه با نمونه غربی که توسط نظامیان آمریکایی در سطح منطقه با عنوان M107 مورد استفاده قرار میگیرد و قابلیت اجرای عملیات تا شعاع دو کیلومتری را دارد، از برد و دقت عمل بیشتری برخوردار است و قادر است علیه اهداف زمینی، هوایی چون خودروهای زرهی، سنگرهای بتنی، انواع بالگردها و نفرات دشمن تا شعاع 3 کلیومتری اجرای ماموریت کند.
نصب "شاهر" بر روی بالگردهای نزاجا
سلاح شاهر که در رزم زمینی نسبت به سلاحهای کلاس خود از قابلیتهای بیشتری برخوردار است، توسط کارشناسان جهاد خودکفایی نزاجا در مهرماه سال جاری بر روی برخی بالگردهای این نیرو نصب شده، تا بر قابلیتهای تهاجمی سامانههای بالگردی افزوده شود.
تست میدانی این سلاح بر روی بالگرد 206 با موفقیت انجام شد؛ امیر کیومرث حیدری جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش گفته است: در سال جاری (1394) اقدامات مؤثری جهت ارتقای سامانههای بالگردی انجام گرفته است؛ که مهمترین آن نصب سامانههای فرماندهی و کنترل و سلاح شاهر بر روی بالگردهای این نیرو است.
"باهر" مرگبارترین تکتیرانداز جهان
گلولههای 23 میلیمتری توپ تکتیرانداز باهر با قدرت آتشی که دارند قادرند به راحتی در بالگردهای عملیاتی و انواع زرهپوشها نفوذ کرده و آسیبهای جدی را به این ادوات وارد کنند.
همچنین سنگرهای بتنی، برجکهای دیدهبانی، سامانههای راداری منصوب بر خودروهای زرهی پشتیبانی، دیشهای دریافت اطلاعات و تقریبا هر آنچه یک نیروی زمینی در اختیار داشته باشد، به غیر از تانکهای سنگین، در برابر این سلاح شانسی نخواهد داشت.
در پایان ذکر این نکته بسیار مهم است که در فضای کنونی و با توجه به آنکه آمریکا و رژیم صهیونیستی تمام توان خود را در ایجاد جنگ های نیابتی و وکالتی در منطقه غرب آسیا و میان مسلمانان صرف می کنند، اهمیت استفاده از اسلحه های انفرادی در جنگ های تن به تن و چریکی، بیش از گذشته ملموس است.
با توجه به اینکه صنایع دفاعی در همه کشورها اهمیت ویژهای در حوزه ارزآوری دارند، اسلحه هجومی مصاف با ویژگیهای خاص خود میتواند توجه ارتشهای جهان اسلام بویژه یگانهای کماندویی را به خوبی جلب کند.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، اگرچه سالهای سال است چشم مردم، رسانه ها و نیروهای مسلح به دو سلاح مشهور کلاشینکوف و ژ-۳ در سپاه و ارتش عادت کرده اما بحث تعویض سلاح های سبک موجود در نیروهای مسلح کشورمان چند سالی است که شکل جدی تر به خود گرفته است. چند سال پیش شاهد خریداری سلاح AK-۱۰۳ بودیم که عمدتا به یگان های ویژه و عملیاتی سپاه و بسیج تحویل داده شد.
از طرف دیگر و در روزهای اخیر تصاویر نشان می دهد تحویل اسلحه ایرانی مصاف به تیپ ۶۵ نوهد در نزاجا اجرایی شده هرچند که ممکن است فعلا در حد یک تست و آزمایش چند ماهه باشد؛ سلاحی که بر اساس یک تجربه بومی از نمونه ای موفق آلمانی – آمریکایی توسعه پیدا کرده و می تواند توان رزمی تیپ مورد نظر را افزایش قابل توجهی بدهد.
سالهای بعد از آن آمریکایی ها تلاش های بسیاری را برای افزایش اطمینان پذیری ام ۱۶ انجام دادند.
اچ کا ۴۱۶
نیروهای ویژه آمریکا نیز عمدتا از مدل کوچکتر ام ۱۶ یعنی ام ۴ بهره می بردند. اما بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و افغانستان، مشکلات نیروهای ویژه آمریکا در شرایط سخت آب و هوایی این دو کشور باز هم باعث گیر کردن ام ۴ های آمریکایی شد
مصاف؛ تلاش ایرانی برای رسیدن به HK۴۱۶
اسلحه تهاجمی HK-۴۱۶ ساخت کمپانی هکلر اند کوخ آلمان را به نوعی می توان بهترین اسلحه هجومی جهان خصوصا برای نیروهای ویژه قلمداد کرد که توسعه این سلاح و ساخت آن نیز داستانی جالب دارد. بسیاری از علاقمندان به دنیای سلاح با خانواده سلاح های هجومی ام ۱۶ و مدل کوتاه تر آن یعنی ام ۴ ساخت آمریکا آشنا هستند. ام ۱۶ آمریکایی از همان ابتدای خدمت در زمان جنگ ویتنام سلاحی پر از مشکل بود که با گیر کردن های فراوان در میدان نبرد باعث مرگ بسیاری از سربازان آمریکایی شد. در سالهای بعد از آن آمریکایی ها تلاش های بسیاری را برای افزایش اطمینان پذیری ام ۱۶ انجام دادند.
اچ کا ۴۱۶:
نیروهای ویژه آمریکا نیز عمدتا از مدل کوچکتر ام ۱۶ یعنی ام ۴ بهره می بردند. اما بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و افغانستان، مشکلات نیروهای ویژه آمریکا در شرایط سخت آب و هوایی این دو کشور باز هم باعث گیر کردن ام ۴ های آمریکایی شد. آمریکایی ها که از این مشکلات به تنگ آمده بودند دست یاری به سمت شرکت آلمانی هکلر اند کوخ دراز کرده و قرار شد تغییرات گسترده ای بر پایه ام ۴ ایجاد شود.
آما آنچه که آلمان ها برای ام ۴ آمریکایی انجام دادند، نصب سیستم فشار غیر مستقیم گاز باروت بود که آنها این مدل را توسعه دادند. این سیستم پیش از این بر روی سلاح G-۳۶ ساخت همین شرکت نصب شده بود. در این سیستم بخش زیادی از گاز حاصل از احتراق باروت درون فشنگ که با آن مکانیزم سلاح فعالیت می کند از سلاح خارج می شود. هر چه این گاز کمتر باشد احتمال گیر کردن سلاح کمتر بوده و قطعات داخلی آن نیز کمتر گرم می شود.
لازم به ذکر است که این حرارت زیاد در سلاح هایی با مکانیزم فشار مستقیم مثل ام ۴ باعث از بین رفتن مواد چرب مثل گریس که برای کار کردن بهتر قطعات بر روی آنها مالیده می شود، شده و در نهایت باعث گیر کردن سلاح می شود.
مصاف از کجا آمد؟
اما با این توصیف اولیه از HK -۴۱۶ آلمانی به سراغ مصاف ایرانی می رویم. طرح کلی این سلاح بر اساس پلتفورم خانواده ام ۱۶، ام ۴ یا اچ کا ۴۱۶ است. این اسلحه بدون خشاب وزنی در حدود ۳ کیلوگرم دارد. وزن مصاف بدون خشاب ۳ کیلو و ۲۰۰ گرم، این عدد برای کلاشینکوف روسی ۳ کیلو و ۴۷۰ گرم و برای ژ-۳ آلمانی بیش از ۴ کیلو است.
اسلحه مصاف ساخت ایران
مصاف از کجا آمد؟
اما با این توصیف اولیه از HK -۴۱۶ آلمانی به سراغ مصاف ایرانی می رویم. طرح کلی این سلاح بر اساس پلتفورم خانواده ام ۱۶، ام ۴ یا اچ کا ۴۱۶ است. این اسلحه بدون خشاب وزنی در حدود ۳ کیلوگرم دارد. وزن مصاف بدون خشاب ۳ کیلو و ۲۰۰ گرم، این عدد برای کلاشینکوف روسی ۳ کیلو و ۴۷۰ گرم و برای ژ-۳ آلمانی بیش از ۴ کیلو است.
اسلحه مصاف:
همان طوری که مشاهده می شود ۲۰۰ گرم از وزن سلاح کاسته شده که این خود یک گام بسیار مهم در زمینه افزایش کارایی سلاح محسوب می شود. وزن کمتر یعنی راحتی بیشتر سرباز برای استفاده از سلاح و از طرف دیگر توان حمل مهمات بیشتر بدون افزایش کلی بار همراه سرباز مورد نظر.
این اسلحه با گلوله های ۴۵*۵.۵۶ میلی متری مسلح شده و از خشاب های ۲۰ یا ۳۰ تیری استفاده می کند. مکانیزم آن فشار غیر مستقیم گاز باروت است که در بالا به اثرات مهم و قابل توجه آن اشاره شد. نواخت تیر سلاح در حدود ۷۰۰ الی ۱۰۲۵ گلوله در دقیقه و برد موثر آن در حدود ۳۵۰ متر است. سرعت دهانه گلوله نیز بین ۸۵۰ الی ۹۵۰ متر بر ثانیه است.
درباره کالیبر ۵.۵۶ میلی متر هم ذکر نکاتی قابل توجه است. در سالهای اخیر در کشورهای مختلف جهان، بحث هایی پیرامون ضعف کالیبر ۵.۵۶ و قدرت بازدارندگی پایین آن را مطرح کرده اند. در پاسخ باید گفت که در مقایسه با کالیبر ۷.۶۲ و به دلیل وزن بالاتر، این گلوله ها از میزان تخریب بیشتری خصوصا در برابر اجسام سخت برخوردار هستند اما زمانی که بحث در مورد برخورد با اندام انسان و تخریب آن مطرح می شود گلوله های ۵.۵۶ هیچ کمبودی ندارند.
پس از عدم موفقیت کمپانی هکلرکخ در معرفی سلا ح های11 Gو 41G سه گزینه ی مطرح جهت استفاده به عنوان سلاح سازمانی آلمان پس از جنگ سرد عبارت بود از ؛
1) ادامه دادن به تولید واستفاده از سلاح 3- G (ژ-3)
این سلاح هنوز درایران و کشورهای مختلفی از جهان به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد .با این سلاح 3- G ویژگیهای منحصر بفردی دارد ولی مشکلاتی مانند گیر کردن تیر ،وزن زیاد ومشکل جابجایی ،حساس بودن به مهمات مورد استفاده وشرایط محیط و لگد شدید باعث شده است که بسیاری ازاستفاده کنندگان وخود آلمان به فکر جایگزینی آن بیفتند .
2) استفاده از هزاران قبضه اسلحه 47- Ak موجود درانبارهای ارتش آلمان شرقی بعد از اتحاد دو آلمان .
3) طراحی وساخت یک سلاح مدرن و جدید مطابق با نیازها که گزینه اخیر پس از بحث و تبادل نظر فراوان مورد قبول واقع شد وکمپانی معظم هکلرکخ مسئول ساخت آن شد .
لازم به ذکراست که تفنگ تهاجمی سلاح اصلی سربازان پیاده نظام محسوب می شود ونقش مهمی درصحنه ی نبرد ایفا می کند .حتی یکی از نقاط ضعف امریکا درجنگ ویتنام عملکرد بد سلاح M16 درآب هوای بسیارمرطوب ویتنام بود .
ویژگی مورد نظرسلاح جدید عبارت بوداز قابلیت اعتما د انعطاف پذیری ،وزن کم ،عدم حساسیت به مهمات مورد استفاده ،قابلیت تحمل شرایط سخت محیطی ،سادگی تعمیرو نگهداری و سرویس ،دقت وبرد قابل قبول ،طراحی ارگونومیک مناسب و مطابق با استاندارد های ناتو .
سلاح مورد نظر که 36 G نام گرفت بیش ازآنکه یک طرح انقلابی باشد در نتیجه ی تکامل طرح های دیگر به وجود آمده .هسته ی مرکزی 36 G با اندکی تغییرات درایالات متحده تبدیل به دو سلاح XM-8 وXM-29 شده است که این نشان از بی عیب و نقص بودن طرح 36G دارد .
مشخصات فنی 36 G ؛
مکانیزم گلنگدن 36 G ظاهراً برگرفته از سلاح آمریکایی آرمالیت 18- AR است که مورد بهسازی واصلاح قرارگرفته وپس از تست شلیک هزارگلوله درون مکانیزم کاملا تمیزبود . تمیز کردن اسلحه به سادگی با یک برس نرم وحلال رقیق و پس از آن روغن کاری انجام می پذیرد .عملکرد گلنگون سلاح 36 G برخلاف انواع مدل های قبلی ساخت هکلرکخ توسط فشار غیرمستقیم گاز باروت صورت می گیرد وگلنگدن آن از نوع چرخشی است .
مکانیزم گاز این سلاح به سوپاپ مخصوصی مجهز شده که به صورت خودکارتنظیم شده و گازباروت را درخلاف جهت صورت تیرانداز خارج می کند . دریچه ی پوکه پران درسمت راست بدنه قراردارد و مانع ازبرخورد پوکه ی پرتاب شده با صورت تیرانداز می شود .تمامی قطعات توسط پین های تاشو به بدنه ی اصلی چفت شده اند بنابراین برای بازوبسته شدن به هیچ ابزارخاصی نیازندارد .بدنه و اکثرقسمتهای خارجی این سلاح از جنس پلیمر فشرده تقویت شده با الیاف مغزی ساخته شده وتمامی قطعات متحرک اعم از گلنگون ،حامل گلنگون واز پلیمرهای تقویت شده با فیبرکربن ساخته شده اند که این امرکاهش وزن و سادگی نگهداری آن را موجب می شود .
گونه های مختلف عبارت اند ا زk 36G که تفاوت آن با مدل اصلی درلوله کوتاه شده ومحافظ دسته آن است .36 G Mمدلی است که به عنوان تیربارمورد استفاده قرارمی گیرد و دارای لوله قوی ترو دو پایه وهمچنین خشاب کا سه ای با ظرفیت 100تیراست.C36G با طول لوله کوتاه تربرای درگیری های شهری برای یگان نیروهای ویژه . 36G درحالت پایه ازیک خشا ب 30تیربا جنس شفاف تغذیه می شودکه درکناره دارای گیره هایی برای نصب دو یا سه خشاب به یکدیگربرای تعویض سریع خشاب است .
خشاب سه تایی و کاسه ای:
36Gارتش آلمان مجهز به دوربین چشمی با بزرگنمایی 5.3 برابربوده که به صورت استاندارد دارای ت نشانه روی لیزری است وبرای اهدافی تا 800 مترعلامت گذاری شده .با توجه با ماهیت جنگ های شهری مدرن این سلاح بعنوان تفنگ تهاجمی دقیق برای ساقط کردن اهداف درفواصل بیش از500مترطراحی نشده است .البته درصورت استفاده ازدو پایه وبند درفواصل بیش از500مترنیزمی توان شلیک های دقیقی انجام داد .
یکی ازمعدود مشکلات 36G ماشه سنگین آن است که حتی درصورت سقوط سلاح ازارتفاع 2متری نیزعمل نکرده وشلیک نمی کند .
فشنگ مورد استفاده سلاح ،استاندارد ناتوی 45 - 56/5 است و سرعت علمی تیراندازی آن 750تیردردقیقه است .وزن سلاح پایه 3/3 کیلوگرم است و با توجه به خصوصیات فوق 36G یکی از بهترین سلاح های تهاجمی جهان است .
ژ۳۶ از پیشرفتهترین تفنگهای روز دنیا محسوب شده و در بسیاری از کشورها مورد استفادهاست. این تفنگ از فشنگ ۵٫۵۶x۴۵ میلیمتری ناتو استفاده میکند.
خشاب اصلی ژ۳۶ یک خشاب ۳۰ فشنگه است. محل قرارگیری خشاب به عنوان یک بخش جداگانه ساخته شده به همین دلیل این سلاح را به راحتی میتوان برای پذیرش خشابهای دیگر آماده کرد. از یک خشاب ۱۰۰ فشنگه هم میتوان برای تغذیه ژ-۳۶ استفاده کرد که در واقع خشاب استاندارد امژ۳۶ مدل تفنگ اتوماتیک جوخه ژ۳۶ است.
بعد از ساخت و طراحی مدل ژ۳۶، شرکت هکلر و کخ با همکاری ارتش آمریکا مدل اصلاحشدهای از این سلاح به نام ایکس-ام۸ تولید کرد.
مواد سازنده:
در ساخت ژ-۳۶ مواد بسیار سبک پلیمری بکار گرفته شده است. بخش چکانه، قنداق، برگه آتش، بخشهای آلات متحرکه، قبضه، خشابها و اجزای دیگر از فیبر کربنی و پلیمری ساخته شدهاند. در ساخت بخشهای مربوط به بدنه و لوله و نواحی حساس، فولاد بکار رفته است.
داغ شدن بیش از حد:
در سال ۲۰۱۲ در جنگ افغانستان گزارش شد که ژ-۳۶ پس از شلیک چندصد گلوله، دقت خود را بشدت از دست میدهد. تا جایی که اصابت گلوله به هدفی در فاصله ۱۰۰ متر را مشکل» توصیف کردند. همچنین اصابت گلوله به هدفی در فاصله ۲۰۰ متر را نااُمیدکننده» و اصابت گلوله با هدفی در فاصله ۳۰۰ متر را غیرممکن» خواندند. بنابراین ژ-۳۶ بعنوان تفنگی که توانایی رزم طولانی مدت را ندارد شناخته شد. کارشناسان توصیه کردند که در شلیک کردن با این تفنگ در جنگهای طولانی، باید به آن استراحت داد تا خنک شود. در سال ۲۰۱۴ صنایع دفاع آلمان بعد از ۲ سال سکوت اعلام کرد که مشکل داغ شدن بیش از حد، بدلیل ضعف فنی تفنگ نبوده و بخاطر بکارگیری فشنگهای غیراستاندارد بوده است. شرکت تولید کننده مهمات هم به این امر اذعان داشت که در فشنگهایش، روکش مسی بکار رفته در گلوله را بیش از حد نازک طراحی کرده است. با اینحال مشخص شد که این اظهارات شرکت هکلر و کخ بهانهای بیش نبوده و در سال ۲۰۱۵ وزیر دفاع آلمان خانم فن در لین، ژ-۳۶ را یک تفنگ بیمصرف» نامید و اعلام کرد که ژ-۳۶ بخاطر مشکلات اعلام شده، از ارتش آلمان بازنشسته خواهد شد. ایشان اضافه کرد که ارتش کشور آلمان، دیگر این تفنگ پلاستیکی که در دمای بالاتر از ۳۰ درجه سانتیگراد، توانایی شلیک مستقیم به اهداف را ندارد در اختیار نخواهد داشت و از هکلر و کخ بابت این ضرر مالی وزارت دفاع شکایت کرد. اما وزارت دفاع آلمان، مدرک فنی محکمی برای ارائه به دادگاه در اختیار نداشت. بنابراین دادگاه آلمان رای را به سود هکلر و کخ اعلام کرد و دستور داد که لازم نیست این شرکت بابت نقص در ۱۶۷هزار تفنگ تحویل شده به ارتش آلمان، غرامتی بپردازد.
ساخت ژ-۳۶ مواد بسیار سبک پلیمری بکار گرفته شده است. بخش چکانه، قنداق، برگه آتش، بخشهای آلات متحرکه، قبضه، خشابها و اجزای دیگر از فیبر کربنی و پلیمری ساخته شدهاند. در ساخت بخشهای مربوط به بدنه و لوله و نواحی حساس، فولاد بکار رفته است.
اسلحه خوش دست ہت-۴۷ کلاشنیکف از زمان اولین سری تولید آن در سال ۱۹۴۹ میلادی تاکنون بالغ بر ۱۰۰ میلیون قبضه از این سری اسلحه در داخل روسیه و کشورهای دیگر ساخته و مونتاژ گردیده است.
در این نوع مدل اسلحه برای حمل راحت نیروهای پیاده و نیروهای چترباز قنداق اسلحه را بصورت تاشو درآوردهاند و برای راحتی شلیک با این اسلحه برگه ناظم آتش را هم از طرف راست و هم از طرف چپ قرار داده که می توان براحتی از آن استفاده کرد و برای این فرم بر گه ناظم آتش برای استفاده افرادی که چپ دست هستند مشکل ساز نمیباشد و فرم قنداق این اسلحه را به شکلی طراحی گردیده است که لگد ناشی از شلیک اسلحه را به کمترین حد خود رسیده است و شلیک با این نوع اسلحه خیلی به نرمی صورت میگیرد و تیراندازی با آن از دقتی بیشتری نسبت به هم کیشان خود برخوردار است و بدنه آن از ارگونمی خوبی برخوردار می باشد در اسلحه جدید کلاشنیکف مدلAK12 برگه ناظم آتش برای شلیک گلوله به چهار طریق تنظیم میگردد اولی بصورت ضامن دومی به شکل شلیک ممتد و سوم سه تیر و در آخر شلیک بصورت تک تیر میباشد.
معرفی سلاح AK12
معرفی اسلحه کلاشینکف AK12:
به نوشته ی مطبوعات و رسانه های روسیه، از دیگر مشخصه های بارز سلاح AK12” می توان به مگسک جدید، بهبود کیفیت لوله، نرم تر شدن شلیک، امکان استفاده از فشنگ های گوناگون، امکان استفاده از نارنجک انداز در قسمت تحتانی سلاح، امکان شلیک و تعویض خشاب در صورت بروز جراحت و زخمی شدن سرباز، استفاده از سیستم گازی در شلیک، بهبود سامانه ی کشویی و مکانیسم تکرار شلیک، قنداق تاشو، امکان تغییر طول اسلحه و ارتفاع زنخدان، پوشش سخت لوله، امتداد محور و لوله با قنداق و کاهش ضربه و لگد در زمان رگبار نسبت به آکا-74” نسل پیشین اشاره نمود.
وضعیت 4 حالته ی سلاح در زیر انگشت شصت قرار می گیرد و این امکان را فراهم می سازد تا براحتی بتوان در زمان شلیک آن را به حالت های ضامن، تک تیر، 3 تیر فاصله و رگبار تغییر داد. این موضوع و حالت ارگونومی، از مهمترین مشخصه های کلاشنیکوف جدید است که نحوه ی رفتار با سلاح را ساده تر می سازد.
معرفی سلاح AK12سلاح سازمانی ارتش روسیه:
معرفی سلاح ak12
معرفی سلاح AK12
در مدل 12، مسیرهای ریلی یا به اصطلاح، ریل پیکاتینی در بالا، زیر، کناره های اسلحه و همچنین درروی سامانه ی دفع گاز باروت نیز دیده می شود. در حقیقت، همه ی این کنگره ها و برآمدگی ها کارآمد نیستند. ولی کماکان بر روی ریل پیکاتینی پایین و اطراف سلاح می توان انواع تجهیزات نظیر دستیگره ی کنترل جانبی، پایه، چراغ قوه، لیزر و دیگر تجهیزات نصب نمود.
سلاح جدید را می توان با روپوش لوله ی بدون ریل پیکاتینی نیز تولید کرد. در این صورت می توان به آن انواع نارنجک اندازهای مدل GP-25 ، GP-30 ” و GP-34 ” متصل نمود. سلاح جدید می تواند بسته به نوع کالیبر، به خشاب های 30 گلوله ای اسلحه ی آ کا-47″، مدل آ کا ام” و یا خشاب های 4 ردیفه ی 60 گلوله ای مجهز شود. از دیگر امکانات اتصال به سلاح جدید می توان نصب تجیزات مکمل، نظیر دوربین اپتیکی پیشرفته جنگی ACOG ، دوربین های هدف تولید داخل و خارج، سامانه ی های لیزری و نوری، دستگیره و همچنین نصب چندین سامانه ی مختلف در یک زمان اشاره نمود.
پوشش لوله با حرکت ممتد مستیم و رو به بالا باز شده و توسط گیره ای مجزا در سمت راست و پشت آن، بسته می شود. بدین ترتیب لوله ی رابط و پوشش ریل پیکاتینی ( ریلی که بر روی لوله اسلحه نصب می کنند و تجهیزات مختلف بر روی آن سوار می شود ) آن، حالت ثابت پیدا کرده و این موضوع این امکان را می دهد تا انواع مگسک و دوربین های اپتیکی و دید در شب را به آن متصل کنیم.
بر روی ریل پیکاتینی اسلحه ی کلاشنیکوف آ.کا.-12” جدید، گذشته از تجهیزات اپتیکی می توان انواع سامانه های مکانیکی، چراغ قوه، فاصله یاب و غیره نیز متصل نمود. کلاشنیکوف مدل 12 نسبت به مدل 74، دارای نشانه گیر بلند تر است که در نهایت منجر به تقویت هدف گیری و برخورد گلوله به هدف می شود. سری 12 در مقایسه با سری 74، مسیر هدفگیری بلندتر و مکان آن در پشت و بالای لوله ی فوقانی اسلحه قرار گرفته است که این موضوع منجر به دقیق تر شدن هدفگیری می شود.
معرفی سلاح ak12
میخائیل کلاشنیکف به همراه ak 12
معرفی سلاح ak12
مشخصات اسلحه کلاشینکفAK12 کالیبر استاندارد (میلیمتر): ۵٬۴۵×۳۹ طول اسلحه (میلیمتر): ۹۴۵ طول لوله اسلحه (میلیمتر): ۴۱۵ وزن اسلحه بدون خشاب (کیلوگرم): ۳٫۳ ظرفیت خشاب: ۳۰ تا ۶۰ گلوله
ام۱۶ با نام رسمی تفنگ کالیبر ۵٫۵۶ ام۱۶ نام سلسله تفنگهای خودکار و نیمهخودکار مجهز ساخت شرکت کلتو تحت امتیاز ارتش ایالات متحده آمریکا است. ام۱۶ که در طبقه تفنگهای تهاجمی (تفنگهای مخصوص جنگ که از فشنگ اندازه متوسط استفاده میکنند) است دارای چند نسل مختلف میباشد که مدلهای ام۱۶/آ۱، ام۱۶/آ۲، ام۱۶/آ۳، ام۱۶/آ۴ را شامل می شود.
آ۲، ام۱۶/آ۳، ام۱۶/آ۴ را شامل میشوند.
ام۱۶
از بالا به پایین: M16A1, M16A2, M4A1, M16A4
نوع
تفنگ جهاجمی
اولین سازنده
ایالات متحده آمریکا
این تفنگ در ابتدا با نام ایآر-۱۵ (AR-۱۵) شناخته میشد و از سال ۱۹۶۳ برای جنگ در جنگلهای ویتنام وارد ارتش آمریکا شد و از سال ۱۹۶۹ جای ام ۱۴را به عنوان سلاح سازمانیاستاندارد ارتش آمریکا درجنگ ویتنام گرفت. یک سال بعد در ۱۹۷۰ سلاح سازمانی ارتش آمریکا در ایالات متحده، اروپا و کرهجنوبی هم از تفنگ پرقدرتتر و بزرگتر ام۱۴ بهام۱۶ تغییر کرد. ام۱۴ از فشنگهای پرقدرت ناتو با کالیبر ۷٫۶۲ و طول ۵۱ میلیمتر استفاده میکرد اما فشنگ مخصوص ام۱۶ فشنگ متوسط ۵٫۵۶x۴۵ میلیمتری است. سلاحهای مختلف خانوادهام۱۶ جنگ ویتنام به این سو سلاح سازمانی اصلی ارتش آمریکا بهشمار میروند. سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که تفنگ ام۱۶ و تیربار ام ۲۴۹ را بازنشسته وام ۲۷ که یک تفنگ چندمنظوره است را جایگزین هردو خواهد کرد.
از سال ۲۰۱۰ ام۱۶ جای خود را به عنوان سلاح سازمانی اصلی ارتش آمریکا به تفنگ کارابین ام ۵ واگذار کرده که در واقع نسخه کوتاه شدهام۱۶ آ۲ است.
دقت و نواخت تیر (تعداد شلیک در دقیقه) ام۱۶، بالاتر از تفنگهای رقیبی همچون ژ۳، اف ان فال و کلاشنیکف است. کالیبر مسلسل ام۱۶، ۵٫۵۶ است و به روش غیر مستقیم توسط گاز باروت حاصل از شلیک مسلح میشود و سیستم قفل گلنگدن آن به صورت چرخدندهای طراحی شدهاست.
خصوصیات اسلحه
جان لوله در ام۱۶
حالات شلیک: ۱- تک تیر، ۲- سه تیر (three-round burst) (در این حالت با هر بار فشار دادن ماشه سه تیر شلیک میشود. از مزیتهای آن در نشانهگیری است که با یک بار نشانهگیری دقیق، میتوان سه تیر به سمت دشمن شلیک کرد)، ۳- رگبار (حالت رگبار در مدل ام۴آ۱ وجود دارد که در این مدل حالت سه تیر وجود ندارد)
طول اسلحه: ۸۵۰٫۹ میلیمتر (۳۳٫۵ اینچ)
طول لوله: ۳۶۸٫۳ میلیمتر (۱۴٫۵ اینچ) (لوله این اسلحه در نوع ام۴آ۱ سنگین تر بوده و دارای مقاومت بیشتری نسبت به گرما در آتش مداوم در حالت رگبار است)
وزن اسلحه بدون خشاب: ۲٫۹۴ کیلوگرم (۶٫۵ پوند)
وزن اسلحه با خشاب: ۳٫۴ کیلوگرم (۷٫۵ پوند)
برد موثر: ۳۶۰ متر
برد نهایی: ۳۶۰۰ متر
میزان آتش: ۷۰۰ الی ۹۵۰ تیر در دقیقه
سرعت گلوله در سرلوله (سرعت اولیه گلوله): ۹۵۰ متر بر ثانیه(۲۹۷۰ فوت بر ثانیه)
خشاب: ۳۰ تایی
انواع مشابه
سلاحهای دیگری با الگوگیری از ام۱۶ ساخته شدهاند و کارخانههای اسلحهسازی در کشورهای مختلف دنیا برخی با مجوز و تحت لیسانس شرکت کلت و برخی بدون مجوز به تولید این سلاح و انواع مشابه آن مشغولند. نورینکو سی کیو یک کپی بدون مجوز چینی از ام۱۶ است که هیچ کاربردی در نیروهای مسلح چین پیدا نکرده اما در تعداد محدود در اختیار مجاهدین افغانی برای جنگ با شورویگذاشته شده و تعداد محدودی نیز به ایران و پاراگوئه صادر شد. در سال ۲۰۰۱ هم ایران سلاح جدیدی به نام S ۵٫۵۶ رونمایی کرد که با وجود آنکه اعلام شده سلاحی با طراحی داخلی ایران است اما شکل ظاهری آن نشان میدهد که یک کپی مستقیم از نورینکو است. تنها تفاوت ظاهری قابل مشاهده این تفنگ با ام۱۶ در شکل ظاهری دستگیره آن است.
سرباز آمریکایی در حال تیراندازی با ام۱۶آ۲ در هاوایی
ام۱۶ با دوربین دید در شب، ۱۹۷۲
تفنگدار دریایی آمریکا در حال تیراندازی با ام۱۶آ۴
سربازان مایایی با ام۱۶آ۱ مجهز به نارنجکانداز ام۲۰۳
تفنگهای جنگ ویتنام: دو ام۱۶ در ردیف سوم و پنجم از بالا و یک ایآر۱۰ در میان آنها
تفنگداران دریایی فیلیپین در حال تیراندازی با ام۱۶
ام ۴ کارابین (جلو) و ام۱۶ (عقب) در تمرین تیراندازی تفنگداران آمریکاییام۱۶ هماکنون در سازمان رزم ارتشهای ۱۵ کشور عضو ناتو و بیش از ۸۰ کشور در کل دنیا قرار داد. کارخانههای متعددی در آمریکا، کانادا و چین تاکنون بیش از ۸ میلیون قبضه از انواع مختلف این سلاح را تولید کردهاند و حدود ۹۰ درصد آنها هماکنون در حال استفاده هستند. در ارتش آمریکا ام۱۶ جایگزین ام۱۴وکارابین ام ۱به عنوان سلاح استاندارد سازمانی شد. البتهام۱۴ هنوز به عنوان یک تفنگ تکتیرانداز وهمچنین در کاربردهای تشریفاتی استفاده میشود.
یوزی (به عبری: עוזי تلفط: عوزی) مسلسلساخت اسرائیلاست. این مسلسل محصول صنعت اسلحهسازی ابتدایی کشور اسرائیل در دهه ۱۹۵۰ است که به طرز غیرمنتظرهای به یکی از موفقترین مسلسلهای تاریخ تبدیل شد. مخترع مسلسل اوزی، یک یهودی اسرائیل الاصل به نام عوزی گال بود که مسلسل اوزی را در سال ۱۹۴۸طراحی کرد. عوزی گالبنابر وصیتش، امتیاز اسلحه اوزی را در اختیار وزارت دفاع کشور اسرائیل قرار داد. اما مسلسل اوزی تنها نامش را از مخترعش نگرفتهاست و نام عوزی» در زبان عبری مخفف اسم عوزیئل (עֻזִּיאֵל) است، به معنای خداوند قدرت من است». یوزی از جمله مسلسلهایی است که میتوان روی آن صدا خفه کن نصب کرد.
یوزی (عوزی)
نوع
مسلسل دستی
خاستگاه
اسرائیل
تاریخچه خدمت
خدمت
۱۹۵۴
استفاده شده توسط
بیش از ۹۰ کشور
جنگها
بحران سوئز، جنگ شش روزه،جنگ یوم کیپور، جنگ ویتنام،جنگ های داخلی سریلانکا، جنگ های استعماری پرتغال، جنگ فالکلند،جنگ ایران و عراق، جنگهای مرزی آفریقای جنوبی، جنگ داخلی سومالی
تاریخ تولید
طراح
عوزیل گال
تاریخ طراحی
۱۹۴۸
سازنده
صنایع نظامی کشور اسرائیل(اصلی)، فابریک ناسیونال (بلژیک)، نورینکو (چین)، کرواسی
تاریخ تولید
از ۱۹۵۰
تعداد تولید شده
۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰+
خصوصیات
وزن
۳.۵ کیلو
طول
۶۴۰ مم (قنداق باز)، ۴۷۰ مم (قنداق بسته)
لوله
لوله: ۲۶۰ مم
نخستین پیش نمونه عوزی در سال ۱۹۵۰ ساخته شده و بلافاصله برای آزمایش عملی در اختیار تعدادی از واحدها گذاشته شد. نوع بهینه شدهای از اوزی کمی قبل از جنگ ۱۹۵۶ تولید شد و قابلیت بالای آن در جنگ در صحرای سینامشخص شد. این سلاح نه تنها اعتمادپذیری بسیار بالایی داشت بلکه در مقایسه با مسلسلهای دستی دیگر بسیار دقیق بود و بلافاصله توجه جامعه بینالمللی را به خود جلب کرد. در دهه ۱۹۶۰ یک قنداق جدید فی جایگزین قنداق چوبی شد و شرکت فابریک ناسیونالبلژیک امتیاز تولید این مسلسل را دریافت کرد. مدلهایی از این سلاح از جمله مدل کوچکتر و سبکتری به نام مینی اوزی و مدل باز هم کوچکتری به نام میکرو اوزی تولید شدند. اوزی مورد توجه نیروهای ویژه و سرویسهای امنیتی هم قرار دارد و از سلاحهای آشنا و معروفی است که در بسیاری از فیلمهای معروف سینمایی هم دیده میشود.
خشاب یوزی در داخل قبضه قرار گرفته و تقریباً در مرکز اسلحه قرار دارد که باعث لرزش کمتر اسلحه در هنگام شلیک و در نتیجه شلیک آسانتر و دقیقتر میشود. مدل اصلی یوزی با کالیبر ۹ میلیمتری ساخته شده و از فشنگ ۹*۱۹ مم پارابلوم استفاده میکند. برد مفید آن ۲۰۰ متر و سرعت خروج فشنگ از دهانه تفنگ ۴۰۰ متر در ثانیه است. طول یوزی با قنداق باز ۶۷ سانتیمتر و با قنداق بسته ۴۵ سانتیمتر و وزن آن ۳.۷ کیلوگرم است. نیروهای مسلح بیش از ۹۰ کشور دنیا از اسلحه یوزی استفاده کرده یا هنوز در حال استفاده از آن هستند. بسیاری از منابع گفتهاند که عوزیئل گال در طراحی یوزی از مسلسل ساخت چکسلواکی اس آ.۲۳ الهام گرفتهاست اما اسآ.۲۳ در سال ۱۹۴۸ وارد خدمت نظامی شده و تولید آن از سال ۱۹۴۹ شروع شد در نتیجه بعید به نظر میرسد عوزیئل گال این مسلسل را قبل از طراحی یوزی دیده باشد. ضمناً از سال ۱۹۴۴ بریتانیاییها شروع به طراحی مسلسلهایی با اصول کلی مشابه با یوزی کرده بودند و ممکن است عوزیئل گال با کارهای آنها آشنا بوده باشد. این احتمال نیز وجود دارد که او بهطور کامل این مسلسل دستی را از خود ابداع کرده باشد به ویژه با توجه به طرح کلاسیک یوزی که از ۵۰ سال قبل در سلاحهای کمری نیمه اتوماتیک استفاده میشد.
اسلحه ی یوزی
شناخت اسلحه ی یوزی
این سلاح تا سال ۲۰۰۳ در ارتش کشور اسرائیل مشغول به خدمترسانی بودهاست.
ویژگیها
قدرت آتش متمرکز و پراکنده
کوتاهی لوله و کمی وزن امکان استفاده در وضعیتهای مختلف را به تیرانداز میدهد.
عمل با گلنگدن باز از محاسن این نوع مسلسل است به همین دلیل احتیاج به عوامل خنککننده ندارد.
با تعبیه گیره اطمینان در گلنگدن از بازشدن بی موقع آن و اجرای آتش در اثر ضربه یا تکانهای شدید جلوگیری می نماید.
با اتخاذ تدابیر فنی خاص در دستگیره آتش امکان حمل سلاح مسلح را با تأمین کافی به تیراندازی میدهد و سبب میگردد که سلاح در مدت بسیار کوتاهی شروع به تیراندازی کند.
قرار گرفتن خشاب در مرکز و وجود تعادل در اسلحه از محاسن این سلاح است.
در مسلسل دستی یوزی یک ضامن کفی دستی که ضامن قبضهای می نامند وجوددارد که کارکرد اسلحه را خیلی مطمئن تر میسازد یعنی برای شلیک اسلحه چکاننده ماشه به تنهایی کافی نیست و باید دست پشت قبضهٔ طپانچهای شکل را کاملاً گرفته باشد وگرنه اگر ماشه هم فشار داده شود تیری شلیک نخواهد شد.
دو نوع قنداق در مسلسل یوزی وجود دارد که یکی چوبی و دیگری تاشو است . طولشان اکثراً ۲۰ سانتیمتر است .(باستثنای مدلهای خاصی که قنداقهای طویل تر داشتند) ولی بعد از سال ۱۹۶۰ که در فرم گلنگدن و برگه ناظم آتش یوزی تغییر داده شده قنداقها همگی تاشو و فی گردیدند.
درساختمان یوزی استفاده ماهرانه و صحیحی از ورقه فولاد پرس شده گردیده است و پلاستیک مصرف شده در ساختار جا دستی دست چپ (روپوش تحتانی ) و روپوش قبضه طپانچهای شکل به خوبی در مقابل حرارت مقاوم میباشد .
دارای دو روزنه دید است که به حول محور خود می چرخد و در پشت هر دو روزنه دید یکی عدد۱۰۰و دیگری عدد۲۰۰ نوشته شده که برد مؤثر یوزی میباشد . اگر روزنه دید شکسته شود محور مربوطه که پیچی است بیرون آورده و یک روزنه دیگر جایگزین می کنیم.
آمریکا، آلمان، پاناما، پروو ونزوئلا از جمله استفاده کنندگان این اسلحه هستند.
کلاشنیکُو (به روسی: калашнико) که در ایران کلاشینکف و به طور خلاصه کلاش نیز تلفظ میشود، خانوادهای از تفنگهای تهاجمی با آتش تحت اختیار» است که شامل تفنگ AK-۴۷ میشود؛ بنابراین AK مخفف Атомат Калашникоа است (به فارسی آفتامات کلاشینکف) و عدد ۴۷ نیز اشاره به سال ۱۹۴۷ که اسلحه مزبور در خط تولید انبوه قرار گرفت، دارد.
کِلاشنیکُو
کلاشنیکُو AK-47
نام این سلاح برگرفته از نام طراح آن میخائیل تیموفیویچ کلاشنیکُو» است و تولید انبوه آن نیز از سال ۱۹۴۷ در اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد و با توجه به سهولت استفاده و نگهداری، قدرت بالا، هزینه اندک تولید و دوام زیاد به محبوبترین تفنگ تهاجمی دنیا تبدیل شد.
سلاحهای آکا-ام (تولید شده در سال ۱۹۵۹ میلادی)، آکا-۷۴ با کالیبر پایینتر ۵/۴۵ میلیمتری (تولید در سال ۱۹۷۴ میلادی) و تایپ-۵۶ مدل تولید چین آکا-۴۷ از مشهورترین انواع کلاشنیکف هستند.
از زمان آغاز تولید این سلاح تاکنون بیش از ۲۰۰ میلیون قبضه کلاشنیکف در شوروی و کشورهای دیگر ساخته شده و بنابر آمار، مسلسل کلاشنیکف طی ۵۰ سال گذشته بیش از بقیه انواع مسلسلها، چه در دست انقلابیون و چه توسط نیروهای نظامی و امنیتی در جهان مورد استفاده قرار گرفته است.
آکا-۴۷ که از فشنگ ۳۹×۷/۶۲ استفاده میکند، توسط میخائیل کلاشنیکف» در جریان جنگ جهانی دوم با الهام از اولین تفنگ تهاجمی جهان یعنی استیجی-۴۴ طراحی شد و در سالهای بعد تغییرات زیادی بر روی این سلاح صورت گرفت.
این تفنگ خشابهای ۵، ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۴۰ و ۷۵ فشنگی دارد و با روش غیرمستقیم و با فشار گاز ناشی از انفجار باروت مسلح میشود و سیستم قفل گلنگدن آن از نوع چرخشی است. این سلاح در سه نوع با قنداق ثابت، تاشو از زیر، و تاشو از کنار ساخته میشود که نوع تاشو آن به سبب اشغال فضای کمتر و حمل آسانتر مورد توجهاست و به سبب کوچکی و سبکی نسبی در جنگهای چریکی (پارتیزانی) کارایی دارد.
کالیبر اصلی آن ۷/۶۲ میلیمتر است، ولی در کالیبرهای دیگر نیز ساخته شده؛ بدنه آن از فولاد نرم ساخته بوده و دیگر بخشها پرسکاری شده است، اما در سال ۱۹۵۹ ساخت نوع AKM آغاز شد که برخلاف مدل آکا-۴۷ بدنه این سلاح ورقه پرسکاری بود و در بخشهای دیگر تغییراتی نیز داده شد.
AKMS روسی
در این مدل، S آخر به خاطر قنداق تاشو بودن سلاح است که به تقلید از mp ۴۴ نازیها ساخته شد؛ البته akm مدل مدرنیزه شده ak ۴۷ type ۳ است که با تغییرات بوجود آمده، حدود نیم کیلو از وزن سلاح کاسته شد.
MPi-KMS۷۲ آلمان شرقی
اسلحه MPi-KMS۷۲ ساخت آلمان شرقی سابق که یک کپی از AKMS روسی محسوب میشود، از باکیفیتترین مدلهایی است که کلاش به خود دیده و حتی مدل اصلی روس را به رقابت میطلبد؛ مشخصه اصلی این سلاح قنداق تاشو از بغل است که منحصر به این سلاح بوده البته بعدها این نوع قنداق نیز توسط کشورهای دیگر کپی شد.
PMKM لهستانی
این کپی از طرح کلاشنیکف یک کپی مستقیم و نزدیکترین کپی به AKM اصلی روسی است، این مدل تفاوت خاصی با AKM نداشته و تنها راه آسان تشخیص آن خواندن علامتهای جلوی برگه ناظم آتش است.
ak ۴۷s چینی
این مدل از ak ۴۷ type ۳ توسط روسها در چین راه اندازی و تحت لیسانس تولید شد؛ لذا تفاوت خاصی با مدل تایپ ۳ ak ۴۷ نداشت.
type ۵۶ چین
اما پس از تولید AKM و جایگزینی ak ۴۷ها با آن در ارتش شوروی سابق، چینیها بدون اجازه شوروی سابق دست به کپی AKM زدند و تایپ ۵۶ را پدید آوردند؛ به همین دلیل شوروی با آنها قطع همکاری کرد و دیگر در تولید، کمکی به چینیها نکرد.
پیش از این چینیها اسلحه سیمینوف یا sks را نیز کپی کرده بودند و نام اون رو هم تایپ ۵۶ گذاشتند، اما این کپی ناقص الخلقه از AKM، خیلی خوب از کار در نیامد؛ بنابراین تایپ ۵۶ درحقیقت مخلوطی از akm و ak ۴۷ قدیمی است که با کیفیت و ظرافت بسیار کمتری تولید شد.
نشانه مشخص آن هم سر نیزه خاصی است که در این اسلحه بکار رفته است.
aks چینی
تایپ ۵۶ مدل قنداق تاشو از بغل یا همان تایپ ۵۶ سری ۲، محصول دیگری از کپی برداری ناقص چینیها از تایپ ۵۶ اولیه است؛ اما مدل دارای مشکلات جدی، نظیر کاور بسیار لق و بی کیفیت، نگه دارندههای پین بسیار بی کیفیت، مشکلات در چمبر و جا رفتن گلولههای مختلف بوده و همانند مدل اول تایپ ۵۶ امکان نصب ترمز دهانه و یا شعله پوش روی آن وجود ندارد.
مَعادی» مصری
یکی از کپیهای پر کیفیت و خوب از سری کلاش در خاورمیانه، در مصر تولید میشود. این مدل که مَعادی (نام شرکت سازنده آن) نامیده میشود، کپی از AKMS روسی بوده، اما با قنداق تاشو از بغل به سبک MPi-KMS۷۲ آلمانی با اندکی تفاوت در ظاهر.
PMK رومانیایی
رومانی به عنوان یکی از کشورهای بلوک شرق از تجهیزات روسی زیادی استفاده میکرد لذا اسلحه کلاش نیز نزد این کشور بسیار محبوب بود؛ به همین خاطر رومانی چندین مدل با اقتباس از طرح این سلاح تولید کرد که نزدیکترین آنها به مدل اصلی akm همین مدل PMK است؛ ویژگی بارز این مدل فروارد گریپ چوبی یکپارچه با کاور لوله آن است که به کنترل پذیری سلاح کمک شایانی میکند.
مدل g این سلاح که در تصویر بالا دیده میشود، نمونه نیمه اوتوماتیک و بدون حالت رگبار این سلاح است.
m۷۰ - b۱ یوگسلاوی
این مدل که ساخت یوگسلاوی محسوب میشود نیز از جمله کپیهای دیگری است که سازندگان آن، ایده کلی را از سری ak گرفته و بنا به نیازهای خود یک سلاح جدید تولید کردند؛ البته با وجود ترکیبات عجیبی که این سلاح دارد، بسیار پر کیفیت و از نمونههای قابل قبول کلاش است.
این مدل از بدنهای بسیار نزدیک به تیربار rpk به جای بدنه فی معمول کلاش استفاده میکند که با ضخامت ۱/۵ میلیمتر بسیار محکم و قوی تر، اما به طبع بسیار سنگینتر است. این سلاح قابلیت شلیک نارنجک تفنگی را دارا بوده؛ به همین منظور یک سایت نشانه گیری نارنجک روی سیلندر گاز این سلاح نصب شده است. مشخصه خاص و تفاوتهای ظاهری این سلاح با مدلهای دیگر کلاش قبضه تپانچهای متفاوت، سایت نشانه روی نارنجک و کاور لوله چوبی بلندتر و با سه سوراخ است.
تبوک» عراق
سلاح تبوک همان گونه که از ظاهر آن پیدا است یک کپی از مدل M۷۰ ساخت یوگوسلاوی سابق است؛ این سلاح در صنایع القادسیه» عراق تولید میشد که پیش از جنگ با ایران توسط شرکت زاستاوا» یوگوسلاوی راه اندازی شده بود.
این سلاح هم بواسطه راه اندازی ماشین آلات تولید توسط شرکت اصلی سازنده M۷۰ از کیفیت بالایی برخوردار بود و با توجه به استفاده از بدنه ضخیم و سنگینتر همانند ام ۷۰ و rpk دوام پذیری به نسبت بهتری دارد.
AMD- ۶۵ مجارستانی
مجارستانیها از جمله کشورهایی بودند که تصمیم گرفتند از تصور کلی AK استفاده کرده و سلاح خاص خودشان را بر پایه آن طراحی کنند. نتیجه کار سلاح جالب amd ۶۵ شد. این مدل به نوعی اولین مدل کاربین» و کوتاه شده AK بود که بر خلاف طول معمول ۳/۱۶ اینچی لوله در سری AK، از یک لوله ۵/۱۲ اینچی استفاده میکند.
این سلاح جمع و جور بر خلاف دیگر AKهای کوتاه شده که به سبب کوتاهی لوله و تغییرات در فشار گاز وارده به پیستون معمولا نیاز به وسیله دهانه مخصوص برای عملکرد مطمئن دارند از یک ترمز دهانه ساده استفاده کرده و مشکل خاصی در دوام پذیری ندارد.
این سلاح شهرت بدی به آسیب دیدن و خراب شدن در اثر ضربه در میاد نبرد دارد که میتواند ناشی از پیستون گاز بدون پوشش مناسب آن باشد. همچنین به علت نحوه قرار گیری سایت نشانه روی روی AKها در وسط سلاح و ترکیب این موضوع با کوتاهتر شدن لوله، این سلاح از فاصله میان روزنه و مگسک (sight radius) کمی برخوردار است لذا امکان شلیک با دقت در فواصل بالا به راحتی با این سلاح فراهم نیست.
مدل pm md ۶۳ رومانی
مدل ام دی ۶۳ رومانی همانطور که در توضیح مدل AIM G این سلاح که نسخه نیمه اتوماتیک است توضیح دادیم، از کلاشهای بسیار با کیفیت و با شباهت بسیار به مدل اصلی AKM روسی است. این مدل غیر از مواردی که از یک فروارد گریپ چوبی استفاده میکند، تفاوت ظاهری خاصی ندارد، اما معمولا چوب این کلاشهای رومانیایی قرمز رنگتر بوده و قسمت گلنگدن و بولت کریر آن رنگ و جنس کروم مانندی دارند.
زستاوا ام ۹۲ یوگسلاوی
زاستاوا ام ۹۲ از دیگر معدود مدلهای ۷/۶۲ کلاش با لوله کوتاه شده است. این سلاح که تقلیدی از aks ۷۴ u روسی است، اما در کالیبر ۷/۶۲*۳۹ ساخته شده خیلی موفق نبوده که از دلایل مهم آن لگد بسیار شدید این سلاح به سبب کالیبر ۷/۶۲، لوله کوتاه و دقت کم سلاح است.
با توجه به موضوعاتی که در سطوح بالا ذکر شد، باید گفت که مدتها است از مشهورترین اسلحه دنیا به عناوین مختلفی کپی برداری شده و ساخته میشود به نحوی که از زمان پیدایش اسلحه کلاشنیکوف» تا به امروز، بیش از یکصد نسخه تقلبی ساخته شده که پروژه اکثر آنها، شکست سنگینی را پذیرفته اند.
در این مقاله به طور کامل با اسلحه معروف ژ-3 آشنا خواهید شد.
مشخصات:
1. جنگ افزاری است خودکار که بوسیله ناظم آتش بصورت خودکار و به ضامن در می آید.
2. با هوا خنک میشود.
3. با فشار مستقیم گاز باروت مسلح می شود.
4. با خشاب 20 تیری تغذیه میشود .
5. بوسیله نفر حمل میشود.
6. دستگاه نشان روی آن بسادگی قابل تغییر و تنظیم است.
مختصات :
1. کالیبر 62/7میلیمتر (30/0اینچ)
2. وزن بدون خشاب 200/4کیلوگرم
3. طول سلاح بدون سرنیزه 5/102سانتیمتر
4. سرعت ابتدایی گلوله در ثانیه اول 800متر بر ثانیه
5. نواخت تیر بطور علمی 500الی600تیردر ثانیه
6. نواخت تیر بطور عملی 120الی150تیر در دقیقه
7. تعداد خان 4 عدد
8. گردش خان از چپ به راست
9. برد موثر بدون دوربین 400متر
10. برد موثر با دوربین 600متر
11. برد نهایی 3500 متر
ماموریت:
تیراندازی برعلیه نفرات دشمن.
سازمان وخدمه :
جنگ افزار ژ-3 سلاحی است انفرادی ،دارای یک نفر خدمه و برابر جدول سری ام در کلیه رسته ها.
انواع تفنگ ژ-3:
دونوع مختلف داریم:
1. با قنداق تاشو (به منظور سهولت در امر پرش)
2. با روپوش و قنداق پلاستیکی
مقدورات:
1. قدرت زیاد نسبت به تفنگهای مشابه با اندازه طول فشنگ ومرمی.
2. دقت تیر به خاطر طول مناسب لوله.
3. مجهز به دوربین برای استفاده در مسافتهای بیشتر از 400 متر و همچنین مجهز به دوربین دید در شب.
محدودیتها:
1. عدم تغذیه با خشاب بیشتر از 20 تیری بعلت بلندی طول فشنگ.
2. لگد تفنگ نسبت به جنگ افزارهای انفرادی که دارای فشنگ های کوتاهتر است بیشتر است.
3. موارد گیر نسبت به جنگ افزارهای انفرادی بیشتر است.
نامگذاری قطعات:
1. لوله و متعلقات
2. گلنگدن و متعلقات
3. دستگاه چکاننده و متعلقات
4. قنداق و متعلقات
5. روپوش لوله
6. شعله پوش
7. بند
8. خشاب
بازو بسته کردن بطریق زیر است
الف)باز و بسته کردن مختصر جهت نظافت جنگ افزار است که خدمه قبل از تیراندازی به منظور آگاهی از سالم بودن قطعات جنگ افزار انجام می دهد این نوع بازو بسته کردن مخصوص خدمه می باشد.
ب)باز و بسته کردن کامل که مخصوص تعویض قطعات بوده مخصوص افراد فنی است.
ج)باز و بسته کردن مخصوص که شامل تعمیر قطعات ویژه جنگ افزار است که افراد متخصص تعمیراتی مجاز به باز و بسته کردن آنها می باشند.
باز و بسته کردن جنگ افزار ژ-3 (برای نظافت)
1. قبل از باز کردن اسلحه را به ضامن کنید.
2. خشاب را بردارید.
3. تفنگ را خالی کنید(دستگیره آتش را به عقب کشانده مطمئن شوید که خزانه خالی است دستگیره را رها کنید و جنگ افزار را رو به هوا گرفته وماشه را بچکانید).
عمل سلاح جنگی
تظاهر
عبارت است از ظاهر شدن یک عدد فشنگ در مسیر گلنگدن توسط فشار صفحه خوراک دهنده.
ادخال
عبارت است از هدایت یک عدد فشنگ در مسیر گلنگدن که توسط شاخه های گلنگدن در اثر پیشروی آلات متحرک فشنگ مزبور را در مسیر گلنگدن قرار گرفته توسط شاخه های گلنگدن به داخل لوله هدایت می گرددوعمل ادخال انجام می شود.
بسته کردن
ضمن پیشروی آلات متحرک پیشانی جنگی گلنگدن به ته خزانه لوله چسبیده و عمل بسته شدن انجام می گیرد.بنابراین بسته شدن برخورد پیشانی گلنگدن به ته خزانه لوله می باشد.
چفت شدن
چون در موقع بسته شدن پیشانی جنگی به ته لوله برخورد می کند در این حال بدنه آلات متحرک در اثر فشار فنر ارتجاع هنوز به سمت جلو حرکت می نماید در نتیجه این فشار به هادی سوزن منتقل می گردد و سبب می شود که غلطکهای روی هادی سوزن حرکت نمایند و از داخل گلنگدن خارج می شود و در داخل مقر خود در بدنه قرار می گیرد.
ضربت زدن
در موقع چفت شدن فاصله سوزن وپیشانی جنگی کم می گردد وهنگامی که ماشه می چکانیم چخماق به ته سوزن ضربت زده و نوک سوزن از سوراخ پیشانی جنگی خارج شده و به ته چاشنی فشنگ ضربت می زند.
مرحله دوم
* زمانیکه آلات متحرک در اثرفشار گازباروت به عقب حرکت می نماید اعمال زیر انجام میشود:
رها شدن
فشار گاز باروت به پیشانی جنگی گلنکدن سبب می گردد که غلطکها به مارپیچهای مقر خود برخورد نموده و به داخل گلنکدن برود و در نتیجه به هادی سوزن فشار آورد و فاصله بین گلنکدن متحرک را برقرار می نماید.
باز شدن
جدا شدن پیشانی جنگی گلنکدن از ته خزانه لوله.
مسلح شدن
ضمن عقب نشینی آلات ماهیچه تحتانی آلات متحرک چخماق را به عقب می خواباند ودر نتیجه سرپایه آتش با دهانه عقبی چخماق درگیر میشود و جنگ افزار مسلح میگردد.
اخراج
خارج شدن پوکه از خزانه لوله توسط فشنگ کش.
پرش
پرتاب پوکه بخارج توسط فشنگ پران.
گیر و رفع گیر
عدم تظاهر فشنگ ظاهر نشده و فشنگ داخل خشاب نمی باشد.
1. فنر صفحه خوراک دهنده که ضعیف یا شکسته است.
رفع گیر :فنر صفحه خوراک دهنده تعویض شود.
2. بدنه خشاب فرورفتگی دارد یا خشاب قر شده است.
رفع گیر :خشاب را عوض کنید.
3. خشاب کثیف است و صفحه درمیان آن گیر میکند.
عدم ادخال (فشنگ داخل لوله نمیباشد)
1. جان لوله کثیف است.
رفع گیر :جان لوله را تمیز کنید.
2. فنر ارتجاع ضعیف یا کثیف است.
رفع گیر :فنر ارتجاع را عوض کنید.
3. فشنگ کثیف یا معیوب است .
رفع گیر :فشنگ را عوض کنید.
عدم چفت شدن (غلطکها در مقر مربوطه قرار نمگیرد. )
1. دستگیره آتش محکم به جلو رها نشده است.
رفع گیر :مجددا دستگیره ها را به عقب بکشیدو رهاکنید.
2. فنر ارتجاع شکسته یا ضعیف است.
رفع گیر:فنر ارتجاع را عوض کنید.
3. غلطکها شکسته یا معیوب است.
رفع گیر :گلنگدن را عوض کنید.
4. ریلهای بدنه کثیف است.
رفع گیر:ریلهای بدنه را تمیز کنید.
عدم ضربه زدن
1. بدنه ضامن آتش روی ضامن است .
رفع گیر :برگه را از ضامن خارج کنید.
2. فنر چخماق شکسته یا معیوب است.
رفع گیر: آن را عوض کنید.
3. فنر سوزن شکسته یا معیوب است .
رفع گیر :آن را عوض کنید.
4. سوزن شکسته یا معیوب است.
رفع گیر :آن را عوض کنید.
5)مهمات معیوب است.
رفع گیر :فشنگ را خارج کنید و فشنگ دیگری بگذارید.
عدم رها شدن (مرمی از فشنگ رها نمی شود.)
1. چاشنی یا باروت فشنگ فاسد شده است.
رفع گیر :فشنگ را عوض کنید.
2. فشنگ آموزشی می باشد.
رفع گیر :فشنگ را عوض کنید.
3. مرمی معیوب است ودر لوله گیر میکند.
رفع گیر :فشنگ را عوض کنید.
4. لوله کثیف است و گلوله گیر میکند.
رفع گیر:لوله تمیز شود.
5. سر لوله ضربه خورده واز خروج مرمی جلوگیری می کند.
رفع گیر:اسلحه عوض شود.
عدم باز شدن و برگشت
1. غلطکها به علت کثیفی در مقر خود گیر کرده و محکم شده .
رفع گیر:غلطکها را آزاد کرده و تمیز و روغن کاری شود.
هر سال وبسایت نظامی گلوبال فایر پاور میزان قدرت نظامی کشور های مختلف را رتبه بندی میکند. 55 شاخص مهم برای قویترین ارتش های جهان مورد بررسی قرار می گیرد.
وبسایت نظامی” گلوبال فایر پاور” جدید ترین ردهبندی خود از قدرت و بزرگی 137 ارتش مدرن جهان را منتشر کرده است. به گزارش تالاب ؛ دراین رده بندی جدید که برای سال 2020 میلادی است، فهرست قابلیت ها و توانمندی های 137 ارتش جهان با درنظر گرفتن 55 شاخص، رده بندی شده است.
دراین رده بندی مطابق همه ی ساله ایالات متحده کشور آمریکا، روسیه و چین به ترتیب دارای 3 ارتش بزرگ جهان هستند. پس از این 3 کشور های ارتش کشور های هند، فرانسه، ژاپن، کره جنوبی، بریتانیا، ترکیه و کشور آلمان به ترتیب در رده های 4 تا 10 فهرست تقسیم بندی شده اند.
ایتالیا، مصر، برزیل و ایران به ترتیب 4 ارتش برتر جهان از ردههای 11 تا 14 این فهرست هستند. نیروهای نظامی ایران دراین ردهبندی در جایگاه 14 از جمع 137 کشور دنیا قرار گرفته است. در کشور های خاورمیانه تنها دو ارتش مصر و ترکیه در جایگاهی برتر از ایران قرار گرفتهاند و به ترتیب در ردههای دوازدهم و نهم فهرست قرار گرفتهاند.
در رده بندی امسال جایگاه ایران از رتبه 13 درسال 2018 با یک درجه افت به رتبه 14 تنزل داده شده است.
اسراییل دراین فهرست نیز هم چون سال 2018 در جایگاهی فروتر از ایران قرار گرفته و ارتش اسراییل در رده بندی سال 2020 این وبسایت، در رده شانزدهم قرار گرفته است. ارتش اسراییل از سال 2015 در رتبه بندی این وبسایت نظامی تنزل یافته و از جایگاه 11 به جایگاه شانزدهم تنزل یافته است.
عربستان سعودی در جایگاه 25 این فهرست است. وبسایت گلوبال فایر پاور” از سال 2006 همه یساله فهرست قدرتمندترین ارتشهای جهان رابه صورت سالانه منتشر می کند.
پس از شکست اشرف افغان در ادامه نبرد دامغان و مورچه خورت اصفهان و فرار آنان به هرات و قندهار، به تعقیب افغانها پرداختند و پس از درگیری در قندهار، آنها را منهدم و شهر را تصرف کردند. بقایای افغانهای مهاجم به دهلی گریخته و به محمد شاه گورکانی پناه بردند.نادر با اعزام فرستادگانی به دربار هند خواستار استرداد فرماندهان و افسران افغان به دربار ایران شد. نادرشاه سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان را که جزو غارتگران بودند (حدوداً ۸۰۰ نفر) و در قتلعام مردم ایران نقش اساسی داشتند به ایران تحویل دهد. پس از رسیدن فرستادگان نادر به دهلی و اعلام استرداد پناهندگان افغان به ایران محمد شاه با م امیران و وزیران درگاهش رأی به عدم استرداد پناهندگان به ایران داده شد و با فرستاده نادر به تندی برخورد نمود و نهایتاً او را به قتل رساند و به این ترتیب زمینه و بهانه لازم را جهت لشکرکشی و حمله نادر را به هند فراهم نمود .چون مشاوران او هرگز تصور نمیکردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلی کنند و ا ز طرفی با وجود لشکریان بیشمار هندی و ذخایر مالی اطمینان داشتند که نادر به فکر حمله به هند نخواهدبود. اما مقدر چنین بود که شاه ایران، با حدود دوازده هزار سرباز ورزیده حملات خود را به هند آغاز کند و پس از چند نبرد خونین دهلی به تصرف ایرانیان درآمد.
جزئیات جنگ
یکی از زرینترین برگهای فتوحات نادر پیروزی بر سپاههای هندی بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روی کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش مع برای سقوط این امپراتوری آغاز شد.
در پی عدم تحویل آنها سپاه ایران از رود سند گذشتند و در جنگ کَرنال هندوستان را شکست داده و دهلی پایتخت آن را تصرف کرد. سپس ۸۰۰ م افغان را در بازار دهلی به دار زدند و بازگشتند. در این جنگ بیش از سی هزار نفر کشته شدند. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و تاج پادشاهی هند را بر سر محمد شاه گذاشت. غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشترین درآمد سالانهٔ دوران صفویه برآورد شدهاست. در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند. نادر شهریار توانای ایران به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با به کارگیری تاکتیکهای نوین جنگی لشکر انبوه هندوستان را در هم بکوبد. در نبرد کرنال نادرشاه توپخانه را در جلو سپاه قرار داده و تعدادی شتر مجهز به ظروف مملو از روغن مشتعل پشت توپخانه قرار داد. در طی شلیک توپ ها شتر ها رم کرده و با پیشروی به جلو ، فیل های ارتش هند را وحشت زده میکنند. فیل های رمیده هم عقب نشینی میکنند و ارتش هند علاوه بر از دست دادن یمقدار زیادی از قدرت نظامی با هجوم فیل ها پراکنده شد. سواران سنگین اسلحه ارتش نادر هم در این فرصت حمله کرده و ارتش هندوستان را در هم کوبیدند. بدینگونه نادر شاه بزرگ توانست با استفاده از تکنیک های کارآمد ارتش خود رابه یک جنگ افزار رعب آور برای دشمن تبدیل کند.
نبرد کرنال:
جنگ کرنال (۵ اسفند ۱۱۱۷، ۱۵ ذیالقعده ۱۱۵۱، ۲۴ فوریه ۱۷۳۹) نام نبردی است که طی آن نادرشاه افشارهندوستان را فتح کرد. دلیل وقوع این جنگ، فرار افغانهای به هندوستان، و عدم تسلیم ایشان توسط محمدشاه، پادشاه هند بودهاست.
پس از شکست اشرف افغان در نبرد دامغان و مورچه خورت اصفهان و نبرد خشت و دالکی در حومه شهرستان کازرون به سمت کرمان فرار کرده و از آنجا عازم هرات و قندهار، گردید نادرشاه به تعقیب افغانها پرداخت و پس از درگیری در قندهار، آنها را شکست داده و شهر را به تصرف خویش درآورد . بقایای افغانهای شکست خورده به سمت دهلی گریخته و به دربار محمد شاه گورکانی پناهنده گردیدند . نادر با اعزام فرستادگانی به دربار محمد شاه گورکانی خواستار استرداد فرماندهان و یاغیان افغان به دربار ایران گردید. نادرشاه سه بار به هند اخطار نمود که افسران یاغی افغان که شمار آنها تا ۸۰۰ نفر برآورده شده است را به ایران تحویل دهد.
اما پس از رسیدن فرستادگان نادر به دهلی و اعلام درخواست بازگرداندن پناهندگان افغان به ایران، محمد شاه با م امیران و وزیرانش رأی به عدم تحویل پناهندگان داد و با فرستادهٔ نادر به تندی برخورد نموده و سرانجام او را به قتل رسانید و به این ترتیب زمینه و بهانه لازم را جهت لشکرکشی نادر به هندوستان فراهم نمود. مشاوران او هرگز تصور نمیکردند که سربازان سپاه ایران بتوانند افغانستان را به صورت کامل فتح کرده و قصد حمله به دهلی کنند و از طرفی با وجود لشکریان پرشمار هندی و ذخایر مالی فراوان اطمینان داشتند که نادر به فکر حمله به هند نخواهد بود. اما با وجود همه این گمانه زنی ها مقدر چنین بود که شاه ایران، با حدود۱۰۰ هزار سرباز ورزیده یورش خود را به هند آغاز کند و پس از چند نبرد خونین دهلی را تصرف نماید.
جزئیات جنگ:
نگاره نبرد کرنال بر دیوار چهلستون اصفهان
یکی از مهمترین فتوحات نادر پیروزی بر سپاهیان هندی بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روی کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش مع برای سقوط این امپراتوری آغاز شد.
در پی عدم تحویل افغانها سپاهیان ایران از رود سند گذشتند و در جنگ کَرنال هندوستان را شکست داده و دهلی پایتخت آن را تصرف کردند. سپس ۸۰۰ م افغان را در بازار دهلی به دار زدند. در این جنگ بیش از سیهزار نفر کشته شدند. بهناچار محمد شاه امان خواست؛ در پاسخ نادرشاه درقبال آنکه کلید خزانه سلطنتی را بگیرد، عقبنشینی را پذیرفت. او سریر پادشاهی هند که برای شاه جهان ساخته بودند و معروف به تخت طاووس بود را به همراه جواهرات کوه نور و دریلی نور و کره جواهرنشان به ایران آورد، و تاج شاهی را برسر محمد شاه باقی گذاشت. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت ولی محمد شاه گورکانی را خلع نکرد. غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشترین درآمد سالانهٔ دوران صفویه برآورد شدهاست. در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند. نادر شهریار توانای ایران به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با بهکارگیری تاکتیکهای نوین جنگی لشکر انبوه هندوستان را در هم بکوبد. در نبرد کرنال نادرشاه توپخانه را در جلو سپاه قرار داده و تعدادی شتر مجهز به ظروف مملو از روغن مشتعل پشت توپخانه قرار داد. در طی شلیک توپها شترها رم کرده و با پیشروی به جلو، فیلهای ارتش هند را وحشت زده میکنند. فیلهای رمیده هم عقبنشینی میکنند و ارتش هند علاوه بر از دست دادن مقدار زیادی از قدرت نظامی با هجوم فیلها پراکنده شد. سواران سنگین اسلحه ارتش نادر هم در این فرصت حمله کرده و ارتش هندوستان را در هم کوبیدند. بدینگونه نادر شاه افشار شاهنشاه ایران توانست با استفاده از تکنیکهای کارآمد ارتش خود را به یک جنگافزار رعبآور برای دشمن تبدیل کند.
نادرشاه
بنیانگذار و اولین پادشاه سلسله افشاریه
نادر» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها، نادر (ابهامزدایی) را مشاهده کنید.
نادر شاه افشار (زاده ۱۰۶۷ شمسی درگز – مقتول ۱۱۲۶ در قوچان) که پیش از پادشاهی نادر قلی خوانده میشد، ملقب به تهماسبقلی خان از ایل افشارخراسان که از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی پادشاهایران و بنیانگذار دودمان افشاریه بود. او از مشهورترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است. سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی وروسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستانو جنگهای پیروزمندانه او سبب شهرت بسیارش شد.
نقش بختیاریها در نبرد کرنال و فتح دهلی
نقش بختیاریها در نبرد کرنال و فتح دهلی در سایت ویکی بختیاری به نگارش محسن حیدری استاد عزیز می باشد نبرد کرنال یکی از جنگ های نادر شاه است که در آن به هندوستان حمله شد و در آن ارتش نادر پیروز گردید در این نبرد نقش بختیاری های ایران بسیار پررنگ بوده و در کتب بسیاری به آن اشاره شده است ما در ادامه به بررسی این نقش پرداخته ایم پس در ادامه با ما همراه باشید.
آرایش نظامی اردوی نادرشاه در نبرد کرنال
بختیاریها در آرایش نظامی اردوی نادرشاه در نبرد کرنال” در شمال دهلی پایتخت هند، در ۳ جایگاه عهده دار نقش و ماموریت بودند؛
۱٫ تشکیل سواره نظام بختیاری” (سنگین اسلحه بدون سپر) بعنوان یگان احتیاط خط اول
۲٫ عضویت در سواره نظام گارد (سنگین اسلحه با سپر) در خط اول (با الگوی نبرد غیر بختیاری)
۳٫ تشکیل سواره نظام سبک بختیاری در خط دوم
روز نخست نبرد کرنال
سه شنبه ۱۵ ذیقعده ۱۱۵۱ ق برابر با ۵ اسفند ۱۱۱۷ ش، در میانه روز، به دستور نادرشاه تیراندازی توپخانه آغاز شد و دو فوج ۱۰۰۰ نفره به مرکز و پهلوی راست ارتش هند تک نمودند که بدون درنگ، سواران دو پهلوی ارتش هند جهت رویارویی به حرکت درآمدند.
سپس به دستور نادرشاه، نصرالله میرزا (فرزند نادر) و تهماسب قلی جلایر به ترتیب به پیاده ها و جناح راست هند (به فرماندهی سعادت خان) تک نمودند که وی درخواست کمک ازمحمدشاه گورکانی نمود.
به دستور محمدشاه گورکانی، سربلندخان یکی از فرماندهان یگان احتیاط ارتش هند به جلو اعزام شد که منجر به شکستیگان جلایر گردید.
در این هنگام نادرشاه به سواره نظام بختیاری” فرمان داد به سبک خود و براساس الگوی جنگی خود وارد عمل شود تا علاوه بر کمک به سواران نصرالله میرزا، از جلو به نیروی سعادت خان یورش برند.
نادرشاه که از شور و جنگاوری بختیاریها و ماموریت استراتژیکی که در این نبرد به آنها واگذار کرده بود، به خوبی آگاه بود، برای اینکه فتح کرنال مثل فتح قندهار تماما به نام بختیاریها رقم نخورد، خود نیز همراه سواره نظام بختیاری شد.
به این ترتیب سواره نظام بختیاری در حالیکه نادرشاه نیز شخصا در این هنگ حضور داشت، از عقب به نیروهای سربلندخان یورش برد که در پهلوی ارتش راست هند اختلال افتاد و خط شکست و عقب نشینی هندی ها آغاز گردید و آغاز پیروزی ایرانیها رقم خورد و در این مرحله بعلت نزدیکی غروب آفتاب، روز نخست نبرد پایان یافت.
روز دوم نبرد کرنال
در روز دوم نبرد، نادرشاه که از خاطره فتح قندهار و تمام شدن آن به نام بختیاریها تلخکام بود، ماموریتی به سواره نظام بختیاری نداد ولی بطور گسترده از خدمات بختیاریهای عضو سواره نظام سنگین اسلحه گارد” در خط اول و سواره نظام سبک اسلحه بختیاری” در خط دوم بهره برد.
در روز دوم نبرد، یورش گسترده فیلهای هندی و دستور نادرشاه برای آتش نهادن بر پشت شترها و رم دادن فیلها رخ داد که از جمله عوامل شکست اردوی محمدشاه گورکانی بود.
نکات مهم نبرد کرنال
لشگرنویسان اردوی نادری، ضمن اشاره به نقش مهم بختیاریها، از ثبت جزئیات رفتار نظامی بختیاری ها و ذکر نام فرماندهان و سرداران بختیاری پرهیز کرده اند و به نظر می رسد
این رفتار لشگرنویسان برخلاف رویه معمول آنان در همین نبرد بوده و احتمالا علل ی و دستوری داشته است.
چند روز بعد محمدشاه گورکانی، خود را تسلیم نادرشاه کرد.
نادرشاه پذیرفت و پس از ورود به دهلی، دختر محمدشاه به ازدواج نصرالله میرزا پسر نادرشاه درآمد و نادرشاه سلطنت هند را مجددا به محمدشاه گورکانی اعطا کرد.
محمدشاه نیز کلید خزانه سلطنتی هند را در اختیار نادرشاه قرار داد و تعدادی از جواهرات عمده را به او پیشکش کرد که قیمت آنها ۱۰ برابر درآمد سالانه صفویه بود.
یکی از آن الماسها و جواهرات، الماس دریای نور و الماس کوه نور بودند که اولی در موزه جواهرات بانک مرکزی در تهران و دومی بر روی تاج ملکه بریتانیاقرار دارد.
یکی از خاندان های بختیاری، اسفندیاری کوه نور” یا اسفندیاری نوری” نام دارند که خانم منتخب اسفندیاری کوه نور” دخترعموی علی خان اسفندیاری(معروف به نیما یوشیج) در خاطرات خود، این خانواده را منتسب به بختیاری دانسته که به استانداری مازندران منسوب شده اند.
محسن حیدری این فرضیه را مطرح کرده که اسم خاندان اسفندیاری نوری و اسفندیاری کوه نور ربطی به نام شهر نور مازندران ندارد
زیرا آن شهر تا قبل از دوره پهلوی سولده” نام داشته و این نام خانوادگی احتمالا برگرفته از الماس کوه نور است و احتمالا این خانواده علاوه بر نقش آفرینی در نبرد کرنال، در دست آمدن یا حمل و انتقال کوه نور ماموریت ویژه ای را عهده دار بوده اند و سپس عهده دار خدمات ارشد دولتی در مازندران شده اند.
منابع: تاریخ نظامی و هنر جنگ،شهرام رامتین،انتشارات دانشگاه افسری ارتش، ۱۳۸۷،ویکی بختیاری
شالودهی ارتش هخامنشی، ارتش بزرگ ایران در زمان امپراتوری کورش بزرگ به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداکاری و جان بازی همان ارتش بود که حدود و ثغور کشور پهناور او همواره در طول چند قرن از بیگانگان محفوظ ماند…
تصویری از سواره نظام هخامنشی به روایتی کوروش کبیر می باشد .
مقارن سال 556 پیش از میلاد کوکب سعادت کوروش بزرگ سردودمان هخامنش از افق کشور پارس طالع شد و در پرتو فروغ درخشان وجود او امپراطوری با شکوهی تشکیل گردید که تا آن زمان چشم روزگار نظیر آن را ندیده بود. شالودهی ارتش ایران نیز در همان وقت به دست توانای آن شاهنشاه بزرگ ریخته شد و در اثر فداکاری و جان بازی همان ارتش بود که حدود و ثغور کشور پهناور او همواره در طول چند قرن از بیگانگان محفوظ ماند…
سپاه پیاده
بنا به گفته گزنفون، تاریخنگار یونانی، موقعی که کورش بزرگ فرماندهی ارتش پارس را به عهده گرفت، رستهی اصلی ارتش ، پیاده بود که بیشتر برای رزم از دور بار آمده و به تیر و کمان و زوبین و فلاخن مسلح بود. کورش برای ایجاد و تقویت روح جنگاوری، به سی هزار نفر از سربازان پارسی که مطابق اصول تربیت کشور پارس دارای خصایل سپاهیگری برجستهایی بودند، دستور دادند اسلحه خودشان را به نیزه و شمشیر تبدیل کنند و به مبارزه از نزدیک و رزم تن به تن خو بگیرند.
آن رسته را پیادگان سنگین اسلحه” مى خواندن و سلاح رسمى ایشان عبارت از یک نیزه بلند و یک
یا تبرزین بود که با دست راست به کار مى بردند و یک سپر کوچک که از ترکه محکم بافته شده بود و شمشیر
چپ مى گرفتند و به سینه خود هم جوشن مى بستند. سایر افراد پیاده به تیروکمان و فلاخه و در دست
زوبین مسلح بودند که در میدان رزم به عنوان دسته هاى امدادى به کار مى رفتند
آنگونه که از تصاویر و یافتههای باستان شناسی بر میآید، ابزار جنگی این دسته از سپاهیان هخامنشی عبارت بود از: نیزه و تیر، سپرهای کوچک و هلالی بافته شده از نی، سپرهای بیضی شکل دارای یک برآمدگی فی در وسط به نام گل سپر که معمولا تصاویر زیبایی بر آن نقش شدهاند، سپرهای بزرگ و مستطیلی، دشنههای ایرانی که دسته آنها طبق عادت معمول ایرانیان به صورت سر یک جانور ساخته میشد، دشنهای کوتاه به نام اکیناکه» که به کمر میآویختند، چاقوهایی که دسته آنها به شکل حیوانهایی مانند شیر، گاو و بزکوهی ساخته شده بود و کمان که مشخصه قومیت ایرانی بود، به همراه کمان دانی که خاص ایرانیان بود.
سواره نظام
بنا به گفته گزنفون، کورش در مدت اقامت در دربار ماد و در نخستین برخورد با سوارهای لیدی در نبرد پتریوم » تشخیص داد که سواران پارس نسبت به سوارهای مادی و به خصوص سوار نظام معروف لیدی خیلی ضعیفاند، به همین جهت تعداد سوارهای پارسی را از دو هزار نفر به ده هزار نفر رسانید و برای تشویق و ترغیب جوانان به سواری و سوارکاری، مقرر داشت هر کسی که از دولت اسب می گیرد باید همیشه سواره حرکت کند و به مرکب خود مأنوس و علاقمند بشود و در حسن نگاهداری آن از جان و دل بکوشد و برای سوارکاران خوب امتیازها و جوایزی قائل گردید که در مسابقهها به آنان اعطاء میشد.
ارابههای داسدار
یکی از اختراعات تازه ایرانیان در عصر پرتحرک سده پنجم پیش از میلاد اختراع ارابه داس دار» بود. این ارابه از هر طرف نیزه و شمشیرهای تهدیدکننده و در مرکز چرخها کاردهای داس مانندی داشت که نوک بعضی به طرف پایین و برخی دیگر به طرف بالا خمیده بود.
این کاردها هر چیزی را که بر سر راه اسبهای در حال تاخت قرار میگرفت،تکهتکه میکرد. در حقیقت ایرانیان پیروزیهای خود را تا پایان سده چهارم پیش از میلاد مدیون این اختراعاند.
بنا به روایت گزنفون تا زمان کورش بزرگ ارابه های جنگی معمول آن دوره را مطابق مرسوم ترواییها» میساختند و به کار میانداختند و این نوع ارابهها بین مادیها و آشوریها و سایر ملتهای آسیایی معمول شده بود. کورش در ضمن آزمایش آنها دستور داد ارابه های جدیدی بسازند که برای جنگ مناسبتر باشد. چرخهای آن ارابهها را محکم تر و محور آنها را درازتر از ارابههای قدیمی گرفتند تا از خطر خرد شدن چرخها و واژگون شدن ارابهها بهتر جلوگیری شود.
کرسی رانندهی ارابه از چوب خیلی محکم و به صورت برجکی ساخته میشد که بلندی آن فقط تا محاذی آرنجهای راننده میرسید تا او در راندن اسبها آزاد باشد. در دو انتهای محور چرخها دو داس آهنی به پهنای دو ارش» رو به پایین و درست در زیر آنها دو داس دیگر رو به بالا نصب کرده بودند که در موقع تاخت ارابهها این داسها به هر چیزی که برمیخوردند از هم میشکافتند.
از ارابههای جدید در زمان کورش سیصد دستگاه تهیه شد و به فرمان او محل این ارابهها در آرایش جنگی ، جلو خط اول پیاده نظام بود و مأموریت اصلی آنها تاختن بر روی صفوف دشمن و شکافتن آرایش او و باز کردن راه و هموار ساختن خط سیر پیاده نظام حمله بود. هجوم وحشت آور و برق آسای ارابهها هر گونه مقاومتی را در معبر خود متلاشی میساخت.
ارابههای داسدار تا اواخر دوره هخامنشیان در ارتش ایران معمول بوده و در نبرد گوگمل » یعنی آخرین نبرد داریوش سوم با اسکندر در اردوی ایران دویست ارابه داسدار وجود داشته و در این مورد دیودور می گوید: حملهی ارابه های داسدار بسیار وحشت آور و برش داسهای آنها به اندازهایی تند و تیز بود که افراد پیاده مقدونی را به دو نیم می کرد». به علاوه، در همین نبرد پنجاه فیل جنگی در اردوی داریوش سوم وجود داشته که موجب هراس و واهمهی مقدونیان گردیده است و از قرار معلوم استفاده از فیل در جنگ از موقع تسلط ایران به حبشه و آفریقای شمالی و هندوستان غربی در ارتش ایران معمول شده است.
گردونهها
علاوه بر اربههای داسدار، کورش بزرگ به ابتکار خویش دستور داد گردونهها یا برجهای چوبی بلند و چرخداری ساختند که هریک دارای هشت مال بند بود و هشت گاومیش به آنها بسته می شد؛ هر برجی به چند خانه تقسیم و در آن بیست تن کماندار قرار می گرفتند.
البته حرکت این گردونه ها کند بود و در موقع جنگ مانند حصاری پشت سر خطوط پیاده نظام صف می کشیدند تا چنان که در اثر شدت فشار دشمن پیاده نظام خودی مجبور به عقب نشینی بشود به محض رسیدن به نزدیکی صف این ارابهها، هم مهاجم ناگهان زیر باران تیرکمانداران ارابهها افتاده و مجبور به توقف گردد و هم پیاده نظام خودی در پناه ارابهها قادر به خودآرایی شود و بار دیگر” به حمله مبادرت کند.
ارتفاع این گردونهها به اندازهای بود که کمانداران از بالای آنها به طور کامل بر دشمن مسلط میشدند و بعضی وقتها نیز فرماندهی برای مشاهدهی اوضاع صحنه نبرد به یکی از این گردونهها سوار میشد و از بالای آن عملیات طرفین را زیر نظر می گرفت.
نیروی دریایی
در زمان داریوش بزرگ، شاهنشاه هخامنشی به فکر ایجاد نیروی دریایی افتاد و ابتدا از کشتیهای مستعمرات یونانی آسیای صغیر و مردم مصر و فینیقیه استفاده کرد. ولی بعد به فرمان شاه در فینیقیه و کاریه و یونیه و سواحل بوسفور کشتیهایی ساخته شد که مطابق نوشتههای هردوت از کشتیهای یونانی بزرگتر و سرعت سیرشان بیشتر بوده است.
به طور کلی کشتیهای نیروی دریایی هخامنشی بر سه نوع بوده است:
1- کشتیهای تری روم» که دارای سه ردیف پارو زن در سه طبقه بوده و کشتی جنگی محسوب می شده است.
2- کشتیهای دراز مخصوص حمل و نقل اسبها و سوار نظام.
3- کشتیهای کوچکتر برای بارکشی و حمل آذوقه و وسایل اردویی.
ملوانان این کشتیها اغلب از فنیقیها و یونانیها و یا مصریها بودند، ولی افسران آنها همیشه از بین پارسیها و مادیها انتخاب میشدند. بطوری که از گفتهی مورخ مذکور بر می آید، بارگیری این کشتیها به وزن امروز 5 تا 15 تن بوده است، تعداد کشتیهای ایران را در زمان خشایارشا چهار هزار فروند ذکر کرده اند.
از روی اطلاعاتی که مورخین مذکور به ما می دهند معلوم می شود که ایرانیها به امر دریانوردی آشنایی داشتهاند، چنان که در زمان داریوش دو گروه اکتشافی از سواحل بحرالجزایر (دریای اژه) به یونان و ایتالیا و از هند به دریای عمان و بحر احمر و از راه نیل به دریای مغرب فرستاده می شود و در زمان خشایارشا گروهی برای کشف سواحل آفریقا مأمور می شوند.
در دوران هخامنشیان در بعضی از جنگها دیده می شود از قوای مزدور و اجیر یونانی هم استفاده میکردهاند و همین موضوع بیشتر در سستی انضباط و اختلال ارتش آن دوره ایران دخالت داشته است. چنان که بعدها در جنگهای کورش کوچک با اردشیر یا جنگهای داریوش سوم با اسکندر نتایج این کار به خوبی معلوم شد.
آرایش جنگی
ایرانیان پیش از هر کارزار و پیش از هر اقدامی، ابتدا نقشه جنگی میکشیدند و در انجمنی از سران لشکر نقشه را به دقت مورد بررسی قرار میدادند. کاری که بعدها در سراسر دنیا به اصلی مهم در جنگها بدل شد.
برای این که با شیوهی به کارگیری رستههای مختلف در آن دوره آگاه شویم، آرایش جنگی قوای کورش را در نبرد تمبره» از روی کتاب گزنفون بررسی میکنیم:
1. در جلوی جبهه یکصد ارابهی داسدار در یک خط.
2. در پشت سر ارابهها در خط اول گروه حملهای مرکب از پانزده هزار پیاده سنگین اسلحه پارسی با آرایشی به عمق دوازده صف؛ پهلوهای این خط در هر طرف با چهار هزار سوار پارسی به عمق چهار صف پوشیده شده بود.
3. زوبین اندازان در خط دوم برای این که زوبینهای خود را از بالای سر خط اول به مسافت نزدیک پرتاب کنند.
4. کمانداران در خط سوم قرار گرفته بودند و تیرهای خود را از بالای سر افراد خطوط جلو به مسافت دور می انداختند.
5. واحدهای احتیاط که عبارت از نصف دیگر پیاده نظام سنگین اسلحه بود، درخط چهارم قرار داشت.
6. در پشت سر این خطوط برجهای متحرک یا گردونهها در یک صف قرار داشته و حصار محکم و متینی را تشکیل میدادند.
گزنفون در آرایش جنگی کورش از اسواران جماز» هم ذکری می کند که فقط برای رم دادن اسبهای لیدی مورد استفاده بود. به گفتهی گزنفون علاوه بر پرچمهایی که قسمتهای مختلف هر یک برای خود داشتند، پرچم فرماندهی ایران عبارت از عقاب زرین» بود که با بالهای افراشته به چوب بلندی نصب کرده بودند. گزنفون اضافه می کند که در زمان او هم پرچم پادشاهان ایران به همین صورت بوده است.
سازمان نوین تشکیلات ارتش در دوره باستان، خصوصا دوره هخامنشی آنگونه که از منابع یونانی و نیز کتیبهها و الواح هخامنشی بر میآید، بسیار سازمان یافته بوده است. نظام تقسیم بندی این ارتش ده دهی بوده و به گفته مورخان یونانی، این تقسیم بندی بسیار بهتر از تقسیم بندی نظامیان یونان بوده است و گویا تا زمان مغول در سپاهیان آسیایی نظیرنداشته است. ده جنگجو یک دسته را زیر فرمان دهبد (از واژه دثه پیتی) تشکیل میداد؛ ده دسته یک گروه میشد زیر فرمان صدبد (ثته پیتی)؛ ده گروه یک هنگ» را به سرداری هزاربد (از واژه هزار پیتیش) میساخت؛ ده هنگ تشکیل یک لشگر» میداد زیر نظر یک بیوربد (بئیورپیتی). مشابه همین تقسیمبندی را امروزه نیز در ارتش میبینیم. این سازمان ده دهی از راه ایران در سازمانهای یهودی، ارمنی، یونانی و حتی آلمان قدیم، یعنی گوتیک نیز نفوذ یافت.
بالاترین قدرت نظامی هخامنشیان شش لشکر بود که با سپاه جاودان» هفت لشکر را تشکیل میدادند و بدین گونه تعداد کل لشکرها به عدد مقدس هفت میرسید. مورخین یونانی براین عقیده هستند که در زمان داریوش اول ارتش ایران سازمان نوینی پیدا کرد و پادگانهای ثابتی در پایتختهای مختلف و مرکزهای کشورهای تابع ایران و قلعههای مرزی ایجاد شد. داریوش بزرگ ضمن اصلاحاتی در سازمان کشوری ایران از لحاظ سازمان لشکری و گسترش نیروهای انتظامی ، مملکت خود را به پنج منطقهی نظامی تقسیم و فرماندهی هر منطقهایی را به یک سپهسالار تفویض نمود. در پایتخت اصلی ایران، که مقر پادشاه بود، گارد مخصوصی مرکب از دو هزار سوار و دوهزار پیاده از بزرگزادگان پارسی و مادی و شوشی تشکیل یافته بود که از حیث اسلحه و ساز و برگ ممتاز و مأمور حفاظت شاه بودند. اسلحه آنان عبارت از یک نیزه بلند، یک کمان دراز و یک ترکش پر از تیر بود که در مواقع تشریفات، به نوک نیزههای بلند سربازان یک گلوله زرین یا سیمین نصب می شد. داریوش سپاه مخصوص دیگری تشکیل داد که عدهی افراد آن به ده هزار نفر می رسید و به ده هنگ تقسیم می شد. این عده را سپاه جاویدان» میخواندند، زیرا هیچ گاه از تعداد آن کاسته نمی شد و به جای کسانی که میمردند یا در جنگ کشته میشدند، بیدرنگ کسان دیگری را میگماشتند. افراد این سپاه همگی رزم آزموده ودلیر و چالاک و در تیراندازی و سواری سرآمد دیگران بودند.
در بررسی ارتش هخامنشی، یکی از جنبههای اعجاب برانگیز آن وجود همین سپاه جاودان است. این سپاه ده هزار نفری سپاه آماده باش» شاهنشاه ایران را تشکیل میدادند و نگهبانان شاهی بودند. تصویر سربازان جاویدان را در نگارههای جبهه شرقی آپادانا، یعنی همان نمای اصلی و نخستین تالار بار تخت جمشید، پشت سر شاه که بر تخت نشسته، در سه ردیف روی هم میتوان دید. در این تصویر، تعداد حدود صد سرباز به نمایندگی از ده هزار سرباز نقش شدهاند.
لباس بلند چین دار هخامنشی، کفش ایرانی سهبندی و نوار بیگره دور سر آنان نشان از پارسی بودن این افراد دارد. ایرانشناسان از این نقوش نتیجه میگیرند که همه افراد ده هزار جاودانان» از پارسها بودهاند. نیزه دست همه این سربازان در قسمت پایین به یک انار کوچک ختم میشود. از اینرو، یونانیان آنان را سیب بر» نامیدهاند. برهمه سپاه یک سپاهبد» یا سپهبد (سپادپیتی) فرمان میراند که فرمانده کل گارد جاویدان و دارای قدرت فوقالعادهای بود. این سپاهبد یا خود شاهنشاه بود و یا توسط شاه از افراد خانواده خود و یا از میان دوستان طرف اعتمادش برگزیده می شد.
یکی از خصایص دوره هخامنشی، شرکت خود سپاهبدان و سرکردگان در نبرد بود و تعداد زیادی از آنان هم در میدانهای جنگ کشته شدند. مثلا از یازده پسر داریوش بزرگ پنج تن جان خود را در لشکرکشی به یونان از دست دادند. به گزارش استرابون، تاریخدان و جغرافیدان یونانی، سربازان ایرانی را از 20 تا 50 سالگی در ارتش به خدمت میگرفتهاند. تمرینهای سپاهیان ایرانی به ویژه پسران نجبا بسیار دشوار بود و باید انواع ورزشها، ساختن انواع ابزارها، تیراندازی و نیزه پرانی و نیز استقامت در جاهای سخت و راههای طولانی را میآموختند تا ورزیده شوند و بیش از همه باید حقیقت گویی را میآموختند. به هنگام نبرد، سربازان به منظور حفاظت از بدن جوشن نیز می پوشیدند و کلاهی آهنین بر سر میگذاشتند. در زمان داریوش، در مرکز هر یک از کشورهای تابع ایران پادگانهای ثابتی برای حفظ امنیت و جلوگیری از احتمالی همسایگان برقرار شد. عده افراد این پادگانها نسبت به وسعت و اهمیت منطقه تغییر میکرد، چنان که هردوت عدهی پادگان ایرانی مأمور مصر را 240 هزارنفر ذکر می کند. در قلعههای سرحدی هم پادگانهای ثابتی وجود داشت که ریاست آن با فرمانده قلعه دژبان » بود. البته این پادگانها غیر از قسمتهای سوار و پیاده یی بود که در موقع جنگ از ولایتها احضار می شدند و این قسمتها اغلب تعلیمهای نظامی مرتبی نداشته و لباسها و سلاحهای گوناگون و زبانها و عادتهای مختلف و به فرماندهی رؤسای محلی خودشان داخل ارتش شاه می شدند. به گفته هردوت، تاریخنگار یونانی، این قبیل افراد گاهی فاقد زره و کلاه خود و جوشن بودند و سپرهایشان از ترکهی بافته شده بود و نیزههایشان کوتاه بود. گزنفون در فصل چهارم کتاب خود موسوم به اومیکز » در این باب این طور مینویسد: شاه پارس اهمیت فوق العادهایی به سپاه میدهد. بدین معنی که به والیان هر ایالت یا مردمی که خراج میدهند امر کرده است که عدهایی سوار و تیرانداز وفلاخن دار نگاه دارند و به آنان به خصوص گوشزد کرده که تهیهی این قوا برای حفظ امنیت و دفاع در مقابل دشمن م تا چه اندازه لازم و ضروری است. وی ادامه میدهد: شاه سوای قوای مزبور، پادگانهایی در قلعهها دارد و این قوای مختلف و سپاهیان اجیر را که باید به طور کامل مسلح باشند. شاه همه ساله سان میبیند. در موقع سان غیر از پادگان قلعهها که همیشه باید سر پست خود حاضر باشند قسمتهایی هم در میدانی که برای سان معین شده جمع می شوند، واحدهایی که نزدیک مقر شاه هستند از برابر فرستادگان مخصوص شاه می گذرند. در قسمتهایی که از حیث اسلحه و وسایل وبه خصوص اسبها مرتب باشند به سر کردگانشان درجه و امتیاز می دهند و برعکس به سرکردگانی که قسمت آنان نامرتب و بد باشد، کیفری سخت مقرر می شود و بیشتر این اشخاص را از کار برکنار میکنند و کسان دیگری را به جای آنان می گمارند. بر اساس روایت هردوت و سایر مورخان، این گروههای مختلف لشکری هر کدام پرچمی مخصوص به خود داشتهاند ولی چگونگی این پرچمها را شرح ندادهاند و بیشتردربارهی پرچم فرماندهی سخن راندهاند که چنان که ذکر شد به شکل عقاب طلایی با بالهای افراشته بر بالای چوب بلندی نصب می کردند یا روی گردونه شاهی می افراشتند.
لباس و تدارکات
از نوشته های مورخین یونانی بر می آید که لباسهای افراد نظامی مختلف و در هر یک از ملتها و طایفههای تابع ایران به شکل لباس معمول همان ملت یا طایفه بوده است و به طور عموم عبارت از یک قبای دراز که تا پایین زانو میرسیده و روی آن کمربند یا شالی بسته می شده و شلوار که تا ساق پاها را می پوشانیده است. کلاه افراد به طور معمول از نمد مالیده و محکم و به شکل گرد (پارسیها) یا چند ترک (مادیها) یا دراز و نوک تیز ( سکاها ) بوده است. در حمله به دشمن نواختن کرنا و سرنا معمول بوده و هنگام هجوم تمام افراد با هم هرای می کشیدند. بنابر آن چه که هردوت از اردو کشی خشایارشا به یونان تعریف می کند t علاوه بر آذوقه و علیق چند روزه که در بنه های جنگی با عدهها همراه بود، در طول راه تشکیل مراکز تدارکاتی و تهیه انبارهای آذوقه و علیق و همچنین ساختن جادههای نظامی و پلهای موقتی و قایقی روی رودخانهها و نیز ریختن درختهای جنگل برای باز کردن راه عبور قشون متداول بوده است. بنابراین، عملیات مربوط به رکن چهارم » در آن دوره با حسن وجوه انجام می یافته چنان که اردوکشی خشایارشا را به یونان بعدها به خصوص از لحاظ امور مربوطه به رکن چهارم مورد مطالعه و تحقیق قرار دادهاند. به طور کلی مورخین و فرماندهانی که از روی گفتههای هردوت پیرامون این قضیه تحقیق و تعمق کرده اند، اردوکشی خشایارشا را به یونان از وقایع مهم تاریخ به شمار آوردهاند و همه بر این عقیده هستند که از لحاظ استراتژی از عملیات نظامی برجسته و بی نظیر عهد قدیم است.
خبررسانی و ارتباط
از کارهای دیگر دوران پادشاهان هخامنشی که از نظر نظامی شایان اهمیت است، یکی ساختن جادهها برای برقراری ارتباط بین ایالتها و مرکز و بین خود آنها و همچنین برای سهولت نقل و انتقال نیروهای نظامی از پادگانهای مختلف به جبهه جنگ است که اغلب مورخان یونانی به خصوص هردوت از خوبی این جادهها تعریف میکنند.
دیگری ایجاد وسایل خبررسانی از جمله چاپارخانههای متعدد شامل تعداد زیادی از اسبهای بادپا و چابک سواران زبردست بود که احکام و فرمانهای نظامی را به سرعت و دست به دست به مقصد میرساندند. پیکهای شاهی در راههای بزرگ هر ساعت اسبی را که تاخته بودند، با اسبهای تازه نفس عوض میکردند و به این ترتیب، پیامها را با شتابی خارقالعاده از جایی به جای دیگر میرسانیدند.
هرودوت درباره سرعت حرکت چاپارهای هخامنشی چنین روایت می کند: هیچ جنبندهایی را نمی توان فرض نمود که چالاکتر و سریعتر از این چاپارها طی طریق بنماید.»
در زمان هخامنشیان روی خطوط ارتفاعی که چشم اندازی به یکدیگر داشته چهارطاقیها و برجهایی میساختند که اخبار و فرمانهای فوری را با روشن کردن آتش روی آنها با نشانههای مخصوص به یکدیگر مخابره می کردند. چنان که هردوت در چند مورد به مخابره با آتش اشاره
می کند، از جمله به مخابره خبر فتح آتن از طریق جزیرههای سیکلاد به سارد.
امروز هم در بعضی نقاط ایران و بیشتر در نواحی جنوب، خرابه های این چهارطاقی ها و برجها که به نظر میرسد برای مخابره با آتش بوده، روی ارتفاعات موجود و نمایان است.
بازرسان شاه
از جانب پادشاهان هخامنشی برای هر ایالتی دو نفر بازرس معین شده بود که از بین اشخاص اصیل و مجرب و مورد اعتماد انتخاب می شدند و به منزله چشم و گوش شاه بودند و کلیه مشاهدههای خود را دربارهی وضع مأمورین کشوری و لشکری به وسیله چاپار مخصوص و به طور مستقیم برای شاه می فرستادند. وجود همین اشخاص بود که مانع می شد در جریان کارهای لشکری و کشوری کمتر انحرافاتی رخ بدهد و این بازرسان همراه خود قوه اجرایی نیز داشتند.
انضباط
راجع به انضباط ارتش در دورهی هخامنشی نهایت مراقبت و سختگیری به عمل میآمد، مجازاتهایی که برای جرمهای نظامی بخصوص خیانت به شاه و مملکت وضع شده بود به شدت اجرا می شد. در عین حال نسبت به عملیات قضات نیز توجه خاصی داشتند و هر قاضی که بر خلاف عدالت حکم می داد. تحت تعقیب قرار می گرفت. به همین جهت مطابق روایات پلوتارک و دیودور قضات از بین رؤسای خانوادههای درجه اول که در پارس همیشه مورد احترام و ملاحظه بودند، انتخاب می شدند و حتی در شورای نظامی هم از وجود ایشان استفاده می گردید.
از توصیفات سپاهیان و ارتش که در دوره هخامنشی بگذریم، آنچه در تاریخ جنگهای هخامنشی و در طول تاریخ ایران شاخص و مایه مباهات هر ایرانی است، روح فتوتی است که در میان سپاهیان ایران بود و نمود اعلای آن را در شخصیت کورش کبیر میتوان یافت. ایرانیان به هر دشمنی که پناه و زنهار میخواست، روی خوش نشان میدادند و معمولا تقاضایش را میپذیرفتند و با زندانیان با محبت رفتار میکردند. با نجبا و شاهان اسیر شده رفتاری شایسته آنان در پیش میگرفتند.
کورش همه شاهانی را که از وی شکست میخوردند، تکریم میکرد و به آنان زمین و ملک یا حتی حکومت ناحیهای را میبخشید تا در آسایش زندگی کنند. جوانمردی وی چنان بود که دشمنان سرسختش تبدیل به دوستانی وفادار و دلسوز شدند. نمونه بارز این شاهان میتوان به کرزوس، شاه لیدی، اشاره کرد. روحیهای که در تاریخ ایران تداوم پیدا کرد و در قالب چهرههای پهلوانی و پس از اسلام، عیاری، بارها و بارها ظهور کرد.
گارد جاویدان هخامنشی
گارد جاویدان (ثبت شده در نوشتههای یونانی به شکل:Athánatoi) یا جاویدانان ایرانی نامی است که هرودوت، تاریخنگار شهیر یونانی، به گردان نخبه ده هزار نفری پیادهنظام سنگین اسلحه ارتش هخامنشی داده است. یونانیان از این جهت آنان را جاویدان میخواندند که برخلاف روال معمول در جهان باستان، این گردان یک سپاه همیشگی (به انگلیسی: Standing Army) بود. به دلیل نبود منابع کافی، نام واقعی این بخش از نیروهای ارتش شاهنشاهی هخامنشی به دست ما نرسیده است.
در تاریخ هرودوت
هرودوت جاویدانان را نیروی پیادهنظام سنگین اسلحهای توصیف میکند که رهبریشان برعهده ویدرانه، یکی از هفت مردی که علیه بردیای دروغین شوریدند، است. گردان جاویدان از نیروهای ویژهای تشکیل شده بود که شمارهشان از ده هزار بیشتر یا کمتر نمیشد. هرودوت ذکر میکند که با کشته، زخمی یا بیمار شدن یکی از سربازان جاوید، به سرعت شخص دیگری جایگزین او میشود تا شماره ده هزار نفره آنان حفظ شود.
هردوت تنها کسی است که آنان را جاویدانان لقب میدهد. منابع ایرانی از وجود یک سپاه همیشگی که اعضای آن را مبارزان عشایر ایرانی تشکیل میدهند، خبر دادهاند اما آنان را با نام جاویداننمیخوانند. برخی از تاریخدانان معاصر این ایده را مطرح کردهاند که هرودوت واژه anûiya (همنشین) را با واژه anaua (جاودان) اشتباه گرفته است؛ با این حال رودیگر اشمیت این احتمال را رد میکند.
گارد جاویدان در دوران شاهنشاهی ساسانی احیا شد. با این حال ممکن است آنان این گردان را از سپاه شاهنشاهی اشکانی به ارث برده باشند. بدنه اصلی سپاه ساسانی، از اسواران تشکیل میشد و جاویدانان معروفترین گردان در میان سواران بودند. تعداد جاویدانان ساسانی نیز ده هزار نفر بود، با این حال آنان سواره نظام سنگیناسلحه بودند، درحالی که نیروهای جاویدان هخامنشی را پیاده نظام تشکیل میدادند. ژوپیر فرمانده گارد جاویدان سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ بود که نقش بزرگی را در فتح بابل بدست داریوش ایفا کرد. توانست بابل به امپراتوری ایران بازگرداند.
گردان جاویدان امپراتوری روم شرقی
نام گردان جاویدان دو مرتبه در تاریخ امپراتوری روم شرقی به کار رفته است، نخست برای اشاره به سواره نظام سنگیناسلحه در سده دهم میلای در دوران ژان یکم و برای اشاره به سپاه جدیدی که پس از شکست در نبرد ملازگرد تشکیل شد.
گارد جاویدان، یکی از تیپهای ارتش شاهنشاهی ایران در زمان آخرین شاهنشاه ایران بود. این گردان از نیروهای داوطلب تشکیل شده بودند. یک سال پیش از انقلاب اسلامی، شماره نیروهای گارد جاویدان شاهنشاهی به چهار تا پنج هزار نفر میرسید و با پیروزی انقلاب، این یگان نیز منحل شد.
امپراتوری هخامنشیان (۵۵۹ تا ۳۳۰ سال قبل از میلاد)، اولین امپراتوری ایرانی بود که توانست به قسمتهای بزرگی از منطقه حکومت کند. در این دوره ایران یک ارتش ملی داشت که تعداد سربازان آن در حدود ۲۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ نفر بود و علاوه بر آن کشورهای هم پیمان و مستعمره ایران، دارای دهها هزار سرباز بودند. همچنین آرایش جنگی سپاه به صورت قلب و جناحین و ذخیره اولین بار توسط داریوش بزرگ ابداع شد. داریوش با جمعآوری سربازان نخبه، گارد جاویدان را به وجود آورد که شمار سربازان آن به ده هزار نفر میرسید که همه جا شاهنشاه را همراهی میکردند.
وسعت ایران در دوران هخامنشی (۵۰۰ سال قبل از میلاد)
ارتش ایران در آن زمان به تقلید از مادها به هنگهایی هزار نفره تقسیم میشد که به هر یک، هنگ یا هزاربام میگفتند. به فرمانده هر هزاربام، هزارپتیش (هزاربد) میگفتند. به هر ده هزاربام، یک لشکر میگفتند. مشهورترین لشکر آن دوره که به عنوان لشکر آماده باش شخص شاهنشاه تلقی میشد، لشکر جاودان نام داشت. کوچکترین واحد تقسیمات ارتش هخامنشی، داتابا بود؛ داتابا از ده مرد مسلح تشکیل میشد. به مجموع ده داتابا، یک صاتابا میگویند و در حقیقت یک صاتابا از صد سرباز مسلح تشکیل میشد. هر هزاربام هم از ده صاتابا تشکیل میشد.
تصویری از یک سرباز از گارد جاویدان در زمان داریوش
در زمان کوروش بزرگ اولین بار ارابه وارد سپاه ایران شد که فرمانده ارابهها را ارتشتار میگفتند.
ارتش در آن زمان برای تشخیص گروههای خود از رنگهای بسیاری استفاده میکرد؛ بیشترین این رنگها زرد، زرشکی و آبی بودند. این سیستم، بیشتر در سربازان ایرانی محلی و فارسی زبانان بکار میرفت و در سربازانی که متعلق به مناطق متحد و هم پیمان ایران بودند بکار نمیرفت.
یکی از روشهای معمول جنگ ایرانیان در این دوره، شکل گرفتن به صورت یک دیوار سپری بود بهطوریکه کمانداران میتوانستند از درون آن تیراندازی کنند. به این گروه از سربازان، اسپارابارا (که در زبان باستانی ایران به معنی سپردار است) میگفتند که به یک ترکهٔ مستطیل شکل مسلح شده بودند که به آن اسپارا (یا سپر) میگفتند و با یک نیزه کوچک حدوداً دو متری، میجنگیدند.
در دوران امپراتوری هخامنشیان، تیر و کمان، رایجترین جنگافزار ایرانیان بود. نقش اصلی اسپاراباراها، فرونشاندن حملات دشمنان و ضعیف کردن آنها، با تیراندازی به طرف آنها بود و ضربه اصلی را سواره نظام ارتش به دشمن، وارد میکرد. این فنون جنگی، در مقابل حمله یونانیان، که بسیار متفاوت میجنگیدند، کاری به پیش نبرد. سربازان یونانی، در آن جنگ زرههای بادوام و سنگینی پوشیده بودند و یک سپر سنگین و بزرگ حمل میکردند و در برابر آنها، سربازان ایرانی، با زرههای نازک چرمی و پارچهای و سپرهای کوچک چوبی، میجنگیدند. اما با آغاز دوران اشکانیان که مبتکر نوع جدیدی از استراتژی جنگی بودند ایرانیان توانستند با شیوهٔ جنگی نو شکستهای سنگینی را بر سلوکیان و روم وارد کنند و در نهایت شیوهٔ جنگی یونانیان که به روم منتقل شده بود و به آرایش فالانژ معروف بود منسوخ شده و کنار گذاشته شد. این شیوهٔ جنگی در زمان ساسانیان بهتر و گستردهتر و همچنین منظمتر شد. در تمام طول جنگهای ایران و روم به جز دو سه بار» در باقی جنگها ایران پیروز شد.
چیرگی یونانیان (۳۳۰ تا ۱۵۰ سال قبل از میلاد)
وسعت ایران در دوران سلوکیان
حکومت مقتدر و بزرگ هخامنشی در ۳۳۰ پیش از میلاد مقهور قدرت نوظهور یونانیان گردید. یونانیان بهایران حمله کرده و سپاهیان ایران را شکست داد؛ به این ترتیب یونانیان موفق بهانهدام حکومت ایرانیان گردیدند. نخستین نبرد اسکندر مقدونی و ایرانیان در بهار (۳۳۴ پ. م) در حوالی آسیای کوچک نبرد گرانیک یا گرانینامیده میشود. اسکندر از تنگه داردانل گذشته وارد آسیای کوچکشد. این نبرد در کنار رود گرانیک روی داد که به دریای مرمره میریزد. دومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد ایسوس، (۳۳۳ پ. م) اولین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم. داریوش و اسکندر در نزدیکی شهر ایسوس با یکدیگر رو به رو شدند. سومین نبرد اسکندر و ایرانیان در نبرد گوگمل، (۳۳۱ پ. م) دومین نبرد مستقیم اسکندر است با سپاه داریوش سوم در گوگمل واقع در نزدیکی اربیل امروزی. بیشترین مقاومتها را طوایف آریایی برزینی در نبرد گوگمل انجام دادند.
گروه ی باشگاه خبرنگاران جوان، جمهوری اسلامی ایران علاوه بر مرزهای فراوان دریایی، در شرق، غرب و شمال مرزهای خشکی طولانی نیز دارد که برای حراست از آنها لازم است تا نیروی زمینی بسیار قوی وجود داشته باشد، نیرویی که بتواند در هر لحظه و نقطه وارد عمل شود.
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران مانند سایر نیروها که هر کدام لقبی برای خود دارند، ملقب به نیروی محوری است که در اکثر نقاط کشور حضوری موثر و فعال دارد، نزاجا در حال حاضر بینیاز به تجهیزات وارداتی است و حتی توانسته نیازهای خود را با تکیه بر توان داخل رفع کند و مرزها را ایمن نگه دارد.
با وجود این پیشرفت اما نیروی زمینی را میتوان به دو دوره پیش و پس از انقلاب تقسیم کرد که در دورهای وابسته و در دوره دیگری قدرتمندترین نیرو شکل گرفت، اما هسته اولیه آن به دوره مادها بازمیگردد.
نیروی زمینی ارتش از زمان هخامنشیان تا پهلوی
هسته اولیه نیروی زمینی دردوران حکومت مادها با دو گروه پیاده نظام و سواره نظام گذاشته شد، اما در دوره هخامنشیان تغییرات فراوانی رخ داد و این نیرو تحت فرماندهی یک نفر درآمد و رستههای پیاده، سواره، ارابهسواران، مهندسان، نفتاندازان، کارگزاران و گارد جاویدان به وجود آمد.
در دوره اشکانیان و ساسانیان نیروی زمینی قدرت خوبی داشت، تنها فرقِ این دوران این بود که در دوره ساسانیان امرای سربازها عرب بودند تا این که نیروها در این دوره علم استقلال بلند کردند و حکومت و ارتش منطقهای ایجاد شد، این روند باقی بود تا در زمان حکومت صفویان دوباره ارتش ایران شکل منسجم گرفت و به چهار دسته سواران، پیادگان، توپچیلر (توپخانه) و نسقچیلر (راهدار و راهبان سپاهیان) تقسیم شدند.
این قدرت تا زمان نادرشاه وجود داشت، اما پس از مرگ او شیرازه ارتش از هم پاشید تا در دوره قاجاریه که به همت امیرکبیر و سپس عباس میرزا نظم مجددی پیدا کرد، اما با این وجود بخاطر وابستگی بیش از حد، در جنگ با روسیه ارتش ایران شکست خورد و با تشکیل دیویزیون قزاق نیروها به قشون جنوب ایران، دیویزیون قزاق، بریگاد مرکزی، نظام ایالات و ولایات، قوای داوطلب شرقی، ژاندارمری، امنیه و قوای مشابه، پلیس منظم و پلیس ایالات و ولایات تقسیم شدند.
نیروی زمینی ارتش پس از روی کار آمدن رضاخان دچار تحولاتی، چون ترکیب مدارس آموزشی شد، به نحوی که مدرسه دیویزیون، مدرسه نظام مشیرالدوله و مدارس افسیه و سوزافسیه ترکیب و مدارس ابتدایی، متوسطه و عالی نظام ایجاد شد که بعدها مدرسه عالی به دانشگاه افسری تغییر پیدا کرد.
در دوران رضاخان تجهیزات مدرن آن دوران خریده شد، اما به نحوی که نیروهای ایرانی نتوانند از آنها علیه غربیها استفاده کنند و این روند در زمان محمدرضا هم ادامه پیدا کرد و حتی نیروهای غربی برای کار تعمیر و نگهداری تجهیزات وارد کشور شدند، تنها نتیجه این کار بدبختی بیش از پیش ارتش ایران بود، اما پس از انقلاب ورق برگشت.
تفاوت نیروهای ایرانی قبل و بعد انقلاب
در سال ۱۳۶۲ فرمان تشکیل جهاد خودکفایی در سطح نیروهای سهگانه ارتش و سایر نهادهای نیروهای مسلح از سوی حضرت آیتالله ای، رئیسجمهور وقت صادر شد. بر این اساس در زمینههای فناوری نظامی و قطع وابستگی از بیگانگان اقداماتی صورت گرفت تا به جمهوری اسلامی ایران به خودکفایی دست پیدا کند.
اما در سال ۱۳۷۰ و بر اساس فرمایشات فرمانده معظم کل قوا که روی ساخت تجهیزات نظامی اعم از تانک، نفربر و هلیکوپتر در ارتش جمهوری اسلامی ایران تأکید کردند، جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش موفق شد با تبعیت از فرامین رهبر معظم انقلاب، در سال ۱۳۷۳ نخستین نمونه تانک ذوالفقار را در دانشگاه افسری امام علی (ع) طراحی و تولید کند.
متخصصان نیروی زمینی که پیش از انقلاب زمینگیر بودند، پس از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی به سرعت پا به میدان گذاشته و تمامی تجهیزات، چون تانکها و نفربرها را آماده حضور در میدان نبرد کردند، به نحوی که خواب فتح یک هفتهای تهران توسط دشمن بعثی به رویایی تبدیل شد که بعد از ۸ سال محقق نشد.
متخصصان ایرانی حتی در زمان جنگ با استفاده از غنیمتهایی که در جبههها گرفته میشد توانستند به سمتی حرکت کنند که به جرات میتوان آن را آغاز مسیر طراحی تجهیزات بومی دانست، تجهیزاتی که امروز رقیب اصلی تجهیزات غربی در میدان نبرد هستند.
این نیرو بیش از ۲ هزار دستگاه تانک، بیش از ۴ هزار دستگاه نفربر، نزدیک به ۲ هزار و ۶۰۰ قبضه انواع توپ و حدود ۲ هزار فروند راکت را دراختیار دارد که بیش از ۸۰ درصد آنها داخلی هستند و توسط متخصصان نخبه و آموزش دیده کشور ساخته شدهاند.
جهاد خودکفایی ارتش در مقاطع مختلف نوآوریها و موفقیتهای بسیاری را تجربه کرده است که نصب جنگافزار کاتیوشا بر روی بدنه ادوات زرهی»، طراحی و ساخت برج دیدهبانی متحرک»، دستگاه تسویه آب سیار سه هزار گالنی»، دستگاه رفع آلودگی شیمیایی» و دستگاه انهدام اسناد» نمونههایی از نوآوریهای جهاد خودکفایی محسوب میشوند و از نخستین طرحهای اجراشده در جهاد خودکفایی نیروی زمینی به شمار میروند.
جوانان ایران اسلامی پس از جنگ تحمیلی برای شروع فعالیت در نیروی زمینی وارد دانشگاه افسری امام علی (ع) میشوند و پس یادگیری دروس علمی روز و فنون نظامی به دورههایی نظیر رنجر و کماندو و رزم در کوهستان و اردوگاههای تابستانی و زمستانی اعزام میشوند که برخی از آنها در تهران و برخی نیز در شهرستان انجام میشود.
نیروی زمینی ارتش به دلیل ماموریت نیاز دارد تا همیشه به روز شود و از تجهیزات روز دنیا استفاده کند و به همین خاطر در ستاد این نیرو واحدی با نام جهاد خودکفایی ایجاد شده که در آن، فرآیند طراحی و تولید انواع ادوات چون تانک و نفربر انجام میشود تا متناسب با هر تهدید پاسخ لازم داده شود.
جهاد خودکفایی نزاجا با گامهای موثری در ساخت تجهیزات برداشته، این واحد در ابتدا توانست خانواده تانک ذوالفقار را به چرخه دفاعی کشور وارد کند، این خانواده تانک ایرانی در نوع خود بسیار پیشرفته بوده و میتواند اهداف مختلف را منهدم کند، این تانک با ۷ متر طول، ۳ و نیم متر عرض و ۲ و نیم متر ارتفاع توانایی حمل انواع ادوات نظامی و اسلحههای ۷/۶۲ و ۱۲/۷ میلی متری را دارد و میتواند بردی معادل ۴۵۰ کیلومتر داشته باشد.
اما به جرات میتوان پیشرفت نزاجا در میدان نبرد را در تانک کرار دید، کرار ایرانی دارای وزن ۵۱ تن، طول ۱۰ متر (با احتساب لوله توپ)، عرض ۵.۳ متر و ارتفاع ۳.۲ متر است و با ویژگیهایی، چون قدرت و دقت آتش، تحرک، حفاظت و ماندگاری در صحنه نبرد و استفاده از سامانه کنترل آتش الکترواپتیکی، سامانه فاصلهیاب لیزری و همچنین رایانه بالستیک میتواند هر هدفی را در شب یا روز منهدم کند.
در حوزه تسلیحات این نیرو توانست علاوه بر مهمات مورد نیاز تانکها، موشکهای ضدزره هم تولید کند که آخرین مورد آن دهلاویه است که بین ۵ تا ۶ کیلومتر برد و قدرت نفوذ بیش از ۱۰۰۰ میلیمتر در زره را دارد و به صورت نیمه خودکار هدایت میشود.
نزاجا در حوزه پهپادی هم اقدامات فراوانی داشته و پهپادهایی چون خانواده مهاجر و فرپاد را تولید کند که هر کدام به تنهایی قادر هستند در مقابل هجوم دشمن ایستادگی کنند و یا در حوزه موشکی توانسته از راکت نازعات تا فاتح را تولید و به نیروهای عمل کننده تحویل دهد.
اما یکی از مهمترین اقدامات نیروی زمینی ارتش در زمینه تولید انواع سلاح سبک و سنگین است که تا امروز اسلحههایی چون خیبر، تندر، شاهر، تکتاب و آرش را تولید کردند، این توانمندی فقط در اختیار چند کشور قرار دارد که هیچ کدام حاضر نشدند آن را به جمهوری اسلامی ایران بدهند.
این نیرو حتی در زمانی که گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه دست به جنایت میزد با این ادوات بومی خود نگذاشت تا به مرزهای ایران اسلامی نزدیک شود و به امنیت کشور خدشه وارد کند که این خود کاری بزرگ است.
این تجهیزات نشان میدهد جوانان ایرانی چه راه طولانی را از ابتدای انقلاب طی کردند، اما این فقط بخش کوچکی از توانمندی نزاجا است که در سالهای اخیر به دست آمده، راهی که بازدارندگی در کشور را ایجاد کرده و هر روز در حال افزایش است.
شکل گیری نیروی زمینی ارتش ایران
به طور کلی بررسی تاریخچه تشکیل نیروی زمینی در ایران را میتوان از زمان شروع تاریخ مدون آن یعنی دوره مادها مورد بررسی قرار داد که افراد این نیرو به دو دسته سواره نظام و پیاده نظام تقسیم میشدند. سپس با تشکیل حکومت هخامنشیان توسط کورش هخامنشی، این نیروها تحت فرماندهی یک نفر درآمده و شکل و سازمان منسجمتری یافتند. در زمان داریوش هخامنشی استعداد نیروی زمینی به ۷۰۰ هزار نفر افزایش یافت و رستههای پیاده، سواره، ارادهسواران، مهندسان، نفتاندازان، کارگزاران و سربازان جاوید شکل گرفت. اشکانیان نیروی زمینی را به دو گروه سواران و پیادگان تقسیم کردند و اهمیت بیشتری برای رسته سواران قائل بودند. در دوره ساسانیان هم پادگانهای همیشگی ایجاد شد و هزینه سپاهیان و مزد سربازان از سوی دولت پرداخت گردید. پس از آمدن مسلمانان به ایران و فروپاشی حکومت ساسانیان، امیران عرب، نیروهایی نیز از ایرانیان در زیر فرمان خود داشتند که در میدانهای جنگ پیکار میکردند و پس از مدتی همین نیروها علم استقلال برافراشتند و در گوشه و کنار ایران حکومتهایی تشکیل دادند که دارای ارتش مخصوص خود بود و در این ارتشها، همان شیوههای جنگ نیاکان خود را بهکار میبردند. صفاریان، دیلمیان، سامانیان و سایر حکومتهای متقارن از جمله این حکومتها بودند. با روی کار آمدن صفویان، ارتش دارای سازمانی متشکل و هماهنگتر شد و نیروی زمینی ارتش به چهار دسته: ۱- سواران ۲- پیادگان ۳- توپچیلر (توپخانه) ۴- نسقچیلر (راهدار و راهبان سپاهیان) تقسیم گشت. وضعیت نیروی زمینی در دوره افشاریه هم تقریباً شبیه زمان صفویه بود، اما با کشته شدن نادرشاه، آرامش و مرکزیتی که او پدید آورده بود، به یکباره از میان رفت و آشفتگی و بیسرو سامانی در ارتش تا نخستین دهه سیزدهم هجری و آغاز فرمانروایی محمدخان قاجار ادامه یافت. در دوره قاجاریه با همت و تلاش میرزا تقیخان امیر کبیر که به حق مقام شامخی در تاریخ ارتش ایران دارد و سپس عباس میرزا، سازمان ارتش ایران مجدداً به صورتی منسجم و هماهنگ در آمد و ارتش ایران به ۱۰تومان” تقسیم شد که هر تومان متشکل از چهار تا ۱۱ فوج و فرمانده هر فوج یک سرتیپ بود. بهطور کلی نیروی زمینی ارتش این دوره را بخشهای زیر تشکیل میدادند: ۱) قشون جنوب ایران، ۲) دیویزیون قزاق، ۳)بریگاد مرکزی، ۴) نظام ایالات و ولایات، ۵) قوای داوطلب شرقی، ۶) ژاندارمری، ۷) امنیه و قوای مشابه، ۸) پلیس منظم و ۹) پلیس ایالات و ولایات. در دوره حکومت رضاخان پهلوی توجه زیادی به امر نظام و اصلاحات وسیع در ارتش میشد. در ضمن این اصلاحات، ایران به پنج حوزه نظامی بزرگ تقسیم شد که باید آن را مبدأ تشکیل نیروی زمینی ارتش به صورت اصولی و تقریباً بهشکل امروزی آن دانست. این پنج حوزه شامل: لشکر مرکز، لشکر شمال غرب، لشکر شرق یا خراسان، لشکر جنوب و لشکر غرب میشد. سپس طی سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰، تحولات اساسی دیگری در سازمان نیروی زمینی ارتش بهوجود آمد و این سازمان شامل پنج لشکر، چهار تیپ مستقل، دو واحد توپخانه ۱۰۵ بلند و ضد هوایی شد. در سال ۱۳۱۴ شمسی، درجات نظامی نیز تعیین و اعلام گردید. در این زمان، مدارس مختلف نظامی مانند مدرسه دیویزیون(برای دیویزیون قزاق)، مدرسه نظام مشیرالدوله(برای بریگاد مرکزی)، مدارس افسیه و سوزافسیه(برای ژاندارمری و کلاسهای بیطاری) که قبلاً در زمان قاجاریه تشکیل شده بودند، درهم آمیخته شدند و برای اولین بار مؤسسهای بهنام مدارس نظام کل قشون ایجاد شد. در ادامه، این مدارس به سه مدرسه جداگانه: ۱-مدرسه ابتدایی نظام، ۲-مدرسه متوسطه نظام و ۳-مدرسه عالی نظام تبدیل شدند که نام این سه مدرسه نیز در سال ۱۳۱۴ بهترتیب به دبستان نظام، دبیرستان نظام و دانشکده افسری تغییر یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و پیدایش تغییر و تحولات اساسی در بخشهای مختلف کشور، از جمله ارتش؛ نیروهای انقلابی موجود در ارتش که بیشتر آنان طی سالهای گذشته نیز هدایت افراد انقلابی و مذهبی ارتش را بر عهده داشتند، با توجه به وضعیت کشور و بروز هرج و مرج در نقاط مرزی، در زمان شروع تهاجم رژیم عراق به کشورمان که نیروهای ارتش از انسجام و هماهنگی لازم برخوردار نبودند، به مقابله با دشمن م شتافتند. نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس، ۴۵ عملیات گسترده و مؤثر علیه نیروهای م انجام داد که بیشتر آنها منجر به آزادسازی بخش عمدهای از خاک اشغال شده کشورمان شد و ضربات جبرانناپذیری بر پیکره ماشین جنگی عراق وارد گردید. همزمان با عملیاتهای نظامی این نیرو، کارکنان فداکار و متعهد جهاد خودکفایی آن، دوشادوش سایر نیروهای درگیر در جنگ، ضمن بازسازی و تعمیر و تدارک وسایل و قطعات آسیبدیده؛ منشأ خدمات بسیار ارزشمندی برای نیروهای نظامی کشور شدند و اقدام به ساخت قطعات مورد نیاز کردند. در زمینه امور آموزشی نیز اقدامات زیادی انجام گرفت تا نیروی زمینی ارتش به نیرویی منسجم و مبتنی بر علم روز درآید. اکنون با گذشت ۲۵ سال از پایان جنگ تحمیلی؛ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با گذر از دوران سازندگی و تعمیر تجهیزات و امکانات مورد استفاده خود در جنگ، با استفاده از نیروهای متخصص و مهندسان، توانسته است که تسلیحات و تجهیزات نظامی متعددی را طراحی و تولید کند و به مرحله خودکفایی برسد. از نظر نیروی انسانی نیز، با گزینش و استخدام نیروهای متعهد، مومن و تحصیلکرده، نیروهای آمادهای را جهت دفاع از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران تربیت کرده است.
برگرفته شده از تارنگار رسمی ارتش جمهوری اسلامی ایران (آجا)
اولین پیدایش نیروی دریایی ایران به زمان هخامنشیان باز می گردد در آن زمان بعلت گسترش امپراتوری پارس و جنگ با دشمنان دیرن یعنی یونانیان که در آن سوی دریای سیاه ست داشتند باعث ایجاد نیروی دریایی منظم شد. اولین زورآزمایی واقعی نیروی دریایی ایران به زمان خشایار شا فرزند داریوش کبیر باز میگردد(البته قبلا هم درگیری هایی بود اما نه به این وسعت). ایران به دلیل حمله ی یونان به لیدی که ایران تمامیت ارضی این کشور را محترم می شمرد به یونان لشکر کشید، این بزرگترین لشکرکشی تارخ تا بدین روز بوده است. نفرات لشگر ایران به گفته مورخان در حدود 800 هزار نفر بوده است و کشتی های ایرانی که از راه دریا وارد جنگ شده بودند در حدود 1200 کشتی بود.
به ابتکار خشایار شا پلی از قایق ها نیروی ارتش را به آن سوی دریا انتقال داد و سرانجام در دریای آرتمزیوم نبرد آغاز شد و ایرانیان پیروز بیرون آمدند در آن زمان ایران از کشتی های مفرقی مصری و برخی یونانی بهره میبرد در پی این جنگ آتن سقوط کرد و معبد آکروپولیس به آتش کشیده شد.
به ابتکار خشایار شا پلی از قایق ها نیروی ارتش را به آن سوی دریا انتقال داد و سرانجام در دریای آرتمزیوم نبرد آغاز شد و ایرانیان پیروز بیرون آمدند در آن زمان ایران از کشتی های مفرقی مصری و برخی یونانی بهره میبرد در پی این جنگ آتن سقوط کرد و معبد آکروپولیس به آتش کشیده شد.
اما در سالامیس خاطره ای تلخ بوجود آمد جزیره سالامیس تحت محاصره نیروی دریایی ایران بود یک دستور اشتباه منجر به تغییر سرنوشت شد. کشتیها زیر آتش سنگین یونانیان دوام نیاوردند با وجود تمام رشادتها ایرانیان شکست خوردند و این دو جنگ بزرگ هنوز در خاطره تاریخ باقیست.
آرتمیس نخستین بانوی دریانورد و فرمانده نیروی دریایی هخامنشیان:
آرتمیس یا آرتمیز در چم(معنی) راست گفتار بزرگ فرمانده بزرگ نیروی دریایی خشایارشا در جنگ یونانیان بود که با خردمندی و کارآمدی بی همتای وی نیروی دریایی و رزمناوهای تریوم و صدها ناو نبرد ناو ناوچه را رهبری کرد و با فرماندهی درست بایسته خویش سپاه یونان را در هم شکست. این زن فرمانده از راین جنگی خشایارشا نیز بود.ارتمیس چهره ای شگفت انگیز در تاریخ ایران باستان است و شاید گزافه نگفته باشیم در تاریخ سر تا سر جهان میباشد او نخستین بانویی است که در سمت فرماندهی نیرومند ترین نیروی دریایی جهان و عضو شورای عالی دفاعی و وزارت جنگ و وزارت دفاع هخامنشیان و همچنین فرماندهی سپاه غربی ایران مستقر در کاریه انجام وظیفه میکرد .این بانو در سال 480 پیش از میلاد مسیح با پنج رزمناو سنگین تریوم و هشت هزار سپاهی پیاده مرکب از هشت هنگ و دو گردان ششصد نفره از نیروهای زبده گارد جاویدان که توسط خشاریارشاه برای محافظت از ملکه ارتمیس اعزام شده بودند در جنگ سالامیس شرکت کرد .
وی را خشن ترین دشمن یونانیان میدانیم و دلاور ترین فرمانده ایرانی که ضمن اینکه شکست فاحشی بر یونانیان وارد کرد قوای دریایی فنیقیه را که از نبرد فرار میکردند و در خطوط دفاعی ایران شکاف ایجاد کرده بودند را دنبال نمود و ضمن غرق نمودن ناوگان فنیقی ناوگان یونانی را که در شکاف نفوذ کرده بود و قصد حمله از پشت به ناوگان ایران را داشت شکست بسیار مهلک و سختی داد.با این حال هنوز چهره این بانو پر رمزو راز مانده است.حال انکه پس از شناخت حکومت هخامنشیان و نحوه اداره ارتش و ساتراپیهای ان مشکل خود بخود حل میشود .ایران در دوران هخامنشی گستره ای فراوان یافته بود و یکی از ساتراپهای مهم در مرز با یونان کاریه به مرکزیت هالیکار ناسوس بود این ساتراپ شاهانش خود را ایرانی میدانستند و هرگز زیر بار یونان نرفتند ولی ساکنان شهر عمدتا تاجران و کشاورزان یونانی مهاجر بودند
معروفیت ارتمیس در تمام دوران ادامه داشت و حتی در دوره ساسانی و اسلامی نام بسیاری از دختران دربار حتی سلاطین سلجوقی ارتمیس بود و او بسیار محبوب شاهان میهن دوست مثل ملکشاه سلجوقی جلال الدین خوارزم و شاه عباس بود و قبل اسلام نیز که گفتنش وم ندارد که چه بسا نام بسیاری از دختران ایرانی ارتمیس بود .ملکه ارتمیس در سال 480 پیش از میلاد با سیصد فرمانده و ناوران مشهور ایرانی در نبرد سالامیس شرکت کردو ترموپیل و چون تنها زن فرمانده ارتش ایران در کل جنگ بود و ایرانیان شاهد دلاوری بانوی زیبای ارتش خویش بودند به جوش خروش درامده و دلیرانه میجنگیدند تا مبادا به بانو اسیب برسد مخصوصا دو گردان محافظ جان ملکه که از سپاه جاویدان بودند انچنان دلاوری کردندکه ملکه نیز تهیج شد و این دلاوری باعث محبویبت وی تا زمان حاضر نیز شده
متاسفانه بیشتر اطلاعات ما از وی از هرودوت است مردی از خاندان مهاجرین که دشمن درجه یک خاندان لیگدامیش خاندان ملکه ارتمیس بود و سر ضد ایرانی بودنش توسط همین خاندان تبعید به یونان شد هر چند هرودوت تی ضد ایرانی داشت و گاهی سخنانش بر ضد ملکه است اما وی نیز نتوانسته سخنان نیشداری برملکه ببنددودر جایی از زیبای و دلاوری ملکه سخن گفته و گاهی نیز با سخنان نیش دار او را بدنام کرده.
ارتمیس علاوه بر شجاعت و زیبایی دارای بصیرت کامل در امور جنگی بودبخصوص در امور نبرد ناوگانهای جنگی و به عقیده تیمستوکل زمامدار اتنی دشمن ایران (در هنگام لشکر کشی خشایار شاه)ارتمیس یکی از برجسته ترین دریا سالاران جهان بوده که دشمن دیرینه یونانیان بوده و ان قدر یونانیان از وی میترسیدند از سایر فرماندهان ایرانی نمیترسیدند.
(ارتش پادشاهی اشکانی)پارت
در دوره
اشکانیان ارتش همیشگی و منظمی وجود نداشت که همواره آماده دفاع از کشور باشد. ارتش
اشکانیان تا قبل از اردشیر بابکان دارای ساختاری فئودالی بود(ارباب-رعیتی)
مختصری از
اشکانیان:
نام پاثوره(پارت ها) از لفظ پارتی یا پارتی بن که یکی از ساتراپ نشین های دیرین امپراتوری پارس در شمال بود مشتق شده است. در برخی منابع، پارت ها را مردمی در مرکز ایران میدانند که پس از حمله اسکندر به شمال ایران پناهنده شدند و کلمه پارت نیز به معنی تبعیدی(جنگ زده) در زبان سکایی ها است. شاهنشاهی اشکانی یا امپراتوری پارت نام یکی امپراتوری های ایران پیش از اسلام است. حکومت پارت ها(با امپراتوری پارت ها اشتباه نشود) در سال ۲۵۰پیش از میلاد به دست ارشک اول بنیان نهاده شد.
شروع تلاش پارت ها برای براندازی سلوکیان و قیام بر علیه آنها در سال ۲۵۶پیش از میلاد و با قیام ارشک اپی فانس(اشک پرشکوه) شروع شد. پس ارشک و در دوران تیرداد یکم، سلو دوم ارتشی برای سرکوبی پارتیان به ساتراپ پارت فرستاد ولی آن لشکر از پارت ها شکست خورده تار و مار شدند. در سال ۲۴۷پیش از میلاد تیرداد توانست از جنگ سلوکیان با رومیان و اشتغال آنان به آن نبرد استفاده کند، و هیرکانی(گرگان) را به تصرف در آورد، فتح گرگان و مناطق اطراف آن(حوالی گلستان کنونی) را آغاز امپراتوری پارت ها می دانند.
پارت ها نیز جلوس تیرداد یکم(اشک دوم) را به عنوان مبدا تاریخ خود قرار دادند. این همان تاریخ پارتی است. ولی پس از اندک زمانی آنتریو با یک تهاجم همه جانبه و شدید به شرق و شمال شرق، تیرداد را شکست داده و او را مطیع خود ساخت. نزدیک به پنجاه سال بعد میتراداد یکم(مهرداد کبیر یا ارشک ششم) تهاجم وسیعی را بر علیه سلوکیان آغاز کرد. در این رشته جنگ ها بسیاری از مناطق غربی ایران به زیر سلطه میتراداد درآمد. میتراداد کبیر به خوزستان قشون کشید و خوزستان را فتح نمود، سپس روی به پارس گذاشت و آنجا را نیز گشود، سپس روی به هند گذاشت و قلمور شاهنشاهی اش را به رود سند رسانید. پس از آن به بابل حمله برد(۱۴۰پ.م). بابل در آن زمان یکی از مهم ترین شهر های جهان محسوب می شد این بود که سلوکیان از سقوط آن سخت بیمناک بودند به همین دلیل دیمیتروس دوم با لشکری از زبده ترین نیرو های سلوکی به جنگ با میتراداد کبیر برخواست ولی شکست سختی از وی خورده، اسیر شد. میتراداد سپس بابل را محاصره نمود. سلوکیان در این جنگ مقاومت بسیار کردند ولی در نهایت بابل برای دومین بار و پس از۴۱۹ سال به دست ایرانیان افتاد. در این دوران اهل و مردم اصلی میتراداد کبیر یعنی پارت ها بر علیه او شوریدند که وی با برآوردن خواسته های آنها، شورش را آرام نمود.
سلوکیان، نخستین دشمن پارت ها؛
در دوران پادشاهی ارد یکم؟، ارتشی به فرماندهی سردار سپهبد سورنا، آهنگ سلوکیه(ویه اردشیر) نموده آنجا را تسخیر کرد. در این دوران بود که کراسوس، کنسول سوم روم، به میان رودان حمله آورد، ارمنستان قول مساعدت به کراسوس داد، در این توافق بر واگزاری ۴۶هزار سوار و پیاده ارمنی به کراسوس توافق شده بود، زمانی که خبر به ارد رسید، وی با سپاهی متشکل از پیاده نظام، خود را به ارمنستان رساند و آن دیار را اشغال کرده، ارتاواردیاس شاه ارمنستان را شکست داد. قشون روم در کاره(حران) به دست سردار سپهبد سورنا شکست سختی خورده، سر فرماندهان و جمیع بیرق های قشون روم به غنیمت به ارد پیشکش شد. این نخستین نبرد رومیان با پارت ها بود که به شکست بسیار سخت رومیان منجر شد و ابهت روم را فرو ریخت. پس از آن جولیوس سزار(گایوس یولیوس کاسیاروس) پادشاه نامدار روم، خواست انتقام شکست رومیان را بگیرد،لکن در مجلس سنا به دست مخلفانش کشته شد.
در دوران فرهاد چهارم(ارشک چهاردهم) یکی از سردارانش به نام منزس به وی خیانت نموده به خدمت مارک آنتوان، کنسول سوم روم، یعنی جانشین کراسوس درآمده به مصر ، محل حکومت انتوان رفته،او را ترغیب به حمله به ایران نمود. آنتوان پیش از پیشنهاد منزس نیز در تدارک حمله به خاک ایران بود، به همین جهت پیکی را به دربار اشکانی فرستاد(برخی معتقدند خودش به دربار اشکانی رفت) و از فرهاد شاه خواست که پرچم های روم را که از سپاه کراسوس گرفته شده بود مسترد دارد ولی فرهاد شاه از قبول آن سر باز زد. به همین جهت آنتوان با صد هزار لژیون تا بن دندان مسلح به میان رودان حمله آورد ولی زمانی که به او خبر رسید که سربازان بیشمار پارتی تمام شرق دجله و فرات را محکم دارند و نفوذ به ایران از راه میان رودان، سپاهی بیش از دویست هزار سرباز میخواهد، از این رو ، آنتوان لشکر را به شمال هدایت نموده، وارد ارمنستان کرد. شاه ارمنستان،آرتاواردس قول دوازه هزار سوار و پیاده به آنتوان داد، آنتوان از راه ارمنستان به ، به آذرآبادگان ایران(آذربایجان) تاخت آورد و پراسیا،مرکز آذرآبادگان را محصور ساخت ولی پراسیا به شدت محکم و ساخلو کافی برای جنگ داشت به همین جهت تا رسیدن تجهیزات محاصره منتظر ماند در این زمان پارت ها از پراسیا برون شدند و به جنگ با رومیان پرداختند، رومیان با آن سپاه بزرگ و مجهز نتوانستند در برابر پارت ها بایستند، پارت ها، بیش از ده هزار رومی را کشتند و بیش از این مقدار از آنها را مجروح ساختند، رومی ها از وحشت تلفات بیشتر عقب نشینی نموده و پا به فرار گذاشتند، پس از فرار و تار و مار شدن رومی ها، پارت ها قشون آرتاواردس را تارو مار کردند.
در این بین ارتش اشکانی به کاروان تدارکات رومیان تاخت آورد و از آن غنایم بسیار به دست آوردند. آنتوان ناچار به کوه های آذرآبادگان عقب نشست، پس از مدتی از منطقه کوهستانی گذشته و به جلگه وارد شدند، پس از ورود ارتش روم به جلگه ها و زمین های پست اطراف، پارت ها حمله آغاز کردند و در ۱۹ روز جنگ، بیش از هشت هزار رومی را به خاک و خون کشیدند و خود تلفات اندکی دادند. پس از آن رومی ها از ارس گذشتند و به ارمنستان وارد شدند که پارت ها از تعقیب آنها خودداری کردند ولی سرمای زمستان و کمبود آذوقه باعث تلف شدن هزاران رومی شد(نزدیک به هشت هزار تن) و باقی قشون روم جان به دربرده و به عقب نشینی به روم پرداختند، پلوتارک می نویسد آنتوان مدام میگفت((آی ده هزار نفر)) و منظورش ۱۰هزار یونانی بوده که در دوران هخامنشی و در دوران کوروش کوچک(با اعلیحضرت شاهنشاه کوروش کبیر اشتباه نشود) از این منطقه عقب می نشستند ولی فلاکت رومیان به مراتب بیش از یونانیان بوده چرا که از اکسا تا طرابوزان سر جمع ده هزار یونانی بیش نبودند ولی در این دوران بیش از هشتاد هزار رومی با فرار از ایران شکر میکردند که از دست کماندارن ایرانی برستند(۳۹پ.م). دو سال بعد زمانی که پادشاه آذرآبادگان از غنایمی که از شکست روم نصیبش شده بود راضی نبود، ولی از ترس فرهاد شاه سخنی بر زبان نمی آورد تا این که به آنتوان نامه نوشته که می خواهد با او مصالحه کند(به تعبیری به ایران خیانت کند) این بود که آنتوان که در روم آبرویی برایش نمانده بود به سرعت لژیون های سرافکنده و متلاشی خود را جمع کرده به ارمنستان تاخت آورده شاه ارمنستان، آتاواردس را برکنار نموده ارمنستان را به روم ضمیمه نمود ساخلوی بزرگی در ان گذاشته به مصر مراجعت نمود. در سال ۳۳پ.م دوباره به ارمنستان بازگشته ولی بخاطر کدوراتی که ما بین او اکتاویوس بود به روم برگشت و ارمنستان آذرآبادگان را به حاکم خیات کار آذرآبادگان سپره تنی چند از لژیون های رومی را به او سپرد.
در این زمان فرهاد شاه به آذرآبادگان قشون کشید و آن دیار را به ایران برگرداند سپس از ارس گذشته به ارمنستان تاخت آورد، ستاسانوس فرماندار نظامی ارمنستان خواست با لژیون های رومی جلوی فرهاد را بگیرد ولی به شدت هر چه تمام تر شکست خورد. پس از آن آنتوان به سرعت خود را به ارمنستان رساند ولی وقتی شنید که پارت ها چه شکست هایی بر رومیان و ارمنیان متحمل ساخته اند به سرعت باقی لژیون هایش را از ارمنستان خارج ساخت. در راه پارت ها حملات بسیاری به رومیان کردند و از رومیان چنان بکشتند که آوازه اش تا روم رسید، آنتوان پس از این شکست، به مصر فرار کرد. پس از آن فرهاد شاه ، ارتاک، پسر پادشاه ارمنستان را که وفادار به دربار اشکانی بود را به حکمرانی ارمنستان گمارد. این شکست های پی در پی باعث شد، رومیان برای یک قرن به ایران حمله نکنند. پس از این جنگ ها تیرداد نامی بر فرهاد شورید و چون فرهاد در آسیای میانه بود به جای او بر تخت نشست ولی فرهاد با سپاهی به جنگ تیرداد رفت و تیرداد را فراری داد لکن تیرداد پسر کوچک فرهاد شاه را نزد اوکتاوینوس برد ولی فرهاد با اوکتاویانوس داخل در مذاکره شد و پسر کوچکش را پس گرفت، در این زمان اوکتاویانوس از فرهاد شاه تقاضا نمود که پرچم های روم را پس دهد ولی فرهاد شاه چنین نکرد ولی پس از چندی اوکتاویانوس فردی را با هدایای بسیار و سوگند صلح و آشتی به نزد فرهاد شاه فرستاد، فرهاد شاه نیز پرچم ها را به اوکتاویانوس پس داد. هفت سال بعد اوکتاویانوس سزار روم شد که پس گرفتن پرچم ها از عوامل موثر بر آن بود. متاسفانه در سال ۲پ.م فرهاد شاه توسط فرزندش مسموم شد و به ملکوت پیوست. امپراتور روم چون روابط حسنه ای با دربار پادشاه پیشین ایران یعنی فرهاد شاه داشت، از پذیرفتن فرهاد پنجم(پسر فرهاد چهارم) امتنا کرد. پس از چندی اشراف بر علیه او شوریدند و او را از سلطنت خلع کرده بکشتند. پس از او ارد دوم به تخت نشست که در شکارگاه به تیر یکی از ملازمانش کشته شد. با وجود تمایل فراوان، لکن شرح تمامی جنگ های ایران اشکانی و روم در این نوشته نمگنجد بنابر از باقی جنگ ها میگذریم و به جنگ های امپراتور تراژان با ایران می پردازیم. در دوران خسرو(ارشک بیست و سوم)، پادشاه ارمنستان یعنی تیرداد فوت کرد و پاکر(برادر تیرداد) به سرعت، پسرش اکزادارس را به تخت نشاند. ای کار باعث تحریک تراژان به جنگ با ایران شد چون این اقدام را از طرف ایران میدانست. به همین دلیل لژیون های خود را جمع آوری کرده به سوی ایران رهسپار شد.
تو ضیح آنکه تراژان پیش از رسیدن به امپراتوری فرماندار اسپانیا بود که به امپراتوری رسید و سپس داکیه(رومانی) را فتح کرد در برخی نوشته ها او خود را الکساندر دوم خوانده. زمانی که تراژان به حوالی تراکیه(با ترکیه اشتباه نشود) رسید. پیک هایی از جانب خسرو به نزد تراژان آمدند و با اهدای هدایای بسیار از او خواستن که برگردد و در مقبل خسرو، شاه ایران، حاضر است به جای اکزادارس، پارتامازیر، پسر تیرداد را به تخت بنشاند و خود تراژان تاج بر سر پاتامازیر بگذارد(توضیح آنکه گرفتن تاج از دست شخصی دیگر نشان آن است که شاه، قدرت خود را از او دارد مانند این مورد که در قرون وسطی پاپ و ی در مواردی کاردینال ها، تاج بر سر پادشاهان می گذاشتن که بدین معنی بود که شاه اختیارات و حکومت خود را از خداوند دارد ای رسم در فرانسه و در دوران ناپلئون بناپارت پایان چرا که او اج را از پاپ گرفت و خود، تاج بر سر گذاشت. در ایران پیش از پهلوی نیز ها تاج بر سر پادشاهان میگذاشتند و شاه را سایه خدا بر روی زمین میدانستند. این رسم با روی کار آمدن رضا شاه پهلوی برچیده شد) ولی تراژان نپذیرفت و به حرکت خود به سوی ایران ادامه داد. تراژان سپس به ارمنستان وارد شد و پاتامازیر را به ارمنستان خواست و به او نوشت که اگر تاج را تراژان بر سر او بگذارد. تراژان او را به عنوان امپراتور می شناسد.
زمانی که پارتامازیر به ارمنستان درآمد، تراژان دستور به قتل او داد. پس از کشتن پارتامازیر، تراژان تمامی ارمنستان را گرفته سپس به میان رودان حمله آورده، شهر های ادیابن و الحضر را گرفت سپس بابل را محاصره کرده، آن شهر را فتح کرد، سپس سلوکیه را محاصره و سپس فتح کرد. در کوتاه زمانی به تیسفون حمله برد و آنجا را فتح نمود، خسرو پادشاه ایران که نمی خواست با تراژان روبرو شود مردم شهر های مفتوحه را به شورش همگانی فراخواند، پس از کوتاه زمانی، تمامی شهر هایی که تراژان فتح کرده بود ر به شور گذاشتند و حکومت تراژان را برنتافتند از این رو، تراژان خواست شهر های شورشی را بازپس گیرد که موفق نشد و یک سال بعد در گذشت. پس از او، هادریان(هیدرین-آدریان) به تخت نشست. هادریا چون توان مقابله با رقیب قدرتمند خود یعنی ایران را در خود نمی دید خواست با ایران آشتی کند ایران نیز به شرطی صلح را پذیرفت که ارتش رو میان رودان را ترکن کند، هادریان نیز پذیرفت و صلح برقرار شد و تمامی ممالک مفتوحه به دست تراژان به ایرا برگردانده شد. از باقی جنگ های ایران و روم میگذریم و به دوران اردوان پنجم و جنگ هایش با اردشیر پاپکان میپردازیم. در سال دوران اردوان پنجم، جنگ های پی در پی بر سر تاج و تخت و همچنین شورش های متمادی، ایران را بسیار ضعیف کرده بود.
به همین جهت اردشیر بابکان بر اردوان پنجم شورید او را در تنگ آب فیروز آباد شکست داد(به سال۲۲۴م).
اشکانیان به جز جنگ ، کار هایی برای برچیدن آداب و سنن یونانیان در ایران کردند. اسکندر مقدونی پس از فتح ایران بر آن شد که زبان و خط و آداب و سنن یونان را بر ایران حاکم کند به همین خاطر نوشتن به خط میخی پارسی را ممنون ساخته، تمامی جشن ها برچید. پارت ها پس از به قدرت رسیدن، به زنده کردن آداب و سنن ایران هخامنشی پرداختند و در این کار بسیار موفق ظاهر شدند، متاسفانه آثار کمی از دوران اشکانیان بر جا مانده و به همین دلیل از فن معماری در دوران
اشکانیان خبر زیادی نیست و احتمالا از معماری یونانی و مخلوط با معماری پارسی استفاده کرده باشند. این مختصری بود از پیدایش و سقوط اشکانیان.
ارتش
اشکانیان، ارتشی با ساختار فئودالی: در دوره
اشکانیان ارتش همیشگی و منظمی وجود نداشت که همواره آماده دفاع از کشور باشد. ارتش اشکانی دارای ساختاری فئودالی بود(ارباب-رعیتی) این ساختاری بود که تا پیش از قیام اردشیر بابکان و در دوره
اشکانیان بر ایران حاکم بود. طبق این ساختار در زمان جنگ هر کدام از زمین داران بزرگ میبایست از رعایای خود نیرویی گرآوری کرده و برای حکومت مرکزی میفرستادند. جای بسی شگفتی است که این ساختار در دوران طولانی
پادشاهی
اشکانیان توانست ارتش های عظیمی را در مقابل رومیان ایجاد کند و به محض آشکار شدن نخستین نشانه های تهاجم از طرف دشمن پیک هایی به تمامی ایلات و اربابان فرستاده می شد و هر ایلات و ارباب به اندازه توان خود ارتشی را برای حکومت مرکزی می فرستاد.
این ارتش به دلیل سواره بودن توانایی جابجایی سریع را دارا بودند به همین دلیل رسیدن سپاهیان به میدان زیاد طولانی نمی شد. در کنار این ارتش، سپاهی نیز وجود داشت که تعداد کمتری سرباز داشت و وظیفه اش، حفاظت از پایتخت و خانواده سلطنتی و همچنین حفاظت از کاخ های فرماندارن ایلات بود، این ارتش اکثرا از سوارن سنگین اسلحه با زره هایی سنگین تشکیل می شد، این ارتش اساس قدرت حکومت مرکزی بود. قدرت این ارتش بر مبنای قدرت زرهی آن بود و نه جابجایی سریع آن. رمز پیروزی های بزرگ
اشکانیان، حملات سریع و بی وقفه سواران سبک اسلحه بود. که اجازه حرکت به نیروهای دشمن را نمی دادند. متاسفانه ارتش اشکانی به دلیل مشغله زیاد در شورش های شرق کشور، نتوانست از بین النهرین پا پیش بگذارد. سپاهیان اشکانی به دلیل روش جنگی ویژه ای که داشتند یعنی تیراندازی به روش قنقاج تلفات بسیار اندکی در نبرد ها داشتند.
از پیاده نظام در دوران
اشکانیان بسیار استفاده کمی می شده است، مگر در جنگ های شهری. سپاهیان اشکانی تابع صد در صد مقررات ارتشی نبودند و در میدان جنگ به نحوی بی نظمی حکمفرما بود. صفوف متراکم ارتشی که در دوره هخامنشیان بود، در ارتش اشکانی وجود نداشت. البته باید متذکر شد که در سال های ابتدایی حکومت
اشکانیان، پادشاهان اشکانی به ایجاد سپاهی متشکل از پیاده نظام سنگین اسلحه با نیزه های بلند همت گماشتند، چرا که پیروزی های این نوع پیاده نظام را در نبرد های بزرگ اسکندر در مقابل هخامنشیان دیده بودند ولی پس از چندی این پیاده نظام از زمانی که از آنتریو پادشاه سلوکی شکست خورد، برچیده شد و پارت ها بر روی یک ارتش سواره تمرکز یافتند. داشتن ارتش متشکل از سواره نظام برای پارت ها که مردمی داری گله های بیشمار اسب بودند، کار مشکلی نبود، لازم به ذکر است که در دوران پارتیان، پرورش اسب یکی از کار های رایج در مزارع بوده و مزارع فراوانی برای تربیت اسب اختصاص می یافتند. پارت ها در زمستان نیز مانند تابستان جرارانه از میهن دفاع می نمودند چنانکه در بالا گفته شد، ارتش آنتوان در زمستان شکست سختی از پارت ها خورد. به این دلیل که بیشتر نبرد ها در بین النهرین اتفاق می افتاده، زمستان و تابستان فرق چندانی نداشته و در همه حالات، بین النهرین دارای هوای گرم بود است.(توجه شود که آنتوان در شمال آذرآبادگان شکست خورد). در تمامی نبرد های بین رومیان و
اشکانیان،
اشکانیان تنها در نبرد با تراژان مغلوب شدند و در بقیه نبرد ها فتح با آنان بود. در جنگ با تراژان نیز پس از چندی سپاهیان رومی از ایران فراری شدند چرا که پادشاه اشکانی یعنی خسرو شاه، مردم مناطق فتح شده را بر علیه رومیان شوراند و آنها را از خاک ایران بیرون کرد. در زیر شرحی بر ارتش اشکانی را میخوانید، به دلیل عدم وجود نیروی دریایی قوی و بزرگ در دوران پارت ها از شرح نیروی دریایی صرف نظر شده است و تنها به سواره نظام و پیاده نظام پرداخته می شود.
شرح رکن سواره نظام
سواران سبک اسلحه
اسلحه مورد استفاده: یک عدد کمان به علاوه زه یدک و ۱۰۰تیر(در مواقعی بیش از ۲۰۰ تیر)- در مواقعی استفاده از یک نیزه کوتاه و یا یک شمشیر
زره: دارای زرهی چرمی و در برخی مواقع بدون زره ، دارای کلاهخودی فی غالبا از آهن و در مواقعی به بستن سربند و یا گذاشتن کلاهی نمدین بسنده می شده است. میزان استفاده: از پایه های ارتش اشکانی محسوب می شدند. مهم ترین نبرد ها: نبرد کاره- رشته نبرد های
اشکانیان با رومیان در زمان فرهاد چهارم و… تاکتیک جنگی: سواره نظام سبک اسلحه اشکانی به دلیل چالاکی و مهارت فراوان در تیراندازی شهره بودند. این سواران ابتدا به صورت گروهی به حمله میپرداختند ولی به محض نزدیک شدن دشمن، از مقابل دشمن می گریختند و به صورت قنقاج به تیراندازی میپرداختند، این موضوع یعنی تعقیب سوارن توسط ارتش دشمن باعث خسته شدن سپاهیان دشمن می شد. از آنجا که بیشتر جنگ های پارت ها با رومیان بوده است، رومیان با داشتن زره های سنگین، توانایی تعقیب پارت ها در مسافت های طولانی را نداشتند و پس از اندکی تعقیب بسیار خسته می شدند همین خستگی و نداشتن یک سواره نظام مجهز دلیل بر شکست های رومیان بود چنانکه در نبرد کاره مشاهده می شود که سپاهیان رومی از فرت خستگی نتوانستند پارت ها را تعقیب کنند و به همین دلیل پارت ها برگشتند و به تیرباران لژیون های رومی پرداختند.
سواران سنگین اسلحه یا کاتافراکت ها
اسلحه مورد استفاد: در بیشتر مواقع نیزه ایی بلند و آهنین و یا استفاده از یک گرز.
زره: از انواع زره ها از جمله زره صاف و همچنین زره فلسی استفاده میکردند. در مواقعی از ترکیب سه زرهصاف و فلسی و جوشن استفاده می کردند. استفاده از جوشن در زیر زره اصلی همواره تا دوران ساسانیان مرسوم بود. این سواران از کلاهخودی به شکل مخروط که تمامی سر و همچنین گردن را محافظت میکرد استفاده مینمودند. در مواقعی نیز از یک جوشن منباب حفاظت از صورت استفاده میشده است. این سواران از دسکشی از جنس زره فلسی یا در مواقعی از جنس جوشن استفاره می نمودند. میزان استفاده: در برخی از ازمنه پادشاهای اشکانی به وفور استفاده می شده است ولی در برخی دوران ها بسیار کم استفاده می شده است. بنابراین تعداد مشخصی نداته اند و در دوران های مختلف به تعداد مختلف استفاده می شده است اما تعداد دو هزار کاتافراکت همواره به خدمت شاه بودند و از او و خانواده سلطنتی محافظت میکردند.
اسلحه مورد استفاد: در بیشتر مواقع نیزه ایی بلند و آهنین و یا استفاده از یک گرز.
زره: از انواع زره ها از جمله زره صاف و همچنین زره فلسی استفاده میکردند. در مواقعی از ترکیب سه زرهصاف و فلسی و جوشن استفاده می کردند. استفاده از جوشن در زیر زره اصلی همواره تا دوران ساسانیان مرسوم بود. این سواران از کلاهخودی به شکل مخروط که تمامی سر و همچنین گردن را محافظت میکرد استفاده مینمودند. در مواقعی نیز از یک جوشن منباب حفاظت از صورت استفاده میشده است. این سواران از دسکشی از جنس زره فلسی یا در مواقعی از جنس جوشن استفاره می نمودند. میزان استفاده: در برخی از ازمنه پادشاهای اشکانی به وفور استفاده می شده است ولی در برخی دوران ها بسیار کم استفاده می شده است. بنابراین تعداد مشخصی نداته اند و در دوران های مختلف به تعداد مختلف استفاده می شده است اما تعداد دو هزار کاتافراکت همواره به خدمت شاه بودند و از او و خانواده سلطنتی محافظت میکردند. مهم ترین نبرد ها: نبرد های امپراتوری ایران با امپراتوری روم از جمله نبرد کاره و نبرد با آنتوان تاکتیک جنگی: اگر در لشکر دشمن از سواره نظام استاده می شد، کاتافراکت ها به سواره نظام دشمن حمله برده و آنها را نابود میکردند این تاکتیک در مقابل رومیان که همواره فاصله زیادی بین سواره نظام و پیاده نظامشان وجود داشت موثر بود پس از تمام کردن کار سواره نظام دشمن، به پیاده ها هجوم می برده ، آنها را نابود میکردند. در نبرد کاره، سپاهیان کراسوس از دو بخش تشکیل شده بودند. سواران و پیاده ها. پس از منهدم شدن پیاده نظام کراسوس، پسرش فابیوس که فرمانده سواره نظام بود خواست با سواره نظام خود که شمارشان بیش از دو هزار نفر بود به یاری پیاده نظام بشتابد اما در میانه راه کاتافراکت ها به لشکر او حمله کردند و تمامی سواره نظام روم را نابود کردند، پس از چندی فابیوس اسیر شد که بلافاصله او را گردن زدند و سرش بر نیزه کرده در میدان میچرخاندند. کراسوس نیز در این نبرد اسیر شد که او را نیز گردن زدنه،سرش برای شاه فرستادند.
جنگ سواره نظام پارتی(سوار داری کلاهخود مخروطی)
حمله سواره نظام سنگین اسلحه پارتی به لژیون های رومی
فیل سوارن: اسلحه مورد استفاده: با بستن وسایل برنده به عاج فیل، عاج را بسیار خطرناک مینمودند. همچنین بر روی فیل برجکی قرار میدادند که در آن کمانداران جای میگرفتند و به تیراندازی به سپاه دشمن میپراختند. زره: اغلب بدون زره مگر در قسمت سر و چشمان میزان استفاده: کم تاکتیک جنگی: در پیش باقی سپاه قرار میگرفتند، به سوی دشمن حمله میبردند و در صفوف آنها اختلال ایجاد می کردند. همچنین کمانداران از بالای فیل بر دشمن تیر میباریدند. فیل های اشکانی برخلاف فیل های ارتش هخامنشی که آفریقایی بودند. فیل های اشکانی از ممالک هند خریداری شده بودند به همین جهت دارای عاج هایی کوچک تر بودند.
ظاهر احتمالی فیل های ارتش پارت
شتر سواران: پس از چندی که
اشکانیان بر حاشیه جنوبی خلیج فارس غلبه یافتند، ممالک عرب را آن مناطق را به زیر سلطه خود درآوردند، اعراب نیز موظف شدند در مواقع نبرد، هر چه میتوانند در اختیار حکومت اشکانی بگذارند، اعراب به دلیل داشتن شتر های بلند و قوی هیکل، در مواقع جنگ برای حکومت مرکزی شتر میفرستادند. در برخی موارد سوارنی بر روی شتر ها می نشستند و با نیزه ای بلند به جنگ میپرداختند . در برخی موارد از شتر ها برای حمل و نقل آذوقه و علیق سپاهیان استفاده می نمودند. اسلحه مورد استفاده: اغلب یک نیزه بلند زره: غالبا بدون زره میزان استفاده: متوسط تاکتیک جنگی: همانند کاتافراکت ها میجنگیدند.
پیاده نظام: در دوران پارت ها از پیاده نظام بسیار به ندرت استفاده می شد. پیاده نظام را معمولا برای حفاظت از شهر ها و دژ ها به کار میبردند. پیاده نظام اشکانی متشکل از پیاده نظام سبک اسلحه و پیاده نظام تیرانداز بود. پیاده نظام سبک اسلحه ،معمولا از زرهی چرمی و یا در مواقعی خفتان استفاده می کردند. این پیاده نظام اغلب دارای، نیزه ای کوتاه و یا یک شمشیر دو لبه بودند. پیاده نظام تیرانداز نیز از انواع وسایل تیراندازی از جمله کمان و فلاخن استفاده میکردند. زرهی چرمین و یا خفتان میپوشیدند و کلاهی نمدی بر سر میگذاشتند.
نگاهی به ارتش روم، سرسخت ترین دشمن پارت ها
ارتش روم را میتوان قدرتمند ترین ارتش جهان در جهان آن روزگار دانست که از پس همه بر می آمد به جز
اشکانیان. ارتش روم دارای نظم منحصر به فردی بود که در جهان بی نظیر است. این ارتش را از لژیون ها تشکلیل شده بود، هر لژیون را بین۸ هزار تا۲۴هزار در منابع مختلف ذکر کرده اند. ارتش روم دارای سه بخش بود، پیاده نظام، سواره نظام و نیروی دریایی. تنها سپاه پیاده روم دارای۳۱بخش مجزا بود، سواره نظام از۱۷ بخش تشکیل شده بود، نیروی دریایی از ۶بخش تشکیل شده بود. بنابراین شرح تمامی این۵۴رکن ارتش روم در این مقاله ممکن نیست(انشالله مقاله ای درباره ارتش روم نوشته می شود). بنابر این به مشهور ترین این ارکان یعنی پیاده نظام ساگمانتاتا و سواره نظام می پردازیم.
پیاده نظام ساگمانتاتا: شاید تا بحال نام این نوع پیاده نظام را نشنیده باشید ولی بدون شک آن را در بسیاری از فیلم ها مشاهده کرده اید. پیاده نظام ساگمانتاتا به دلیل زرهی ورقه ورقه ای به نام لاریکا ساگمانتاتا، به این نام مشهور بود. این پیاده نظام دارای نیزه ای بود که دارای دسته ای کوتاه بود و بالای سرنیزه و برای افزایش برد و همچنین نفوذ بیشتر، از چوب اضافی و یا تکه آهنی با شکلی خاص استفاده می شد. این پیاده نظام از نوعی شمشیر کوتاه و دولبه به نام گلاکیاس در دست می گرفتند، کلاهخودی به نام گلیک بر سر می گذاشتند که تمامی سر و صورت و گردن را محافظت می کرد. همچنین از سپری از جنس چوب و با پوشش آهن استفاده میکردند که آرایش جنگی خود را با این سپر ها تشکیل میدادند. از جمله آرایش های آرایش لاک پشتی بود که برای مقابله با تیراندازی دشمن استفاده می شد، آرایش دیگر آنها آرایش گویی شکل بود که برای زمان محاصره استفاده می شد. آرایش دفع سواره نظام نیز در موقع حمله سواره نظام استفاده می شد.
سنتریون رومی. فرمانده ستون
شمشیر گلاکیاس
سپر رومی
آرایش لاک پشت
آرایش گوی
آرایش ضد سواره نظام
مثلث تهاجمی
سواره نظام این سواره نظام داری زرهی اغلب از جنس جوشن و سپری به شکل بیضی در دست می گرفتند. هاستا نیزه ی بلندی بود که مخصوص سواره نظام طراحی و ساخته می شد و مقداری با نیزه پیاده نظام متفاوت بود. این سوارن معمولا از زره برای اسب خود استفاده نمی کردند. سواره نظام نیز مانند پیاده نظام از گلیک برای پوشش سر استفاده می نمود. این سواره نظام حریف قابلی برای پارت ها نبود چنانکه پارت ها به راحتی با کاتافراکت هایشان این سواره نظام را منکوب می کردند. پس از افزایش فتوحات روم در قسمت های شمالی اروپا، رومیان از سوارن ژرمن و فرانکی استفاده کردند. این سواران بر اسب هایی کوچک سواره می شدند و لی دارای قدرت مانور بالایی در میدان بودند و اغلب رومیان از این سواره نظام برای جنگ هایش با
اشکانیان استفادده می کرد.
دریایی شاهنشاهی ایران - در روز ۱۴ آبان ماه ۱۳۱۱ رضا شاه پهلوی به همراه ولیعهد ایران محمدرضا پهلوی ساعت ۹ بامداد گام بر عرشه ناو شاهنشاهی پلنگ در لنگرگاه بندر بوشهر نهادند و نیروی دریایی شاهنشاهی ایران را بنیان گزاردند.
در سال ۱۳۱۱ دانشآموختگان ایرانی با ۶ فروند ناوهای ایرانی به فرماندهی نخستین فرمانده نیروی دریایی سرگرد توپخانه غلامعلی بایندر وارد بندر بوشهر شدند. دریای جنوب هرگز یاد نخستین یکان دریایی ایران را در سالهای ۱۳۱۱ فراموش نخواهد کرد. یکان دریایی ایران به فرماندهی ناخدای دلیرش بایندر بدون توجه به هشدار عراقیها وارد بندر خرمشهر شد و در آبهای ساحلی ایران که مورد ادعای عراقیها بود لنگر انداخت و پس از زمان کوتاهی کاروان پرغرور راه جزیرههای شاخاب پارس را در پیش گرفت و پرچمهای انگلیس را از فراز ساختمانهای جزیرههای هنگام و باسعیدو و دیگر جزیرهها و بندرهای ایران پایین کشید و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان را در شاخاب پارس به اهتزاز درآورد. برای بازسازی و نوسازی ناوگان ایران ناو شناوری به گنجایش ۶ هزار تن و یک کشتی یدک کش خریداری شد و روز به روز نیروی دریایی ایران نیرومندتر شد. در تاریخ نیروی دریایی ایران، ایرانیان سالهای پر از سرفرازی دارند. سالهایی که نیروی دریایی ایران در زمان هخامنشی میلیونها سرباز را از یک سو به سوی دیگر میبرد و قارهها را درمینوردید
نیروی هوایی شاهنشاهی ایران به نیروی هوایی کشور ایران در زمان زمامداری پهلوی گفته میشد. تاریخ تأسیس نیروی هوایی در ایران سال ۱۳۰۳ خورشیدی (۱۹۲۴ میلادی) به دستور رضا شاه پهلوی بود. اولین گروه از خلبانان این نیرو در ۶ اسفند ۱۳۰۳ (۲۵ فوریه ۱۹۲۵ میلادی) آموزش دیده و آماده عملیات شدند. خلبانان این نیرو همراه خلبانان نیروی هوایی اسرائیل تنها خلبانان خاورمیانه بودند که دورههای آموزشی خلبانی را در ایالات متحده آمریکا گذراندند.
جمشید علیها یکی از اولین خلبانان ممتاز ایرانی آموزش دیده زیر نظر نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
تاریخچه:
هیئت مختلط نظامی ایران و انگلستان قرارداد ۱۹۱۹ در طرح ۳۰۶ مادهای خود به تأسیس نیروی هوایی کارآمد توجه مخصوص نموده بود. به هنگام تشکیل قشون یک شکل در سازمان ارکان حرب کل قشون در شعبه تنسیقها، دفتری هم به نام دفتر هواپیمایی پیشبینی گردید و برای نخستین بار در قشون ایران نام هواپیمایی جزو سازمان درآمد تا هسته مرکزی نیروی هوایی را پی ریزی کند. نخستین ایرانی که موفق به طی دوره خلبانی و پرواز با هواپیما گردید، کلنل محمدتقی خان پسیان بود که در سال ۱۲۹۹ به هنگام حضور در کشور آلمان موفق به این مهم گردید و با انجام سی و سه سورتی پرواز نام خود را به عنوان نخستین خلبان ایرانی در تاریخ ثبت نمود.[نیازمند منبع] اولین شخصی که برای تحصیل خلبانی و امور هوایی به اروپا اعزام شد، سرهنگ احمدخان نخجوان بود که در خرداد ۱۳۰۲ باتفاق سایر دانشجویان ایرانی عازم اروپا گردید و در دانشکده خلبانی ایستر به تحصیل اشتغال ورزید. پس از مدت کوتاهی سه نفر دیگر از محصلین اعزامی به اروپا نیز به رشته هواپیمایی پیوستند که عبارت بودند از: سلطان احمدمیرزا خسروانی، نایب اول خلیل خان مرجان و نایب اول آقا بزرگ مهنا. در خرداد ۱۳۰۳ نیز ده نفر محصل ایرانی برای آموزش یک دوره ۱۸ ماهه فنّ خلبانی به شوروی اعزام گردیدند. سرتیپ امانالله میرزا که در خرداد ۱۳۰۲ با عنوان سرپرستی محصلین به اروپا اعزام شده بود مأموریت داشت دوازده فروندطیاره از فرانسه برای ایران خریداری نماید. این طیارهها در بهمن ما ۱۳۰۲ با کشتی حمل و در بوشهر پیاده شدند تا از بوشهر به تهران پرواز نمایند. در اسفند ماه همان سال این هواپیماها به تهران پرواز کردند و پس از آن دو فروند هواپیمای خریداری شده از شوروی هم وارد تهران گردید و چند هواپیمای یونکرس آلمانی با خلبان و متخصص فنی وارد ایران شده و شرکتی برای حمل مسافر در داخل ایران تشکیل دادند. در خرداد ۱۳۰۳ حکم عمومی قشون تحت شمار ۲۲۲ برای تأسیس نیروی هوایی صادر گردید و سرهنگ احمد خان نخجوان به ریاست آن برگزیده شد. تحصیلات خلبانی سرهنگ احمد خان نخجوان در سال ۱۳۰۴ پایان یافت و در بهمن ماه همان سال با یک فروند هواپیمای خریداری شده از فرانسه عازم ایران شد و در روز پنجم اسفندماه در قلعه مرغی به زمین نشست و مورد استقبال رضاشاه ،دولتمردان،ت مدارها و نظامیها قرار گرفت. در سال ۱۳۰۶ سازمان هواپیمایی توسعه پیدا کرد و تعدادی دانشجویان نظامی که در فرانسه و شوروی فن خلبانی و مکانیکی آموخته بودند به ایران بازگشتند و دولت نیز سیزده فروند هواپیمای جدید خریداری نمود بهطوریکه جمع هواپیماها به ۳۳ فروند رسید. از این تاریخ اداره هواپیمایی قشون در عملیات جنگی شرکت مینمود. در سال ۱۳۱۱ در ایران مدرسه خلبانی تأسیس گردید و بیست دانشجو پذیرفته شدند و مدت آموزش آن دو سال بود. مدرسه خلبانی تا سال ۱۳۲۰ توانست سیصد خلبان تحویل نیروی هوایی بدهد. در سال ۱۳۱۲ مدرسه دیده بانی هوایی که دوره آن یک سال بود تشکیل شد. آموزشگاه فنی و کارخانه هواپیماسازی شهباز نیز در این سال در نیروی هوایی تأسیس شد.
توان رزمیویرایش
تعداد اسکادرانهای در اختیار این نیرو در اواخر حکومت پهلوی عبارت بودند از:
۱۵ اسکادران جنگنده و جنگنده-بمبافکن۱ اسکادران شناسایی۵ اسکادران حمل و نقل تجهیزات نظامی۱ اسکادران سوخت رسان۷۶ اسکادران بالگرد۵ اسکادران موشک سام
مینمودند و تعداد کمی نیز دورههای خود را درانگلستان و پاکستان سپری کردهاند.
پنجاهمین سال تأسیس نیروی هوایی شاهنشاهی ایران (تمبر ۱۳۵۳)
نیروی انسانی:
جمشید علیها یکی از اولین خلبانان ممتاز ایرانی آموزش دیده زیر نظر نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
این نیرو در سال ۱۹۷۹ حدود ۱۰۰٬۰۰۰ نیروی انسانی را شامل میشد که حدود ۵۰۰۰ نفر از آن را خلبانان مجرب تشکیل میدادند.
قریب به اتفاق خلبانان هواپیماهای جنگنده، آموزشهای مهارت پروازی را در کنار کارآموزان خلبانانی نیروی هوایی آمریکا در پایگاههای آموزشی نیروی هوایی آمریکا در لاکلند، مریلند، کالیفرنیاو ویرجینیا سپری مینمودند و تعداد کمی نیز دورههای خود را درانگلستان و پاکستان سپری کردهاند.
این نیرو در کارنامه عملیاتی خود سوانحی نیز داشته که در ذیل به بخشی از آنها اشاره میشود اما یکی از سوانحی که بسیار مهجور مانده سانحه سقوط دلخراش بوئینگ B747-131 تانکر بودهاست. این هواپیما محصول سال ۱۹۷۰ با سریال ۱۹۶۷۷ به سفارش twa ساخته شد و در سال ۱۹۷۵ به نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی فروخته و با کد رجیستری ۲۸۳–۵ به خدمت درآمد. در همان سال (۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۵)در حالی که به همراه تعدادی مستشار آمریکایی عازم پایگاه هوایی مگوار برای مرخصی بود به علت برخورد با ابرهای cb در آسمان مادرید اسپانیا سقوط کرد و تمامی ۱۷ سرنشین آن از جمله ستوان یکم خلبان میر جهانگیری و سرگرد خلبان کدخدایان (فرمانده پرواز) و کروی پروازی آقایان امیناله طلوعی،مکانیک پرواز منوچهر ادیبی، عباس خالدی، ابراهیم رستخیز بوده کشته شدند.
عملیاتهاومأموریت حفظ صلح در کنگوو
دو سال پس از کشته شدن پاتریس لومومبا، در سال ۱۹۶۳ - ۲۶ دی ۱۳۴۱ خورشیدی نیروی هوائی ایران ۶ جت از هواپیماهای جنگندهاف-۸۶ خود را به درخواست دبیرکل سازمان ملل، برای کمک بهسازمان ملل متحد برای پایان دادن به جداییخواهی موسی چومبی (شورشیان کنگو) و فراهم آوردن یکپارچگی کنگو به این کشور فرستاد. پس از دو سده، این نخستین بار بود که نیروهای رزمی ایران در بیرون از مرزهای کشور، دست به عملیات رزمی میزد. چمبه از کنگو گریخت و چندپاره شدن این کشور به شکست انجامید.
جنگ ظفار:
در خلال شورش ظفار (سالهای ۱۹۷۴ و ۱۹۷۵) این نیرو چندین عملیات هوایی علیه شورشیان مارکسیست عمان در این کشور انجام داد. این عملیات در راستای کمکهای نظامی محمدرضا شاه پهلوی بهسلطان قابوس بود.
همزمان با اظهار تمایل خروج نظامیان بریتانیایی از عمان در سال۱۹۷۱ و تمایل سلطان قابوس به کمک گرفتن از ارتشهای منطقه به جای نظامیان بریتانیایی، وی از ۳ کشور پاکستان، اردن و ایران در خواست کمک نظامی کرد که در نهایت ایران با اعزام نیرو به این کشور موافقت کرد. محمدرضا شاه پهلوی در پاسخ به نامه سلطان قابوس این چنین پاسخ داد:
در حقیقت، واکنش ایران اینگونه خواهد بود که انگار شورشیان جنوب ایران را تصرف کرده باشند.
با استفاده از پایگاه هوایی نهم شکاری بندرعباس و پایگاههای شیراز و تهران پشتیبانی هوایی تاکتیکی و ترابری لازم را برای عملیات در عمان فراهم آورد. بر اساس توافقات انجام شده، ۳۴۰ کارشناس ایرانی در تاریخ ۱۰ نوامبر ۱۹۷۲ وارد عمان شدند تا پایگاهی ویژه نیروی هوایی ایران بهوجود آورند. اولین هواگردهای ارسال شده به عمان ۳۲ فروند هلیکوپتر بل ۲۰۵ و بل ۲۰۶ بودند که در ۱۶ ژانویه ۱۹۷۳ وارد جنگ شدند. علاوه بر ۱۴٬۷۰۰ نظامی نیروی دریایی شاهنشاهی ایران، ۴۸۸ نظامی نیز از این نیرو در عمان حضور داشتند. دسته دوم از هواگردهای ایران در تاریخ ۱۸ ژانویه ۱۹۷۸ به خدمت گرفته شد که شامل ۱۰ فروند جنگنده از مدلهای مختلفاف-۴ و دو فروند سی-۱۳۰ هرکولس بود. نیروهای ایرانی در طول مدت حضور در عمان به آموزش خلبانان عمانی نیز میپرداختند. هواگردهای ایران بیشتر جهت گشتزنی هوایی و پشتیبانی هواپیماهای عمان به کار گرفته میشدند و کمتر در درگیری مستقیم با شورشیان شرکت میکردند. بعد از سال ۱۹۷۳ و تجهیز شورشیان به موشکهای زمین به هوا روسی استرلا ۲ خلبانان ایرانی مجبور به رعایت احتیاط بیشتر در درگیریهای مستقیم شدند. نیروهای نظامی ایران منجمله نیروی هوایی، تا زمان پایان یافتن حکومت پهلوی در عمان حضور داشتند و با وقوع انقلاب ۵۷ به ایران بازگشتند.
تلفات در طول مدت حضور نظامی ایران در عمان ۷۲۰ نظامی ایران (از جمله ۵ خلبان) کشته و ۱۴۰۰ نظامی (از جمله ۱۸ خلبان) نیز زخمی شدند. این در حالی است که در طول جنگ ۱۸۷ نظامی عمانی و ۲۴ نظامی انگلیسی کشته شدند.۱۵ سپتامبر ۱۹۷۵ سقوط یک هلیکوپتر ایاچ-۱ کبرا در اثر هدف قرار گرفتن توسط یک موشک دوشپرتاب. از سرنوشت خلبان اطلاعاتی بدست نیامد.۲۵ نوامبر ۱۹۷۶:هواپیمای خلبان داریوش جلالی و یعقوب آصفی در طی یک عملیات شناسایی در مرز عمان و یمن جنوبی مورد اصابت آتشبار ضد هوایی/یک فروند موشک دوشپرتاب قرار گرفت و سقوط کرد. جلیلی ۲۷ روز اسیر بود و بعد از آزادی به ایران بازگشت؛ ولی کمک خلبان در دوران اسارت کشته شد. جلیلی در سال ۱۳۵۹ به جرم دست داشتن در کودتای نوژه اعدام شد.
تاریخچه:
نیروی هوایی در سال ۱۳۰۳ و به کوشش نخستوزیر وقت، رضاخان سردار سپه بنیانگذاری شد. در خرداد ۱۳۰۳ حکم عمومی قشون، تحت شمار ۲۲۲ برای تأسیس نیروی هوایی صادر گردید و سرهنگاحمد نخجوان به ریاست ستاد آن، انتخاب شد.
پایگاهها:
نیروی هوایی ارتش هماکنون ۱۴ پایگاه هوایی نظامی در اختیار دارد. از این تعداد، شمار ۱۱ پایگاه در زمان سلطنت محمدرضا پهلویو با مشارکت ایالات متحده آمریکا ساخته شدند.
پایگاه اول: تهران (مهرآباد)
پایگاه دوم: تبریز
پایگاه سوم: همدان
پایگاه چهارم: دزفول
پایگاه پنجم: امیدیه
پایگاه ششم: بوشهر
پایگاه هفتم: شیراز
پایگاه هشتم: اصفهان
پایگاه نهم: بندرعباس
پایگاه دهم: چابهار
پایگاه یازدهم: تهران (دوشانتپه)
پایگاه دوازدهم: بیرجند
پایگاه سیزدهم: زاهدان
پایگاه چهاردهم: مشهد
در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷ میلادی) ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که نخستین پایگاه نظامی خود، پس از انقلاب ۱۳۵۷ را، در نزدیکی شهر بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی، در شرق ایران راهاندازی کرده است. از ۱۴ پایگاه هوایی فعال در ایران، دو پایگاه امیدیه و زاهدان، پس از تغییرات ساختاری در نیروی هوایی ارتش، به نیروی پدافند هوایی ارتش واگذار شدند و پایگاه دوشانتپه تهران نیز، پایگاه آموزشی میباشد.
گردان پهپادی:
در اسفندماه سال ۱۳۹۳ نیروی هوایی ارتش، اقدام به راهاندازیگردانهای رزمیپهپادی، در کلیه پایگاههای هوایی نمود. نخستین دوره خلبانان پهپاد نیز به صورت آکادمیک آموزش دیدند.به گفته فرمانده پهپاد نیروی هوایی ارتش، از پهپاد در ماموریتهای شناسایی، مراقبت، مشاهده صحنه نبرد، جمعآوری اطلاعات، انجام پروازهای رزمی، اجرای جنگ الکترونیک، عملیات فریب، عملیاتهای انتحاری، شکاری رهگیر، آموزشی و پشتیبانی فرماندهی، استفاده میشود. همچنین در کلیه مأموریتهایی که میخواهند نیروی انسانی به صورت مستقیم درگیر نشود، پهپادها بهعنوان مکمل پروازهای جنگندهها، مورد استفاده قرار میگیرند.
جنگ ایران و عراق:
نیروی هوایی ارتش ایران در سالهای پس از وقوع انقلاب، در جریان آزادسازی کردستان از اشغال احزاب تجزیه طلب، جنگ ایران و عراقو مقابله با نیروهای طالبان، همچنین عقب راندن کشتیهای اکتشافیجمهوری آذربایجان از میادین نفتی مورد مناقشه در دریای خزر و نیز در عملیات منجر دستگیری عبدالمالک ریگی، حضوری فعال داشت.
عملیات کمان ۹۹
عملیات کمان ۹۹ (یا عملیات سایه البرز) پس از عملیات انتقام (نخستین پاسخ، در فاصله زمانی ۲ ساعت پس از حمله رسمی عراق به ایران) توسط نیروی هوایی ارتش طرحریزی و اجرا شد. این عملیات اولین عملیات هوایی گستردهای بود، که توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حمله عراق به ایران و در تاریخ ۱ مهرماه ۱۳۵۹ انجام گرفت. در عملیات کمان ۹۹ شمار ۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده شرکت داشتند، که از این تعداد، تعداد ۱۴۰ فروند، از مرز عبور کردند و ۶۰ فروند دیگر نیز وظیفه پشتیبانی را برعهده داشتند. در این عملیات خلبانان ایرانی، فرودگاهها و آشیانههای نظامی متعلق به نیروی هوایی عراق و ارتش عراق را در مناطقکرکوک، موصل، رشید، حبانیه، ناصریه، شعیبیه، کوت و المثنی، مورد هدف قرار دادند. در عملیات کمان۹۹ نیروی هوایی ارتش، از جنگنده-بمبافکنهای اف-۵ و اف-۴؛ برای بمباران مواضع، از هواگردهای شکاری-رهگیر اف-۱۴؛ برای محافظت از هواپیماها، از هواپیماهایبوئینگ ۷۴۷ و بوئینگ ۷۰۷؛ برای سوخترسانی و از هواپیمایسی-۱۳۰ هرکولس؛ بهمنظور جمعآوری اطلاعات الکترونیکی جهت مشخص کردنِ محل پایگاههای موشکی، استفاده شد. کمان ۹۹ بزرگترین عملیات نظامی تاریخ نیروی هوایی ایران و عملیاتی موفق بود، که باعث برتری هوایی ارتش ایران در ماههای آغازین جنگ ایران و عراق شد.
عملیات اچ۳
عملیات اچ-۳ در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، با هدف حمله به پایگاه هوایی اچ-۳ در خاک عراق و در نزدیکی مرز اردن انجام گرفت. در این عملیات بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمبافکنهای ساخت روسیه بودند، از بین رفتند.
عملیات اوسیراک
عملیات شمشیر سوزان (حمله به اوسیراک) یا عملیات اوسیراک، از عملیاتهای هوایی در طول جنگ ایران و عراق بود، که توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و در تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۹ (۳۰ سپتامبر ۱۹۸۰) سازماندهی و اجرا گردید. در طی این عملیات جنگندههای اف-۴ ایرانی، با نفوذ به عمق خاک عراق، تأسیسات اتمیاوسیراک را که در حال تکمیل و دریافت سوخت بود، بمباران کردند. ۳ ماه بعد، دومین حمله به این تأسیسات، توسط نیروی هوایی اسرائیل انجام شد، که این بمباران به انهدام کامل نیروگاه اتمی اوسیراک انجامید.
تاسیس نیروی هوایی ایران به سال ۱۳۰۱ برمیگردد که رضاشاه پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ درخواست تاسیس آن را به کشورهایی که ایران را اشغال کرده بودند، داد و در نتیجه آن قطعات یک فروند هواپیمای روسی وارد کشور و روی هم سوار شد؛ در آن زمان این نیرو شکل امروزی را نداشت و فقط دفتر آن در مرکز عملیات قشون متحدالشکل با نام دفتر هواپیمایی ایجاد شد.
پس از تاسیس دفتر هواپیمایی نیاز به پشتیبانی نیروی زمینی در کشور احساس شد و به همین خاطر سفیر وقت ایران در واشنگتن برای خرید چند فروند هواپیمای جدید وارد مذاکره شد، اما به نتیجه نرسید که در نتیجه باعث شد تا کشور برای تامین نیاز خود یک فروند هواپیما از شرکت یونکرس آلمان بخرد و پس از آن هم سیل هواپیماهای روسی و آلمانی وارد کشور شد.
با شکلگیری هسته اولیه نیروی هوایی نیاز به آموزش باعث شد تا در مرداد سال ۱۳۰۳ اولین هیئت دانشجویی ایران که شامل ۱۰ نفر بودند برای تحصیل به روسیه اعزام شوند و در خرداد همان سال هم یکی از افسران ایرانی که در فرانسه مشغول آموزش بود وارد رشته هواپیمایی شد و آموزشهای لازم را دید.
در ادامه راه با بازگشت نیروهای آموزش دیده به کشور گردان اول هواپیمایی شکل گرفت و پس از تشکیل گردانهای دوم و سوم، اداره هواپیمایی در فرودگاه قلعه مرغی کار خود را شروع کرد؛ با گسترش اداره هواپیمایی نیاز به آموزش در داخل کشور حس شد و به همین خاطر اولین مدرسه آموزش هوایی در سال ۱۳۱۱ افتتاح شد، اما نه با اساتید ایرانی بلکه قرار شد افرادی از فرانسه و سوئد برای آموزش به کشور بیایند و این موضوع راه را برای حضور بیشتر نیروهای خارجی در کشور باز کرد.
از آنجایی که پرواز هواپیما از کشور مبدا به ایران بسیار زمانبر بود، کشورهای اروپایی را به فکر ساخت اولین کارخانه هواپیماسازی در داخل ایران انداخت که در نتیجه با عقد قراردادی، تجهیزات در سال ۱۳۱۴ از انگلیس خریداری و در کارخانه هواپیماسازی شهباز دوشانتپه نصب و در سال ۱۳۱۷ افتتاح شد.
همزمان با خرید تجهیزات کارخانه در سال ۱۳۱۴ با دستور رضاشاه قوای هوایی به نیروی هوایی تغییر نام داد.
پس ازکودتای انگلیسی و برکناری رضا شاه و تبعید او به جزیره موریس و روی کار آمدن محمدرضا شاه ، به تاسیس ارتش نو ایران اقدام کرد و این ارتش در زمان شاه ، در سال ۱۳۳۶ ستاد نیروی هوایی به فرماندهی نیروی هوایی تغییر نام داد و یا نام واحد تیپ تعلیمات در سال ۱۳۴۶ به مرکز آموزشهای هوایی تغییر پیدا کرد.
محمدرضا شاه با تولید جنگندههایی چون F-۵ و F-۴ گامی نوین در تجهیز ارتش قدرتمند ایران در منطقه ، آسیا و حتی دنیا اقدام نمود و به گواه کشورهای آسیا و منطقه و دنیا او چهارمین ارتش قدرتمند دنیا داشت از همین رو واحد جدیدی به نام همافری را ایجاد کرد و با تعمیر ونگهداری هواپیماهها گامی جدید در شکوفایی و توسعه ارتش بزرگ ایران برداشت.
اف ۱۴ که قرداد ۱۴۰ فروند در زمان قبل انقلاب بسته شد و قرار بود طی دو مرحله تحویل شود ۷۴ عدد آن قبل انقلاب ۵۷ تحویل شد و بقیه آن تحویل نشد و بلوکه گردید.
انقلاب ۵۷ و نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران
کارکنان نیروی هوایی ارتش در سال ۱۳۵۷ و بیعت با سید روح الله مصطفوی
عقابان نیروی هوایی حتی در جنگ تحمیلی هم سنگ تمام گذاشتند و در روز ۱ مهر ۱۳۵۹ در یورشی برقآسا که به عملیات ۱۴۰ فروندی معروف است مناطق حیاتی و استراتژیک کشور عراق را بمباران کردند و در کنار آن فرماندهان بزرگی، چون شهیدان فکوری و ستاری بحث تعمیر، نگهداری و تأمین قطعات هواپیماها را حل کردند، این اقدامات به حدی بزرگ بود که پژوهشگران و کارشناسان نظامی غربی اعتراف کردند که کارشناسان ایرانی توانستهاند هواپیماهای زمینگیر شده خود را با استفاده از قطعات یدکی هواپیماهای دیگر به پرواز درآورند و همین امر موجب تعجب جامعه جهانی و توجه بیش از پیش به نیروی هوایی شد.
نیروی هوایی الهی در زمان جنگ اقدامات بزرگی چون نبردهای دریایی در زمان اسکورت کشتیهای تجاری و نفتکشهای ایران، مشارکت در انجام عملیاتهایی چون مروارید و انهدام یگانهای زرهی، پیاده، مکانیزه و توپخانهای دشمن بعثی را در کارنامه دارد، اما این تازه آغاز راه بود.
نیروی هوایی که در طول جنگ متوجه شد نیاز به تسلیحات به روز و پیشرفته دارد، فرآیند طراحی و ساخت آنها را در دستور کار دکترین دفاعی قرار داد و این امر باعث شد تا انواع بمبها، موشکها و حتی جنگندههای پیشرفته تولید شوند.
اولین جنگنده جمهوری اسلامی ایران که به صورت تماما ایرانی طراحی و ساخته شد، صاعقه نام دارد که فرآیند طراحی آن به دهه ۷۰ برمیگردد، اما به دلایلی تولید آن به تاخیر افتاد تا این که در شهریور ۱۳۸۵ اولین پرواز موفق خود را انجام داد و رسما به ناوگان نیروی هوایی ارتش الحاق شد.
این جنگنده که در دو مدل تک کابین برای پشتیبانی نزدیک و دو کابین برای آموزش و پشتیبانی نزدیک ساخته شده بیش از ۱۴ متر طول و پهنای بالی بالغ بر ۸ متر، ارتفاع ۴.۲۰ متر و سرعت بیش از ۲ ماخ دارد و میتواند بیش از ۳۰۰ مایل شعاع عملیاتی داشته باشد و انواع بمبهای و موشکها را حمل کند.
پس از آن، آذرخش به میدان آمد که در سال ۱۳۷۷ توانسته بود پرواز موفق داشته باشد. آذرخش با وزن بین ۸ تا ۱۸ تن مانند صاعقه قادر است هر نوع بمب و موشکی را حمل کند و با سرعت بیش از ۱.۶ ماخ در آسمان حرکت کند.
کوثر نام یکی دیگر از جنگندههای فوق پیشرفته جمهوری اسلامی ایران است که مانند صاعقه در دو مدل ساخته شده و در سال ۱۳۹۷ از آن رونمایی شد، برخی کارشناسان این جنگنده را نمونه ایرانی F-۵ میدانند، اما در این صورت باز هم باید گفت که ایران دانش تولید چنین جنگندهای را بدست آورده که خود کاری بزرگ است.
متخصصان نیروی هوایی حتی در زمینه پرندههای آموزشی وارد میدان شدند و پس از سیمرغ، پرستو، تذرو و درنا، جنگنده دیگری با نام یاسین را تولید کردند تا از این پس خلبانان جوان نهاجا با آن آموزش ببینند، این پرنده که در ۲۵ مهر امسال رونمایی شد با ۱۲ متر طول، چهار متر ارتفاع و پنج و نیم تن وزن میتواند تا سقف ۱۲ کیلومتری پرواز کند.
در حوزه تسلیحات نیز نیروی هوایی با تولید موشکهایی چون فکور که قادر است از هر نوع پرنده ایرانی برای نابودی پرندههای م شلیک شود یا سجیل هواپایه که قرار بود جایگزین فونیکس آمریکایی شود کار بسیار بزرگی را انجام داد و با تولید انواع بمبهای هوشمند، چون بالابان که قادر است به صورت دور ایستا شلیک و به سمت هدف برود مسیر خود را ادامه میدهد.
نهاجا در حوزه پهپادی هم وارد میدان شد و انواع پهپادها چون کمان ۱۲ را طراحی و به تولید انبوه رساند، اما امروز این نیرو به دنبال ساخت پهپادی است تا کار جنگندهها را برای پوشش و درگیری هوایی انجام دهد.
این دستاوردها فقط بخش کوچکی از توانمندی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در سالهای اخیر به دست آمده و هنوز راهی طولانی باقی مانده که به همت جوانان انقلابی طی خواهد شد تا قدرت بازدارندگی کشور بیش از پیش در جهان به نمایش درآید.
ام۱ آبرامز ( M1 Abrams) یک تانک اصلی میدان نبردطراحی و ساخت ایالات متحدهآمریکا است که ستون فقرات نیروهای زرهی ارتش آمریکا وتعدادی ازمتحدان آن راتشکیل میدهد.این تانک به نام ژنرال کریگت ون آبرامز،رئیس ستادمشترک وفرمانده نیروهای آمریکادرجنگ ویتنام نامگذاری شدهاست. ام۱ برای جنگهای زرهی طراحی شده و به خوبی تجهیز و زرهپوش شدهاست. ازمشخصات منحصربهفرد آن میتوان به موتور توربین گاز قوی چندگانهسوزبه قدرت۱۵۰۰اسب بخار وزره کامپوزیت پیچیده اشاره کرد. این تانک با حدود ۶۹ تن وزن یکی از سنگینترین تانکهایی است که در حال حاضر به کارگرفته میشوند.
تولید این تانک از سال ۱۹۷۹ آغاز شده و یک سال بعد وارد خدمت رسمی نیروهای مسلح آمریکا شد و به تدریج جایگزین تانک ام ۶۰ گشت. این تانک برای نیروهای مسلح کشورهای مصر، عربستان، کویت، عراق و استرالیا نیز تولید شدهاست. آبرامز در سه مدل ام۱، ام۱آ۱ و ام۱آ۲ تولید شدهاست. ام۱آ۱ از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۳ تولید شد و در آن توپ ۱۰۵ میلیمتری خاندار با توپ بدون خان ۱۲۰ میلیمتری جایگزین شده و بهینهسازیهای دیگری از جمله سیستم تعلیق پیشرفتهتر، برجک جدید، حفاظت زرهی بیشتر و سیستم جدید حفاظت اتمی-شیمیایی-می در آن به کار رفته بود. مدل ام۱آ۲ هم ویژگیهای ام۱آ۱ را به همراه یک سیستم دید گرمایاب مخصوص فرمانده تانک، و سیستمهای ناوبری، و رادیویی جدید را در خود دارد. ضمن اینکه برخی از مدلهای قدیمی نیز با بهینهسازیهای دورهای به سطح مدل ام۱آ۲ ارتقا داده شدهاند.
مشخصات:
تانکهای ام۱ از یک موتور توربین لیکومینگ تکسترون با قدرت ۱۵۰۰ اسب بخار استفاده میکنند. این موتور چندگانهسوز است اما سوخت معمولی آن سوخت جت جیپی۸ است. زره تانک نیز زره چوبام است که در وزارت دفاع بریتانیا برای تانکهای انگلیسی چلنجراختراع شد. در صورت نیاز امکان نصب زره واکنشی انفجاری بر روی تانک هم وجود دارد.
آبرامز چهار سرنشین شامل فرمانده، راننده، توپچی و گلولهگذار دارد. وزن ام۱آ۲ حدود ۶۹.۵۴ تن است که از ۶۳ تن در مدل ام۱آ۱ و ۶۰ تن در مدل ام۱ به این میزان افزایش یافتهاست. حداکثر سرعت ام۱آ۲ در جاده بیش از ۶۷ کیلومتر، در خارج از جاده ۴۸ کیلومتر، در سربالایی ۱۰ درجه ۲۷ کیلومتر و در سربالایی ۶۰ درجه ۶.۵ کیلومتر در ساعت است. ظرف ۷.۲ ثانیه از سرعت صفر به ۳۲ کیلومتر در ساعت میرسد. برد عملیاتی تانک هم ۴۲۵ کیلومتر است. طول تانک با لوله جلو ۹.۸۲ متر، ارتفاع آن ۲.۴ متر و عرض آن ۳.۶۵ متر است. توانایی عبور از موانعی به ارتفاع ۱.۰۵ متر و خندقهایی به عمق ۲.۷ متر را دارد. با توجه به قدرت ۱۵۰۰ اسب بخاری این تانک نسبت قدرت به وزن تانک در مدل ام۱آ۲ معادل ۲۱.۶ اسب بخار به تن است.
جنگ افزار ها:
سلاح اصلی نخستین مدل ام۱ آبرامز یک قبضه توپ ۱۰۵ میلیمتری خاندار ام۶۸آ۱ بود. این توپ مخصوص تانک معروف در تانکهای قبلی آمریکا یعنیام۶۰پاتون ومدلهایارتقایافتهٔ ام۴۸پاتون هم استفاده شده بود و مدل آمریکایی توپ بریتانیایی ال۷ محسوب میشود.
مدلهای بعدی ام۱ آبرامز از توپ ۱۲۰ میلیمتری بدون خان ام۲۵۶ با نسبت طول به کالیبر ۴۴استفاده میکنند. این توپ یک طرح آلمانی از شرکت راین متال است که در اصل برای تانک لئوپارد۲ طراحی شده و تمام مدلهای لئوپارد ۲ به جز لئوپارد۲ آ۶ از آن استفاده میکنند. در لئوپارد۲آ۶ این توپ با یک توپ بلندتر با همین کالیبر و نسبت طول به کالیبر ۵۵ جایگزین شدهاست. یک مسلسل ۷.۶۲ مم ام۲۴۰ (مدل تولید آمریکای اف ان ام آژ) هم برای استفاده گلولهگذار تانک روی سقف قرار گرفته که یک سپر محافظ نیز در مقابل آن قرار دارد. یک قبضه از همین تیربار هم به عنوان سلاح هممحور توپ اصلی در برجک قرار دارد که از سیستم کنترل آتش مشابهی با توپ اصلی استفاده میکند و در نتیجه نقطه برخورد آن با گلوله توپ اصلی یکسان خواهد بود.یک مسلسل ۱۲.۷ مم ام ۲ برونینگ هم به عنوان سلاح دفاع هوایی برای استفاده فرمانده تانک بر روی برجک تانک قرار دارد. ظرفیت مهمات تانک هم ۴۲ گلوله توپ ۱۲۰ میلیمتری،۱۰۰۰فشنگمسلسل۱۲.۷ممو۱۰٬۸۰۰فشنگبرایمسلسلهای ۷.۶۲ مم است.
جنگ خلیج فارس:
آبرامز هر چند در سال ۱۹۸۰ وارد خدمت نظامی شد اما تا زمان حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ در هیچ جنگ واقعی شرکت نکرده بود. در جنگ خلیج فارس نگرانیهای زیادی در مورد توانایی آبرامز در زمینهای شنی منطقه و تحمل ماهها قرار گرفتن در شرایط جنگی مطرح شده بود. در مورد قدرت بقای سیستم الکترونیکی پیچیده برجک تانک در شرایط جنگی هم ابهاماتی وجود داشت. انتقال تانکهای آبرامز به منطقه هم با توجه به وزن سنگین و اندازه بزرگ آنها مشکل دیگری بود که باعث شد ورود آنها به میدان نبرد به کندی انجام شود اما نیروهای ائتلاف از ورود این تانک به صحنه جنگ استقبال میکردند چون توانایی نابودی هر تانک عراقی را داشت. ارتش عراق در آن زمان نیروی تانک قابل توجهی را انباشته بود که اغلب از شوروی خریداری شده و مهمترین آنها حدود ۵۰۰ عراده تی- ۷۲ بودند. این تانک مدرن ساخت شوروی از توپ ۱۲۵ میلی متری استفاده میکرد و بسیاری از ویژگیهای پیشرفته آبرامز را در خود داشت. اما تی-۷۲ با وجود طرح پیشرفتهاش در مقابل آبرامز ناتوان بود و بیشتر باتانکهایام۶۰آ۳تفنگداراندریاییآمریکا قابل مقایسه بود. بقیه تانکهای عراقی از جمله تی -۶۲ و تی-۵۴ نیز کاملاً در مقابل آبرامز ناتوان بودند.
در این جنگ توانایی آبرامز در شلیک دقیق هنگام حرکت در زمینهای ناهموار بسیار سودمند واقع شد. ابزارهای دید تانکهای آبرامز هم نه تنها در شب بلکه در میان دود و غبار شدید بسیار کارآمد بود. تانکهای آبرامز بهطور میانگین ۱۰۰۰ متر برتری بُرد مفید بر تانکهای عراقی داشتند. سیستمهای گرمایی تانکهای آبرامز هم کارآمدی خود را در ابرهای غلیظ دود سیاه که به دلیل به آتش کشیده شدن چاههای نفت کویت ایجاد شده بود، ثابت کردند. در واقع این دود غلیظ باعث شده بود تا توپچیهای بسیاری از تانکها در روز هم از سیستم دید در شب استفاده کنند. تانکهای عراقی از چنین قابلیتی بیبهره بودند و بدون اینکه بتوانند دشمن را ببینند با آتش آننابودمیشدند. در مجموع ۱۸۴۸ عراده تانک ام۱ آبرامز به این جنگ اعزام شد که فقط ۱۸ عراده آسیب شدید دیدند. از این تعداد ۹ عراده کاملاً از خدمت نظامی خارج شدند و بقیه آسیبهای قابل تعمیر دیده بودند که بیشتر ناشی از مینهای زمینی بود. حتی یک نفر از خدمه تانکهای آبرامز هم در تمام طول جنگ کشته نشد. موارد نقص فنی در تانکها هم بسیار نادر بود و فرماندهان زرهی آمریکا در هر زمان ۹۰ درصد آبرامزهای خود را آماده عملیات داشتند که نرخ آمادگی بیسابقهای بود.
کاربران:
ام۱آ۱ تفنگداران دریایی آمریکا در سال ۲۰۰۳
استرالیا – ۵۹ عراده ام۱آ۱ در سال ۲۰۰۶ از آمریکا خریداری شده و جایگزین لئوپارد-۱اس شدند، در سال ۲۰۱۷ استرالیا تصمیم گرفت تعداد آنها را به ۹۰ عراده افزایش دهد.
مصر – ۱۰۰۵ عراده که در مصر بهطور مشترک توسط آمریکا و مصر ساخته شدهاند. ارتش مصر۲۰۰ تانک دیگر هم سفارش داده است.
عراق :۱۴۰ عراده ام۱آ۱ام با حذف برخی از قابلیتها و بدوناورانیوم ضعیف شده در زره خریداری شدند.
کویت۷۷۶ –۲۱۸ عراده ام۱آ۱۲ با حذف برخی از قابلیتها و بدون اورانیوم ضعیفشده در زره خریداری شدند.
عربستاندسعودی –۳۷۳ عراده پس از جنگ خلیج فارس خریداری کردو قرار است به استانداردهای ام۱آ۲ ارتقا یابند.
مراکش - ارتش مراکش حدود ۲۲۲ ام۱اسآ دستدوم مازاد بر نیاز ارتش آمریکا را خریداری کرد.
ایالات متحده آمریکا –نیروی زمینی و تفنگ داران دریایی در مجموع ۸۷۲۵ ام۱ را در خدمت دارد.
M1 آبرامز
نخستین محصول تانک اصلی میدان نبرد آمریکایی تحت عنوان M1 آبرامز محسوب می شود که برای نزدیک به 35 سال، نقطه اتکاء اصلی نیروهای زرهی ارتش این کشور بوده است. طی دهه های متمادی پس از معرفی این تانک و آغاز به کار آن، M1 تغییرات اصلاحی متعددی را پشت سر گذاشته است.
برای مثال در مسیر تحول به منظور جایگزینی توپ 105 میلی متری، مجهز به یک توپ جدیدتر 120 میلی متری و همچنین پوشش زرهی ارتقا یافته شد. این تانک آمریکایی توسط یکی از شرکت های تابعه جنرال داینامیکس یعنی سیستم های زمینی جنرال دینامیکس و به نام ارتشبد کریگتون آدامز منحصرا برای مشارکت در نبردهای موتوریزه (اصطلاحی برای اشاره به جنگ های مدرن که درآنها خودروهای زره پوش جنگی حضور دارند و پس از جنگ جهانی اول رایجشد)طراحیوساخته شده است.
تانک M1 آبرامز ویژگی های مهم و متمایزی داشت که نظر شمار زیادی از متخصصین نظامی را به خود جلب کرده بود. از جمله این خصوصیات شاخص می توان به موتور توربین گازی چندگانه سوزHoneywell AGT1500 با قدرت 1500 اسب بخار، زره کامپوزیت، سیستم کامپیوتری کنترل آتش و همینطور محافظت اتمی، می و شیمیایی به منظور تامین امنیت خدمه اشاره کرد.
این تانک خدمت رسمی خود را از دهه 1980 آغاز کرد و همچنان نیز غیر از نیروهای مسلح آمریکا، توسط شمار دیگری از کشورهای دنیا مانند عربستان، استرالیا و مصر نیز استفاده می شود. سه مدل اصلی از تانک های M1 آبرامز شامل M1، M1A1 و M1A2 توسعه یافتند. همانگونه که انتظار می رفت، مدل های جدیدتر مجهز به تسلیحات پیشرفته تر، محافظت بهتر و امنیت الکترونیکی بالاتری بودند. همچنین در سال 2009 نیز برای اولین بار به صورت عمومی از پروژه طراحی نسخه ای جدید به نام M1A3 پرده برداری شد. قرار بود که مهمترین تحولات این مدل، سیستم های دیجیتال، پوشش زرهی کامپوزیت و مهمات قویتر باشد.
بدین ترتیب طی سال های 1979 تا 1985، جمعا 3273 دستگاه تانک M1 آبرامز تولید شد که نخستین سری از آنها هم در سال 1980 به خدمت ارتش آمریکا درآمدند. همانطور که پیش تر نیز اشاره شد، این مدل از حضور یک سلاح تانک انگلیسی 105 میلی متری Royal Ordnance L7 بهره می برد که روند ساخت آن به صورت تحت لیسانس بود. از سال 1986 تا 1992 به طور کلی 5000 دستگاه مدل M1A1 ساخته و به جای سیستم تسلیحاتی نام برده از سلاح 120 میلی متری Rh-120 راین متال استفاده شد. در مجموع 9000 دستگاه تانک M1 و M1A1 با هزینه حدودی هر واحد 4.3 میلیون دلار تولید شدند. تا سال 1999 نیز این هزینه به 5 میلیون دلار آمریکا افزایش یافت.
- سلاح اصلی: توپ 105 میلی متری برای M1 و توپ 120 میلی متری برای M1A1
- موتور: موتور توربین گازی چندگانه سوز Honeywell AGT1500 با قدرت 1500 اسب بخار
- نسبت نیرو به وزن: از 23.8 تا 26.9 اسب بخار بر تن
- ظرفیت سوخت: 1900 لیتر
- برد عملیاتی: 426 کیلومتر برای M1A2
- سرعت: سرعت جاده ای 72 کیلومتر بر ساعت و سرعت آفرود 48 کیلومتر بر ساعت برای M1A1
T-90
T-90 یکی از تانک های اصلی میدان نبرد (نسل سوم) ارتش روسیه است که در سال 1993 خدمت عملیاتی خود را آغاز کرد. این تانک گونه ای مدرن و پیشرفته از تانک T-72B به شمار می رود و به همین دلیل در ابتدا T-72BU نام گرفت. اما در ادامه پس از شکست سنگین T-72 های عراقی در جنگ خلیج فارس، نام آنها به T-90 تغییر یافت.
از جمله مهم ترین ویژگی های T-90 می توان به سلاح اصلی 125 میلی متری آن یعنی توپ2A46 ، سیستم کنترل آتش مجهز، موتور تقویت شده و دوربین دید در شب توپچی اشاره کرد. محافظت زرهی تانک مورد نظر نیز از طریق پوششی شامل زره کامپوزیت و فولاد تامین می شود. تانک T-90 در سال 1992 توسط کمپانی Uralvagonzavod در روسیه ساخته شد و تاکنون نیز به نیروهای مسلح این کشور خدمت کرده است. گفتنی است که از سال 2011 نیروهای مسلح روسیه سفارش ساخت T-90 های اضافی را متوقف کردند زیرا پروژه ای جدید تحت عنوان T-14 آرماتا در دست طراحی و تولید بود که جدیدترین تانک اصلی میدان نبرد ارتش روسیه به شمار می رفت.
T-72BU به صورت رسمی در تاریخ 5 اکتبر سال 1992 توسط وزارت دفاع روسیه پذیرفته شد و به سرعت با توجه به علت مذکور، نام آن به T-90 تغییر یافت. این مدل مجهز به موتور چندگانه سوز تقویت شده V-84MS با قدرت 830 اسب بخار بود که البته در نمونه های جدیدتر تا 1130 اسب بخار (V-92S2F) نیز قدرت داشت. روند اولیه ساخت از سال 1993 در تعداد محدود آغاز شد و تا سال 2005 که تولیدات نسخه ارتقا یافته T-90 از سر گرفته شد، کمتر از 200 دستگاه از آن تحویل نیروهای زمینی روسیه داده شد.
مشخصات T-90:
- نوع: تانک اصلی میدان نبرد
- محل تولید: روسیه
- مدت زمان خدمت: مدل T-90 از سال 1993 و مدل T-90A از سال 2004
- تولید: از سال 1992 تاکنون
- تعداد ساخته شده: بالای 3200 دستگاه
- هزینه ساخت هر واحد: 2.5 میلیون دلار آمریکا در سال 1999
- وزن: 46 تن
- طول بدنه: 9.63 متر (T-90A)
- عرض: 3.78 متر
- ارتفاع: 2.22 متر
- خدمه: 3 نفر
- پوشش زرهی: ترکیب فولاد و کامپوزیت
- سلاح اصلی: توپ2A46 با کالیبر 125 میلی متر
- موتور: موتور دیزلی V-84MS برای مدل T-90 و موتور دیزلی V-92S2 برای مدل T-90A
- نسبت نیرو به وزن تانک T-90: 18.2 اسب بخار بر تن
- برد عملیاتی: 550 کیلومتر
- سرعت: 60 کیلومتر بر ساعت
مقایسه M1 آبرامز و T-90
تلاش برای مقایسه دو تانک M1 آبرامز و T-90، آن هم با رعایت انصاف چندان امکان پذیر نخواهد بود زیرا نمونه آمریکایی از بسیاری جهات نسبت به رقیب روسی برتری دارد. برای مثال با وجود آن که T-90 از یک پوشش زرهی بسیار قوی در سطح جهانی برخوردار بود، همچنان در برابر تانک های دیگری از جمله لئوپارد 2 و M1 آبرامز حرف چندانی برای گفتن نداشت.
اگر بخواهیم از دید سیستم موتور به این دو تانک معروف نگاه کنیم، موتور دیزلی 12 سیلندر T-90A با قدرت 1000 اسب بخار در مقایسه با موتور M1 آبرامز هزینه تعمیر و نگهداری کمتری دارد. علاوه بر این پیچیدگی های طراحی و ساخت نمونه آمریکایی نیز در خصوص مدل روسی مطرح نیست. همانطور که اشاره شد، M1 آبرامز مجهز به موتور توربین گازی چندگانه سوز Honeywell AGT1500 است که عملکردی متفاوت از موتور دیزلی T-90 دارد. هرچند هزینه های مربوط به نگهداری از این موتور و همینطور سوخت رسانی به آن بیشتر است، اما قدرت بالاتری را نیز (1500 اسب بخار) در اختیار مجموعه قرار می دهد. البته ممکن است تصور کنید که وزن بیشتر آبرامز، برتری این تانک از حیث قدرت موتور را کاهش می دهد اما چنین تفسیری به هیچ عنوان صحیح نخواهد بود زیرا M1 آبرامز نه تنها سرعت جاده ای بالاتری از نسخه روسی دارد، بلکه نسبت نیرو به وزن آن نیز تفاوت قابل توجهی را با T-90 نشان می دهد. در واقع با وجود وزن بالاتر، M1 آبرامز رانش بیشتری دارد. از جمله دگیر نقاط تمایز موتور این دو تانک می توان به امکان پیاده سازی و سوار کردن مجدد موتور رقیب آمریکایی، آن هم تنها ظرف مدت زمان 30 دقیقه اشاه کرد.
هم M1 آبرامز و هم T-90، مجهز به سنسور باد برای ردیابی سرعت وزش باد، فشار هوا و اندازه گیری رطوبت هستند که امکان هدف گیری دقیق تر خصوصا توسط شخص فرمانده را فراهم می کنند. از منظر برد موثر آتش نیز به نظر می رسد که T-90 با M1A1 و M2 برابر باشد. فقط اختلافی معادل 300 متر به نفع رقیب آمریکایی گزارش شده است.
در ادامه به بررسی پوشش زرهی تانکها خواهیم پرداخت. مقاومت این پوشش برای زره ترکیبی T-90 در تمامی اجزای بدنه تانک یکسان نیست. به عنوان مثال طرفین برجک و بدنه از محافظت کمتری برخوردار هستند. علاوه بر این مقاومت بدنه در قسمت زیریناخلالگرهای فروسرخ نصب شده در دو طرف لوله تانک، بسیار کمتر است. گفتنی است که سیستم های اخلالگر فروسرخ از یک پرتو ضعیف لیزر برای گمراه کردن حسگر موشکهای ضد تانک استفاده می کنند. در مقابل از آن جایی که تانک M1 آبرامز به زره اصلی بدنه وابسته است، اصابت مهمات مختلف منجر به تخریب بخشی از بلوک های زرهی مانند T-90 نخواهد شد. از طرفی دیگر مقاومت زرهی برجک و طرفین تانک هم در نمونه آمریکایی بیشتر است. از دیگر امکاناتی که در هر دو تانک دیده می شود، باید به همان سامانه اخلالگرهای فروسرخ اشاره کرد. لازم به ذکر است که این سامانه ها جهتی را پوشش می دهند که سر برجک به همان سمت باشد. معمولا نیز تهدیدات موشکی دشمن، از جلو عملی می شوند و از این رو مشکلی در جهت گیری مذکور وجود ندارد. در مجموع می توان گفت که از نظر محافظت زرهی نیز برتری در دستان M1 آبرامز قرار خواهد داشت.
M1 آبرامز و T-90 در بخش تسلیحات چه حرفی برای گفتن دارند؟ تانک روس ها مجهز به توپ2A46 با کالیبر 125 میلی متر است. اما M1A1 آبرامز از حضور یک توپ 120 میلی متری به عنوان سلاح اصلی بهره می برد. نکته ای مهم در این خصوص وجود دارد که تانک T-90 را نسبت به رقیبش عقب می اندازد. سیستم جایگذاری مهمات در نسخه روسی به صورت خودکار است. نفوذ مهمات ضد زره دشمن به بدنه تانک (گفته شد که پوشش زرهی T-90 ضعیف تر از آبرامز است) از هر زاویه ای، منجر به برخورد با مهمات داخلی شده و گاها فاجعه آفرینی می کند. چنین مشکلی در تانک های M1 آبرامز دیده نمی شد، زیرا مهمات آن در قسمت پشتی برجک قرار داشت و احتمال اصابت گلوله های دشمن به این بخش بسیار اندک است. بدین ترتیب آبرامز از منظر تسلیحات دو برتری اساسی دارد: دقت آتش بالاتر و تهدید جانی کمتر خدمه.
در ادامه اصلی ترین تفاوت های دو مدل T-90A و M1A2 آبرامز را نیز در کنار یکدیگر مشاهده خواهید کرد:
گول ظاهر کهنه و فرسوده این سلاح را نخورید. اگر روزی به یک قبضه MUSER 98K قدیمی و از رده خارج برخوردید ، هیچ نگران نباشید. تنها چیزی که به آن نیاز خواهید داشت چند تکه سنباده نرم ، یک تکه پارچه آغشته به گازوییل و یک عدد روغندان است تا این پیرمرد را از خواب بیدار کرده و دوباره وارد میدان کنید! MUSER 98K به شما خواهد فهماند که معنای یک سلاح دقیق و قدرتمند چیست. سلاح MUSER 98K ، یکی از شاهکارهای تولید شده توسط کارخانه MUSER است. شاهکاری که هیچگاه سربازان آلمانی را در میادین جنگ تنها نگذاشت. شاهکاری که هنوز توان رقابت با بهترین سلاح های دنیا را دارد.
در جنگ جهانی اول ، عمده سربازان امپراطوری آلمان به سلاح MUSER 98 مسلح بودند. طول و وزن زیاد MUSER 98 باعث شد تا مهندسان کارخانه MUSER در سال 1934 ، لوله این سلاح را کمی کوتاه تر کنند. قابل ذکر است که بجز کوتاه کردن لوله ، هیچ تغییر یا بهینه سازی دیگری بر روی این سلاح اعمال نشد.
مدل کوتاه شده MUSER 98 ، با نام MUSER 98K عرضه و به عنوان اسلحه سازمانی تک تیر اندازان ارتش آلمان نازی پذیرفته شد. حرف K مخفف کلمه Kurz و به معنای کوتاه شده می باشد. آیا می دانید عدد 98 ، بیانگر چیست؟ مدل اولیه این سلاح ، در سال 1898 طراحی و ساخته شد.
یعنی حدود 107 سال پیش! جالب اینکه مکانیزم گلنگدن این سلاح ، از یک تکه فولاد مرغوب ساخته شده و تمامی شیارهای موجود در آن ، به روش ماشینکاری به وجود آمده است. این شیوه تولید اگرچه کمی زمانبر و پرهزینه است ، ولی دوام ، کیفیت و دقت سلاح را تضمین می کند.
سربازان تک تیرانداز ارتش آلمان نازی در طول جنگ ، هیچ سلاحی را به MUSER 98K ترجیح نمی دادند. مدل های تک تیراندازی این سلاح ، به دوربین های ZF41 2/5X یا ZF42 5X مجهز بودند.
تک تیراندازان آلمانی با این سلاح قادر بودند سربازان دشمن را در فاصله 1500 متری ناکار کنند. (رکوردی که هنوز بسیاری از سلاح های تک تیراندازی مدرن ، به آن دست نیافته اند.) این سلاح ، با شانه فشنگ های 5 تیری تغذیه می شود. گلوله های پرقدرت 92/7 × 57 این سلاح ، قدرت مرگباری به آن بخشیده اند که می توانند حیواناتی مانند گراز 250 کیلویی را از پای درآورد. جالب است بدانید می توان این سلاح را به صورت تک گلوله تغذیه کرد.
مثلآ در سلاح M1 امریکایی که از شانه فشنگ های 8 تیری استفاده می کند ، تا تمامی 8 گلوله شلیک نشود نمی توان سلاح را مجددآ تغذیه کرد. ولی در سلاح MUSER 98K ، پس از شلیک مثلآ 3 گلوله و درحالی که هنوز 2 گلوله شلیک نشده است ، می توانید 3 گلوله جدید را به صورت تکی در سلاح قرار دهید.
یکی از دلایل قدرت زیاد این سلاح ، گلنگدن دستی آن است. در سلاح های اتوماتیک و نیمه اتوماتیک همیشه مقداری از انرژی گاز باروت ، صرف فعال کردن مکانیزم گلنگدن سلاح می شود. ولی در سلاح های گلنگدن دستی ، 100 درصد انرژی گاز باروت صرف راندن گلوله می شود. با اضافه کردن یک شعله پوش مخصوص به این سلاح ، قادر به شلیک انواع نارنجک های ضدنفر و ضدزره خواهید بود.
جاده: ۴۸ کیلومتر در ساعت، خارج از جاده: ۳۰ کیلومتر در ساعت
ساختویرایش
طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانکهای بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا امکا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلیمتری) آغاز شده و با تانکهای کرامول (۵۷ و ۷۵ میلیمتر)، کومه (۷۶ میلیمتر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلیمتر) میرسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفتهترین تانکهای عصر خود به شمار میآید که قدرتمندترین توپ و سنگینترین زره را در بین همه تانکهای آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.[۱]
رژه نظامی چیفتنهای نیروی زمینی بریتانیا در برلین غربی، ۱۹۸۹
ویژگیهاویرایش
جنگافزار اصلی این تانک یک توپ کالیبر ۱۲۰ میلیمتری بود و زره آن در قسمتهای مختلف بین ۳٫۸ تا ۱۹٫۵ سانتیمتر قطر داشت. در جلو تانک و پشت قبه فرمانده از زره تکهتکه (Appliqué armor)نیز استفاده شده و فرمانده تانک با استفاده از چندین پریسکوپمجهز به دوربین دید در شب دید کامل ۳۶۰ درجه به اطراف خود داشت. حفاظت کامل اتمی- می-شیمیایی از طریق سامانه تهویه هوا برای سرنشینان فراهم شده و دو پرتابگر نارنجک دودزا هر یک با ۶ لوله بر برجک تانک نصب شده بود. در سمت راست قبه فرمانده هم سامانه جستجوی فروسرخ قرار داشت.[۱]
از ویژگیهای خاص چیفتن حل مشکل هدفگیری تانک با قرار دادن یک تیربار در کنار توپ اصلی تانک با ویژگیهای بالستیکی همانند بود. در صورتی که گلوله این تیربار ۱۲٬۷ میلیمتر (نیم اینچی) به هدف برخورد میکرد فرمانده تانک میتوانست مطمئن باشد که گلوله تانک هم به هدف برخورد میکند. این تیربارها پس از نصب سامانههای مسافتیاب لیزری از روی تانکهای بریتانیایی برداشته و با تیربار ۷٬۶۲ میلیمتر اِل۷ جایگزین شدند. چیفتن به یک تیربار دیگر ۷٫۶۲ میلیمتر ال۷ (مدل تولید بریتانیا افان-امآژ) هم روی برجک در کنار فرمانده تانک برای دفاع ضد هوایی مسلح بود. همه تانکهای چیفتن از سامانه کنترل آتش و هدفگیری کاملی برخوردار بودند که به آنها توانایی شلیک دقیق توپ نیرومند خود را تا مسافت ۳ کیلومتر در وضعیت ثابت و ۲ کیلومتر در حال حرکت، میبخشید.
اما مشکل اصلی چیفتن موتور پیچیده و نامطمئن لیلاند ال۶۰ بود. این موتور پس از آن ساخته شد که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) رهنمودی را برای وم استفاده همه تانکهای ارتشهای عضو از موتورهای چندگانهسوز تصویب کرد. فلسفه این قانون آن بود که در صورت بروز جنگ جهانی سوم هنگامیکه تانکهای ناتو پیشروی خود را در خاور اروپا آغاز میکنند باید این توانایی را داشته باشند که برای سوختگیری از هر منبعی مانند جایگاه سوخت، مخازن نفتی، و حتی فروشگاهها استفاده کنند. اما پس از مدتی مشخص شد که موتوری با چنین تواناییای بسیار پیچیده و تعمیر و نگهداری از آن بسیار دشوار خواهد بود. در نتیجه پس از مدت کوتاهی همه ارتشهای ناتو این ایده را رها کرده و موتورهای دیزلی قدیمی را به آن ترجیح دادند به جز بریتانیاییها که همچنان به این نظریه معتقد بوده و موتور چندگانهسوز ال-۶۰ را به موتورهای سادهتر دیزلی را ترجیح دادند.
در نتیجه این موتور با وجود توانایی استفاده از سوختهای گوناگون (گازوئیل، بنزین و سوختهای بین این دو) توان کمی داشت و با توجه به وزن بالای این تانک، توانایی تحرک آن را به ویژه در خارج از جاده محدود میکرد. موتور چیفتن در طول دوران فعالیت خود شاهد بهینهسازیهای بسیاری بود اما مشکلات آن هیچگاه به طور کامل رفع نشد.
فعالیت:
چیفتن برخلاف سنچوریون که به بسیاری از کشورهای جهان صادر شد صادرات موفقی نداشت و مورد استفاده هیچیک از کشورهای اروپایی قرار نگرفت. اما خریدارانی در خاور میانه پیدا کرد و به ایران، اردن، کویت، عراق و عمان صادر شد.
خرید تانک چیفتن از سوی ایران از سال ۱۳۴۹ (خورشیدی) و پس از آن صورت گرفت که آلمان غربی از فروش تانکهای لئوپارد ۱ به ایران خودداری کرد. موافقت بریتانیا با فروش این نوع تانک به ایران در حالی بود که چند سال پیش از آن، دولت بریتانیا فروش این تانک بهاسرائیل و لیبی را ممنوع اعلام کرده بود.رد پیشنهاد فروش این تانک به اسرائیل و مشارکت آنها در ساخت این تانک در پی فشار کشورهای عربی پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ موجب شد تا اسرائیلیها به ساخت تانک بومی مرکاوا روی بیاورند.
ایران خریدار اصلی این تانک بود که در مجموع حدود ۹۰۰ دستگاه شامل ۷۰۷ دستگاه از مدلهای امکا۳ و امکا۵، ۱۲۵ تا ۱۸۹ دستگاه از مدل ۴۰۳۰ (شیر ایران۱)، ۴۱ دستگاه از مدل تعمیر و بازیابی آاروی و ۱۴ عدد از مدل پلگذار آویالبی را بین سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ خریداری کرد. هرچند قرارداد خرید حدود ۱۵۰۰ فروند از مدل پیشرفتهتر ۴۰۳۰ این تانکها معروف به شیر ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران توسط دولت بریتانیا لغو شده و ناهمه ماند. در سال ۱۳۵۵ ایران برای این تانکها یک میلیارد دلار آمریکا به بریتانیا پرداخت.
جنگ ایران و عراق
چیفتن در جنگ ایران و عراق رو در روی تانکهای روسی نیروهای مسلح عراق، که شامل تعداد زیادی تی-۵۴/۵۵، و تعداد کمتری تی-۶۲و تی-۷۲ میشد قرار گرفت و نمایش خوبی از خود به جای گذاشت؛ هرچند به ادعای ارتش عراق، بیش از ۳۰۰ دستگاه از آنها به غنیمت عراقیها درآمد که بسیاریشان هیچ آسیبی ندیده بودند. چون خدمهشان آنها را در میدان جنگ رها کرده بودند.[۱] عراقیها سپس با خرید ۲۹ تانک تعمیرگر چیفتن از طریق اردن، تانکهای خود را تکمیل کردند.[۷]
در سال ۲۰۱۰
در سال ۲۰۱۰ هنوز نزدیک ۱۰۰ دستگاه از آنها فعال هستند. مدل بهینهشدهٔ چیفتن در ایران تانک مبارز نام دارد. تغییرات مبارز نسبت به چیفتن شامل تعویض موتور ال۶۰ لیلاند با یک موتور پرقدرتتر با توان ۸۵۰ اسب بخار، تعویض باک سوخت، تغییراتی در چرخدنده و شاسی تانک، تجهیزات ضد ضربه تازه و افزودن یک سامانه هدفگیری لیزری میشود.
اردن
اردن از کاربران اصلی تانک است که پس از لغو سفارش ایران ۳۰۴ تانک چیفتن را در دهه ۱۹۸۰ (میلادی) خریداری کرد و هنوز نیز از این تانکها به همراه تانکهای چلنجر۱ بریتانیایی که همگی به شدت بهینهسازی شدهاند به عنوان تانکهای اصلی ارتش خود استفاده میکند.
مدل خالد تانک چیفتن که با لغو قرارداد ایران در اوایل دهه ۱۹۸۰ به اردن فروخته شد برخی از ویژگیهای مدل ۴۰۳۰ شیر ایران را در خود داشت و تانکهای چلنجر در اوایل دهه ۱۹۸۰ با بهینهسازی همین مدل ساخته شدند. در مدل خالد (شیر ۱) موتور تانک و چرخدندههامانند چلنجر۱ هستند و سامانه کنترل آتش هم بهبود یافته و از جمله از یک رایانه بالیستیک تازه استفاده میکند.
خودرو مهندسی رزمی چیفتن:
مقایسه با تانکهای همدورهویرایشام۶۰ آ۳ پاتونلئوپارد ۱آامایکس-۳۰تی-۵۵تی-۶۲چیفتنوزن۵۵.۶ تن۴۲.۲ تن۳۶ تن۳۶ تن۴۰ تن۵۶ تنتوپتوپ خاندار ۱۰۵ میلیمتر/۵۳ ال۷توپ خاندار ۱۰۵ میلیمتر/۵۳ ال۷توپ خاندار ۱۰۵ میلیمتر/۵۶ اف۱توپ خاندار ۱۰۰ میلیمتر/۵۲ دی۲۰توپ بدون خان ۱۱۵ میلیمترتوپ خاندار ۱۲۰ میلیمتر/۵۵ظرفیت حمل مهمات۶۳ گلوله۵۵ گلوله۵۰ گلوله۴۳ گلوله۴۰ گلوله۶۲ گلولهبرد عملیاتی۴۸۰ کیلومتر۶۰۰ کیلومتر۶۰۰ کیلومتر۵۰۰ کیلومتر۴۵۰ کیلومتر۵۰۰ کیلومترقدرت موتور۷۵۰ اسب بخار (۵۶۰ کیلووات)۸۳۰ اسب بخار (۶۲۰ کیلووات)۶۸۰ اسب بخار (۵۱۰ کیلووات)۵۸۰ اسب بخار (۴۳۰ کیلووات)۵۸۰ اسب بخار (۴۳۰ کیلووات)۷۵۰ اسب بخار (۵۶۰ کیلووات)حداکثر سرعت (جاده)۵۰ کیلومتر بر ساعت۶۲ کیلومتر بر ساعت۶۵ کیلومتر بر ساعت۵۰ کیلومتر بر ساعت۵۰ کیلومتر بر ساعت۵۰ کیلومتر بر ساعتزره (جلوی برجک)۲۵۴ میلیمتر۶۰ میلیمتر مدور۸۱ میلیمتر۲۰۳ میلیمتر۲۴۲ میلیمتر۱۹۵ میلیمتر با زاویه ۶۲ درجهزره (جلوی بدنه)۲۶۷ میلیمتر (در خط دید)۷۰ میلیمتر در زاویه ۶۰۷۹ میلیمتر (در خط دید)۹۷ میلیمتر در زاویه ۵۸ درجه۱۰۲ میلیمتر در زاویه ۶۰۱۷۲ میلیمتر در زاویه ۷۲ درجه
مدل امکا۳
کاربرانویرایش بریتانیا: از ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵. ایران: حدود ۳۴۰ فروند فعال. ۷۰۷ فروند از مدل امکا۳(نخستین مدل تأییدشده) و امکا۵ (مدل نهایی)، ۳۰ فروند مدلآآروی (تانک تعمیرگر)، ۱۴ فروند مدل آویالبی (تانک پلساز)بر پایه سفارش سال ۱۹۷۱ بین سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ تحویل داده شد. ۱۲۵ تا ۱۸۷ فروند مدل پیشرفتهتر ۴۰۳۰ (شیر-۱) و ۱۱ فروند مدل آآروی بر پایه سفارش سالهای ۱۹۷۴ و ۷۵ در سالهای ۱۹۷۸ و ۷۹ تحویل شد و بقیه سفارشها پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران لغو شدند. عراق: ۲۹ مدل آاروی در سال ۱۹۸۲ از طریق اردن دریافت شد. اردن: ۲۷۴ تانک مدل ۴۰۳۰ با نام اردنی خالد و ۳۰ مدل آاروی پس از لغو سفارش ایران در سال ۱۹۷۹ در یک قرارداد ۲۶۶ میلیون پوندی بین سالها ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ دریافت شد. کویت: ۱۴۳ چیفتن مدل امکا۵ در سالهای ۱۹۷۸ و ۷۹ خریداری شد. ۱۷ چیفتن در سال ۲۰۰۰ در انبار. از سال ۲۰۰۵ به بعد هیچیک فعال نیستند و با ام-۸۴ (مدل ساخت یوگسلاوی تی-۷۲) و ام۱ آبرامز ساخت آمریکا جایگزین شدهاند.عمان: ۲۷ چیفتن مدل امکا۵ (۱۲ تا دست دوم) بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ خریداری شد.
دادخواست حقوقی:
از سال ۱۹۸۴ (میلادی) ایران، در دادخوستی خواستار دریافت پول تانکهای تحویلنشده به ارزش ۱۲۷ میلیون پوند استرلینگ شد.دیوان بینالمللی داوری، دو بار در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۶، احکامی به نفع ایران صادر شد. این دیوان از شرکت بریتانیایی "خدمات بینالمللی نظامی" خواست تا پول باقیمانده ایران را بپردازد. همچنین در سال ۲۰۰۱ این دیوان اعلام کرد که شرکت خدمات بینالمللی نظامی باید برای زیان ناشی از لغو این قرارداد، سود پول باقیمانده و هزینههای تیم وکالت ایران و بخش عمده هزینههای دیوان تجارت بینالمللی را نیز بپردازد.در سال ۲۰۰۲ (میلادی)شرکت خدمات بینالمللی ۱۲۷ میلیون دلار را به حساب یک صندوق ویژه زیر نظر دیوان عالی بریتانیا واریز کرد. ایران مدعی است که بریتانیا باید حدود ۵۰۰ میلیون دلار از اصل پول باقیمانده قرارداد و سود آنرا به ایران بپردازد.
شرکت "خدمات بینالمللی نظامی" همواره با این استدلال که در عدم پرداخت پول، نقشی نداشته به احکام پرداخت زیان و سودهای این پول اعتراض کرده است. این شرکت میگوید که علت تاخیر در پرداختها، تحریمهای ایران بوده و به طور مشخص وزارت دفاع ایران که طرف قرارداد است از سال ۲۰۰۸ (میلادی) در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفته است. در ژوئیه ۲۰۱۹ دادگاه عالی بریتانیا حکم داد که به خاطر همین تحت تحریم بودن وزارت دفاع ایران، این شرکت نباید همه سود ناشی از مبلغی را که بابت فروش تانک به ایران دریافت کرده، به ایران پرداخت کند.بنا به یک تخمین، سود این پول، بین سالهای ٢٠٠٨ تا
خرید تانکهای چیفتن از انگلستان
ایران در پی جنگ ظفار، وارد مذاکره با انگلستان برای خرید تانکهای چیفتن شد و موفق گردید قراردادی برای خرید هشتصد تانک منعقد نماید. این تانکهای 50 تنی با توپ دورزن 120 میلیمتری از پرقدرتترین تانکهای جهان بودند، اما موتورهای این تانکها با وضعیت محیطی ایران ناسازگار بود؛ ازهمینرو انگلستان برای حفظ این قرارداد به اقداماتی
آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320 با تشدید رقابت میان کشورهای روسیه، انگلستان و آمریکا همراه شد. انگلستان در بازه زمانی 1326 تا 1330 و با تلاش بیوقفه کابینههای پس از
احمد قوام تا نخستوزیری
محمد مصدق به سختی قدرت خود را در ایران تثبیت کرد. انگلستان در دهه 1320 و اوایل دهه 1330، تمرکز خود را روی گرفتن امتیازات نفتی از ایران گذاشته و کمتر در پی فروش تسلیحات بود، اما بهتدریج، تسلیحات بخش اعظم مناسبات شاه با آمریکا و اروپای غربی گردید. در همین راستا، در این نوشتار خریدهای تسلیحاتی شاه از انگلستان را در مسیری تاریخی پی میگیریم.
رژه نظامی چیفتنهای نیروی زمینی بریتانیا در برلین غربی، ۱۹۸۹
از سال 1332- 1350
محمدرضا پهلوی پس از کودتای 1332 تلاش کرد تا به موازات گسترش روابط خود با آمریکا، روابط خود را با انگلستان نیز بهبود بخشد. بنابراین در 14 آذر 1332 روابط دو کشور با حمایت آمریکا و میانجیگری سوئیس تجدید شد1 و پس از نخستوزیری
حسین علاءکه از انگلوفیلهای سنتی بود، گسترش یافت. در این میان، همکاریهای نظامی ـ امنیتی دو کشور بعد از خروج عراق از پیمان
سنتو» در قالب پیمان بغداد شکل گرفت و مناسبات ی ـ نظامی دو کشور به عنوان دو عضو پیمان سنتو به صورت مستمر ادامه یافت.2
در سالهای 1332 تا 1342 انگلستان پس از آمریکا و آلمان غربی از عمدهترین صادرکنندگان کالا بهویژه تجهیزات نظامی و کالاهای صنعتی به ایران بود، اما بهتدریج با قبضه کردن قدرت توسط نیروهای طرفدار توسعه صنعتی به رهبری
حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در سالهای 1342 و 1344 جنگ قدرت بین نخبگان ی سنتی طرفدار انگلستان و نخبگان ی طرفدار ایالات متحده آمریکا به نفع گروه دوم خاتمه یافت. این امر البته ناشی از توافق کلی میان آمریکا و انگلستان نیز بود که منافع نفتی، تجاری، نظامی را در ایران پس از قیام 1342 تقسیم کرده بودند.3
بااینحال در دهه 1340 ایران و انگلستان در جهت کاهش تنشهای موجود تلاش کردند. هرچند قرارداد جدیدی حاکم بر روابط دو کشور نبود، ولی گسترش روابط آنها محسوستر شد. روابط نظامی بر مبنای پیمان سنتو، خریدهای بزرگ نظامی و تعلیم افسران واحدهای ایرانی در قسمتهای نظامی مرتبط در انگلستان مصادیقی از گسترش این روابط بود.
از سال 1350-1357
انگلستان که پس از جنگ جهانی دوم با مسائل داخلی متعددی مواجه بود، در سال 1346 اعلام کرد قصد خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس را دارد. در این میان، حکومت ایران متمایل بود مسئولیتهای بیشتری در خلیج فارس برعهده بگیرد. در این زمینه مذاکراتی بین دو کشور صورت گرفت. در نهایت با مذاکرات پنهانی انگلستان و آمریکا، ایران و عربستان مسئولیت ی و نظامی خلیج فارس را برعهده گرفتند. بنابراین ایران در راستای تضمین تأمین امنیت خود و منطقه به تحکیم موقعیت نظامی خود پرداخت. از این پس قراردادهای تسلیحاتی و خریدهای نظامی به جز لایفنکی از نظام پهلوی تبدیل شد.
البته شخصی شدن قدرت در ایران و اتکا به ارتش و افزایش درآمدهای نفتی در دهه 1350 بر این امر بیتأثیر نبود؛ چنانکه خریدهای نظامی در دوران حاکمیت پهلوی دوم در حیطه اختیارات شاه و نه دولت قرار داشت. او بود که درباره خرید چه چیزی، ازکجا، چه زمانی و چگونه تصمیم میگرفت و سایرین، مجری تصمیمات شخص شاه بودند.6 از سویی نیز احساس نیاز به تسلیحات را دولتهایی چون آمریکا و انگلستان در شاه ایجاد میکردند.
حسین فردوست میگوید آمریکاییها و انگلستانیها خرید تسلیحات را به او تحمیل میکردند. محمدرضا پهلوی در سفرهایش به آمریکا و اروپای غربی با نمونه و طرز کار این تسلیحات آشنا میشد و فرمان میداد تا از چه نوع و چه تعداد از این تسلیحات خریداری شود. پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در انگلستان، مینویسد: شهریار شفیق پسر اشرف، از مفید نبودن تکنولوژی تسلیحاتی خریداریشده از آمریکا و معضل ماندگاری نیروهای کارآموز ایرانی که به آمریکا میروند در آن کشور میگوید و پیشنهاد میدهد برای تربیت نیروهای دریایی ایران بیشتر از کشور انگلستان استفاده شود. اما نمیدانم این حرفها را به داییاش هم میزند یا خیر؟».
به هر حال شاه، در اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 میل شدیدی به خرید تسلیحات نظامی پیدا کرد. در چنین شرایطی آماده نبودن انگلستان برای صدور تسلیحات مورد نیاز ایران در مبادلات نفتی یکی از مسایل مورد اختلاف دو کشور شد. شاه بر خرید سلاحهای مدرن ساخت انگلستان اصرار داشت اما در دهه 40 شمسی تنها دو قرارداد کم اهمیت درباره برخی موشکهای دریایی منعقد شد.
حتی درخواست ایران برای ایجاد یک کارخانه ساخت تانک در کشور با مخالفت شدید انگلستانیها مواجه شد. در شهریور 1349 کاردار انگلستان به اطلاع
علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، میرساند انگلستان نمیتواند پیشنهاد شاه مبنی بر معامله پایاپای پانصدمیلیون لیر نفت ظرف ده سال با تجهیزات نظامی و کارخانهای برای ساختن تانک را بپذیرد. علم در خاطرات خود میگوید: آن قدر از شنیدن این حرف حالم بد شد که کاردار انگلستان را با بینزاکتی مرخص کردم».
اما آغاز سفارت آنتونی پارسونز در ایران، روابط ی و نظامی دو کشور را در سطح مطلوبی پیش برد؛ چنانکه در سالهای 1352-1356، ایران بازار عمده کالاهای انگلستانی به شمار میرفت و سفارت انگلستان در تهران بیش از هر نهاد دیگری در این امر مؤثر بود. به گفته پارسونز، وابستگان نظامی سفارت در ارتش، نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بیشتر به کار فروش تجهیزات نظامی انگلستان به ایران یا اعزام هیئتهایی برای تعلیم استفاده از سلاحهای خریداریشده نقش داشتند و وظایف ی و اطلاعاتی آنان در درجه دوم اهمیت قرار داشت. چنانکه سرهنگ دیوید آرتور راندال در مقطع زمانی مه 1971 و اکتبر 1972 با دریافت مبلغ 25 هزار پوند رشوه از دو مقام عالیرتبه کمپانی راکال (Racal) دولت ایران را برای خرید تجهیزات رادیویی تانکهای چیفتن به ارزش چهارمیلیون پوند از انگلستان ترغیب کرد. علاوه بر او دیگر مقامات این شرکت همچون جفری الیورت ولبورن، مدیرعامل کمپانی راکال، نیز متهم به دریافت رشوه بودند.
برخی منابع دلیل تیرگی روابط محمدرضا پهلوی با جم و استعفای جم را مخالفتهای او با خرید تانکهای انگلستانی میدانند
ایران با ورود به جنگ با جنبش ظفار در عمان وارد مذاکره با انگلستان برای خرید تانکهای چیفتن شد و موفق گردید قراردادی برای خرید هشتصد تانک منعقد نماید. این تانکهای 50 تنی با توپ دورزن 120 میلیمتری از پرقدرتترین تانکهای جهان بودند. تحویل این تانکها از اوایل سال 1351 آغاز شد و تا پایان سال 1355 ادامه داشت. هزینه آن نیز 150 میلیون پوند استرلینگ گردید.
مذاکره برای فروش این تانکها تقریبا از سال 1350 آغاز و به صورت معامله تهاتری با نفت صورت گرفت. اما ایران از نظر اقتصادی توانایی تأمین خریدهای نظامی جاهطلبانه خود را نداشت و از سویی نیز تعدادی از امرای نظامی همچون ارتشبد فریدون جم، رئیس وقت ستاد ارتش، با این قراردادها مخالف بودند. حتی برخی منابع دلیل تیرگی روابط محمدرضا پهلوی با جم و استعفای جم را مخالفتهای او با خرید تانکهای انگلستانی میدانند. در هر حال، ایران خرید این تانکها را با تعدادی کم شروع کرد، اما با افزایش قیمت نفت در سال 1352، این خریدها شتاب بیشتری گرفت. علاوه بر اینها، ایران برای نیروی زمینی خود 400 فروند از تانکهای مدل اسکورپیون و خودروهای زرهدار تندرو نوع فوکس از انگلستان خریداری کرد.
پس از تصمیم انگلستان به خروج از خلیج فارس و تبدیل ایران به ستون نظامی در این منطقه، تغییری اساسی در ت دفاعی ایران در بخش نیروی دریایی صورت پذیرفت. موقعیت سوقالجیشی، منابع نفتی ایران و خلیج فارس و انحصار بزرگ تسلیحاتی، آمریکا و اروپا را وادار کرد تا به تقویت نیروی دریایی ایران بپردازند. بنابراین چندین پایگاه دریایی احداث شد. نیروی دریایی نیز به انواع تجهیزات نظامی مجهز گردید. در نخستین گام ارتش ایران چهار کشتی جنگی به قیمت بیستمیلیون پوند استرلینگ و یک کشتی جنگی بزرگ 2 هزار و300 تنی از انگلستان سفارش داد. همچنین ایران در سال 1351 نیز اعلام کرد میخواهد نیروی دریایی را به هاورگرافت تجهیز نماید و 2 فروند هاورگرافت به ظرفیت 50 تن، با سرعت 70 گره دریایی از انگلستان خریداری کرد. تا سال 1357 این خریدها به 140 فروند رسید. همچنین برای تولید موشک راپیر و ساخت موشکهای ضد تانک تاو نیز موافقتنامههایی بین دو کشور امضا گردید.
ایران ورای اامات خود در قالب پیمان سنتو به دلیل مقابله و رقابت با عراق در پی افزایش توان زرهی خود بود. یکی از گزارشهای وزارت امور خارجه و وزارت دفاع انگلستان در سال 1354 درباره اختلاف ایران و عراق به مقایسه امکانات نظامی دو کشور میپردازد. طبق این گزارشها عراق 1220 دستگاه تانک سنگین و ایران تنها 760 تانک سنگین داشت. بنابراین محمدرضا پهلوی 450 دستگاه تانک چیفتن جدید به انگلستان سفارش داد. در واقع انگلستان از رقابت تسلیحاتی میان دو کشور سود میبرد. همچنین در گزارش دیگری میزان خریدهای نظامی ایران از انگلستان در سال 1354 حدود هشتصد میلیون پوند و خریدهای احتمالی در آینده نزدیک پانصدمیلیون پوند ذکر شده است.
بیشترین حجم خریدهای تسلیحاتی ایران از بریتانیا مربوط به ده قرارداد خرید تانکهای چیفتن یکی 764 دستگاه و دیگری 1500 دستگاه روی هم به مبلغ ششصدمیلیون پوند بود که تا زمان تهیه گزارش نظامی فوق تنها 470 دستگاه تانک چیفتن تحویل ایران شده بود. در پایان سال 1353 ایران سفارش خرید پانصد دستگاه از نمونه جدید تانک چیفتن را به انگلستان داد. در صورتی که پیشتر نیز 450 دستگاه از همین تانک به ایران تحویل داده شده بود. ایران همچنین خواستار خرید 246 وسیله نقلیه تعمیر خودروهای زرهی بود. مبلغ این درخواست ششصدمیلیون پوند تخمین زده شده بود که به اضافه هزینه تجهیزات لازم و لوازم یدکی آن در حدود یک میلیارد پوند میشد.
موتورهای این تانکها با وضعیت محیطی ایران ناسازگار بود. از سوی دیگر، اعتصابات داخلی در کارخانجات نظامی انگلستان منجر به تأخیر در ساخت و تحویل تانکهای چیفتن درخواستی ایران شد. مقامات انگلستانی به دلیل اهمیت راهبردی، نظامی و اقتصادی محمدرضا پهلوی را متقاعد به حفظ این قراداد کردند. در این راستا مدل خاصی از تانک چیفتن بر مبنای شرایط و نیازهای ویژه ایران به نام تانک شیر» تولید شد و فروش آن به ایران منحصر گردید.
تا سال 1355 به خاطر قیمت بالای نفت، مشکلی در مناسبات نظامی دو کشور پیش نیامد، اما با رکود قیمت نفت در سال 1356، بار دیگر مبادله تهاتری با نفت در قبال خریدهای نظامی جایگزین شد. همچنین ماجرای دستگیری سه افسر انگلستانی که در معاملات تانک چیفتن دخیل بودند و همچنین اتهامات جدی به سر
شاپور ریپورتر، دلال ی، نظامی و امنیتی دوجانبه ایران و انگلستان و مشاور شرکت نظامی میلبنک/ام.تی.اس» پیش آمد. این محاکمات با اخذ رشوه با حکم خفیف برای سه افسر انگلستانی و لاپوشانی کلی درباره شاپور ریپوتر پایان یافت. از سویی، انگلستان قرارداد خود را با فروش تانکهای انحصاری ایران به هند نقض کرد. این اختلاف تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. با اوج گرفتن اعتصابات در ایران، مبادله تهاتری در برابر نفت به مشکل برخورد و انگلستان به بهانه مسئله مالی حتی با گرفتن چندصد میلیون از ایران از فروش تانکها به ایران پس از انقلاب خودداری کرد و از دادن تجیهزات، لوازم یدکی، تعمیر و نگهداری تانکهای قبلی نیز سرباز زد. در عوض فروش این تانکها را به عراق و اردن در شرایط جنگی دو کشور در پیش گرفت.
به نظر میرسد با گذشت زمان و بهویژه از اوایل دهه 1350ش، افزایش قیمت نفت و حمایت ویژه آمریکا، اعتمادبهنفس و عطش شاه به خرید تسلیحات را افزایش داد. از این پس بود که آمریکا و کشورهای اروپای غربی یکی از مهمترین بازارهای خود را در زمینه تسلیحات نظامی بهدست آوردند، اما پس از انقلاب اسلامی میل کشورهای غربی به تقویت قدرت ایران کاهش یافت و تقویت قدرتهای رقیب ایران در دستور کار قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انگلستان به بهانه مسئله مالی حتی با گرفتن چندصد میلیون از ایران، از واگذاری تانکها خودداری کرد و از دادن تجیهزات، لوازم یدکی، تعمیر و نگهداری تانکهای قبلی نیز سرباز زد
نبرد نرماندی (Invasion of Normandy) نام یکی از نبردهای جنگ جهانی دوم است که در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ رخ داد، زمانی که ایالات متحده، کانادا، فرانسه و بریتانیا در پنج ساحل نرماندی فرود آمدند. این نبرد بزرگترین نبرد زمینی و دریایی در طول تاریخ بود و در طی جنگ جهانی دوم توسط متفقین غربی انجام شد. روز تاریخی آن را روز دی (D-Day) مینامند. در اینجا ۳۰ حقیقت جالب و خواندنی درباره نبرد نرماندی را به شما معرفی میکنیم.
۱. نبرد در شب آغاز شد. زمانی که نیروهای هوایی حمله کرد و سربازان با چتر و گلایدر فرود آمدند، نیروی دریایی بمب گذاری کردند و در صبح روز پنجم به سواحل نرماندی رسیدند. این پنج ساحل عبارتاند از جونو، گلد، اوماها، یوتا و سورد.
۲. این نبرد باعث به قدرت رسیدن متفقین غربی شد و در نتیجه ان حکومت نازی چند ماه بعد از بین رفت.
۳. پیش از روز نبرد حدود ۳۲۰۰ مأموریت انجام گرفت تا درباره موقعیت و نقاط قوت نیروهای آلمانی اطلاعاتی به دست آید.
۴. متفقین طی عملیاتی گمراهکننده که عملیات بردباری (Operation Fortitude) نامیده میشد درباره زمان و مکان این حمله نازیها را فریب دادند.
۵. نازیها درباره این حمله اطلاع داشتند اما درباره جزئیات وقوع آن چیزی نمیدانستند.
۶. در نبرد اولیه روز دی حدود ۱۵۶،۰۰۰ سرباز در سواحل نرماندی فرود آمدند.
۷. آلمان در فرانسه ۵۵ لشکر داشت و برای متفقین غافلگیر کردن دشمن بسیار مهم بود، زیرا آنها در صبح روز دی تنها میتوانستند از ۸ لشکر خود در سواحل نرماندی استفاده کنند.
۸. پیش از نبرد نیروهای هوایی طی ۱۴،۰۰۰ مأموریت تلاش کردند تا نیروی نازی را ضعیف کنند؛ زیرا آنها در سواحل سنگرهای قدرتمندی ساخته بودند. آنها بین ۱ آوریل تا ۵ ژوئن ۱۹۴۴ ۱۲،۰۰۰ نیروی هوایی و ۲۰۰۰ هواپیمای جنگی را از دست دادند.
۹. در روز دی یا روز نبرد هم ۱۲۷ هواپیمای دیگر نابود شد. در پایان نبرد نرماندی هم ۲۸،۰۰۰ خلبان و عضو نیروی هوایی کشته شدند.
۱۰. سری بودن عملیات روز نبرد باعث شد که دومین لشکر آلمان به جای دو روز طی دو هفته به خط مقدم برسد. جاسوسان و مقاومت فرانسه باعث دیرکرد نیروی آلمان شد.
۱۱. در ۱۱ شب روز ۵ ژوئن حدود ۲۴،۰۰۰ سرباز در پشت خط آلمان فرود آمدند تا امنیت استراتژیک جادهها و پلها را تأمین کنند. در برخی مکانها هم چترهای قلابی فرود آمد تا آلمانیها را گمراه کند.
۱۲. در ساعت ۳ صبح روز ۶ ژوئن بمبهای متفقین حمله به آلمان را آغاز کرده و در آن روز حدود ۳۰۰۰ تُن (۳ میلیون کیلوگرم!) ماده منفجره مصرف شد.
۱۳. نیروی دریایی متفقین عبارت بودند از ۷ کشتی جنگی، ۴۳ ناو شکن و ۱۸ رزمناو که در ساعت ۵ صبح حملات خود را آغاز کردند.
۱۴. در ساعت ۶:۳۱ صبح سربازان آمریکا به ساحل رفتند و به دنبال آنها نیروهای بریتانیا و کانادا هم رهسپار شدند. روز دی نبرد نرماندی از آنچه که انتظار میرفت تلفات کمتری داشت، با این حال ۴۵۷۲ تن از نیروی متفقین و ۹۰۰۰ تن از نیروهای آلمانی از دنیا رفتند.
۱۵. نام سری نبرد که توسط نیروهای متفقین برای آن پنج ساحل استفاده شده بود هنوز هم در برخی از نقشهها و علائم دیده میشود. همچنین در نرماندی چندین گورستان جنگی وجود دارد که نیروهای متفقین و آلمانی دفن شدهاند.
۱۶. برنامه ریزی برای عملیات بارگذاری در سال ۱۹۴۳ و با دستور دوایت آیزنهاور آغاز شد. ژنرال بریتانیایی برنارد مونت گومری، قهرمان ارتش هشتم آفریقای جنوبی، فرمانده سربازان زمینی بود.
۱۷. در تابستان ۱۹۴۳ یکی از نسخههای این برنامه ریزی تصادفاً از پنجره Norfolk House در لندن به بیرون پرت شد. رهگذری که به صورت اتفاقی آن نسخهها را برداشت چشمش ضعیف بود و نمیتوانست بخواند.
۱۸. نیروهای متفقین به جای پا-دو-کاله زمینهای ساحلی را انتخاب کردند زیرا نیروهای دفاعی آن جا ضعیفتر بوده و سربازان پیشرفته مجبور نبودند از رودخانه و کانالها رد شوند.
۱۹. حرف دی در روز دی دی (D-Day) معادل روز بود و برای سری نگه داشتن ماجرا استفاده میشد.
۲۰. در ۲۸ آوریل ۱۹۴۴ در خارج از ماسههای اسلپتون، در دوون، زمانی که قایقهای آلمانی کاروانی از کشتیهایی که برای روز نبرد خود را آماده میکردند را غرق کردند، ۹۴۶ خدمات چی آمریکایی کشته شدند.
۲۱. جاسوس دو جانبه اسپانیایی تبار، گاربو، با گفتن اینکه نبرد نرماندی دروغ است توانست آلمانیها را فریب دهد.
۲۲. در مه ۱۹۴۴ کلمههای سری روز دی در تلگرافهای روزانه دیده شد. اما تحقیقات انجام گرفته نتوانست به ماهیت آن پی ببرد.
۲۳. فرمانده ارشد تصور میکرد در فرود موفق ۱۰،۰۰۰ مرگ و میر و ۳۰،۰۰۰ زخمی خواهد داشت به همین دلیل ۳۰،۰۰۰ برانکار و ۶۰،۰۰۰ پتو آماده کرد.
۲۴. ترانس اوتوی، که لشکرش نبرد مرویل را برعهده داشتند تصمیم گرفت امنیت سربازانش را آزمایش کند. او ۳۰ تن از ن نیروی هوایی را به کلوپهای محلی و در اطراف سربازان فرستاد تا ببیند هیچ کدام از آنها نقشه را لو میدهند اما کسی این کار را نکرد.
۲۵. شب پیش از فرود، وینستون چرچیل نخست وزیر به همسرش گفت، آیا میتوانی درک کنی صبح که از خواب بیدار شوی ۲۰،۰۰۰ نفر کشته شوند؟”
۲۶. اولین سرباز بریتانیایی کشته شده در روز نبرد دن برادریج بود که به محض فرود در فرانسه با گلایدر در ساعت ۱۶ دقیقه بامداد با شلیک به گردنش کشته شد. لشکران ها با پل پگاسوس را در اختیار میگرفت که موفق شد.
۲۷. لوازم دفاعی آلمان در سواحل نرماندی عبارت بودند از سلاحهای بتونی، چوب، معادن، موانع ضد تانک، سیم خاردار و تله موشکی. حدود ۵۰،۰۰۰ سرباز آلمانی آماده و در انتظار نیروهای متفقین بودند.
۲۸. مارشال آروین رامل رئیس نیروهای دفاعی شمال فرانسه از هجوم متفقین بود اما در روز ۶ ژوئن برای پنجاهمین سالگرد تولد همسرش در آلمان به سر میبرد و به او گفته بودند که دریا برای فرود مساعد نیست.
۲۹. رهبر نازیها یعنی آدولف هیتلر در زمان نبرد در خواب بود. هیچ کس جرعت نمیکرد او را بیدار کند و وقت کشی سربازانش برای اطلاع رسانی به او ضررات جبران ناپذیری وارد نمود.
۳۰. داروی جدید پنی سیلین در روز نبرد برای درمان سربازان استفاده شد و جان هزاران نفر را نجات داد.
در برخی از این تصاویر سربازان آمریکایی و انگلیسی در حال پیاده شدن در سواحل نرماندی فرانسه در ۵ ژوئن ۱۹۴۴ دیده میشوند. در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ نیروهای آمریکایی و انگلیسی با انجام عملیات نپتون به اشغال این منطقه توسط ارتش آلمان نازی پایان دادند. یکی از تصاویر "دوایت آیزنهاور"، یکی از رؤسای جمهور پیشین آمریکا را که در زمان این جنگ فرمانده عالی نیروهای متفقین در اروپا بود، در حال صحبت با سربازان آمریکایی پیش از شروع نبرد نشان میدهد. عکس دیگر "اروین رومل" یکی از ژنرالهای ارتش آلمان نازی را در حال بازرسی استحکامات دفاعی نیروهایش نشان میدهد.
در نبرد نرماندی حدود ۱/۴۵۲/۰۰۰ نیروی متعلق به متفقین در مقابل ۳۸۰/۰۰۰ سرباز آلمانی قرار گرفتند. در این نبرد ۲۳۸۰ کشتی جنگی، ۸۶۰۰۰ هواپیمای جنگی به همراه ۱۳۰۰۰ کشتی باربری شرکت داشتند. سرانجام این نبرد خونین با کشته و زخمی شدن حدود ۲۳۰ هزار نیروی متعلق به متفقین و حدود ۱۰۰ هزار نیروی آلمانی با شکست ارتش آلمان نازی خاتمه یافت.
جاده: ۴۸ کیلومتر در ساعت، خارج از جاده: ۳۰ کیلومتر در ساعت
ساختویرایش
طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانکهای بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا امکا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلیمتری) آغاز شده و با تانکهای کرامول (۵۷ و ۷۵ میلیمتر)، کومه (۷۶ میلیمتر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلیمتر) میرسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفتهترین تانکهای عصر خود به شمار میآید که قدرتمندترین توپ و سنگینترین زره را در بین همه تانکهای آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.[۱]
رژه نظامی چیفتنهای نیروی زمینی بریتانیا در برلین غربی، ۱۹۸۹
ویژگیهاویرایش
جنگافزار اصلی این تانک یک توپ کالیبر ۱۲۰ میلیمتری بود و زره آن در قسمتهای مختلف بین ۳٫۸ تا ۱۹٫۵ سانتیمتر قطر داشت. در جلو تانک و پشت قبه فرمانده از زره تکهتکه (Appliqué armor)نیز استفاده شده و فرمانده تانک با استفاده از چندین پریسکوپمجهز به دوربین دید در شب دید کامل ۳۶۰ درجه به اطراف خود داشت. حفاظت کامل اتمی- می-شیمیایی از طریق سامانه تهویه هوا برای سرنشینان فراهم شده و دو پرتابگر نارنجک دودزا هر یک با ۶ لوله بر برجک تانک نصب شده بود. در سمت راست قبه فرمانده هم سامانه جستجوی فروسرخ قرار داشت.[۱]
از ویژگیهای خاص چیفتن حل مشکل هدفگیری تانک با قرار دادن یک تیربار در کنار توپ اصلی تانک با ویژگیهای بالستیکی همانند بود. در صورتی که گلوله این تیربار ۱۲٬۷ میلیمتر (نیم اینچی) به هدف برخورد میکرد فرمانده تانک میتوانست مطمئن باشد که گلوله تانک هم به هدف برخورد میکند. این تیربارها پس از نصب سامانههای مسافتیاب لیزری از روی تانکهای بریتانیایی برداشته و با تیربار ۷٬۶۲ میلیمتر اِل۷ جایگزین شدند. چیفتن به یک تیربار دیگر ۷٫۶۲ میلیمتر ال۷ (مدل تولید بریتانیا افان-امآژ) هم روی برجک در کنار فرمانده تانک برای دفاع ضد هوایی مسلح بود. همه تانکهای چیفتن از سامانه کنترل آتش و هدفگیری کاملی برخوردار بودند که به آنها توانایی شلیک دقیق توپ نیرومند خود را تا مسافت ۳ کیلومتر در وضعیت ثابت و ۲ کیلومتر در حال حرکت، میبخشید.
اما مشکل اصلی چیفتن موتور پیچیده و نامطمئن لیلاند ال۶۰ بود. این موتور پس از آن ساخته شد که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) رهنمودی را برای وم استفاده همه تانکهای ارتشهای عضو از موتورهای چندگانهسوز تصویب کرد. فلسفه این قانون آن بود که در صورت بروز جنگ جهانی سوم هنگامیکه تانکهای ناتو پیشروی خود را در خاور اروپا آغاز میکنند باید این توانایی را داشته باشند که برای سوختگیری از هر منبعی مانند جایگاه سوخت، مخازن نفتی، و حتی فروشگاهها استفاده کنند. اما پس از مدتی مشخص شد که موتوری با چنین تواناییای بسیار پیچیده و تعمیر و نگهداری از آن بسیار دشوار خواهد بود. در نتیجه پس از مدت کوتاهی همه ارتشهای ناتو این ایده را رها کرده و موتورهای دیزلی قدیمی را به آن ترجیح دادند به جز بریتانیاییها که همچنان به این نظریه معتقد بوده و موتور چندگانهسوز ال-۶۰ را به موتورهای سادهتر دیزلی را ترجیح دادند.
در نتیجه این موتور با وجود توانایی استفاده از سوختهای گوناگون (گازوئیل، بنزین و سوختهای بین این دو) توان کمی داشت و با توجه به وزن بالای این تانک، توانایی تحرک آن را به ویژه در خارج از جاده محدود میکرد. موتور چیفتن در طول دوران فعالیت خود شاهد بهینهسازیهای بسیاری بود اما مشکلات آن هیچگاه به طور کامل رفع نشد.
فعالیت:
چیفتن برخلاف سنچوریون که به بسیاری از کشورهای جهان صادر شد صادرات موفقی نداشت و مورد استفاده هیچیک از کشورهای اروپایی قرار نگرفت. اما خریدارانی در خاور میانه پیدا کرد و به ایران، اردن، کویت، عراق و عمان صادر شد.
خرید تانک چیفتن از سوی ایران از سال ۱۳۴۹ (خورشیدی) و پس از آن صورت گرفت که آلمان غربی از فروش تانکهای لئوپارد ۱ به ایران خودداری کرد. موافقت بریتانیا با فروش این نوع تانک به ایران در حالی بود که چند سال پیش از آن، دولت بریتانیا فروش این تانک بهاسرائیل و لیبی را ممنوع اعلام کرده بود.رد پیشنهاد فروش این تانک به اسرائیل و مشارکت آنها در ساخت این تانک در پی فشار کشورهای عربی پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ موجب شد تا اسرائیلیها به ساخت تانک بومی مرکاوا روی بیاورند.
ایران خریدار اصلی این تانک بود که در مجموع حدود ۹۰۰ دستگاه شامل ۷۰۷ دستگاه از مدلهای امکا۳ و امکا۵، ۱۲۵ تا ۱۸۹ دستگاه از مدل ۴۰۳۰ (شیر ایران۱)، ۴۱ دستگاه از مدل تعمیر و بازیابی آاروی و ۱۴ عدد از مدل پلگذار آویالبی را بین سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ خریداری کرد. هرچند قرارداد خرید حدود ۱۵۰۰ فروند از مدل پیشرفتهتر ۴۰۳۰ این تانکها معروف به شیر ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران توسط دولت بریتانیا لغو شده و ناهمه ماند. در سال ۱۳۵۵ ایران برای این تانکها یک میلیارد دلار آمریکا به بریتانیا پرداخت.
جنگ ایران و عراق
چیفتن در جنگ ایران و عراق رو در روی تانکهای روسی نیروهای مسلح عراق، که شامل تعداد زیادی تی-۵۴/۵۵، و تعداد کمتری تی-۶۲و تی-۷۲ میشد قرار گرفت و نمایش خوبی از خود به جای گذاشت؛ هرچند به ادعای ارتش عراق، بیش از ۳۰۰ دستگاه از آنها به غنیمت عراقیها درآمد که بسیاریشان هیچ آسیبی ندیده بودند. چون خدمهشان آنها را در میدان جنگ رها کرده بودند.[۱] عراقیها سپس با خرید ۲۹ تانک تعمیرگر چیفتن از طریق اردن، تانکهای خود را تکمیل کردند.[۷]
در سال ۲۰۱۰
در سال ۲۰۱۰ هنوز نزدیک ۱۰۰ دستگاه از آنها فعال هستند. مدل بهینهشدهٔ چیفتن در ایران تانک مبارز نام دارد. تغییرات مبارز نسبت به چیفتن شامل تعویض موتور ال۶۰ لیلاند با یک موتور پرقدرتتر با توان ۸۵۰ اسب بخار، تعویض باک سوخت، تغییراتی در چرخدنده و شاسی تانک، تجهیزات ضد ضربه تازه و افزودن یک سامانه هدفگیری لیزری میشود.
اردن
اردن از کاربران اصلی تانک است که پس از لغو سفارش ایران ۳۰۴ تانک چیفتن را در دهه ۱۹۸۰ (میلادی) خریداری کرد و هنوز نیز از این تانکها به همراه تانکهای چلنجر۱ بریتانیایی که همگی به شدت بهینهسازی شدهاند به عنوان تانکهای اصلی ارتش خود استفاده میکند.
مدل خالد تانک چیفتن که با لغو قرارداد ایران در اوایل دهه ۱۹۸۰ به اردن فروخته شد برخی از ویژگیهای مدل ۴۰۳۰ شیر ایران را در خود داشت و تانکهای چلنجر در اوایل دهه ۱۹۸۰ با بهینهسازی همین مدل ساخته شدند. در مدل خالد (شیر ۱) موتور تانک و چرخدندههامانند چلنجر۱ هستند و سامانه کنترل آتش هم بهبود یافته و از جمله از یک رایانه بالیستیک تازه استفاده میکند.
خودرو مهندسی رزمی چیفتن:
مقایسه با تانکهای همدورهویرایشام۶۰ آ۳ پاتونلئوپارد ۱آامایکس-۳۰تی-۵۵تی-۶۲چیفتنوزن۵۵.۶ تن۴۲.۲ تن۳۶ تن۳۶ تن۴۰ تن۵۶ تنتوپتوپ خاندار ۱۰۵ میلیمتر/۵۳ ال۷توپ خاندار ۱۰۵ میلیمتر/۵۳ ال۷توپ خاندار ۱۰۵ میلیمتر/۵۶ اف۱توپ خاندار ۱۰۰ میلیمتر/۵۲ دی۲۰توپ بدون خان ۱۱۵ میلیمترتوپ خاندار ۱۲۰ میلیمتر/۵۵ظرفیت حمل مهمات۶۳ گلوله۵۵ گلوله۵۰ گلوله۴۳ گلوله۴۰ گلوله۶۲ گلولهبرد عملیاتی۴۸۰ کیلومتر۶۰۰ کیلومتر۶۰۰ کیلومتر۵۰۰ کیلومتر۴۵۰ کیلومتر۵۰۰ کیلومترقدرت موتور۷۵۰ اسب بخار (۵۶۰ کیلووات)۸۳۰ اسب بخار (۶۲۰ کیلووات)۶۸۰ اسب بخار (۵۱۰ کیلووات)۵۸۰ اسب بخار (۴۳۰ کیلووات)۵۸۰ اسب بخار (۴۳۰ کیلووات)۷۵۰ اسب بخار (۵۶۰ کیلووات)حداکثر سرعت (جاده)۵۰ کیلومتر بر ساعت۶۲ کیلومتر بر ساعت۶۵ کیلومتر بر ساعت۵۰ کیلومتر بر ساعت۵۰ کیلومتر بر ساعت۵۰ کیلومتر بر ساعتزره (جلوی برجک)۲۵۴ میلیمتر۶۰ میلیمتر مدور۸۱ میلیمتر۲۰۳ میلیمتر۲۴۲ میلیمتر۱۹۵ میلیمتر با زاویه ۶۲ درجهزره (جلوی بدنه)۲۶۷ میلیمتر (در خط دید)۷۰ میلیمتر در زاویه ۶۰۷۹ میلیمتر (در خط دید)۹۷ میلیمتر در زاویه ۵۸ درجه۱۰۲ میلیمتر در زاویه ۶۰۱۷۲ میلیمتر در زاویه ۷۲ درجه
مدل امکا۳
کاربرانویرایش بریتانیا: از ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵. ایران: حدود ۳۴۰ فروند فعال. ۷۰۷ فروند از مدل امکا۳(نخستین مدل تأییدشده) و امکا۵ (مدل نهایی)، ۳۰ فروند مدلآآروی (تانک تعمیرگر)، ۱۴ فروند مدل آویالبی (تانک پلساز)بر پایه سفارش سال ۱۹۷۱ بین سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ تحویل داده شد. ۱۲۵ تا ۱۸۷ فروند مدل پیشرفتهتر ۴۰۳۰ (شیر-۱) و ۱۱ فروند مدل آآروی بر پایه سفارش سالهای ۱۹۷۴ و ۷۵ در سالهای ۱۹۷۸ و ۷۹ تحویل شد و بقیه سفارشها پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران لغو شدند. عراق: ۲۹ مدل آاروی در سال ۱۹۸۲ از طریق اردن دریافت شد. اردن: ۲۷۴ تانک مدل ۴۰۳۰ با نام اردنی خالد و ۳۰ مدل آاروی پس از لغو سفارش ایران در سال ۱۹۷۹ در یک قرارداد ۲۶۶ میلیون پوندی بین سالها ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ دریافت شد. کویت: ۱۴۳ چیفتن مدل امکا۵ در سالهای ۱۹۷۸ و ۷۹ خریداری شد. ۱۷ چیفتن در سال ۲۰۰۰ در انبار. از سال ۲۰۰۵ به بعد هیچیک فعال نیستند و با ام-۸۴ (مدل ساخت یوگسلاوی تی-۷۲) و ام۱ آبرامز ساخت آمریکا جایگزین شدهاند.عمان: ۲۷ چیفتن مدل امکا۵ (۱۲ تا دست دوم) بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ خریداری شد.
دادخواست حقوقی:
از سال ۱۹۸۴ (میلادی) ایران، در دادخوستی خواستار دریافت پول تانکهای تحویلنشده به ارزش ۱۲۷ میلیون پوند استرلینگ شد.دیوان بینالمللی داوری، دو بار در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۶، احکامی به نفع ایران صادر شد. این دیوان از شرکت بریتانیایی "خدمات بینالمللی نظامی" خواست تا پول باقیمانده ایران را بپردازد. همچنین در سال ۲۰۰۱ این دیوان اعلام کرد که شرکت خدمات بینالمللی نظامی باید برای زیان ناشی از لغو این قرارداد، سود پول باقیمانده و هزینههای تیم وکالت ایران و بخش عمده هزینههای دیوان تجارت بینالمللی را نیز بپردازد.در سال ۲۰۰۲ (میلادی)شرکت خدمات بینالمللی ۱۲۷ میلیون دلار را به حساب یک صندوق ویژه زیر نظر دیوان عالی بریتانیا واریز کرد. ایران مدعی است که بریتانیا باید حدود ۵۰۰ میلیون دلار از اصل پول باقیمانده قرارداد و سود آنرا به ایران بپردازد.
شرکت "خدمات بینالمللی نظامی" همواره با این استدلال که در عدم پرداخت پول، نقشی نداشته به احکام پرداخت زیان و سودهای این پول اعتراض کرده است. این شرکت میگوید که علت تاخیر در پرداختها، تحریمهای ایران بوده و به طور مشخص وزارت دفاع ایران که طرف قرارداد است از سال ۲۰۰۸ (میلادی) در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفته است. در ژوئیه ۲۰۱۹ دادگاه عالی بریتانیا حکم داد که به خاطر همین تحت تحریم بودن وزارت دفاع ایران، این شرکت نباید همه سود ناشی از مبلغی را که بابت فروش تانک به ایران دریافت کرده، به ایران پرداخت کند.بنا به یک تخمین، سود این پول، بین سالهای ٢٠٠٨ تا
خرید تانکهای چیفتن از انگلستان
ایران در پی جنگ ظفار، وارد مذاکره با انگلستان برای خرید تانکهای چیفتن شد و موفق گردید قراردادی برای خرید هشتصد تانک منعقد نماید. این تانکهای 50 تنی با توپ دورزن 120 میلیمتری از پرقدرتترین تانکهای جهان بودند، اما موتورهای این تانکها با وضعیت محیطی ایران ناسازگار بود؛ ازهمینرو انگلستان برای حفظ این قرارداد به اقداماتی
آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320 با تشدید رقابت میان کشورهای روسیه، انگلستان و آمریکا همراه شد. انگلستان در بازه زمانی 1326 تا 1330 و با تلاش بیوقفه کابینههای پس از
احمد قوام تا نخستوزیری
محمد مصدق به سختی قدرت خود را در ایران تثبیت کرد. انگلستان در دهه 1320 و اوایل دهه 1330، تمرکز خود را روی گرفتن امتیازات نفتی از ایران گذاشته و کمتر در پی فروش تسلیحات بود، اما بهتدریج، تسلیحات بخش اعظم مناسبات شاه با آمریکا و اروپای غربی گردید. در همین راستا، در این نوشتار خریدهای تسلیحاتی شاه از انگلستان را در مسیری تاریخی پی میگیریم.
رژه نظامی چیفتنهای نیروی زمینی بریتانیا در برلین غربی، ۱۹۸۹
از سال 1332- 1350
محمدرضا پهلوی پس از کودتای 1332 تلاش کرد تا به موازات گسترش روابط خود با آمریکا، روابط خود را با انگلستان نیز بهبود بخشد. بنابراین در 14 آذر 1332 روابط دو کشور با حمایت آمریکا و میانجیگری سوئیس تجدید شد1 و پس از نخستوزیری
حسین علاءکه از انگلوفیلهای سنتی بود، گسترش یافت. در این میان، همکاریهای نظامی ـ امنیتی دو کشور بعد از خروج عراق از پیمان
سنتو» در قالب پیمان بغداد شکل گرفت و مناسبات ی ـ نظامی دو کشور به عنوان دو عضو پیمان سنتو به صورت مستمر ادامه یافت.2
در سالهای 1332 تا 1342 انگلستان پس از آمریکا و آلمان غربی از عمدهترین صادرکنندگان کالا بهویژه تجهیزات نظامی و کالاهای صنعتی به ایران بود، اما بهتدریج با قبضه کردن قدرت توسط نیروهای طرفدار توسعه صنعتی به رهبری
حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا در سالهای 1342 و 1344 جنگ قدرت بین نخبگان ی سنتی طرفدار انگلستان و نخبگان ی طرفدار ایالات متحده آمریکا به نفع گروه دوم خاتمه یافت. این امر البته ناشی از توافق کلی میان آمریکا و انگلستان نیز بود که منافع نفتی، تجاری، نظامی را در ایران پس از قیام 1342 تقسیم کرده بودند.3
بااینحال در دهه 1340 ایران و انگلستان در جهت کاهش تنشهای موجود تلاش کردند. هرچند قرارداد جدیدی حاکم بر روابط دو کشور نبود، ولی گسترش روابط آنها محسوستر شد. روابط نظامی بر مبنای پیمان سنتو، خریدهای بزرگ نظامی و تعلیم افسران واحدهای ایرانی در قسمتهای نظامی مرتبط در انگلستان مصادیقی از گسترش این روابط بود.
از سال 1350-1357
انگلستان که پس از جنگ جهانی دوم با مسائل داخلی متعددی مواجه بود، در سال 1346 اعلام کرد قصد خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس را دارد. در این میان، حکومت ایران متمایل بود مسئولیتهای بیشتری در خلیج فارس برعهده بگیرد. در این زمینه مذاکراتی بین دو کشور صورت گرفت. در نهایت با مذاکرات پنهانی انگلستان و آمریکا، ایران و عربستان مسئولیت ی و نظامی خلیج فارس را برعهده گرفتند. بنابراین ایران در راستای تضمین تأمین امنیت خود و منطقه به تحکیم موقعیت نظامی خود پرداخت. از این پس قراردادهای تسلیحاتی و خریدهای نظامی به جز لایفنکی از نظام پهلوی تبدیل شد.
البته شخصی شدن قدرت در ایران و اتکا به ارتش و افزایش درآمدهای نفتی در دهه 1350 بر این امر بیتأثیر نبود؛ چنانکه خریدهای نظامی در دوران حاکمیت پهلوی دوم در حیطه اختیارات شاه و نه دولت قرار داشت. او بود که درباره خرید چه چیزی، ازکجا، چه زمانی و چگونه تصمیم میگرفت و سایرین، مجری تصمیمات شخص شاه بودند.6 از سویی نیز احساس نیاز به تسلیحات را دولتهایی چون آمریکا و انگلستان در شاه ایجاد میکردند.
حسین فردوست میگوید آمریکاییها و انگلستانیها خرید تسلیحات را به او تحمیل میکردند. محمدرضا پهلوی در سفرهایش به آمریکا و اروپای غربی با نمونه و طرز کار این تسلیحات آشنا میشد و فرمان میداد تا از چه نوع و چه تعداد از این تسلیحات خریداری شود. پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در انگلستان، مینویسد: شهریار شفیق پسر اشرف، از مفید نبودن تکنولوژی تسلیحاتی خریداریشده از آمریکا و معضل ماندگاری نیروهای کارآموز ایرانی که به آمریکا میروند در آن کشور میگوید و پیشنهاد میدهد برای تربیت نیروهای دریایی ایران بیشتر از کشور انگلستان استفاده شود. اما نمیدانم این حرفها را به داییاش هم میزند یا خیر؟».
به هر حال شاه، در اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 میل شدیدی به خرید تسلیحات نظامی پیدا کرد. در چنین شرایطی آماده نبودن انگلستان برای صدور تسلیحات مورد نیاز ایران در مبادلات نفتی یکی از مسایل مورد اختلاف دو کشور شد. شاه بر خرید سلاحهای مدرن ساخت انگلستان اصرار داشت اما در دهه 40 شمسی تنها دو قرارداد کم اهمیت درباره برخی موشکهای دریایی منعقد شد.
حتی درخواست ایران برای ایجاد یک کارخانه ساخت تانک در کشور با مخالفت شدید انگلستانیها مواجه شد. در شهریور 1349 کاردار انگلستان به اطلاع
علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی، میرساند انگلستان نمیتواند پیشنهاد شاه مبنی بر معامله پایاپای پانصدمیلیون لیر نفت ظرف ده سال با تجهیزات نظامی و کارخانهای برای ساختن تانک را بپذیرد. علم در خاطرات خود میگوید: آن قدر از شنیدن این حرف حالم بد شد که کاردار انگلستان را با بینزاکتی مرخص کردم».
اما آغاز سفارت آنتونی پارسونز در ایران، روابط ی و نظامی دو کشور را در سطح مطلوبی پیش برد؛ چنانکه در سالهای 1352-1356، ایران بازار عمده کالاهای انگلستانی به شمار میرفت و سفارت انگلستان در تهران بیش از هر نهاد دیگری در این امر مؤثر بود. به گفته پارسونز، وابستگان نظامی سفارت در ارتش، نیروی هوایی و نیروی دریایی ایران بیشتر به کار فروش تجهیزات نظامی انگلستان به ایران یا اعزام هیئتهایی برای تعلیم استفاده از سلاحهای خریداریشده نقش داشتند و وظایف ی و اطلاعاتی آنان در درجه دوم اهمیت قرار داشت. چنانکه سرهنگ دیوید آرتور راندال در مقطع زمانی مه 1971 و اکتبر 1972 با دریافت مبلغ 25 هزار پوند رشوه از دو مقام عالیرتبه کمپانی راکال (Racal) دولت ایران را برای خرید تجهیزات رادیویی تانکهای چیفتن به ارزش چهارمیلیون پوند از انگلستان ترغیب کرد. علاوه بر او دیگر مقامات این شرکت همچون جفری الیورت ولبورن، مدیرعامل کمپانی راکال، نیز متهم به دریافت رشوه بودند.
برخی منابع دلیل تیرگی روابط محمدرضا پهلوی با جم و استعفای جم را مخالفتهای او با خرید تانکهای انگلستانی میدانند
ایران با ورود به جنگ با جنبش ظفار در عمان وارد مذاکره با انگلستان برای خرید تانکهای چیفتن شد و موفق گردید قراردادی برای خرید هشتصد تانک منعقد نماید. این تانکهای 50 تنی با توپ دورزن 120 میلیمتری از پرقدرتترین تانکهای جهان بودند. تحویل این تانکها از اوایل سال 1351 آغاز شد و تا پایان سال 1355 ادامه داشت. هزینه آن نیز 150 میلیون پوند استرلینگ گردید.
مذاکره برای فروش این تانکها تقریبا از سال 1350 آغاز و به صورت معامله تهاتری با نفت صورت گرفت. اما ایران از نظر اقتصادی توانایی تأمین خریدهای نظامی جاهطلبانه خود را نداشت و از سویی نیز تعدادی از امرای نظامی همچون ارتشبد فریدون جم، رئیس وقت ستاد ارتش، با این قراردادها مخالف بودند. حتی برخی منابع دلیل تیرگی روابط محمدرضا پهلوی با جم و استعفای جم را مخالفتهای او با خرید تانکهای انگلستانی میدانند. در هر حال، ایران خرید این تانکها را با تعدادی کم شروع کرد، اما با افزایش قیمت نفت در سال 1352، این خریدها شتاب بیشتری گرفت. علاوه بر اینها، ایران برای نیروی زمینی خود 400 فروند از تانکهای مدل اسکورپیون و خودروهای زرهدار تندرو نوع فوکس از انگلستان خریداری کرد.
پس از تصمیم انگلستان به خروج از خلیج فارس و تبدیل ایران به ستون نظامی در این منطقه، تغییری اساسی در ت دفاعی ایران در بخش نیروی دریایی صورت پذیرفت. موقعیت سوقالجیشی، منابع نفتی ایران و خلیج فارس و انحصار بزرگ تسلیحاتی، آمریکا و اروپا را وادار کرد تا به تقویت نیروی دریایی ایران بپردازند. بنابراین چندین پایگاه دریایی احداث شد. نیروی دریایی نیز به انواع تجهیزات نظامی مجهز گردید. در نخستین گام ارتش ایران چهار کشتی جنگی به قیمت بیستمیلیون پوند استرلینگ و یک کشتی جنگی بزرگ 2 هزار و300 تنی از انگلستان سفارش داد. همچنین ایران در سال 1351 نیز اعلام کرد میخواهد نیروی دریایی را به هاورگرافت تجهیز نماید و 2 فروند هاورگرافت به ظرفیت 50 تن، با سرعت 70 گره دریایی از انگلستان خریداری کرد. تا سال 1357 این خریدها به 140 فروند رسید. همچنین برای تولید موشک راپیر و ساخت موشکهای ضد تانک تاو نیز موافقتنامههایی بین دو کشور امضا گردید.
ایران ورای اامات خود در قالب پیمان سنتو به دلیل مقابله و رقابت با عراق در پی افزایش توان زرهی خود بود. یکی از گزارشهای وزارت امور خارجه و وزارت دفاع انگلستان در سال 1354 درباره اختلاف ایران و عراق به مقایسه امکانات نظامی دو کشور میپردازد. طبق این گزارشها عراق 1220 دستگاه تانک سنگین و ایران تنها 760 تانک سنگین داشت. بنابراین محمدرضا پهلوی 450 دستگاه تانک چیفتن جدید به انگلستان سفارش داد. در واقع انگلستان از رقابت تسلیحاتی میان دو کشور سود میبرد. همچنین در گزارش دیگری میزان خریدهای نظامی ایران از انگلستان در سال 1354 حدود هشتصد میلیون پوند و خریدهای احتمالی در آینده نزدیک پانصدمیلیون پوند ذکر شده است.
بیشترین حجم خریدهای تسلیحاتی ایران از بریتانیا مربوط به ده قرارداد خرید تانکهای چیفتن یکی 764 دستگاه و دیگری 1500 دستگاه روی هم به مبلغ ششصدمیلیون پوند بود که تا زمان تهیه گزارش نظامی فوق تنها 470 دستگاه تانک چیفتن تحویل ایران شده بود. در پایان سال 1353 ایران سفارش خرید پانصد دستگاه از نمونه جدید تانک چیفتن را به انگلستان داد. در صورتی که پیشتر نیز 450 دستگاه از همین تانک به ایران تحویل داده شده بود. ایران همچنین خواستار خرید 246 وسیله نقلیه تعمیر خودروهای زرهی بود. مبلغ این درخواست ششصدمیلیون پوند تخمین زده شده بود که به اضافه هزینه تجهیزات لازم و لوازم یدکی آن در حدود یک میلیارد پوند میشد.
موتورهای این تانکها با وضعیت محیطی ایران ناسازگار بود. از سوی دیگر، اعتصابات داخلی در کارخانجات نظامی انگلستان منجر به تأخیر در ساخت و تحویل تانکهای چیفتن درخواستی ایران شد. مقامات انگلستانی به دلیل اهمیت راهبردی، نظامی و اقتصادی محمدرضا پهلوی را متقاعد به حفظ این قراداد کردند. در این راستا مدل خاصی از تانک چیفتن بر مبنای شرایط و نیازهای ویژه ایران به نام تانک شیر» تولید شد و فروش آن به ایران منحصر گردید.
تا سال 1355 به خاطر قیمت بالای نفت، مشکلی در مناسبات نظامی دو کشور پیش نیامد، اما با رکود قیمت نفت در سال 1356، بار دیگر مبادله تهاتری با نفت در قبال خریدهای نظامی جایگزین شد. همچنین ماجرای دستگیری سه افسر انگلستانی که در معاملات تانک چیفتن دخیل بودند و همچنین اتهامات جدی به سر
شاپور ریپورتر، دلال ی، نظامی و امنیتی دوجانبه ایران و انگلستان و مشاور شرکت نظامی میلبنک/ام.تی.اس» پیش آمد. این محاکمات با اخذ رشوه با حکم خفیف برای سه افسر انگلستانی و لاپوشانی کلی درباره شاپور ریپوتر پایان یافت. از سویی، انگلستان قرارداد خود را با فروش تانکهای انحصاری ایران به هند نقض کرد. این اختلاف تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. با اوج گرفتن اعتصابات در ایران، مبادله تهاتری در برابر نفت به مشکل برخورد و انگلستان به بهانه مسئله مالی حتی با گرفتن چندصد میلیون از ایران از فروش تانکها به ایران پس از انقلاب خودداری کرد و از دادن تجیهزات، لوازم یدکی، تعمیر و نگهداری تانکهای قبلی نیز سرباز زد. در عوض فروش این تانکها را به عراق و اردن در شرایط جنگی دو کشور در پیش گرفت.
به نظر میرسد با گذشت زمان و بهویژه از اوایل دهه 1350ش، افزایش قیمت نفت و حمایت ویژه آمریکا، اعتمادبهنفس و عطش شاه به خرید تسلیحات را افزایش داد. از این پس بود که آمریکا و کشورهای اروپای غربی یکی از مهمترین بازارهای خود را در زمینه تسلیحات نظامی بهدست آوردند، اما پس از انقلاب اسلامی میل کشورهای غربی به تقویت قدرت ایران کاهش یافت و تقویت قدرتهای رقیب ایران در دستور کار قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انگلستان به بهانه مسئله مالی حتی با گرفتن چندصد میلیون از ایران، از واگذاری تانکها خودداری کرد و از دادن تجیهزات، لوازم یدکی، تعمیر و نگهداری تانکهای قبلی نیز سرباز زد